شبكههاي اجتماعي، دوست يا دشمن بشر
بهكرات شنيدهايد كه شبكههاي اجتماعي براي مغز شما بد است. آنها حتي براي كساني كه در تلاش براي حل اشكالات ذهني و روحي خود هستند، بدتر تلقي ميشوند. دنياي اينترنت همچون كوه يخي است كه بخش اعظم آن پنهان شده و جويندگان با توانايي اندك روي آن مشغول جستوجو و ماجراجويي هستند. درحاليكه از بسياري از خطرات آن آگاهي ندارند. اين جستجوگران دوستداشتني براي حل اشكالات خود بيمحابا در همه جا حضور دارند و تلاش آنها نيز براي حل اشكالات در دنيايي اينچنين بهراحتي ميتواند آنها را به دنياهاي تاريك و خطرناك رهنمون كند.
وبسايتهايي كه با تلقين هيجان، ناخواسته و خواسته اعمالي چون خودزني، خودكشي و اشكالاتي نظير اختلال خوردن را ترويج ميكنند، بهصورت چشمگيري افزايش يافتهاست. اين گسترش بهحدي است كه متخصصان بهطور ناخوداگاه نيز درگير آنها ميشوند. حال تصور جستجوگراني كه كمي پايشان بلغزد و به آرامي در اين مردابهاي اينترنتي فرو ميروند به همه هشدار ميدهند كه جستوجو در فضاي مجازي بايد با استاندارد بالاتري انجام شود.
در حقيقت اكنون كمتر كسي را ميتوان يافت كه الكترونيك نباشد و البته راه گريزي هم از اين كار داشته باشد. علاوهبر اين فضاي مجازي و اينترنت كه نتيجه دههها تلاش پژوهشگران و متخصصان است، بسياري از اشكالات و مسايل را حل ميكند. از سويي در جامعه، گويي مراقبتهاي بهداشت رواني و تلاش براي سلامت روحي با ننگ همراه است درحاليكه الكترونيك بودن اينگونه نيست. براي مقايسه تصور كنيد كه نوجواني بدون گواهينامه با خودرو در خيابانها جولان دهد و كمتر نگران سرزنشهاي احتمالي از سمت ديگران است. مراجعه به مشاوران و روانشناسان هنوز براي طيف گستردهاي از افراد چالشي بزرگ است. هر چند دلايل مادي نيز در كاهش اين مراجعات قابل چشم پوشي نيست.
اهميت شبكههاي اجتماعي در تحليل سلامت روان
از ويژگيهاي دنياي مجازي و وب ثبت اطلاعات است و بهراحتي ميتوان انواع پستها در شبكههاي اجتماعي را با موضوعات مختلف از قبيل سلامت روان جمعآوري و تحليل كرد. در اين دنيا كه انواع باورها و ارزشها دركنار هم قرار گرفتهاند، دو راهكار براي حفظ ذهن ما در حين استفاده از اينترنت مشهود است. راهكار اول، تبليغات هدفمند كه به مردم در مورد سرويسهايي كه وجود دارند، اطلاعرساني ميكند. راهكار دوم، طراحي پلتفرمهاي اجتماعي مبتني بر معماري همكاربههمكار (Peer-to-peer) است. در اين شبكهها با معماري همكاربههمكار هر دو رايانههاي مرتبط باهم، در يك سطح خواهند بود و هردو متخصص ميتوانند به اطلاعات يكديگر دسترسي داشته باشند. البته هيچ يك از اين دو راهكار بيخطر و امن نخواهد بود.
درحال حاضر راهكار مراقبت سلامت رواني در بستر ديجيتال از برنامههاي پزشكي از راه دور خارج شده است. در ابتدا تمركز اين مطالعات به مطالعه كهنه سربازاني بود كه از اشكالات سندرم استرس پس از آسيبهاي رواني (PTSD) رنج ميبرند. البته سندرم PTSD براي هر شخصي كه فشار رواني زيادي را تحمل كردهاست، رخ ميدهد. فشارهاي ناشي از تجربه حوادث مرگبار و تصادفات، جنگها و حتي تجاوزهاي جنسي از اين قبيل هستند. پس جويندگان راهكارهاي مقابله با اين اشكالات ميتوانند اقشار زيادي باشند؛ ولي با وجود روند رو به رشد ارائه مراقبتهاي سلامت رواني، تعداد استفاده از اين سرويسها بسيار كم است.
از اين جهت محصولات سلامت رواني با تمركز به روي بيماران آينده طراحي ميشود. جايي كه آنها بيشترين حضور را دارند. محلي همچون شبكههاي اجتماعي فرصت بسيار خوبي براي ارائهي ابزار و خدمات سلامت رواني است. دكتر جان نسلوند (John Naslund) كه در بخش سلامت روان ديجيتالي دانشگاه پزشكي هاروارد مطالعه ميكند معتقد است، نتايج چشمگير خوبي در كنترل و پيشگيري خودكشي با رصد بيماران و توجه به آنچه كليك ميكنند بدست آمدهاست. علاقه شديد براي تحليل انتخاب كليك متخصصان و شناسايي افراد نيازمند و البته كمك به آنها وجود دارد.
سال گذشته، فيسبوك يك الگوريتم براي رصد رفتار نوجوانان با نشانههايي از تزلزل و بيعلاقگي كه هر دو از پارامترهاي سنجش تمايل به خودكشي در افراد است، استفاده كردند. ماحصل اين تحليلها فرصتي بود تا نوجوانان در معرض خطر بتوانند از تبليغات و يادگيريهاي خدمات بهداشت رواني استفاده كنند. از تلاشهاي ديگر ميتوان به سرويس مشاوره الكترونيك با نام كمك بهتر (Betterhelp) اشاره كرد. اين پرتابل با ايجاد بستري براي ارائه خدمات سلامت رفتاري بهصورت مستقيم براي مصرفكننده طراحي شده تا با اثرگذاري خود بتواند اين اشكالات را ريشهكن كند. راهبرد ارائه خدمت بهطور مستقيم از سمت شركتهاي مراقبت بهداشتي با رشد قابلتوجه روبهرو شده و گسترش روزافزوني را تجربه ميكند.
تصور كنيد چه قدر بيمعنا به انديشه متخصصين ميرسد يك متخصص اينستاگرام در حساب متخصصي مربوطبه شركت داروسازي در مورد كفش ورزشي پست بگذارد؛ ليكن اين عملكرد در پرتابل كمك بهتر به نحوي جالب مديريت ميشود. كمك بهتر با حمايت بيش از ۱۰۰ يوتيوبر نظير يوتيوبرهاي مشهوري همچون فيليپ ديفرانكو و شين داوسون وارد عرصه شده تا جايگاه خود را با نفوذ هرچه بيشتر دنبال كند. مشاهير دنياي اينترنت كه خاطرات تلخ و شيرين را در دنياي مجازي براي متخصصان رقم زده و ميزنند، سكوي پرتاب خوبي براي صدر نشيني در فضاي مجازي هستند. با اين وجود همين رويكرد نيز با رسوايي همراه شده است. در يك سري اعتراضها همين اشخاصي كه به نفوذ و اعتبار كمك بهتر دامن ميزدند، سرويس خدمات كمك بهتر را به سودجويي از اشكالات سلامت رواني متهم ميكنند، درحاليكه به كيفيت سرويسها و عدم رعايت استاندارد در كمك بهتر نيز تشكيك كردند. هرچند مديران كمك بهتر در وبسايت مديوم كه بهنوعي بستري براي گسترش روزنامه نگاري اجتماعي است در جوابيهاي اين اتهامات را رد كردند.
از جهتي ديگر نيز سيستم تبليغاتي همانند فيسبوك اغلب مورد اتهام بوده و از انديشه متخصصين شكستن حريمها و تمايل به سودآوري بيشتر مورد انتقاد قرار گرفته است. براي درمانگران ديگر مسلم شده وقتي شما، خود را در معرض تصاويري قرار ميدهيد كه برايتان غمانگيز و چالشبرانگيز است، در حقيقت در حال فرو رفتن به چاه افسردگي هستيد. اين موارد نشان ميدهد كه اين رويكردها رسواييهاي زيادي درون خود پنهان كردهاند. بهعلاوه مهم نيست كه عمليات نفوذ چقدر موفق است و آگهيهاي تبليغاتي و ثمرات آنها چقدر در حال افزايش هستند. مسله مهم اين است كه در آن سوي ميز خدمات، متخصصان خدمات بهداشتي فرصت كمتري براي فعاليت پيدا ميكنند. نتايج نيز در دسترس است كه همهي شبكهها اجتماعي بد نيستند. در عينحالكه شركتهاي بزرگي نيز به اجراي معماري همكاربههمكار براي ساخت شبكههاي اجتماعي روي آوردهاند. دارن بيكر (Darren Baker) روانشناس مشهور شرق لندن متوجه شد كه در بعضي از جوامع الكترونيك شرايطي براي ايجاد و رشد فضاي مثبت و كمك به افرادي وجود دارد كه اشكالات روحي رواني دارند و حتي در حال برداشتن گامهاي آخر براي خودزني و خودكشي هستند.
پژوهشهاي دكتر نسلوند نيز نشان داد كه نشانههايي از حمايت طبيعي همسالان در كامنتهاي شبكه يوتيوب به چشم ميخورد كه گويي در ميان جوامع مختلف يكسان است. در حال حاضر نتايج به يك تفاوت ميان كاهش تاثيرات افسردگي در فيسبوك در كساني كه از حمايت سلامت رواني استفاده ميكند، اشاره دارد. در مورد استفاده از سيستمهاي همتابههمتا (Peer-to-peer) هم خوش بيني و آيندهنگري خوبي وجود دارد. هرچند كه بيشتر در حوزه حرف بوده و بايد منتظر ديدن نتايج عملي اجراي اين شبكه در فازهاي تجاري بود. به اعتقاد دكتر نسلوند، در حاليكه اين چالش عمومي شده است و هنوز بهطور مشخص و روشن كسي نميداند چرا بعضي از اين گروهها و شبكههاي اجتماعي اشكالزا و خطرناك و بعضي ديگر بيخطر هستند.
از جهتي بايد گفت اثبات مفاهيم فناوري براي سلامت روان نياز به كوشش و تلاش زيادي دارد. تصور كنيد كه علوم مفيد ميتواند وضعيت و آينده تكنسينها و سرمايهگذران را دگرگون كند و چالشهاي جدي در بين افراد و نگراني از آينده ايجاد كند. در همين اواخر نتايج يك مطالعه ديگر نشان داد ارائه درمان در برنامههاي نرمافزاري ميتواند تنها وقايع ناخوشايند را به تأخير بيندازد، درحاليكه با نگاهي ديگر به اين خدمات نتايج مثبتي در كاهش هزينه مراقبتهاي بهداشتي ديده ميشوند.
در شبكههاي اجتماعي استاندارد همچون لينكدين چالشها بهراحتي ميتواند محدود به كسب درآمد يا ترفيع جايگاه متخصصان شود كه پيوسته و تنها در جهت در ارتقا آن ميكوشند. البته شبكههاي اجتماعي از اين دست هنوز زير ذرهبين پژهشگران و كاوشگران قرار نگرفتهاند تا با تحليل كليك متخصصان دادههاي جديد و اطلاعات ذي ارزش و حقيقي نصيب دانشمندان سلامت رواني شود. با همه اين نگرانيها و رسواييها كه در تاريخ دنياي مجازي تجربه شدهاست و در واكنشي عليه خوش بيني زياد در مورد نتايج مثبت استفاده از شبكههاي اجتماعي هنوز به جرات ميتوان گفت كه شبكههاي اجتماعي ميتوانند به ابزار مفيدي تبديل شوند و در خدمت بشر باشند.
هم انديشي ها