بيان احساسات شخصي در عكاسي مانديشه متخصصينه

جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۹ - ۱۹:۱۰
مطالعه 8 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
مت فيشر، عكاس برجسته‌ي آمريكايي با طرح پرسشي در مورد دليل علاقه‌اش به عكاسي لنداسكيپ، از بيان احساساتش در قالب عكاسي طبيعت مي‌گويد.
تبليغات

مت فيشر (Matt Fischer)، عكاسي آمريكايي است كه جوايز متعددي را در عكاسي مانديشه متخصصينه (Lanscape) و حيات‌وحش به خود اختصاص داده است. شور و اشتياق او براي به‌تصويركشيدن مناظر طبيعي بكر، وحشي و زيباي جهان اصلي‌ترين انگيزه‌ي مت براي عكاسي است. او در اين مقاله در رابطه با دليل انتخاب شاخه عكاسي لنداسكيپ صحبت مي‌كند:

«چرا من عكاسي مانديشه متخصصينه انجام مي‌دهم؟ از زماني‌كه با خلق تصاوير عميقا غرق در بيان احساسات شخصي‌ام، شده‌ام در تلاش بوده‌ام تا جوابي براي اين سؤال پيدا كنم».

مت از سال گذشته دانشجوي رشته هنري عكاسي بوده است و تلاش مي‌كند تا همه‌ي دانش موجود و ممكن را از جامعه‌ي بزرگ و روبه‌رشد عكاسي كسب كند. «اگر به شما بگويم كه تحت تأثير آثار همتايان خود در جامعه‌ي عكاسي قرار نگرفته‌ام، دروغ گفته‌ام و كاملا مطمئنم كه به غير تعداد معدودي، هركسي اين حرف را به شما بزند، او نيز دروغ مي‌گويد».    

مت در طول مطالعاتش متوجه شد كه بسياري ديگر از عكاسان به‌دنبال يافتن پاسخي براي اين سؤال اساسي هستند كه چه چيزي باعث شده به شاخه خاصي از عكاسي علاقه‌مند شوند. مت براي شناخت بهتر خود مي‌خواهد نگاهي به گذشته بياندازد و ريشه‎هايي را كه سرمنشاء عكاسي‌اش هستند بيابد.

ادامه‌ي مقاله از زبان مت فيشر روايت شده است:

من در اغلب مراحل زندگي‌ام مثل يك دونده استقامت حرفه‌اي بوده‌ام. هركسي كه دشواري موفقيت در سطحي حرفه‌اي از اين ورزش را درك كند، مي‌داند كه چه ميزان زيادي زمان و انرژي براي حفظ ثبات به مدت چندسال لازم است. من هزاران مايل را بدون هيچ امكاناتي به جز يك جفت كفش كتاني، يك شرت ورزشي و يك ساعت طي كردم و زمان زيادي را صرف به‌دست‌آوردن نتايجي كردم كه تنها بخش كوچكي از مسير بود.

 اما سرانجام وقتي كه انگيزه‌ام براي كسب آن نتايج از بين رفت متوجه شدم كه شور و شوقي دوچندان در من ايجاد شده‌ است و حالا قدر آن مسير طاقت‌فرسا را مي‌دانم، از محسوسات عبور مي‌كنم و غرق در احساسات و حيات دنياي پيرامونم مي‌شوم. اين ارزشمندترين چيزي است كه از سال‌ها در راه بودن (و هنوز هم در راه هستم) آموختم: رابطه‌اي عاشقانه با طبيعت پيرامونم، يك آگاهي و الزامي براي حفظ اين رابطه و زندگي در آن تا سرحد ممكن.

مرجع متخصصين ايران عكاسي لنداسكيپ از كوهستان برفي در طبيعت اسكاتلند با گل‌هاي آبي

اين تحول، خيلي پيش از اينكه دوربيني را دستم بگيرم، در وجود من ايجاد شد. اين روند ابتدا در سطح ناخودآگاه ايجاد شد اما سرانجام توانستم آن احساسات را تحت كنترل بگيرم و آن‌ها را به زبان بياورم. با گذشت چندين سال، دروازه‌هاي احساساتم را بيشتر گشودم و عكاسي در اين فرايند نقش داشت.

وقتي كه در سال ۲۰۱۷ اولين DSLR نيكون خودم را خريدم، صرفا به‌دنبال ثبت خاطرات بودم. هيچ قصد يا هدفي براي خلق تصاوير نداشتم؛ فقط دوربين را به يك سمت نشانه مي‌گرفتم و تلاشم مي‌كردم تمامي زيبايي پيش رويم را در تنها يك قاب جاي دهم. زمان در چشم به‌هم‌ زدني گذشت و امروز هنوز هر روز چيز جديدي در مورد رابطه‌ام با هنرم و مسيري كه براي رسيدن به اينجا طي كردم، مي‌آموزم.

اما از زماني‌كه شروع به عكاسي كردم تاكنون يك چيز ثابت مانده است: همان‌طور كه از دويدن استقامت مي‌فهميدم كه بيشترين شور و شوق من كسب تجربه بود، متوجهه مي‌شدم كه نتيجه نهايي (عكس‌ها) هميشه بعد از طي مسير به دست مي‌آيد و غرق‌شدن كامل من در دنياي طبيعي رسيدن به نتيجه نهايي را آسان‌تر مي‌كند. 

به همين دليل براي من عكاسي چيزي بسيار فراتر از شكار يك لحظه است. وقتي كه مي‌توانم خودم را كاملا در طبيعت غرق كنم، تصاويري كه خلق مي‌كنم، نمودي از آن غرق‌ شدن هستند. آن تجربه مي‌تواند چندين روز، چندين هفته يا حتي سال‌ها دوام بياورد و اگر شما آن تجربه را تنها در ازاي يك محصول جانبي بصري كنار بگذاريد، شديدا رو به زوال مي‌رود؛ در غير اين صورت، از تمامي احساس شما ساخته مي‌شود.

مرجع متخصصين ايران عكاسي لنداسكيپ از كوه و خليج و غروب آفتاب در طبيعت اسكاتلند

با مرور خاطراتم مي‌توانم بگويم كه من از آن تجربيات براي مثال در سفرم در سال ۲۰۱۹ به اسكاتلند استفاده كردم. سفر من شامل يك پياده‌روي نقطه به نقطه در مسافتي به طول ۱۴۰ مايل به مدت ۷ روز بود. عكس‌هايي كه من در آن سفر گرفتم براي من نمودي از مكان‌هاي مختلفي كه عبور كردم يا خاطرات لحظاتي مجزا در آن بازه زماني نيستند؛ بلكه نمودي غيرخطي از تماميت تجربه‌اي هستند كه ايجاد شد. 

چيزي كه در آن تصاوير نيست، درست به همان ميزان چيزي كه به‌صورت بصري در هر قاب ديده مي‌شود، در ايجاد آن عكس‌ها نقش دارد؛ چگونگي بوي درياي وحشي، چگونگي حس من در هنگام تقلا كردن براي راه رفتن در مايل‌ها زمين‌هاي باتلاقي، چگونگي نفوذ باد به ذره ذره‌ي بدن من، چگونگي درخشش پرتوهاي آفتاب از ميان ابرهاي طوفاني و رقص آن‌ها روي سطح اقيانوس و چشم‌اندازهاي كوهستاني.

عكس‌هاي مت بازگوكننده احساسات او براي مخاطب هستند

وقي كه به آن عكس‌ها نگاه مي‌كنم، تمامي آن حس‌ها به سراغ من مي‌آيند. عكاسي طبيعت نقطه‌ي اوج زمان‌هاي قبل، حال و بعد از آن تجربيات مناظر طبيعي است. ما رابطه‌ي عاطفي خودمان با طبيعت را درون قاب يك عكس ميريزيم و اميد داريم كه بتوانيم حداقل اندكي از آن تجربه حسي كامل را با بيننده، شريك شويم.

معني عكاسي براي من اين است. به نوعي مي‌توان غرق شدن در طبعيت و به اشتراك گذاشتن احساسات اين تجربه را پاسخي براي پرسشي دانست كه شروع اين خود-انديشي بود.

به‌علاوه، خلاقيت من به همان اندازه كه در مكان عكاسي ايفاي نقش مي‌كند، در پردازش بعدي (تبديل فايل‌هاي خام دوربين به عكس‌هاي نهايي) نيز نقش دارد. ويرايش تصاوير براي من نقش هرس كردن مجموعه اطلاعات موجود در ذهنم را دارد. غالبا هفته‌ها يا ماه‌ها براي شروع بازبيني و ويرايش عكس‌ها صبر مي‌كنم تا بتوانم آن اطلاعات را كاملا دريابم و درك واقعي از آن‌ها در من ايجاد شود.

معمولا آن درك منجر به توانايي بيشتر براي تركيب آن اطلاعات حسي و حصول نتيجه نهايي مي‌شود.

مرجع متخصصين ايران عكاسي لنداسكيپ عكس روخانه در جنگل در حيات وحش اسكاتلند

توصيف چيزي كه محور عكاسي من است سبب شد چيزي فراتر از آثار ديگر عكاسان و تعريف آن‌ها از رشته هنري را كه فكر مي‌كنم ممكن است در تلاش براي توجيه چرايي انتخاب شاخه‌ي عكاسيشان از آن غفلت كنند، دريابم (حداقل تا جايي كه به تحليل روند هنري خودم مربوط مي‌شود؛ لطفا توجه داشته باشيد كه به اعتقاد من هرگز نبايد عقيده‌ي شخصي هيچ‌كس را غلط بدانيم).

اين موضوع معمولا ناشي از مباحثهي كلاسيك در جامعه‌ي عكاسي لنداسكيپ در رابطه با ميزان تمايل عكاسان مختلف به روند، ويرايش و گاهي دستكاري جنبه‌هاي بصري يك عكس است. ممكن است عقايد متضاد و مباحثه‌برانگيزي در رابطه با اين موضوع مطرح باشد و بعضي از عكاسان نسبت به بعضي ديگر، بيشتر در رابطه با عقيده‌شان صحبت مي‌كنند.

بسياري از عكاسان قويا اعتقاد دارند كه مرزهايي در اساس تعريف عكاسي وجود دارد و اگر هنرمندي آن مرزها را رد كند، آثارش را ديگر نمي‌توان عكاسي ناميد. اشكال اساسي در اين مباحثه اين است كه ديواري در شروع كار ايجاد مي‌كند. اين ديواركشي بيانگر اين است كه در هنر نوعي يكنواختي وجود دارد كه مقايسه‌ي مستقيم روند كاري هر هنرمند را در مقايسه با هنرمند ديگر، تسهيل مي‌كند.  

به اعتقاد من، ما هنرمندان زماني بيشترين موفقيت را كسب مي‌كنيم كه بپذيريم روند هنري ما در يك بعد غيرخطي و دائما در حال تغيير قرار دارد و از كار ساير هنرمندان مستقل است.

هنرمندان دوست دارند قواعدي براي روند هنري خودشان داشته باشند. من هم قطعا قواعد خودم را دارم ولي آن‌ها را به‌عنوان تمايلاتي برگرفته از ارتباط عاطفي‌ام با يك سوژه تعريف مي‌كنم. زماني مباحثه و اختلاف انديشه متخصصين پيش مي‌آيد كه هنرمندان مي‌خواهند قواعد خودشان را به ديگران تحميل كنند. اين كار اساسا با ماهيت روند هنري در تضاد است.

هر هنرمندي بايد قواعد كاري خودش را داشته باشد ولي نبايد آن‌ها را به بقيه ديكته كند

هيچ كدام از ما نبايد اشكالي با داشتن قواعد خودمان كه منحصر به كار خودمان هستند داشته باشيم و البته درك كنيم كه ممكن است قواعد يك هنرمند ديگر، با قواعد ما تفاوت داشته باشد. اين تفاوت به اين معني نيست كه روند هنري آن هنرمند و محصول نهايي روند هنري او، اساسا غلط است. عدم يكنواختي است كه هنر را تعريف مي‌كند و به اعتقاد من، عكاسي، هنر است.

مرجع متخصصين ايران عكاسي طبيعت لنداسكيپ كوهستان و رودخانه در اسكاتلند

همان‌طور كه پيش از اين گفتم، عكاسي براي من چيزي بسيار فراتر از نمايش بصري يك لحظه خاص از زمان است. عكاسي، تجربيات احساسي من با طبيعت را نشان مي‌دهد و آن احساسات را به يك عكس منتقل مي‌كند تا داستاني را براي مخاطب تعريف كند. يك داستان هرگز ثابت نيست و عكاسي نيز چنين است. تنها به اين دليل كه يك عكس نهايي، دقيقا شبيه به فايل خام درون صفحه‌نمايش LCD دوربين من به‌انديشه متخصصين نمي‌رسد، دليل نمي‌شود كه تقلبي باشد.

عدم يكنواختي، ضرورت هنر، و عكاسي هم شاخه‌اي از هنر است

شايد لحظاتي ثبت شده در چندين عكس در يك مكان با هم ديگر تركيب شده باشند، شايد رنگ‌ها و تعادل سفيد تنظيم شده باشند، طول‌هاي كانوني تركيب شده باشند، قسمت‌هايي از عكس در فوتوشاپ روشن‌تر يا تيره‌تر شده باشند، يا شايد چندين عكس به هم ديگر چسبيده باشند. شايد من آزادي‌خواه‌ترين عكاس ويرايش‌كننده نباشم اما قطعا محاظفه‌كارترين نيز نيستم.

اگر عكاسي را هنري خيلي عيني بدانيم، آن را كاملا در زنجير وابستگي به فناوري و فيزيك دستگاهي كه دنيا را كاملا متفاوت از انسان مي‌بيند، به دام انداخته‌ايم و نهايتا فاقد قدرت حسي براي ايجاد ارتباط احساسي با سوژه خواهد شد. وقتي كه من در مكان عكاسي هستم، وقتي كه در حال ويرايش عكس‌هايم هستم، بيشترين تمركزم روي ارتباط احساسي با سوژه و تلاش براي دنبال كردن آن است.

يكي از محبوب‌ترين نقل قول‌ها در عكاسي اين است كه: «مسئله دوربين نيست؛ مسئله عكاس است». ما به‌عنوان عكاس در قبال خودمان مسئوليم تا اين طرز تفكر را تقويت كنيم زيرا اين نوع نگرش ازطريق گسستن زنجيرهاي محدودكننده‌ي روند خلاقيتمان كه در‌نتيجه‌ي مقايسه‌‌ي آثارمان با آثار همتايان خود و تعريف آثارمان براساس آثار جامعه‌ي عكاسي ايجاد شده‌اند، بر كار ما اثر مي‌گذارد».        

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات