معرفي جزوه رايگان قدرت سكوت؛ قدرت درونگراها در جهاني كه قادر نيست از سخن گفتن باز ايستد
جزوه رايگان «قدرت سكوت؛ قدرت درونگراها در جهاني كه قادر نيست از سخن گفتن باز ايستد»، نوشتهي سوزان كِين به مطالعه قدرت و توانمندي افراد درونگرا پرداخته است. براساس آمارها، حتي در برونگراترين جوامع، حداقل يك سوم افراد درونگرا هستند. آنهايي كه اغلب گوش دادن را به حرف زدن ترجيح ميدهند، كساني كه نوآوري و خلق ميكنند اما علاقهي چنداني به نشان دادن خود و مطرح شدن ندارند، كساني كه كار بهصورت فردي را به جلسات طوفان فكري درون تيمي ترجيح ميدهند. اينها درونگراها هستند و جامعه دستاوردهايي چون قانون جاذبه، قانون نسبيت عام و خاص، آثار هنري مطرح، كامپيوترها و … را مديون اين افراد است.
معرفي جزوه رايگان «قدرت سكوت؛ قدرت درونگراها در جهاني كه قادر نيست از سخن گفتن باز ايستد»
سوزان كِين در جزوه رايگان قدرت سكوت نشان ميدهد كه تاكنون چقدر قدرت درونگراها دستكم گرفته شده و اين موضوع چه مقدار به ضرر جوامع تمام ميشود. او ميگويد برونگراي ايدهآل از قرن بيستم رواج يافته و تا عمق فرهنگ جامعه نفوذ كرده است. در جزوه رايگان، درونگراهاي بسيار موفقي معرفي ميشوند؛ از سخنران موفق و پرشوري كه بعد از هر سخنراني در تنهايي خود انرژيش را بازيابي ميكند، تا فروشندهي موفق و ركوردداري كه به قدرت سؤال پرسيدنها پي برده است.
نويسنده، ضمن تشريح وضعيت درونگراها در جامعه، شغل و كسبوكار، تربيت و يادگيري، ورزش، روابط عاطفي و…، راهكارهاي مناسبي هم به درونگراها و هم برونگراهايي كه با آنها در ارتباطند، ارائه ميكند. جزوه رايگان قدرت سكوت با بياني شيوا و جذاب، با ارائهي نتايج آخرين تحقيقات و با نقل داستانهاي واقعي افراد زيادي، ميتواند به خوبي ديد جامعه و حتي ديد خود افراد درونگرا را به درونگرايي تغيير دهد. قدرت سكوت پرفروشترين جزوه رايگان نيويوركتايمز و آمازون در زمينههاي خلاقيت و نبوغ، روانشناسي رفتاري، روابط بين فردي، مديريت و كسبوكار شناخته شده است.
سوزان كين، نويسندهي جزوه رايگان قدرت سكوت، مدت زمان و انرژي بسياري را صرف نوشتن اين اثر كرد. او در جزوه رايگان قدرت سكوت درونگراهاي بسيار موفقي را معرفي كرده است؛ مانند يك سخنران كه بعد از هر سخنراني بايد انرژياش را در تنهايي خودش بازيابي كند؛ يا فروشندهي موفقي كه به قدرت سؤال پرسيدن، پي برده است؛ اما به چه دليل آنها را معرفي كرده؟ تقريبا در تمام جوامع دنيا، حتي برونگراترين جوامع، يكسوم افراد، درونگرا هستند. اين به خودي خود اشكالي ندارد اما مسئلهي اصلي اينجا است كه هميشه، ميزان قدرت و توانمندي افراد درونگرا، دستكم گرفته شده يا ديده نشده است.
بديهي است كه چنين چيزي به ضرر جامعه تمام ميشود. بنابراين سوزان كين ضمن تشريح وضعيت درونگراها در جامعه، شغل، خانواده و روابط عاطفي و...، راهكارهاي مناسبي را ارائه داده است. اين راهكار ها هم براي درونگراها مفيد و مؤثر است و هم براي برونگراهايي كه با درونگراها در ارتباط هستند. او در جزوه رايگان قدرت سكوت با اشاره به آخرين دستاوردهاي علمي در اين زمينه، ديد جامعه و حتي ديد خود درونگراها را به درونگرايي تغيير ميدهد. اگر شما هم فردي درونگرا هستيد كه تواناييهايتان را نميبينيد، جزوه رايگان قدرت سكوت را مطالعه كنيد. راهكارهاي جزوه رايگان قدرت سكوت براي مديران و افرادي كه با طيف وسيعي از مردم در ارتباط هستند نيز، مفيد است.
بخشي از جزوه رايگان
اوايل عصر روز يك دسامبر سال ۱۹۵۵ در مونتگومري آلاباما، يك اتوبوس عمومي در ايستگاه توقف ميكند و خانمي چهل ساله به نام رزا پاركس، با لباسي موقر سوار آن ميشود. اين زن با وجود اينكه تمام روز در مغازهي خياطي تيره و تاريكي واقع در مجتمع تجاري مونتگومري، روي ميز اتو خم شده بود، با قامت راست حركت ميكند. پاهايش متورماند و شانههايش درد ميكنند. در نخستين رديف از بخش افراد رنگين پوست مينشيند و همچنان كه اتوبوس پر از مسافر ميشود، به آرامي اين صحنه را تماشا ميكند. ناگهان راننده به او دستور ميدهد جايش را به يك مسافر سفيدپوست بدهد. زن، تنها يك كلمه به زبان ميآورد كه به يكي از مهمترين جرقههاي اعتراض به حقوق مدني قرن بيستم تبديل ميشود؛ كلمه اي كه به آمريكا كمك ميكند به موجوديت بهتري از خود دست پيدا كند. اين كلمه «نه» است. راننده او را تهديد به دستگيري ميكند. رزا پاركس ميگويد: «همين كار را بكن.»
يك افسر پليس سر ميرسد و از رزا پاركس ميپرسد كه چرا از جايش بلند نميشود؟ او بهسادگي پاسخ ميدهد: «چرا همهي شما به ما زور ميگوييد؟» پليس ميگويد: «من نميدانم، اما قانون، قانون است و شما اكنون بازداشتيد.» عصر روز محاكمهي اين زن و محكوميت او به رفتار آشوبگرانه، انجمن بهبود ارتباط مونتگومري در كليساي باپتيست واقع در خيابان هولت كه فقيرترين بخش شهر است، تجمع ميكند. پنج هزار نفر براي حمايت از عمل شجاعانه ي پاركس، گرد هم ميآيند. آنها بهصورت فشرده در كليسا جمع ميشوند؛ تا اينكه ديگر تمام نيمكتها پر ميشوند. باقي افراد نيز با شكيبايي بيرون از كليسا منتظر ميمانند و از بلندگوها گوش ميدهند.
در آن زمان، مارتين لوتركينگ جوان، كه رهبر جنبش حقوق مدني سايهپوستان آمريكا بود، خطاب به جمعيت گفت: «زماني فرا ميرسد كه مردم از لگدمال شدن زير پاهاي آهني ظلم و ستم به ستوه ميآيند. زماني ميرسد كه مردم ديگر از محروم شدن از آفتاب تابستان و ماندن در سرماي كشندهي زمستان خسته ميشوند». او شجاعت پاركس را تحسين ميكند. پاركس بي آنكه چيزي بگويد ميايستد. حضور او به خودي خود كافي است تا جمعيت را به هيجان آورد. اين انجمن، تحريم اتوبوس در سطح شهر را آغاز ميكند كه ۳۸۱ روز به طول ميانجامد. مردم براي رفتن به محل كارشان مايلها پيادهروي ميكنند يا با غريبهها همسفر ميشوند. آنها مسير تاريخ آمريكا را تغيير ميدهند.
رزا پاركس، يك زن سياهپوست آمريكايي، آفريقايي تبار و از فعالان جنبش حقوق مدني آمريكا بود كه بعدها توسط كنگرهي آمريكا بهعنوان «مادر جنبش آزادي» و «بانوي اول جنبش حقوق مدني» شناخته شد. من هميشه رزا پاركس را زني بلند قامت، با خلق و خويي جسورانه تصور كرده بودم؛ كسي كه بهراحتي توانست درمقابل مسافران خشمگين يك اتوبوس بايستد.
اما وقتي پاركس در سال ۲۰۰۵ در سن ۹۲ سالگي از دنيا رفت، سيل آگهيهاي ترحيم از او بهعنوان فردي ملايم، دلنشين و كوتاه قد ياد ميكردند. آنها مي گفتند رزا پاركس «محجوب و خجالتي» بود، اما «دل و جرأتي همچون شير» داشت. تمام آن نوشتهها مملو از عباراتي همچون فروتني افراطي، آرامش و شكيبايي بودند. آرام و شكيبا چه معنايي دارند؟ اين تعاريف بهطور ضمني مورد پرسش واقع ميشدند؛ چطور ميتوان خجالتي و در عين حال شجاع بود؟
به انديشه متخصصين مي رسيد خود رزا پاركس نيز به اين تناقض واقف بود، زيرا زندگينامهاش را قدرت آرام نام نهاد؛ عنواني كه ما را بر آن ميدارد تا نگرشهايمان را زير سؤال ببريم. چرا تصور ميكنيم كه انسان آرام، نميتواند قوي باشد؟ آرام بودن چه قابليتهاي ديگري دارد كه ما به آن باور نداريم؟ زندگيهاي ما عميقاً با شخصيت، جنسيت يا نژاد شكل گرفتهاند. بنا به انديشه متخصصين يك دانشمند، تنها و مهمترين بعد شخصيت يعني «شمال و جنوب خلق و خو» جايي است كه ما را در طيف درونگرا و برونگرا قرار ميدهد.
جايگاه ما در اين زنجيره، بر نحوهي انتخاب دوستان و شريك زندگي، گفتوگو، تجزيه و تحليل تفاوتها و ابراز عشق تأثير ميگذارد. اين جايگاه بر مشاغلي كه انتخاب ميكنيم و موفقيت يا ناكامي ما در آنها مؤثر است. همين جايگاه است كه ميزان تمايل ما را به ورزش، خيانت، فعاليت مداوم بدون استراحت، درس گرفتن از خطاهايمان، ريسكهاي مهم در بازار سهام،كامجوبي ديرهنگام، رهبر شايسته بودن و مطرح كردن پرسش «چه ميشود اگر» رقم ميزند. جايگاه ما در اين طيف، بر خط سيرهاي مغزي، انتقال دهندههاي عصبي و زواياي دور سيستمهاي عصبي ما منعكس ميشود.
امروزه، درونگرايي و برونگرايي، جامعترين موضوعات تحقيقاتي را در حوزهي روانشناسي شخصيتي به خود اختصاص ميدهند و حس كنجكاوي صدها دانشمند را برميانگيزند. اين محققان به كمك فناوري، به كشف هيجانانگيزي دست يافتهاند؛ اما آنها بخشي از سنتي ديرين و داستاني هستند. شعرا و فلاسفه از ابتداي تاريخ، به درونگراها و برونگراها انديشيدهاند. هردو گونهي شخصيتي در انجيل، نوشتههاي يوناني و هم انديشي ها اطباي رومي، مورد اشاره قرار گرفتهاند. برخي روانشناسان سير تكاملي، معتقدند تاريخ اين دو گونهي شخصيتي، حتي به زماني دورتر بازميگردد.
قلمرو حيوانات نيز، به «درونگراها» و «برونگراها» اشاره دارد. از كرم ميوه گرفته تا ماهي حلوا و ميمونهاي رزوس. همچون ساير زوجهاي مكمل مانند مردانگي و زنانگي، شرق و غرب، آزاديخواه و محافظهكار و... انسانيت نيز بدون هر دو سبك شخصيتي، غيرقابل شناخت و بهطور وسيعي رو به زوال خواهد رفت.
مشاركت رزا پاركس و مارتين لوتركينگ را در انديشه متخصصين بگيريد. اگر يگ سخنور توانمند، از دادن صندلي خود در يك اتوبوس مجزاسازي شده امتناع ميكرد، نميتوانست تأثيري همچون زني فروتن داشته باشد كه آشكارا ترجيح ميداد ساكت و آرام باشد اما بنا به ضرورت آن موقعيت، رفتار ديگري از خود بروز داد. همچنين چنانچه پاركس سعي ميكرد بايستد و اعلام كند كه رويايي دارد، امكان به هيجان آوردن يك جمعيت را نداشت. بااينحال، به كمك كينگ، ديگر لازم نبود در اين راستا كاري انجام دهد.
امروزه ما پذيراي طيف بسيار محدودي از سبكهاي شخصيتي هستيم. به ما گفتهاند براي عالي بودن بايد جسور بوده و براي خوشحال بودن بايد اجتماعي باشيم. ما خود را ملتي متشكل از برون گراها ميدانيم؛ برونگرا به اين معنا كه نميدانيم در واقع چه كسي هستيم. بنا به آمارهاي مختلف، يك سوم تا نيمي از آمريكاييها، يا به عبارتي حداقل يك نفر از هر دو يا سه نفري كه ميشناسيد، درون گرا هستند. با فرض بر اينكه ايالات متحده آمريكا در زمرهي برونگراترين ملتها قرار دارد، اين رقم بايد دستكم به اندازهي ساير بخشهاي جهان باشد. اگر خود شما يك درونگرا نيستيد، حتما فرزندي درونگرا داريد، بر فردي درونگرا مديريت ميكنيد، يا با يك درونگرا ازدواج كردهايد.
چنانچه اين آمار شما را متعجب كرده، احتمالا به اين دليل است كه بسياري از افراد وانمود ميكنند كه برونگرا هستند. برخي درون راههاي ناپيدا در زمينهاي بازي كشف نشده ميمانند؛ همينطور در رختكنهاي دبيرستان و راهروهاي شركتهاي بزرگ. حتي برخي خودشان را گول ميزنند تا زمانيكه بعضي رخدادهاي زندگي همچون بيكاري، يا رسيدن يك ارثيه، به آنها فراغتي ميدهد تا زمان خود را آنگونه كه ميخواهند سپري كنند و براي ارزيابي سرشتهاي واقعي خود مجالي پيدا كنند.
كافي است موضوع اين جزوه رايگان را با دوستان و آشنايانتان مطرح كنيد تا متوجه شويد اغلب كساني كه فكرش را هم نميكرديد، درونگرا هستند. قابل درك است كه بسياري از درون گراها حتي از خودشان هم پنهان ميشوند. ما با سازوكاري ارزشي زندگي ميكنيم كه من آن را برون گراي ايدهآل نامگذاري ميكنم؛ باوري رايج مبني بر اينكه خويشتن ايدهآل، فردي اجتماعي و پيشقدم در ايجاد ارتباط است. بهعلاوه اينكه با «مورد توجه قرار گرفتن» اشكالي ندارد، كهن الگوي برون گرا، عمل را به تفكر، ريسكپذيري را به محافظهكاري، و يقين را به ترديد ترجيح ميدهد. او طرفدار تصميمات سريع است، حتي اگر ريسك اشتباه كردن وجود داشته باشد او به خوبي از عهدهي كار تيمي و فعاليت گروهي برميآيد.
ما معمولاً فكر ميكنيم كه به هر دو نوع شخصيت ارج مينهيم؛ اما در بسياري از موارد تنها يك تيپ شخصيتي را تحسين ميكنيم؛ تيپي كه بهراحتي «خودش را در جمع ابراز ميكند». بهطور حتم، به انزواطلبهايي كه استعداد فناوري دارند و در خانههايشان شركتهايي تأسيس ميكنند، اجازه ميدهيم هر نوع تيپ شخصيتي كه برايشان خوشايند است، داشته باشند؛ اما آنها استثناء هستند نه قاعده، آستانهي تحمل ما عمدتأ در حد كساني است كه ثروت افسانهاي دارند يا چنين چيزي را وعده ميدهند.
درونگرايي، همراهبا پسرعموهايش يعني حساسيت، جديت و كمرويي، اكنون يك تيپ شخصيتي درجهي دو محسوب ميشود كه جايي بين نااميدي و آسيبشناسي قرار گرفته است. درونگراهايي كه در دنياي برونگراهاي ايدهآل زندگي ميكنند، همچون زناني هستند كه در دنياي مردان زندگي ميكنند. آنها به دليل رفتاري كه از ويژگي درونيشان برميخيزد، دستكم گرفته ميشوند. برونگرايي تا حد وسيعي سبك شخصيتي جذابي به شمار ميرود، اما ما آن را به معيار ظالمانهاي تبديل كردهايم كه اغلب احساس ميكنيم بايد با آن همنوا شويم.
دربارهي نويسنده و ناشر جزوه رايگان
سوزان كين در ۲۰ مارچ ۱۹۶۸ در آمريكا متولد شد. او نويسنده است و پيش از اين به وكالت و مشاوره در زمينهي گفتوگو مشغول بود. جزوه رايگان او قدرت سكوت در انديشه متخصصينسنجي Good Readers بهعنوان بهترين جزوه رايگان غير داستاني برگزيده شد. جزوه رايگان «قدرت سكوت؛ قدرت درونگراها در جهاني كه قادر نيست از سخن گفتن باز ايستد»، با عنوان كامل انگليسي «Quiet: The Power of Introverts in a World That Can't Stop Talking» توسط انتشارات «Crown Publishing Group»، در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. اين جزوه رايگان با ترجمهي ناهيد سپهرپور و توسط انتشارات نوين به بازار عرضه شده است.
هم انديشي ها