معرفي جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار؛ تبديل شدن به فردي كه دوست داريد باشيد»
جزوه رايگان خلق رفتارهاي ماندگار يا تبديل شدن به فردي كه دوست داريد باشيد، اثري از مارشال گلدسميت يكي از پرفروشترين نويسندگان جهان است. اين جزوه رايگان را ميتوان پاسخ مناسبي براي سوالات متعددي دانست. براي مثال، آيا پيش آمده كه حس كنيد آن فرد صبور و حلال اشكالاتي كه فكر مي كرديد هستيد، نباشيد؟ آيا اتفاق افتاده كه در حضور يك همكار خاص، احساس كلافگي و اذيت شدن و عدم انعطافپذيري به شما دست بدهد؟ آيا شده است كه با پيچيدن يك نفر در مسير شما حين رانندگي، از كوره در رفته و حسابي جوش بياوريد؟
عوامل متعددي در چگونگي واكنشها و عكسالعملهاي ما به محيط دخيل هستند. واكنشهاي ما معمولا بيدليل و در يك فضاي خالي اتفاق نميافتند؛ بلكه نتيجهي عوامل محركي هستند كه در محيط موجب واكنش ما شدهاند. محيطي كه شامل افراد و شرايطي است كه ما را به سمت رفتار كردن به نحو خاصي سوق ميدهد. گاهي رفتارهايي كه از ما سر ميزند به گونهاي هستند كه براي خود ما نيز ناآشنا است؛ رفتارهايي كه از فردي كه فكر ميكنيم در جايگاه همكار، شريك زندگي، والد يا دوست هستيم، به دور است.
محركهايي كه جرقهي رفتارهاي اينچنيني را در ما ميزنند، چه بخواهيم و چه نه، بهصورت مداوم همه جا حضور دارند. شايد تصور كنيد كه به اين دليل، اغلب شرايط محيطي به گونهاي است كه از كنترل ما خارج است. مارشال گلدسميت نويسندهي جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار» در اين جزوه رايگان به مخاطب خود ميگويد كه حتي با فرض درست بودن اين قضيه، ما در چگونگي واكنشهايمان، حق انتخاب داريم. نويسنده در جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار»، به ما ميآموزد كه چطور بر محركهاي محيطي غلبه كنيم و در چگونگي واكنشهايمان تغييري بامعنا و پايدار اعمال كنيم.
معرفي جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار»
محيطي كه انسان امروزي در آن زندگي ميكند پر از اسباب حواسپرتي و پريشان فكري است كه او معمولا و اغلب اوقات نقش آنها را در ممانعت از رسيدن به اهداف خود دست كم ميگيرد. اين جزوه رايگان دربارهي همين اسباب و انگيزههاي محيطي است و اينكه حواسمان باشد چگونه ما را برمي انگيزانند تا رفتارهاي خاصي مرتكب شويم. افزون بر اين، جزوه رايگان راهكارهايي ساده ولي شدني براي مديريت آنها مطرح ميكند. پيام اصلي نويسندهي واقعبين و باتجربهي جزوه رايگان، دكتر مارشال گلدسميث اين است كه براي ايجاد تغييرهاي ماندگار در رفتار و كردار خود بايد مراقب اين اسباب و علل و انگيزههاي محيطي باشيم. دكتر گلدسميت تأليفات سودمندي در حوزههاي رهبري، رفتار سازماني، تغيير رفتار و مربيگري دارد كه جزوه رايگان پيشرو زبدهي مطالعات و تجربيات وي در همين حوزههاست كه با بياني شيرين، انباشته از نمونههاي واقعي از مسائل و اشكالات مراجعان خودش، به رشتهي تحرير درآورده است.
اهميت شناخت خود و آگاهي از رفتار بر كسي پوشيده نيست. معمولا در پي همين شناخت و براي داشتن حس رضايت در زندگي، تمايل داريم رفتاري را در خود تغيير دهيم يا ايجاد كنيم. اما پرسش مهم اين است كه چگونه به تغيير مطلوبمان دست پيدا كنيم. ممكن است در بهترين حالت بدانيم چه ميخواهيم و چه كاري بايد انجام دهيم. در مسير رسيدن به آن رفتار شايد بارها برنامهريزي كنيم اما موفق نشويم. به قول نويسندهي باتجربهي اين جزوه رايگان، ما همه برنامهريزاني عالي اما مجرياني ضعيفيم. واقعا چرا در اين زمينه به اين شكل بد عمل ميكنيم؟
نويسندهي جزوه رايگان در همان ابتدا به صراحت ميگويد اين جزوه رايگان در ارتباط با تغيير رفتار بزرگسالان اســت و اين كار، سختترين كار براي بشر داراي شعور است. هيچكس نميتواند ما را به تغيير وادارد؛ مگر اينكه خودمان واقعا بخواهيم كاري در اين زمينه انجام دهيم. در بسياري از مواقع با وجود شناخت خودمان به دليل اينكه روش درست تغيير رفتار را نميدانيم و عوامل تأثيرگذار در آن را نميشناسيم شكست ميخوريم و به رفتار مطلوب نميرسيم. اين جزوه رايگان كمك ميكند از پس اين كار دشوار برآييم و رفتارهاي خودآگاه يا ناخودآگاه نامطلوبي را كه گاهي به عادت تبديل شدهاند بهبود بخشيم.
مارشال گلدسميت در جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار»، يك راهحل ساده به نام گلولهي جادويي پيشنهاد ميكند كه به شكل نوعي خود ارزيابي روزانه و سوالات فعالانه ارائه ميشود. اين سوالات، بهجاي نتايج، تلاشهاي ما را اندازه گيري ميكنند. مارشال گلدسميت معتقد است بين به دست آوردن و تلاش كردن تفاوت وجود دارد؛ ما نمي توانيم به تمام اميال خود دست پيدا كنيم ولي هر كسي ميتواند تلاش كند. به اين ترتيب در جزوه رايگان خلق رفتارهاي ماندگار شش سؤال مهم و درگير كننده معرفي ميشود كه ميتواند به ما كمك كند در برابر ارتقا تلاشهاي خود مسئوليت پذير باشيم و بتوانيم ناكاميهايمان را شناسايي كنيم.
جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار» دربارهي محركها صحبت ميكند و دليل عدم پايبندي به برخي رفتارها را همين محركهاي لحظهاي ميداند كه عمدتا از محيط نشئت ميگيرند. درطول روز احتمالا در معرض محركهاي پرشماري قرار ميگيريم كه زمينه را براي پشتكردن به عادتهاي جديدمان آماده ميسازند. بهعنوان نمونه، تماشاي يك ويديوي اينستاگرامي دربارهي طرز تهيهي همبرگرِ آبدار محرك خوبي براي ترك رژيم غذايي اخيرتان است يا همنشيني دوباره با دوستان سيگاري محرك خوبي براي پشتكردن به فرايند تركِ سيگار خواهد بود؛ بااينحال، گلدسميت باور دارد كه نميتوان از اين محركها در زندگي روزمره فرار كرد و خواهناخواه در معرض چنين محيطها و بسترهاي تحريكآميزي قرار خواهيم گرفت.
گلدسميت در جزوه رايگان خلق رفتارهاي ماندگار از اين ميگويد كه چگونه با دردست گرفتن افسار اين محركها و تصميمگيري خردمندانه، هم برنامهريزان خوبي باشيم و هم مجريان خوبي شويم. محركها ميتوانند هرچيزي باشند؛ گاهي بهشكل يك رويداد خود را نشان ميدهند، گاهي در قالب افراد و گاهي در موقعيتهاي مختلف نمايان ميشوند. بهعنوان نمونه، حتي صداي برخورد قطرات باران به زمين نيز ميتواند براي عدهاي يك محرك باشد؛ زيرا ممكن است خاطرات مهم را در ذهن تداعي كند. علاوهبر اين، محركها به شيوههاي مختلفي ميتوانند اثرگذار باشند؛ يعني گاهي ميتوانند مستقيم باشند و گاهي غيرمستقيم، گاهي موردانتظار باشند و گاهي غيرمنتظره، گاهش سازنده باشند و گاهي غيرسازنده و… .
خندهي يك كودك را درانديشه متخصصين بگيريد. اين خنده را ميتوان محرك مستقيم دانست؛ زيرا فورا شما را نيز خندان ميكند. در نقطهي مقابل، ديدن يك عكس خانوادگي قديمي از آنجايي كه يكسري خاطرات و تصاوير ديگر را نيز در ذهن شما تداعي ميكند، بهشكل يك محرك غيرمستقيم عمل خواهد كرد. باايناوصاف، سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه چرا نميتوانيم در مقابل اين محركها مقاوت كنيم؟ پاسخ ساده است؛ زيرا در تمام اوقات ما متوجه اين نيستيم كه در معرض يك محرك قرار گرفتهايم.
تا حالا به محركهاي محيطي توجه كردهايد؟ قرارگيري در يك رستوران گرانارزش موجب ميشود تا مشتريان ديد بالا به پايين نسبتبه پيشخدمتان داشته باشند؛ اما درست وقتي كه پايشان را از رستوران بيرون ميگذارند، اين ديد به حالت عادي و مؤدبانه برميگردد. در يكياز راهكارهاي عملي كه نويسنده براي رهايي از اين محركها عنوان ميكند، ميآموزيم يك عادت رفتاري را براي خود هدف قرار دهيم. بهعنوان مثال، ورزش صبحگاهي.
سپس افراد و موقعيتهاي كه به شكل مثبت يا منفي روي رسيدن به اين هدف روي ما تأثير ميگذارند را فهرست كنيم. سپس به محركهاي مثبت دقت كرده و سعي كنيم مدام خود را در معرض آنها قرار داده و از محركهاي منفي دوري كنيم.
نكتهي مثبتِ جزوه رايگان خلق رفتارهاي ماندگار، نگرش واقعگرايانهاش نسبتبه پيشآمدهاي زندگي است. بهعنوان مثال، نويسنده اين ديد ايدهآلگرايانه را به مخاطب نميدهد كه به محض مواجهه با محيطهاي منفي، فورا محيط را ترك كنيد؛ بلكه برعكس، از اين ميگويد كه چگونه با پذيرش آن محيط، شرايط را براي خود آسانتر سازيم. تسلط بر مطالب اين جزوه رايگان نياز به تأمل و تمرين بسيار دارد. نويسنده وعده و وعيد نميدهد كه مسيري ساده پيش رو داريد و در كوتاهمدت ميتوانيد به آن برسيد. او تأكيد ميكند كه فقط دانستن و آگاهي كافي نيست؛ بلكه بايد دست به عمل بزنيد. خيلي از مواقع ما فقط تغييري را ميخواهيم اما حتي تلاش هم نميكنيم و منتظريم اتفاق بيفتد؛ بااينحال تأكيد اين جزوه رايگان به تمرين و ممارست هميشگي است.
بخشي از جزوه رايگان «خلق رفتارهاي ماندگار»
روزي پاي همكارم فيليپ، روي پلههاي زيرزمين خانهاش سر خورد و سرش محكم به زمين برخورد كرد. چند لحظهاي كه روي زمين درازكش افتاده بود و بازوها و شانههايش گزگز ميكرد، به خيالش رسيد فلج شده است. او از فرط بي رمقي، نتوانست روي پا بايستد و به ديواري تكيه داد و صدمهي واردشده را وارسي كرد. مورمور شدن دست و پايش حاكي از آن بود كه هنوز حس دارند (كه خبر خوبي بود).
سروگردنش زقزق ميكرد. او ميتوانست قطرات خوني را كه از پشت سر زخمياش چكه ميكرد، احساس كند. ميدانست كه بايد خود را به اورژانس برساند تا معاينه شود و زخمش را تميز كنند كه احيانا شكستگي و خونريزي داخلي نداشته باشد. همچنين ميدانست كه اصلا در وضعيتي نيست كه بتواند رانندگي كند. صبح شنبه بود. همسر فيليپ و پسرانش كه ديگر از آبوگل درآمده بودند، خانه نبودند و او در خانهي دنج حومهي شهرش تنها بود. تلفن همراهش را از جيبش بيرون كشيد كه درخواست كمك كند. هرچه ميان اسمها جستوجو كرد، متوجه شد حتي يك دوست هم در آن نزديكي ندارد كه بتواند با خيال راحت در موقعيت اضطراري به او تلفن كند.
پيش ازاين، هرگز تلاش نكرده بود با همسايههايش آشنا شود. چون دچار خونريزي شديد يا حملهي قلبي نشده بود، اكراه داشت با اورژانس تماس بگيرد. همان لحظه چشمش به شماره تلفن زوج ميانسالي كه چند خانه آن طرفتر زندگي ميكردند افتاد و تماس گرفت. زني به نام كاترين پاسخ داد. او را در خيابان ديده بود، ولي به ندرت هم كلام شده بودند.
موقعيتش را براي كاترين توضيح داد و او خود را به سرعت رساند و از در پشت خانه كه قفل نشده بود، وارد منزل فيليپ شد. كاترين او را در زيرزمين پيدا كرد. كمكش كرد روي پا بايستد و او را به نزديكترين بيمارستان رساند و در طول پنج ساعتي كه تحت معاينه بود، كنار او ماند. بله، دكترها گفتند ضربهي شديدي به سر فيليپ وارد شده و چند هفتهاي درد خواهد داشت؛ ولي شكستگي نداشت و خوب ميشد.
كاترين او را به خانه برگرداند. فيليپ درحاليكه تا پايان روز در خانهي تاريكش استراحت ميكرد، با خود فكر كرد كه چيزي نمانده بود به مصيبتي گرفتار شود. لحظهي برخورد سرش به زمين و همين طور صداي تيز خشك ضربه را به خاطر آورد. آن صدا مانند صداي چكشي بود كه روي پيشخان مرمرين فرود ميآيد و سنگ را به قطعات ريز خرد ميكند. برقي را به ياد آورد كه از دستها و پاهايش رد شد و وحشتي را كه از تصور فلج شدن احساس كرده بود. فكر كرد كه چقدر خوش شانس بوده است.
بااينحال افتادن فيليپ در او چيزي بيش از احساس شكرگزاري براي فلج نشدن برانگيخت. او نزد خود دربارهي مهرباني مثال زدني همسايهاش، كاترين فكر كرد كه چگونه تمام روزش را فداكارانه وقف او كرده بود. نخستين بار بود كه در عمرش دربارهي نحوهي زندگياش ميانديشيد. با خود گفت: «بايد در پيدا كردن دوست بهتر عمل كنم». نه به اين علت كه ممكن است در آينده به افرادي مانند كاترين نياز پيدا كند تا زندگي او را نجات دهند، بلكه دوست داشت بيشتر شبيه كاترين شود. شايد لازم نباشد تكتك ما ضربهي شديد كشندهاي به سرمان بخورد تا رفتارمان را تغيير دهيم؛ اين فقط ظاهر امر است.
اين جزوه رايگان دربارهي تغيير رفتار بزرگسالان است. چرا انقدر در اين زمينه بد عمل ميكنيم؟ چطور ميتوانيم بهتر عمل كنيم؟ چگونه چيزي را كه بايد تغيير دهيم، انتخاب كنيم؟ چگونه ديگران را متوجه تغيير خود كنيم؟ چگونه ميتوانيم براي تبديل شدن به انساني كه ميخواهيم باشيم عزم خود را جزم كنيم تا با چالش هميشگي و فراگيري كه هر انسان موفقي بايد بر آن غلبه كند دست وپنجه نرم كنيم؟
من براي پاسخ دادن به اين پرسشها مباحثهم را با تمركز بر اسباب و محيط اطرافمان آغاز خواهم كرد. اثر آنها عميق است. انگيزه به هر محركي گفته ميشود كه به پندار و كردار ما شكل تازه ميبخشد. هر ساعت كه بيداريم، مردم، رخدادها و شرايطي كه توان بالقوهي تغيير دادن ما را دارند، برانگيختهمان ميكنند. اين انگيزهها ناگهاني و نامنتظر بروز ميكنند. ممكن است مانند ضربهي سر فيليپ لحظات مهمي باشند يا به اندازهي بريدن كاغذ، كم اهميت تلقي شوند. شايد مانند شنيدن تعريف و تمجيدي از معلم كه انضباط و بلندپروازي ما افزايش و زندگي ما را ۱۸۰ درجه تغيير ميدهد، خوشايند باشند، يا ممكن است مانند بستني قيفي كه ما را اغوا ميكند رژيم غذايي خود را بشكنيم، بيفايده باشند. شايد هم غرايز رقابت جويانهي ما را به جنبش درآورند.
دامنهي اين قبيل انگيزهها ممكن است از وعده و وعيدهاي معمول در محيط كار براي دريافت چك حقوقي با رقم درشتتر تا مشاهدهي آزارندهي پيش افتادن رقيب از ما را در برگيرد. انگيزهها ميتوانند نيروي ما را تحليل ببرند؛ مانند خبر بيماري شديد عزيزي يا عرضهي شركتمان براي فروش. همچنين ميتوانند به اندازهي صداي باران كه خاطرهي شيريني برايمان رقم ميزند طبيعي باشند.
تعداد انگيزهها در عمل بيشمار است. آنها از كجا ميآيند؟ چرا ما را وادار ميكنند برخلاف منافعمان رفتار كنيم؟ چرا به آنها بيتوجهيم؟ چگونه ميتوانيم لحظات برانگيزندهاي را كه ما را خشمگين يا از مسيرمان منحرف ميكنند يا باعث ميشوند احساس كنيم همه چيز در جهان خوب است به دقت مشخص كنيم؛ تا بتوانيم خوبها را تكرار و از بدها پرهيز كنيم؟
چه كنيم انگيزهها به نفعمان كار كنند؟ محيط نيرومندترين سازوكار برانگيزنده در زندگي ماست و هميشه هم در جهت منافع ما كار نميكند. ما برنامهريزي ميكنيم، هدفگذاري ميكنيم و بر سر رسيدن به اين اهداف از شادي خود صرفانديشه متخصصين ميكنيم. بااينحال محيطمان پيدرپي مداخله ميكند. بوي كباب از آشپزخانه به مشام ميرسد و مــا توصيهي پزشكمان به كاهش كلسترول را فراموش ميكنيم. همكارانمان هر شب تا ديروقت كار ميكنند، بنابراين خود را ملزم ميدانيم كه همپاي آنها قبول مسئوليت كنيم و درنتيجه، به ديدن بازي بســكتبال فرزندمان نميرويم و همينطور يكي پس از ديگري.
تلفن همراهمان ويبره ميرود و ما بهجاي دوختن نگاهمان به چشمان محبوب خود، دزدانه به صفحهي چشمكزن تلفن نگاهي مياندازيم. اينگونه است كه محيط اطرافمان رفتارهاي نامطلوب در ما برميانگيزد. چون عوامل محيطي غالبا خارج از كنترل ما هستند، ممكن است تصور كنيم كار زيادي نمي توانيم دربارهي آنها انجام دهيم. ما خود را قرباني شرايط و همچون عروسك خيمهشب بازي اسير سرنوشت تصور ميكنيم.
من اين را نميپذيرم. سرنوشت همان دست ورقي است كه به ما دادهاند. انتخاب نحوهي بازي ما با اين ورق، دست خود ماست. فيليپ بااينكه ضربهي سختي به سرش خورد، تسليم شرايط نشد. انتخاب او اين بود كه بيفتد، سرش ضربه ببيند و بهبود پيدا كند. سرنوشت او اين بود كه همسايهي بهتري شود.
دربارهي نويسنده و ناشر جزوه رايگان
مارشال گلدسميت، متولد ۲۰ مارس ۱۹۴۹، مربي رهبري اجرايي و نويسنده ي آمريكايي است. گلدسميت در درهي كنتاكي متولد شد و در سال ۱۹۷۰ از مؤسسه فناوري رزهولمن در اينديانا مدرك اقتصاد رياضي گرفت. وي سپس در سال ۱۹۷۲ مدرك MBA خود را از دانشگاه اينديانا و در سال ۱۹۷۷ دكتراي خود را از دانشكده مديريت UCLA Anderson در لس آنجلس ، كاليفرنيا به دست آورد. جزوه رايگان «» با عنوان كامل انگليسي «Triggers: Creating Behavior That Lasts—Becoming the Person You Want to Be» در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. اين جزوه رايگان در ايران با ترجمهي محسن وارثي و توسط انتشارات آريانا قلم روانهي بازار نشر شده است.
هم انديشي ها