آيا دويدن ميتواند براي زانوهاي شما مفيد باشد؟ اين ايده در قلب مطالعهي جديدي درمورد اثرات متفاوت دويدن و قدم زدن روي مفصل زانو قرار دارد. با استفاده از ضبط حركت و مدلسازي كامپيوتري، مطالعهي مذكور تأييد ميكند كه دويدن بيش از قدم زدن زانوها را ميكوبد. اما در اين فرايند، احتمالا دويدن همچنين موجب تقويت و حجيم شدن غضروفها ميشود كه بافت لاستيكمانندي است كه در انتهاي استخوانها قرار گرفته است و مانند ضربهگير عمل ميكند. اين يافتهها موجب طرح اين احتمال ميشود كه دويدن ممكن است بهجاي آسيب زدن به زانو، آن را تقويت كند و به پيشگيري از آرتروز زانو كمك كند.
اين باور كه دويدن زانوها را خراب ميكند، رايج است. تقريبا هركسي كه ميدود با هشدارهاي ديگران در اين مورد مواجه است كه زانوهاي او به سرنوشت بدي دچار ميشوند. اين نگراني بيجا نيست. دويدن شامل كوبيدگي و خميدگي قابلتوجه مفصل ميشود كه ميتواند غضروف زانو را فرسوده كند.
بهطوركلي تصور ميشود كه اگر غضروف كه منبع خون مخصوص به خود را ندارد، آسيب ببيند، توانايي اندكي براي ترميم داشته باشد و همچنين پس از كودكي دچار تغييرات قابلتوجهي نميشود. بنابراين اين احتمال را ميتوان درانديشه متخصصين گرفت كه دويدن مكرر غضروف را دچار سائيدگي كند و به آرتروز زانو منجر شود. اما در زندگي واقعي اين گونه نيست. برخي از دوندگان دچار آرتروز زانو ميشوند اما نه همهي آنها. درواقع، بهعنوان يك گروه، ازانديشه متخصصين آماري احتمال دچار شدن دوندگان به آرتروز ممكن است كمتر از افراد غيردونده باشد.
اين سؤال كه چرا دويدن موجب نجات زانوي بسياري از دوندگان ميشود، مدت زمان زيادي راس ميلر دانشيار حركتشناسي دانشگاه مريلند در كالج پارك را كنجكاو كرده بود. او و همكارانش در پژوهش گذشتهي خود از شركتكنندگان خواستند تا در مسيري مجهز به صفحاتي براي اندازهگيري نيروهاي وارده ازطريق قدمها، راه رفته و بدوند. هدف آنها مطالعه اين موضوع بود كه آيا مكانيك دويدن اهميت دارد. دادههاي حاصل نشان داد كه افراد هنگام دويدن برخورد محكمتري با زمين دارند و با هر گام، زانوهاي خود را محكمتر ميكوبند. اما آنها همچنين زمان بيشتري را در ارتفاع بين گامها ميگذراندند يعني درحاليكه همان مسافت را طي ميكردند، درمقايسهبا قدم زدن، گامهاي كمتري برميداشتند. بنابراين، پژوهشگران نتيجهگيري كردند كه فرد بدود يا قدم بزند، نيروهاي تجمعي كه ازطريق زانوها منتقل ميشود، طي مدت زمان يكسان بايد تقريبا برابر باشد.
اما اخيرا دكتر ميلر دچار ترديد شده بود كه آيا يافتههاي مطالعهي گذشته واقعا توضيح ميدهند كه چرا دويدن زانوها را تخريب نميكند. او ميدانست كه برخي از مطالعات حيواني نشان دادهاند كه غضروف نسبتبه چيزي كه قبلا پژوهشگران تصور ميكردند، سازشپذيرتر است. در آن مطالعات، حيواناتي كه ميدويدند، نسبتبه حيوانات بدون تحرك، داراي غضروف زانوي ضخيمتر و سالمتري بودند كه نشان ميداد غضروف حيوانات فعال در واكنش به دويدن تغيير كرده است. دكتر ميلر حدس زد كه شايد غضروف در زانوي دوندگان انساني نيز بههمين صورت تغيير كرده و سازگار شود. او براي پيبردن به اين موضوع، دوباره از گروهي از مردان و زنان سالم خواست تا در امتداد مسيري كه حاوي صفحات اندازهگيري نيرو بود، راه رفته و بدوند و در همان حين از آنها فيلمبرداري شد.
پژوهشگران نيروهايي را كه داوطلبان هنگام قدم زدن و دويدن توليد ميكردند، محاسبه كردند و درنهايت آيندهي زانوهاي داوطلبان را مدلسازي كردند. آنها از اعداد صفحات نيرو و نيز دادههاي مطالعات گذشته درمورد غضروفهاي نمونهبرداري شده كه در آزمايشگاه تا زمان متلاشي شدن، تحت كشش و كوبيدگي قرار ميگرفتند و ديگر منابع براي ايجاد شبيهسازي كامپيوتري استفاده كردند.
پژوهشگران ميخواستند ببينند كه اگر يك فرد بزرگسال طي چندين سال روزانه ۶ كيلومتر راه برود، درمقايسهبا حالتي كه هر روز سه كيلومتر قدم بزند و سه كيلومتر بدود، ازانديشه متخصصين تئوري، براي غضروف سالم چه اتفاقي ميافتد. آنها همچنين دو موقعيت تئوريكي ديگر را آزمايش كردند. درمورد اول، پژوهشگران اين احتمال را برنامهريزي كردند كه غضروف زانوي افراد پس از آسيب اندك مكرر حاصل از قدم زدن يا دويدن بتواند خود را تاحدودي ترميم كند. براي سناريوي دوم، فرض شد كه غضروف بتواند بهطور فعالانه خود را بازسازي كند و دربرابر تقاضاهاي حركت سازگار شود و مانند عضلات كه با ورزش تقويت ميشوند، ضخيمتر و قويتر شود.
نتايج نهايي مدلها شگفتآور بود. براساس شبيهسازيها، اگر مدل اين احتمال را كه غضروف زانو سازگار نشده يا خود را ترميم نكند، درانديشه متخصصين نميگرفت، افرادي كه روزانه قدم ميزدند، با ۳۶ درصد احتمال توسعهي آرتروز تا سن ۵۵ سالگي روبهرو بودند. اگر فرض ميشد غضروفها بتوانند سازگاري حاصل كرده و ترميم شوند، اين خطر به حدود ۱۳ درصد كاهش پيدا ميكرد كه درحدود خطر واقعي ابتلا به آرتروز در افراد ظاهرا سالم است.
اعداد براي دوندگان نگرانكنندهتر بود. وقتي مدل چنين فرض ميكرد كه غضروف نميتواند تغيير كند، خطر ابتلا به آرتروز در دوندگان به ۹۸ درصد ميرسيد و اگر مدل احتمال ترميم غضروف را درانديشه متخصصين ميگرفت، خطر ابتلا تنها به حد ۹۵ درصد ميرسيد. درواقع، مطابق اين سناريو آسيب وارده به غضروف براثر دويدن مكرر بر توانايي ترميم بافت غلبه ميكند. اما اگر در مدل احتمال سازشپذيري فعالانه غضروف هنگام دويدن درانديشه متخصصين گرفته ميشد، احتمال اينكه دوندگان دچار آرتروز شوند به حد ۱۳ درصد كاهش پيدا ميكرد كه بهاندازهي اين احتمال در افراد سالمي است كه قدم ميزنند.
دكتر ميلر ميگويد آنچه اين نتايج نشان ميدهد آن است كه غضروف سازشپذير است. غضروف بايد بتواند فشارها و آسيبهاي اندك ناشياز دويدن را احساس كرده و خود را بازسازي كند و قويتر شود. در اين سناريو، دويدن موجب تقويت سلامت غضروف ميشود.
البته نتايج مدلسازيهايي مانند مطالعهي حاضر، تئوري هستند و محدوديتهايي دارند. آنها توضيح نميدهند كه غضروف چگونه بدون داشتن منبع خون خود را بازسازي ميكند و اينكه آيا ژنتيك، تغذيه، وزن بدن، جراحات زانو و ديگر عوامل روي خطر دچار شدن به آرتروز اثر دارند. چنين مدلهايي همچنين به ما نميگويند كه آيا مسافتها، سرعت يا اشكال مختلف دويدن روي نتايج اثر دارند.
دكتر ميلر ميگويد براي درك بيشتر اين مسئله، به اندازهگيريهاي مستقيم تغييرات مولكولي و تغييرات ديگر در غضروف انسان زنده پس از دويدن نياز داريم اما انجام چنين آزمايشهايي دشوار است. بااينحال، اين مطالعه ممكن است از نگرانيهاي دوندهها و خانواده و دوستان آنها بكاهد. دكتر راس ميگويد: «بهانديشه متخصصين ميرسد بعيد باشد كه دويدن با فرسودن غضروف موجب بروز آرتروز زانو شود.»
هم انديشي ها