تحريك مغزي شخصيشده علائم افسردگي شديد را تسكين ميدهد
نورومدولاسيون هدفمند متناسب با علائم متمايز هر بيمار، روشي درحال رايج شدن براي تصحيح فعاليت عصبي نابهنجار در افراد مبتلا به صرع يا بيماري پاركينسون است (نورومدولاسيون تغيير فعاليت عصبي ازطريق تحويل هدفمند تحريكي مانند تحريك الكتريكي يا عوامل شيميايي به مكانهاي عصبي خاص در بدن است. هدف از انجام اين كار، طبيعي كردن يا تنظيم عملكرد بافت عصبي است).
اكنون دانشمنداني از مركز اختلالات خلقي دالبي فميلي دانشگاه كاليفرنيا در سانفرانسيسكو و مؤسسه علوم اعصاب ويل، رويكرد نورومدولاسيون شخصيشدهي جديدي را ارائه دادهاند كه (حداقل در يك بيمار) توانسته است علائم افسردگي شديد مقاوم دربرابر درمان را طي چند دقيقه تسكين دهد. اين روش بهطورخاص بهعنوان درمان بالقوهاي براي بخش قابلتوجهي از افراد مبتلا به افسردگي ناتوانكنندهاي كه دربرابر درمانهاي موجود پاسخ نميدهند و درمعرض خطر بالاي خودكشي قرار دارند، درحال توسعه است. كاترين اسكانگوس، استاديار گروه روانپزشكي و علوم رفتاري مؤسسهي ويل و نويسندهي مسئول مطالعه جديد گفت:
مغز، مانند قلب يك ارگان الكتريكي است و بهعقيدهي بسياري از دانشمندان، شبكههاي مغزي معيوب را كه موجب افسردگي ميشوند (درست مانند صرع يا بيماري پاركينسون)، ميتوان ازطريق تحريك هدفمند به وضعيت سالمتري تغيير داد. در تلاشهاي گذشته براي ايجاد نورومدولاسيون براي افسردگي، تحريك هميشه براي تمامي بيماران در يك منطقه از مغز و طبق برنامهي منظمي كه نميتواند بهطور خاص وضعيت پاتولوژيك مغز را مورد هدف قرار دهد، اعمال شده است. ميدانيم كه افسردگي به روشهاي متفاوتي روي افراد مختلف تأثير ميگذارد، اما ايدهي مكانيابي مناطق جداگانه براي نورومدولاسيون كه با علائم خاص هر بيمار مطابقت داشته باشد، بهخوبي مطالعه نشده بود.
در مطالعهي موردي كه در ژانويه ۲۰۲۱ در مجلهي Nature Medicine منتشر شد، اسكانگوس و همكارانش اثرات تحريك خفيف چند مكان مغزي مرتبط با خلقوخو را در بيمار مبتلا به افسردگي شديد مقاوم دربرابر درمان مورد مطالعه قرار دادند. آنها دريافتند كه تحريك مناطق مختلف ميتواند علائم مشخص اين بيماري مغزي را كاهش دهد (كاهش اضطراب، افزايش سطح انرژي يا بازيابي لذت از فعاليتهاي روزمره) و مزاياي مناطق مختلف تحريك به وضعيت رواني بيمار در زمان درمان بستگي دارد.
مطالعهي حاضر، اساس كارآزمايي باليني پنج سالهي بزرگي است كه اسكانگوس هدايت آن را برعهده دارد و كارآزمايي PRESIDIO نام دارد كه اثربخشي نورومدولاسيون شخصيسازي شده را در ۱۲ بيمار مبتلا به افسردگي شديد مقاوم دربرابر درمان مورد ارزيابي قرار ميدهد. كارآزمايي براساس مطالعهي حاضر و با شناسايي امضاهاي مغزي (الگوي خاص فعاليت الكتريكي مغز) كه بازتابگر علائم شركتكننده بهطور جداگانه هستند، انجام خواهد شد. با استفاده از اين اطلاعات، دستگاههاي نورومدولاسيون را ميتوان طوري برنامهريزي كرد كه با تحريك هدفمندي كه مدارهاي مغزي بيمار را به تعادل ميرساند، در زمان واقعي به مدارهاي عصبي نابهنجار پاسخ دهند. اندرو كريستال، يكي ديگر از نويسندگان مطالعه گفت:
«ما چارچوبي را براي نحوهي شخصيسازي درمان در يك فرد ايجاد كردهايم و نشان دادهايم كه اثرات متمايز تحريك قسمتهاي مختلف مغز تكرارپذير، ماندگار و وابسته به حالت هستند. كارآزمايي ما از اين جهت نوآورانه خواهد بود كه هر فرد در اين مطالعه بهطور بالقوه درمان متفاوت و شخصيشدهاي را دريافت ميكند و ما فقط هنگامي درمان را تحويل خواهيم داد كه فعاليتهاي عصبي حاكي از وجود وضعيت افسردگي باشد.»
افسردگي از شايعترين اختلالات روانپزشكي است كه حدود ۲۶۴ ميليون نفر در سراسر جهان را تحتتأثير قرار داده است و هر سال موجب صدها هزار مورد مرگ ميشود. تقريبا ۳۰ درصد از بيماران به درمانهاي استاندارد مانند دارو يا رواندرماني پاسخ نميدهند. براي برخي از اين افراد درمان با الكتروشوك (ECT) اثربخش است، اما ننگ و عوارض جانبي موجب ميشود ECT براي بسياري از افراد نامطلوب باشد و از هر ده بيمار، يك نفر مزيتهاي كمي از اين روش به دست ميآورد.
پژوهشهاي گذشتهي ادوارد چانگ، يكي ديگر از نويسندگان مطالعهي جديد پتانسيل مكانيابي مغز براي شناسايي مناطق اميدبخش را براي تحريك مغزي تقويتكنندهي خلقوخو نشان داده است. اين مطالعات در مركز صرع دانشگاه كاليفرنيا در بيماران با و بدون افسردگي باليني كه از قبل آرايهاي از الكترودها در مغزشان كاشته شده بود تا قبل از جراحي صرع مكان تشنجها را مشخص كند، انجام شد. چانگ گفت: «پژوهش قبلي ما اثبات مفهومي را براي تحريك هدفمند مناطق مغز براي درمان علائم خلقي نشان داد اما سؤال مهم اين بود كه آيا همين روش براي بيماراني كه فقط دچار افسردگي هستند، نيز به كار ميآيد؟»
نورومدولاسيون شخصيشده و تسكين علائم
در مطالعهي جديد، پژوهشگران دانشگاه كاليفرنيا در اولين مرحله از كارآزمايي PRESIDIO از رويكرد نقشهبرداري مغز مشابهي براي شناسايي مكانهاي تحريك درماني خاص بيمار استفاده كردند. آنها از رويكردي با حداقل تهاجم به نام استريو الكتروانسفالوگرافي براي قرار دادن ۱۰ الكترود درون مغز اولين بيمار ثبتنام شده در آزمايش استفاده كردند كه زني ۳۶ ساله بود كه از زمان كودكي چندين اپيزود افسردگي شديد مقاوم به درمان را تجربه كرده بود. بيمار سپس به مدت ۱۰ روز در مركز پزشكي هلن ديلر دانشگاه كاليفرنيا ماند، درحاليكه پژوهشگران اثرات تحريك خفيف را در چندين منطقه از مغز كه پژوهشهاي گذشته نشان داده بود احتمالا روي خلقوخود تأثير دارند، مطالعه كردند.
پژوهشگران دريافتند كه تحريك ۹۰ ثانيهاي چند منطقهي مختلف مغز ميتواند حالتهاي عاطفي مثبت مشخصي را ايجاد كند كه بهوسيلهي مجموعهاي از مقياسهاي باليني اندازهگيري شد كه براي ارزيابي شدت افسردگي و خلقوخوي بيمار در سراسر مطالعه مورد استفاده قرار گرفت. براي مثال، تحريك يك منطقه از مغز براي بيمار با حس لذتبخشي همراه بود، تحريك ناحيهي دوم به او احساس هشياري داد و تحريك ناحيه سوم (منطقهاي كه قشر اوربيتوفرونتال يا به اختصار OFC ناميده ميشود كه در مطالعات گذشتهي چانگ شناسايي شده بود) حس آرامبخشي مانند خواندن جزوه رايگاني خوب را ايجاد كرد.
پژوهشگران سپس تحريك طولانيتر (سه تا ۱۰ دقيقه) اين سه منطقه را آزمايش كردند تا علائم افسردگي بيمار را به مدت طولانيتري تسكين دهند. آنها در كمال شگفتي، دريافتند كه تحريك هريك از اين سه ناحيه به روشهاي متفاوتي علائم وي را بهبود ميبخشيد و بهبودي به وضعيت رواني بيمار در زمان تحريك بستگي داشت. براي مثال، وقتي بيمار دچار اضطراب بود، تحريك OFC مثبت و آرامشبخش بود، اما اگر همين تحريك زماني انجام ميشد كه دچار كاهش انرژي بود، خلقوخوي وي را بدتر ميكرد و احساس خوابآلودگي شديدي به او دست ميداد. الگوي برعكسي در دو منطقهي ديگر مشاهده شد و تحريك موجب افزايش انگيختگي و سطح انرژي بيمار ميشد. پژوهشگران روي ناحيهاي از مغز تمركز كردند كه كپسول شكمي/جسم مخطط شكمي ناميده ميشود كه بهانديشه متخصصين ميرسيد به رفع علائم اوليهي خاص انرژي كم و فقدان لذت در فعاليتهاي روزمره كمك كند.
پژوهشگران دريافتند كه اثرات تحريك ميتواند متناسب با خلقوخوي بيمار تنظيم شود و اثرات مثبت آن تا ساعتها و بسيار بيشتر از بازهي زماني ۴۰ دقيقه كه در پروتكل مطالعه درانديشه متخصصين گرفته شده بود، دوام داشت. علائم بيمار نيز طي ده روز مطالعه بهطور قابلتوجهي بهتر شد و به بهبودي موقتي منجر شد كه شش هفته طول كشيد. كريستال گفت:
اين واقعيت كه توانستيم با چند دقيقه تحريك هدفمند علائم بيمار را براي چند ساعت برطرف كنيم، چشمگير بود. برايناساس، حتي شديدترين افسردگي نيز نوعي بيماري مدار مغزي است كه ممكن است براي بازگشت به حالت سالم فقط به يك تلنگر هدفمند نياز داشته باشد.
نتايج اوليه اميدواركنندهي كارآزمايي درحال انجام
وقتي علائم بيمار پس از بهبودي اوليه بازگشت، پژوهشگران به مرحلهي بعدي كارآزمايي PRESIDIO رفتند؛ كاشت دستگاه نورومدولاسيون واكنشگر كه سيستم NeuroPace ناميده ميشود. اين دستگاه بهطور گسترده براي كنترل تشنج در بيماران مبتلا به صرع استفاده ميشود كه در آنها ميتواند علائم تشنجهاي قريبالوقوع را در زمان واقعي تشخيص دهد و تحريك هدفمند مختصري را آغاز كند كه تشنجها را برطرف كند. اما در كارآزمايي PRESIDIO، اين دستگاه الگوهاي فعاليت مغزي را تشخيص ميدهد كه نشان ميدهد بيمار درحال حركت به سمت وضعيت بسيار افسرده است و سپس ناحيهي مورد هدف مغز را بهطور خفيف و نامحسوسي تحريك ميكند تا اين روند را خنثي كند. اسكانگوس گفت:
اميدواريم كه ارائهي نورومدولاسيون آرام در سراسر روز بتواند مانع از اين شود كه بيمار وارد اپيزودهاي افسردگي طولانيمدت شود. ايده اين است كه با حفظ فعاليت مدار عصبي در مسير صحيح، بتوان مسيرهايي را كه از فرايندهاي تفكر منفي بيماريزاد در افسردگي حمايت ميكنند، كنار گذاشت.
دستگاه NeuroPace در ژوئن سال ۲۰۲۰ كاشته شد و در آگوست فعال شد و تاكنون شركتكننده مطالعه گزارش كرده است كه علائم وي (كه در هفت سال گذشته انجام كار يا حتي رانندگي را براي وي غيرممكن كرده بود) تقريبا بهطور كامل ناپديد شده است و با وجود عوامل استرسزاي قابلتوجهي مانند كوويد ۱۹، به وي كمك كرده است كه بتواند به كمك پدر و مادرش برود. در مرحلهي بعدي كارآزمايي، براي ارزيابي اثرات احتمالي دارونما، بدون اطلاع بيمار دستگاه بهمدت ۶ هفته خاموش و براي ۶ هفته روشن خواهد بود.
هم انديشي ها