فسيلهاي چشمگيري كه تاكنون كشف شدهاند (قسمت اول)
ايدهي رفتن به موزه براي برخي كسلكننده به انديشه متخصصين ميرسد؛ اما تماشاي يك دسته استخوان و فسيل از دوران دايناسورها يك داستان كاملا متفاوت است. توجه داشته باشيد كه فسيل فقط شامل استخوانهاي دايناسور نيست، بلكه درواقع انواع مختلف گونههايي است كه به نظم طبيعي، نه گفتند و تصميم گرفتند سالها خود را به گونهاي حفظ كنند كه امروزه افرادي كه به آنها نگاه ميكنند بگويند: «شگفتانگيز است»
سنگواره يا فسيل، به بازماندهي جانوران و گياهان يا بازماندههاي ديگر گفته ميشود. سنگواره شدن فرآيندي است كه بهندرت اتفاق ميافتد؛ زيرا بقاياي طبيعي معمولا تجزيه و دوباره وارد چرخهي مواد ميشوند. براي اينكه يك سازواره (ارگانيسم)، سنگواره شود، بايد روي آن هرچه سريعتر با مواد رسوبي پوشيده شود. سنگوارهها و روند سنگواره شدن، انواع گوناگوني دارند. سنگواره معمولاً از مواد بازمانده از سازواره تشكيل ميشود؛ ولي سنگوارههايي وجود دارند كه تنها شامل اثر و رد يك سازواره مانند رد پاي يك دايناسور يا خزندهاند. به اينگونه سنگوارهها، سنگوارهي ردّي ميگويند. دانش مطالعه سنگواره، ديرينشناسي نام دارد.
از مناسبترين مكانها براي تشكيل سنگواره، ميتوان به حاشيهي دلتاها و پيرامون كوههاي آتشفشاني قديمي كه خاكستر از آنها متصاعد ميشود، نام برد. همچنين درياهاي كمعمق و يخچالها و باتلاقها مكانهاي مناسبي براي تشكيل فسيل هستند. بيشتر دانشمندان معتقدند فسيلها در درياهاي قديمي قرار داشتهاند و به دليل قرار گرفتن در بين موادر رسوبي و در اثر فشار و گرماي زياد، به اين شكل درآمدهاند. از آثار سنگوارهها براي اثبات انديشه متخصصينيههاي زمينساخت ورقهاي و تكامل تدريجي استفاده شده است. فسيل يا سنگواره را ميتوان از مهمترين منابع اطلاعات دربارهي گذشتهي موجودات دانست.
تخمين زده ميشود كه فسيل بيش از ۶ هزار فرد مختلف انساني پيدا شده باشد و هر روز نمونههاي بيشتري از آنها يافت ميشوند. بنابراين ميتوانيد تصور كنيد كه تعداد مختلفي از قطعات فسيلي از گونههاي مختلف ديگر، ممكن است وجود داشته باشند. سايت Bored Panda برخي از جالبترين فسيلهاي كشفشده توسط انسان را جمعآوري كرده است. در اين مقاله سفري به موزههاي دنيا خواهيم داشت و با قديميترين فسيلها آشنا خواهيم شد.
۱. اندازهي كاملا خيرهكنندهي پاي آرژانتينوسوروس
آرژانتينوسوروس، تيرهاي از دايناسورهاي ساوروپود هومونگ است كه قبلا در دوران كرتاسه پسين در آرژانتين امروزي زندگي ميكردند. مشخصهي آنها، اندازهي عجيب و غريبشان است. تخمين زده ميشود كه آنها داراي پاهاي عقبي به بلندي ۱۵ فوت (۴٫۵ متر)، طول تنهي ۲۳ فوت (۷ متر) و طول كلي بدن ۹۸ فوت (۳۰ متر) بودند و وزن تقريبي آنها حدود ۶۰ تا ۱۰۰ تن تخمين زده شده است. طول اين دايناسورها، تقريبا نيمي از ارتفاع برج پيزا يا دو برابر بلندتر از تابلوي هاليوود و وزن آنها ده تا شانزده برابر بيشتر از فيل متوسط در دورهي كنوني بود. در اين تصوير، اين دايناسور به اندازهاي غولپيكر است كه انسانها در برابر فسيل او، ناچيز به انديشه متخصصين ميرسند.
بمباحثههاي زيادي درباره بزرگترين دايناسور جهان وجود دارد؛ اما براساس شواهد فسيلي ميتوان گفت كه «آرژانتينوسوروس» بزرگترين دايناسور تاريخ بوده است. به گزارش علمي و به نقل از Livescience، نبرد براي عنوان بزرگترين دايناسور تاريخ يك مسئله پيچيده است. يكي از اشكالات در اين زمينه اين است كه ديرينهشناسان بهندرت كل اسكلت را كشف ميكنند. در اكثر موارد آنها فسيل استخوانهاي شكسته را كشف يكنند و از روي آن، مشخصات كامل قد و وزن جانور را تخمين ميزنند. به همين دليل گفته ميشود بزرگترين دايناسور تاريخ بر اساس شواهد، آرژانتينوسوروس (Argentinosaurus) است كه در سال ۱۹۹۳ در آرژانتين كشف شد.
اين جانور عظيمالجثهي گياهخوار، بزرگترين ساروپودي (sauropod) است كه در دورهي كرتاسهي مياني (حدود ۱۰۰ تا ۹۰ ميليون سال پيش) ميزيست. اما چگونه ممكن است يك دايناسور اينقدر رشد كند؟ برخي از محققان فرض ميكنند كه به علت دماي بالا در دورهي كرتاسه و سطح اكسيژن زياد، دايناسورها قادر به رشد سريع و سوخت و ساز زيادي بودند. بنابراين هرچه جثه بزرگتر بود، فضاي بيشتري براي زندگي دراختيار داشت. برخي ديگر ميگويند دايناسورها براي رقابت با ساير جانوران كوچك و متوسط، بايد بزرگ ميشدند.
بزرگ بودن هزينهي زيادي دارد؛ هنگامي كه در پايان دورهي كرتاسه (بيش از ۶۵ ميليون سال پيش) يك سيارك به زمين برخورد كرد (روزي كه دايناسورها مردند) اين گروه نابود شدند و تنها پرندگان از آنها بهجاي ماندند. پس از اين رويداد، جانوران كوچك توانستند زنده بمانند و بهصورت منحصر بهفردي زمين را تحت سيطرهي خود قرار دهند.
۲. فسيل يك بورئالوپلتا كه در معدن شن و ماسه روغن يافت شده است
اين بهترين فسيل دايناسوري است كه از انديشه متخصصين اندازه حفظ و توسط بشر يافت شده است. بورئالوپلتا (به معناي سپر شمالي در زبان لاتين)، تيرهي آنكيلوسورها (دايناسورهاي گياهخوار) از دورهي كرتاسهي سفلي (۱۰۰-۱۴۵ ميليون سال پيش) است، كه قبلا در منطقهي آلبرتاي امروزي كانادا زندگي ميكردند.
اين فسيل در معدن هزاره كشف شد؛ يك معدن شن و ماسه روغن در نزديكي فورت مك موراي آلبرتا كه متعلق به شركت انرژي يكپارچهي Suncor Energy است. اين نمونهي خاص از انديشه متخصصين اندازه، بهترين فسيل دايناسوري محسوب ميشود كه تاكنون كشف شده است. اين فسيل موفق به حفظ تعداد زيادي رديف از صفحات زرهپوش كوچك و همچنين غلافهاي كراتينه، پوستهي پوشاننده و آخرين وعده غذايي موجود در معده حيوان شده است.
۳. نرمتنان منقرضشده
اين تصوير آمونيتهايي را نشان ميدهد كه در طي فرايند فسيل شدن، به رنگينكمان تبديل شدند. به گفتهي محققان، آمونيتها در جريان معروف انقراض كرتاسه-پالئوژن (K-Pgا- ۶۶ ميليون سال پيش) هنگام برخورد دنبالهدار با زمين، منقرض شدند. انقراض پايان كرتاسه، نام رويدادي است كه حدود ۶۶ ميليون سال پيش، منجر به انقراض بيش از نيمي از گونهها روي كره زمين شد. براساس نتايج پژوهشهاي ديرينهشناسي، حدود ۶۶ ميليون سال پيش سياركي به شكل شهابسنگ، به قطر تقريبي ۱۵ كيلومتر به زمين برخورد كرد كه قدرت تخريب آن ۱۰ ميليارد بار بيشتر از بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي بود. اين رويداد منجر به انقراض كامل دايناسورهاي غير پرنده شد. البته بسياري محققان عقيده دارند به دليل تغييرات آبوهوايي، نابودي دايناسورها پيش از آن شروع شده بود.
آمونيتها يك گروه منقرضشدهي جانوران نرمتنان دريايي را تشكيل ميدادند كه از شاخهي نرمتنان و ردهي سفالوپودها بودند. صدف اين فسيلها به شكل حلزوني مسطح بود و نامگذاري آنها بر اساس صدف آنها صورت گرفته بود. ازآنجاكه صدف آمونيتها شبيه شاخ پيچخورده بود، پلينيوس بزرگ، اسم اين فسيلها را شاخ آمون گذاشت. آمون يكي از خداهاي مصر باستان بود كه اعتقاد داشتند مردي داراي شاخهاي پيچيده است.
اين گونهي خاص از آمونيت، در طول تبديل شدن به فسيل، مسير ديگري طي كرد و شروع به رنگينكماني شدن كرد. اين آمونيت بهجاي رنگهاي معمول خاكستري و قهوهاي، ،رنگهاي روشن و زنده ايجاد كرد. آمونيت نمونهي سمت چپ، در ماداگاسكار كشف شد و نمونهي سمت راست كه درخشانتر است، در آلبرتاي كانادا يافت شد.
۴. فسيل عظيم لاكپشت ۸ ميليون ساله به اندازهي يك خودرو
آيا ميدانيد اين لاكپشت غولپيكر، اندازهي چند دايناسور كاملا بزرگ بود؟ گويا در آن زمان، شرط زنده ماندن، غولپيكر بودن بود. دقيقا مانند اين Stupendemys geographicus كه يك لاك پشت غولپيكر به اندازهي خودرو بود. اين لاكپشت ماقبل تاريخ با طول ۱۳ فوت و وزن ۱.۲۵ تن، پوستهاي داشت كه براي نبرد طراحي شده بود. در آن زمان يكي از تهديدهاي اصلي اين لاكپشتها، وجود Purussauri بود؛ يك گونه تمساح قهوهاي تقريبا ۱۰ متري. برخي از قطعات فسيلشدهي اين لاكپشت غولپيكر، داراي علائم گزيدگي و استخوانهاي سوراخشده است. حتي پوستهي يك دندان از نوع پوروسوروس ميان استخوانهاي اين لاكپشت پيدا شد.
۵. اولين نمونهي فسيلشدهي دايناسوري كه پوست دارد
وقتي براي اولين بار به اين موجود نگاه ميكنيد، احتمالا به اين فكر ميكنيد كه اين چه موجودي است؟ اين فسيل فوقالعاده كه بهخوبي حفظ شده، دايناسوري است كه نهتنها بسياري از استخوانهاي آن سالم مانده، بلكه پوست آن حفظ شده است. اين موضوع بسيار اهميت دارد؛ زيرا همهي آنچه بشريت از پوست دايناسورها ميدانست، براساس قطعات كوچكي بود كه اينجا و آنجا پيدا شده بود. بنابراين يافتن نمونهاي به همان اندازه سالم، مساوي با احساس ديرينهشناسي است.
اين موميايي خاص دايناسور در سال ۱۹۰۸ توسط چارلز استرنبرگ و پسرانش كه فسيل جمعآوري ميكردند، كشف شد. ديدن پوست، دست، تاندونها، سوراخهاي بيني، محتويات معده و تعدادي ديگر از اعضاي بدن يك دايناسور كه بين ۶۶ تا ۶۸ ميليون سال پيش بهطور طبيعي موميامي شده و سالم مانده، بسيار جالب است .
۶. كرينوئيدها فسيلشده؛ الهامبخش هيولاي فيلم «بيگانه»
كرينوئيدها درواقع هنوز منقرض نشدهاند؛ زيرا هنوز تعدادي از گونههاي آنها (كه بيشتر به نيلوفرهاي دريايي معروفند) در اقيانوسهاي ما يافت ميشوند. بااينحال فسيلهاي عجيبوغريبي از اين نمونهها وجود دارند.
مواردي كه در عكس بالا نشان داده شده، كرينوئيدهاي فسيلشده از دورهي كربونيفر (حدود ۳۰۰-۳۶۰ ميليون سال پيش) هستند. يك واقعيت جالب در مورد اين فسيلها اين است كه الهامبخش ساخت فيلم بيگانه و رشد و موفقيت اين فيلم در گيشهها بودند.
۷. فسيل قديميترين بقاياي انسان نئاندرتال با حداقل ۱۲۸ هزار سال عمر
انسان آلتامورا، نام فسيل مردي مربوط به دوران نئاندرتال از دوران پليستوسن است كه ۲۷ سال پيش (۱۹۹۳) در ميان استالاگميتهاي يك غار در آلتاموراي ايتاليا كشف شد. انسان نئاندرتال، گونهاي از سردهي انسان بود كه در اروپا و بخشهايي از باختر آسيا، آسياي مركزي و شمال چين (آلتاي) زندگي ميكرد. نخستين نشانههاي انسان نئاندرتال به ۱۳۰ تا ۲۳۰ هزار سال پيش در اروپا برميگردد. ۱۳۰ هزار سال پيش، مشخصههاي كامل انسان نئاندرتال ظاهر شد و در ۵۰ هزار سال پيش انسان نئاندرتال ديگر در آسيا ديده نشد. بااينحال نسل آنها در اروپا نزديك به چهل هزار سال پيش منقرض شد. با توجه به اينكه انسان خردمند (هوموساپينس) پنج هزار سال پيش از انقراض آنها وارد اروپا شد،احتمالاً اين دو گروه انساني با هم تماس داشتهاند.
محققان ميگويند فسيل انسان آلتامورا، بهطور قابل ملاحظهاي براي دستهاي استخوان كه قدمت آنها ۱۲۸ تا ۱۸۷ هزار سال پيش است، بهخوبي حفظ شده. اين ماده در استالاگميتزها جاسازي شده و با يك لايهي ضخيم كلسيت (مادهي معدني كه استخوانها را حفظ ميكند) پوشانده شده است. اين فسيل درواقع در محل دستنخورده باقي ماند تا از آسيب ديدن آن جلوگيري شود.
واقعيت جالب در مورد اين فسيل آن است كه بقاياي اسكلت در يك گودال كه به يك تونل ۶۰ متري منتهي ميشد، يافت شد. اين بدان معني است كه شرايط براي حفظ و نگهداري اين فسيل عالي بود؛ اما براي مرد آلتامورا كه در اين نقطهي دورافتاده، گير كرده بود و به دليل جراحات وارده و گرسنگي و كمبود آب، به آرامي مرد، اصلا خوب به انديشه متخصصين نميرسد.
۸. دره نهنگها؛ محل زندگي صدها فسيل از اولين اشكال نهنگ
خوششانسي بزرگي است كه باستانشناسان يك نمونه فسيل پيدا كنند؛ اما يافتن صدها فسيل در يك مكان، نهايت خوشاقبالي است. درهي Whale يا Wadi Al-Hitan، يك منطقهي ديرينه شناسي در حدود ۱۵۰ كيلومتري جنوب غربي قاهرهي مصر است. اين دره به دليل وجود صدها فسيل از برخي از اشكال اوليهي نهنگ، در سال ۲۰۰۵ بهعنوان ميراث جهاني يونسكو تعيين شد.
اخيرا گفته شده كه فسيلهاي يافتشده در اين مكان، جزو قديميترين آنها نيستند؛ اما درواقع فراواني آنها در منطقه و سطح حفاظت آنها است كه اين فسيلها را مسحوركننده كرده. اين منطقه بهويژه براي ارائهي بينش كليدي در مورد چگونگي تكامل نهنگها در طول سالها نيز بسيار ارزشمند است. در اين محل علاوه بر فسيلهاي نهنگ عظيمالجثه، كوسهها، تمساحها، ارهماهيها، لاكپشتها و تشعشعات نيز وجود دارند كه به دانشمندان در بازسازي محيط اطراف و شرايط اكولوژيكي آن زمان، كمك بسياري كردهاند.
۹. فسيل ۲۴۸ ميليون سالهاي از يك ماهي باردار
تولد يك روند خطرناك است: زيرا بسياري از مسائل ممكن است اشتباه پيش بروند. اما براي اين گونه ماهي Chaohusaurus، همه چيز بدتر به پايان رسيد. اين فسيل كه چيزي حدود ۲۶۰ ميليون سال سن دارد، در مجياشان جنوبي چين در سال ۲۰۱۱ پيدا شد. هنگام تولد اين ماهي باستاني اشكالي رخ داد و او به همراه فرزندان خود درگذشت.
اين ماهي كه باردار بود، حداقل سه فرزند داشت: يكي از فرزندان در زير بدن مادر پيدا است، دومي در نيمهراه كانال تولد قرار داشت و سومي هنوز منتظر به دنيا آمدن بود؛ مانديشه متخصصينهاي كاملا منحصربهفرد براي ديدن فرم يك فسيل! بااينحال فقط اين تكهي خاص از بدن مادر پيدا شد؛ زيرا تيم جستوجو كننده در سال ۲۰۱۱ فسيل را جمعآوري كرد و وقتي يك سال بعد اين موضوع را فهميدند كه فسيل باردار بوده است، براي بازيابي ساير بدن اين ماهي، بسيار دير شده بود. بااينحال نمونههاي بازسازي شدهاي از تصوير ماهي طراحي شدند كه خلأ موجود را پر كرد.
۱۰. دندان مسحوركننده و اوپالشدهي يك دايناسور در لايتنينگ ريج استراليا
مشخص نيست اين دندان از كدام دايناسور خاص به جا مانده؛ اما با گذشت سالها، به روشهاي مسحوركنندهاي اوپاليزه شده است. اين دندان ۱۱۰ ميليونساله، در لايتنينگ ريج استراليا پيدا شده است. از ميان دايناسورهاي مختلفي كه در اين منطقه زندگي ميكردند، ميتوان به غولهاي گردندراز، رپتورهاي ۱٫۵ متري به نام جانوران صاعقه و قارچهاي 6 متري لاشهخوار اشاره كرد.
هم انديشي ها