داستان برند: ظهور، افول و تولد دوباره IBM
شركت «ماشينهاي اداري بينالمللي» يا IBM با نام مستعار «آبي بزرگ»، يك شركت كامپيوتري چندمليتي است كه مقر اصلي آن در نيويورك قرار دارد. IBM از معدود شركتهايي با زمينهي فعاليت فناوري ارتباطات است كه بيش از ۱۰۰ سال سابقه دارد و پيشينهي آن به قرن ۱۹ ميلادي بازميگردد. كسبوكار فعلي IBM، طيف وسيعي از فعاليتها از جمله طراحي و توليد سختافزار و نرمافزار، ارائهي خدمات زيرساخت، سرويسهاي هاست، مشاوره، كامپيوترهاي مينفريم و نانوتكنولوژي را شامل ميشود. شايد كمتر شركتي را در دنياي تكنولوژي بتوان يافت كه زمينهي فعاليتش به گستردگي و تنوع IBM باشد.
IBM با داشتن بيش از ۳۷۷ هزار متخصص (بيشتر از مجموع تعداد متخصصان گوگل، اپل و مايكروسافت) در ۱۷۵ كشور دنيا و در اختيار داشتن ۱۲ لابراتوار پيشرفتهي تحقيقاتي، به تنهايي از هر شركت تكنولوژيك ديگري بيشتر پتنت در اختيار دارد. متخصصان اين شركت تا به حال موفق به كسب ۵ جايزهي نوبل، چهار جايزهي تورينگ، ۵ مدال ملي تكنولوژي و ۵ مدال ملي علمي شدهاند.
اما آبي بزرگ فعاليت خود را چگونه و از كجا آغاز كرد؟
پيدايش IBM
ريشهي IBM به سال ۱۸۸۰ باز ميگردد؛ سالها پيش از پيدايش كامپيوترهاي الكترونيكي. IBM در ابتدا يك شركت هلدينگ (مانند آلفابت) به نام CTR بود كه از سه شركت «ماشينهاي جدولبندي» (Tabulating Machine)، «شركت بين المللي ضبط زمان» (International Time Recording) و شركت «مقياس پردازشي» (Computing Scale) تشكيل ميشد. اين سه شركت به فعاليت مستقل تحت نام خود ادامه ميدادند تا اينكه بالاخره در سال ۱۹۳۳ با از بين رفتن ماهيت هلدينگ شركت مادر، تمامي آنها در هم ادغام شدند.
شركتهايي كه هلدينگ CTR را به وجود آورده بودند، طيف گستردهاي از محصولات را توليد ميكردند؛ از دستگاههاي ثبت ساعات حضور و غياب متخصصان و ترازو گرفته تا آسياب قهوه و دستگاه برش خودكار گوشت. اما مهمترين محصول اين شركت، ماشينهاي محاسباتي و پانچ كارتهاي مخصوص استفاده در اين دستگاهها بود. چارلز فلينت، مدير عامل وقت شركت، دربارهي خط توليد محصولات متفاوت CTR در آن زمان ميگفت:
... بهجاي اينكه درآمدمان به يك محصول خاص وابسته باشد، سه خط توليد مجزاي محصولات داشتيم. با اين كار در شرايط عادي بازار، از سود سرشار حاصل از محصولات متنوع سه شركت مستقل خود بهرهمند ميشديم و در زمانهاي غيرعادي، بهجاي يك شانس، از سه شانس بقا در بازار برخوردار بوديم و ميتوانستيم همچنان به سهامداران سود پرداخت كنيم.»
ماشين «پانچ كارت» (punched card) ساخت هرمن هولريث
شركتهاي تشكيلدهندهي CTR با داشتن ۱۳۰۰ متخصص، داراي دفتر و كارخانه در ايالتهاي نيويورك، اوهايو، ميشيگان و حتي تورنتوي كانادا بودند. از ميان شركتهاي CTR، مهمترين آنها از لحاظ تكنولوژيك، شركت «ماشينهاي جدولبندي» بود كه توسط هرمن هولريث تأسيس شد و تخصص آن در توسعهي تجهيزات پردازش اطلاعات توسط كارتهاي پانچ بود.
هولريث كه در ادارهي آمار ايالات متحده كار ميكرد، براي كاهش زمان و پيچيدگي جدولبندي اطلاعات بهدستآمده از آمارگيري سال ۱۸۹۰ آمريكا، اولين پتنتهاي مربوط به تكنولوژي ماشينهاي جدولبندي را به ثبت رساند. توسعهي كارتهاي پانچ توسط او در سال ۱۸۸۶، تا ۸۰ سال به عنوان استانداردي براي صنعت جدولبندي و ورودي اطلاعات محاسباتي در انديشه متخصصين گرفته ميشدند.
IBM در ابتدا يك شركت هلدينگ متشكل از سه شركت زيرمجموعه بود
پس از اينكه شركت ماشينهاي جدولبندي توانست در مناقصهي دولتي براي پردازش اطلاعات سرشماري سال ۱۹۰۰ ميلادي آمريكا برنده شود و پروژه را با سرعت خارقالعادهاي به انجام برساند؛ هولريث با اين چالش جديد مواجه بود كه چگونه شركت نوپاي خود را در سالهايي كه در آن سرشماري انجام نميشود، مشغول نگه دارد. او براي يافتن بازار فروش ماشينهاي پانچ و جدولبندي اتوماتيك خود، به شركتهاي خصوصي و خارجي روي آورد.
در سال ۱۹۱۱، هولريث ۵۱ ساله كه وضع سلامتي مناسبي نداشت، كسب و كار خود را به مبلغ ۲.۳ ميليون دلار به چارلز فليت (كه بعدها CTR را تأسيس كرد) فروخت، كه از اين مبلغ، مقدار ۱.۲ ميليون دلار به خودش رسيد.
IBM يكي از اولين شركتهايي بود كه زنان و اقليتها را نيز استخدام ميكرد
وقتي مشخص شد مديريت كسبوكار گستردهي CTR كار آساني نيست، فليت از توماس واتسون، شخص دوم شركت انسيآر كمك خواست. در سال ۱۹۱۴ واتسون به عنوان مدير ارشد و در سال ۱۹۱۵ به عنوان رئيس CTR برگزيده شد. واتسون با استفاده از تجربيات مديريتي خود در انسيآر، بهسرعت مجموعهاي از تاكتيكهاي تجاري مؤثر را در CTR به اجرا گذاشت.
از جمله سياستهايي كه واتسون با خود به CTR آورد؛ ميتوان به توجه و تمركز ويژه به مشتري اشاره كرد كه بعدها به IBM به ارث رسيد و همچنان بهعنوان يكي از سياستهاي اصلي اين شركت اجرا ميشود. تغييرات واتسون در CTR به سرعت نتيجه داد؛ بهطوري كه درآمد شركت در چهار سال ابتدايي مديريت وي، دو برابر شد و شركت توانست پاي خود را به اروپا، آفريقاي جنوبي، آسيا و استراليا باز كند.
در اين دوران واتسون نقشي اساسي در شكلگيري آنچه امروزه به نام «فرهنگ IBM» ميشناسيم، ايفا كرد. او در سال ۱۹۱۴ اولين متخصص معلول را به استخدام شركت درآورد و اولين دپارتمان يادگيري متخصصان را در سال ۱۹۱۶ شكل داد. شعار معرف «THINK» نيز توسط او در سال ۱۹۱۵ ابداع و بهسرعت به بخشي از فرهنگ سازماني شركت تبديل شد. IBM در ويدئوي زيباي زير (كه در ابتداي آن از سخنراني الهامبخش توماس واتسون در سال ۱۹۱۵ استفاده شده است) توضيح ميدهد فلسفهي پشت اين شعار چيست.
واتسون براي هم انديشي ها متخصصان خود ارزش و اهميت زيادي قائل بود. او با سياست درب باز (Open Door policy) و تشويق متخصصان به مراجعه به شخص او يا ديگر مديران ارشد اجرايي، سعي داشت تا روح جمعي شركت را تقويت كند.
واتسون كه از نام CTR خوشش نميآمد؛ بالاخره در سال ۱۹۲۴، نام شركت را به International Business Machines و به اختصار، (IBM) تغيير داد.
سالهاي ابتدايي
IBM بخش مهمي از فرهنگ سازماني امروز خود را مديون توسعه در سالهاي دههي ۲۰ ميلادي است. در آن سالها، طرحهايي مانند «باشگاه ربع قرن» براي گراميداشت متخصصاني با ۲۵ سال سابقهي كار در شركت، «باشگاه صد درصد» براي تجليل از متخصصاني كه به هدف فروش سالانهي خود دست پيدا ميكردند و برنامهي «طرح پيشنهادات» كه ايدههاي ارزشمند كاركنان را با پاداش نقدي تشويق ميكرد، براي اولين بار به اجرا گذاشته شدند.
IBM تا سال ۱۹۵۸ و فروش بخش «تجهيزات زمان» خود به شركت سيمپلكس، به مدت ۷۰ سال تجهيزات اندازهگيري زمان توليد ميكرد. هستهي مهندسين مبتكر IBM كه از جيمز برايس، كلير ليك، فرد كارول و رويدن پيرس تشكيل ميشد، مجموعهاي از محصولات خلاقانه را براي شركت توسعه ميدادند. در سال ۱۹۲۸، IBM كارتهاي پانچ ۸۰ ستونه را كه ظرفيت ذخيرهي اطلاعات در آنها دو برابر افزايش يافته بود، معرفي كرد. اين كارتها كه به «كارت IBM» مشهور شدند، تا دههي ۷۰ ميلادي به عنوان كارت استاندارد در صنعت محاسبات كامپيوتري استفاده ميشدند.
ركود بزرگ
دههي ۳۰ قرن بيستم با ركود بزرگ اقتصاد آمريكا (معروف به Great Depression) همزمان بود. استراتژي واتسون براي مقابله با اين چالش نيز در نوع خود جالب بود. او بهجاي اجراي طرحهاي رياضتي و اخراج متخصصان، به استخدام كاركنان جديد، سرمايهگذاري بر روي افراد و تشويق آنها به نوآوري ادامه داد. واتسون در اين دوران، حتي دستمزد كاركنان IBM را افزايش داد. IBM همچنين جزء اولين شركتهايي بود كه متخصصان خود را بيمهي عمر كرد و براي آنها مرخصي با حقوق در انديشه متخصصين گرفت.
اين تغييرات شايد از مانديشه متخصصين كاركنان يك شركت بسيار مطلوب و رؤيايي به انديشه متخصصين برسند؛ اما براي خود شركت، مخصوصاً در دوران ركود اقتصادي، ريسك بزرگي به حساب ميآيد.
واتسون با تصميمات خود دست به قمار بزرگي زده بود. كارخانههاي IBM، بيتوجه به عدم وجود بازاري براي فروش، به مدت ۶ سال با تمام ظرفيت خود مشغول توليد تجهيزات بودند. اين كار باعث شد منابع شركت تمام شود و انبارهاي آن از دستگاههاي محاسباتي و جدولبندي پر شوند. براي مقابله با بحران منابع، IBM مجبور شد شاخهي «دايتون اسكيل» (كسبوكار خدمات غذايي) خود را كه در وضعيت مناسبي به سر نميبرد، در سال ۱۹۳۳ بفروشد.
واتسون در دوران ركود بزرگ نه تنها متخصصان خود را اخراج نكرد، بلكه حقوق آنان را نيز افزايش داد
هنگامي كه دولت ايالات متحده در سال ۱۹۳۵ براي اجراي «طرح بزرگ تامين اجتماعي آمريكا» (ملقب به بزرگترين عمليات حسابداري در طول تاريخ) مناقصه برگزار كرد، IBM تنها شركتي بود كه ميتوانست تجهيزات مورد نياز را بهسرعت فراهم كند. قمار واتسون باعث شده بود شركت بهقدري تجهيزات داشته باشد كه بتواند اطلاعات ۲۶ ميليون نفر را پردازش كند.
موفقيت IBM در اجراي سريع و موفقيتآميز قرارداد، باعث شد سفارشهاي ديگري نيز از سوي دولت دريافت كند. تا انتهاي دههي ۳۰ ميلادي، IBM نهتنها توانسته بود از ركود بزرگ با موفقيت عبور كند، بلكه به بزرگترين شركت در زمينهي فعاليتي خود تبديل شده بود. اينگونه بود كه پردازش اطلاعات به فعاليت اصلي و زمينهي رشد و موفقيت IBM در ۵۰ سال آينده تبديل شد.
لوگوي قديمي IBM، تشكيل شده از عبارت International Business Machines
تمركز و اصرار واتسون به گسترش جهاني شركت، يكي ديگر از دلايل موفقيت IBM در قرن بيستم ميلادي بود. واتسون كه ويرانيهاي جنگ جهاني اول را به چشم ديده بود، تجارت را مانعي بر سر راه جنگ ميدانست و عقيده داشت كه «صلح» و «تجارت»، منافع مشترك زيادي دارند. او آنچنان به اين عقيده باور داشت كه در سال ۱۹۳۸ دستور داد تا شعار «صلح جهاني از طريق تجارت جهاني» (World Peace Through World Trade) را بر سردر ورودي مقر جديد شركت در نيويورك حك كنند.
واتسون به طرز خستگيناپذيري تلاش ميكرد مفهوم تجارت جهاني را بين رهبران جهان به شهرت برساند. هنگام برگزاري رويدادهاي مهم بينالمللي در نيويورك، او وظيفهي ميزباني از رهبران خارجي را به صورت غيررسمي از طرف دولت آمريكا بر عهده داشت. تلاشهاي واتسون باعث شدند تا دولتهاي خارجي به پاس زحمات او براي بهبود روابط بينالمللي از طريق شكل دادن مناسبات تجاري، جوايز متعددي به او اعطا كنند.
جنگ جهاني دوم
در سالهاي منتهي به جنگ جهاني دوم، IBM فعاليتهاي خود را در كشورهاي زيادي (كه بعدها درگير جنگ شدند) گسترش داده بود. شعبهي IBM در آلمان، يكي از شعب بزرگ و پرسود اين كمپاني به شمار ميرفت. شركت همچنين داراي شعبي در لهستان، سوئيس و ديگر كشورهاي اروپايي بود كه بعدها در طي جنگ به دست نازيها و ديگر كشورهاي محور (متحدين) افتادند. دفتر مركزي IBM در نيويورك اما در جريان جنگ جهاني دوم به متفقين و دولت آمريكا كمك ميكرد.
تفنگ M1 Carbine ساخت IBM، مورد استفاده توسط نيروهاي متفقين در جنگ جهاني دوم
هنگاميكه جنگ جهاني دوم شروع شد، واتسون تمامي منابع IBM را در اختيار دولت ايالات متحده قرار داد. خط توليد محصولات IBM به سرعت از تجهيزات محاسباتي و جدولبندي به ادوات نظامي تغيير پيدا كرد. از جمله محصولات توليدشده توسط IBM در آن زمان ميتوان به تفنگ اتوماتيك براونينگ و ام۱ كارابين اشاره كرد. كارخانههاي IBM در زمان جنگ جهاني دوم، در مجموع بيش از ۳۰ نوع مهمات سنگين و ۷۰ محصول مرتبط با جنگ توليد ميكردند. واتسون سود اندك ۱ درصدي براي اين محصولات در انديشه متخصصين گرفته بود و با ايجاد يك صندوق، درآمد حاصله را به زنان بيوه و كودكان يتيم كاركنان شركت كه در جريان جنگ كشته شده بودند، اختصاص ميداد.
نيروهاي نظامي متفقين در جريان جنگ جهاني دوم، از تجهيزات محاسباتي IBM نيز استفاده ميكردند. در جريان پروژهي منهتن، براي توسعهي اولين بمب اتمي در لوس آلاموس، بهصورت گستردهاي از ماشينهاي پانچ كارد IBM استفاده ميشد.
IBM در آلمان نازي و اروپاي اشغالي
نازيها نيز از تجهيزات شعبه اروپايي IBM كه حالا ديگر در اختيار آنها قرار گرفته بود، بهصورت گستردهاي استفاده ميكردند. اين تجهيزات براي طبقهبندي شهروندان آلمان و ديگر كشورهاي اشغالشده توسط نازيها، حياتي بودند. در جريان هولوكاست، از اطلاعات سرشماريهاي پردازششده توسط ماشينهاي IBM به منظور تسهيل فرآيند جمعآوري يهوديان و فرستادن آنها به اردوگاههاي مرگ استفاده ميشد.
ادوين بلك، مورخ و نويسندهي مشهور، در جزوه رايگان پرفروش خود مينويسد:
شركت در جريان تصاحب توسط آلمان نازي غارت نشد، ماشينهاي آن ضبط نشدند و IBM از طريق شعبهي خود در ژنو، همچنان سود شعب اروپايي خود را دريافت ميكرد.
دولت آلمان نازي در جريان هولوكاست از تجهيزات ساخت IBM براي پردازش اطلاعات و يافتن يهوديان استفاده ميكرد
بلك در جزوه رايگانش اينگونه استدلال ميكند كه شركت ارتباط خود با رژيم نازي را حفظ كرده بود و به تأمين قطعات براي آنها ميپرداخت. او عقيده دارد حتي پس از اشغال لهستان، IBM همچنان به سرويسدهي و گسترش در رايش سوم ادامه ميداد. بنا به ادعاي بلك، تشنج بين IBM و آلمان، تنها پس از جريان حمله به پرل هاربر و اعلام جنگ از طرف آمريكا در سال ۱۹۴۱ به وجود آمد.
دوران پسا جنگ، عصر فضا و جنگ سرد
با پايان جنگ جهاني دوم، IBM بهقدري گسترش يافته بود كه مديران آن نگران بودند در صورت كاهش تقاضاي ساخت تجهيزات نظامي، كسبوكار شركت با اشكال روبرو شود. يكي از راههاي آنها براي غلبه بر اين اشكال، شتاب بخشيدن به رشد جهاني شركت بود. اين رشد در سال ۱۹۴۹ و با تشكيل سازمان تجارت جهاني به اوج خود رسيد.
مينفريم ۷۰۴ آيبيام در سال ۱۹۵۷
توماس جي واتسون، بنيانگذار و پدر معنوي IBM در سال ۱۹۵۶ در سن ۸۲ سالگي درگذشت و مقام مديريت ارشد اجرايي پس از واتسون به پسر بزرگش توماس واتسون جونيور رسيد. اين اولين تغيير رهبري در IBM، پس از گذشت بيش از ۴ دهه محسوب ميشد.
مديريت جديد شركت در دههي ۵۰ و ۶۰ ميلادي با چالشهاي زيادي مواجه بود. با ظهور كامپيوترهاي الكترونيكي، نوارهاي مغناطيسي ذخيرهي اطلاعات، ديسك درايوها و برنامهنويسي، رقباي جديدي براي IBM در حال شكلگيري بودند و از طرفي سازمان دادن و مديريت شركت، كه حالا از هر زمان ديگري در تاريخ خود بزرگتر شده بود، روز به روز سختتر ميشد.
واتسون جونيور كه از كاريزماي پدر براي مديريت بيبهره بود، تصميم گرفت با ايجاد يك ساختار سازماني مدرن، از طريق وضع قوانين به ادارهي شركت بپردازد. او براي اين كار، قوانين نانوشته و فرهنگ IBM را بهصورت مدون جمعآوري كرد و به آنها جنبهي رسمي داد. او ۱۱ سال پيش از تصويب لايحهي حقوق مدني ۱۹۶۴، سياست فرصت برابر شغلي، فارغ از نژاد، رنگ، دين، جنسيت يا مليت را در IBM به اجرا گذاشت.
واتسون جونيور كه كاريزماي مديريتي پدرش را به ارث نبرده بود، با جمع آوري قوانين نانوشته و فرهنگ شركت، آنها را به قوانين رسمي تبديل كرد
IBM تحت مديريت جديد به همكاري با دولت ايالات متحده در زمينهي نوآوريهاي محاسباتي ادامه ميداد. ظهور جنگ سرد باعث شده بود تا دولت آمريكا بيش از پيش به اهميت محاسبات ديجيتال پي ببرد و در نتيجه به حمايت از پروژههاي كامپيوتري در دههي ۵۰ ميلادي بپردازد. در سال ۱۹۵۲، IBM با همكاري آزمايشگاه لينكلن دانشگاه MIT، طرح ساخت «كامپيوتر دفاع هوايي از طريق رهگيري» يا SAGE را نهايي كرد. پروژهي SAGE منجر به توسعهي بسياري از فناوريهاي ديجيتالي شد كه امروزه همهي ما از آنها استفاده ميكنيم. از جمله مهمترين اين نوآوريها ميتوان به انتقال اطلاعات از طريق خط تلفن و تكنيك چندپردازشي اشاره كرد. IBM در مجموع، ۵۶ كامپيوتر SAGE (هر يك به مبلغ ۳۰ ميليون دلار) براي دولت ساخت. كامپيوترهاي SAGE از لحاظ مجموع ابعاد و مكان اشغال شده، همچنان بزرگترين مجموعهي كامپيوتري ساخت بشر محسوب ميشوند.
نقشهي پراكندگي كامپيوترهاي SAGE در خاك آمريكا
همكاري با دولت، نوآوري در تكنولوژي و عرضهي يك سري محصولات موفق تجاري، باعث شدند تا IBM تحت مديريت جديد با سربلندي دههي ۵۰ ميلادي را پشت سر بگذارد. واتسون جونيور نه تنها توانسته بود ميراث پدرش را حفظ كند؛ بلكه ظرف مدت تنها ۵ سال، شركت را ۲.۵ برابر بزرگتر كرد و ارزش سهام آن را ۵ برابر افزايش داد. در آن سالها از مجموع ۶۰۰۰ كامپيوتر در حال فعاليت در آمريكا، ۴۰۰۰ كامپيوتر ساخت IBM بود.
عصر System/360
همانطور كه واتسونِ پدر فهميده بود آيندهي شركت با تجهيزات محاسباتي و جدولبندي گره خورده است و نه ترازو و دستگاه برش گوشت؛ واتسون جونيور نيز متوجه شده بود كه آيندهي تجارت شركت به كامپيوترهاي الكترونيكي وابسته است. همين درك درست از آينده، باعث شد IBM ظرف ۲۰ سال پس از مديريت جديد، از يك شركت متوسط كه تجهيزات جدولبندي و دستگاه تايپ توليد ميكرد، به يكي از بزرگترين شركتهاي دنيا و بزرگترين شركت كامپيوتري جهان تبديل شود.
IBM در بين ۸ شركت بزرگ كامپيوتري، با اختلاف بزرگترين آنها محسوب ميشد؛ بهطوريكه ۷۰ درصد كامپيوترهاي دنيا در سال ۱۹۶۴ ساخت اين شركت بود. سلطهي IBM بر بازار كامپيوتر باعث شده بود تا در سالهاي دههي ۶۰ و ۷۰ ميلادي، براي اشاره به شركتهاي فعال در صنعت كامپيوتر، بهصورت طنز از عبارت «IBM و هفت كوتوله» استفاده شود. جالب است بدانيد تنها يكي از اين شركتهاي بهاصطلاح كوتوله، شركت بزرگ جنرال الكتريك بود.
شركت تحت رهبري واتسون جونيور به يكي از تحسينبرانگيزترين شركتهاي دنيا و نماد جهاني تجارت تبديل شده بود. كاركنان و نوآوريهاي IBM نقشي اساسي در فرود انسان بر روي ماه در سال ۱۹۶۹ داشتند. IBM در دههي ۶۰ قرم بيستم، شاهد رشد پنج برابري درآمد و سود عملياتي بود كه بخش بزرگي از آن، به بزرگترين ريسك تاريخ اين شركت توسط واتسون مربوط ميشد.
در سالهاي دههي ۶۰ ميلادي براي اشاره به ۸ شركت بزرگ كامپيوتري از عبارت «IBM و هفت كوتوله» استفاده ميشد
در سال ۱۹۶۴، IBM از محصول انقلابي خود با نام System/360 پرده برداشت. System/360 اولين خانوادهي بزرگ از كامپيوترها محسوب ميشد كه با كامپيوترهاي قبل از خود سازگار نبود. اگر طرح System/360 جواب نميداد، رقبا در مدت كوتاهي سهم IBM از بازار را ميربودند. مجلهي فورچن در آن زمان تصميم واتسون را «قمار ۵,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ دلاري IBM» ناميد. در صورت شكست طرح System/360، شركت نيز همراه با آن سقوط ميكرد. تاريخ در حال تكرار شدن بود و واتسون جونيور درست مانند پدرش در زمان ركود بزرگ، بار ديگر داشت روي شركت قمار ميكرد. در نهايت ريسك واتسون جونيور نيز مانند ريسك پدرش نتيجه داد و ظرف مدت تنها دو سال، System/360 به كامپيوتر مينفريم غالب بازار، و معماري آن به استاندارد صنعت كامپيوتر تبديل شد. System/360 بهقدري موفق ظاهر شد كه حتي مينفريمهاي امروزي IBM نيز همچنان بر مبناي معماري مشابه با مينفريمهاي شركت در دههي ۶۰ ميلادي ساخته ميشوند.
بر خلاف پيشبينيها، نهتنها رقباي IBM نتوانستند سهمي از بازار آن بربايند، بلكه با موفقيت System/360 اكثر آنها از بازار محو شدند. به مجموع شركتهاي باقيمانده هم ديگر لقب «كوتوله» داده نميشد، بلكه از آن به بعد براي اشاره به شركتهاي فعال در صنعت كامپيوتر از اصطلاح «يك مشت (BUNCH) شركت و IBM» استفاده ميشد.
قوانين آنتيتراست و جداسازي نرمافزار از سختافزار
قوانين رقابت در بازار (براي جلوگيري از به وجود آمدن انحصار) در آمريكا به «قوانين آنتيتراست» مشهورند. (براي آشنايي با مفهوم تراست در كسبوكار اينجا را بخوانيد.) سلطهي IBM بر بازار كامپيوتر، باعث شد وزارت دادگستري ايالات متحده در جريان پروندهاي با نام «U.S. v. IBM» از شركت IBM به دليل ايجاد انحصار شكايت كند و آن را به دادگاه بكشاند. رسيدگي به اين پرونده ۱۳ سال طول كشيد و بخش بزرگي از تصميمات تجاري IBM در دههي ۷۰ و ۸۰ ميلادي را تحت تأثير خود قرار داد.
در سال ۱۹۶۹، IBM تصميم گرفت تا نرمافزار و خدمات خود را از بخش سختافزار جدا كند. تا آن زمان متخصصان براي نرمافزار يا سرويس بهصورت جداگانه هزينهاي پرداخت نميكردند. حتي هزينهي نصب، نگهداري و يادگيري پرسنل نيز بهصورت جداگانه دريافت نميشد. عدم اجازهي استفاده از نرمافزار شخص ثالث به شركتهاي كامپيوتري اجازه ميداد تا كنترل بيشتري بر روي كامپيوترهاي خود داشته باشند و همانطور كه در زمينهي سختافزار بدون رقيب بودند، اجازهي پيدايش رقيب نرمافزاري را نيز به كسي ندهند.
بسياري عقيده دارند تصميم IBM در سال ۱۹۶۹ مبني بر جدا كردن نرمافزار و سرويسها از سختافزار، باعث شد تا آنچه امروزه با نام «صنعت نرمافزار» ميشناسيم، به وجود بيايد. اگر شركتهاي كامپيوتري همچنان اجازهي استفاده از نرمافزار ثالث بر روي سختافزار خود را نميدادند، امروز شاهد شركتهاي عظيم و چند صد ميليارد دلاري نرمافزاري نبوديم.
IBM براي تكرار موفقيت سالهاي طلايي دههي ۶۰ ميلادي، با چالشهاي زيادي مواجه بود. پس از سكتهي قلبي و بازنشستگي توماس جونيور، شركت براي اولين بار طي ۶۰ سال گذشته، از داشتن يك واتسون در راس امور بيبهره بود. فرانك كري ۲۵ ساله با توجه به سابقهي درخشان خود در ادارهي بخش پردازش اطلاعات شركت در دههي شصت ميلادي، به عنوان مديرعامل جديد IBM انتخاب شد.
تصميم IBM مبني بر جداسازي نرمافزار از سختافزار باعث شد تا شركتهاي بزرگ نرمافزاري امروزي پديد بيايند
با مديريت كري جوان، IBM توانست در دههي ۷۰ ميلادي نيز همچنان به سلطهي سختافزاري خود ادامه دهد و علاوه بر آن همچنان به نوآوري بپردازد. از جمله اختراعات و تكنولوژيهاي توسعه داده شده توسط IBM در اين سالها، ميتوان به فلاپي ديسك، دستگاه اسكن باركد و دستگاههاي خودپرداز (ATM) اشاره كرد.
ظهور شركتهاي نرمافزاري، انقلاب PC و افول IBM
دههي ۸۰ ميلادي همزمان بود با ورود به دوراني جديد: «عصر كامپيوترهاي شخصي». IBM در سال ۱۹۸۱ با عرضهي IBM PC براي اولين بار وارد بازار مصرفي متخصصان عمومي شده بود. تا پيش از اين، عمدهي مشتريان شركت را نهادهاي دولتي و سازمانهاي بزرگ تشكيل ميدادند. اگرچه IBM PC يك شاهكار تكنولوژيك محسوب نميشد، اما براي اولين بار بهترين و مهمترين ويژگيهاي كامپيوترها را در ابعاد و ارزشي معقول به خانهها ميآورد. كامپيوتر شخصي IBM داراي ۱۲۸ كيلوبايت حافظه، يك يا دو فلاپي ديسك، مانيتور رنگي و از همه مهمتر برند با پرستيژ IBM بود. ارزش اين كامپيوتر ۱۵۶۵ دلار (برابر با ۴۱۵۶ دلار سال ۲۰۱۶ با احتساب تورم) بود كه در مقايسه با ارزش ۲۰ هزار دلاري كامپيوتر پورتابل ۲۵ كيلويي IBM كه در سال ۱۹۷۵ معرفي شده بود، بسيار مقرونبهصرفه به انديشه متخصصين ميرسيد.
IBM 5150 PC به همراه مانيتور IBM 5151
عليرغم موفقيت اولين كامپيوترِ واقعاً شخصي شركت، IBM نتوانست رهبري نرمافزاري و سختافزاري خود را در بازار حفظ كند و آنها را به ترتيب به مايكروسافت و اينتل باخت. تا پيش از آن، IBM در طول تاريخ چندين دههاي خود همواره اجزاي كليدي سيستمهايش از جمله پردازنده، سيستم عامل و لوازم جانبي را خودش ميساخت. با ورود به عصر پردازش شخصي، IBM براي اينكه بتواند با سرعت بيشتري وارد بازار PC شود، تصميم گرفت ساخت و توليد قطعات حياتي سيستمهاي خود را (كه همان پردازنده و سيستم عامل باشند) به اينتل و مايكروسافت بسپارد. اين تصميم بعدها به اتحاد «وينتل» (ويندوز روي پردازندههاي اينتل) و خروج بازاري چند صد ميليارد دلاري از دستان IBM منجر شد.
با چرخش بازار به سمت رايانش شخصي، IBM نتوانست به سلطهي خود بر دنياي كامپيوترها ادامه دهد. صنعت كامپيوتر ديگر براي شركت همهفنحريف و غولآسايي مانند IBM كه يكتنه در همهي زمينهها فعاليت و نوآوري ميكرد، جايي نداشت. در عوض شركتهايي با زمينهي تخصصي فعاليت، به سرعت در حال رشد و گسترش بودند. اينتل با ساخت ريزپردازنده، مايكروسافت با نرمافزار، نوول با شبكه، اچپي با پرينتر، سيگيت با تجهيزات ذخيرهسازي و اوراكل با ديتابيس جاي IBM را در بازار گرفته بودند.
IBM با سپردن ساخت نرمافزار و سخت افزار محصولاتش به شركتهاي ثالث، سلطهي خود بر بازار كامپيوتر را به مايكروسافت و اينتل باخت
هرچند IBM در اين سالها كه از آن به عنوان دوران افول غول صنعت كامپيوتر ياد ميشود، همچنان به نوآوريهاي خود ادامه ميداد، اما اين ابتكارات و خلاقيتها به تنهايي نميتوانستند شركت را نجات دهند. از جمله دستاوردهاي تكنولوژيك شركت در آن زمان ميتوان سيستم تشخيص گفتار IBM كه در سال ۱۹۸۴ معرفي شد اشاره كرد. همانطور كه در ويدئوي زير ميتوانيد مشاهده كنيد، اين سيستم حتي با معيارهاي امروزي نيز بسيار عالي عمل ميكند.
در ژانويهي ۱۹۹۳، IBM خبر از زيان مالي ۸.۱ ميليارد دلاري در سال مالي ۱۹۹۲ داد. اين رقم تا به امروز همچنان به عنوان بيشترين ميزان زيان مالي يك شركت در يك سال مالي محسوب ميشود. بين سالهاي ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳، شركت IBM درمجموع ۱۶ ميليارد دلار از داراييهاي خود را از دست داد و دهها هزار نفر از متخصصان خود را اخراج كرد. IBM ديگر شكوه و جلال سابق را نداشت و از آن به عنوان «دايناسور صنعت كامپيوتر» ياد ميشد.
تولد دوباره
در سال ۱۹۹۳، IBM با استخدام لوييس گرستنر، براي اولين بار در تاريخ خود مسند رياست شركت را به شخصي خارج از شركت سپرد. اولويت اول گرستنر، ثبات بخشيدن به شركت در حال سقوط IBM بود. او تا سال ۱۹۹۴ بسياري از بخشهاي زيانده شركت را فروخت، تعداد كاركنان را به ۲۲۰ هزار نفر تقليل داد و جلوي بسياري از مخارج غيرضروري را گرفت. همين اقدامات ساده و اوليه، باعث شدند IBM در سال ۱۹۹۴ دوباره به سودآوري برسد.
قدم بعدي گرستنر، احياي دوبارهي شهرت و اعتبار IBM بود. او كسبوكارهاي با حاشيهي سود كم (مانند بخش شبكه، توليد رم، پرينتر و هارد درايو) را بهكل كنار گذاشت و بر روي فرصتهاي تجاري با حاشيهي سود بالا تمركز كرد. يكي از اين فرصتهاي پرسود، صنعت نرمافزار بود. IBM تا سال ۱۹۹۵ با معرفي نرمافزارهاي موفق DB2، Lotus، WebSphere، Tivoli و Rational توانسته بود در بازار نرمافزار شهرت خود را احيا كند. نرمافزارهاي IBM بيشتر از نوع middleware (نرمافزارهاي حياتي كه بهعنوان رابطي ميان سيستم عامل و اپليكيشنها عمل ميكنند) به شمار ميرفتند و با تمركز بر روي مشتريان سازماني، از حاشيهي سود بالايي برخوردار بودند.
البته تمام نرمافزارهاي IBM در آن زمان نتوانستند موفق ظاهر شوند. براي مثال، سيستم عامل OS/2 عليرغم محبوبيت بين سازمانها و متخصصان حرفهاي و برتري متخصص نسبت به ويندوز ۹۵ مايكروسافت، نتوانست بين عموم متخصصان به موفقيت برسد.
IBM با توسعهي بيش از پيش لابراتوارهاي تحقيقاتي مشهور خود، بار ديگر به شركتي خلاق و نوآور تبديل شد كه سهم بزرگي از پيشرفت تكنولوژي را يكتنه به خود اختصاص ميداد. دستاوردهاي متخصص شركت مانند كامپيوتر «آبي تيره» (Deep Blue) (كه توانسته بود گري كاسپارف، استاد بزرگ شطرنج را شكست بدهد) بار ديگر زبانزد خاص و عام شده بود و كامپيوترهاي مينفريم شركت نيز دوباره به يكي از قويترين و در عين حال مقرون بهصرفهترين راهكارهاي پردازش اطلاعات در بازار تبديل شده بودند.
يكي از دلايل بازگشت موفقيتآميز شركت به عرصهي رقابت، احياي برند IBM در افكار عموم مردم بود. تبليغات و بازاريابي شركت در زمان افول آن بسيار بينظم و آشفته به انديشه متخصصين ميرسيد و پيامهاي متفاوت و بعضاً متضادي را به بازار ميداد. بخشي از اين بينظمي به دليل كار كردن با بيش از ۷۰ آژانس متفاوت تبليغاتي بود. IBM در سال ۱۹۹۴ با سپردن وظيفهي تبليغات به تنها يك آژانس، توانست پيامي مشخص و منسجم به بازار بفرستد.
يكي از دلايل بازگشت موفقيت آميز شركت به عرصهي رقابت، احياي اعتبار برند IBM در نزد افكار عمومي بود
از جمله تصميمات درست IBM در سالهاي دههي ۹۰ ميلادي، برخورد محتاطانه با پديدهي جديد اينترنت بود. در آن سالها هياهوي زيادي پيرامون اينترنت ايجاد شده بود و بسياري از كسبوكارها، آيندهي كاري خود را تنها در اين پديدهي نوظهور جستجو ميكردند. IBM اما با وجود سرمايهگذاري در اين زمينه، هيچگاه تحت تأثير جو آن زمان قرار نگرفت. همين موضوع باعث شد تا IBM از تركيدن حباب دات كام لطمهاي نبيند. در ويدئوي زير كه در سال ۱۹۹۷ منتشر شده است، مشاهده ميكنيد كه IBM چگونه دستپاچگي شركتها براي ورود به دنياي اينترنت و عدم آگاهي از ماهيت آن را به سخره گرفته است و در انتها پيشنهاد ميكند براي اين كار از IBM مشورت بگيرند.
IBM كه زماني تا مرز سقوط پيش رفته بود، حالا دوباره به يكي از بزرگترين شركتهاي دنياي تكنولوژي و مبتكرترين سازمانهاي تحقيقاتي دنيا تبديل شده است. آبي بزرگ، ۲۳ سال متوالي است كه ركورد در اختيار داشتن بيشترين تعداد پتنت را در بين تمامي شركتهاي دنيا به خود اختصاص ميدهد. بنا بر اعلام فوربز، IBM در سالهاي اخير همواره جزو ۱۰ برند ارزشمند دنيا بوده است.
امروزه IBM را در دنيا؛ نهتنها با تاريخچه و پيشينهي باشكوهش، بلكه با موفقيتها و نوآوريهاي سالهاي اخيرش ميشناسند.
هم انديشي ها