در سال ۱۸۳۱، وبا به انگلستان رسيد و طي چندين موج متوالي از شيوع گسترده، كشتن دهها هزار را نفر شروع كرد. اين بيماري موجب مرگ حدود يكچهارم از قربانيانش شد. بسياري از دانشمندان آن دوره اين انديشه متخصصينيه را پذيرفته بودند كه اين شيوعها حاصل آلودگي هوا يا بخارهاي آلودهي موجود در هوا است كه از زبالهها و فاضلابهايي ناشي و در گوشهوكنار شهر جمع شدهاند.
در سال ۱۸۵۴، جان اسنو، پزشك جوان اهل انگليس، نقشهي شيوع وبا را در محلهي خود در لندن تهيه كرد. اسنو موقعيت خانههاي قربانيان را دقيق مكانيابي كرد و نشان داد مرگوميرها در اطراف يكي از پمپهاي آب عمومي در خيابان براد در محلهي سوهو جمع شدهاند. او با مصاحبه با خانوادههاي قربانيان، تقريبا ارتباط تمام موارد را با آن پمپ آب رديابي كرد و موجب تقويت اين انديشه متخصصينيه شد كه منشأ بيماري وبا آب است. وي سرانجام مقامهاي محلي را متقاعد كرد كه دستهي آن پمپ را بردارند. اين داستان به افسانه تبديل شد و نقشهي اسنو اغلب بهعنوان لحظهي وقوع پيشرفتي بزرگ هم در كارتوگرافي و هم در اپيدميولوژي توصيف ميشود.
نقشهي جان اسنو از موقعيت قربانيان شيوع وبا در سال ۱۸۵۴ در محلهي سوهو در لندن
اسنو واقعا كار مهمي انجام داد كه به پيشرفت علم كمك كرد و نقشهي او هنوزهم بهعنوان نمونهي درخشاني از كارتوگرافي پزشكي شناخته ميشود. البته، مدتها پس از مرگ اسنو، انديشه متخصصينيه او تأييد و كارش عطفگاهي در اين حوزه از علم مطرح شد. تام كوچ، متخصص كارشناس جغرافياي پزشكي، در مجلهي Cartographies of Disease نوشت:
نقشهي او به تمثال و خود اسنو نيز به افسانه تبديل شد؛ بنابراين، به ناتواني اسنو براي متقاعدكردن همعصرانش توجه كمتري شد.
اسنو، تنها كسي نبود كه در سال ۱۸۵۴، وبا را در انگلستان نقشهيابي كرد. هنري ونتورث آكلند پزشك ديگري بود كه در آن سال، شيوع اين بيماري را در آكسفورد رديابي كرد. براساس گفتهي كوچ، كار او كه حاصلش يادداشتي ۱۷۰ صفحهاي و نقشهاي دربارهي شيوع وبا در آكسفورد بود، شايد جامعترين مطالعه در زمينهي شيوع نوعي بيماريِ شهري در آن روزگار بهحساب ميآمد.
نقشهي هنري ونتورث آكلند از شيوع وبا در آكسفورد
بعضي از متخصص كارشناسان بهدليل جامعبودن و دقت آكلند، كارِ او را قانعكنندهتر از مطالعهي اسنو ميدانستند. باوجوداين، پژوهش آكلند مزيت بزرگ ديگري نيز داشت: نتيجهگيريهاي او از انديشه متخصصينيهي قديمي مياسما حمايت ميكرد. اسنو با ارائهي انديشه متخصصينيهي منشأ آب بيماري با انديشه متخصصينيهي مذكور مخالفت كرده بود. درحاليكه تجزيهوتحليل اسنو بر توضيح احتمالي از شيوع بيماري تأكيد ميكرد و استدلال او متكي بر وضوح بصري نقشهاش بود، آكلند از روش آماري پيچيدهتري استفاده كرد كه در آن، بسياري از عوامل احتمالي بيماري درانديشه متخصصين گرفته شده بود.
آكلند علاوهبر نقشهيابي قربانيان، مناطقي را كه قبلا ناسالم درانديشه متخصصين گرفته شده بودند (نقاط قهوهاي)، آنهايي كه بعدا پاكسازي شدند (دايرههاي قهوهاي)، جريانهايي كه آلوده نبودند و آنهايي كه آلوده شده بودند (خطوط نقطهچين) و نقاط آلودگيهايي، مانند خروجي فاضلابها را نيز درانديشه متخصصينگرفت. مناطق داراي فاضلاب نامناسب با سايههاي سبزرنگ نشان داده شدهاند.
جزئيات نقشهي آكلند
اسنو فقط مرگوميرهاي ناشي از وبا را در همان شيوع درانديشه متخصصينگرفت. درمقابل، آكلند تمام قربانيان سال ۱۸۵۴ و قربانيان مربوطبه دو شيوع قبلي را نيز مكانيابي كرد. او از علامتهاي مختلفي براي نشاندادن موقعيت خانههاي قربانيان در سال ۱۸۳۲ (نقاط آبي) و ۱۸۴۹ (ميلههاي آبي) و ۱۸۵۴ (مربعها و ميلههاي سياه) استفاده كرد و مهمتر از همه اينكه، آكلند براي استدلالش توپوگرافي فيزيكي شهر را با خطوط حدفاصل يكونيم متري مشخص كرد. اين نقشه و تجزيهوتحليل آماري او نشاندهندهي ارتباط آشكاري بين ارتفاع و بيماري بود. در هركدام از سه شيوع، مردمي دچار ابتلا و مرگ بيشتري شدند كه در مناطق كمارتفاعتر زندگي ميكردند؛ حتي نقاط بلندتري كه وضعيت ناسالمي داشتند، درمقايسهبا مناطق پست وضعيت بهتري داشتند.
نقشهي آكلند بهوضوح از انديشه متخصصينيهي مياسما حمايت ميكرد و نشان ميداد هواي مسموم ميتواند در مناطق پاييندست جمع شود؛ يعني مناطقي كه باد كمتري در آنجا ميوزد. اِست جراگي، متخصص ارشد شركت نرمافزاري نقشهبرداري Esri ميگويد:
آمارههاي آكلند نشان ميدهند او شواهد و استدلالهاي قوي داشت؛ اما نتوانست كل تصوير را ببيند. شما بايد معني هرچيز را مشخص كنيد، نه اينكه فقط به گزارش نتايج و همبستگيها بپردازيد.
آكلند آب آلوده را بهعنوان عامل احتمالي آلودگي هوا ميديد، نه بهعنوان وسيلهاي براي انتشار ذرات مشاهدهناپذير عامل بيماري. درنتيجه، او به منابع آب آشاميدني توجهي نكرد. درعوض مانند بسياري از معاصرانش، براي مشخصكردن ارتباط بين ارتفاع و بيماري به آبوهوا توجه كرد. او نوشت:
كساني كه به تاريخ دقت ميكنند، بهندرت دربارهي اين موضوع دچار ترديد ميشوند كه بين وضعيت اتمسفر يا ذرات نامشخص موجود در هوا و شيوع بيماري ارتباطي وجود دارد.
آكلند بهدقت نمودار خط زماني شيوع وبا در سال ۱۸۵۴ را دربرابر تعدادي از متغيرهاي آبوهوايي محلي شامل دما، فشار هوا، باد، باران، رطوبت، پوشش ابر و سطوح ازن را رسم كرد. باوجوداين، نتوانست شواهدي پيدا كند كه ارتباط معنيداري با تعداد نمونههاي جديد وبا داشته باشد. آكلند بهكمك اين اطلاعات فراوان نشان داد كه در آكسفورد، سال ۱۸۵۴ ازانديشه متخصصين آبوهوايي سالي نامعمول بود. او متوجه شد درمقايسهبا ۲۵ سال پيش، ميزان بارش باران و سرعت باد بهطور نامعمولي كم بود.
فهرست عواملي كه در اين سال بهطور نامتعارفي بالا بودند، عبارت بودند از: دامنهي دما، فشار، رعدوبرق، روزهاي تگرگي و بُروز نورهاي شمالگان.
نمودار آكلند نشاندهندهي متغيرهاي آبوهوايي است كه او تصور ميكرد شايد در شيوع وبا در آكسفورد نقش داشته باشند
او نتوانست دربارهي هيچيك از اين متغيرها دررابطهبا ارتفاع و شيوع بيماري توضيح معقولي بهدست آورد؛ اما مطمئن بود اگر شيوع ديگري اتفاق افتد، علمِ درحالپيشرفت هواشناسي قادر خواهد بود از دادهها براي مشخصكردن نقش اين وضعيتهاي نامعمول آبوهوايي در شيوع بيماري استفاده كند. در آن زمان، مطالعهي آكلند جامع و درمقايسهبا مطالعهي اسنو متقاعدكنندهتر بود؛ اما نقص آشكاري نيز داشت: نتيجهگيري او قطعا اشتباه بود. كوچ نوشت:
مانند بسياري از علوم در هر دورهاي، او يكي از عوامل تأثيرگذار را ناديده گرفت.
آنچه آكلند نتوانست ببيند، اين بود كه معمولا در ارتفاعات بيشتر، آب از چشمهها و جريانهاي آب ميآمدند؛ درحاليكه مناطق كمارتفاع عمدتا متكي بر آب رودخانهها بودند كه اغلب با فاضلاب آلوده ميشدند. بااينحال، كوچ خاطرنشان ميكند كار نقشهيابي آكلند آشكار و استوار بود و حتي اگر درنهايت نتيجهگيري نادرستي بههمراه داشت؛ ولي دقيق بود.
انديشه متخصصينيهي اسنو در طول زندگياش مطرود شد؛ اما درنهايت، مدتها پس از مرگش پيروز شد. برعكس، آكلند بهخاطر كارش روي شيوع وبا شناخته شد؛ اما آنقدر زنده ماند كه رد انديشه متخصصينيهاش را بهچشم ديد. بااينحال، هنوزهم كار آكلند ارزشمند است. جاي تأسف است كه آنها را بيشتر مطالعه نميكنيم. ما انسانها از اشتباهاتمان بيش از موفقيتهايمان درس ميگيريم.
هم انديشي ها