داستان برند لامبورگيني؛ پرفروشترين سوپراسپرت دنيا
ساخت مدلهاي اسپرت با هدف شركت در مسابقات سرعت، توسط آلفارومئو (شركت آلفا) در سال ۱۹۱۰ آغاز شد. اين صنعت، با حضور انزو فراري در تيم آلفارومئو تداوم يافت و پس از تأسيس برند مستقل فراري در سال ۱۹۴۷، متمايز از خودروسازان خارج از ايتاليا، پيشرفت داشت. قبل از آنكه لامبورگيني متولد شود؛ آلفارومئو، فراري، فيات، لانچيا و مازراتي، سبك خاص خودروهاي اسپرت ايتاليايي را به دنيا معرفي كرده بودند.
فروچيو لامبورگيني
ميتوان تاريخ صنعتي ايتاليا و بسياري ديگر از كشورهاي اروپايي را به ۲ دورهي قبل و بعد از جنگ جهاني دوم تقسيم كرد. خودروسازي لامبورگيني هم، در گروه برندهاي مهم كشور سازنده قرار ميگيرد كه پس از پايان جنگ و شكست ايتاليا شكل گرفت؛ اما امروزه با سودآوري به كار خود ادامه ميدهد.
فروچيو لامبورگيني در منطقهي فرارا شمال ايتاليا به تاريخ ۲۸ آوريل ۱۹۱۶ مصادف با ۸ ارديهشت ۱۲۹۵ متولد شد. والدين او مزرعهدار از طبقهي متوسط روستايي بودند؛ اما فروچيو به ماشينآلات صنعتي و كشاورزي علاقهي بيشتري نشان ميداد. فروچيو با تشويق خانواده وارد دبيرستان متخصص شد و هنگام شروع جنگ در سن ۲۴ سالگي به نيروي هوايي ايتاليا پيوست. بين سالهاي ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ كه ايتاليا درگير جنگ جهاني دوم بود، فروچيو به تعمير خودروهاي نظامي پرداخت و تبديل به مهندس تجربي شد.
با اتمام جنگ، فروچيو تصميم گرفت كارخانهي تراكتورسازي تأسيس كند. ايتاليا در آن زمان، نيازمند وسايل مدرن براي تغيير صنايع سنتي بود و البته لامبورگيني هم از شرايط استفاده كرد. او به سراغ خودروهاي جنگي بلااستفاده رفت و با تبديل آنها به تراكتور يا ديگر وسايل كشاورزي، ثروتمند شد. سال ۱۹۴۹، كارخانهي تراكتورسازي لامبورگيني شروع به كار كرد. شركت Lamborghini Trattori تا ابتداي دههي ۷۰ ميلادي عنوان بزرگترين توليدكنندهي ماشينهاي كشاورزي ايتاليا را در اختيار داشت و امروزه هنوز هم يكي از بهترين برندهاي تراكتور دنيا است.
نمونهاي از يك تراكتور مدرن ساخت شركت لامبورگيني تراتوري
اواسط دههي ۶۰ ميلادي، فروچيو لامبورگيني با مالكيت كارخانههاي توليد ماشينهاي كشاورزي و همچنين سيستمهاي گرمايش-سرمايش صنعتي، تبديل به يكي از ثروتمندترين كارآفرينان ايتاليا شد. او سفرهاي متعددي به كشورهاي مختلف داشت و البته، علاقهمند خودروهاي اسپرت از برندهاي مختلف دنيا بود.
فروچيو به دليل درك بالاي مهندسي و تجربهي رانندگي با مدلهاي متنوع، نقاط قوت و ضعف خودروسازان مشهور زمان خود را ميدانست. او حتي سابقهي حضور در مسابقات سرعت داشت و ضمن ارتقاء يك دستگاه فيات توپولينو در رالي ميليا ۱۹۴۸ شركت كرد. پيش از آنكه فراري در سالهاي ۱۹۵۰ با ساخت خودروهاي اسپرت مشهور شود؛ مرسدس بنز 300SL، جگوار E تايپ و چند دستگاه مازراتي در گاراژ فروچيو لامبورگيني وجود داشتند كه به تناوب توسط او استفاده ميشدند.
ديدار با فراري و ايجاد حس رقابت
ابتداي دههي ۶۰ ميلادي، فروچيو لامبورگيني و انزو فراري (بنيانگذار خودروسازي فراري در سال ۱۹۴۸) به واسطهي حضور در نمايشگاههاي خودرو يا مسابقات سرعت، شناخت نسبي از يكديگر داشتند. البته نميتوان ادعا كرد، رابطهي دوستانه و صميمي ميان آنها شكل گرفته بود؛ اما طي سالهاي مختلف تصاوير متعددي از فروچيو و انزو در حال گفتوگو وجود دارد.
سال ۱۹۵۸، فروچيو لامبورگيني صاحب يك دستگاه فراري 250GT شد كه اشكالات متخصص، از جمله سختي كلاچ و صداي ناهنجار پيشرانه داشت. در آن زمان، خدمات پس از فروش فراري ضعيف بود و مكانيكهاي محلي هم از تعمير خودروهاي گرانارزش اين برند ناتوان بودند. پس فروچيو لامبورگيني به انزو فراري نامهاي نوشت و از اشكالات مدل 250GT شكايت كرد. انزو در پاسخ نامه عنوان كرده بود كه يك توليدكنندهي تراكتور، حق ندارد در مورد توليد ماشينهاي اسپرت حرف بزند.
بعضي مورخان بر اين باورند كه سخن تحقيرآميز انزو فراري مشوق فروچيو لامبورگيني شد تا با تأسيس يك شركت خودروسازي، رقيبي براي فراري بسازد. از سويي ديگر، اوايل دههي ۶۰ ميلادي، لامبورگيني به واسطهي ثروت قابلتوجه و توانايي متخصص، بهدنبال تأسيس كارخانهي ساخت هليكوپتر هم بود؛ اما با مخالفت شديد نهادهاي دولتي و نظامي ايتاليا مواجه شد. به هر صورت، ميتوان نتيجه گرفت كه فروچيو از ديرباز به ساخت خودروهاي اسپرت مطابق سليقه و استانداردي كه در ذهن داشت، علاقهمند بود.
نماد تجاري لامبورگيني
برخلاف اعتقاد بعضي افراد، استفاده از گاو در لوگوي شركت لامبورگيني، صرفا به دليل مقابله با نشان فراري (اسب ايستاده روي پاها) نبوده است. فروچيو لامبورگيني، از كودكي به گاو علاقه داشت و بعدها نيز به طرفدار مسابقات گاوبازي اسپانيا تبديل شد. ديگر نكتهي جالب، همزماني تولد بنيانگذار لامبورگيني در برج گاو (ثور) است كه ارديبهشتماه را شامل ميشود. فروچيو لامبورگيني، پيش از تأسيس شركت خودروسازي (هنگامي كه سازندهي تراكتور بود) هم از طرح گاو روي محصولات تجاري خود استفاده ميكرد.
نماد تجاري لامبورگيني به وضوح يك گاونر را نشان ميدهد كه با دم برافراشته حالتي تهاجمي دارد. حتي اولين محصول اين شركت هم داراي همين لوگو با رنگ طلايي روي زمينهي سياه بوده است. عبارت مربوط به نام شركت سازنده (Lamborghini) از سال ۱۹۷۲ به نماد تجاري اضافه شد و بالاتر از تصوير گاو قرار گرفت.
استفاده از نام گاو براي محصولات
بعد از توليد 350GT و 400GT، فروچيو تصميم گرفت از نامهاي خاص براي توليدات تجاري خود استفاده كند؛ البته اين ترفند، به شخصيتسازي براي محصولات لامبورگيني كمك ميكرد و ارزش تبليغاتي داشت.
ميورا، اصطلاحي اسپانيايي براي نوعي از گاوهاي نر قدرتمند، باهوش و خطرناك در مسابقات گاوبازي است كه اواسط قرن نوزدهم در مزرعهي ميورا پرورش داده ميشدند. اين اسم براي نخستين سوپراسپرت لامبورگيني انتخاب شد تا كوتاه و بهيادماندني باشد. بسياري ديگر خودروهاي اين برند هم نامهايي مرتبط با گاوهاي مشهور مسابقات گاوبازي دارند. مثلا اونتادور، گالاردو، اوروس (صورت فلكي گاو) و حتي مورسيهلگو كه در زبان اسپانيايي خفاش معني ميدهد؛ از اين موارد هستند.
تأسيس خودروسازي لامبورگيني
فروچيو از سال ۱۹۶۲ براي طرح جديد خود برنامهريزي كرده و حدود يك سال بعد، شركت اتوموبيلي لامبورگيني (Automobili Lamborghini) را با هدف توليد خودروهاي اسپرت در سنت آگانتا، افتتاح كرد. اين محل، هنوز هم ميزبان كارخانهي اصلي لامبورگيني است.
اولين محصول شركت، يك پروتوتايپ (نمونهي پيشتوليد) اسپرت لوكس ۲ نفره با نام 350GTV بود كه از پيشرانهي ۱۲ سيلندر استفاده ميكرد. بدنه توسط فرانكو اسكاليونه (Franco Scaglione) طراحي شد كه سابقهاي درخشان در استودو برتونه داشت و پيشتر براي برندهاي مختلف كار كرده بود. يكي از مهندسان سابق فراري كه به با نام جيوتو بيزاريني (Giotto Bizzarrini) هم پيشرانهاي ۳.۵ ليتري با قدرت ۳۴۰ اسببخار براي 350GTV آماده كرد تا يكي از زيباترين و قدرتمندترين خودروهاي اسپرت ايتاليا در سال ۱۹۶۳ رونمايي شود.
به انديشه متخصصين فروچيو لامبورگيني، ظاهر 350GTV براي بازار و فروش عمومي مناسب نبود. پيشرانه نيز با كاهش قدرت و بهبود راندمان مواجه شد تا اولين محصول تجاري لامبورگيني با كد 350GTV در سال ۱۹۶۴ معرفي شود. اين محصول با پيشرانهي V12 آلومينيوم از سيستم روغنكاري خشك (Dry-Sump Oiling System) استفاده ميكرد كه فشار روغن بين قطعات مختلف را ثابت نگه ميداشت. قدرت نهايي با ۲۵۰ اسببخار، 350GT را در زمان ۶.۸ ثانيه به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرساند و نهايت سرعت ۲۵۰ كيلومتربرساعت را به آن ميبخشيد. نسخهي ۴نفره از اين خودرو با نام 400GT همراه پيشرانهي ۳.۹ ليتري هم در سال ۱۹۶۶ توليد شد. در مجموع، ۱۲۰ دستگاه 350GT و ۲۴۷ دستگاه 400GT تا سال ۱۹۶۸ به فروش رسيدند تا اولين محصولات لامبورگيني با موفقيت در بازار همراه شوند.
شاهكار ماندگار تاريخ لامبورگيني در همان سالهاي ابتدايي ساخته شد. ميورا P400 در سال ۱۹۶۶ به نمايشگاه ژنو رسيد و بهعنوان يك خودروي انقلابي با فناوريهاي مدرن، مورد توجه قرار گرفت. اين محصول، اولين سوپراسپرت تاريخ بود كه از پيشرانه نصب شده در عقب وسط بدنه استفاده ميكرد. قدرت ۳۴۵ اسببخار و با گشتاور ۳۶۷ نيوتنمتر، ميورا P400 را ۵.۵ ثانيه بعد از شروع حركت به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرساند و نهايت سرعت ۲۸۸ كيلومتربرساعت را فراهم ميكرد. ارزش اين خودرو در زمان توليد، حدود ۲۰ هزار (معادل ۱۵۵ هزار دلار امروزي) بود. تا سال ۱۹۷۳، تعداد ۷۶۴ دستگاه ميورا ساخته شد كه امروزه در نسخههاي مختلف، ۳۵۰ هزار تا يك ميليون دلار ارزش كلكسيوني دارند.
ميورا، حاصل كار مجموعهاي از برترين مهندسان صنعت خودروسازي دنيا بود. مارچلو گانديني طراح اين خودرو در استوديو برتونه، با الهام از يك مدل مفهومي ساخت شركت رنه بونه (René Bonnet) فرانسه به نام ماترا ديژه (Matra Djet)، پيشرانه را به پشت كابين منتقل كرد. اين ترفند، ضمن بهبود تقسيم وزن و فرمانپذيري ميورا، ويژگيهاي آيروديناميك خودرو را ارتقا داد تا الگويي براي سوپراسپرتها و ابرخودروهاي امروز باشد. ژان پائولو دالارا (بنيانگذار برند دالارا در دنياي خودروسازي و مسابقات اتومبيلراني شهرت دارد) طراح شاسي ميورا بود و بعد از موفقيت اين مدل، شركت خود را تأسيس كرد. پائولو استانزاني، مدير پروژهي طراحي و توليد ميورا كه بعدها نقشي اساسي در بوگاتي و مدل EB110 داشت هم مثل مارچلو گانديني و پائولو دالارا، هنوز در قيد حيات است.
توجه به خودروهاي اسپرت ۴در
فروش بسيار خوب اولين توليدات لامبورگيني، اين برند را به عرضهي مدلهاي جديد تشويق كرد. باتوجه به اينكه تقاضا براي نسخهي ۴ صندلي از اولين محصول شركت با كد 400GT بيش از مدل ۲نفره (350GT) بود؛ لامبورگيني در سال ۱۹۶۸ اقدام به رونمايي از خودروهاي جديدي با نامهاي اسپادا و ايسلرو كرد.
اسپادا، پرفروشترين و موفقترين محصول لامبورگيني تا شروع دههي ۸۰ ميلادي محسوب ميشود. اين خودروي پهنپيكر ۴نفره با بدنهي كوپه ۲در، توسط مارچلو گانديني طراحي شد. نام اسپادا به شمشير يا خنجري اشاره دارد كه ماتادور (گاوباز) براي مبارزه با گاو استفاده ميكند. تا سال ۱۹۷۸، تعداد ۱۲۱۷ دستگاه لامبورگيني اسپادا توليد شد. تمامي اين خودروها مجهز به پيشرانهي ۱۲ سيلندر ۳.۹ ليتري بودند.
ايسلرو، ديگر محصول لامبورگيني پيش از آغاز دههي ۷۰ ميلادي بود. اين خودرو با ابعادي كوچكتر از اسپادا، پيشرانهاي مشابه داشت؛ اما لوكس و توليد محدود بود تا طيف خاصي از ثروتمندان را جذب كند. در مجموع تا يك سال بعد از رونمايي، ۲۲۵ دستگاه ايسلرو عرضه شد. اين خودرو به لطف بدنهي ۱۳۰۰ كيلوگرمي و پيشرانهي ۳۵۰ اسببخار، سرعتگيري صفر تا ۱۰۰ كيلومتربرساعت ۶.۵ ثانيه و نهايت سرعت ۲۵۰ كيلومتربرساعت داشت.
دههي ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰
لامبورگيني با رشد بسيار خوب و موفقيت تجاري، دههي ۷۰ ميلادي را آغاز كرد. تقاضا براي ميورا و اسپادا وجود داشت و روزهاي خوش براي شركت پيشبيني ميشد. اين شرايط، دوام چنداني نيافت و با شروع بحران اقتصادي ۱۹۷۳، خودروسازي لامبورگيني هم به ورشكستگي و تعطيلي كامل نزديك شد.
آخرين محصول لامبورگيني كه تحت مديريت فروچيو با مهندسي مارچلو گانديني و پائولو استانزاني (طراحان ميورا) رونمايي شد، كانتاش بود. اين محصول با پيشرانهي عقب وسط، ظاهري آيندهنگر و مطابق آخرين دستاوردهاي علم آيروديناميك، جايگزين ميورا محسوب ميشد. نام كانتاش برخلاف سنت لامبورگيني، ارتباطي با گاو يا مسابقات گاوبازي نداشت و به پيشنهاد گانديني از زبان پيدمونتي (منطقهاي در ايتاليا با جمعيت ۲ ميليون نفر) بهمعني «خيلي خوب» گرفته شد.
كانتاش از اولين سوپراسپرتهاي دنيا بود كه درهاي قيچيشكل داشت. اين خودرو از تايرهاي پيرلي روي رينگهاي ۱۵ اينچ با پهناي ۳۴۵ ميليمتر استفاده ميكرد كه بزرگترين نمونه در زمان خود بود. اولين سري با كد LP400 پيشرانهي ۱۲ سيلندر ۳.۹ ليتري با قدرت ۳۷۵ اسببخار داشت و حدود ۵ ثانيه بعد از شروع حركت به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرسيد. تا سال ۱۹۹۰، تعداد ۱۹۸۳ دستگاه كانتاش توسط لامبورگيني توليد شد. آخرين نسخههاي اين خودرو داراي پيشرانهي ۵.۲ ليتري با قدرت ۴۵۰ اسببخار بودند كه نهايت سرعت ۳۰۰ كيلومتربرساعت و سرعتگيري صفر تا ۱۰۰ كيلومتربرساعت ۴.۷ ثانيه فراهم ميكردند.
تغيير مالكيت لامبورگيني
در سال ۱۹۷۴، فروچيو لامبورگيني حق مالكيت شركت و كارخانه را به دليل كاهش فروش و سودآوري واگذار كرد. مهمترين عوامل تاثيرگزار بر فقدان خريدار براي محصولات لامبورگيني، به افزايش ارزش بنزين و بحران در اقتصاد جهاني مربوط ميشد. اين عوامل، تقاضا براي خودروهاي پرمصرف ۱۲ سيلندر و گرانارزش را كاهش داد.
پانزده سال پيش از مرگ فروچيو لامبورگيني، خط توليد خودروسازي كه او بنا نهاده بود، در سال ۱۹۷۸ تعطيل شد. بانكها اين شركت و متعلقات آنرا حراج كردند. تا سال ۱۹۸۰ خبري از لامبورگيني نبود. فيات ايتاليا در سال ۱۹۶۶ به مالكيت ۵۰ درصد سهام فراري رسيد و علاقهاي به نجات لامبورگيني نشان نداد. هيچكدام از غولهاي صنعتي اروپا هم سهام اين شركت ايتاليايي را خريداري نكردند؛ اما ۲ برادر سوئيسي فرانسوي زبان اقدام به سرمايهگذاري در لامبورگيني كردند. ژان كلود و پاتريك ميمران در سال ۱۹۸۱، مالكيت لامبورگيني را با پرداخت ۳ ميليون دلار تصاحب كردند. آنها در اولين اقدام خود، توليد كانتاش را از سر گرفتند و ضمن سرمايهگذاري بر پروژههاي تازه، مديريت تمام بخشهاي لامبورگيني را در سال ۱۹۸۴ به دست گرفتند. در اين زمان پاتريك ميمران با عنوان مديرعامل لامبورگيني، تنها ۲۷ سال داشت.
پس از بهينهسازي كانتاش با مديريت برادران ميمران، جالپا در سال ۱۹۸۱ رونمايي شد تا يك سوپراسپرت ميانرده با ارزش پايينتر باشد. اين محصول، همراه پيشرانهي ۸ سيلندر ۳.۵ ليتري، ۲۵۵ اسببخار قدرت و ۳۰۵ نيوتنمتر گشتاور داشت. سرعتگيري صفر تا ۱۰۰ كيلومتربرساعت ۶ ثانيه و نهايت سرعت ۲۵۰ كيلومتربر ساعت هم، جالپا را به رقيبي براي فراري ۳۰۸ و ۳۲۸ تبديل كرد. اين خودرو با مجموع توليد ۴۱۰ دستگاه تا سال ۱۹۸۸ توليد شد.
دومين محصول جديد لامبورگيني پس از بازگشايي كارخانه، شاسيبلند سنتشكن با كد LM002 بود. بلندپروازي برادران ميمران، به يك خودروي قدرتمند با تواناييهاي عالي براي سفرهاي خارج از جاده منجر شد كه در سال ۱۹۸۶ به توليد رسيد. پيش از رونمايي LM002، دو مدل پروتوتايپ موتور عقب با نامهاي چيتا و LM001 ساخته شده بودند. در نهايت، LM002 با هدف ارائه به نيروهاي نظامي و علاقهمندان طبيعتگردي با پيشرانهي ۱۲ سيلندر ۵.۲ ليتر يا ۷.۲ ليتر در جلو، توليد شد. لامبورگيني LM002 با مجموع توليد ۳۲۸ دستگاه تا سال ۱۹۹۳، از نخستين شاسيبلندهاي لوكس و سوپراسپرت دنيا محسوب ميشود كه با امكانات ويژه، مورد توجه ثروتمندان قرار گرفت. سبك طراحي اين خودرو، الهامبخش هامر (هاموي) به انديشه متخصصين ميرسد.
بحران دوم با مالكيت كرايسلر
در سال ۱۹۸۷، گروه كرايسلر امريكا كه هنوز وارد شراكت با فيات نشده بود؛ خودروسازي لامبورگيني را طي معاملهاي به ارزش ۲۵ ميليون دلار از برادران ميمران خريداري كرد. تنها محصولي كه با مديريت كرايسلر معرفي شد، ديابلو بود كه سال ۱۹۹۰ به توليد رسيد. سال ۱۹۹۴، كرايسلر هم از مالكيت لامبورگيني انصراف داد تا يك شركت تجاري با نام مگاتك (MegaTech) همراه مديران مالزيايي و اندونزيايي، صاحب برند گاو خشمگين شوند. در نهايت، لامبورگيني به گروه فولكسواگن آلمان فروخته شد تا از سال ۱۹۹۸ تاكنون، تحت مديريت آئودي (زير مجموعهي فولكس واگن) فعاليت كند.
دههي ۱۹۹۰
ديابلو، بهعنوان جايگزين كانتاش در سال ۱۹۹۰ معرفي شد. اين خودرو در نتيجهي پروژهاي به توليد رسيد كه با كد ۱۳۲ توسط برادران ميمران، سال ۱۹۸۵ آغاز شده بود. طرح اوليه، توسط مارچلو گانديني كشيده شد؛ اما با تغيير مديريت لامبورگيني، توسط مهندسان امريكايي كرايسلر و تام گيل طراح دوج وايپر، تعديل شد. ديابلو در زبان اسپانيايي بهمعني شيطان است.
اولين نسخهي تجاري ديابلو، همراه پيشرانهي ۱۲ سيلندر ۵.۷ ليتري، ۴.۵ ثانيه بعد از شروع حركت به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرسيد؛ اما با ثبت نهايت سرعت ۳۱۵ كيلومتربرساعت، عنوان سريعترين خودروي جادهاي و پرتيراژ جهان را به دست آورد. بعد از تغيير مالكيت لامبورگيني با حضور طراحان فولكسواگن و آئودي، ديابلو در سال ۱۹۹۹ تغيير چهره داد تا بهجاي چراغهاي مخفيشونده (Pop-up Headlamp)، از نوع ثابت عاريتگرفته شده از نيسان 300ZX استفاده كند. بين سالهاي ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۱، تعداد ۲۸۸۴ دستگاه ديابلو توليد شد.
قرن بيستم و دوران طلايي لامبورگيني با مديريت آلماني
اولين سالهاي فعاليت لامبورگيني بهعنوان زيرمجموعهي آئودي، با بحران اقتصاد جهاني همراه شد. پيش از آغاز قرن بيستم با تدبير فرديناند پيچ (نوهي بنيانگذار پورشه و مديرعامل وقت گروه فولكسواگن)، برندهاي بوگاتي، بنتلي و لامبورگيني خريداري شدند. كسب مالكيت لامبورگيني، حدود ۱۱۰ ميليون دلار هزينه داشت و تقريبا ۵ سال زمان برد تا به توليد محصولي جديد و سودآور منجر شود.
حدود ۱۰ سال پس از رونمايي ديابلو، پروژهي ساخت يك سوپراسپرت جديد با كد L147 آغاز شد. لوك دانكرولك ۳۵ ساله، طراح اصلي پروژه بود كه در نهايت به دليل حالت خاص بدنه و چراغها، مورسيهلگو ( مورچهلاگو بهمعني خفاش) نام گرفت. مورسيهلگو همچنين نام يك گاو مشهور است كه در مسابقات گاوبازي سال ۱۸۷۹ اسپانيا بعد از ۲۴ ضربهي خنجر زنده ماند.
تمامي مدلهاي مورسيهلگو با پيشرانهي ۱۲ سيلندر ۶.۲ يا ۶.۵ ليتر توليد شدند كه قدرت ۵۸۰ تا ۶۷۰ اسببخار فراهم ميكردند. ارزانترين مدل، در زمان ۳.۹ ثانيه و قدرتمدترين نمونه با لقب سوپرولوچه (فوقالعاده سريع: Super Veloce)، تنها ۳ ثانيه بعد از شروع حركت به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرسيد. مورسيهلگو با توليد ۴۰۹۹ دستگاه بين سالهاي ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ يكي از پرفروشترين سوپراسپرتهاي لوكس تاريخ محسوب ميشود.
موفقيت بسيار خوب مورسيهلگو در بازار جهاني، مديران لامبورگيني را به فكر توليد محصولي مشابه با ارزش پايينتر و اندازه بدنهي كوچكتر، تشويق كرد. با اين هدف، گالاردو (گاياردو با تلفظ اسپانيايي) در سال ۲۰۰۳ رونمايي شد. اين سوپراسپرت از پيشرانهي ۱۰ سيلندر و شاسي آئودي R8 استفاده ميكرد تا تركيبي از طراحي ايتاليايي (استوديو ايتال ديزاين) و مهندسي آلماني باشد. گالاردو با پيشرانهي ۵ و ۵.۲ ليتري با قدرت ۵۰۰ تا ۵۷۰ اسببخار، به مدت ۱۰ سال توليد شد. اين خودرو، با مجموع تيراژ ۱۴,۰۲۲ دستگاه پرفروشترين محصول تاريخ لامبورگيني محسوب ميشود.
در نمايشگاه خودروي فرانكفورت سال ۲۰۰۷، تمام نگاهها به محصول جديد لامبورگيني دوخته شد. سوپراسپرت رونتون (ربنتون با تلفظ اسپانيايي Reventón) از شاسي و تجهيزات متخصص مورسيهلگو LP640 استفاده ميكرد؛ اما به لطف طراحي متفاوت با خطوط تيز مشابه هواپيماهاي جنگنده، مورد توجه و تحسين قرار گرفت. نام اين خودرو از يك گاو نر گرفته شد كه در سال ۱۹۴۳، يكي از ماتادورهاي مشهور مكزيكي را به كام مرگ فرستاد. توليد رونتون به ۲۰ دستگاه با آستانهي ارزش ۱.۴ ميليون دلار محدود شد كه امروزه بيش از ۲ ميليون دلار ارزش كلكسيوني دارد.
لامبورگيني اونتادور بهعنوان جايگزين مورسيهلگو در سال ۲۰۱۱ رونمايي شد. اين سوپراسپرت از نسل جديد پيشرانههاي ۱۲ سيلندر تنفس طبيعي لامبورگيني با حجم ۶.۵ ليتر استفاده ميكند كه در نسخههاي مختلف، ۷۰۰ تا ۷۶۰ اسببخار قدرت دارد. حتي ارزانترين مدل اونتادور هم، در زماني كمتر از ۳ ثانيه به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرسد و نهايت سرعت ۳۵۰ كيلومتربرساعت دارد. سوپراسپرت پرچمدار لامبورگيني با تيراژ ۱۲۰۰ نسخه در سال، تاكنون بيش از ۹۰۰۰ دستگاه فروش داشته است و همچنان توليد ميشود.
هوراكان، ديگر محصول موجود در سبد لامبورگيني است كه بهجاي گالاردو از سال ۲۰۱۴ به فروش ميرسد. اين محصول، از همان پيشرانهي V10 ساخت آئودي با حجم ۵.۲ ليتر استفاده ميكند؛ اما به لطف جعبهدندهي دوكلاچ و ۷ سرعتهي ساخت لامبورگيني، در زماني كمتر از ۳.۵ ثانيه به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرسد. پيشرانهي نسخهي پايه از هوراكان، ۵۸۰ اسببخار قدرت دارد؛ درحاليكه قويترين مدل با لقب پرفورمانته ۶۳۰ اسببخار توليد ميكند.
سومين محصول مدرن لامبورگيني كه از انديشه متخصصين متخصص و تجاري، اهميت بيشتري نسبت به هوراكان و اونتادور دارد، شاسيبلند اوروس است. حدود ۳ دهه پس از معرفي LM002، لامبورگيني به ساخت يك سوپراسپرت لوكس با بدنهي كراساورهاي پهنپيكر پرداخت تا پيشگام سبك جديدي از خودروهاي پرسرعت جادهاي باشد. بيش از ۵ سال براي پيشتوليد اوروس صرف شد تا روي پلتفرم مشترك با آئودي Q7، پورشه كاين و بنتلي بنتايگا معرفي شود.
محصول نهايي لامبورگيني اوروس مجهز به پيشرانهي ۴ ليتري V8 ساخت آئودي است كه به لطف توربوشارژ دوگانه، ۶۴۰ اسببخار قدرت دارد و ۳.۶ ثانيه بعد از شروع حركت به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت ميرسد. در ۹ ماه نخست سال ۲۰۱۹، اوروس به ركورد فروش ۲۷۰۰ دستگاه اوروس رسيد كه در تاريخ لامبورگيني سابقه ندارد. اين عدد براي هيچ خودروي ديگري در تاريخ با ارزش بيش از ۱۵۰ هزار دلار هم تكرار نشده است.
لامبورگيني در آينده
با معرفي مدل توليد محدود سيان در شهريورماه ۱۳۹۸، گوشهاي از برنامهي لامبورگيني براي دههي ۲۰۲۰ مشخص شد. از يك سو، سبك طراحي اين برند با خطوط تيز و المانهايي شبيه به ستارهي ۳پر در چراغها تغيير خواهد كرد و از سويي ديگر، پيشرانههاي هيبريد به خط توليد لامبورگيني اضافه خواهند شد.
پيشرانهي مورد استفاده در سيان، مشابه نمونهي نصبشده در اونتادور SVJ است؛ اما قدرت بيشتري دارد. به لطف سوپاپهاي تيتانيوم، قدرت پيشرانهي ۱۲ سيلندر بنزيني از ۷۵۹ به ۷۷۴ اسببخار ميرسد. موتور برقي ۴۸ ولت هم ۳۴ اسببخار به قواي محرك اضافه ميكند تا مجموع قدرت سيان به ۸۰۸ اسببخار برسد. براساس ادعاي لامبورگيني، شتاب و نهايت سرعت سيان، بهتر از اونتادور SVJ است تا در زماني كمتر از ۲.۸ ثانيه به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت برسد و بيشينهي سرعتي فراتر از ۳۵۰ كيلومتربرساعت را فراهم كند.
هم انديشي ها