معرفي جزوه رايگان آرمان شهري براي واقع گراها، اثر روتگر برگمان
آرمانشهر يا اتوپيا (Utopia)، ايدهي جديدي نيست. از سالهاي دور همواره انسانها به آرمانشهرها فكر ميكردهاند و بسياري از تغييرات و بهبودهاي امروز، حاصل همين نوع نگاه است. شايد زماني فكركردن به برابري انسانها از هر نژاد يا برابري حقوق زن و مرد براي مردم آن زمان، تفكري آرمانگرايانه و غيرواقعي بهانديشه متخصصين ميرسيد. اما امروز ميبينيم كه بسياري از تفكرات آرماني قديم به حقيقت پيوسته است و حتي بعضي از آنها امري بديهي بهحساب ميآيد. آرمانشهر يا اصطلاح انگليسي آن، اتوپيا، در ويكيپديا با اين تعريف بيان شده است: «دلبستگي به ايجاد يا خيالپردازي دربارهي يك نظم اجتماعي آرماني.» اين ايده را نخستينبار تامس مور در سال ۱۵۱۶ براي يك نظام سياسي بيعيب و نقص بهكار برد كه بعدها دامنهي مفهوم آن گستردهتر شد. در ايدههاي افلاطون و ارسطو هم اتوپيا بهچشم ميخورد و در فرهنگ اسلامي هم با عنوان مدينه فاضله از آن ياد ميشود. درواقع ايدههاي افلاطون تطابق كاملي با توصيف آرمانشهر دارد و به همين خاطر است كه به ايدههاي آرمانگرايانه، افكار افلاطوني هم گفته ميشود.
جزوه رايگان آرمانشهري براي واقعگرايان جزو معدود جزوه رايگانهايي است كه مخاطب را به فكر واميدارد و به اين چالش دعوت ميكند كه به موضوعات آرماني كه تصور ميكند وجود آن غيرممكن است، بينديشد و بودنشان را تصور كند. اين جزوه رايگان، ما را به سفري تاريخي ميبرد تا در طول اين سفر به آرمانشهرهاي انسانها و تحقق اين اتوپياها بعد از گذشت سالها پي ببريم و به اين نتيجه برسيم كه وجود اتوپيا براي پيشرفت زندگي انسانها امري ضروري و اجتنابناپذير است. جزوه رايگان حاضر علاوه بر چالشبرانگيز بودن و جذابيتش، ايدههاي اتوپيايي جديدي را مطرح ميكند كه ميتوان در واقعيت به آنها دست يافت. همانطور كه قبلاً تاريخ نشان داده كه توانستهايم به ايدههاي آرمانگرايانهي گذشتگانمان دست پيدا كنيم.
خلاصه جزوه رايگان
تمام روز را كار ميكنيم، پول در ميآوريم و خرج چيزهايي ميكنيم كه به آنها نيازي نداريم. بدتر اين است كه اغلب افراد كاري را هم كه انجام ميدهند، دوست ندارند. «روتگر برگمن»، اين مرد جوان هلندي در جزوه رايگان خود با عنوان «آرمانشهري براي واقعگراها» به ما نشان ميدهد كه چطور ميتوانيم در دنياي واقعي، آرمانشهري را بسازيم كه از آن لذت ببريم. او ميگويد نيازي نيست اينچنين زندگي كنيم، همانطور كه در گوشههايي از دنيا زندگي افراد به اين شكل سپري نميشود.
روتگر جزوه رايگانش را در فصل اول با عنوان «بازگشت آرمانشهر» با يك درس تاريخي آغاز ميكند. درس تاريخي اين است: «در گذشته همهچيز بدتر بود.» درست شبيه مفاهيمي كه در جزوه رايگان واقعيت با هم در اين مطلب مرور كرديم، اينجا هم نويسنده با استفاده از آمار و ارقام و آوردن نمودارهايي از سازمان بهداشت جهاني نشان ميدهد كه جهان رو به بهترشدن رفته و وضعيت امروز ما درواقع وضعيتي آرماني براي كساني است كه ۱۰۰ سال پيش ميزيستند. او براساس همين واقعيتها ضرورت وجود آرمانشهر يا مدينهي فاضله را روي نقشهي راه زندگي انسانها آشكار ميكند و ميگويد نقشهي راهي كه روي آن خبري از شهر آرماني يا همان اتوپيا نباشد، به بيراهه رهنمون خواهد شد.
روتگر برگمن با اشاره به فرمهاي ترسناك و ناخوشايند آرمانگرايي چون نازيسم و فاشيسم، به اين نكته اشاره ميكند كه با وجود نمونههاي نامناسبي از آرمانگرايي كه باعث تخريب و نابودي شدند، نميتوانيم آرمانگرايي را بهطور كامل زير سؤال ببريم. چون در مقابل نمونههاي خوشايند و مثبت آن را نيز در جوامع شاهد بودهايم. اين آرمانشهر است كه انسان را به حركت واميدارد تا تلاش كند خود را به آن برساند و بعد از رسيدن به آن، براي خود آرمانشهر جديدي خلق كند. هرچند شهر آرماني بهطور واقعي وجود خارجي ندارد و ناكجاآباد است، اما همينكه جهت مسير را نشان ميدهد و انسان خودش را به آنجا ميرساند، بايد در جاي ديگري از نقشه مجدداً پديدار شود. زيرا نبودن آرمانشهر، انسانها را بهسمت رخوت و نداشتن هدف و انگيزه سوق ميدهد.
در دنياي فعلي، كيفيت با روند كندي درحال جايگزيني با كميت است. درحاليكه با نسل نازپروردهاي مواجه هستيم كه در شرايط بسيار بهتري از گذشته زندگي ميكند، اما از سوي ديگر زير فشار نازپروردگي و تنعم زياد قرار دارد. اين مسئله بسياري از نوجوانان و جوانان را بهسمت خودشيفتگي سوق داده است. چيزي كه باعث ميشود آنها در رويارويي با واقعيتهاي زندگي خرد شوند و بسوزند. به همين دليل است كه باوجود بهترشدن دنيا، معضلات ديگري مانند افسردگي شدت و فزوني پيدا كرده است. اينجا است كه بازگشت به تفكر آرمانشهري بهعنوان يك قطبنماي جديد براي ادامهي مسير زندگي اهميت پيدا ميكند. اگر اميدي به بهبود نداشتيم، هنوز فقر بيداد ميكرد و همان افراد كثيف و نادان و وحشتزدهي قبل باقي ميمانديم. وضعيت فقر در جهان در مقايسه با ۱۰۰ سال پيش بهشدت بهبود پيدا كرده است.
«پول داشتن بهتر از فقر است، البته صرفاً به دلايل مالي.» اين جمله از وودي آلن در جزوه رايگان آورده شده است. به اعتقاد برگمن، فقر يك ايراد شخصيتي نيست. علت اينكه فقيرها بيشتر سيگار ميكشند و بيشتر قرض ميگيرند و كمتر پسانداز ميكنند، اين نيست كه شخصيت آنها عيب و ايرادي دارد، بلكه خود فقر، عاملي براي تمام عادتهاي نامناسب فقرا است. درواقع زندگي در فقر باعث ميشود حتي ميزان بهكارگيري هوش آنها نيز كاهش پيدا كند. يعني اين شرايط فقر است كه باعث تغيير رفتار آن آدمها شده است. به همين دليل برگمن ايدهي آرمانگرايانهاش براي فقرزدايي را بهگونهاي متفاوت و همراستا با اين تفكر بيان كرده است. در سخنراني تد او ميتوانيد نقطه انديشه متخصصينش را دربارهي فقر با توضيح بيشتري بشنويد.
نكتهي قابل تامل در اينجا اين است كه برخلاف باور عمومي كه پول مفت، مردم را تنبل ميكند، مطالعهها نشان داد كه وقتي پول بهطور مستقيم در اختيار افراد فقير قرار داده شد، وضعيت آنها بهتر شد و توانستند آن را براي نيازهاي مختلفشان مديريت كنند و از وضعيت بد به وضعيت مطلوبي برسند. در جزوه رايگان مثالهاي متعددي براي نشاندادن اين مسئله استفاده شده است. در بسياري از جاهاي دنيا دادن پول به افراد بيپول نتيجهي مثبتي داشته و وضعيت زندگي آنها را بهبود بخشيده است. نكتهي مثبت چنين كاري اين است كه افراد ميتوانند از پول براي خريد اجناس موردنيازشان استفاده كنند، نه اجناسي كه متخصصان فكر ميكنند به آنها نياز دارند. يك درآمد تثبيتشده و همگاني براي كل دنيا، ايدهاي آرمانگرايانه است كه از انديشه متخصصين برگمن ميتواند راهي براي فقرزدايي در كل جهان باشد.
ايدهي ديگر آرمانگرايانهاي كه در جزوه رايگان مطرح شده، ۱۵ ساعت كاري در هفته است. روتگر برگمن به اين دليل نام جزوه رايگان را «آرمانشهري براي واقعگراها» گذاشته كه معتقد است اين ايدهها در دنياي واقعي تحققپذير هستند. همانطور كه ميبينيم، زمانهاي دور در گذشته افراد صرفاً براي زندهماندن ممكن بود مجبور باشند ۹-۱۰ ساعت در روز كار كنند، امروز در بسياري از كشورها افراد فقط ۵ روز در هفته كار ميكنند. بنابراين چندان دور از ذهن نيست كه ايدهي ۱۵ ساعت كاري و داشتن اوقات فراغت بيشتر براي انسانها روزي محقق شود. چالشي كه در اينجا مطرح ميشود، اين است كه ممكن است اوقات فراغت زياد و ساعات بيكاري بيشتر به افسردگي و بيهدفي انسانها منجر شود. اما برتراند راسل ميگويد توان پركردن هوشمندانهي اوقات فراغت، آخرين محصول يك تمدن است. اگر بهجاي مصرفگرايي بيشتر، افراد بهسمت پركردن وقت فراغتشان با هنر و ادبيات متمايل شوند، همان آرمانشهري را خواهيم داشت كه روتگر برگمن از آن سخن ميگويد.
اما كاهش ساعتهاي كاري مزاياي بسيار زيادي را با خود به همراه دارد كه در تحقيقات شركتها نيز مشهود است. بهطور مثال آزمايشهايي كه هنري فورد براي نيروي سادهان كارخانهاش انجام داد، نشان داد كه با افزايش ساعات اضافهكار براي نيروي سادهانش، بهرهوري بهشدت افت كرد. درحاليكه كلوگ در صنعت كورنفلكس توانست با ساعت كاري ۶ ساعت در روز ۳۰۰ نيروي اضافي را بهكار بگيرد و نرخ حوادث را نيز بهميزان ۴۱درصد در محيط كار كاهش دهد. اين بهمعناي ايمني بيشتر در كار و كاهش بيكاري است. يعني بهجاي آنكه افراد كمتري ساعتهاي بيشتري كار كنند، افراد بيشتري در ساعتهاي كمتر اما با بهرهوري بالاتر و در فضايي ايمنتر مشغول كار شوند.
البته محاسن ساعات كاري كمتر به همينجا ختم نشد. با كاهش ساعتهاي كاري كليساها و مراكز اجتماعي پر از شهرونداني شد كه وقت كافي براي زندگي مدني در اختيار داشتند. والدين وقت بيشتري با كودكانشان گذراندند و براي ورزش كردن و باغباني هم وقت داشتند. تمام اينها براي خود كسبوكارها هم مزيت بود. چرا كه محصولات توليدي آنها را وارد چرخهي مصرف ميكرد. علاوه بر اين هزينهها هم براي شركتها كاهش چشمگيري داشت. همين شهروندان چون شادتر زندگي ميكردند، در محيط كار هم بهتر كار ميكردند. استرس كمتر شد و افراد رضايت بيشتري از زندگي پيدا كردند. نتيجهي نهايي اين بود: «بهرهوري و ساعات كار طولاني در يك اقليم نميگنجند.» از مزاياي بيشمار كاهش ساعتهاي كاري ميتوان به تغيير اقليم جهان بهسمت بهبود، حوادث كمتر، بيكاري كمتر، برابري زنان، رضايت جامعهي سالمند و برابري توزيع ثروت اشاره كرد.
اما چالشي كه كاهش ساعتهاي كاري به ۱۵ ساعت در هفته دارد، اين است كه چطور ميتوانيم اين ماجرا را مديريت كنيم. اين كار به اقدام جمعي شركتها، شهرها و كشورها نياز دارد. اگر زمان داشته باشيم، ميتوانيم زندگي خوب را تحت كنترل خود دربياوريم.
مرزهاي باز و آزاد و مهاجرت آزاد افراد در سراسر كرهي زمين، فكر آرماني ديگري است كه در جزوه رايگان حاضر مطرح شده و بهدلايل متعدد و پاسخهايي كه در جواب انتقادها به اين طرز فكر بيان ميكند، آن را براي تحقق اين اتوپيا در جهان لازم و واقعبينانه ميداند. روتگر ميگويد اگر ميخواهيم دنيا را به مكان بهتري تبديل كنيم، هيچ راهي بهجز دور زدن مهاجرت نيست. همانطور كه جوزف كارنز، از مدافعان پيشگام آزادي مرزها در سال ۱۹۸۷ نوشت: «شايد نتوانيم بلافاصله به مهاجرت آزاد دست يابيم، اما هدفي است كه بايد براي رسيدن به آن تلاش كنيم.»
درباره جزوه رايگان
جزوه رايگان حاضر نخستين بار به زبان هلندي در سال ۲۰۱۶ در ۲۸۸ صفحه و سپس در سال ۲۰۱۷ با عنوان انگليسي Utopia for realists منتشر شد. اين جزوه رايگان نوشتهي روتگر برگمن است و جزوه رايگاني در زمينهي ثروت و درآمد (اقتصادي) و در عين حال در حوزهي آيندهنگري اجتماعي محسوب ميشود. جزوه رايگان را نشر نوين امسال بهتازگي منتشر كرده كه ترجمهي هادي بهمني است. ميتوانيد آن را از وبسايت نوين بهصورت چاپي خريداري يا ازطريق اپليكيشنهاي جزوه رايگانراه و طاقچه بهصورت الكترونيكي يا صوتي دريافت كنيد.
درباره نويسنده
روتگر برگمن، جواني هلندي و از خوشنامترين متفكران و تاريخدانان اروپايي است. اين جوان ۳۱ ساله تاكنون چند جزوه رايگان در زمينهي اقتصاد، فلسفه و تاريخ منتشر كرده است. او جايزهي بهترين جزوه رايگان غيرداستاني را در سال ۲۰۱۳ از آنِ خود كرد.
هم انديشي ها