برترين خودروهاي تاريخ؛ فورد موستانگ ۱۹۶۴
بسياري از متخصص كارشناسان تاريخ خودرو معتقدند موستانگ (ماستنگ با تلفظ امريكايي) يكي از مهمترين عوامل نجات اقتصادي فورد در سالهاي دههي ۶۰ ميلادي است. هرچند كه سالهاي ابتدايي قرن بيستم با يكهتازي فورد در بازار امريكا و جهان سپري شد؛ با رسيدن به انتهاي دههي ۵۰، كاهش فروش و بحران بر خودروساز امريكايي سايه افكند. فورد، الگوي صنعتي جهان و خصوصا شركتهاي خودروسازي بود. فورد مدل T، بين سالهاي ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۷، به ركورد فروش ۱۵ ميليون دستگاه رسيد و پرتقاضاترين خودرو در دنيا شد. آمار توليد كارخانههاي فورد امريكا در ابتداي دههي ۵۰، عدد خيرهكنندهي ۸۰۰۰ دستگاه در روز و ۲.۵ ميليون دستگاه در سال را نشان ميداد؛ اما با رسيدن به دههي ۶۰ ميلادي، شرايط تغيير كرد.
فيرلين ۱۹۶۳، نمونهاي از يك خودروي اسپرت ناموفق ساخت فورد در دههي ۶۰ ميلادي
حدود سالهاي ۱۹۶۰، خودروهاي بزرگ و پهنپيكر، جاده هاي امريكا را به تسخير خود درآوردند. شورولت، بيوك و كرايسلر با محصولات كشتيگونه و پرمصرف خود، يكهتاز بازار اين كشور به حساب مي آمدند. در آن سالها، شورولت ايمپالا، اولدز موبيل استارفاير، كاديلايك الدورادو و كرايسلر 300 محبوبيت بيشتري نسبت به خودروهاي فورد، مثل فالكون و فيرلين داشتند. به همين دليل، فورد تصميم گرفت بهجاي رقابت مستقيم با مدلهاي پهنپيكر رقيب و ساخت محصولات مشابه، طرحي نو و خلاقانه به سبد خود اضافه كند. لي ياكوكا، فردي بود كه براي رسيدن به اين هدف بزرگ، مأموريت گرفت.
لي لاكوكا، در سال ۱۹۴۲ مدرك مهندسي صنايع از دانشگاه پنسيلوانيا گرفت و تحصيلات تكميلي خود را تا سال ۱۹۴۶ در دانشگاه پرينستون ادامه داد. لاكوكا بلافاصله بعد از فارغالتحصيلي، در سن ۲۲ سالگي به استخدام فورد در آمد. او توانست استعداد خود در رهبري گروههاي كاري مختلف را ثابت كند و سال ۱۹۶۰، هنگامي كه تنها ۳۶ سال داشت، به سمت مديريت اجرايي يكي از كارخانههاي فورد برسد. لي لاكوكا، با عنوان پدر فورد موستانگ شناخته ميشود؛ چرا كه در زمان شروع پروژهي موستانگ، مسئول تغيير و تنوع سبد محصولات فورد بود. سه طراح برجسته فورد با نامهاي جان ناجار (John Najjar)، فيليپ كلارك (Philip Clark) و جو اوروس (Joe Oros) به سرپرستي دونالد فري (Donald N. Frey)، اولين نسخهي موستانگ و خصوصا مدل ۱۹۶۴ را به واقعيت تبديل كردند. لي لاكوكا هماكنون ۹۴ سال سن دارد.
لي ياكوكا (سمت چپ) دركنار دونالد فري، طراح ارشد فورد موستانگ (سمت راست)
ساخت موستانگ از ايده تا توليد نهايي، فقط ۱۸ ماه طول كشيد. لاكوكا و فري، قبلا ساخت يك مدل مفهومي با بدنهي ۲در ۲نفره همراه پيشرانه ۴ سيلندر را تجربه كرده بودند. اين محصول با كد T5، تاحدودي الهامگرفته از خودروهاي اسپرت محبوب در زمان خود، مثل شورولت كوروت C2 و جگوار E تايپ بود؛ اما هرگز به توليد نرسيد، چراكه مدل تاندربرد بهعنوان يك محصول ۲در ۲نفره در سبد فورد وجود داشت. در عوض، قرار شد المانهاي موجود در T5، مثل اندازهي كاپوت جلو كه نقش مهمي در زيبايي يك خودروي اسپرت در دههي ۶۰ ميلادي دارد، براي موستانگ هم لحاظ شود.
دلايل موفقيت موستانگ در زمان عرضه
روز ۱۷ آوريل ۱۹۶۴ (۲۸ فروردينماه ۱۳۴۳) در تاريخ فورد و خودروسازي جهان، بسيار مهم است. در اين روز، اولين نسخه فورد موستانگ به نمايشگاه نيويورك آورده شد و مورد توجه عموم قرار گرفت. ظرف چند ساعت پس از رونمايي و تنها در يك روز، ۲۲ هزار فورد موستانگ پيشفروش شد.
تصويري تاريخي از ۱۷ آوريل ۱۹۶۴، اولين روز معرفي فورد موستانگ
بسياري از خريداران موستانگ، نميدانستند كه جديدترين محصول فورد از انديشه متخصصين متخصص و كيفيت رانندگي هم نكات مثبت زيادي دارد. در سال ۱۹۶۴، مصرف سوخت خودروها چندان اهميت نداشت؛ اما ظاهر جذاب مطابق با سليقهي بازار امريكا و ارزش نهايي، تعيينكننده بود.
لي ياكوكا (سمت راست) دركنار موستانگ، دونالد فري (سمت چپ) دركنار فورد فالكون
ياكوكا توانست از خودروي كمفروش و ناموفق فورد فالكون، محصولي پرفروش و محبوب بسازد. يكي از دلايلي كه روند طراحي و ساخت موستانگ را سرعت بخشيد، استفاده از پلتفرم فورد فالكن و و تجهيزات متخصص مدل فيرلين بود. شاسي و سيستم تعليق موستانگ، عملا مشابه محصولات موجود در خط توليد فورد استفاده شد. اين ترفند، علاوهبر كاهش هزينههاي توليد و تأمين قطعه يدكي، تعمير موستانگ و خدمات پس از فروش را ساده ميكرد.
بازاريابي و تبليغات براي موستانگ، با برنامهريزي دقيق و كمسابقه در زمان خود همراه شد. پيش از رونمايي در آوريل ۱۹۶۴، آگهي پيشنمايش اين محصول، در روزنامههاي مختلف به چشم ميخورد و همين موضوع، جمعيت قابل توجهي از علاقهمندان را به مراسم معرفي در نيويورك كشاند. ارزش ۲,۳۶۸ دلاري موستانگ هم، چند روز پيش از رونمايي رسمي در روزنامهها اعلام شده بود. اين رقم، معادل ۲۰ هزار دلار در شرايط كنوني اقتصاد امريكا است و جذابيت زيادي در دههي ۶۰ ميلادي داشت.
فورد موستانگ فستبك مدل ۱۹۶۵ دركنار هواپيماي P-51 موستانگ
موستانگ داراي لوگوي مخصوص به خود بود. نام خودرو به اسب وحشي و آزاد امريكايي (Mustang) اشاره ميكرد؛ درحاليكه لوگوي اختصاصي روي جلوپنجره هم، شخصيتسازي و برندسازي كمسابقهاي داشت. با اين شرايط، بيننده احساس ميكرد با محصولي متفاوت از ديگر مدلهاي فورد روبهرو است كه سرعت و هيجان بيشتري دارد. علاوهبر اينها، نام موستانگ در سالهاي جنگ جهاني دوم براي هوايپماي جنگندهي P-51 امريكا هم استفاده شده بود و عامهي مردم با چنين واژهاي آشنايي داشتند.
موفقيت موستانگ فراتر از انتظار بود. مديران فورد پيشبيني كرده بودند در شرايط ايدهآل، تقاضا براي موستانگ به ۱۰۰ هزار دستگاه در سال برسد؛ اما اين رقم، ظرف ۳ ماه پيشفروش شد. در سال اول، ۳۱۸هزار ثبت سفارش براي موستانگ ثبت شد كه تا آن زمان در تاريخ خودروسازي دنيا بيسابقه بود. سياست صحيح مديران فورد در موضوع اشتراك قطعات بين موستانگ و تعدادي ديگر محصولات شركت سازنده، فرايند افزايش توليد موستانگ را سرعت بخشيد. فورد، خيلي زود توانست به توليد يك ميليون موستانگ ظرف ۸ ماه برسد.
اولين موستانگ، بهوضوح كوچكتر از مدلهاي اسپرت زمان خود به انديشه متخصصين ميرسد؛ اما بهلطف طراحي عالي توسط گروه دونالد فري، چشم بازار امريكا را به خود خيره كرد. چراغهاي جلو، مشابه بسياري ديگر خودروهاي آنزمان، دايرهاي و يگانه در طرفين بودند؛ درحاليكه بهلطف كشيدگي كاپوت در سمت جلو، حالت انتقامجو با چشم و ابرو را تداعي ميكردند. اين خودرو با طول ۴,۶۱۳ ميليمتر، عرض ۱,۷۳۲ ميليمتر و ارتفاع سقف ۱,۳۰۰ ميليمتر، همراه فاصله محورهاي ۲,۷۴۳ ميليمتر ارائه شد.
تعدادي از مدلهاي نهايي موستانگ كه چند ماه پس از رونمايي به دست مصرفكننده رسيدند؛ تفاوتهايي با نمونهي ديدهشده در نمايشگاه نيويورك داشتند. البته اين تغييرات، اهميت چنداني براي خريداران نداشت و تقريبا هيچكس از عامهي مردم، متوجه آن نشد. در ظاهر، چراغهاي عقب تقويت شدند تا نور بهتري در شب داشته باشند. از سال بعد، حالت مكعبي صندوق عقب هم با طرح فستبك (شيشهي عقب كشيده تا انتهاي بدنه) تغيير كرد و پيشرانهي ۶ سيلندر ۲.۸ ليتري با قدرت ۱۰۱ اسببخار، با نمونهي ۳.۳ ليتري ۱۲۰ اسببخار جايگزين شد. درواقع، قديميترين مدلهاي موستانگ كه موتور ضعيفتري داشتند و با كد 1/2 در سال ۱۹۶۴ به تعداد ۱۲۱,۵۳۸ دستگاه توليد شدند، اصيلترين نمونهها از اين خودروي افسانهاي هستند.
بنيانگذار سبك بدنهي پوني و تاثير بر خودروهاي جهان
نژاد اسبهاي كوچك كه معمولا براي سواري نونهالان استفاده ميشود، اصطلاحا با نام پوني (Pony car) معروف است. باتوجهبه اندازهي كوچكتر فورد موستانگ در مقايسه با خودروهاي عضلاني اواسط دههي ۶۰ ميلادي، مثل پونتياك GTO، دوج چارجر و AMC جاولين، كلاس پوني متولد شد. با اين ترتيب، فورد موستانگ بنيانگذار خودروهاي پوني در صنعت امريكا و اولين محصول با اين سبك بدنه است. البته نبايد فراموش كرد كه بسياري از خودروهاي عضلاني مشهور، بعد از موفقيت موستانگ، اقدام به كاهش اندازهي بدنه در مدلهاي جديد (بعد از ۱۹۶۵) كردند و عملا اختلافظاهري بين مدلهاي عضلاني و پوني در ابتداي دههي ۷۰ ميلادي، كمرنگ و تاحدودي غيرقابل تفكيك شد. حتي فورد موستانگ هم از نسلهاي دوم به بعد، افزايش بدنه داشت و تفاوت با خودروهاي عضلاني كلاسيك را كاهش داد.
نمونهاي از تبليغات فورد موستانگ در مجلات، سال ۱۹۶۴
مهمترين مشخصات يك خودروي پوني عبارت بود از: بدنهي ۲در همراه صندوق عقب كوتاه با كابين جادار مناسب براي حمل ۴ سرنشين، كشيدگي نسبتا زياد كاپوت جلو با اندازهي بيشتر نسبتبه اتاق، ارزش رقابتي كمتر از ۲,۵۰۰ دلار در دههي ۶۰ ميلادي (حدود ۲۳ هزا دلار در زمان فعلي)، توليد نامحدود همراه لوازم يدكي مشترك با ديگر مدلهاي شركت سازنده، مطابقت با سليقهي نسل جوان و تبليغات گسترده در رسانههاي مختلف.
پليموت باراكودا مدل ۱۹۶۴
از انديشه متخصصينات بعضي متخصص كارشناسان، پليموت باراكودا كه ۲ هفته زودتر از موستانگ 1/2 معرفي شد، اولين خودروي پوني تاريخ امريكا محسوب ميشود. در سمت ديگر ماجرا، به اين دليل كه خودروهاي متعددي به تقليد از موستانگ و با شباهت به محصول فورد در سالهاي بعد توليد شدند، نميتوان براي پليموت باراكودا ارزش خاصي از انديشه متخصصين خلاقيت در طراحي و تاثير بر ديگر خودروهاي دنيا قائل شد. فورد، پروژهي طراحي و ساخت موستانگ را تا روزهاي منتهي به مراسم رونمايي محرمانه نگه داشت. اين ترفند و همزماني رونمايي موستانگ و باراكودا تاثير بسيار بدي بر فروش محصول اسپرت پليموت گذاشت و باراكودا با شكست تجاري در سال ۱۹۶۶ از چرخهي توليد خارج شد. نسل دوم و سوم باراكودا كه در سالهاي ۱۹۶۷ و ۱۹۷۰ معرفي شدند هم، پوني محسوب نميشوند؛ چراكه از سبك طراحي خودروهاي عضلاني پيروي كردند.
براي علاقهمندان مدلهاي كلاسيك يا نمونههاي مدرن، رقابت شورولت كامارو و فورد موستانگ اهميت ويژهاي دارند. پرواضح است كه موفقيت موستانگ در بازار امريكا، منجر به توليد كامارو توسط شورولت شد و طبيعتا در صورت عدم معرفي اين محصول توسط فورد، خبري از كامارو در ميان توليدات شورولت نبود. نسل اول كامارو، ۲ سال پس از موستانگ، در آخرين روزهاي ۱۹۶۶ معرفي شد و سال ۱۹۶۷ به توليد رسيد. پس از فروش عالي موستانگ در بازار، شورولت بهخوبي متوجه شد تقاضا براي مدلهاي اسپرت و ۲در اين شركت، مثل شوي II نوا اسپرت كوپه (Chevy II Nova Sport Coupe) شديدا كاهش يافته است. نسل اول كامارو در زمان توليد، كوچكترين خودروي ۴نفرهي شورولت بود و آشكارا ظاهري الهامگرفته از موستانگ داشت؛ ضمن اينكه پيشرانههاي قويتر با تنوع بيشتر ارائه ميكرد. ارزانترين مدل كامارو در سال ۱۹۶۷، مجهز به پيشرانهي ۳.۸ ليتري ۱۴۰ اسببخار بود.
پونتياك فايربرد، محصولي از زيرمجموعهي شورولت بود كه سال ۱۹۶۷ براساس نسل اول كامارو توليد شد. اين خوردو، كمي بزرگتر از موستانگ و كامارو به انديشه متخصصين ميرسيد؛ ضمن اينكه بهلطف كشيدگي بيشتر در كاپوت جلو، شباهت بيشتري به مدلهاي كلاسيك و عضلاني داشت. نسل اول فايربرد بين سالهاي ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ با توليد سالانه ۹۰ هزار تا ۱۰۰ هزار دستگاه، فروش خوبي در بازار امريكا داشت. نسخهي پايه از پيشرانهي ۳.۸ ليتري با قدرت ۱۶۵ اسببخار استفاده ميكرد؛ درحاليكه مدلهاي ۸ سيلندر ۵.۷ و ۶.۶ ليتري با قدرتهاي ۳۲۵ و ۳۴۵ اسببخار هم قابل سفارش بودند.
دوج چلنجر هم از انديشه متخصصينات متخصص كارشناسان، در كلاس پوني قرار ميگيرد؛ هرچند كه بسياري از علاقهمندان خودروهاي امريكايي، اين محصول را يك مدل عضلاني مدرن ميدانند. نسل اول چلنجر در سال ۱۹۷۰ معرفي شد و آشكارا، كوچكتر از دوح چارجر ۲در بود. اين موضوع، اثباتكنندهي تلاش دوج در توليد محصولي جديد براي رقابت با موستانگ و كامارو است. نسخهي پايه از نسل اول چلنجر با پيشرانهي ۱۱۰ اسببخار، يك محصول اقتصادي با ظاهر جذاب بود؛ اما نسخههاي ديگري از اين خودرو با قدرت بيشتر از ۳۰۰ اسببخار هم عرضه شدند. برخلاف باور بسياري از مردم، نسل اول چلنجر با موفقيت تجاري و فروش خيرهكننده مواجه نبود. فروش اين خودرو در سال اول، به ۷۰ هزار دستگاه رسيد؛ اما در سنوات بعد، تقاضاي محدود به ۲۵هزار دستگاه در سال داشت. نسل دوم هم، در فروش و جذب مشتري ناموفق بود. درواقع، نسل سوم دوج چلنجر كه از ۲۰۰۸ تاكنون توليد ميشود، سرانجام توانست بهعنوان رقيب فورد موستانگ شناخته شود.
مركوري كوگار (Mercury Cougar)، محصولي از زيرمجموعهي لوكس فورد بود كه با تكيه بر پلتفرم و تجهيزات متخصص موستانگ در سال ۱۹۶۶ معرفي شد. اين مدل، بهدليل استفاده از چراغهاي مخفي و امكانات رفاهي لوكس در كابين، مورد توجه قرار گرفت و حتي در سال ۱۹۶۷ بهعنوان خودروي سال مجلات معتبر رسيد. نسل اول مركوري كوگار با پيشرانههاي مختلف از قدرتهاي ۲۰۰ تا ۳۳۰ اسببخار استفاده ميكرد و در نسخههاي قويتر، داراي هواكش روي كاپوت جلو بود. نسلهاي دوم تا ششم كوگار، بين سالهاي ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۸، با تبعيتاز سبك طراحي خودروهاي لوكس امريكايي، به كاديلاك شباهت داشت و موفقيت نسل اول را تكرار نكرد. آخرين مدل كوگار با نسل هشتم تا سال ۲۰۰۲ توليد محدود و ناموفق داشت. برند مركوري هم باتوجهبه سرمايهگذاري فورد بر محصولات لينكلن، در سال ۲۰۱۱ منحل شد.
در خارج از امريكا هم، خودروهاي زيادي تحت تاثير موستانگ قرار گرفتند. بعضي متخصص كارشناسان، حتي نسل اول تويوتا سوپرا را الهامگرفته از محصول فورد ميدانند؛ اما از انديشه متخصصينات تاريخي و متخصص، سليكا با ابعاد نزديك به موستانگ و طرح بدنهي كوپه، تاثيرپذيري بيشتري داشته است. نسل اول سليكا با بدنهي چهارسرنشينه و دودر، سال ۱۹۷۰ عرضه شد. تويوتا با عرضهي اين خودرو نسبتا كوچك ژاپني در بازار آمريكا، رقابت با فورد موستانگ و شورولت كامارو را هدف گرفت. نسل اول سليكا ۸ سال با پيشرانههاي مختلف از ۱.۴ ليتر ۸۶ اسببخار تا ۲.۲ ليتر ۱۰۰ اسببخار توليد شد. سليكا ليفتبك (درپوش صندوق يكتكه با شيشهي عقب) هم سال ۱۹۷۴ به بازار آمريكا رسيد و از نماي پشت، بسيار شبيه فورد موستانگ بود. بههميندليل، نسل اول سليكا بهعنوان نخستين خودرو عضلاني (ماسلزكار) تاريخ ژاپن شناخته ميشود.
در اروپا هم، سبك بدنه و شرايط متخصص موستانگ مورد توجه قرار گرفت. فيات 124 اسپرت اسپايدر، يكي از مشهورترين و نخستين خودروهاي اروپايي تاثيرپذيرفته از موستانگ محسوب ميشود كه ۲ سال بعد از آن معرفي شد. البته اين خودرو طراحي و ظاهر خود را از مدلهاي ۲نفره و قديميتر، مثل فيات ۱۵۰۰ و ۱۶۰۰ به ارث برد؛ اما موج تقاضا براي موستانگ در امريكا، به فروش بالاي فيات 124 در اروپا و تغيير سليقهي مردم به سمت خودروهاي ۲در ۴سرنشينه كمك كرد. اواسط دههي ۶۰ ميلادي، خودروهاي فيات در بازار امريكا شناختهشده بودند و فروش بالاي موستانگ، برند ايتاليايي را به توليد محصولي مشابه براي عرضه در سطح جهاني تشويق كرد. محصول نهايي براساس پلتفرم فيات 124 سدان توليد شد كه خودرويي ۴در و اقتصادي بود. مدل 124 اسپرت اسپايدر، توسط استوديو پينين فارينا در سال ۱۹۶۶ طراحي و سال ۱۹۶۷ به توليد رسيد. اين خودرو با بدنهي ۲در و فضاي كافي براي ۴ سرنشين، از پيشرانهي ۹۰ اسببخار استفاده ميكرد؛ ضمن اينكه مشابه موستانگ و برخلاف ديگر خودروهاي ارزانارزش اروپايي، ديفرانسيل عقب بود. فيات 124 اسپرت اسپايدر به مدت ۱۶ سال توليد شد و از سال ۲۰۱۶، با نسل دوم عرضه ميشود.
معرفي شلبي؛ انقلاب تيونينگ و صنعت بهينهسازي خودرو
برندهاي AMG و M كه امروزه خودروهاي مرسدس بنز و بيامو را براي فروش در بازار عمومي ارتقاء ميدهند، قدمتي بسيار كمتر از شلبي و موستانگهاي GT دارند. ميتوان ادعا كرد صنعت افترماركت در زمينهي بهينهسازي متخصص خودروهاي اسپرت با توليد انبوه، مديون شركت شلبي و موستانگ ۱۹۶۴ است. هرچند كه شركتهاي زيادي در سالهاي قبل از رونمايي موستانگ، اقدام به تيونينگ و توليد محدود خودروهاي تقويتشده كرده بودند؛ اما شلبي موستانگ بهعنوان اولين محصول بهينهسازيشده و استاندارد با توليد انبوه در صنعت خودروسازي دنيا شناخته ميشود.
كارول شلبي (Carroll Shelby)، بنينگذار برند شلبي، قبل از رونمايي فورد موستانگ و تقويت خودروهاي مختلف، در دنياي موتوراسپرت صاحب شهرت بود. در دههي ۵۰ ميلادي، كارول شلبي بهعنوان راننده در تيمهاي اتومبيلراني مازراتي و استون مارتين حضور داشت. افتخارات او در رقابتهاي اروپا و امريكا، منجر به كسب شهرت و ثروت قابلتوجه شد. كارول شلبي در سالهاي ۱۹۵۸ و ۱۹۵۹ براي تيم فرمول يك مازراتي مسابقه داد؛ اما مهمترين افتخاري ورزشي او، قهرماني در مسابقهي لومانز ۲۴ ساعته ۱۹۵۹ با استونمارتين DBR1 است.
شلبي علاوهبر رانندگي، بهعنوان مشاور متخصص و يك مكانيك عالي در تيمهاي مسابقه فعاليت ميكرد. او به دلايل پزشكي، از سال ۱۹۶۰ رانندگي حرفهاي را كنار گذاشت و مدرسهي يادگيري رانندگي تأسيس كرد. در همين ايام، به تقويت خودروهاي سبك با پيشرانههاي قدرتمند علاقهمند شد. شلبي، تجربهي رانندگي با مدلهاي اسپرت و كوچك انگليسي، مثل محصولات آلارد (Allard)، امجي و خصوصا مدل MG TC را در جواني كسب كرده بود. حتي استون مارتين DBR1 كه با رانندگي شلبي به قهرماني لمانز رسيده بود هم، يك خودروي اسپرت سبكوزن محسوب ميشد.
شلبي كبري CSX2000
شركت شلبي با نام كامل كارول شلبي اينترنشنال در سال ۱۹۶۲ تأسيس شد. هدف از تأسيس، تقويت خودروهاي استاندارد و ساخت مدلهاي قدرتمند براي مشتريان ويژه، خصوصا مسابقات سرعت بود. در اولين سال تأسيس، كارول شلبي از شركت خودروسازي AC انگليس خواست مدل ايس (AC Ace) را طبق انديشه متخصصين او با پيشرانهي ۸ سيلندر ۴.۷ ليتري فورد عرضه كند. بهينهسازيهاي متخصص به سفارش كارول شلبي انجام شد و محصول نهايي با كد CSX2000 به توليد رسيد. اين خودروي افسانهاي، با نام شلبي كبري معروف شد و زمينهي همكاري شركت شلبي و فورد را تقويت كرد.
خودروهاي اسپرت و مسابقهاي، شامل فورد شلبي ديتونا و فورد GT40 در سال ۱۹۶۴ معرفي شدند. اين محصولات، مخصوص مسابقات سرعت بودند و مدلهاي جادهاي محسوب نميشدند. با معرفي اولين نسل موستانگ و فروش بسيار خوب اين خودرو در بازار امريكا، شلبي هم به تقويت موستانگ علاقهمند شد تا محصولي قدرتمند براي استفادهي عموم مردم عرضه كند. سال ۱۹۶۵، شلبي موستانگ GT350 رونمايي شد. پيشرانهي ۸ سيلندر ۴.۷ ليتري فورد كه در حالت استاندارد، ۲۷۱ اسببخار قدرت داشت، با بهينهسازي شركت شلبي و نصب متخصصاتور جديد، به قدرت ۳۱۰ اسببخار و گشتاور ۴۴۶ نيوتنمتر رسيد. شلبي موستانگ GT350 در سال ۱۹۶۵، به تعداد ۵۶۲ دستگاه توليد شد. تقريبا تمامي اين خودروها، سفيدرنگ و مزين به خطوط آبي روي بدنه بودند كه از مدلهاي مسابقهاي فورد در مسابقات لمانز الهام گرفته شد. اين تركيب ظاهري تا امروز در بسياري از محصولات شلبي موستانگ حفظ شده است. از سال ۱۹۶۷، پيشرانهي قدرتمند ۴۴۰ اسببخار هم به تعداد محدود براي GT350 S و GT350 H اضافه شد.
شلبي GT500 با پيشرانهي ۷ ليتري در سال ۱۹۶۷ به توليد رسيد. اين مدل با قدرت ۳۵۵ اسببخار و گشتاور ۵۷۰ نيوتنمتر، مجهز به جعبهدنده خودكار ۳ سرعته بود و ميتوانست در زمان ۶.۵ ثانيه به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت برسد. اولين نسل GT500 با وزن خالص ۱۵۲۸ كيلوگرم، مسافت ۴۰۰ متر را در ۱۵ ثانيه طي ميكرد كه در زمان توليد، آمار بسيار خوبي بود.
استقبال مردم از شلبي GT500 و فروش ۲۰۴۸ دستگاه در سال ۱۹۶۷، منجر به عرضهي كبري GT500 KR در سال ۱۹۶۸ شد كه قدرت ۳۳۵ اسببخار و گشتاور ۶۰۰ نيوتنمتر داشت. مدل GT500 KR بهلطف جعبهدندهي دستي ۴سرعته توانست در زمان ۵.۵ ثانيه به سرعت ۱۰۰ كيلومتر برساعت برسد و مسافت ۴۰۰ متر را ظرف ۱۳.۷ ثانيه بپيمايد. نسخههاي توليد محدود از GT500 هم توليد شدند. بهعنوان مثال، نسخهي سوپراسنيك ۱۹۶۷ با تايرهاي تاندربولت ميتوانست به نهايت سرعت ۲۷۵ كيلومتربرساعت برسد.
سخن پاياني
نسل ششم موستانگ، ۵۵ سال بعد از رونمايي مدل 1/2 با عنوان پرفروشترين خودروي اسپرت دنيا شناخته ميشود. اين محصول، همچنان با ارزش نسبتا اقتصادي كمتر از ۲۵ هزار دلار در نسخهي پايه، ساليانه ۱۲۶ هزار دستگاه فروش جهاني دارد. در سال ۲۰۱۹، هنوز هم نسخهي شلبي GT500، با پيشرانهي ۷۰۰ اسببخار و توانايي رسيدن به سرعت ۱۰۰ كيلومتربرساعت، ظرف ۳.۵ ثانيه قدرتمندترين مدل موستانگ با استاندارد كارخانه است. موستانگ، پرطرفدارترين خودرو در شبكههاي اجتماعي محسوب ميشود و تاكنون ۱۲ ميليون مرتبه در اينستاگرام، اشتراكگذاري دارد.
ارزش نسخهي كلكسيوني از فورد موستانگ مدل 1/2 ساخت ۱۹۶۴ به ۵۰۰ هزار دلار ميرسد، درحاليكه نمونههاي مستهلك قديمي با ارزشي در حدود ۳۰ هزار دلار معامله ميشوند. اين شرايط براي نسخههاي شلبي GT350 و GT500 هم وجود دارد. بهتازگي يك نمونهي كمياب از شلبي GT500 سوپراسنيك با ارزش ۲ ميليوندلار فروخته شد.
سرجيو ماركيونه (سمت راست) مديرعامل فقيد گروه فيات-كرايسلر و فراري دركنار لي ياكوكا (سمت چپ) سال ۲۰۱۴
لي ياكوكا كه پدر فورد موستانگ لقب گرفت؛ زنده است و هماكنون ۹۴ سال، سن دارد. بسياري از متخصص كارشناسان صنعت خودرو، ياكوكا را ناجي اقتصادي فورد در دههي ۶۰ ميلادي و يكي از بزرگترين مديران تاريخ امريكا ميدانند. حتي كارول شلبي كه سال ۲۰۱۲ درگذشت؛ علاقهاي به تقويت موستانگ براي عرضهي عمومي نداشت و اين عمل را، به اصرار ياكوكا انجام داد. شلبي در مصاحبهاي گفته بود:
ياكوكا در سال ۱۹۶۴ از من خواست نسخهي اسپرت موستانگ را بسازم. من جواب دادم: «لي! تو نميتواني از يك قاطر، اسب مسابقه بسازي.» ياكوكا در جواب من، مقتدرانه گفت: »از تو درخواست نكردم. تو براي من كار ميكني.»
كارول شلبي (سمت راست)، لي ياكوكا (سمت چپ) سال ۱۹۷۸
هم انديشي ها