آيا پول سنتي سقوط ميكند و بيت كوين به اوج ميرسد؟
در دههي ۱۹۹۰، دولت آرژانتين اعلام كرد كه ارز اين كشور يعني پزو با دلار آمريكا ارتباط يكبهيك برقرار ميكند. بهبيانديگر هر واحد پول آرژانتين با يك دلار آمريكا برابر ميشد و شهروندان ميتوانستند با مراجعه به بانك و اهداي پزو، به همان ميزان دلار آمريكا دريافت كنند يا بالعكس. قانون پيوستگي پزو و دلار در سال ۲۰۰۱ لغو شد و در نتيجهي آن، نرخ تبديل ارزهاي مذكور افزايش شديدي يافت.
بيشتر بخوانيد: با اصطلاحات رايج ارزهاي ديجيتال آشنا شويد
افزايش شديد نرخ تبديل ارز به اين معني بود كه ارزش پول و دارايي شهروندان در بانكها در حدود يك سال سقوطي ۷۵ درصدي را تجربه كرد. آنها هيچ پولي از پسانداز خود خرج نكرده بودند، اما قدرت خريد چندين برابر كاهش يافته بود. چنين روندي در سال ۲۰۰۱ در آرژانتين به اوج خود رسيد. در كمتر از يك سال، نرخ تبديل از ۱:۱ به ۴:۱ رسيد. بهبيانديگر اگر ۱۰ هزار دلار پزو در حساب بانكي يك نفر بود، يك سال بعد تنها ۲۵۰۰ دلار پول در حساب باقي ميماند.
با افزايش نرخ تبديل پزو به دلار، شهروندان زيادي در آرژانتين به بانكها هجوم بردند تا دلارهاي خود را خارج كنند. بدين ترتيب دلارهاي خزانه نيز به پايان رسيد. افراد زيادي بودند كه در همان زمان حضور در صفهاي بانك، سرمايه و پسانداز خود را از دست ميدادند. درواقع ارزش دارايي آنها بهمرور كاهش مييافت و هيچ راهكاري هم براي عبور از آن نداشتند. چنين روندي تنها در آرژانتين رخ نداد و تاكنون كشورهاي متعددي سقوط شديد در ارزش پول ملي را تجربه كردهاند.
تولد پول كاغذي
جك وترفورد در جزوه رايگان تاريخ پول، زمان تولد پول فيات را قرن ۱۷ عنوان ميكند. تا زمانيكه پول كاغذي توسط داراييهايي همچون طلا و نقره همراهي ميشد، همهچيز روالي مناسب داشت. در آن زمان در اختيار داشتن و حمل كردن پول كاملا برابر با داشتن فلزات گرانبها بود و تنها روشي آسانتر محسوب ميشد.
در ادامهي تاريخچهي پول، بانكها و دولتها بيش از فلزات موجود در خزانهي خود پول چاپ كردند. چنين روندي را نميشود راهكاري صحيح از سوي بانكها و دولتها دانست. بههرحال با افزايش چاپ اسكناس و كاهش ارزش آنها دربرابر فلزات گرانبها، روند چاپ افزايش يافت و بهمرور شاهد تولد پولهاي بيشتر با ارزش كمتر بوديم.
تحليلي بر دورانهاي مالي قرن بيستم نشان ميدهد كه در اين قرن ۵۶ ابرتورم رخ داد. مطالعاتي ديگر ادعا كرد كه عمر ميانگين ارزهاي فيات ۲۷ سال است. از ميان ارزهاي سنتي، ۲۰ عدد بهخاطر ابرتورم سقوط كردند (۳۷ ارز در قرن بيستم ابرتورم تجربه كردند)، ۲۱ درصد بهخاطر جنگ از بين رفتند، ۱۲ درصد بهخاطر اعلام استقلال نابود شدند، ۲۴ درصد به ارزهاي ديگر تغيير كردند و تنها ۲۳ درصد هنوز به كار خود ادامه ميدهند.
پولهاي سنتي ارزش خود را دربرابر طلا و نقره از دست دادهاند
تقريبا تمامي ارزهايي كه هنوز به كار خود ادامه ميدهند، مقدار زيادي از ارزش اصلي خود را نسبت به فلزات گرانبها مانند طلا و نقره از دست دادهاند. واحد پول استرلينگ از زيرمجموعههاي پوند بريتانيا، قديميترين ارز فياتي بوده كه از سال ۱۹۶۴ تاكنون به حيات خود ادامه داده است. استرلينگ را با عمري ۳۲۵ ساله ميتوان نمونهاي از ارزهاي فيات موفق دانست. البته پوند كه از دل همين ارز و با ارزش ۱۲ اونس طلا بهوجود آمد، امروز ارزشي كمتر از يك درصد زمان تولد دارد. دلار آمريكا در سال ۱۹۷۱ از استاندارد طلا خارج شد و آن زمان يك سيوپنجم اونس طلا ارزش داشت. تا سال ۲۰۱۱، ۹۷ درصد از ارزش آن نيز از بين رفت.
مورخ مشهور نيال فرگوسن در جزوه رايگانش بهنام «صعود پول» يكي از دلايل چاپ بيش از حد پول را تأمين سرمايهي جنگها از سوي دولتها ميداند. وقتي يك دولت چنين روندي را انجام داد، ديگران نيز چاپ كردن پول را شروع كردند. درواقع اگر از ابتدا چاپ پول انجام نميشد، بسياري از اشكالات پيش نميآمد. اما به محض شروع اين روند توسط يك دولت، ديگران هم براي عقب نماندن از رقابت و شكست نخوردن در جنگها، اسكناس چاپ كردند.
يكي از دلايل شكست آلمان در جنگ جهاني اول و تجربهي تورم بيشتر نسبت به متفقين، به بازار آنها مربوط ميشد. بازارهاي اتحاد آلمان و اتريش، توسعه يافتگي كمتري نسبت به بازارهاي آمريكا و انگليس و فرانسه داشتند. به بيان ديگر كشورهاي رقيب آلمانيها، دسترسي بيشتري به سرمايه پيدا كرده بودند. درنتيجه آلمان كه نميتوانست با اهداي اوراق قرضه سرمايهي خود را تأمين كند، محبور به چاپ بيشتر و سريعتر نسبت به رقبا شد تا هزينههاي جنگ را تأمين كند.
در سناريويي ديگر در نظامهاي دموكراتيك، دولتها از ترس خشم و ناراحتي رأيدهندهها، افزايش ماليات يا اعتدالدهي به بودجه را به برنامههاي خود اضافه نميكنند. براي چنين سياستمداراني، تورم و كاهش ارزش پول قابل قبولتر خواهد بود، چرا كه بهعنوان يك ماليات مخفي عمل ميكند.
ظهور نتايج تصميمگيريهاي غلط در سطوح جهاني، به دههها زمان نياز دارد، اما صحبتها و قولها و دوران مديريت سياستمداران چند سال بيشتر طول نميكشد. آنها تلاش ميكنند تا سرمايهي لازم براي پروژههاي دوستان و آشنايان خود را فراهم كنند كه به رأي بيشتر در انتخابات منجر خواهد شد.
تصميمگيريهاي شخصي اقتصادي دشواريهاي زيادي دارند. افراد براي رسيدن به اهداف مالي و اقتصادي خود بايد فاكتورهاي بيشماري را مطالعه كنند. آنها در اكثر اوقات براي عبور به سطحي بالاتر در دنياي اقتصادي نياز به كار و تلاش بيشتر خواهند داشت. چاپ كردن پول براي سياستمداران، حكم افزايش سطح مالي با روشي آسانتر دارد. آنها بدون اشكالي خاص، سرمايهي لازم را براي خود و دوستانشان فراهم ميكنند. دراينميان افراد ديگر بايد بيشتر كار كنند تا پول اضافي تزريق شده، در كشور جريان پيدا كند.
بيت كوين دربرابر ارز فيات
يكي از دلايل اصلي در كاهش ارزش پول ملي، تفاوت در اهداف و برنامههاي دولتها و مردم است. درواقع سياستهاي پولي دولتها با افرادي كه پول مورد انديشه متخصصين را در اختيار دارند همخواني ندارد. هر بار كه سيستمي به يك فرد اجازه دهد تا تغييري اساسي در روندهاي قبلي ايجاد كند، مردم چارهاي جز اعتماد به آن فرد ندارند و بايد صداقت و شايستگي بودن او را بپذيرند. دراينميان مردم و خصوصا سياستمدارها سابقهي خوبي در صداقت و شايستگي ندارند.
بيتكوين نياز به اعتماد صِرف به فرد و سازمان را از بين ميبرد
ساتوشي ناكوموتو در ژانويهي سال ۲۰۰۹ و همزمان با شروع به كار شبكهي بيت كوين، به تيتري از يك مقاله در روزنامهي لندن تايمز اشاره كرد. در اين مقاله از كمك مرحلهي دوم نخستوزير انگلستان به بانكها صحبت شده بود.
ما نميدانيم كه ساتوشي در آن سالها چه جيزي در ذهن داشت، اما به احتمال زياد، منظور او تصميمي بود كه در واكنش به بحران مالي سل ۲۰۰۸ گرفته شد. تصميمي كه از سوي گروهي كوچك از سياستمداران در رأس تصميمات مالي جهاني گرفته شد. اگرچه افراد زيادي در سرتاسر جهان تحت تأثير تصميمها قرار گرفتند، اما درصد كمي از آنها در تصميمگيريها دخالت داشتند.
ساتوشي بهجاي تصميمهاي تأثيرگذار در نظامهاي مالي همچون كمك به بانكها، راهكاري جايگزين ارائه داد. راهكارهاي سنتي به تصميم يك فرد يا گروه بسيار كوچك وابسته هستند. مردم نيز بايد به فرد يا گروه مورد انديشه متخصصين در تصميمهاي مالي اعتماد كرده و از آنها پيروي كنند. درمقابل بيتكوين بهعنوان سيستم مالي قدرتمندتر معرفي شد كه ساختار توزيع قدرت غيرمتمركز داشت. ساختار توزيع قدرت در بيتكوين بهگونهاي معرفي شد كه هيچ فرد ياگروهي توانايي عملكرد اشتباه در آن را نداشته باشد.
اگر بيتكوين را به چشم يك پول نگاه كنيم، متوجه شباهتهاي بيشمار آن با طلا ميشويم. ما دقيقا ميدانيم كه چه مقدار بيتكوين درنهايت توليد ميشوند (۲۱ ميليون سكه). بهعلاوه نرخ توليد سكهها را نيز ميدانيم. همانطور كه استخراج طلا بهخاطر شرايط جغرافيايي و طبيعي محدوديت دارد، تغيير چنين خصوصياتي در ساختار بيتكوين هم از دست يك نفر يا گروه خارج خواهد بود. درنهايت نرخ جرياني ثابتي براي بيتكوين ايجاد ميشود و سياستمداران يا افراد ديگر نميتوانند دخالتي در آن داشته باشند.
بيتكوين مانند طلا عرضهي محدود دارد
بيتكوين خصوصياتي هم دارد كه طلا از آنها محروم است. اين رمزارز بهراحتي تقسيم و جابهجا ميشود. بهعنوان مثال فردي ميتواند يكصدم بيتكوين را با سرعت مناسب از سنگاپور به كانادا جابهجا كند، درحاليكه چنين رويكردي براي طلا دشواريهاي بسياري خواهد داشت.
سانسور و مخفيسازي تراكنشهاي بيتكوين تقريبا غيرممكن بهانديشه متخصصين ميرسد. درواقع جابهجايي اين پول تنها به اتصال اينترنت و پرداخت هزينهي نرخ كارمزد شبكه احتياج خواهد داشت. بهبيانديگر هيچ فرد يا دولت يا سازماني نميتواند مانع از ارسال و دريافت بيتكوين شود.
توصيفهاي بالا بههيچوجه پوششي بر نوسان شديد بيتكوين نخواهند بود. قطعا تاكنون اخباري از نوسانهاي شديد ارزش بيتكوين شنيدهايد و به آن باور داريد. در همين بازار پر نوسان، سرمايهگذاران بسياري فعاليت ميكنند كه عدم اعتماد به بانكها ميتواند دليلي مناسب براي اين فعاليت باشد.
وقتي بانكها نميتوانند تعهدات خود را به مشتريان پرداخت كنند، مردم نيز بهمرور به راهكارهاي جايگزين براي سرمايهگذاري ميگردند. در چنين وضعيتي بيت كوين را ميتوان به طلايي ديجيتال تشبيه كرد كه البته قابليت تقسيم و جابهجايي سريع را نيز دارد.
هم انديشي ها