نگاهي نزديك به پيامدهاي فاجعهبار تغييرات اقليمي (بخش اول)
در گزارشي مفصل و در ۹ بخش مجزا، به مطالعه دقيق و ملموس گرمايش زمين يا بهتعبير صحيحتر، تغييرات اقليمي پرداخته شده است. ما پس از خواندن اين مطالعه طولاني درخواهيم يافت كه خطرات ناشي از تغييرات اقليمي منحصر به قطبها يا كشورها و شهرهايي دوردست و ناشناخته نيست؛ بلكه تغييرات اقليمي بيشتر مردم دنيا و بيشتر نواحي دنيا را درگير ميكند و نواحي آشنا و نزديكي همچون خليج فارس و سواحل آن نيز در معرض آسيب جدي هستند.
۱. روز قيامت يا روز نابودي
اين اتفاق بهطور قطع بدتر از آن چيزي است كه تصور ميكنيد. اگر نگرانيهايتان دربارهي گرمايش جهاني، به مسائل مربوط به بالا آمدن سطح درياها محدود ميشود، در حقيقت خطراتي را كه ممكن است حتي در طول عمر يك نوجوان امروزي پيش بيايد، ناديده گرفتهايد. بالا آمدن سطح درياها (و نيز غرق شدن شهرها در زير آب) تمام تصويري است كه ما از پديدهي گرم شدن زمين داريم. اما نبايد ادراك ما از اين پديده به همين مسئله محدود شود و ساير تهديدات ناشي از آن را ناديده بگيريم.
در واقع، در انتهاي اين قرن و در ميان بيتوجهي به اينكه ميلياردها انسان، قرار است چگونه زندگي خود را اداره كنند، بخشهايي از زمين تقريبا غير قابل سكونت و ساير قسمتها به طرز رعبانگيزي كاملا غير قابل سكونت ميشود.
هرچند نگاهمان را معطوف به تغييرات آبوهوايي ميكنيم؛ اما هنوز از درك ابعاد آن عاجزيم. در زمستان سال گذشته، در چند روز پياپي، هوايي گرمتر از حد معمول قطب شمال را تحت تأثير قرار داد و باعث آب شدن بخشي از خاك منجمد در پارهاي از جزاير اقيانوس منجمد شمالي شد. يك بانك غذاي جهاني، موسوم به روز قيامت (Doom's Day) با هدف اطمينان از اينكه كشاورزي ما ميتواند از هر فاجعهاي جان سالم به در ببرد، طراحي و ساخته شده است. طاق و سقف اين بنا براي زمان حال، خوب و مطلوب است. ساختار بنا ايمنسازي شده و دانهها و بذرها در مكاني محفوظ نگهداري ميشوند. اما تمام اين ماجراها، باعث فراموشي خبر مهمتري شده است. تا پيش از اين، خاك منجمد براي دانشمندان آبوهوايي دغدغهي بزرگي نبود. خاك منجمد همانطور كه از نامش برميآيد، خاكي است كه در قطبها، بهصورت هميشگي و كامل يخزده است. اما خاك منجمد در قطب شمال، شامل ۱.۸ تريليون تن كربن ميشود؛ چيزي بيش از دو برابر كربن معلق در اتمسفر. وقتي اين حجم از كربن در معرض گرما قرار ميگيرد و آزاد ميشود، ممكن است بهصورت متاني تبخير شود كه حجم آن ۳۴ مرتبه قويتر از تمام گاز گلخانهاي گرمكنندهي زمين در قرن حاضر است. وقتي اين را با مبناي همين گاز در دو دههي اخير بسنجيم، آن را ۸۶ مرتبه قويتر خواهيم يافت. به بيان ديگر، ما در دام خاك منجمد در قطب شمال افتادهايم كه دو برابر كربن موجود در جو را در خود دارد و تمام اين كربن ميتواند طوري آزاد شود كه ۸۶ بار خاصيت گلخانهاي بيشتري داشته باشد.
شايد قبلا اخبار هشداردهنده را در اين رابطه شنيده باشيد. مثلا مدتي پيش، تصاوير ماهوارهاي نشان داد كه گرمايش جهاني از سال ۱۹۹۸ تا كنون بيش از دو برابر آن چيزي بوده است كه دانشمندان تصور ميكردند. يا خبري كه ماه مي گذشته مبني بر وقوع يك شكاف در يختاقي در قطب شمال منتشر شد. اين شكاف ظرف شش روز، ۲۰ كيلومتر پيشروي كرده است و تنها سه مايل تا شكست كامل يختاق فاصله دارد. شايد هنگامي كه شما اين مطلب را ميخوانيد، اين يختاق بهطور كامل شكسته و وارد آبهاي آزاد شده باشد. اين اتفاق، يكي از بزرگترين تودههاي يخ شناور را پديد ميآورد. اين فرآيند با عنوان زايش شناخته ميشود.
مهم نيست كه شما تا چه اندازه از اين پديده مطلع باشيد؛ چرا كه دست آخر مسلما هنوز در اين زمينه هشدارهاي كافي دريافت نكردهايد. در دهههاي اخير، فرهنگ عامه با فيلمهاي زامبي و آثاري مثل مد مكس، تصويري آخرالزماني به ما ارائه داده است؛ اما وقتي در مقام مطالعه خطرات گرم شدن دنياي واقعي قرار ميگيريم، هنوز از نبود تصوري نزديك به واقعيت رنج ميبريم. اين امر دلايل بسياري دارد. يكي از آنها گفتمان توأم با ترس دانشمندان در مورد احتمالات علمي است كه آبوهواشناس، جيمز هنسن از آن بهعنوان كمگويي علمي ياد ميكند. او در مقالهاي از دانشمندان خواسته بود مشاهدات علمي خود را با وجداني باز ويرايش كنند و به اين موضوع بپردازند كه اين تهديد (گرمايش زمين) تا چه حد ميتواند جدي باشد. در حقيقت دو دسته از افراد باعث دامن زدن به معضل عدم شناخت از ابعاد دقيق مسائل ناشي از گرمايش زمين ميشوند. دستهي اول صاحبانديشه متخصصينان متخصص كه هر اشكالي در اين مورد را قابل حل ميدانند و دستهي دوم گروهي هستند كه بهطور كلي گرمايش جهاني را اصلا موضوع پراهميتي براي مطالعه نميدانند.
اين مقاله نتيجهي دهها مصاحبه و تبادل انديشه متخصصين با محققان و هواشناسان در رشتههاي مرتبط است و صدها صفحه مطلب با موضوع تغيير اقليمي را بازتاب ميدهد. آنچه در ادامه ميآيد، تنها مجموعهاي از پيشبينيها در مورد اتفاقات آينده نيست؛ بلكه تصويري است از دقيقترين فهم ما از اينكه سيارهمان چه راهي را طي ميكند. وقوع همهي اين سناريوها كمي بعيد به انديشه متخصصين ميرسد؛ اما هر كدام از اين سناريوها و نه آبوهواي كنوني، خط اصلي و مبناي ما هستند.
سير تغييرات اقليمي در زمان حال به خودي خود وحشتآور است. بيشتر مردم گمان ميكنند ميامي و بنگلادش پس از اين تغييرات آبوهوايي پابرجا خواهند ماند. اما اكثر دانشمندان فرض ميكنند كه حتي اگر مصرف سوخت فسيلي در دههي بعدي متوقف شود، ما حتي همان دو منطقه را هم در همين قرن از دست خواهيم داد. يك درجه افزايش دما، بهعنوان آستانهي فاجعه در انديشه متخصصين گرفته شده است. بر طبق اين، دهها ميليون پناهندهي آبوهوايي در جهاني كه آمادگي اين بحران را ندارد خواهيم داشت.
در حال حاضر حتي اين دو درجه افزايش دما براي ما هدفي دور بهحساب ميآيد و طبق گزارشهاي مربوط به توافقنامهي آبوهوايي پاريس و گفتههاي متخصصان، احتمال كمي براي دستيابي به آن داريم. با اين حال امضاكنندگان اين توافقنامه بر مجموعهاي از اهداف كه باعث ميشود ميزان گرمايش زمين نسبت به دوران قبل از انقلاب صنعتي (۲ درجه سانتيگراد) باشد، تأكيد كردهاند. هيئت بيندولتي اقليمي سازمان ملل، در گزارشهاي خود كه استاندارد طلايي ناميده ميشود، افزايش دمايي تا آغاز سدهي بعدي را ۲.۲ درجه سانتيگراد پيشبيني كرده؛ اما اين تنها يك گزارش رسانهاي است. منحنيها و آمارها، گوياي اين هستند كه اين افزايش دما احتمالا ميتواند تا ۴.۴ درجه سانتيگراد هم باشد.
اين در حالي است كه منتشركنندگان اين اخبار، هنوز آب شدن خاك منجمد قطبها و اتفاقات متعاقب آن را در سنجش اين آمار لحاظ نكردهاند. گزارشهاي هيئت اقليمي سازمان ملل، همچنين بسياري از عوامل ديگر را در اين محاسبات نياورده است. عواملي مانند اثر آلبدو (آبشدن يخها باعث بازتابش كمتر نور خورشيد و جذب بيشتر آن و در نتيجه گرمايش بيشتر ميشود)، پوشش بيشتر ابري (كه باعث محبوس شدن گرما ميشود) و خشك شدن جنگلها و مراتع (كه باعث جذب كمتر كربن دياكسيد و افزايش اثر گلخانهاي است). جملهي اين عوامل شتاب بيشتري به گرمايش زمين ميدهد. تاريخ زمين نشان ميدهد كه اين عوامل ميتوانند باعث افزايش پنج درجهاي دما ظرف ۱۳ سال شوند. آخرين باري كه زمين افزايش دماي بزرگي به ميزان چهار درجه داشت، پيتر برانن در جزوه رايگان خود باعنوان پايان جهان با اشاره به افزايش شديد سطح آبهاي آزاد، از اين اتفاقات بهعنوان زمينههاي انقراض جديدي در زمين ياد كرد.
زمين پيش از اين، پنج انقراض بزرگ را پشت سر گذاشته است. هر كدام از اين انقراضها باعث نابودي درصد بالايي از گونهها و پاك شدن حلقههايي از سير تكاملي جانداران شدهاند. دانشمندان معتقدند اين انقراضها بهترين مبنا براي مطالعه اتفاقاتي است كه انتظار سيارهي ما را ميكشد. احتمالا در جزوه رايگانهاي درسي دبيرستان دربارهي اين انقراضها خواندهايد. يكي از اين انقراضها كه باعث نابودي دايناسورها شد، تحت تأثير تغييرات اقليمي ناشي از انتشار گازهاي گلخانهاي اتفاق افتاد. اما بزرگترين اين انقراضها ۲۵۲ ميليون سال پيش رخ داد. علت اصلي اين انقراض، گرمايش پنجدرجهاي ناشي از كربن بود. اين افزايش گرما سبب آزادسازي بيشتر و بيشتر متان شد تا جايي كه در اين انقراض، ۹۷ درصد گونههاي جانداران نابود شدند. طبق تخمينها، كربني كه ما امروزه به جو زمين آزاد ميكنيم، ده برابر آن زمان است و اين نرخ با شتاب رو به افزايش است. استيون هاوكينگ در بهار گذشته عنوان كرد كه گونههاي حيات، براي بقا نياز به ساكن شدن در سيارهاي ديگر دارند. همچنين ايلان ماسك (مديرعامل اجرايي تسلا) در ماههاي گذشته از ايدههايش براي تبديل مريخ به سيارهاي قابل سكونت گفت. شايد اين اظهارات كمي اغراقآميز به انديشه متخصصين برسد؛ اما بسياري از صاحبانديشه متخصصينان به هشدارها و اطلاعرسانيهايي از اين دست صحه ميگذارند. همچنين بسياري از آنها، محافظهكاري در اين زمينه را به نقد ميكشند و معتقدند اين اقدامات نميتواند باعث جلوگيري از يك فاجعهي اقليمي شود.
در دهههاي اخير، اصطلاح آنتروپوسين به خارج از مباحثههاي دانشگاهي هم سرايت و به تصورات عمومي نيز راه پيدا كرده است. آنتروپوسين نامي است كه به عصري كه در آن زيست ميكنيم و انسان در آن در حقيقت بهعنوان نيرويي مداخلهگر در طبيعت به حساب ميآيد، اطلاق ميشود. دوراني كه نقطهي آغازين تأثير فعاليتهاي بشر بر اكوسيستم و ساختار زمينشناختي كره زمين است. يكي از اشكالات با اين اصطلاح، اشارهي معنايي آن به چيرگي بر طبيعت است. در اين صورت ممكن است با نگاهي خوشبينانه اينطور برداشت كنيم كه توانستهايم كاملا بر طبيعت مسلط شويم. اما در حقيقت ما تنها طبيعت را تحريك كردهايم. بشر نادانسته وارد جنگي با طبيعت شده كه ممكن است در پايان و در طول چند قرن به نابودياش منتهي شود. اين همان دليلي است كه باعث ميشود والاس اسميت (اقيانوسشناس مشهور و ابداعكننده واژهي گرمايش جهاني) از زمين با عنوان هيولاي خشمگين ياد كند. در اصل، ميشود زمين را ماشين جنگي در انديشه متخصصين گرفت كه ما هر روز مسلحترش ميكنيم.
۲. مرگ ناشي از گرما
انسانها هم مانند همهي پستانداران، موتورهاي گرمايي هستند. ادامهي حيات تنها با خنك شدن ممتد امكانپذير است. براي اين امر، دماي هوا بايد به اندازهي كافي پايين باشد تا هوا بتواند در حكم يك خنككننده براي بدن عمل كند. در اين صورت، جريان هوا با دور كردن گرما از سطح پوست، امكان فعاليت را براي بدن مهيا ميكند. در گرماي ۳.۸ درجهاي، در بخشهاي عمدهاي از مناطق گرمسيري، بهخصوص مناطق استوايي اين اتفاق غير ممكن ميشود. در چنين مناطقي، مثلا جنگلهاي كاستاريكا، رطوبت هوا بهطور معمول به ۹۰ درصد هم ميرسد. در اين صورت دماي هوا ميتواند به شكل مرگباري تا ميزان ۲۲ درجهي سانتيگراد افزايش يابد. همهي اين شرايط، خيلي سريع تأثير خود را خواهد گذاشت و ظرف تنها چند ساعت، ميتواند بدن انسان را از بيرون و درون بسوزاند.
گمانهزنيهاي اقليمي نشان ميدهند كه پيشتر از اين، زمين به دفعات مكرر گرم و مجددا خنك شده است. اما چشماندازها حاكي از آن هستند كه با توجه به استانداردهاي سيارهي ما، روزنههاي باريك و احتمالات ضعيفي براي بقاي انسان در چنين وضعيتي وجود دارد. در گرماي ۶ تا ۶.۵ درجهاي، نيمي از انسانها در اثر گرماي مستقيم از بين خواهند رفت. شواهد حاكي از آن است كه اين ميزان گرمايش تا پايان اين سده اتفاق نخواهد افتاد. اما در همين سده، در مناطق استوايي حتي در صورت گرمايش ۳.۸ درجهاي هم ممكن است به آستانهي رنج برسيم. عامل كليدي در انجام اين محاسبات و پيشبينيها دماي هواي مرطوب است. دماي هواي مرطوب در اتاقي بسته و عايق، دماي نهايي هواي اين اتاق پس از تبخير آب تا حدي است كه رطوبت هوا به اشباع برسد. دماي هواي مرطوب پايينترين درجه حرارت قابل استحصال از طريق تبخير آب است. براي سنجش اين دما، حباب دماسنج را با پارچهاي خيس ميپوشانند. اين دما كمتر از دماي هواي خشك است. در حال حاضر، دماي هواي مرطوب در بسياري نقاط، بين ۲۶ تا ۲۷ درجه سانتيگراد است. خط قرمز براي ادامهي حيات، برابر با ۳۵ درجه است. آنچه فشار گرمايي ناميده ميشود، بسيار زودتر از اينها به سراغمان خواهد آمد.
از سال ۱۹۸۰ به اين سو، زمين با افزايش ۵۰ برابري نقاط خطرناك و مكانهاي شديدا گرم، مواجه بوده است. همچنين از سال ۲۰۰۲، پنج مورد از گرمترين تابستانهاي زمين در پانصد سال اخير را تجربه كردهايم و احتمالا در آيندهاي نزديك هشدارهايي مبني بر ناسالم بودن شرايط زندگي در محيط باز در اين فصل خواهيم داشت. حتي اگر بتوانيم به اهداف تعيينشده در توافقنامهي پاريس (نگه داشتن ميزان گرمايش در سطح دو درجه) برسيم، شهرهايي مثل كراچي و كلكته در آينده تقريبا غير قابل سكونت خواهند شد. در صورت رسيدن ميزان گرمايش به ۲.۲ درجه، اتفاقاتي نظير موج گرمايي تابستان ۲۰۰۳ در اروپا كه باعث مرگ ۲ هزار نفر در يك روز شد، معمول و عادي خواهد بود. طبق ارزيابيهاي اداره ملي اقيانوسي و جوي در آمريكا، در صورت رسيدن ميزان گرمايش به ۳.۳ درجه سانتيگراد، فعاليتهاي كاري در مناطقي مانند درهي ميسيسيپي غير ممكن خواهد شد و در مناطق شرقي كوههاي راكي فشار گرمايي بيشتر از هر نقطهي ديگر زمين در حال حاضر خواهد بود.
آنگونه كه جوزف رام در جزوه رايگان معتبر خود با نام تغييرات آبوهوايي: آنچه همه بايد بدانند آورده است، فشار گرمايي در نيويورك چيزي بيشتر از بحرين امروز (يكي از گرمترين نقاط زمين) خواهد بود. بانك جهاني پيشبيني كرده است كه در پايان اين قرن، سردترين ماهها در نواحي استوايي آمريكاي جنوبي، آفريقا و اقيانوس آرام از گرمترين ماههاي پايان قرن بيستم هم گرمتر خواهد بود. تهويهي هوا شايد كمككننده باشد؛ اما به معضل كربن دامن ميزند. مضاف بر اينكه اين سيستمها گرانتر از آن هستند كه در گرمترين نقاط زمين - كه بسياري از آنها بسيار فقير هستند - مورد استفاده قرار گيرد.
در حقيقت بحران در منطقهي خاورميانه و حوزهي خليج فارس نگرانكننده به انديشه متخصصين ميرسد. شاخصهاي گرمايي حاكي از دمايي بيش از ۷۲ درجه سانتيگراد در اين منطقه است. در اين شرايط، مراسم حج براي دو ميليون نفري كه سالانه براي زيارت به اين منطقه سفر ميكنند، عملا غير ممكن خواهد بود. قضيه تنها به حج و شهر مكه خلاصه نميشود. گرما زندگي همهي ما را تحتالشعاع قرار داده است. در مناطقي از السالوادور كه زير كشت نيشكر هستند، يكپنجم جمعيت و يكچهارم مردان اشكالات حاد كليوي دارند. بحران كمآبي در آن منطقه از عوامل اين اتفاق هستند. اين افراد در صورت انجام دياليز، كه اتفاقا برايشان گران است، ميتوانند تا پنج سال عمر كنند و در غير اين صورت تا چند هفته بيشتر زنده نميمانند. بحران كمآبي ميتواند باعث اشكالاتي از اين قبيل در ساير نقاط جهان هم بشود.
ادامه دارد...
هم انديشي ها