كوري گياهي؛ چرا نميتوانيم گياهان را ببينيم؟
بهخاطر ميآوريد آخرين حيواني كه ديديد، چه بود؟ رنگ، اندازه، شكل و شمايل آن را بهياد داريد؟ آيا آنقدرها به آن توجه نشان داديد كه بتوانيد بعدها آن را در ميان ديگر حيوانات تشخيص دهيد؟ حال اگر همين پرسشها را درباره آخرين گياهي بپرسيم كه ديدهايد، واكنش شما چه خواهد بود؟ كمي سخت شد، اينطور نيست؟
اگر حس ميكنيد تصاوير ذهني شما از حيوانات بسيار قويتر از گياهان است، تعجب نكنيد. كودكان نيز پيش از آنكه بتوانند مفهوم «زندگي» را در گياهان تشخيص دهند، ابتدا اين موضوع را دربارهي حيوانات درك ميكنند. آزمونهاي يادآوري نيز نشان ميدهند شركتكنندگان تصاوير حيوانات را بهتر از تصاوير گياهان بهخاطر ميآورند. براي مثال، مطالعهاي در آمريكا نشان ميدهد هنگاميكه در آزمون سعي ميشود تصاوير مختلف بهسرعت از مقابل ديدگان افراد عبور داده شود، شركتكنندگان تصاوير حيوانات را بهتر از تصاوير گياهان تشخيص ميدهند.
اين گرايش بهقدري گسترده و عمومي است كه اليزابت شاسلر و جيمز وندرسي، از گياهشناسان و مربيان زيستشناسي، اصطلاح ويژهاي براي اين پديده ابداع كردهاند: «كوري گياهي»؛ يعني ناتواني افراد در ديدن يا توجه به گياهان در محيط اطراف خود.
كوري گياهي بهمعناي ناتواني در ديدن يا توجه به گياهان در محيط اطراف خود است.
از عارضههاي مهم كوري گياهي، بيتوجهي به حضور گياهان و بهتبع آن، علاقهي كمتر به محافظت از آنان است
بدون شك يكي از دستاوردهاي مهم اين كوري گياهي، بيتوجهي به حضور گياهان و بهتبع آن، علاقهي كمتر به محافظت از آنان است. دورههاي زيستشناسي گياهي در سراسر دنيا با سرعت حيرتانگيزي تعطيلي ميشوند و بودجهي عمومي براي علم گياهشناسي نيز در حال محدودشدن است. نكتهي غمانگيز اين است كه امروزه از يك سو، مطالعات چنداني در حوزهي اين پديدهي عجيب و تغييرات آن در طول زمان انجام نميشود و از سوي ديگر نيز، با رشد شهرنشيني و صرف زمان بيشتر با فناوري، با اشكال تازهاي بهعنوان اختلال كمبود طبيعت در نسل بشر مواجه شدهايم؛ آسيبي كه موجب بيگانگي انسان از طبيعت شده است. هرچه تماس ما با گياهان كمتر ميشود، عارضهي كوري گياهي نيز در ما عميقتر ميشود. بهتعبير شاسلر: «انسانها تنها ميتوانند آنچه را كه ميشناسند، بهصورت ديداري تشخيص دهند».
اين موضوع واقعا دردسرساز است. حفاظت از گياهان براي سلامت محيطزيست اهميت دارد؛ اما درنهايت مزاياي آن متوجه سلامت بشر خواهد بود.تحقيقات گياهي براي بسياري از پيشرفتهاي علمي ما اهميت دارد؛ از محصولات زراعي مقاوم گرفته تا توليد داروهاي مؤثرتر. درحالحاضر، از بيش از ۲۸ هزار گونهي گياهي در صنعت دارو استفاده ميشود كه داروهاي ضدسرطان و رقيقكنندهي خون بخشي از همين صنعت بزرگ بهشمار ميآيند.
پروينكل ماداگاسكار گياهي حاوي دو نوع آلكالوئيد است كه براي مبارزه با بيماريهاي لوسمي و لنفوم هاجكين استفاده ميشود.
همچنين، آزمايش روي گياهان درمقايسهبا برخي ديگر از آزمايشهاي انجامشده روي حيوانات مزيتي اخلاقي دارد: اصلاح تكنيكهاي چندمنظوره در حوزههايي مانند ويرايش ژنوم با استفاده از گياهان سادهتر انجام ميگيرد؛ چون پرورش و كنترل اين گونهها از سهولت و صرفهي اقتصادي بيشتري برخوردار است. براي مثال، توالييابي ژنوم آرابيدوپسيس، يكي از گياهان گلدار مهم در تحقيقات زيستشناسي، نقطه عطفي نهتنها براي علم ژنتيك گياهي، بلكه براي كل علم توالييابي ژنوم محسوب ميشود.
حال پرسش اين است: باتوجهبه نقش حياتي گياهان براي بقاي گونهي بشر، چگونه دچار عارضهاي همچون كوري گياهي شدهايم؟
ديدن سبزها
براي پاسخ به اين پرسش كه «چرا از انديشه متخصصينات بشر، حيوانات حتي گونههايي كه اهميت عيني هم براي انسان ندارند، بيشتر از گياهان مدانديشه متخصصين است؟»، چند دليل شناختي و فرهنگي وجود دارد.
تمايل داريم به موجوداتي توجه كنيم كه شباهت بيشتري به ما داشته باشند
بخشي از آن به نحوهي طبقهبندي جهان از انديشه متخصصينات ما مربوط ميشود. شاسلر و وندرسي ميگويند مغز اساسانوعي آشكارساز تفاضلي است. ازآنجاكه گياهان بهندرت حركت و در نزديكي يكديگر رشد ميكنند و اغلب رنگي مشابه هم دارند، مغز ما به دستهبندي آنها بهصورت يك گروه واحد تمايل دارد. با درانديشه متخصصينگرفتن اينكه شبكيهي چشم انسان چيزي حدود ۱۰ ميليون بيت دادههاي تصويري را در هر ثانيه پردازش ميكند، طبيعي است سيستم بصري انسان چيزهاي غيرتهديدآميز نظير گياهان را فيلتر و آنها را درقالب يك گروه دستهبندي ميكند.
ازآنجاكه گياهان بهندرت حركت و در نزديكي يكديگر رشد ميكنند و اغلب رنگي مشابه هم دارند، مغز ما به دستهبندي آنها بهصورت يك گروه واحد تمايل دارد.
اين پديده، تنها به گونهي انسانها محدود نميشود. اين ظرفيت محدود توجه حتي در پرندگاني نظير جيجاق كبود نيز ديده شده است. دليل ديگر اين پديده نيز به اولويتهاي ما در شباهتهاي زيسترفتاري برميگردد. بهصورت ساده، ما تمايل داريم به موجوداتي توجه كنيم كه شباهت بيشتري به ما داشته باشند. فوميهيرو كانو، يكي از روانشناسان گونهي ميمونها در دانشگاه كيوتوي ژاپن ميگويد:
از تجربهي من با ميمونهاي بزرگ اينگونه برميآيد كه آنها عموما بيشتر به موجوداتي علاقهمند هستند كه ازانديشه متخصصين ظاهري، شباهت بيشتري به آنها داشته باشند. مانند انسانها، عامل اجتماعي براي اين ترجيح بصري وجود دارد. ميمونهاي پرورشيافتهي بشر به تصاوير چهرهي انسان علاقهي بيشتري نشان ميدهند تا تصاوير ساير گونهها و اين حتي شامل گونهي خود آنها نيز ميشود.
در جوامع انساني، دائما با ترويج اين ايده مواجه هستيم كه حيوانات اساسا جذابتر و ملموستر از گياهان هستند. ما حيوانات را نامگذاري ميكنيم و برايشان ويژگيهاي انساني قائل ميشويم. همچنين، اغلب از آنها بهعنوان نماد تيمهاي ورزشي استفاده ميكنيم و با تنوع ويژگيهاي اختصاصي در برخي از حيوانات خو گرفتهايم: چيزهايي نظير شخصيت سگ يا الگوي رنگ منحصربهفرد پروانه.
تبليغات دائما به ما يادآور ميكنند حيوانات اساسا جذابتر از گياهان هستند
اينكه شباهت بيشتري ميان حيوانات و گونهي خود ميبينيم، موجب تحريك حس همدلي ميشود. اين موضوع دربارهي تصميمات ما در حفاظت از گونهها نقشي مهم ايفا ميكند. بنابر اظهارات كاترين ويليامز، روانشناس زيستمحيطي از دانشگاه ملبورن استراليا، بسياري از ما اين احساس را داريم كه بايد به هر نحو ممكن از گونههايي نظير خرسهاي قطبي حفاظت كنيم؛ آنهم نه با استناد به فهرستي بلندبالا از دلايل نياز به وجود اين گونه؛ بلكه تنها بهدليل اينكه چهرهي معصوم اين موجودات قلب ما را به درد ميآورد. تا همين حالا هم حفاظت از حيوانات كاريزماتيك، بهويژه پستانداران بزرگ با چشمان روبهجلو، سهم زيادي از توجه ما را بهخود اختصاص دادهاند. درواقع، تحقيقات ويليامز نشان داده مردم بيشتر هوادار تلاشهاي حفاظتي براي نجات گونههايي از جانوران هستند كه شخصيتهايي انساني دارند.
يكي از گونههاي اركيدهي درمعرض خطر انقراض كه در پارك حفاظتشدهاي در كوپلند از فلوريدا نگهداري ميشود. گياهان ۵۷ درصد از فهرست گونههاي درمعرض خطر را تشكيل ميدهند.
مسئلهي اخير براي حيات گياهان ابعاد تازهاي بهخود گرفته است. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۱۱ گزارش شد ۵۷ درصد از فهرست گونههاي درمعرض خطر در ايالات متحدهي آمريكا را گياهان تشكيل دادهاند. اين درحالي است كه گونهي گياهي، تنها ۴ درصد از بودجهي دولتي را در حمايت از گونههاي درمعرض خطر را ازآنِ خود كرده است. ويليامز ميگويد:
ايجاد ارتباط عاطفي با اكوسيستمها، گونهها و گياهها، اصلي كلي براي حفاظت از گياهان حياتي است.
ايجاد ارتباط عاطفي با اكوسيستمها و گونهها و گياهها، اصلي كلي براي حفاظت از گياهان حياتي است.
البته، علم نيز در اين بازي بيتقصير نبوده و نيست؛ چراكه اختصاص منافع و پول بيشتر در مجموعهاي از موجودات زنده، خودبهخود موجب كاهش سهم بودجهاي در گونههاي ديگر ميشود. بيترديد اولين گام در اصلاح اين سوگيري عامدانه نيز قبول واقعيات فعلي خواهد بود.
فرار از كوري گياهي
يكي از عوامل مؤثر در كاهش كوري گياهي ما، افزايش تعداد و تنوع روشهاي ديدن گياهان است؛ اما بايد هرچهزودتر اين رويه را در فرزندانمان در پيش بگيريم. همانطوركه شاسلر بر اين موضوع صحه ميگذارد: «اين كار را بايد پيش از آن شروع كرد كه دانشآموزان بگويند گياهان كسلكننده هستند». يكي از پروژههاي علمي شهري كه با هدف كمك به رفع اين اشكال آغاز شده، TreeVersity است كه در آن، از مردم عادي خواسته ميشود به طبقهبندي تصاوير گياهان واقع در باغ آرنولد دانشگاه هاروارد كمك كنند.
شاسلر اعتقاد دارد تعاملات روزانه با گياهان بهترين استراتژي ممكن است. او از حفاظت گياهان واقع در پاركهاي محلي و باغباني سخن ميگويد.
گردش كودكان در باغ گياهشناسي سلطنتي بريتانيا. بسيار مهم است كه كودكان را از سنين پايين با گياهان خو دهيم.
اگرچه مغز انسان احتمالا براي ناديدهگرفتن گياهان برنامهريزي شده است، ميتوانيم با آگاهي بيشتر بر اين اشكال غلبه كنيم
در عرصهي هنر نيز جاي تأكيد بيشتر بر گياهان وجود دارد. دان ساندرز از دانشگاه گوتنبرگ سوئد در پروژههاي هنري محيطزيست در باغ گياهشناسي گوتنبرگ همكاري كرده است. بهاعتقاد وي، تصويرها و داستانها اهميت فراواني در جذب دانشآموزان براي برقراري ارتباط با گياهان و شروع پرسش دربارهي اين گونهها دارند؛ پرسشهاي ازايندست كه گياهان چگونه رشد ميكنند و عمرشان چقدر است. افزونبراين، نتايج تحقيقات ساندرز به تغييرات فرهنگي نيز اشاره ميكند. او ميگويد كوري گياهي دربارهي تمامي افراد به يك شكل روي نميدهد. او با مقايسهي نتايج تحقيقات اوليه روي دانشآموزان آمريكايي ميگويد:
ما دريافتيم دانشآموزان سوئدي با گياهان ازطريق حافظه و احساس و زيبايي ارتباط برقرار ميكنند. اين موضوع، بهويژه در زمانهايي نظير نيمهي تابستان و روزهاي اول بهار مصداق دارد. بهعنوان مثال، گياهي مانند شقايق نعمان آمريكايي بهعنوان نماد فصل بهار در اين فرهنگ ارزشگذاري شده است.
در هند، پيوند ميان گياه و بشر بيشتر با مفاهيم مذهبي و نيز دارويي ارتباط دارد. گيتانجالي ساچدو، پژوهشگر هنر گياهشناسي در مدرسهي هنر و طراحي و فناوري در بنگلور هند ميگويد:
(مردم هند) قطعا با پوست و گوشت و استخوان خود ارزش (گياهان) را درك كردهاند. نميتوانيم از اين مفهوم در زندگي خود فرار كنيم؛ چراكه گياهان با بسياري از جنبههاي زندگي فرهنگي هند درهمتنيده شده است.
گيتانجالي ساچدو به نقشونگارهاي گياهان در گوشهوكنار شهرهاي هند اشاره ميكند.
درحقيقت، ساچدو خودش مشغول مستندسازي حضور نمادهاي فرهنگي مربوطبه گياهان در سراسر شهرهاي هند است؛ از گلهاي نيلوفر آبي كشيدهشده روي تانكرهاي آب تا نقاشيهاي گياهي نقشبسته بر كف زمين. او ميافزايد:
اين تصاوير فراتر از گلهايي هستند كه اغلب در فرهنگ كشورهاي غربي با آن مواجه ميشويم. از انديشه متخصصينات اساطيري، درختها و برگها و گلها همگي درخورتوجه هستند؛ اما از انديشه متخصصينات پزشكي در آيورودا، گونهاي از طب سنّتي هند، بسياري از بخشهاي ديگر گياهان نظير ريشهها و گلها و دانهها نيز ارزشمند تلقي ميشوند.
بنابراين، پديدهي كوري گياهي نه امري جهاني است و نه اجتنابناپذير. شاسلر بر اين باور است:
اگرچه مغز انسان ممكن است براي ناديدهگرفتن گياهان برنامهريزي شده باشد، ميتوانيم با آگاهي بيشتر بر آن غلبه كنيم.
نقوشي از نمادهاي گياهي در نقاشي ديواري كشيدهشده در اولين منطقهي اختصاصي هنر در دهلينو، پايتخت هند
ويليامز نيز دربارهي افزايش همدلي براي گياهان احساس خوشبيني ميكند و ميگويد:
اصلا دورازانتظار نيست، موضوع تخيل است. امروزه، حتي شخصيتهاي تخيلي گياهي نيز پا به عرصه گذاشتهاند. يكي از اين شخصيتهاي دنياي كاميك، مكپدرو (McPedro)، نوعي كاكتوس اسكاتلنديايرلندي و ديگري گروت (Groot)، ابرقهرمان داستانهاي شركت مارول است كه معرفي آن، مباحثههاي زيستشناسي زيادي در پي داشته است.
باتوجهبه مؤلفههايي نظير رشد جمعيت، كمبود منابع آب، كاهش زمينهاي كشاورزي و تغييرات اقليمي، امروزه عرضهي موادغذايي در جهان با اشكالات بيشتري روبهرو است. پژوهشهاي اخير دربارهي سوختهاي زيستي نشان ميدهد گياهان را نيز ميتوان بهعنوان منبعي بالقوه براي تأمين انرژي تجديدپذير تلقي كرد. اين بدان معنا است كه هنوز چيزهاي زيادي وجود دارند كه ميتوانيم از اين همسايگان سبز خود بياموزيم و در زندگي خود بهكار گيريم. فراموش نكنيم آيندهي ما وابستگي تنگاتنگي به حيات اين موجودات دارد.
هم انديشي ها