چرا استراليا بايد دست به كشتار گربهها بزند؟
مديريت جمعيت گربهها، امر چالشبرانگيزي محسوب ميشود كه موافقان و مخالفان خود را دارد. تاكنون بسياري از گزينهها همچون يافتن خانهي جديد، عقيمسازي و معدومسازي با درجات مختلف موفقيت درسرتاسر جهان بهاجرا گذاشته شده است.
تعهد اخير استراليا به كشتن ۲ ميليون گربهي رميده بهمنظور حفاظت از حيات وحش بومياش، توجه بينالمللي را به خود جلب كرده است. گربهي رميده به نوعي گربهي اهلي گفته ميشود كه به طبيعت و حيات وحش بازگشته است و با شكار گونههاي بومي، بقاي آنها را به خطر مياندازد. برخي گروهها، برنامهي استراليا براي معدومسازي گربهها را اقدامي خصمانه تلقي كردهاند.
ورود گربهي اهلي به طبيعت استراليا زماني اتفاق افتاد كه اروپاييها با مهاجرت در قرن ۱۷، آنها را با خود به اين قاره آوردند. اين حيوان از آن زمان تاكنون در سرتاسر استراليا پراكنده شده و تاثير فراواني بر حيات وحش اين كشور گذاشته است. گربهها درواقع تا به امروز موجب انقراض برخي زيرگونههاي بومي استراليا شده و بقاي بسياري از گونههاي ديگر را نيز در معرض خطر قرار دادهاند.
بااينحال، هدف فعلي ۲ ميليون، غيرعقلاني و غيرعلمي است و بههمين دليل، بهدرستي انتقادات مختلفي به آن وارد شده است؛ اما روشهاي غيركشنده براي توقف ويراني حاصل از وجود گربهها كافي نيست. بهخصوص آنكه، در پرتو گزارش سازمان ملل كه بر بحران انقراض جهاني حيات وحش تاكيد ميكند، استراليا فورا به كاهش هدفمند جمعيت گربهها نياز دارد.
روشهاي غيركشنده
هماكنون، طيفي از روشهاي مؤثر غيركشنده از حيات وحش دربرابر گربهها حفاظت ميكنند. درمجموع، حصارهاي مانع گربهها وضعيت حفاظت بسياري از گونههاي درمعرض تهديد را بهبود داده است. علاوهبر اين، تعداد فزايندهاي از شوراهاي استراليايي، مقررات مديريتي پيشروندهاي را بهمنظور حفاظت از گربههاي خانگي، حيات وحش و انسانها از تاثيرهاي گربههاي آزاد طراحي كردهاند.
هستهي اصلي اغلب مقررات يادشده كه شامل حفظ و نگهداري گربههاي خانگي در منزل صاحبشان است، از سوي اكثر قريببهاتفاق گروههاي سلامت حيوانات همراهي شده است. گربههايي كه داخل خانهها بهسر ميبرند، عمر طولانيتر و زندگي ايمنتري از گربههاي ولگرد دارند.
مديريت گربههاي ولگرد دشوارتر است. اين نوع گربهها خانهاي ندارند؛ اما ممكن است بهصورت مستقيم يا غيرمستقيم از سوي مردم تغذيه شوند. ازآنجاكه اين گربهها صاحبي ندارند، هيچكس بهطور رسمي مسئوليت سلامت يا رفاه آنها را برعهده ندارد. گروههايي از افراد حامي حيوانات، براي برخي از گربههاي ولگرد تغذيه يا حتي كمكهاي دامپزشكي فراهم ميكنند و فراتر از آن، تمايز بين گربههاي خانگي و رميده را بهتدريج ازميان برميدارند.
پناهگاهها و گروههاي حامي كه با معدومسازي حيوانات مخالف هستند، در برخي از ايالتهاي آمريكا و اروپا جرياني را ترويج ميكنند كه طرفدار عقيمسازي، واكسيناسيون و رهاسازي مجدد گربههاي ولگرد در خيابانها است. اين شيوه، تلهاندازي، عقيمسازي و رهاسازي (TNR) ناميده ميشود.
انجمن سلطنتي جلوگيري از خشونت عليه حيوانات كه نهادي خيريه مستقر در انگليس است، بهتازگي روش آزمايشي TNR را براي استراليا نيز پيشنهاد داده است؛ اما اين روش بهدلايلي كاملا منطقي، نتايجي خلاف انتظار براي گربهها بههمراه خواهد داشت.
خطرات رهاسازي گربههاي بيصاحب
گروههاي مطلع و حامي سلامت حيوانات، ازجمله بنياد مردمي رعايت اصول اخلاقي دربرابر جانوران (PETA)، رهاسازي گربههاي عقيمشدهي بيصاحب را بهطور جدي محكوم ميكند؛ زيرا روش TNR سلامت اين نوع گربهها را درمعرض خطر قرار ميدهد. در طرف مقابل، متخصصان سلامت انساني و حاميان حيات وحش نيز مخالف نگهداري دستههاي گربهي ولگرد هستند.
جمعيت متراكم گربههاي ولگرد، سرچشمهي عفونتهاي انگلي توكسوپلاسموز محسوب ميشوند. اين بيماري كه گربهها ناقل آن هستند، بهطرز فزايندهاي با طيفي از حالات مزمن رواني نظير اسكيزوفرني و بيماري آلزايمر مرتبط دانسته ميشود. پس با اين گربههاي بيپناه چه بايد كرد؟
گروهههاي مخالف معدومسازي كه روش TNR را ترويج ميدهند، بهاشتباه مدعي هستند گربههاي عقيمشده بهنحو چشمگيري احتمال توليدمثل بهاصطلاح «كلني»هاي گربهها را بههمان نحوي كاهش ميدهد كه با رهاسازي پشههاي عقيمشده بهعنوان تكنيكي اثباتشده، جمعيت پشههاي ناقل بيماري تحت كنترل قرار ميگيرد.
جان ريد، يكي از نويسندگان وبسايت كانورزيشن در جزوه رايگاني كه بهتازگي در مورد حفاظت حيات وحش و گربهها به نگارش درآورده است، از ۵ نقص زيستي مرگبار در منطق يادشده نام ميبرد كه به شرح زير هستند:
- عقيمسازي پشهها جواب ميدهد؛ زيرا پشههاي ناتوان از انديشه متخصصين جنسي عمر بسيار كوتاهي دارند و در اينمدت تنها يكبار جفتگيري ميكنند؛ درحاليكه گربههاي ماده بهطور معمول در دورهي پذيرش بارها جفتگيري ميكنند؛ درنتيجه رويارويي آنها با يك گربهي نر عقيمشده چندان اهميتي ندارد.
- برخلاف شيرها، گربههاي اهلي بهعنوان شكارچياني انفرادي تكامل يافتهاند. هرچند گربههاي اهلي ميتوانند زندگي در دستههاي پرجمعيت از همنوعانشان را تحمل كنند؛ اما آنها كلنيهاي سلسلهمراتبي تشكيل نميدهند و دنبالهرو هيچ بالادست آلفايي نيستند كه تغذيه، توليدمثل يا بقاي حيوانات زيردست را محدود كند.
- هرچند نزاع پرسروصداي گربهها ممكن است شما را به اين فكر بياندازد كه آنها مشغول جنگيدن بر سر حق انحصاري جفتگيري با مادهي بهخصوصي هستند؛ اما اغلب بچهگربههاي خياباني توسط نرهاي متعدد بهدنيا آمدهاند. حتي گربههاي نر بهظاهر «سلطهگر» نيز بهندرت مانع از نزديكي نري ديگر به يك ماده ميشوند. گربههاي نر عقيمشده از مادههاي موجود در دستههايشان در مقابل گربههاي مزاحم عقيمنشده محافظت نخواهند كرد. اين بدين معني است كه براي محدودسازي افزايش جمعيت گربهها، بايد در اقدامي فوقالعاده چالشبرانگيز، بيش از ۹۰ درصد از آنها را عقيم كرد.
- باوجود برچسب گمراهكنندهي «كلني»، دستههاي گربه، جمعيتهاي نزديكي به همديگر محسوب نميشوند؛ درعوض گربهها بهطور معمول با حركت به مكانهاي مختلف تلاش ميكنند از مزاياي منابع غذايي فراوان بهرهمند شوند و حيوانات خانگي طردشده نيز اغلب در مكانهاي زندگي دستهها رها ميشوند. ناكامي چندين برنامهي بهخوبي مطالعهشدهي TNR، ناشي از مهاجرت گربهها يا رهاشدن انواع عقيمنشدهي آنها در محلهاي يادشده است.
- باوجود نياز به واكسيناسيون منظم براي حفاظت از گربهها دربرابر بيماريهاي تضعيفكننده، معدود گربههاي ولگرد را ميتوان براي دومين بار بهدام انداخت و اصلا بسياري از آنها نيز هرگز بهدام نميافتند. اين مسئله، گربهها و دستههايشان را بهطرز موثري كنترلناپذير ميكند.
برنامهي تلهاندازي، عقيمسازي و رهاسازي، ازانديشه متخصصين زيستي امري اشتباه و خشونت عليه گربهها است؛ زيرا انجام اينكار اگر با سطوح بالاي پذيرش توسط صاحبان حيوانات خانگي همراه نباشد، بياثر خواهد بود و باعث ميشود آنها به محيطي خطرناك بازگردانده شوند.
آسيب به اكوسيستمهاي دريايي
گربههاي شكارچي نهتنها به حيات وحش بومي آسيب ميرسانند، بلكه دستههاي گربهي ولگرد يا رميده ميتوانند بهصورت مستقيم بر اكوسيستمهاي دريايي و ماهيگيري تاثير بگذارند.
اغلب غذاهاي تجاري گربه بهطور فزاينده حاوي ماهي شكارچي درمعرضخطري هستند كه جايگاه بالايي در زنجيرهي غذايي دارد و از اينرو در مقايسه با گياهان يا گياهخواران، مواد مغذي و انرژي زيستي بيشتري استفاده ميكنند. سگها و گربههاي آمريكايي، يكسوم از پروتئين حيواني خوردهشده توسط انسان را مصرف ميكنند كه با انتشار گازهاي گلخانهاي همراه است.
اين نوع غذاي گربه كه دراختيار دستههاي گربهي ولگرد قرار ميگيرد، هزينهي زيستي يادشده را افزايش ميدهد. در سال ۲۰۰۹ بهتنهايي، انجمن آمريكايي بهترين دوستداران حيوانات كه يكي از ترويجدهندگان اصلي TNR محسوب ميشود، بيش از ۸۰هزار تن غذاي گربه را بين گربههاي بيصاحب توزيع كرد. هيچ مطالعهي مشابهي از اين دست در استراليا انجام نشده است و بهانديشه متخصصين نميرسد كه نرخ گربههاي ولگرد تغذيهشده در اين كشور به اندازهي آمريكا باشد؛ اما غذا دادن به اين نوع گربهها همچنان بخشي از تاثير زيستي آنها محسوب ميشود.
فراتر از اين، فكها، سمورهاي آبي و دلفينهاي موجود در اقيانوسهاي سرتاسر دنيا نيز براثر بيماريهايي تلف ميشوند كه عموما ازطريق دستههاي گربه منتقل ميشوند.
معدومسازي انساني
خوشبختانه، هم علم و هم استاندارهاي سلامت حيوانات بر سر مديريت گربهها اتفاقانديشه متخصصين دارند. تمام گربههاي خانگي سالم كه امكان يافتن خانههاي ايمن برايشان وجود دارد، بايد پذيرش شوند يا خانهي جديدي پيدا كنند و سپس بهدنبال آن، تحت عقيمسازي و واكسيناسيون قرار گيرند. تمام ديگر گربهها، ازجمله انواع رميده و ولگرد نيز كه امكان يافتن سريع خانهي جديد برايشان ميسر نيست، بايد معدوم شوند.
تغذيه يا رهاسازي گربهها (عقيمشده يا نشده) حيات وحش بومي را درمعرض خطر قرار ميدهد و چرخهي رنج، بيماري، شكار و آزردگي اجتماعي را تداوم ميبخشد. روشهاي غيركشنده نظير حصاركشي براي گربههاي رميده نيز ميتوانند همچنان بخشي از راهحل باشند؛ اما بهمنظور حفظ حيات وحش بومي، معدومسازي كماكان بخشي مهم از فرايند كنترل گربههاي رميده و ولگرد باقي ميماند.
هم انديشي ها