زوالگرايان اقليمي؛ فرقهاي كه از هماكنون براي فروپاشي تمدن بشري آماده ميشود
درحالي كه آخرين امواج نور خورشيد در حال غروب بر باغچهي حياط پشتي ميتابد؛ ريچل اينگرامز به آسمان خيره مينگرد و با خود ميانديشد كه چقدر ديگر زمان برايمان باقيمانده است.
نسيم سرد ماه فوريه وزيدن گرفته و ريچل با يك جفت دستكش باغباني بهدقت مشغول كاشتن بذرهاي اسفناج درختي و رازيانه در گلدانهاي پلاستيكي قهوهاي رنگ است. سال گذشته، ريچل ۴۵ ساله اقدامبه خريد يك گلخانه بههمراه چهار مخزن آب كرد و يك بستر پرورش گياه را باكمك تختههاي چوب ساخت. او در اين انديشه است تا با راهاندازي يك باغچه بتواند تاحد امكان در توليد مواد غذايي مصرفي خود به خودكفايي برسد. بهباور ريچل، طي ۵ الي ۱۰ سال آينده تغييرات اقليمي تمام جامعهي ما را به فروپاشي خواهد كشاند. او ميگويد: «من نميتوانم تصور كنم دنيا بيش از اين دوام بياورد.»
او هر روز عصر، پس از بازگرداندن كودكان خود از مدرسه، به باغچهي خود ميرود و دو ساعت از وقت خود را در آنجا سپري ميكند. او ميگويد:
من دريافتهام كه هرچه بيشتر اين كار را انجام ميدهم، كمتر احساس نگراني ميكنم. اين بهتر از آن است كه در اتاق پذيرايي خانه بنشينم و اخبار تماشا كنم و با خود بينديشم كه: «خداي من، تغييرات اقليمي در حال وقوع است. چه بايد كرد؟»
ريچل ۴۵ساله با راهاندازي يك باغچه قصد دارد تاحد امكان در توليد مواد غذايي مصرفي خانوادهاش به خودكفايي برسد
ريچل هنوز نميداند كه چگونه بايد اين موضوع را با سه دختر خود در ميان بگذارد. او نميخواهد اينگونه به دختران خود بگويد كه تا پنج سال ديگر، ديگر آنجا نخواهند بود. اما بهگمان او، آنها خواهند پذيرفت كه يافتن غذا تا آن موقع بسيار دشوار خواهد شد. هر ۶ هفته، او بههمراه دو دختر كوچكتر خود مسافتي ۷۲۰ كيلومتري را از خانهي خود تا يك مزرعهي ارگانيك در ساوثولز طي ميكند تا ياد بگيرند چگونه بايد خود غذا توليد كنند. از انديشه متخصصينات ريچل، بسيار مهم است كه اكنون سيستمها در حال فروپاشي هستند، مهارتهاي استفادهاز منابع طبيعي را ياد بگيريم. او ميافزايد:
با در انديشه متخصصينگرفتن آنچه كه پيش رو داريم، فكر نميكنم آنچه آنان در مدرسه ياد ميگيرند، ديگر سودمند باشد. آنها بايد كشت پايا (كشاورزي خودكفا) و موارد كهن ديگري را يادگيري ببينند كه امروزه ديگر بهدست فراموشي سپردهايم. ما تنها به تسكو (يك فروشگاه خردهفروشي بريتانيايي) ميرويم.
اما او چندان مطمئن نيست كه تلاشهاي او در بلندمدت تفاوت فاحشي را رقم بزند:
من فكر نميكنم كه بتوانيم گونهي بشر را نجات دهيم. اما شايد بتوانيم درنهايت زمين را با اشكال زندگي ارگانيك ترك كنيم.
ريچل كاشتن بذرهايي مانند اسفناج درختي و رازيانه را در گلدانهاي پلاستيكي آغاز كرده است.
حدود يك سال قبل، ويدئويي از سخنان يك استاد بريتانيايي بهنام جم بندل در بخش فيد توئيتر حساب متخصصي ريچل منتشر شد. ريچل ميگويد:
بهمحض اينكه اين ويدئو را ديدم، همهچيز بهشكل فاجعهآميزي معنا پيدا كرد. من احساس كردم كه ضربهي بزرگي به من وارد شد. «ما در حال بهكشتن دادن خود هستيم» من تا مغز استخوان احساس كردم كه ما تنها در آغاز يك پايان بهسر ميبريم.
بندل، استاد دانشگاه كامبريا در ممباحثه پايداري و نويسندهي يك مقالهي دانشگاهي بانام سازگاري عميق (Deep Adaptation) است. اين مقاله بهمنزلهي نقشهراهي براي مسيريابي در تراژدي اقليمي است كه بيشتر شباهت به يك بيانيهي اعلام موجوديت فرقهاي بهنام «زوالگرايان اقليمي» دارد.
بندل ميگويد كه براي جلوگيري از فروپاشي اجتماعي ناشياز تغييرات اقليمي بسيار دير شده است
در اين مقاله، بندل چنين استدلال ميكند كه ديگر براي جلوگيري از فروپاشي اجتماعي ناشياز تغييرات اقليمي بسيار دير شده است. او ميگويد ما در شرف يگ فروپاشي قريبالوقوع در تمدن خود هستيم و منظور او از «قريبالوقوع» زماني در حدود يك دهه است.
با اين حال، مقالهي يادشده طي مراحل بازبيني انجامشده ازسوي يك ژورنال علمي رد شد و دليل آن، نامناسببودن ادبيات آن بهعنوان يك مقالهي دانشگاهي عنوان شد. تصويري كه در اين مقاله از آينده ترسيم شده است، بسيار نامتعارف بهانديشه متخصصين ميرسد. بندل در بخشي از نوشتار خود آورده است كه:
شما نميدانيد كه فرار كنيد يا بمانيد. شما در وحشت بهقتلرسيدن پيش از مرگ براثر گرسنگي بهسر خواهيد برد.
پس از ردشدن مقاله، بندل در ژوئيهي ۲۰۱۸ تصميم گرفت مقالهي ۳۴ صفحهاي خود را بهصورت الكترونيك منتشر كند. چيزي نگذشت كه اين مقاله مخاطبان بسياري پيدا كرد؛ بهطوري كه از آن زمان، بيشاز نيمميليون نسخه از آن دانلود شده است. اكنون اين مقاله به چندين زبان زندهي دنيا ترجمه شده و حركتي جهاني با هزاران هوادار (با نام Deep Adaptation) بهراه انداخته است. (علت اين نامگذاري از درخواست بندل براي تغيير سبك زندگي مردم باهدف سازگاري با شرايط نامساعد آينده ريشه ميگيرد.)
ريچل لازم ميداند كودكانش نيز اصول كشت پايا (كشاورزي خودكفا) را بياموزند.
اما اقليمشناسان برجستهي جهان چشمانداز اقليمي تاريك بندل را قبول ندارند. پروفسور مايكل من، يكي از شناختهشدهترين دانشمندان حوزهي مطالعات اقليمي است كه مقالهي اخير بندل را «چرندياتي شبهعلمي» توصيف ميكند. او ميگويد:
بهانديشه متخصصين من، مقالهي بندل طوفاني از اطلاعات غلط و گمراهكننده است. اين مقاله هم از لحاظ علمي و هم از انديشه متخصصين تأثيرات آن غلط است. هيچگونه مدرك باورپذيري وجود ندارد كه كه ما با يك فروپاشي قريبالوقوع مواجه هستيم.
علاوهبر اين، دكتر من ادعا ميكند شيوههاي زراعت فرقهي زوالگرايان بيفايده هستند و ما را به همان مسير انفعالي ميكشانند كه ناباوران تغييرات اقليمي در آن گام برميدارند. هواداران صنايع سوخت فسيلي طرفدار اين شيوههاي زراعت هستند. بهعقيدهي دكتر من، «بندل پوستري كودكانه از فرقهي خطرناك انكاركنندگان پنهان است.» مايلز آلن، استاد علوم ژئوسيستم دانشگاه آكسفورد نيز از منتقدان تفكرات بندل بهشمار ميآيد:
پيشبيني فروپاشي اجتماعي براثر تغييرات اقليمي طي چند سال آينده بسيار بعيد است. تا بهامروز، پاسخ سيستم به انتشار گازهاي گلخانهاي دقيقا مطابق پيشبينيها بوده است. بنابراين اينكه بگوييم شرايط در شرف تغيير بوده و روبه بدترشدن گذاشته است، فقط براساس حدس و گمان خواهد بود. درحقيقت، اين نوع تفكرات بههمان اندازه علمي هستند كه كارزارهاي مبارزه با واكسينيون.
دكتر من، دانشمند اقليمي برجستهي جهان، مقالهي اخير بندل را «چرندياتي شبهعلمي» توصيف ميكند.
بهباور منتقدان، فرقهي زوالگرايان اقليمي ما را به همان مسير انفعالي ميكشانند كه ناباوران تغييرات اقليمي در آن گام برميدارند
آلن نيز با دكتر من همانديشه متخصصين است كه فلسفهي بدبينانهي مقالهي يادشده باعث ميشود مردم باور خود را نسبتبه تواناييهاي واقعي خود ازدست بدهند. او ميگويد بسياري از مردم با استناد به اين فلسفهي فاجعهگرايي چنين استدلال ميكنند كه ديگر نميتوان جلوي افزايش انتشار گازهاي گلخانهاي را گرفت.
از آنسو، بندل با رد ادعاهاي دانشمندان ميگويد مردم با الهام از مقالهي او ميخواهند دولتها براي مقابلهبا تغييرات اقليمي اقداماتي بنيادين انجام دهند. او ميافزايد:
اميدوارم مايكل من با تعداد بيشتري از فعالان اقليمي در خيابانها ملاقات كند تا بتواند گروههاي جديدي از افراد شجاعي را ببيند كه با الهامگرفتن از شرايط مصالحهناپذير فعلي، خود بهصورت مستقيم اقدامات صلحآميزي را آغاز كردهاند. تعداد زيادي از رهبران جنبش شورش عليه انقراض مقالهي مرا خواندهاند و با رهاكردن مشاغل خود، تمام زمانشان را صرف كاهش اين آسيبها و نجاتدادن هرچيزي كردهاند كه ازدستشان برميآيد.
اما گروه ديگري از دانشمندان اقليمي معتقد هستند سخنان بندل نياز به تامل بيشتري دارد. پروفسور ويل استفن از انجمن تغييرات اقليمي استراليا ميگويد:
با تداوم روند انتشار گازهاي گلخانهاي و عدموجود شواهدي مبنيبر برآوردهشدن اهداف توافق اقليمي پاريس ميتوان گفت مواضع جم بندل در ارتباطبا لاخبار تخصصي آمادگي براي فروپاشي سيستم اقتصاد جهاني كمابيش موجه است. درحقيقت، جم شايد پيشتاز اين بازي براي هشداردادن به ما درمورد آنچيزي باشد كه بايد براي آن آماده شويم.
بندل در مقالهي خود از اصول چهارگانه سازگاري عميق درمورد سبك زندگي آينده سخن گفته است.
او مي افزايد كه عملا ممكن است حتي درصورت افزايش دو درجهاي دماي جهان نسبتبه دوران قبل از انقلاب صنعتي نيز يك سري اتفاقات زنجيرهاي آغاز شود كه كنترل را ازدست ما خارج كرده و جهان را بهسوي وضعيت «زمين گلخانهاي» سوق دهد؛ يعني دوراني كه سطح دي اكسيدكربن، متان و ساير گازهاي گلخانهاي موجود در جو بهاندازي بالا ميرود كه همه يخچالهاي طبيعي زمين ناپديد ميشوند و دماي آب اقيانوسها در نقاط استوايي به ۲۸ درجهي سانتيگراد و در مناطق قطبي به صفر درجه ميرسد. استفن ميگويد: «نميتوانم بااطمينان بگويم كه حق با جم بندل است ولي نيز نميتوانيم كاملا آن را رد كنيم.»
بندل از يك نقشهراه فرضي درمورد چگونگي انطباق با شوكهاي اقتصادي، سياسي و زيستمحيطي سخن ميگويد كه بهگمان او، در آيندهاي نزديك با آنها مواجه خواهيم شد
با اين همه، مقالهي بندل با چشمانداز تاريك و لحن صريح خود توانسته است اثرات تكاندهندهاي روي مخاطبان خود بگذارد. تاكنون حدود ۱۰ هزار نفر به گروه Positive Deep Adaptation در فيسبوك پيوستهاند و قريب ۳ هزار نفر ديگر نيز در يك انجمن الكترونيك عضو شدهاند. در اين گروهها، اعضا به مباحثه و تبادلانديشه متخصصين درمورد نحوهي سازگاري زندگي، كسبوكار و جوامع خود براساس مكتب فكري سازگاري عميق ميپردازند.
بندل در مقالهي خود از «اصول سازگاري عميق» سخن ميگويد؛ يك نقشهراه فرضي درمورد چگونگي انطباق با شوكهاي اقتصادي، سياسي و زيستمحيطي كه بهگمان او، در آيندهاي نزديك با آنها مواجه خواهيم شد.
بندل اصرار دارد مردم به جوانبي از زندگي فعلي خود بينديشند كه در آينده خواهند توانست آنها را همچنان حفظ كنند و همچنين جوانبي را در انديشه متخصصين آورند كه بايد با آنها خداحافظي كنند. او از اين دو بخش با عناوين «انعطافپذيري» و «انصراف» ياد ميكند.
در كنار اين موارد، او از بخش سومي باعنوان «احيا» نيز سخن ميگويد؛ يعني آن دست از مهارتها و عاداتي كه بايد آنها را دوباره احيا كنيم. از ديگاه افرادي مانند ريچل، اين بخش ميتواند بهمعناي احياي حيات طبيعي در باغچهها و اراضي مجاور و يادگيري مهارتهاي جستوجوي غذا و بقا در دنيايي باشد كه در آن ديگر خبري از انرژي برق نيست. ازانديشه متخصصينات برخي ديگر اين مرحله معادل با ترك شهرها و نقاط پرتراكم و راهيشدن بهسوي كوهها و ارتفاعات است.
ليونل كربيشاير، مهندس شيمي ۶۰ سالهاي است كه ميگويد از چند سال پيش درمورد وضعيت اقليمي جهان احساس نگراني ميكند. او نوشتههايي از گاي مكفرسون، دانشمند جنجالي آمريكايي را نيز مطالعه كرده است. مكفرسون كه ارتباطي با جنبش سازگاري عميق ندارد؛ پيشتر پيشبيني كرده بود كه بشر تا سال ۲۰۳۰ منقرض خواهد شد.
ليونل بههمراه همسرش جيل اكنون از زندگي در فضاي باز شهر كوچك فايف لذت ميبرند.
چندي نگذشت كه ذهن ليونل نيز مملو از اطلاعاتي شد كه هيچكس علاقهاي به دانستن آن نداشت. او ميگويد: «حدود يك سال پيش بود كه من احساس كردم در دردسر بزرگي افتادهايم. وقتي به تصوير كلي مينگرم، همهچيز وحشتناك بهانديشه متخصصين ميرسد. من فكر مي كنم ۱۰ سال زمان داريم؛ ولي بايد خوششانس باشيم كه تا آن موقع هم دوام آوريم.»
چند ماه پس از مطالعهي مقالهي سازگاري عميق، ليونل بههمراه همسرش، جيل تصميم گرفتند بهسمت شمال كوچ كنند. آنها خانهي خود را در منطقهي پرجمعيت بدفوردشاير فروختند و به خانهاي حياطدار در شهركوچك فايف از اسكاتلند نقلمكان كردند. او ميگويد:
من در پس افكار خود، اينگونه تصور ميكنم كه با آغاز بحران، مردم زيادي در منطقهاي كوچك گرفتار خواهند شد و اين آغاز درگيريها خواهد بود. هرچه بيشتر بهسوي شمال برويم، در امنيت بيشتري خواهيم بود؛ چراكه آنجا سردتر است.
آنها انتظار دارند كه فرزندان بالغشان نيز طي چند سال آينده به آنها بپيوندند. تا آن زمان، ليونل سرمايهگذاري خود را روي برخي انواع گلدانهاي كشت گياه آغاز ميكند تا دركنار گردآوري يك دستورالعمل توليد غذا و قرصهاي تصفيهي آب، بتواند بسترهاي پرورش گياهان را نيز در باغچهي خود راهاندازي كند. او ميافزايد:
ما موادغذايي انبار نخواهيم كرد؛ ولي با گذر سالها احساس ميكنم زمان زيادي برايمان باقي نمانده است.
برخي از عناوين جزوه رايگانهاي نوشتهشده توسط ريچل اينگرامز با موضوع تغذيهي خودكفا
يكي ديگر از هواداران جنبش سازگاري عميق كه نميخواهد نامش فاش شود، از عزم خود براي نقلمكان از جنوبشرق بريتانيا به حومهي ولش سخن ميگويد. بهگمان او، مهمترين چيزهايي كه ما نياز داريم، غذا، آب و سرپناه خواهد بود. او تصميم دارد جدا از شبكهي برق در يك اجتماع زيستمحيطي يا بهصورت انفرادي بههمراه تعدادي از همقطاران خود در يك كلبهي كاهگلي زندگي كند. او ميافزايد: «سازگاري عميق بهمعناي انجام تمام امور بهتنهايي نيست. شما نياز به افرادي مختلف با مهارتهاي گوناگون خواهيد داشت.» با اين حال، وي در حال گذراندن دورههاي تيراندازي با كمان است؛ چراكه از انديشه متخصصينات او معلوم نيست كه چه خواهد شد:
تيروكمان سلاحي بسيار مفيد براي محافظت از خودمان خواهد بود. من از فكر اينكه روزي مجبور به استفاده از چنين وسيلهاي شوم، بيزارم. با اين حال، فكركردن به اينكه روزي نتوانم از عزيزان محافظت كنم، نيز وحشتناك است.
جم بندل ميگويد تفكر سازگاري عميق هرگونه اعمال خشونت را منع ميكند. در انجمنهاي الكترونيك از هرگونه تبادلانديشه متخصصين درمورد روشهاي فاشيستي و خشونتآميز جلوگيري ميشود.
تفكر سازگاري عميق هرگونه اعمال خشونت را منع ميكند
بهانديشه متخصصين ميرسد كه اخيرا بندل سرفصل تازهاي را با نام «مصالحه» به جوانب پيشين از سبك زندگي جديد خود افزوده است و در آن از لاخبار تخصصي زندگي در صلح و آرامش سخن ميراند:
مردم در واكنش به نوميدي و ترس خود به عشق پناه ميبرند. بهانديشه متخصصين ميرسد كه سازگاري عميق توانسته در تمامي لايهها از سبكهاي مختلف زندگي شامل بانكداران، آژانسهاي سازمان ملل، بخشهاي كميسيون اتحاديهي اروپا، احزاب سياسي و رهبران مذهبي نفوذ كند.
او ميگويد اولويت اول در پيام او، عشق و اعتماد است.
ريچل بهمانند ساير همفكران خود از بياعتنايي ساير اعضاي جامعه نسبتبه دغدغههاي فكري خود رنج ميبرد.
در حال حاضر، بسياري از هواداران بندل گمان ميكنند واقعياتي كه آنها بدان باور دارند، ازسوي ساير اعضاي جامعه ناديده انگاشته ميشود. ليونل ميگويد درميان تمامي كساني كه او ميشناسد، كسي نميخواهد دربارهي اين موضوع صحبت كند. او اكنون بهعضويت چند گروه الكترونيك با نامهايي نظير «گروه حاميان انقراض قريبالوقوع بشر» يا «تاريخچهي فروپاشي» درآمده است تا بتواند عقايد ياسآميز خود را بهاشتراك بگذارد. او ميگويد: «گاهي اوقات ميگويم نااميدي بسياري احساس ميكنم و يك نفر ديگر نيز آنجا ميگويد او نيز چنين احساس دارد. در چنين شرايطي، حس ميكنيد چندان هم تنها نيستيد.»
ريچل ميگويد گاهي احساس انزوا به او دست ميدهد. تلاشهاي او در متقاعدكردن همسايگانش براي همكاري در راهاندازي يك مخزن كمپوست اشتراكي عموما با شكست مواجه ميشود؛ از اين رو، او به انجمنهاي الكترونيك سازگاري عميق روي آورده تا بتواند از كمك آنها استفاده كند. او ميگويد:
براي مواجهه با تراژدي تلخي كه پيش رو داريم، بهتر است در يك گروه باشيم. هرگاه احساس اضطراب، نااميدي و سوگواري داشته باشم، ميتوان به آنجا مراجعه كنم و از احساس خود با آنها بگويم. ۹۰ هزار نفر از سرتاسر جهان [در اين انجمن] حضور دارند و شما ميتوانيد حتي در نيمهي شب نيز به آنجا برويد و كمك بخواهيد. من ايدههايي را درمورد سطل كمپوست خود مطرح كردم و بازخوردهاي فراواني را از افراد مشتاق ديگر دريافت كردم.
با اين همه، او همچنان به روزي ميانديشد كه ديگر از انرژي الكتريكي خبري نخواهد بود و او چارهاي جز نجواكردن اين اشعار با قلب خود نخواهد داشت؛ روزي كه مفاهيمي مانند اينترنت، مالكيت و تمدن بشر براي هميشه در فراموشخانهي تاريخ ناپديد خواهند شد.
هم انديشي ها