RNA: در جستجوي نخستين مولكول همانندساز كه آغازگر حيات اوليه بود
حيات بايد در ابتدا با يك مولكول سادهي خود تكثيرشونده، آغاز شده باشد. اين مولكول كه ميتوان آن را جد اعظم همهي گونههاي زيستي زمين ناميد، سالها هدف اصلي دانشمندان بوده است كه براي يافتن پاسخ آن تلاش زيادي كردهاند. پژوهشهاي زيادي براي يافتن فرآيندي كه باعث ايجاد اين مولكول شده و مشخصات حياتي آن در سالهاي متمادي صورت گرفته است. چهار ميليارد سال پيش، سطح جديد و ناآرام سيارهي زمين كه بهتازگي در مداري به دور يك ستاره متوسط شكل گرفته بود، شروع به سرد شدن كرد.
دانشمندان قبل از پاسخ به پرسش معروف مرغ و تخممرغ، بايد به اين پاسخ بدهند كه در ابتدا DNA ايجاد شد يا پروتئين؟
سطح خشن آن ابتدا با شهابسنگهاي فراواني بمباران شد و در ادامه توسط گدازههاي ناشي از فورانهاي آتشفشاني متعددي نهربندي شد و در نتيجه اتمسفري پر از گازهاي سمي سياره زمين را احاطه كرد. هنوز دليل قانعكنندهاي ارائه نشده است كه چگونه اين همه آب بر سطح زمين جاري شد، تبخير شد، ابر شكل گرفت و توفانهاي مهيب و رعد و برقهاي بزرگ تمام زمين را جارو كردند. به انديشه متخصصين ميرسد صدها ميليون سال پيش آب بر سطح زمين جاري شد و گودالهاي اين سياره را پر كرد، كمكم اقيانوسها و رودخانهها شكل گرفتند و در ادامه، يك اتفاق شگفتانگيز و باورنكردني رخ داد و براي اولين بار در سيارهي زمين يك سلول يا دستهاي از مولكولها كه قادر بودند خود را تكثير كنند، تشكيل شدند؛ رويداد بزرگي كه سرآغاز داستاني هيجانانگيز به نام حيات بود.
زماني كه اولين مولكول خودهمانندساز تشكيل شد، انتخاب طبيعي قدرت خود را در تغيير سرنوشت يك سياره به رخ كشيد. انتخاب طبيعي يعني توانايي و برتري يك نسل از سلولها، موجودات، گياهان يا حيوانات براي ادامهي بقا در مقابل ساير گونههاي زيستي و ساير همنوعانشان. اينگونه بود كه نسلبهنسل تغييراتي در ساختار و چيدمان مولكولهاي خود تكثيرشونده ايجاد شد و آنهايي كه بهتر بودند بقا يافتند و نسلهاي بعدي را شكل دادند. ديري نگذشت كه اولين سلولهاي ساده تشكيل شدند. ميلياردها سال بعد، برخي نوادگان آن سلولهاي ابتدايي، تكامل پيدا كردند و به ارگانيسمهاي هوشمندي تبديل شدند.
سؤال اصلي اين است كه در آغاز، ابتداييترين سلول تشكيلدهندهي حيات امروزي چه مولكولي بود؟ حدود ۵۰ سال پيش، بشر براي اولين بار دريافت كه اولين سلول خودهمانندساز تاريخ حيات سيارهي زمين، RNA-ها بودند كه همخانوادهي DNA-ها هستند. البته تا به امروز، هيچ اطلاع دقيقي دربارهي نحوهي شكلگيري RNA در زمين وجود ندارد. اين ايده همواره اشكالي بزرگ داشته است؛ اينكه اگر RNA نميتوانست بهصورت خودبهخود تشكيل شود، چگونه ميتوانست خودهمانندسازي داشته باشد؟ آيا ابتدا برخي ديگر از گونههاي تقسيمشوندگان ايجاد شدند؟ ماهيت آنها چه بوده است؟
وقتي زيستشناسان اولين بار براي چگونگي شكلگيري حيات اوليه، به دنبال پيدا كردن پاسخي افتادند، يافتن جواب تقريبا ناممكن به انديشه متخصصين ميرسيد. پژوهشهاي فراوان باعث شد بشر نگاه جديدي به حيات و شرايط تشكيل آن داشته باشد. امروزه ميدانيم كه در تمام ارگانيسمهاي زنده، كارهاي پيچيده به عهدهي پروتئينها است. پروتئينها از لحاظ ساختاري اين قابليت را دارند كه پيچوتاب بخورند و به شكلهاي متنوعي درآيند. بنابراين قادرند عملكردهاي متفاوتي داشته باشند كه براي مثال ميتوان به نقش حياتي آنزيمها اشاره كرد. به وسيلهي اين نقش مهم، پروتئينها ميتوانند طيف وسيعي از واكنشهاي شيميايي را تسهيل كنند و به آنها سرعت بخشند.
نكتهي مهم اين است كه اطلاعات اصلي كه براي توليد پروتئينها استفاده ميشود، در مولكولهاي DNA ذخيره شدهاند و بدون DNA نميتوان پروتئينهاي جديدي ساخت و در عين حال بدون پروتئينها نميتوان DNA جديد ايجاد كرد. ظاهرا دوباره پرسش معروف مرغ و تخممرغ در حال شكلگيري است. حال دانشمندان بايد به اين پرسش پاسخ ميدادند كه كدام يك از اين دو در ابتدا ايجاد شدند، پروتئين يا DNA؟ محققان علم بيوشيمي درصدد سنتز RNA-هايي برآمدهاند تا با انتخاب تصادفي بعضي از آنها نسبت به شرايطي كه اين اجداد احتمالي حيات در آن سازگارند، آگاهي يابند. به دنبال كشفي كه سال ۱۹۶۰ صورت گرفت، معلوم شد RNA ميتواند عملكردي مشابه يك پروتئين را در فرآيند ايجاد حيات به عهده گيرد، با اين تفاوت كه ساختار RNA-ها بههيچوجه به پيچيدگي ساختارهاي پروتئيني نيست.
در همان زمان اين پرسش مطرح شد كه اگر RNA ميتواند واكنشهايي مثل ذخيرهي اطلاعات را درون خود برنامهريزي و تسريع كند، آيا امكان دارد كه به تكثير خود نيز قادر باشد؟ و اگر اينطور باشد، پس RNA-ها قادرند فرآيند همانندسازي را مستقل انجام دهند و ديگر نيازي به پروتئينها نخواهد بود. اين ايده بسيار جذاب بود و اميدهاي زيادي در دل دانشمندان ايجاد كرد كه به يافتن پاسخ پرسش بزرگ بشريت بسيار نزديك شدهاند. اما اين موضوع فقط يك ايده بود و در آن زمان، تنها بر پايهي گمانهزنيها استوار بود. هنوز هيچكدام از پژوهشها نشان نداده بودند كه RNA-ها ميتوانند عملكردي مستقل و مشابه پروتئينها داشته باشند و واكنشهايي را همانند آنزيمهاي پروتئيني كاتاليز كنند.
پروتئينها از لحاظ ساختاري اين قابليت را دارند كه پيچوتاب بخورند و به شكلهاي متنوعي مانند آنزيمها درآيند
اين شك و شبهه تا زماني كه يك آنزيم RNA در سال ۱۹۸۲ كشف شد، ادامه داشت. در آن سال پژوهشگري به نام توماس كچ از دانشگاه كلرادو، موجود تكسلولي عجيبي با جنسيتي هفتگانه كشف كرد. بعد از آن محققان توانستند آنزيمهاي RNA بيشتري در جانداران مختلف كشف و تعدادي را در آزمايشگاهها خلق كنند. RNA در ذخيرهي اطلاعات به خوبي DNA عمل نميكند، ثبات كمتري دارد و عملكرد آن مثل پروتئينها گسترده نيست؛ اما بهعنوان يك ابزار مولكولي، فعاليتها و قابليتهاي زيادي دارد. اين موضوع اين انديشه متخصصينيه را تأييد ميكند كه حيات اوليه از مولكولهاي RNA-اي كه قادر به همانندسازي و تشكيل مولكولهاي بيشتري از خود بودهاند، تشكيل شده است. اين كشف آنقدر الهامبخش بود كه والتر گيلبرت، عنوان جهان RNA بر سيارهي زمين نهاد.
حتي ممكن است اين مولكولهاي همانندساز، ادغام جنسي شوند. آنزيم RNA كه كشف شد تنها تكهي كوچكي از يك RNA بزرگتر بود كه ميتوانست خود را از آن جدا سازد و بهطور مستقل فعاليت كند. اما معكوس چنين واكنشي نيز وجود دارد كه طي آن RNA جديدي به زنجيرهي آنزيمي اضافه شود يعني RNA-هاي خودهمانندساز قادرند با مولكولهاي RNA ديگر ادغام جنسي شوند. اين قابليت RNA-ها نقش بزرگي در جهت تكامل آنها داشته است؛ چون باعث ميشود همانندسازهايي از دودمانهاي مختلف با يكديگر تركيب شوند و خانوادهي مشتركي تشكيل دهند و طبيعتا اين امر باعث تنوع بيشتر اين مولكولها شده است. سال ۲۰۰۰ بسياري از زيستشناسان به انديشه متخصصيني جامع در اين مورد رسيدند.
آنها روي ساختار فاكتورهاي سازندهي پروتئينها در سلولها كار ميكردند كه دريافتند پيشساز اصلي اين فاكتورها يك آنزيم RNA است. با توجه به اينكه پروتئينها توسط RNA سنتز ميشوند، پس بدون شك، ميتوان نتيجهگيري كرد كه حيات بايد در ابتدا توسط RNA-ها تشكيل شده باشد. مولكول RNA از چهار باز آلي متفاوت ساخته شده است: آدنين (A)، گوانين (G)، سيتوزين (C) و اوراسيل (U). هفت سال پيش گروهي از پژوهشگران به سرپرستي شيميدان انگليسي به نام جان سادرلند، مجموعهاي از مراحل را نشان دادند كه طي آنها برخي از واكنشهاي شيميايي منجر به ايجاد تركيبهاي شيميايي سيتوزين و اوراسيل شدند.
اما دانشمندان تاكنون نتوانستهاند پيدايش ديگر اجزاي بنيادي و سازندهي پورين RNA، يعني آدنين و گوانين را از همين طريق توضيح دهند. در سال ۱۹۷۲، يك شيميدان انگليسي به نام لزلي اورگل و همكارانش روشي براي تشكيل پورين توضيح دادند. اما بهگفتهي توماس كارل، شيميدان از دانشگاه لودويگ ماكسيميليان، فرايندي كه آنها براي تشكيل پورين نشان دادند، به انديشه متخصصين ممكن نميرسد؛ چرا كه در نتيجهي آن فرآيند، ميزان خيلي كمي از پورين توليد ميشود كه براي پيدايش حيات كافي نيست. او ميگويد بيش از ۴۰ سال است متخصص كارشناسان در جستجوي فرآيندها و تركيبات شيميايي سازندهي پورينه هستند.
كارل و همكارانش چند سال پيش هنگام مطالعهي نحوهي آسيب ديدن DNA سرنخ جديدي پيدا كردند. مولكول DNA شباهت زيادي به RNA دارد؛ به جز اينكه جاي اوراسيل را تيمين (Thyamine) گرفته است. آنها ميخواستند ببينند كه مولكولي به نام فورماميدوپيريميدين (FaPy) چگونه با DNA واكنش ميدهد و طي اين پژوهش پي بردند كه اين مولكول ميتواند با واكنش شيميايي منجر به تشكيل پورين شود. بنابراين، آنها تصميم گرفتند مطالعه كنند كه آيا شرايط زمين در دورههاي اوليه براي به وجود آمدن مولكول FaPy و در نتيجه تشكيل پورينها مناسب بوده است يا خير. اولين مرحله آسان بود و فقط به هيدروژن، سيانيد و آب نياز داشت. هيدروژن سيانيد مولكول سادهاي است كه تنها از سه اتم هيدروژن، نيتروژن و كربن تشكيل ميشود.
تقريبا همهي دانشمندان مرتبط همعقيده هستند كه در سالهاي اوليهي پس از پيدايش زمين، مولكول هيدروژن سيانيد به وفور وجود داشته است. اين ماده در آب سريع واكنش ميدهد و يكي از كلاسهاي مولكولي به نام آمينوپيريميدين (aminopyrimidine) را تشكيل ميدهد. اين مولكولها شامل چند گروه شيميايي به نام آمين هستند. در حالت عادي، اين آمينها طي واكنشهاي شيميايي، طيف گستردهاي از تركيبات شيميايي را تشكيل ميدهند. اما كارل ميگويد اكثر آن تركيبات، پورين نيستند. كارل بايد راهي پيدا ميكرد كه به غير از يك آمين مهم، جلوي واكنش شيميايي همهي آمينها را بگيرد.
RNA به دليل داشتن هيدروكسيل در كربن شمارهي ۲، پايدار نيست و در ذخيرهي اطلاعات به خوبي DNA عمل نميكند
وقتي تيم كارل، مقداري از نوع خاصي اسيد را وارد يك محلول شيميايي كردند، واكنش شيميايي باعث شد كه يك پروتون اضافه از اسيد جدا شود و به آمينوپيريميدين بچسبد. اين پروتون اضافه، واكنشپذيري همهي گروههاي آمين بهجز يكي از آنها را خنثي كرد. در كمال خوشحالي كارل، تنها آميني كه واكنشپذير باقي مانده بود دقيقا هماني بود كه ميتوانست منجر به تشكيل پورين شود؛ اين همهي ماجرا نيست. نتايج آزمايشگاهي بعدي نشان دادند كه آمين واكنشپذير روي مولكول آمينوپيريميدين سريع با فرميك اسيد يا فرماميد پيوند ميزند. سال گذشته، فضاپيماي روزتا هر دو تركيب شيميايي را روي يك دنبالهدار پيدا كرد. بنابراين دانشمندان فكر ميكنند كه احتمالا در ابتداي پيدايش زمين، اين دنبالهدارها روي زمين باريدند.
وقتي كه پيوندهاي شيميايي برقرار شدند، محصولات آن واكنشهاي شيميايي با قند واكنش دادند و مقادير زيادي پورين ايجاد شد. اما استيون بنر، شيميدان و متخصص پيدايش حيات، ميگويد به اين زوديها نميتوانيم قاطعانه اين توضيحات را براي پيدايش حيات بپذيريم. بنر قبول دارد كه توضيحات ارائهشده براي نحوهي تشكيل پورين يك قدم بزرگ رو به جلو است؛ اما حتي اگر درست باشند، شرايط شيميايي كه پورينها را به وجود آوردند با شرايط شيميايي كه سادرلند و گروهش توصيف كردهاند، همخواني ندارد. بنابراين مشخص نيست كه دقيقا آدنين، گوانين، سيتوزين و اوراسيل چگونه به هم پيوند خوردند.
حتي اگر همهي تركيبات سازندهي RNA در يك زمان و يك مكان كنار هم بودند، هنوز مشخص نيست كه چه چيزي باعث شد اين تركيبات به هم متصل شوند و RNA-ها را تشكيل دهند. دانشمنداني كه خاستگاه زندگي را مطالعه ميكنند، بر اين باورند كه اولين مولكول خودهمانندساز در دنياي RNA زندگي ميكرد. فرضيه دنياي RNA ميگويد قبل از اينكه DNA مادهي ژنتيك سلولها شود، اين وظيفه بر عهدهي مولكولهايي بود كه اولا ميتوانستند مانند خودشان را بسازند و دوما خاصيت آنزيمي هم داشتهاند. اين شيوهي زندگي بسيار سادهتر از زندگي كنوني است؛ چون هماكنون دو وظيفه يادشده از هم جدا شدهاند؛ DNA همانندسازي ميكند؛ درحاليكه پروتئين هم خاصيت آنزيمي دارد. پژوهشگران در كاليفرنيا تركيبي از RNA و آنزيمي به نام ريبوزيم در آب درست كردند.
آنها به اين نتيجه رسيدند كه ريبوزيم به قسمتهايي از مولكول RNA متصل ميشود و به آن اجازه ميدهد به مونومرها متصل شود تا بتواند RNA-هاي جديد بسازد. ريبوزيم از معدود آنزيمهاي از جنس RNA است. اين اولين باري است كه مادهي ژنتيك با چيزي به غير از آنزيم پروتئيني همانندسازي شده است و علاوه بر آن نشان داده شده است كه مادهي ژنتيك ميتواند با RNA بهتنهايي همانندسازي شود. اين يافته بخشي ديگر از «فرضيهي دنياي RNA» را اثبات ميكند.
فقط ريبوزيمهايي كه توان اتصال به مولكولهاي RNA را داشتند ميتوانستند سالم بمانند. در واقع آنچه اتفاق افتاده، همان پروسهي انتخاب طبيعي است. دليل اينكه مادهي بهدستآمده در آزمايش يك موجود كاملا زنده نيست، اين است كه ريبوزيم قادر به خودهمانندسازي نيست و نميتواند RNA بزرگتر از خودش بسازد. ولي به هرحال آزمايش نشان داد كه RNA بهتنهايي قادر به ايجاد زندگي اوليه است؛ حتي اگر اين پليمراز بهتر ساخته شود، ميتواند خودش را نيز همانندسازي كند. در واقع تنها قسمت گمشدهي پازل، مولكولي است كه بتواند به RNA متصل شود. ريبوزيمها براي دهههاي متوالي در بيوشيمي مورد استفاده قرار ميگرفتند؛ ولي در اين آزمايش، اين دو پژوهشگر با استفاده از آن، ميليونها گونه را سنتز كردند و همراه با مولكولهاي RNA درون لولهي آزمايشي قرار دادند.
RNA (ريبونوكلئيك اسيد) و DNA (دئوكسي ريبونوكلئيك اسيد) از انديشه متخصصين ساختار كاملا مشترك و مشابه هستند و شايد RNA همانند يك طرف نردبان DNA به انديشه متخصصين ميرسد؛ اما نكتهي مهم اين است كه RNA شكنندهتر و داراي قابليت انعطاف كمتري نسبت به DNA است و به احتمال زياد به همين دليل است كه DNA در نهايت قادر به شكل دادن ژنهاي ما شده است. اما بسياري معتقدند كه RNA، با وجود ضعفهاي ساختاري آن، در وهلهي اول از اين روند پيچيده به وجود آمده است. تا جايي كه بسياري از دانشمندان پيشنهاد دادهاند كه آن را بايد اولين مولكول خودهمانندساز روي زمين به شمار آوريم.
فرضيه دنياي RNA ميگويد كه قبل از DNA مولكولهايي وجود داشتند كه هم قابليت همانندسازي و هم خاصيت آنزيمي، داشتهاند
بر پايهي فرضيهي جهان مبتني بر RNA گفته ميشود كه RNA خود را از ميان مخلوطهاي حبابي كهن روي زمين به تعبيري «سرهمبندي» يا مونتاژ كرده و در ادامه نيز در تبديل اسيدهاي آمينه به پروتئينها و آنزيمها نقش داشته است. در نهايت، همان آنزيمها به RNA كمك كردهاند تا مولكول DNA از آن ساخته شود و اين مولكول نيز منجر به پيدايش حيات پيچيده روي زمين شده است. از سويي بسياري از محققان باور دارند كه در آن ميان مواردي هم بوده است كه در آن نوكلئوتيدهاي RNA (زنجيرههاي RNA) نيز احتمالا با رشتههاي تشكيل دهندهي DNA مخلوط و منجر به تشكيل رشتههاي مخلوطي كيمرا شدهاند.
كيمرا در زيستشناسي به اندامي گفته ميشود كه از دو يا چند ياختهي غير متشابه تشكيل شده است. آن رشتههاي كيمرا به احتمال زياد يك گام مهم در انتقال از RNA به DNA بودهاند. شواهد ارائهشده بهنوعي از اين ايده كه RNA و DNA در واقع بهصورت همزمان و بهطور بالقوه از مواد تشكيلدهندهي مشابه در سوپ اوليهي زمين به وجود آمدهاند، همراهي ميكند. اين در واقع نتيجهاي است كه محققان در Angewandte Chemie به آن رسيدهاند.
آنها نخستين گروهي نيستند كه چنين ايدهاي ارائه ميكنند. اما يافتههاي آنها شواهدي جديد براي حمايت از فرضيهي جايگزين در زمينهي ريشههاي حيات فراهم ميكند. اگر يافتههاي آنها بهصورت قطعي تأييد شود، لاخبار تخصصيا به اين معني نخواهد بود كه RNA باعث رشد و گسترش DNA نشده است.با اين حال همچنان جهش از اين مولكولهاي غير زنده به موجودات زندهاي كه داراي مولكول DNA هستند و توليد مثل ميكنند، فوقالعاده پيچيده است و هنوز از آن چيز زيادي نميدانيم.
در هر صورت يكي از ويژگيهاي اصلي و ضروري موجودات زنده، توانايي همانندسازي يا همان توليد مثل است؛ چه اين همانندسازي مثل باكتريها با تقسيم سلولي انجام شود و چه مثل پستانداران بزرگ با توليد مثل جنسي و بچهزايي. هيچ كس نميداند اين فرآيند چگونه شروع شد و چه مراحلي را طي كرد. هنوز كسي نتوانسته است در آزمايشگاه از عناصر غير زنده، موجود زنده به وجود بياورد. در دههي ۱۹۶۰ ميلادي، بعضي از دانشمندان فكر كردند كه شايد اولين مولكول همانندساز، يعني مولكولي كه ميتواند مثل خودش را بسازد. پروتئين نقشي اساسي در بهوجود آمدن موجودات زنده دارد. پروتئينها ميتوانند به اشكال مختلف و خيلي پيچيده دربيايند و تقريبا هر كاري را انجام دهند؛ مثلا بهعنوان آنزيم عمل كنند.
آنزيمها موادي هستند كه بهعنوان كاتاليزور، گسترهي بزرگي از واكنشهاي شيميايي عمل ميكنند. با اين حال اطلاعات لازم براي ساخته شدن پروتئينها در مولكولهاي DNA وجود دارد. بدون DNA پروتئينهاي جديد بهوجود نميآيند و بدون پروتئين هم DNA جديد به وجود نميآيد. بنابراين كدام اول پيدا شد، پروتئين يا DNA؟ در دههي ۱۹۶۰، كشف اينكه مولكولهاي RNA ميتوانند تا حدودي مثل پروتئينها عمل كنند، يك پاسخ جالب را به ذهن دانشمندان آورد. اگر RNA ميتوانست واكنشها را كاتاليز و همزمان اطلاعات را ذخيره كند، بعضي از مولكولهاي RNA بايد ميتوانستند مولكولهاي RNA بيشتري بسازند؛ بنابراين RNA-هاي همانندساز نيازي به پروتيينها نداشتند.
آنها ميتوانستند خودشان همه كار انجام دهند. مشخص شد كه RNA يك مولكول همه فن حريف است. اين يك دستاورد بزرگ براي اين ايده بود كه زندگي ابتدا از مولكولهاي RNA تشكيل شده است. با اين حال اين ايده هم يك اشكال بزرگ دارد. نميدانيم مولكولهاي RNA چگونه به وجود آمدند. آيا قبل از آن مولكولهايي سادهتر با توانايي همانندسازي وجود داشتند؟ بعضي از دانشمندان فكر كنند RNA اولين همانندساز نبوده است.
شايد قبل از دنياي RNA، دنيايي به نام TNA ،PNA يا ANA وجود داشته است. اينها همه مولكولهايي شبيه به RNA هستند كه به انديشه متخصصين ميرسد اجزاي آنها احتمال بيشتري براي به وجود آمدن خودبهخود داشته باشد. اشكال اينجا است كه اگر زندگي به يكي از اين شكلها به وجود آمده، شواهدي براي آن وجود ندارد. با تمام اين اوصاف، سؤالات زيادي باقي ميماند. از جمله اينكه اولين مولكولهاي همانندساز دقيقا كجا ظاهر شدند؟ حيات اوليه چه شكلي بود؟ انتقال به DNA و پروتئينها به چه صورت بود و كدهاي ژنتيكي چگونه ايجاد شدند؟ دانشمندان در آينده به تمام اين سؤالات پاسخ خواهند داد و بايد تا آن زمان صبر كنيم.
هم انديشي ها