چرا تئوري هاي مختلف توطئه معمولا ناقض يكديگر هستند
امروزه زمينتختگرايي و اين ايده كه فعاليتهاي انسان مسبب تغييرات اقليمي نيست از جمله متداولترين تئوريهاي توطئه محسوب ميشوند. محبوبيت اين دو تئوري از واپسين سالهاي قرن بيستم تا به امروز بهتدريج افزايش يافته است. در واقع هماكنون ۱۶ درصد از جمعيت ايالات متحده ميگويند به شكل ثابتشده و علمي زمين شك دارند؛ اين در حالي است كه ۴۰ درصد از آنان بر اين باورند كه تاثيرگذاري انسان بر تغييرات اقليمي يك فريب است. هرچند هواداران اين دو تئوري اغلب تحت تاثير عدم اعتماد عمومي به قدرت قرار دارند؛ اما طرفداري از يكي لاخبار تخصصيا بهمعني طرفداري از ديگري محسوب نميشود. در واقع، هواداران اين تئوريها معمولا مخالف يكديگر هستند.
براي مثال، زمينتختگرايان گزارشهاي سازمانهايي نظير ناسا دربارهي شكل قطب جنوب را دروغ ميپندارند. در واقع آنها اصلا به وجود چيزي به نام نيمكرهي جنوبي اعتقاد ندارند. با اين حال، دنيل شنتون، مدير انجمن زمين تخت بهكلي قانع شده (ظاهرا دستكم تا حدودي به لطف اطلاعات منتشرشده از سوي ناسا) كه تغييرات اقليمي در حال وقوع است و انديشه متخصصينات نسبتا متداول در اين باره را پذيرفته است.
در همين حال، آنتوني اسكاراموچي، مدير سابق ارتباطات كاخ سفيد كه تنها ۱۰ روز پس از تصدي اين مقام از سوي ترامپ بركنار شد، به كروي بودن زمين اعتقاد دارد؛ اما همانطور كه در گفتگو با CNN اعلام كرد، به تغييرات مردمزاد اقليمي كه براساس آن انسان مسئول گرمايش جهاني شناخته ميشود، باور ندارد. چنين استدلالهاي گزينشي در بين انديشه متخصصينيهپردازان توطئه كه اغلب با همديگر توافق ندارند، رايج است. با وجود اين، رسانهها، سلبريتيها و حتي سياستمداران بهطور معمول مقايسههاي گستردهاي بين شكگرايي به تغييرات اقليمي، زمين تختگرايي و ديگر تئوريهاي توطئه انجام ميدهند.
جعل داده؟
در زمينهي تغييرات جهاني اقليمي، گروههاي علمي هميشه حتي توسط سياستمداران در قدرت به جعل داده متهم ميشوند. اما چنين انتقادي اغلب بهشدت نقضكننده محسوب ميشود. براي مثال، شكگراياني را در انديشه متخصصين بگيريد كه به وقوع تغييرات اقليمي معتقدند؛ اما بهجاي انسان، عوامل طبيعي را مسبب آن ميدانند. اگر كسي استدلال ميكند كه براي نشان دادن گرمايش، دادهها جعل شدهاند يا به عبارت ديگر وقوع تغييرات اقليمي را بهكلي انكار ميكند، نميتواند در عين حال بر اين نكته تاكيد كند كه گرمايش بهطور طبيعي در حال وقوع است. در واقع يا گرمايش وجود دارد يا ندارد.
بهصورت مشابه، زمين تختگراياني كه معتقدند بهعلت استفاده از لنز دوربين فيشآي، زمين در تصاوير گرفتهشده از آن به شكل خميده نمايش داده ميشود، خودشان به ديسكي كه از لبههاي خميده برخوردار است، معتقد هستند. در واقع، يكي از معدود مشتركاتي كه بين تمام تئوريهاي مطرح توطئه وجود دارد اين است كه دانشمندان و حكومتها بهدلايلي نامعلوم درگير يك توطئهي بزرگ هستند.
بخش مهمي از استدلال تغييرات اقليمي مردمزاد علمي بر اين پايه است كه شدت دماي هوا هم در تابستان و هم زمستان افزايش يافته است. از قرار معلوم، يك مدل زمين تخت نميتواند از اين ايده همراهي كند. در واقع قابل قبولترين مدلهاي زمين تخت كه بيان دارند خورشيد در مداري مدور و ثابت در بالاي ديسك تخت در حال چرخيدن است، نشان ميدهند كه اصلا هيچ فصلي نبايد وجود داشته باشد؛ چه رسد به اينكه شدت دماي فصلي در چند دهه علت تغييرات اقليمي محسوب شود.
با اين حال شنتون در اين باره ميگويد:
تغييرات اقليمي فرآيندي است كه از ابتداي تاريخ ثبتشده تاكنون در حال تداوم و پيشرفت است.؛ اما بهانديشه متخصصين ميرسد كه بين افزايش اخير درجهي حرارت جهاني و ورود انسان به عصر صنعتي ارتباطي قطعي وجود دارد.
در اين مورد، مدير انجمن زمين تخت درست ميگويد. از سوي ديگر، شكگرايان به تغييرات اقليمي مردمزاد اغلب حاضر به پذيرش دليل علمي وقوع چرخههاي طبيعي زمين هستند و آنها را به جاي فعاليتهاي انساني مسئول تغييرات جهاني اقليم ميدانند. در اينجا به شكل واضح يك اختلاف انديشه متخصصين تلويحي ديگر بين يك مدل زمين تخت و مدل تغييرات اقليمي غير مردمزاد پيدا ميكنيم.
همچنين واضح است كه بسياري از شكگرايان به تغييرات اقليمي هنگام مباحثه دربارهي دادهها از نقشههاي شناختهشدهي علمي جهان استفاده ميكنند و بهصورت ناخودآگاه به (نسبتا) كروي بودن زمين اعتقاد دارند. بهعبارت ديگر، آنها به گرمايش جهاني يا Global Warming (گلوبال در لغت به معني كروي) باور دارند؛ پس كروي بودن زمين را حقيقي ميپندارند.
بيگانگان چطور؟
اگر حكومتها و دانشمندان بهشدت غير قابل اعتماد و غوطهور در فساد باشند، پس چرا يك نفر در هر مورد بايد به آنها اعتماد كند؟ در واقع، ديوار اعتماد در كجا فرو ميريزد؟ چرا شخصي كه در زمينهي شكل زمين به حكومتها و دانشمندان بدگمان است، گزارشهاي همين سياستمداران و سازمانهاي علمي را در مورد تغييرات اقليمي، آدمربايي بيگانگان، پسدمه يا هر موضوع ديگري جعلي نميداند؟
با اين حال، اين اشكال ظاهرا به اين زوديها مرتفع نخواهد شد. ايالات متحده بالاترين تعداد باورمندان به زمين تختگرايي و شكگرايي به تغييرات اقليمي مردمزاد را دارد و بريتانيا نيز فاصلهي چنداني با اين كشور ندارد. بيشترين تعداد شخصيتهاي ارشد سياسي (بيش از ۵۰ درصد) كه انسان را مسبب تغييرات اقليمي نميدانند، متعلق به ايالات متحده است. لازم به اشاره نيست كه ترامپ، رئيسجمهور فعلي اين كشور نيز از جملهي اين افراد محسوب ميشود و بارها اين موضوع را بهصورت علني اعلام كرده است. علاوه بر اين، تعداد زيادي از سلبريتيهاي شناختهشده نيز شكل ثابتشدهي زمين را زير سوال بردهاند.
البته هرچند دانشمندان ميتوانند يكديگر را مقصر بدانند؛ اما ميتوان خود روش علمي را بهعنوان عامل محدوديتكنندهي اصلي در منتقل كردن نتايج به مردم مقصر شناخت. علم تنها شكلي از دانش محسوب نميشود؛ بلكه يك روش تفكر انتقادي نيز بهحساب ميآيد.
دانشمندان بهضرورت بايد يافتههاي خود را به شيوهاي خاص و دقيق با تمركز بر احتمالات، مقادير قطعيت و فواصل اطمينان به مردم منتقل كنند. اين ميتواند براي مردم گيجكننده يا ناخوشايند بهانديشه متخصصين برسد. اما با فراهم كردن روايتهايي كه درك آنها به شكل راحتتري امكانپذير است، ميتوانيم بازده مباحثههاي علمي با مردم را افزايش دهيم. در دنياي پيچيدهي امروز كه روايتها در انحصار شبكههاي اجتماعي است، تعامل دانشمندان با مردم اهميتي بيش از پيش دارد.
خوشبختانه، بودجهي فعلي براي يادگيري و فعاليتهاي تعامل عمومي در دسترس دانشمنداني كه مايل به برقراري ارتباط و گفتگو با مردم هستند، قرار دارد تا آنها قادر سازد كه به جاي «اخبار جعلي»، حقايق را به جامعه منتقل كنند.
هم انديشي ها