بحران كمبود مواد غذايي در جامعه با ما چه خواهد كرد؟

چهارشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۵
مطالعه 15 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
جامعه‌‌ي فعلي ما به زنجيره‌هاي تأمين مواد غذايي پيچيده و مدرن وابسته است. با نابودي اين زنجيره بر اثر قحطي، جنگ و ديگر بلايا چه بر سر ما خواهد آمد؟
تبليغات

همه‌‌چيز تقريبا يك‌‌شبه رخ داد! شايد باور كردنش سخت باشد؛ ولي بحران در سارايوو، پايتخت بوسني و هرزگوين تقريبا يك‌‌شبه رخ داد. رهشاد تروبانيا، يك نوجوان معمولي ساكن در شهري پيشرفته و روبه‌‌رشد بود كه حتي چند سال پيش، ميزباني مسابقات المپيك زمستاني جهان را نيز برعهده داشت. تا اينكه در ۵ آوريل ۱۹۹۲، ناگهان دنيا براي او و ساير شهروندان سارايوو كاملا دگرگون شد.

شايد تنها چيزي كه به حتي به ذهن رهشاد و ساير ساكنين اين شهر بزرگ هم خطور نمي‌‌كرد، آغاز چنين كابوسي وحشتناك بود كه تا چهار سال به درازا كشيد؛ تمام شهروندان سارايوو يك‌‌شبه در محاصره‌‌ي ارتش صربستان درآمدند. در محاصره‌‌ي سارايوو، زندگي روزمره‌‌ي شهروندان عادي ناگهان قرين با صداي مهيب شليك توپخانه‌‌ها و تفنگ تك‌‌تيراندازها شد. صداي شليك‌‌هايي كور در جاي‌‌جاي شهر به‌‌گوش مي‌‌رسيد، كار به‌‌آنجا رسيده بود كه انجام اموري ساده مانند عبور از خيابان يا ايستادن در صف نان نيز براي مردم بدل به تجربه‌‌اي مرگبار شده بود؛ هر لحظه اين امكان وجود داشت كه شهروندان توسط سربازان مستقر در تپه‌هاي اطراف شهر مورد اصابت گلوله قرار گيرند.

درحالي‌‌كه شايد گلوله و خمپاره واضح‌‌ترين تهديد پيش‌‌روي ساكنين بخت‌‌برگشته‌‌ي سارايوو بود، اما تروبانيا و همسايگانش با تهديدي تازه مواجه شده بودند كه از دل شرايط جديد جامعه برخاسته بود: قحطي.

تروبانيا كه آن زمان تنها ۱۹ سال داشت اين‌‌گونه به خاطر مي‌آورد:

تقريبا مي‌‌توان گفت غذا دريك چشم‌‌برهم‌‌زدن تمام شد. اندك مواد غذايي موجود در فروشگاه‌ها به‌‌سرعت تمام شد و بسياري از فروشگاه‌ها غارت شدند. مواد موجود در كابينت‌‌ها و يخچال‌‌هاي خانه براي تغذيه‌‌ي يك خانوار چندان زياد نبودند و ديري نپاييد كه همه‌‌چيز تمام شد.
مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

حتي ايستادن در صف‌‌هاي طولاني توزيع جيره‌هاي غذايي آژانس‌هاي كمك‌رساني بشردوستانه و سازمان ملل در سارايوو نيز با ريسك‌‌هاي جدي همراه بود

با شروع بحران، مواد غذايي در يك چشم‌بر‌هم زدن تمام شد و فروشگاه‌ها يك‌شبه غارت شدند

تا زمان شكست محاصره‌‌ي سارايوو در سال ۱۹۹۶، بيش از ۱۱ هزارو پانصد نفر از ساكنين اين شهر تلف شدند. بسياري از غيرنظاميان در اثر اصابت گلوله‌‌هاي انفجاري، برخورد تركش‌‌ها و گلوله‌هاي سرگردان كشته شدند؛ بااين‌‌حال، دراين‌ميان يقينا كساني نيز بودند كه تنها بر اثر شدت سرما و گرسنگي جان باخته بودند؛ چراكه در طول محاصره، گاز و برق شهر نيز قطع شده بود.

تروبانيا به خاطر مي‌آورد كه با وجود هجمه‌‌ي سنگين مرگ و ويراني در شهر، ساكنان سارايوو مقاومتي مثال‌‌زدني از خود نشان دادند. او مي‌‌گويد:

مردم ساكن حومه‌‌ي شهر كه صاحب باغچه‌‌‌‌هاي براي پرورش گياهان بودند، محصولات خود را به اشتراك مي‌‌گذاشتند. آن‌ها بذرهاي خود را به همسايگان مي‌‌دادند تا آن‌‌ها نيز بتوانند در گلدان‌‌هاي كوچك روي بالكن خود، سبزيجات بكارند. طعم آن گوجه‌فرنگي‌‌هايي كه روي بالكن خودتان پروش مي‌‌داديد، دلچسب بود.

در حالي‌‌كه جامعه‌‌ي بين‌المللي مشغول رايزني در مورد نحوه‌‌ي مداخله در درگيري‌‌هاي روزافزون بوسني بود، نيروهاي كانادايي كه به‌‌عنوان بخشي از نيروهاي صلح سازمان ملل فعاليت مي‌‌كردند، موفق شدند فرودگاه سارايوو را بازگشايي كنند. اين گامي بسيار مهم بود؛ چراكه درادامه، بيش از ۱۲۰۰ هواپيماي حامل كمك‌هاي بشردوستانه‌‌ي سازمان ملل متحد در طي اين محاصره توانستند ۱۶۰ هزار تن مواد غذايي، دارو و ديگر كالاهاي ضروري را به‌‌دست شهروندان برسانند. تروبانيا اين چنين مي‌‌گويد:

بدون كمك‌‌هاي بشردوستانه، سارايوو ديگر قادر به ادامه‌‌ي حيات نبود. ۹۰ درصد از ساكنين تنها با مواد غذايي توزيع‌‌شده توسط سازمان ملل توانستند به زندگي خود ادامه دهند. تنها افراد بسيار ثروتمند مي‌توانستند جواهرات، آثار هنري و هر چيز باارزش ديگري را در ازاي غذاي بيشتر در بازار سياه مبادله كنند.
مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

مردم سارايوو درطول محاصره‌‌ي ۴۷ ماهه، تلاش مي‌كردند از هر تكه زميني براي پرورش غذاي موردنياز خود نهايت استفاده را ببرند

اما آن دسته از افراد كه پولي نداشتند، مجبور بودند به روش‌هاي ديگري براي تكميل جيره‌هاي غذايي ناچيز خود متوسل شوند. تروبانيا نيز مانند بسياري از هم‌‌قطاران خود درسارايوو، در تلاشي مايوسانه براي دفاع از خانواده و وطن خود سلاح به‌‌دست گرفت، هنگام بازگشت از جنگ نيز در بيمارستان شهر خون ‌داد و در ازاي تمامي اين خدمات، تنها يك كنسرو گوشت دريافت كرد. او درادامه مي‌گويد:

بسياري از شدت گرسنگي، اسلحه به‌دست گرفتند، در بيمارستان خون فروختند و درازاي همه‌ي اين‌ها، تنها يك كنسرو گوشت دريافت كردند

ما بايد روش‌‌هاي ديگري را نيز مي‌‌آزموديم. ما از ميان جزوه رايگان‌ها جست‌وجو مي‌‌كرديم تا ببينيم كدام گياهان خوردني هستند تا بتوانيم سالادي از اين نوع گياهان درست كنيم. روزهايي بود كه ما تنها يك تكه نان و چاي براي خوردن داشتيم و همچنين روزهايي بود كه همين‌‌ها را هم نداشتيم. اين يك تلاش واقعي براي بقا بود.

باور كردن وقوع چنين ماجرايي در قلب اروپا، آن هم در كم‌تر از ۳۰ سال پيش كمي دشوار است. اما داستان‌‌هايي نظير ماجراي تروبانيا هنوز به فراموش‌‌خانه‌‌هاي تاريخ سپرده نشده‌‌اند.

به‌‌لطف جنگ، ناآرامي‌‌هاي سياسي و خشكسالي، جهان ما امروزه در ميانه‌‌ي بدترين دوران قحطي خود از زمان جنگ جهاني دوم به‌‌سر مي‌‌برد. سيستم هشدار اوليه‌‌ي قحطي كه يك سازمان آمريكايي براي پيش‌‌بيني شرايط اضطراري بشر است، مي‌‌گويد در سال ۲۰۱۹، ۸۵ ميليون نفر از مردم ۴۶ كشور جهان نيازمند كمك‌‌هاي فوري غذايي هستند؛ اين جمعيت معادل مجموع جمعيت مردم بريتانيا، يونان و پرتغال است. بنابر اعلام برنامه‌‌ي جهاني غذا ازسوي سازمان ملل، برآورد مي‌شود كه هم‌‌اكنون ۱۲۴ ميليون نفر در سرتاسر جهان با بحران غذا مواجه هستند.

از سال ۲۰۱۵ تاكنون، تعداد افراد درمعرض خطر قحطي حدود ۸۰ درصد افزايش يافته است كه دراين‌ميان مردم سودان جنوبي، يمن، شمال‌‌غربي نيجريه و افغانستان بدترين وضعيت را تجربه كرده‌‌اند.

درحالي‌كه تصاوير كودكان دچار سوءتغذيه‌‌ي شديد در اتيوپي توانست در خلال دهه‌‌ي ۱۹۷۰ ميلادي عميقا روي آگاهي جوامع غربي مؤثر واقع شود، واقعيت تلخ آن است كه اين روزها چهره‌‌اي مدرن از قحطي، آن‌‌هم كاملا بدون سروصدا در حال ظهور است.

مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

چهره‌‌ي قحطي مدرن در چندين كشور آفريقايي از جمله سومالي تقريبا از ديد بسياري از جوامع توسعه‌‌يافته مخفي مانده است

به‌‌عنوان يكي از دلايل چنين غفلتي، به‌‌انديشه متخصصين مي‌‌رسد دنيا خود را متقاعد كرده است كه قحطي ديگر رخ نخواهد داد. البته اين كاملا درست است كه تعداد تلفات ناشي‌‌از قحطي كاهش يافته است. بنابر اظهارات الكس دوال، مدير اجرايي بنياد جهاني صلح در دانشگاه تاف از بوستون، در ۱۰۰ سال منتهي‌‌به دهه‌‌ي ۸۰ ميلادي، هر ساله يك ميليون نفر براثر قحطي جان خود را ازدست داده‌‌اند. او مي‌‌افزايد:

از آن زمان به بعد، ميزان مرگ‌‌ومير به ۵ الي ۱۰ درصد از مقدار خود رسيد. ما ديگر با هيچ جامعه‌‌اي مواجه نبوده‌‌ايم كه كاملا درگير گرسنگي بوده باشد. رشد بازارهاي جهاني، ايجاد زيرساخت‌هاي بهتر و سازوكارهاي بشردوستانه تقريبا قحطي را تا مرز ريشه‌‌كني پيش برد و اين روند تا همين چند سال پيش ادامه يافته بود.

قحطي در حال حاضر دوباره درشمايل تهديدي جديد ظاهر شده است. اما علت اين ظهور دوباره چيست؟ پاسخ اين پرسش در «جنگ» و «سياست‌‌هاي نادرست» نهفته است. دوال مي‌‌گويد:

اين به‌‌واقع يكي از طنزهاي دنياي مدرن ما محسوب مي‌‌شود. به‌‌لطف زنجيره‌هاي غذايي جهان و تجارت بين‌المللي، ما مي‌توانيم محصولات را تنها ظرف چند روز در سرتاسر اقيانوس‌‌ها جابه‌جا كنيم. ما امروزه مي‌توانيم قفسه‌هاي سوپرماركت‌‌هاي خود را انباشته از محصولاتي ببينيم كه هريك در گوشه‌‌اي از جهان توليد شده‌‌اند و اين توليدات حتي شامل كشورهايي مي‌‌شود كه در همسايگي همين جوامع قحطي‌‌زده زندگي مي‌‌كنند. با اين ميزان سرسختي مردم جهان، ظهور دوباره‌‌ي گرسنگي بسيار دورازذهن به‌‌انديشه متخصصين مي‌‌رسيد. يك دولت بايد بي‌‌اندازه بي‌‌كفايت باشد كه با سياست‌‌هاي خود بتواند مردم را از آنچه كه نياز دارند، محروم كرده و محيط‌ زندگي آن‌‌ها را نابود كند. اين همان شالوده‌‌ي انواعي از قحطي‌‌ها است كه ما امروزه در مكان‌هايي مانند سوريه، سودان جنوبي و يمن مي‌بينيم.
مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

مناقشات، خشكسالي و بي‌ثباتي سياسي باعث شده است تا بيش از ۸۵ ميليون نفر در نياز مبرم به كمك‌‌هاي فوري غذايي گرفتار آيند

اما حتي در كشورهاي توسعه‌يافته نيز دورنماي كمبود مواد غذايي شايد آنقدرها هم كه تصور مي‌‌كنيم، دور نباشد. زنجيره‌‌ي غذايي بين‌المللي كه امروزه غذاي ما را تأمين مي‌‌كند، در تعادل شكننده‌‌اي قرار گرفته است.

تنها بحران سياسي ناشي از تورم افسارگسيخته توانست كشوري نفت‌خيز نظير ونزوئلا را گرفتار بحران عميق غذا و دارو كند

دردناك آن است كه براي فروپاشي اين تعادل، حتما نبايد فجايعي نظير جنگ و خشكسالي رخ دهد. در ونزوئلا، كشوري كه سرشار از ذخاير غني نفتي است، بحران سياسي ناشي از تورمي افسارگسيخته منجربه كمبود غذا و دارو شده است؛ بحراني عميق كه خانواده‌ها را مجبور كرده كه با مصرف گوشت فاسد زندگي خود را بگذرانند و ميليون ‌ها نفر ديگر را نيز راهي كشورهاي همسايه كرده است. بحران مالي حوزه‌‌ي يورو نيز كه اقتصاد يونان را تا آستانه‌‌ي فروپاشي رسانده بود، باعث كمبود مواد غذايي در اين كشور بحران‌‌زده شد.

دراين‌ميان، «بيماري»، «آب‌‌و‌‌هواي نامناسب» و «افزايش ارزش‌ها» منجر به كمبود تعدادي از محصولات محبوب در سال‌هاي اخير شده است. افزايش ارزش برنج منجر به ايجاد وحشت در فيليپين و ديگر كشورهاي آسيايي شد و افزايش بي‌‌رويه ي تقاضا، باعث بروز بحران در تأمين اين غذاي اصلي شد. آب‌‌و‌‌هواي بد اروپا در سال ۲۰۱۰ خود آغازگر روند افزايشي ارزش در بسياري از سبزيجات بود و ازسوي ديگر با اشكالات پيش‌‌آمده در برداشت محصول در چندين كشور، جهان با كمبود سراسري آووكادو مواجه شد.

مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

بي‌ثباتي سياسي و افزايش سرسام‌آور تورم در ونزوئلا، منجر به اين شده است كه مردم با اين مانديشه متخصصينه از قفسه‌هاي خالي در فروشگاه‌‌هاي پايتخت روبه‌‌رو شوند

اعتراضات سال ۲۰۰۰ انگلستان در موضوع سوخت با بسته‌‌شدن مسير پالايشگاه‌هاي نفت و انبارهاي سوخت توسط كشاورزان و رانندگان تانكرها همراه شد. اين موضوع خود باعث شد سوپرماركت‌‌ها از ترس اتمام موجودي خود، اقدام به جيره‌‌بندي فروش موادغذايي خود كنند. حتي اقدام‌‌به احتكار مواد غذايي ازسوي مدارس، خانه‌هاي مراقبت، بيمارستان‌ها و خريداران بدبين در بريتانيا پس از برگزيت نيز نشان داد كه حتي چند شايعه درمورد احتمال كمبود مواد غذايي مي‌‌تواند چه آثار مخربي بر رفتارهاي اجتماعي داشته باشد.

دانستن اين نكته حائز اهميت است كه كمبود مواد غذايي منجر به قحطي نمي‌شود و بسياري از قحطي‌ها نيز نتيجه‌‌ي مستقيم كمبود غذا يا دسترسي به غذا نيستند. تنها زماني‌كه گرسنگي تبديل به يك تجربه‌‌ي جمعي مي‌‌شود، قحطي بُروز خواهد يافت.

اما بُروز ناامني غذايي پديده‌‌اي است كه بيشتر از آنچه كه تصور مي‌‌كنيم، رواج يافته است. بخش غذا و كشاورزي سازمان ملل برآورد كرده است كه نزديك به ۸۲۱ ميليون نفر در دنيا دچار سو تغذيه هستند. در ايالات‌متحده آمريكا كه خود يكي از بزرگ‌ترين صادركنندگان مواد غذايي جهان است، نزديك به ۱۲ درصد از خانواده‌‌ها در طبقه‌‌بندي «ناامني غذايي» قرار گرفته‌‌اند و چيزي حدود ۶.۵ ميليون كودك به غذاي كافي دسترسي ندارند.

دردهاي گرسنگي

اما گرسنگي با شما چه خواهد كرد؟ به‌‌دليل محدوديت‌‌هاي ناشي‌‌از مسائل اخلاقي درارتباط با انجام آزمايش‌‌هاي علمي در اين حوزه، دانشمندان مجبور هستند به‌‌جاي آزمايش‌‌هاي واقعي به تجربيات افرادي تكيه كنند كه پيش‌‌تر توانسته‌‌اند از دوره‌هاي گرسنگي و قحطي جان سالم به در ببرند. بردلي اليوت، روان‌شناسي از دانشگاه وست‌‌مينستر كه روي اثرات گرسنگي در مردي كه سابقه‌ي تحمل ۵۰ روز بدون غذا را داشته است، مي‌گويد: «در كوتاه‌مدت، براثر متابوليسم چربي‌‌هاي اضافي و بافت‌‌هاي ماهيچه‌‌اي شما دچار كاهش وزن خواهيد شد». بدن انسان به‌‌صورت شگفت‌‌انگيزي قادربه تحمل شرايط كاهش وزن است. وقتي بدن فرد ۲۰ درصد از وزن خود را از دست مي‌دهد، مصرف انرژي آن ۵۰ درصد كاهش خواهد يافت. دماي بدن پايين مي‌‌آيد و با غلبه‌‌ي رخوت و بي‌حالي در فرد، بدن سعي مي‌‌كند مقدار اندك انرژي را كه هنوز در اختيار دارد، حفظ كند. با‌‌اين‌‌حال، درنهايت، تمامي اندام‌ها به‌‌جز مغز شروع به تحليل‌رفتن مي‌‌كنند كه به انديشه متخصصين مي‌رسد خود نوعي مكانيزم سازگاري براي حفظ مغز در شرايط قحطي باشد. اليوت ادامه مي‌‌دهد:

همچنين ممكن است اشكالاتي براي كبد و كليه نيز رخ دهد. همچنين تنظيم فشار خون نيز دچار نقصان خواهد شد و اين بدان معنا است كه فرد به‌راحتي ممكن است از هوش برود.
مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

در حالي‌‌كه تصاوير مربوط‌‌به كودكان مبتلا‌‌به سوء تغذيه در طول دهه‌‌ي ۱۹۸۰ به‌‌شدت در رسانه‌‌ها منعكس شد، اما قربانيان قحطي اخير در يمن عمدتا ناديده گرفته شده‌اند

همان‌طور كه كمبود مواد معدني و ويتامين‌ها در بدن تداوم مي‌‌يابد، شانس بروز بيماري‌هايي مانند اسكوربوت (بيماري ناشي از كمبود ويتامين ث) و پلاگر (بيماري ناشي از كمبود ويتامين ب۳) نيز بيشتر مي‌شود. بنابر گفته‌‌هاي ريتا بهيتا از برنامه‌‌ي جهاني غذا طي دهه‌ي ۱۹۹۰ درمورد كمبود شديد مواد غذايي در كره‌‌ي شمالي، كودكان نسبت به بزرگسالان در معرض آسيب‌‌پذيري بيشتري هستند و دربرابر بيماري‌‌هاي عفوني زودتر نشانه‌‌هاي ضعف و زوال را از خود نشان مي‌‌دهند.

گاهي اعتصابات ناشي از سياست‌هاي غلط منجر به وحشت بازار، خريدهاي هيجاني، كمبود شديد و فروپاشي تعادل زنجيره‌ي غذا در يك جامعه‌ي مدرن مي‌شود

بقا بدون غذا مي‌تواند به‌‌شدت وابسته‌‌به عواملي نظير وزن بدن، تعداد ذخاير كالري موجود در چربي و ساير شرايط سلامتي فرد داشته باشد. زنان نسبت به مردان انعطاف‌پذيري بيشتري در اين شرايط دارند. اما به‌‌طور كلي، بيشتر افراد در صورت كاهش وزن بدنشان به نيمي از شاخص توده‌‌ي نرمال خود، جان خود را ازدست خواهند داد كه اين وضعيت معمولا پس از تحمل ۴۵ تا ۶۱ روز بدون مصرف مواد غذايي رخ خواهد داد.

اما حتي براي آن‌هايي كه از چنين شرايطي جان سالم به‌‌در مي‌‌برند، عواقب بلندمدت‌‌تر دورازذهن نخواهد بود.

گرسنگي طولاني‌مدت مي‌تواند بر قد افراد نيز تاثير بگذارد. اين وضعيت مي‌‌تواند منجر به بُروز كوتاه‌‌قامتي در جمعيت‌هايي شود كه از قحطي و كمبود شديد مواد غذايي رنج مي‌‌برند. كودكاني كه در شروع دوران قحطي بزرگ در چين (فاجعه‌اي كه بيش از ۳۰ ميليون نفر را در خلال سال‌‌هاي ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ به كام مرگ كشاند)، بين يك تا سه سال سن داشتند، در دوران بزرگسالي به‌‌طور متوسط ۲.۱ سانتي‌‌متر كوتاه‌‌تر از افرادي بودند كه در دوران قحطي پرورش نيافته بودند. آن‌ها همچنين بازوان لاغرتري داشتند، وزن آن‌‌ها حدود ۴.۴ درصد كمتر بود و به‌‌طور ميانگين موفقيت‌‌هاي تحصيلي كم‌‌تري را در مقايسه با سايرين كسب كردند. آمار سقط‌جنين در ميان زنان باردار متعلق به اين دوره‌‌ي زماني نيز بالاتر از حد معمول گزارش شد.

نوزاداني كه از قحطي اتيوپي در اواسط دهه‌‌ي ۱۹۷۰ جان سالم به در بردند، در دوران بزرگسالي با ريسك بالاتري در ابتلا به بيماري‌‌ها مواجه شدند. اين نتايج درحالي مننشر شد كه مطالعات ديگر، به فهرستي بلندبالا از مسائل پزشكي نظير فشار خون، ديابت و بيماري‌هاي قلبي اشاره داشت كه اين گروه از افراد در سنين بالاتر با آن‌‌ها دست‌‌وپنجه نرم مي‌‌كرده‌اند.

اما اثرات گرسنگي فراتر از سلامت جسماني است. در طول قحطي بزرگ چين، تعداد مشاغل با كاهش ۲۵ درصدي مواجه شدند و اين موضوع به‌‌شدت بر وضعيت اقتصادي كشور تاثير گذاشت. همچنين كودكاني كه از قحطي اتيوپي جان سالم به‌‌در بردند، در طول عمر خود با كاهش سه الي هشت درصدي درآمدهاي خود در مقايسه با ساير افراد معاصر خود مواجه شدند.

مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

بعضي از مردم در سارايوو به‌‌حدي به كمك‌‌هاي سازمان ملل براي تأمين غذا وابسته بودند كه مجبور بودند براي يافتن يك لقمه نان خوردن، در زباله‌‌ها جست‌‌وجو كنند

شايد اين مطالعات بتوانند سرنخ‌هاي مهمي را در اختيار ما قرار دهند؛ اما هرگز قادر نخواهند بود درد و رنج جان‌‌سوز ناشي‌‌از يك گرسنگي واقعي را براي ما نقل كند.

اوناگ والش، استاد مطالعات جنسيتي در دانشگاه گلاسكو كالدونين متوجه اين موضوع شد كه در خلال بُروز قحطي ايرلند طي سال‌‌هاي ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۱، شمار افرادي كه راهي بيمارستان‌‌هاي رواني شده‌‌اند، به‌‌طور خيره‌‌كننده‌‌اي افزايش يافته است. او مي‌‌گويد:

شمار افراد معرفي‌‌شده به آسايشگاه‌‌هاي رواني آن‌‌هم در ميان جمعيتي كه در طول اين زمان به‌‌طور مؤثر به نصف تعداد خود رسيده بودند، يك جهش عظيم را نشان مي‌‌داد. برخي از اين جمعيت ممكن است افرادي بوده باشند كه به‌دنبال يك وعده‌‌ي غذايي مناسب بوده‌‌اند و ازقضا مي‌‌دانستند در يك آسايشگاه چنين امكاني براي آن‌‌ها فراهم است؛ بااين‌‌حال، تغييراتي در نحوه‌‌ي تفكر افراد نيز قابل‌‌ مشاهده است.

مردم به‌‌شدت جبرگرا شده بودند. قحطي در ساحل غربي كه دسترسي به دريا و ماهي وجود داشت، وضعيت بدتري به خود گرفته بود. شايد اين موضوع چندان منطقي جلوه نكند؛ اما بايد بدانيد كه اين مردم تمامي دارايي‌‌هايشان شامل تورها و قايق‌هاي خود را فروختند. مردم گرسنه به تلاش براي به‌‌دام انداختن پرندگان، خوردن علف، گياهان هرز و  حتي كاه متوسل شدند.

اين ماجراهاي تلخ، دربرگيرنده‌‌ي سرنخ‌هايي درمورد چگونگي سازگاري يافتن مردم با شرايطي نظير ازدست‌‌رفتن ناگهاني منابع غذايي است.

مكانيسم‌هاي مقابله

در خلال قحطي هلند طي جنگ جهاني دوم، مردم گرسنه در فصل زمستان و اوايل بهار در تلاش براي زنده‌‌ماندن، شروع به جست‌‌وجوي گياهان و قارچ‌‌ها كردند.

تين ون‌‌آندل، يكي از اساتيد تاريخ گياه‌شناسي دانشگاه ليدن در هلند مي‌گويد در زمان آغاز جنگ جهاني دوم در هلند كه كشوري ثروتمند و پرجمعيت با پوشش گياهي نسبتا اندك محسوب مي‌‌شد، جست‌‌وجو براي گياهان اقدامي معمول محسوب نمي‌‌شد. مردم به نسخه‌‌هاي قديمي از جزوه رايگان‌‌هايي با موضوع روش‌‌هاي طبخ گياهان وحشي و نيز راهنمايي‌‌هاي خويشاوندان مسن خود براي يادگيري نحوه‌‌ي جمع‌آوري و پختن غذاهاي قابل‌‌خوردن روي آوردند. آن‌ها شروع به مصرف چغندر قند، پياز لاله، پوست سيب‌زميني، گزنه و قارچ‌هاي وحشي كردند.

مرجع متخصصين ايران بحران غذا / food crisis

در اوج دوران جنگ‌‌هاي جهاني، حتي پارك‌هاي سلطنتي لندن براي پرورش غذاي مايحتاج مردم اختصاص داده شد

ون‌‌آندل مي‌افزايد:

گروه‌هايي از مردم شهر شروع به پرسه‌زني در حومه‌‌ي شهر كردند. هر كس كه مي‌توانست تكه‌اي زمين را دراختيار بگيرد، آن را به باغچه‌‌ي سبزيجات تبديل مي‌‌كرد. مردم در حياط‌‌هاي شهري خرگوش پرورش مي‌دادند. آن‌ها حتي علوفه‌‌ي حيوانات را از مزارع يا ضايعات كشاورزي مي‌‌دزديدند.

در طول جنگ جهاني اول و دوم، بسياري از پارك‌هاي سلطنتي معروف لندن به مردم اختصاص داده شد تا بتوانند مايحتاج خوراكي خود را در اين مكان‌‌ها پرورش دهند. درحالي‌كه امروزه استفاده از گياه شابانك به‌‌عنوان يك افزودني رايج در سالادها استفاده مي‌‌شود، تاريخچه‌‌ي استفاده از آن به دوران جنگ جهاني دوم بازمي‌‌گردد؛ يعني دوراني كه ايتاليايي‌ها براي يافتن غذا به پرسه‌‌زني در حومه‌‌ي شهرها مشغول بودند.

در پي بحران اقتصادي يونان، تقاضا براي ثبت‌نام در مدارس يادگيري كشاورزي ازسوي مردم بالا رفت

اخيرا نيز تهديد كمبود مواد غذايي مردم را مجبور كرده است تا مشاغل سنتي‌‌تري را مدانديشه متخصصين قرار دهند. براي نمونه، به‌‌دنبال بحران اقتصادي در يونان و كمبود مواد غذايي در اين كشور، ثبت‌‌نام در مدارسي كه در آن دوره‌‌هاي يادگيري كشاورزي برگزار مي‌‌شد، با افزايش قابل‌‌توجهي مواجه شد.

اين اقدام مي‌‌تواند آن‌‌ها را در موقعيت به‌‌مراتب بهتري قرار دهد. بنابه گفته‌‌ي الكس دوال، درشرايط قحطي، جمعيت‌‌هاي روستايي بهتر از جمعيت‌‌هاي شهري قادر به بقا هستند. او مي‌گويد:

در مناطقي كه به‌‌صورت سنتي مستعد بُروز قحطي هستند، مردم مزارع خود و شيوه‌هاي بقاي مختص‌‌به‌‌خود را دارند. آن‌ها اندوخته‌‌هايي ارزشمند از دانش دارند. در آفريقا، مادربزرگ‌ها از غذاها، ميوه‌‌ها و دانه‌هاي خوراكي موجود در جنگل‌‌ها اطلاع دارند. اين دسته از افراد قادر به واكنش بسيار بهتري (در شرايط قحطي) خواهند بود.

براي رهشاد ترومبيا، خاطره‌‌ي آن كابوس ۴۷ ماهه‌‌اي كه وي در سال ۱۹۹۲ تجربه كرد، هرگز محو نخواهد شد. اما باوجود تمام آن وحشت‌‌ها و بدبختي‌‌هايي كه وي پشت سر گذاشته، او همچنان معتقد است كه شهر او تنها با درپيش‌‌گرفتن شيوه‌‌اي متفاوت از تغذيه توانسته از ورطه‌‌ي جنگ و قحطي نجات يابد. او اين‌‌گونه به خاطر مي‌آورد:

كل سارايوو تبديل به يك خانواده‌‌ي بزرگ شد. ما با يكديگر بسيار مهربان بوديم و همه‌‌چيز را با يكديگر به‌‌اشتراك مي‌‌گذاشتيم . اين چيزي بود كه من قبلا هرگز به‌‌چشم نديده بودم. مايه‌‌ي غرور من است كه در روزگار نااميدي و بدبختي، توانسته‌‌ام سارايوو را زيباتر از هميشه ببينم.

تصور چنين روزگار سختي براي ما كه تا نزديك‌‌ترين سوپرماركت محله‌‌ي خود با قفسه‌‌هايي آكنده از انواع مواد غذايي رنگارنگ، بيش‌‌تر از ۱۰۰ قدم فاصله نداريم، كمي دشوار است؛ اما قطعا هيچ‌‌يك از اهالي سارايوو، كاراكاس، صنعا يا دمشق نيز هرگز پيش از بُروز واقعه، حتي در ترسناك‌‌ترين خواب‌‌هاي خود نيز چنين كابوس‌‌هايي را به چشم نديده بودند. پس بد نيست كمي تامل كنيم، گاهي همه‌‌چيز تقريبا يك‌‌شبه رخ مي‌دهد.

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات