فناوريهاي خوانش و كنترل ذهن در راه هستند؛ جامعه آمادگي آنها را دارد؟
الگوهاي فعاليت الكتريكي مغز ميتواند نشاندهندهي حالت طبيعي و غيرطبيعي عملكرد شناختي فرد باشد. روشهاي جديد تحريك مدارهاي خاص مغز ميتواند بيماريهاي عصبي و رواني را درمان و رفتار را كنترل كند. در عبور از اين مسير اميدبخش، پرسشهاي اخلاقي بزرگي پيش روي ما قرار دارد.
توانايي مطالعه و دستكاري فعاليت الكتريكي مغز انسان اميدبخش انجام همان كاري براي مغز است كه بيوشيمي براي بدن انجام داده. وقتي به پزشك مراجعه ميكنيد، براي تشخيص سلامت بدن و بيماريهاي احتمالي از تجزيهوتحليل شيميايي خون استفاده ميشود. هشدار دربارهي اين مسئله كه سطح كلسترول شما زياد است و درمعرض خطر سكته قرار داريد، كمك كند براي جلوگيري از بروز چنين اتفاقي اقدامات لازم را انجام دهيد. بههمينترتيب، در پژوهشهاي آزمايشي كه قرار است بهزودي وارد حوزهي عملي پزشكي شود، تنها چند دقيقه نظارت بر فعاليت الكتريكي مغز با استفاده از الكتروانسفالوگرافي (EEG) و روشهاي ديگر، نهتنها ميتواند بيماريهاي عصبي را نشان دهد؛ بلكه وضعيتهاي رواني مانند اختلال نقص توجهبيشفعالي (ADHD) و اسكيزوفرني را نيز تشخيص ميدهد.
علاوهبراين، پنج دقيقه نظارت بر فعاليت الكتريكي مغز وقتي درحال انجام كاري نيستيد؛ اما ذهنتان سرگردان است، ميتواند نحوهي اتصالات مغز شما را نشان دهد. با استفاده از اين اطلاعات، ميتوان بهرهي هوشي را اندازه گرفت، قوتها و ضعفهاي شناختي را مشخص كرد، شخصيت فرد را فهميد و استعداد او را براي يادگيري انواع خاص اطلاعات تعيين كرد. براي مثال، ميتوان با استفاده از فعاليت الكتريكي مغز كودكي پيشدبستاني، پيشبيني كرد عملكرد او درزمينهي خواندن در مدرسه چقدر موفق خواهد بود. داگلاس فيلدز، نويسندهي جزوه رايگان مغز الكتريكي و مطلب حاضر ميگويد:
چانتل پرات، متخصص نوروسايكولوژي دانشگاه واشنگتن در سياتل، پس از پنج دقيقه ثبت فعاليت الكتريكي ذهن سرگردان من گفت بهدليل امواج بتاي ضعيف در بخش خاصي از قشر مغز كه پردازشكنندهي زبان است، يادگيري زبان خارجي براي من دشوار است. واقعا هم همينطور است. من زبانهاي اسپانيايي و آلماني را مطالعه كردم؛ اما هرگز بر آنها تسلط پيدا نكردم.
چگونه توانايي آگاهي از ذهن فرد باعث تغيير يادگيري و انتخابهاي شغلي خواهد شد؟ مارسل جاست، دانشمند علوم اعصاب دانشگاه كارنگيملون، همراهبا همكارانش در حال استفاده از تصويربرداري مغز با روش fMRI است تا بتواند آنچه فرد به آن فكر ميكند، كشف كند. پژوهشگران با استفاده از يادگيري ماشين براي تجزيهوتحليل الگوهاي پيچيدهي فعاليت مغز فرد وقتي او دربارهي عدد يا شيء خاصي فكر ميكند، جملهاي ميخواند، حس خاصي تجربه ميكند و نوع جديدي از اطلاعات را ياد ميگيرد، ميتوانند ذهن او را بخوانند و افكار و عواطف خاص وي را متوجه شوند. جاست ميگويد موضوعي خصوصيتر از فكر نيست؛ اما اين حريم خصوصي ديگر محترم نيست.
توانايي كشف افكار فرد در زمينههاي ديگري نيز به دانشمندان كمك ميكند و آنها ميتوانند كاري را پيشبيني كنند كه ممكن است فرد در آينده انجام دهد. جاست و گروهش با تماشاي اينكه مغز چگونه دربرابر شنيدن واژههايي مانند «مرگ» يا «خوشبختي» واكنش نشان ميدهد، ميتوانند بگويند فرد به خودكشي فكر ميكند يا نه.
همانطوركه مرگ غمانگيز رابين ويليامزِ كمدين و آنتوني بوردين مشهور نشان ميدهد، خودكشي اغلب حالت ناگهاني دارد؛ زيرا مردم گرايش دارند افكار خودكشي خود را از عزيزان و حتي درمانگر خود پنهان كنند. هك مغز براي كشف اينكه فرد در حال فكركردن به خودكشي است يا نه، ميتواند نجاتبخش باشد. اگر اين تكنيك در كشتار دبيرستان كلمباين بهكار رفته بود، شايد مانع از اين ميشد كه دو نوجوان همكلاسيها و معلمهاي خود را بكشند و خود نيز خودكشي كنند.
البته اين بينش درزمينهي خيالپردازي دربارهي خودكشي از قضاوت اين موضوع حاصل ميشود كه الگوي فعاليت مغز فرد از حالتي انحراف دارد يا خير كه طبيعي در انديشه متخصصين گرفته ميشود. مسئلهي مهم اين است در چه نقطهاي بايد فرد را با اين فرض از جامعه جدا كنيم كه فعاليت مغزي او از حالت طبيعي خارج شده است؟
توانايي كنترل فعاليت الكتريكي مدارهاي مغز اين قابليت را دارد كاري كه تحريك الكتريكي در درمان اختلالات قلبي انجام داده است، براي مغز نيز انجام دهيم. پژوهشگران و پزشكان با ارسال پالسهاي الكتريكي و مغناطيسي ازطريق پوست سر و با كاشت الكترود در مغز ميتوانند اختلال عصبي و رواني مختلفي از بيماري پاركينسون گرفته تا افسردگي مزمن را درمان كنند. بااينحال، چشمانداز كنترل ذهن بسياري را به وحشت مياندازد و تحريك مغز براي اصلاح رفتار و درمان بيماريهاي رواني تاريخچهي ناخوشايندي دارد.
در دههي ۱۹۷۰، رابرت هيث، نوروسايكولوژيست دانشگاه تولين، الكترودهايي وارد مغز مردي همجنسگرا كرد تا با تحريك مركز لذت مغز، طبيعت همجنسگراي او را درمان كند. دانشمند علوم اعصاب بهنام خوزه دلگادو نيز از تحريك مغز ميمونها و انسانها و حتي گاو نر استفاده كرد تا متوجه شود چگونه در سطح مدار عصبي، رفتارها و عملكردهاي خاص كنترل ميشوند و درصدد كنترل آنها با استفاده از فشردن دكمههاي دستگاه كنترل راديويي خود برآمد كه به الكترودهاي كاشتهشده در مغز انرژي ميداد. او توانست حركات را كنترل كند، افكار را تغيير دهد، خاطرات را فرابخواند و خشم و اشتياقش را نشان دهد و اين كار را با قصد تسكين رفتارهاي ناسالم انجام ميداد.
چشمانداز كنترل مغز فرد با استفاده از تحريك الكتريكي براي بسياري از افراد امري نگرانكننده است؛ اما روشهاي فعلي درمان اختلالات رواني و عصبي بيدقت و كلي هستند. داروهاي عصبي و داروهاي فعالكنندهي روان علاوهبر مدارهاي عصبي مدانديشه متخصصين، مدارهاي عصبي مختلف ديگري را نيز تحتتأثير قرار ميدهد و موجب بروز عوارض جانبي گستردهاي ميشود. نهتنها مغز، بلكه تكتك سلولهاي بدن تحتتأثير قرار خواهند گرفت كه با داروهايي مانند مهاركنندههاي انتخابي بازجذب سروتونين (SSRIs) در تعامل قرار ميگيرند. درحالحاضر، داروهاي موجود براي درمان بيماريهاي رواني و عصبي هميشه مؤثر نيستند و اغلب به روش آزمون و خطا تجويز ميشوند.
جراحي رواني، لوبوتومي پيشپيشاني نيز تاريخ غمانگيزي از سوءاستفاده دارد. علاوهبراين، اگرچه تمام جراحان با چشمانداز ازدسترفتن بيمار روي ميز جراحي روبهرو هستند، جراحان مغز و اعصاب با خطر نجات زندگي فرد، اما ازدستدادن ويژگيهاي فرد مواجهاند. حذف بخشي از بافت مغز با آسيبزدن به بافت سالم يا ناكامي در حذف تمامي بافتهاي دچار اختلال، ميتواند موجب برجاي ماندن اختلالات جسمي، شناختي، شخصيتي يا خلقي در بيمار شود.
الكتروشوك درماني (ECT) براي درمان افسردگي مزمن و ديگر بيماريهاي رواني، كل مغز را دچار تشنج ميكند. دراثر اين طوفان الكتريكي، مغز بهنوعي خود را مجددا تنظيم ميكند و اين روش براي بسياري از بيماران و نه همه سودمند است و گاهي نيز عوارض جانبي ناتوانكنندهاي بهدنبال دارد يا اصلا مؤثر واقع نميشود. بهجاي انفجار كل مغز با الكتريسته يا پركردن آن با دارو، تحريك دقيق مدار عصب دچار اختلال روش بسيار بهتري خواهد بود.
بهدنبال موفقيت تحريك عمقي مغز در درمان اختلال پاركينسون، پزشكان در حال استفاده از همين روش براي درمان طيف وسيعي از بيماريهاي عصبي و رواني از ديستوني گرفته تا اختلال وسواس جبري (OCD) هستند. باوجوداين، آنها اغلب اين كار را بدون درك علمي لازم از اختلال در سطح مدار عصبي انجام ميدهند. اين امر مخصوصا دربارهي بيماريهاي روانياي صادق نيست كه بهخوبي در حيوانات استفادهشده در آزمايشها نشاندادني نيست. تحريك الكتريكي در درمان اين وضعيتها ازجمله بيماري پاركينسون تأثير دارد؛ ولي فرايند آن كاملا درك نشده است. دانش لازم دربارهي مكان قراردادن الكترودها يا شدت و الگوي تحريك الكتريكي استفادهشده هميشه موجود نيست.
ابزارهاي غيرتهاجمي اصلاح امواج مغز و الگوهاي فعاليت الكتريكي در مدارهاي خاص مغز مانند بازخورد عصبي يا صداي ريتميك يا نور چشمكزن و تحريك مغناطيسي يا فراصوتي ازطريق پوست سر ميتواند بدون نياز به كاشت الكترود در مغز براي درمان بيماريهاي رواني و عصبي، فعاليت عصبي را اصلاح كند و موجب بهبود خلقوخو و شناخت شود.
سازمان غذا و داروي آمريكا در سال ۲۰۰۸ درمان افسردگي با تحريك مغناطيسي مغز از راه جمجمه را تأييد كرد. درادامه، بر اين روش درمان در درمان درد و ميگرن نيز صحه گذاشت. جريان الكتريكي را ميتوان ازطريق الكترودي روي پوست سر براي تحريك يا مهار شليك نورونها در مناطق مناسب مغز بهكار برد. ارتش آمريكا در حال استفاده از اين روش براي سرعتبخشيدن به يادگيري و تقويت عملكرد شناختي در خلبانان است. اين روش بسيار ساده بهانديشه متخصصين ميرسد و دستگاههاي تحريك مغز را ميتوان ازطريق اينترنت خريد يا با استفاده از باتريهاي ۹ ولتي آنها را ساخت.
روشهاي جديد تحريك دقيق مغز در حال طراحي و توليد است. روش سنتي تحريك الكتريكي مغز دقيق نيست و مسيري را دنبال ميكند كه كمترين مقاومت را در بافت مغز دارد و نورونهاي مناطق دوردست را نيز تحريك ميكند.
در حيوانات آزمايشگاهي، تحريك يا مهار بسيار دقيق شليك عصبي با استفاده از تكنيك اپتوژنتيك امكانپذير است. در اين روش براي كنترل دقيق شليك نورونها، از مهندسي ژنتيك براي واردكردن كانالهاي يوني حساس به نور به نورونهاي خاص استفاده ميشود و نور ليزر ازطريق فيبرنوري به مغز تابانده ميشود. تحريك اپتوژنتيك در انسان با كنترل دقيق مدارهاي عصبي خاص ميتواند بسياري از احتلالات رواني و عصبي را تسكين دهد؛ اما استفاده از اين روش در انسان كاري غيراخلاقي محسوب ميشود.
اگرچه درزمينهي تحريك مغز سابقهي ناخوشايندي وجود دارد و نگرانيهايي نيز همراه اين رويكرد است، در حال رسيدن به نقطهاي هستيم كه ديگر ناديدهگرفتن افراد دچار بيماريهاي شديد رواني و استفادهنكردن از رويكردهاي اپتوژنتيك يا تحريك الكتريكي مغز براي درمان يا فناوري خوانش فعاليت الكتريكي مغز براي تشخيص عيني وضعيت آنها غيراخلاقي تلقي ميشود. قابليتهاي جديد درزمينهي نظارت و دستكاري مستقيم فعاليت الكتريكي مغز موجب ايجاد سؤالات اخلاقي دلهرهآوري ميشود؛ اما ازآنجاكه در اين مسير قرار داريم، بايد با آنها روبهرو شويم.
هم انديشي ها