مغز انسان چگونه افكار خود را از ديگران تفكيك مي‌كند

پنج‌شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۸
مطالعه 4 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
انسان‌ها نه تنها از رفتار بلكه از ذهن يكديگر هم تقليد مي‌كنند. اما مغز انسان چگونه مي‌تواند ذهن خود را از ديگران تفكيك كند؟
تبليغات

انسان نسبت به افراد محيط پيرامونش حساس است. در دوران كودكي، والدين و معلم‌ها را مي‌بيند، راه رفتن، حرف زدن، خواندن و حتي استفاده از موبايل هوشمند را ياد مي‌گيرد. به انديشه متخصصين مي‌رسد در يادگيري عيني هيچ محدوديتي براي پيچيدگي رفتارها وجود ندارد.

اما جامعه آثار عميق‌تري بر مغز انسان دارد. افراد صرفا رفتار ديگران را كپي نمي‌كنند بلكه از ذهن آ‌ن‌ها هم تقليد مي‌كنند. هرچقدر سن افراد بالاتر مي‌رود بيشتر درباره‌ي تفكر، احساسات و خواسته‌هاي ديگران و چگونگي سازگاري با آن‌ها نكات بيشتري را ياد مي‌گيرند. مغز انسان در اين موارد عملكرد خوبي دارد و حتي مي‌تواند از محاسبات مغز ديگران هم تقليد كند.

اما مغز چگونه بين افكار خود و ديگري تمايز قائل مي‌شود؟ پژوهشي جديد كه در Nature Communications منتشرشده مي‌تواند به اين پرسش پاسخ دهد توانايي انسان براي تقليد از ذهن ديگران به‌شدت حائز اهميت است. نبود اين توانايي مي‌تواند اشكالات ذهني زيادي را به بار بياورد. براي مثال بدون اين فرآيند امكان همدردي با ديگران وجود ندارد يا حتي بدتر از آن ممكن است شخص نسبت به افكار ديگران بدگمان شود و درك متلاطم و شكننده‌اي از خود پيدا كند.

توانايي تفكر درباره‌ي ذهن ديگران يكي از پيچيده‌ترين اقتباس‌هاي مغز انسان است. روانشناسان تجربي اغلب اوقات اين توانايي را با روشي به نام «فرآيند باور غلط» ارزيابي مي‌كنند. در اين فرآيند، شخص يا همان «سوژه»، به شخص ديگر يا «شريك» نگاه مي‌كند كه شيئي را درون جعبه‌اي مخفي مي‌كند. سپس شريك خارج مي‌شود و سوژه به پژوهشگر نگاه مي‌كند كه شيء را از درون جعبه برداشته و آن را در مكان ديگري مخفي مي‌كند. وقتي شريك بازمي‌گردد، به‌اشتباه تصور مي‌كند شيء هنوز درون جعبه قرار دارد اما سوژه حقيقت را مي‌داند.

هدف فرآيند فوق اين است كه سوژه باور غلط شريك و باور صحيح خود به حقيقت را در ذهن داشته باشد؛ اما چگونه مي‌توان فهميد سوژه واقعا درباره‌ي ذهن شريك خود فكر مي‌كند؟

باورهاي غلط

دانشمندان علم اعصاب در طول ده سال گذشته به مطالعه انديشه متخصصينيه‌اي ذهن خواني با عنوان انديشه متخصصينيه‌ي شبيه‌سازي پرداخته‌اند. اين انديشه متخصصينيه ثابت مي‌كند وقتي اصطلاحا با كفش ديگران راه برويد، مغز شما سعي مي‌كند محاسبات مغز ديگري را شبيه‌سازي كند.

دانشمندان علم اعصاب به شواهد جذابي درباره‌ي شبيه‌سازي محاسبات مغز ديگران رسيده‌اند. براي مثال اگر شخص ديگري را در حال دريافت پاداش مثل پول يا غذا ببينيد، فعاليت مغزي شما هم در صورت دريافت پاداش عملكرد مشابهي خواهد داشت. با اين حال اين فرضيه بي‌نقص نيست. براي مثال اگر مغز شما، از محاسبات مغز ديگري تقليد كند چگونه مي‌توانيد ذهن خود را از شبيه‌سازي ذهن ديگران تشخيص دهيد؟

پژوهشگرها در آزمايش خود از ۴۰ شركت‌كننده درخواست كردند نسخه‌ي «احتمالي» باور غلط را اجرا كنند. سپس با استفاده از دستگاه fMRI‌ (پردازش تصوير رزونانس مغناطيسي كاركردي) از مغز آن‌ها اسكن گرفتند. fMRI از طريق رديابي تغييرات جريان خون به صورت غيرمستقيم فعاليت‌هاي مغز را اندازه‌گيري مي‌كند.

در آزمايش فوق به‌جاي باور به وجود يا عدم وجود شيء داخل جعبه، هر دو بازيكن بدون دانستن موقعيت قطعي اشياء، به احتمالاتي باور دارند. شيء هميشه در حركت است و بر همين اساس باور دو بازيكن هم تغيير مي‌كند. سوژه نه تنها با تلاش براي موقعيت شيء بلكه براي پي بردن به باور شريك خود هم به چالش گرفته مي‌شود. با آزمايش فوق مي‌توان از مدلي رياضي براي توصيف عملكرد ذهني سوژه در حين بازي استفاده كرد. طبق نتايج، شركت‌كننده‌ها هر بار كه اطلاعاتي را درباره‌ي موقعيت شيء به دست مي‌آوردند، انديشه متخصصين خود را تغيير مي‌دادند. همچنين هر بار كه شريك آن‌ها اطلاعات جديدي به دست مي‌آورد، شبيه‌سازي ذهني خود از شريك را هم تغيير مي‌دادند.

مدل يادشده با محاسبه‌ي پيش‌بيني و خطاهاي پيش‌بيني عمل مي‌كند. براي مثال، اگر شركت‌كننده‌‌اي احتمال ۹۰ درصدي را براي وجود شيء داخل جعبه پيش‌بيني كند، اما سپس متوجه شود شيء در جعبه نيست، مي‌توان گفت شخص مرتكب «خطاي بزرگ پيش‌بيني» شده است. سپس از اين تجربه براي بهبود پيش‌بيني‌هاي بعدي استفاده خواهد كرد.

به اعتقاد بسياري از پژوهشگرها، خطاي پيش‌بيني يكي از واحدهاي بنيادي محاسبات داخل مغز است. هر كدام از خطاهاي پيش‌بيني به الگوي مشخصي در فعاليت‌هاي مغزي ربط دارند. وقتي سوژه خطايي را پيش‌بيني مي‌كند و هنگامي كه درباره‌ي خطاهاي پيش‌بيني شريك فكر مي‌كند، مي‌توان به مقايسه‌ي الگوهاي فعاليت بين اين دو حالت پرداخت.طبق يافته‌ها، مغز از الگوهاي مشخصي براي خطاهاي پيش‌بيني و خطاهاي پيش‌بيني شبيه‌سازي‌شده استفاده مي‌كند. در نتيجه فعاليت مغزي شامل اطلاعاتي درباره‌ي اتفاق‌هاي جهان و افرادي است كه به اين اطلاعات فكر مي‌كنند. تركيب اين دو مي‌تواند به درك سوژه از خود بينجامد.

يادگيري مغز

 طبق نتايج آزمايش‌ها مي‌توان افراد را به‌گونه‌اي يادگيري داد كه براي خود و ديگري به صورت مجزا يا هم‌پوشا، الگوهاي مغزي بسازند. پژوهشگرها اين كار را با دستكاري وظايف انجام دادند به طوري كه سوژه و شريك هر دو سهم يكساني از اطلاعات داشتند (خيلي كم يا خيلي زياد). در صورتي كه الگوها مجزا باشند، سوژه‌ها در تفكيك افكار خود از افكار شريك عملكرد بهتري دارند؛ اما اگر الگوها همپوشاني بيشتري داشته باشند، عملكرد سوژه‌ها هم در تفكيك افكار خود از ديگران كاهش مي‌يابد.

در نتيجه مرز بين خود و ديگران در مغز، ثابت نيست بلكه مرزي انعطاف‌پذير است. مغز مي‌تواند اين مرز را تغيير دهد. اين پژوهش مي‌تواند دليل تجربه‌ي آشنايي دو فرد را توضيح دهد كه مدت زيادي را با يكديگر گذرانده‌اند و گويا به يك شخص تبديل شده‌اند و داراي افكار يكساني هستند. از انديشه متخصصينات آماري مي‌توان حس همدردي بين دو شخص را كه شباهت زيادي به يكديگر دارند در مقايسه با افرادي با پس‌زمينه‌هاي متفاوت توصيف كرد. در صورتي كه مرز بين خود و ديگري انعطاف‌پذير باشد، مي‌توان از اين ظرفيت براي درمان اختلال‌هاي روحي رواني استفاده كرد.

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات