اختلال هويت گسسته، چندشخصيتي يا تعدد شخصيت؛ علائم، علل و درمان

پنج‌شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۴
مطالعه 24 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
هويت گسسته، چندشخصيتي يا تعدد شخصيت (Dissociative Identity Disorder) اختلالي است كه در آن، دو يا چند شخصيت مجزا به‌طور مكرر، كنترل رفتار فرد را در دست مي‌گيرند.
تبليغات

اولين مورد مستند از اختلال هويت تجزيه‌اي در سال ۱۵۸۴ ثبت شد. اگرچه در آن زمان چنين اختلالي وجود نداشت؛ ولي فردي به نام ژان فري، مورد خود را كه جن‌زدگي ناميده بود، با جزئيات ثبت كرد و بعدها با ديدن جزئياتي كه نوشته بود، تشخيص داده شد كه آن بيمار، مبتلا به اختلال چندشخصيتي بوده است. سال‌ها بعد از آن نيز، هنگامي‌كه در سال ۱۷۹۱، اختلال هويت تجزيه‌اي در دختري ۲۰ ساله مشاهده شد، تصور نمي‌رفت كه اين اختلال چنان افزايش پيدا كند و مورد توجه قرار گيرد كه سوژه‌ي بسياري از جزوه رايگان‌ها و آثار سينمايي شود. هرچند كه تشخيص‌هاي بيشتر اين اختلال به سال ۱۹۸۰ برمي‌گردد كه ملاك‌هاي تشخيصي اختلال هويت تجزيه‌اي در DSM-3 به‌صورت صريح و روشن بيان شد.

همچنين سال‌ها بعد در دهه‌ي هفتاد ميلادي، رماني به نام سي‌بل منتشر شد. رماني كه داستان زندگي زني به نام سي‌بل با ۱۶ شخصيت متفاوت را روايت مي‌كرد. انتشار اين جزوه رايگان در افزايش توجه به اختلال هويت گسسته، بي‌تأثير نبود. فلورا ريتا شرايبر، نويسنده‌ي سرگذشت زندگي‌نامه «سي‌بل» در مقدمه‌ي جزوه رايگان عنوان مي‌كند كه براي پروراندن فصول مختلف جزوه رايگان به‌طور اصولي و سيستماتيك در كتب و نشريات مختلف تخصصي مشغول به جست‌وجو شده و با متخصصان اين رشته‌ي ‌خاص و تمامي كساني كه با «سي‌بل» در ارتباط بودند، به گفت‌وگو نشسته است. او همچنين عنوان مي‌كند هم‌زمان با اين تحقيق وتفحص، با شخصيت‌هاي مختلف سي‌بل نيز (۱۶ شخصيت) مسيرها و مسافرت‌هايي داشته است؛ زيرا براي آشكار كردن جزئيات هر يك از اتفاقاتي كه هركدام از اين شخصيت‌ها را تعريف مي‌كرد، لازم بود كه ابتدا آن‌ها را از هم تفكيك كند.

مرجع متخصصين ايران

(تصويري از سي‌بل)

انسان‌هاي چند شخصيتي، در طول تاريخ همواره سوژه‌‌هاي جذابي براي بسياري از آثار سينمايي و همچنين جزوه رايگان‌هاي حوزه‌ي ادبيات بوده‌اند و پرسوناژ پرطرفداري دارند. به همين خاطر، بسياري از مردم كه از دنياي روانشناسي نيز بي‌اطلاع بودند، توانستند به لطف اين آثار، اندك اطلاعاتي درباره‌ي اين اختلال رواني به دست آورند. اختلال هويت گسسته، اختلالي است كه در آن فرد دو يا چندين شخصيت فرعي دارد. شخصيت‌هايي كه فارغ از جنسيت فرد، ممكن است مرد، زن يا كودك باشند. اين هويت‌هاي فرعي، از هر انديشه متخصصين توانايي متفاوت بودن با شخصيت‌هاي ديگر را دارند. ممكن است يكي از اين شخصيت‌ها مبتلا به ديابت باشد، در حالي‌كه ديگري هيچ آثاري از اين بيماري را نشان ندهد. يكي از آن‌ها عينكي و ديگري چشماني بسيار قوي داشته باشد. يكي از آن‌ها حتي توانايي ورزش كردن به‌صورت معمول را هم نداشته باشد و ديگري كشتي‌گيري باشد كه مي‌تواند چندين‌ برابر وزن خود را بلند كند. آن‌ها همچنين از انديشه متخصصين آرزوها، نگرش‌ها، تمايلات، توانايي يادگيري، اصول اخلاقي، آهنگ كلام، نمرات شخصيت آزمون‌هاي شخصيت و شاخص‌هاي فيزيولوژيكي مانند ضربان قلب، فشار خون و EEG نيز، ممكن است با يكديگر متفاوت باشند. زنان مبتلا به اين اختلال، گزارش مي‌‌دهند كه گاهي حتي چندين‌بار در ماه دوره‌هاي قاعدگي را مي‌گذارند؛ زيرا هركدام از شخصيت‌ها به‌صورت جداگانه دوره‌هاي خودش را براي قاعدگي دارد.

اختلال هويت گسسته چيست؟

اختلال هويت گسسته كه سابق بر اين، اختلال «تعدد شخصيت» يا «چندشخصيتي» ناميده مي‌شد، اختلالي است كه در آن دو يا چند هويت (شخصيت) مجزا، به نوبت رفتار فرد را كنترل مي‌كنند. در اختلال هويت گسسته كه يكي از اَشكال اختلالات تجزيه‌اي و گسستگي است، فرد نمي‌تواند اطلاعات اتوبيوگرافيك يا رويدادهاي مهم زندگي خود را به ياد بياورد. اختلال هويت گسسته براي اولين‌بار در سال ۱۹۸۰ به‌صورت رسمي به DSM-3 اضافه شد و سابق بر آن، بسياري از موارد اختلال هويت گسسته، اسكيزوفرني تشخيص داده مي‌شد. در دهه‌ي هفتاد علاقه‌ي مردم به موضوع چندشخصيتي بودن با اقتباسي سينمايي از جزوه رايگان سي‌بل (sybil) افزايش يافت. اين فيلم سينمايي كه برداشتي از جزوه رايگان سي‌بل بود، داستان واقعي زندگي يك زن مبتلا به اختلال هويت گسسته را روايت مي‌كرد و مردم بسياري با آن ارتباط برقرار كردند.

در اختلال چند شخصيتي، هر حالت از هركدام از شخصيت‌ها، طوري تجربه مي‌شود كه انگار زندگي و گذشته‌ي مخصوص به خود را دارد

نام اختلال تجزيه هويت تا سال ۱۹۹۴، اختلال چند شخصيتي بود. تغيير نام اين اختلال، به اين خاطر صورت گرفت تا درك بهتري از بيماري ارائه دهد؛ زيرا اين اختلال بيشتر به تكه‌تكه و جدا‌شدن هويت اشاره دارد، تا افزايش يا رشد شخصيت‌هاي مجزا. اختلال هويت گسسته، نشانه‌ي ناتواني در ادغام جنبه‌هاي مختلف شخصيت (هويت)، حافظه و هشياري است. به عبارتي در اين اختلال، هر حالت از هركدام از شخصيت‌ها، طوري تجربه مي‌شود كه انگار زندگي و گذشته‌ي مخصوص به خود، و همچنين خودپنداره و هويت مخصوص به خود را دارد. در اختلال چند شخصيتي، هويت‌هاي مختلف معمولا اسامي مختلف دارند و شخصيت‌ها معمولا متضاد يكديگر هستند؛ مثلا اگر يكي از شخصيت‌ها سلطه‌جو باشد، ديگري سلطه‌پذير است. اگر يكي از شخصيت‌ها خرابكار باشد، ديگري سازنده است و اگر يكي از شخصيت‌ها فعال باشد، ديگري منفعل است.

افراد مبتلا به اختلال هويت گسسته، بسياري از رويدادهاي مهم زندگي را قطعه‌قطعه به ياد مي‌آورند. آن‌ها به عبارتي قطعاتي بزرگ از كل يك رويداد را به ياد نمي‌آورند. وسعت اين فراموشي‌ها، بسته به هويت‌هاي مختلف، كمتر يا بيشتر است. (شخصيت‌هاي خصومت‌آميز و پرخاشگر، معمولا حافظه‌ي كامل‌تري دارند؛ درحالي‌كه تعداد خاطرات ناقص در شخصيت‌هاي منفعل بيشتر است). در اختلال هويت گسسته، هويت‌هاي مختلف يك فرد، معمولا ادعا مي‌كنند كه از وجود هويت‌هاي ديگر بي‌خبرند؛ بااين‌حال ممكن است براي به دست گرفتن كنترل رفتار آن فرد، با يكديگر بجنگند. همچنين هويتي كه كنترل فرد را در دست ندارد، ممكن است با ايجاد توهم‌هاي شنيداري به سطح هشيار ذهن دسترسي پيدا كند. اين هويت اين كار را مثلا با دادن دستوراتي كه فرد احساس مي‌كند آن‌ها را احساس مي‌كند، مي‌شنود و بايد طبق آن‌ها عمل كند، انجام مي‌دهد.

مرجع متخصصين ايران

معيارهاي DSM-5 براي اختلال هويت گسسته

A. فرد، دو يا تعداد بيشتري هويت‌هاي متمايز يا حالات شخصيتي را تجربه مي‌كند. هويت‌هايي كه هر يك الگوي ثابت خود را براي ادراك، فكر كردن درباره‌ي محيط و خويش دارند. بعضي فرهنگ‌ها اين مورد را به‌عنوان «به مالكيت در آمدن»، «تسخير شدگي» يا «جن‌زدگي» توصيف مي‌كنند. در اين وضعيت، فرد احساس مي‌كند كه هويتش عوض مي‌شود. احساسي كه به آن «sense of self» يا حس هويت مختل مي‌گويند. در اين شرايط، اين خود فرد نيست كه تصميم مي‌گيرد چه كند؛ زيرا هيچ حس قدرت و كنترلي بر زندگي خود ندارد. به همراه اين احساس و در ارتباط با آن، در هيجان‌ها، رفتارها، هشياري، ادراك، شناخت و... فرد نيز تغييراتي به وجود مي‌آيد. اين علائم و نشانه‌ها را يا خود فرد متوجه مي‌شود و اعلام مي‌كند، يا ديگران مشاهده و گزارش مي‌كنند.

B. خلاءهاي مكرري در حافظه‌ي فرد درباره‌ي اطلاعات شخصي، شامل آدم‌ها، مكان‌ها، و اتفاقات، رخ مي‌دهند. به همين دليل فرد رويدادهاي روزمره، اطلاعات شخصي مهم يا رويداردهاي تروماتيك را به‌طور مكرر فراموش مي‌كند. اين فراموشي با فراموشي معمولي و عادي مطابقت ندارد.

C. نشانه‌ها باعث مي‌شوند در عملكرد اجتماعي، شغلي، يا ساير جنبه‌هاي مهم عملكرد فرد، رنج يا نقص شديدي به وجود آيد. رنج و نقصي كه به رسيدگي باليني نياز دارد.

D. اين اختلال بخش عادي از يك سري آداب و رسوم يا شعارهاي فرهنگي يا مذهبي كه مورد قبول اكثر افراد جامعه باشد، نيست. با‌اين‌حال، بايد توجه داشت كه در مورد كودكان نمي‌توان نشانه‌هاي مورد مباحثه را به همبازي‌هاي خيالي يا ساير بازي‌هاي تخيلي نسبت داد.

E. نمي‌توان نشانه‌ها را به آثار فيزيولوژيك و مستقيم يك ماده نسبت داد. (براي مثال، رفتارهاي افسارگسيخته‌اي كه در طول مسموميت با الكل رخ مي‌دهند). همچنين نمي‌توان آن‌ها را به عارضه‌هاي پزشكي مانند تشنج‌هاي موضعي پيچيده نسبت داد.

به‌طور كلي، نشانه‌هاي اختلال چند شخصيتي، استرس قابل ملاحظه‌ي باليني يا اختلالاتي در ارتباط اجتماعي، شغلي، يا ساير جنبه‌هاي مهم عملكرد فرد به وجود مي‌آورند. در اين اختلال، انتقال از يك هويت به هويت ديگر معمولا به واسطه‌ي استرس روان‌شناختي صورت مي‌گيرد. هويت‌هاي جايگزين در مبتلايان اختلال چند شخصيتي، به شكل واضحي براي اطرافيان‌ آن‌ها قابل تشخيص است.

نرخ شيوع اختلال هويت گسسته

به گزارش DSM-5، مطالعه‌ي بزرگسالان ساكن يه جامعه‌ي كوچك در آمريكا، نرخ شيوع ۱۲ ماهه‌ي اختلال هويت گسسته را ۱.۵ درصد نشان داد: ۱.۶ درصد براي مردان و ۱.۴ درصد براي زنان. حدود ۲ درصد مردم آمريكا مي‌گويند كه گسستگي را تا حدي كه بتوان آن را نابهنجار ناميد، تجربه كرده‌اند. انديشه متخصصينسنجي‌ها نشان مي‌دهند كه ۴ الي ۲۹ درصد افراد مبتلا به ساير اختلالات رواني، به يكي از اختلالات گسستگي نيز مبتلا هستند. بااين‌حال در سال‌هاي اخير، تعداد موارد گزارش شده، افزايش يافته‌اند.

مرجع متخصصين ايران

آيا شخصيت‌هاي فرعي در اين اختلال، مي‌توانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند؟

معمولا چند شيوه‌ي ارتباطي براي برقراري ارتباط شخصيت‌هاي فرعي در اختلال چند شخصيتي وجود دارد. در ارتباط‌هايي كه دوسر فراموشكارانه است، شخصيت‌هاي فرعي هيج آگاهي از وجود يكديگر ندارند. بااين‌حال در الگوهاي دوسرآگاهانه، هر شخصيت فرعي به خوبي از وجود ديگر شخصيت‌ها آگاه است. آن‌ها صداي ديگري را مي‌‌شنوند و در ميان خودشان صحبت مي‌‌كنند و با يكديگر ارتباط دارند.

متداول‌ترين الگوي ارتباطي در آن‌ها، ارتباط‌هاي يكسر فراموشكارانه است. در اين الگو بعضي از شخصيت‌هاي فرعي از ديگران باخبرند اما اين آگاهي دوطرفه نيست. به آن هويت‌هايي كه آگاه هستند، شخصيت‌هاي فرعي هم‌هشيار گفته مي‌‌شود. همچنين شخصيت‌هايي كه نظاره‌گرهاي ساكتي هستند نيز وجود دارند. آن‌ها كارها و تفكرات شخصيت فرعي ديگر را مي‌‌بينند، اما با آن‌ها ارتباط ندارند. بعضي مواقع درحالي‌كه يك شخصيت فرعي ديگر حاضر است، شخصيت فرعي هم‌هشيار، خودش را به‌صورت غيرمستقيم مي‌‌شناساند. او اين كار را با ايجاد فعاليت‌هايي مانند توهم‌هاي شنيداري يا نوشتن خودكار نشان مي‌دهد.

سبب شناسي اختلال هويت گسسته

مطالعات نشان مي‌دهند كه بيش از ۹۵ درصد افراد مبتلا به اختلال هويت گسسته، در كودكي مورد بدرفتاري فيزيكي و سواستفاده‌ي جنسي قرار گرفته‌اند

طبق مطالعات بسياري كه در زمينه‌هاي مختلف، جهت سبب‌شناسي اختلال هويت گسسته صورت گرفته است، اختلال چند شخصيتي يا اختلال هويت گسسته، با تجربه‌هاي تروماتيك شديد در كودكي مانند بدرفتاري، داراي ارتباط مستقيم است. بدرفتاري فيزيكي و سوء‌استفاده‌هاي جنسي از كودكان، بيشترين منبع تروماي كودكي معرفي مي‌‌شوند. مطالعات نشان مي‌دهند كه بيش از ۹۵ درصد افراد مبتلا به اختلال هويت گسسته، در كودكي مورد بدرفتاري فيزيكي و سواستفاده‌ي جنسي، از جمله سواستفاده‌ي جنسي از سوي محارم خود قرار گرفته‌اند. اكثر افراد روان‌رنجور اعلام مي‌كنند كه اختلال آن‌ها از كودكي، اغلب پيش از دوازده سالگي، و همگام با تروماهاي شديد به وجود آمده است. اين پديده نشان مي‌دهد كه اختلال هويت گسسته، ممكن است نوعي روش مقابله باشد كه كودكان و نوجوانات آن را اتخاذ مي‌كنند تا خود را از درد و رنجي كه تجربه مي‌كنند، دور نگه دارند.

فرد در اين اختلال، به‌ويژه به اين علت آسيب‌پذير است كه شديدا مستعد خودهيپنوتيزمي ‌است. افرادي كه هيپنوتيزم مي‌شوند، وارد حالتي شبيه خواب مي‌شوند، كه در آن حالت بسيار تلقين‌پذيرند. در اين وضعيت آن‌ها مي‌توانند به شيوه‌هايي رفتار، ادراك يا فكر كنند كه در حالت عادي غيرممكن به انديشه متخصصين مي‌رسيد. براي مثال آن‌ها ممكن است به‌طور موقت نابينا، ناشنوا يا بي تفاوت به درد شوند. به عبارتي در اين فرايند، «ادراك» آن‌ها تغيير مي‌كند. هيپنوتيزم مي‌تواند به افراد كمك كند تا رويدادهايي را كه سال‌ها قبل روي‌داده و فراموش شده‌اند، به ياد بياورند. بسياري از روان‌درمانگران از اين موضوع براي درمان اختلال هويت گسسته استفاده مي‌كنند. شباهت بين هيپنوتيزم و اختلالات گسستگي، بسيار زياد است. هر دو عارضه‌هايي هستند كه در آن‌ها افراد بعضي موضوعات را براي مدتي فراموش مي‌كنند؛ اما بعدا دوباره به ياد مي‌آورند و در هر دوي اين موارد، افراد فراموش مي‌كنند، بدون آن‌كه بدانند چرا فراموش كرده‌اند، يا اصلا نمي‌دانند كه چيزي فراموش شده است.

اين شباهت‌ها باعث شده‌اند كه انديشه متخصصينيه‌پردازان به اين نتيجه برسند اختلالات گسستگي، ممكن است نوعي خود‌هيپنوتيزمي باشند كه در آن افراد خودشان را هيپنوتيزم مي‌كنند تا رويدادهاي ناخوشايند را فراموش كنند. خودهيپنوتيزمي نيز فرآيندي است كه فرد داراي اختلال چندشخصيتي به وسيله‌ي آن مي‌‌تواند به‌صورت ارادي خود را در حالت‌هاي خلسه قرار دهد. درواقع فرد درمي‌يابد كه ايجاد شخصيت ديگر به وسيله‌ي خودهيپنوتيزمي‌، او را از فشار عاطفي آزاد مي‌‌كند، به طوري‌كه در آينده هر وقت كه او با اشكالات عاطفي ديگري مواجه مي‌‌شود، براي تحمل اين فشار، شخصيت‌هاي جديدي را مي‌آفريند.

جالب است بدانيد تمام كساني كه بدرفتاري دوران كودكي را تجربه مي‌‌كنند، دچار اختلال هويت تجزيه‌اي نمي‌‌شوند. اين موضوع باعث به وجود آمدن اين انديشه متخصصينات مي‌شود كه كساني كه دچار اختلال هويت تجزيه‌اي (اختلال چند شخصيتي) مي‌‌شوند، بيماري‌پذيري دارند. مدل شناختي اجتماعي، اختلال هويت تجزيه‌اي را، نتيجه‌ي يادگيري اجراي نقش‌هاي اجتماعي مي‌‌داند. طبق اين مدل، همزادها در واكنش به القاي درمانگران، رو‌به‌رو شدن با گزارش‌هاي رسانه‌ها درباره‌ي گسستگي هويت، يا عوامل فرهنگي ديگر ظاهر مي‌‌شوند. بنابراين يكي از تلويحات اين مدل آن است كه گسستگي هويت مي‌‌تواند در خلال درمان به وجود بيايد، اما اين به اين معنا نيست كه اين اختلال، فريبكاري آگاهانه تلقي مي‌‌شود. درواقع اين انديشه متخصصينات معتقد است كه اين امر به‌صورت عمدي يا هشيار توسط فرد مبتلا پذيرفته نمي‌‌شود، بلكه به‌طور خودانگيخته با آگاهي كم يا بدون آگاهي رخ مي‌‌دهد.

بيماران مبتلا به اختلال چند شخصيتي معمولا خاطرات اتوبيوگرافيك خود، مخصوصا خاطرات متعلق به رويدادهاي كودكي، را به ياد نمي‌آورند

در چندسال تخير، تحقيقات سيستماتيك درباره‌ي عوامل ژنتيكي آغاز شده‌اند، اما مطالعات مقدماتي هيچ‌گونه شواهدي دال بر سهم قابل‌توجه ژن‌ها در اين اختلال به دست نياورده‌اند. روان تحليلگران باور دارند كه اختلال چند شخصيتي، در اثر سركوب ايجاد مي‌‌شود. هر فردي از سركوب تا حدي استفاده مي‌‌كند، اما افرادي كه اختلال هويت گسسته دارند، خاطرات خود را به‌شدت سركوب مي‌‌كنند. اين انديشه متخصصينيات باور دارند كه استفاده‌ي مستمر از سركوب توسط يك تروما در كودكي برانگيخته شده است. در مقابل رفتارگرايان اظهار مي‌‌دارند كه اختلالات گسستگي، در پاسخ به شرطي‌سازي كنشگر ايجاد مي‌‌شود. به عبارتي افرادي كه رويداد آسيب‌زا را تجربه مي‌‌كنند، ممكن است هنگامي ‌كه ذهنشان درگير موضوعات ديگري شود، يك تسكين موقت پيدا كنند. هر دوي اين انديشه متخصصينات‌ها تا حدودي توسط پيشينه‌ي بيماران مبتلا به اين اختلال حمايت مي‌‌شوند، اما رفتارگراها نتوانستند توضيح دهند كه رهايي موقتي و نرمال از يك خاطره‌ي رنج‌آور، چگونه به يك بيماري پيچيده گسترش پيدا‌ مي‌كند.

از نشانه‌هاي ديگر اختلال هويت گسسته يا اختلال چند شخصيتي، مي‌توان به خلق‌وخوي افسرده، صدمه زدن به خود، انديشه‌پردازي و اقدامات مكرر خودكشي و گريز اشاره كرد. يادزدودگي تقريبا هميشه به شكل‌هاي مختلف در اين افراد وجود دارد. بيماران مبتلا به اختلال چند شخصيتي معمولا خاطرات اتوبيوگرافيك خود، مخصوصا خاطرات متعلق به رويدادهاي كودكي، را به ياد نمي‌آورند. فواصل زماني عاري از خاطرات روي پيوستار حافظه معمولا مرز دقيق و مشخص دارند كه اين موضوع با افت نرمال در توان بازيابي خاطرات كودكي مغايرت دارد.

يادزدودگي گسستگي در مبتلايان به اختلال چند شخصيتي، به سه شيوه‌ي اصلي بروز پيدا مي‌‌كند:

  • خلاءهايي در حافظه‌ي دور و رويدادهاي زندگي شخصي (برخي رويدادهاي مهم زندگي)
  • لغزش‌هايي در حافظه‌ي معمول فرد
  • پي بردن به شواهدي از اقدامات و كارهاي روزمره‌اي كه فرد انجام داده است؛ اما آن‌ها را به ياد ندارد.

اختلال هويت تجزيه‌اي  يا اختلال چند شخصيتي معمولا در كودكي شروع مي‌‌شود، هرچند اغلب بيماران هنگام تشخيص، ۲۰ تا ۳۰، يا ۴۰ تا ۵۰ ساله هستند.همچنين محققان بر اين باور هستند كه بيشتر موردهاي گسستي هويت درگير ۲ يا ۳ شخصيت فرعي هستند، اما مطالعات اخير اعلام مي‌‌كند كه در ۵۰ درصد موارد، افراد بيش از ۱۰ هويت را نشان مي‌‌دهند و ميانگين تعداد هويت‌هاي فرعي در هر بيمار بسيار بيشتر است (براي زنان ۱۵ تا و براي مردان ۸ هويت در هر بيمار). حتي برخي از بيماران از صد هويت خبر مي‌‌دهند. بسياري از موارد گزارش شده اختلال هويت تجزيه‌اي يا اختلال چند شخصيتي اكنون در مقايسه با گذشته، هويت‌هاي غيرعادي‌تر و حتي عجيب و غريب (مانند حيوان بودن) و پيشينه‌هاي بسيار نامعقول‌تر (مانند بهره‌كشي شيطاني تشريفاتي در كودكي) را شامل مي‌‌شوند.

روان‌شناسان به‌طور فزاينده‌اي در تلاش بوده‌اند تا قربانيان بدرفتاري كودكي را متقاعد سازند كه جزئيات بدرفتاري را افشا كنند، يا هويت‌هاي فرعي خود را نشان دهند. شواهد نشان مي‌دهند كه قدرت تلقيت هيپنوتيزمي ممكن است آنقدر زياد باشد كه باعث ايجاد شخصيت‌هايي شود كه وجود ندارند. بسياري از نشانه‌هاي اختلال هويت گسسته را به آساني مي‌توان تقلب كرد. بعضي متخصصان تخمين مي‌زنند كه حدود ۲۵ درصد از موارد اختلال هويت گسسته، تظاهر دروغين است يا در اثر روان‌درماني به وجود آمده است. اختلالات گسستگي مثل اختلال هويت گسسته، با تروما و PTSD مرتبط هستند. اختلالاتي كه در سربازان از جبهه برگشته‌ي جنگ ويتنام مشاهده شد، باعث افزايش توجه به اين دو سندروم (تروما و PTSD) شده است.

مرجع متخصصين ايران

تشخيص افتراقي اختلال هويت گسسته

اختلال افسردگي اساسي:

مبتلايان اختلال هويت گسسته، اغلب افسرده‌اند و امكان دارد نشانه‌هاي آنان ملاك‌هاي اختلال افسردگي اساسي را يادآوري كند. سنجش و ارزيابي دقيق نشان مي‌‌دهد كه اين افسردگي در برخي از موارد با ملاك‌هاي كامل اختلال افسردگي اساسي مطابقت ندارد. اختلال افسردگي، در مبتلايان اختلال هويت تجزيه‌اي اغلب يك ويژگي مهم دارد: خلق افسرده و شناخت‌ها نوسان مي‌‌كنند؛ زيرا اين موارد در برخي از حالات هويت احساس مي‌‌شوند، اما در حالات ديگر وجود ندارند. به عبارتي برخي از هويت‌ها، ممكن است از افسردگي رنج ببرند، اما ديگر هويت‌ها علائمي از آن نشان ندهند.

اختلال‌ دوقطبي:

براي مبتلايان اختلال هويت گسسته، اغلب به اشتباه تشخيص اختلال دوقطبي مطرح مي‌‌شود. تغييرات نسبتا سريع در خلق مبتلايان اين اختلال، ناشي از تغييرات ذهني سريع در خلق است كه معمولا در حالات گسستگي گزارش مي‌‌شوند و گاهي با نوسان در سطوح فعاليت همراه‌ مي‌شوند. اين نوع تغييرات معمولا طي چند دقيقه يا چند ساعت اتفاق مي‌افتند و برخلاف تغييرات خلقي آهسته‌تر در اختلال‌هاي دوقطبي است.

اختلال استرس پس از سانحه:

اين تشخيص افتراقي مستلزم اين است كه متخصص باليني وجود يا فقدان نشانه‌هاي گسستگي را كه مشخصه‌ي اختلال استرس حاد يا اختلال استرس پس از سانحه نيستند، تعيين كند. افرادي كه گرفتار اختلال هويت گسسته هستند، نشانه‌هاي گسستگي‌ دارند كه مربوط به اختلال استرس پس از سانحه نيست. اين نشانه‌ها عبارت‌اند از:

  • يادزدودگي‌ها براي بسياري از رويدادهاي روزمره
  • واكنش‌هاي تاخيري گسستي كه ممكن است در پي محتواي واكنش‌هاي تاخيري رخ دهند
  • مزاحمت از طريق حالات هويت گسستي در احساس خويشتن و عامليت فرد
  • تغييرات گهگاه و تمام عيار در ميان حالات مختلف هويت

اختلال‌ اسكيزوفرني

اختلال تجزيه هويت معمولا به دليل علائم مشابه با اسكيزوفرني اشتباه تشخيص داده مي‌شود.صداهاي ارتباطي دروني و شخصي در اختلال هويت تجزيه‌اي، به‌ويژه صداي يك كودك ممكن است با توهم‌هاي روان‌پريشي اشتباه گرفته شود. مبتلايان اين اختلال اين گونه نشانه‌ها را با هويت‌هاي ديگري تجربه مي‌‌كنند و براي اين پديده‌ها تبيين‌هاي هذياني ندارند. به همين دليل، اغلب مواقع نشانه‌ها را به شيوه شخصي شده‌اي توصيف مي‌‌كنند. با‌اين‌حال، اسكيزوفرني برخلاف DID , با جنون همراه است و افراد مبتلا به اين اختلال, تماس خود با واقعيت را از دست ميدهند و چيزهايي را ميبينند, ميشنوند و احساس مي‌كنند كه حقيقت ندارد. بسياري از افراد تصور مي‌كنند اسكيزوفرني با شخصيت هاي مختلف توصيف مي‌شود, اما چنين باوري كاملا اشتباه است. اسكيزوفرني عمدتا شامل توهم و خيال است. اين در حالي است كه اختلال تجزيه هويت از طريق يك هويت تجزيه شده و متناقض تعريف مي‌شود و فرد در ادغام شخصيت هاي مختلف خود به يك شخصيت واحد دچار اشكال است

همچنين تشخيص افتراقي اختلال هويت گسسته با اختلال‌هايي مانند اختلال‌هاي ناشي از مواد يا دارو، اختلال‌هاي شخصيت خصوصا نوع مرزي، اختلال تبديلي و اختلال‌هاي حمله صرعي حايز اهميت است.

گاهي در اختلال هويت گسسته يكي از هويت‌‌ها تصميم مي‌گيرد هويت ديگر را به قتل برساند. به عبارتي احتمال رفتارهاي خودكشي يا آسيب زدن به خود در اين اختلال بسيار زياد است

ويژگي‌هاي باليني اختلال هويت گسسته

در اين اختلال، افت حافظه (فراموشي) در زمان‌هاي مشخص، و فراموش كردن رويدادها و افراد به وفور اتفاق مي‌افتد. فرد دوره‌هاي زيادي از احساساتي مانند حس مبهمي از هويت و حس جدايي از خود را تجربه مي‌كند و يك درك غيرواقعي و تحريف‌شده از مردم و موارد اطراف خود را دارد. فرد مبتلا به اختلال هويت گسسته، همچنين اشكالات سلامت رواني مانند افسردگي، اضطراب و افكار و اقدام به خودكشي، دست‌وپنجه نرم مي‌كند و فشار يا اشكالات قابل توجهي در ارتباطات، كار يا ساير زمينه‌هاي مهم زندگي را دارد.

در اين اختلال، فرد معمولا يك هويت اصلي (host identity) يا شخصيت اصلي ميزبان دارد، كه پيش از آغاز اختلال رواني وجود داشته است. او همچنين يك يا چندين شخصيت يا هويت فرعي دارد كه پس از آغاز اختلال به وجود مي‌آيند. در زبان انگليسي به اين هويت‌هاي فرعي، alter identity مي‌گويند. كلمه‌ي alter از اصطلاح alter ego، به معناي همزاد گرفته شده است. alter در زبان لاتين به معناي ديگر است. در ساده‌ترين حالت از اختلال هويت گسسته، دو هويت رفتار فرد را به نوبت كنترل مي‌كنند. در اكثر موارد، هويت فرعي از وجود هويت اصلي اطلاع دارد، اما هويت اصلي از وجود هويت فرعي بي اطلاع است. هرچند هويت اصلي ممكن است به تدريج از وجود هويت فرعي آگاه شود؛ زيرا با شواهدي رو‌به‌رو مي‌شود كه نشان مي‌دهند فلان رفتار را شخصيت متفاوتي كنترل كرده است. اكثر افراد مبتلا به اختلال هويت گسسته، بيش از يك هويت فرعي دارند. برخي مطالعات نشان داده‌اند كه تعداد متوسط هويت‌ها براي هر بيمار، ۱۳ است.

در ۸۵ درصد بيماران مبتلا به اختلال هويت گسسته، حداقل يكي از شخصيت‌هاي فرعي كودك، و در ۵۰ درصد بيماران، يكي از شخصيت‌ها از جنس مخالف است. يكي از دلايلي كه افراد مبتلا به اختلال هويت گسسته (DID) به بيمارستان‌هاي رواني منتقل مي‌شوند، اين است كه يكي از هويت‌‌ها تصميم مي‌گيرد تا يكي ديگر از هويت‌ها را به قتل برساند. به عبارتي احتمال رفتارهاي خودكشي يا آسيب زدن به خود در اين اختلال بسيار زياد است.

يه طور كلي، هويت‌هاي فرعي انواع شخصيت‌هاي متضاد را در برمي‌گيرند. همچنين هريك از آن‌ها، معمولا برخي از جوانب زندگي را كنترل مي‌كنند. مثلا يك هويت زندگي جنسي، هويت ديگر شغل و هويت سوم خشم فرد را تحت كنترل دارد. عامل اصلي در گذشته‌ي افراد مبتلا به اختلال هويت گسسته، تروماهاي كودكي است.

درمان اختلال هويت گسسته

بعضي اختلالات مانند اختلال هويت گسسته، بسيار نادر هستند. بنابراين مي‌توان گفت كه تكنيك‌هاي درماني هنوز به اندازه‌ي كافي پيشرفت نكرده‌اند و براي ارزيابي تأثير انواع مختلف روش‌هاي درماني، تقريبا هيچ نوع مطالعه‌ي دستاورد درماني تا به امروز طراحي نشده است. در اختلال هويت گسسته، ادغام هويت‌هاي فرعي براي ساختن يك هويت منفرد و كارآمد، دشوار است.، اكثر درمانجويان متوجه مي‌شوند كه داشتن مجموعه‌اي از هويت‌هاي فردي، روشي مفيد براي توجيه رفتارهاي خودشان است و مي‌توانند هويت اصلي يا ميزبان را از گناهكاري و مسئول بودن نجات دهند. بنابراين، ازبين‌بردن اين سيستم ممكن است اشكال ساز باشد. در تحقيق روي ۱۵۳ درمانجوي مبتلا به اختلال هويت گسسته، پايپر و همكارانش متوجه شدند كه فقط ۳۸ نفر از آن‌ها (۲۵درصد) توانستند كل هويت‌هاي فرعي را جمع كنند و يك هويت منسجم و واحد به وجود آورند. بااين‌حال، مطالعات جديدتر و طولاني مدت‌تر نشان داده‌اند كه اين ميزان بيشتر از ۲۵درصد است. مطالعه‌اي كه در سال ۲۰۰۰ انجام شد، نشان مي‌دهد كه اين ميزان، در يك دوره‌ي سه‌ماهه، به ۶۸ درصد مي‌رسد.

علاوه بر اين، همان‌طور كه گفته‌ شد، تمام اختلالات گسستگي معمولا با بعضي اختلالات رواني ديگر همزماني دارند. اين همزماني به‌ويژه با اختلالات اضطرابي، افسردگي و PTSD اتفاق مي‌افتد. بنابراين، در روان‌درماني بايد با اين اشكالات نيز برخورد شود.

مرجع متخصصين ايران

روان‌درماني سايكوديناميك

رايج‌ترين نوع درمان براي اختلالات گسستگي، تا امروز، روان‌درماني بر پايه‌ي اصول سايكوديناميك، به‌ويژه روان‌كاوي بوده است، به عقيده‌ي فرويد، نشانه‌هاي گسستگي، نوعي واپس‌راني است كه در آن، خاطرات بسيار عذاب آور و غيرقابل تحمل، به ذهن ناهشيار واپس‌رانده مي‌شوند. مانند اكثر رويكردهاي مربوط به اختلالات گسستگي، روان‌درماني سايكوديناميك براي افشاي خاطرات واپس رانده شده يا ادغام شخصيت هاي چندگانه، بايد يك روش مرحله به مرحله و دقيقا محاسبه شده پيش بگيرد. اولين مرحله معمولا اين است كه بين درمانگر و درمانجو يك رابطه‌ي كارآمد و مبتني بر اعتماد به وجود آيد، و بعد از آن تلاش شود تا به موضوع خاطرات واپس‌رانده شده يا هويت‌هاي فرعي به‌طور مستقيم پرداخته شود. مرحله‌ي دوم چالش برانگيزتر است.

اولا بازيابي خاطرات ممكن است به اندازه‌ي خود تجربه‌ي اصلي، عذاب‌آور و تروماتيك باشد. همچنين تجربه‌ي دوباره‌ي تروما ممكن است براي درمان‌جويان عذاب‌آور باشد و باعث آشفتگي و اضطراب بيشتر شود. بعضي درمانگران، در تلاش براي اجتناب از تجربه‌ي مجدد و كامل، پيشنهاد مي‌كنند كه بازيابي خاطرات مربوط به بدرفتاري يا ساير تروماهاي زندگي، قطعه‌به‌قطعه انجام شود و درمانجويان، از لحاظ هيجاني، ابتدا با هر قطعه خاطره (‎(memory fragment، سازگار شوند، سپس قطعه‌ي ديگري بازيابي شود.

ثانيا در مورد درمان‌جويان مبتلا به اختلال هويت گسسته، مقاومت درمانجو در مقابل ادغام شخصيت‌هاي چندگانه در مرحله‌ي دوم روان‌درماني تأثير مي‌گذارد؛ زيرا براي درمانجويان مبتلا به اختلال هويت گسسته، شخصيت‌هاي چندگانه به‌صورت يك استراتژي مقابله (coping strategy) وارد عمل مي‌شوند و اجازه مي‌دهند كه درمانجويان از زير بار مسئوليت اعمال هيجان‌هاي خود شانه خالي كنند و مسئوليت آن‌ها را به گردن هويت‌هاي فرعي بيندازند. روان‌درماني موفقيت‌آميز بايد با اين «سلب مسئوليت‌ها» مقابله كند تا در ادغام شخصيت‌ها موفق شود.

در آخر، اگر مراحل درمان با موفقيت پشت سر گذاشته شود، به درمانجويان انواع مهارت‌ها يادگيري داده خواهد شد تا بتوانند از عهده‌ي زندگي روزمره‌ي خود برآيند و با خاطرات بازيابي شده يا با شخصيت منفرد و منسجم جديد زندگي كنند. يكي از اهداف اصلي يادگيري مهارت‌هاي مختلف اين است كه در آينده، به هنگام مواجه شدن با عوامل استرس‌زا، فرد بتواند از گسستگي (قطع شدن ارتباط فرايندهاي ذهني) اجتناب كند.

تقريبا همه‌ي روان‌درماني‌هاي مربوط به اختلال هويت گسسته، فرايندي طولاني دارند. بايد با احتياط به اشكالات نزديك شد و اغلب پيش مي‌آيد كه روان‌درماني به‌طور هم‌زمان چند قدم به عقب و چند قدم به جلو بر مي‌دارد. در اختلال هويت گسسته، هرچه تعداد هويت‌هاي فرعي بيشتر باشد، درمان طولاني‌تر خواهد بود. به‌طور متوسط، براي هر درمانجوي مبتلا به اختلال هويت گسسته، ۵۰۰ ساعت روان‌درماني در يك دوره‌ي ۲ ساله در انديشه متخصصين گرفته مي‌شود.

به‌طور متوسط، براي هر درمانجوي مبتلا به اختلال هويت گسسته، ۵۰۰ ساعت روان‌درماني در يك دوره‌ي ۲ ساله در انديشه متخصصين گرفته مي‌شود

هيپنوتيزم درماني

هيونوتيزم‌درماني روشي است كه از آن بسيار براي درمان اختلالات گسستگي استفاده مي‌شود؛ زيرا افراد مبتلا به اين اختلالات معمولأ براي تلقين و هيپنوتيزم استعداد بسيار زيادي دارند (تلقين‌پذير و هيپنوتيزم‌پذير هستند). برخي روان‌شناسان باليني اعتقاد دارند كه نشانه‌هاي گسستگي، نتيجه‌ي نوعي خودهيپنوتيزمي است كه بعضي افراد با استفاده از آن، مي‌توانند از ورود بعضي افكار و خاطرات به هشياري (ضمير خودآگاه) جلوگيري كنند. درمانگر، با استفاده از هيپنوتيزم‌درماني، مي‌تواند به درمانجو كمك كند تا خاطرات واپس‌رانده شده را بازيابي كند، همچنين، از هيپنوتيزم استفاده مي‌شود تا درمانجويان به دوران كودكي خود بازگردند و بتوانند رويدادهاي مهمي را كه احتمالا واپس رانده شده است، به ياد بياورند. داروهايي مانند سديم آموباربيتال (sodium pentobarbital) و سديم پنتوباربيتال (sodium pentobarbital)‏ نيز، در كنار هيپنوتيزم‌درماني به كار مي‌رود تا در يادآوري خاطرات گذشته به درمانجويان كمك شود.

در رويكرد هيپنوتيزم‌درماني، يكي از فرضيه‌ها اين است كه هيپنوتيزم باعث مي‌شود تا حالات روحي و فيزيكي فرد، درست پيش از زمان وقوع رويداد تروماتيك، بازسازي شود و به او كمك كند تا رويدادهاي به وقوع پيوسته در مراحل اوليه‌ي زندگي را به ياد بياورد. اين كار بازگشت سني (age regression) ناميده مي‌شود. توجه داشته باشيد كه بازگشت يا regression، وقتي به‌صورت يك كلمه‌ي تنها استفاده مي‌شود، نوعي مكانيسم دفاعي است. ولي بازگشت سني، اصطلاحي متعلق به انواع روان‌درماني و مخصوص هيپنوتيزم‌درماني است. هدف از بازگشت سني در هيونوتيزم‌درماني، معمولا يك يا چند مورد از موارد زير است:

  • كشف علت و ريشه‌ي نشانه‌هاي كنوني فرد
  • تغيير برداشت و طرز فكر درباره‌ي رويدادي كه در گذشته برايش اتفاق افتاده است
  • يادآوري رويداد گذشته
  • دسترسي يافتن به يكي از احساسات خوبي كه فرد در گذشته داشته است

برخي درمانجويان اين كار را در يادآوري و مقابله با خاطرات واپس‌رانده شده مفيد مي‌دانند؛ بااين‌حال هيچ شاهد عيني وجود ندارد كه نشان دهد هيپنوتيزم عامل اصلي بازسازي بعضي يا همه‌ي اين حالات فيزيكي يا رواني است. از هيپنوتيزم‌درماني براي درمان اختلال هويت گسسته، بسيار استفاده مي‌شود. استفاده از اين روش به اين خاطر است كه هويت‌هاي فرعي احتمالي وارد هشياري شوند و ادغام آن‌ها آسان‌تر صورت گيرد. هرچند هيپنوتيزم‌درماني براي اختلالات گسستگي بسيار به كار مي‌رود، درباره‌ي اثربخشي اين روش، تاكنون مطالعه‌ي سيستماتيك چنداني صورت نگرفته است.

مرجع متخصصين ايران

دارودرماني

افسردگي و اضطراب، از ويژگي‌هاي رايج اختلالات گسستگي هستند و به همين دليل، بعضي داروهاي ضدافسردگي و ضداضطراب، در درمان اين نشانه‌هاي فرعي موفقيت‌آميز بوده‌اند. از ضدافسردگي‌ها و ضداضطراب‌ها براي درمان افسردگي و اضطراب مربوط به اختلال هويت گسسته استفاده شده است؛ اما اين داروها در مورد نشانه‌هاي اصلي خود اختلال هويت گسسته، معمولا تأثير بسيار اندكي دارند. بااين‌حال، برخي شواهد نشان مي‌دهد كه داروهاي ضدافسردگي مانند پروزاك، مي‌توانند در بهبود نشانه‌‌هاي اختلالات گسستگي مفيد واقع شوند.

درباره‌ي اختلال هويت گسسته دريك سو، بيشتر از مجموع كل ساير اختلالات گسستگي در سوي ديگر، اطلاعات وجود دارد. درمان اين اختلال معمولا موفقيت‌آميز نيست. براي مثال، تعداد شخصيت‌هاي كريستين كاستنر، قهرمان اصلي فيلم  ‎Tree Face of Eve، بعد از پايان روان‌درماني بيشتر شد. اما او اكنون بهبود يافته و به يك نويسنده، سخنران، و هنرمند تبديل شده است. بااين‌حال، موفقيت روان‌درماني ممكن است دشوار به دست آيد. كونز (۱۹۸۶) درباره‌ي بيست بيمار مبتلا به اختلال هويت گسسته، يك مطالعه‌ي دنباله‌دار انجام داد. هر بيمار حدود ۳۹ ماه بعد از سنجش اوليه مورد مطالعه قرار گرفتند. ۹ بيمار به بهبودي كامل يا جزئي دست يافتند؛ اما فقط پنج نفر از آن‌ها بهبودي خود را حفظ كردند و چهار نفر ديگر دوباره گسسته شدند. بيشتر از يك سوم آن‌ها، به علت بيماري خود، نمي‌توانستند كار كنند. اما يك مطالعه‌ي جديدتر درباره‌ي ۵۴ بيمار مبتلا به اختلال هويت گسسته، نتايج اميدواركننده‌تري نشان داده است. اكثر اين بيماران بهتر شدند؛ مخصوصاً آن‌هايي كه در طول تراپي مي‌توانستند شخصيت‌هاي جداگانه‌ي خود را با هم ادغام كنند.

در درمان هويت گسسته، هدف اصلي ادغام و تركيب كامل همه‌ي شخصيت‌هاي منفرد است: در بسياري موارد، نايل شدن به اين هدف غيرممكن است. بااين‌حال، يك رويكرد سلسله مراتبي موارد زير را شامل مي‌شود:

  • كار كردن روي مسائل ايمني، ثبات، و كاهش نشانه‌ها
  • شناسايي خاطرات تروماتيك و پشت پرده‌ي اختلال و كار روي آن‌ها
  • تلاش براي پيوند دادن شخصيت‌ها

در مرحله‌ي اول، بيمار تلاش مي‌كند تا ايمني و ثبات اساسي و مورد نياز را به دست آورد. در مرحله‌ي‌ دوم، كانون توجه روي يادآوري دقيق و پرتنش خاطرات تروماتيك و پردازش آن‌ها قرار مي‌گيرد، در مرحله‌ي سوم، تلاش مي‌شود تا شخصيت‌ها با هم «دوباره متحد» شوند و فرد در زمان حال، به خوبي زندگي كند. براي ادغام يا متحد كردن دوباره‌ي شخصيت‌ها، معمولا از هيپنوتيزم استفاده مي‌شود. بعد از هيپنوتيزم شدن درمانجو، از شخصيت‌هاي مختلف خواسته مي‌شود تا ظاهر شوند و خودشان را به بيمار معرفي كنند؛ يعني بيمار را از وجود خود آگاه سازند. بعد از شخصيت‌ها خواسته مي‌شود به بيمار كمك كنند تجربه‌ها يا خاطراتي را كه باعث شده‌اند شخصيت‌هاي جديد به وجود آيند، به ياد بياورد.

قسمتي مهم از اين مرحله‌ي يادآوري، قادر ساختن بيمار به تجربه كردن هيجان‌هاي مرتبط با خاطرات تروماتيك است. تراپيست به بيمار توضيح مي‌دهد كه اين شخصيت‌هاي اضافي براي انجام يك وظيفه‌ي خاص به وجود آمده‌اند، اما ديگر نيازي به آن‌ها نيست؛ زيرا حالا روش‌هاي مقابله‌اي جايگزيني (alternative coping strategies)‏، در اختيار او قرار دارد. در آخرين مرحله، تراپيست تلاش مي‌كند تا رويدادها و خاطرات شخصيت‌هاي مختلف را كنار هم بگذارد، آن‌ها را يكي كند و به روان‌درماني ادامه دهد. او در نهايت به بيمار كمك مي‌كند تا با شخصيت جديد خود انطباق پيدا كند.

مرجع متخصصين ايران

ارجاعات سينمايي اختلالات هويت گسسته

همان‌طور كه گفته شد، در طول سال‌ها و دهه‌هاي گذشته، اختلال هويت گسسته، سوژه‌ي ساخت بسياري از آثار سينمايي بوده است. در اين بخش از مقاله، تعدادي از آثار ساخته شده درباره‌ي اين اختلال، به‌طور مختصر معرفي مي‌شود.

۱. باشگاه مبارزه؛ ديويد فينچر (Fight Club)

يكي از آثار فاخر سينمايي با پاياني پيچيده و سردرگم‌كننده، فيلم باشگاه مبارزه است. راوي و قهرمان داستان كه تا پايان فيلم بدون نام است، نمادي از تمام انسان‌هاست و دو‌گانگي شخصيت‌هاي سرخورده‌ي مهاجم را به تصوير مي‌كشد.

۲. رواني؛ آلفرد هيچكاك (Psycho)

رواني، معروف‌ترين اثر هيچكاك، شخصيتي را به تصوير مي‌كشد كه از اختلال چندشخصيتي رنج مي‌برد. شخصيتي كه بر او غالب شده، او را به كارهايي كه نبايد وادار مي‌كند و از او يك هيولا مي‌سازد.

۳. سه چهره‌ي ايو؛ نانالي جانسون (The Three Faces of Eve)

اين اثر سينمايي كه در سال ۱۹۵۷ ساخته شد، زني را به تصوير مي‌كشد كه چند شخصيت فرعي دارد؛ شخصيت‌هايي كه از او از آن‌ها بي‌خبر است و وقوع يك اتفاق و سپس مراجعه به روانپزشك باعث آشكار شدن هويت‌هاي ديگر براي هويت اصلي مي‌شود.

۴. شكافته؛ نايت شيامالان (Split)

اين فيلم درباره‌ي مردي است كه ۲۳ شخصيت مختلف دارد؛ شخصيت‌هايي كه توسط سه شخصيت اصلي كنترل مي‌شوند و در نهايت يك شخصيت هيولا را به وجود مي‌آورند.

۵. من، خودم و آيرين؛ پيتر فارلي (Me, Myself & Irene)

اين فيلم در ژانر كمدي، درباره‌ي مامور پليسي است كه طي اتفاقاتي متوجه چيزهاي عجيبي مي‌شود. تقابل شخصيت‌هاي فرعي با شخصيت اصلي در اين فيلم كه ژانر آن كمدي است، به خوبي به تصوير كشيده شده است.

جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات