چه عواملي موجب تداوم اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي مي‌شود؟

سه‌شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰
مطالعه 23 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
شبكه‌هاي اجتماعي امروز به عضوي جدانشدني از زندگي مردم تبديل شده‌اند و عوامل متعددي، اعتياد به آن‌ها را براي متخصصان هميشگي مي‌كنند.
تبليغات

ما در دريايي از نوشتن شنا مي‌كنيم. شوشانا زوباف، نويسنده و استاد دانشگاه، زندگي امروز ما را به يك متن الكترونيكي تشبيه مي‌كند. رسانه‌هاي اجتماعي ماشيني را در اختيار ما قرار مي‌دهند كه در آن امكان نوشتن داريم. طعمه‌ي آن‌ها براي ما و همه‌‌ي متخصصان ديگر، ارتباط با يكديگر است. ارتباط با دوستان، همكاران، شخصيت‌هاي مشهور (سلبريتي‌ها)، سياست‌مداران و حتي تروريست‌ها و در نهايت ارتباط با هر فردي كه دوست داريم، از طريق اين پلتفرم‌هاي جذاب امكان‌پذير مي‌شود. البته درنهايت ما با افراد ارتباط برقرار نمي‌كنيم، بلكه ماشين‌ها مخاطب حرف‌ها و نوشته‌هاي‌مان هستند. ما پيام خود را در ماشين مي‌نويسيم و آن، پيام را براي‌مان ارسال مي‌كند. به‌علاوه نسخه‌اي از پيام را نيز نزد خودش نگه مي‌دارد.

ماشيني كه در بالا به آن اشاره كرديم، از «اثر شبكه‌اي» بهره مي‌برد. درواقع هرچه افراد بيشتري از آن براي نوشتن يا همان ارسال محتوا استفاده كنند، مزاياي بيشتري دريافت مي‌كند. درنهايت وضعيتي ايجاد مي‌شود كه عضو نبودن در ماشين مذكور، نوعي نقطه‌ضعف خواهد بود. در اينجا بايد ماشين مورد انديشه متخصصين و عضو بودن در آن را با تعريفي ديگر شرح دهيم. عضو بودن ما درواقع يعني در اولين پروژه‌ي نوشتاري عمومي، زنده، جمعي و با پاياني باز، حضور داشته باشيم.

آزمايشگاه مجازي و ماشين اعتياد، نام‌هاي ديگري هستند كه براي پلتفرم‌هاي شبكه‌ي اجتماعي استفاده مي‌شوند؛ ماشين‌هايي كه با روش‌هاي خاص، در بسياري از موارد رفتار انسان‌ها را نيز تغيير مي‌دهند. رويكرد آن‌ها امروز شبيه به دستگاهي به‌نام Skinner Box تعريف مي‌شود كه توسط رفتارشناس مشهور، BF Skinner براي كنترل رفتار كبوترها و موش‌ها اختراع شد. تغيير رفتار در دستگاه مذكور هم طبق سيستم تنبيه و تشويق صورت مي‌گرفت. درنهايت ما متخصصان ماشين مذكور هستيم، اما رفتاري شبيه به معتاد‌هاي مواد مخدر داريم.

با توجه به تعريف‌ها و هشدارهاي بالا، چه عاملي هر روز ما را به نوشتن يا حضور چندساعته در پلتفرم‌هاي اجتماعي تشويق مي‌كند؟ حضوري كه عموما با توليد محتوا يا همان نوشتن همراه مي‌شود و نويسنده‌ها، حتي هيچ انتظاري براي دريافت حقوق يا قرارداد همكاري ندارند. پلتفرم‌ها به‌عنوان حق‌الزحمه چه چيزي به ما پرداخت مي‌كنند؟ به بيان ديگر، چه عواملي ما متخصصان را به آن‌ها وابسته مي‌كند؟ شايد بتوان تأييد، توجه، ري‌توييت، اشتراك‌گذاري و لايك در شبكه‌هاي اجتماعي را به‌عنوان عوامل وابستگي نام برد.

مرجع متخصصين ايران Skinner Box

Skinner Box

ماشين توييتر به‌عنوان نمونه‌اي اعتيادآور از شبكه‌هاي اجتماعي اين‌گونه كار مي‌كند: صرف‌انديشه متخصصين از زيرساخت‌هاي متخصص شامل كابل‌هاي فيبر نوري، سرورهاي ديتابيس، سيستم‌‌هاي ذخيره‌سازي، نرم‌افزار و انواع كدها، ساختار توييتر در سبكي رفتاري و با هدف افزايش درگيري متخصصان فعاليت مي‌كند. ماشين توييتر نوعي ماشين نويسندگي محسوب مي‌شود. درواقع چرخه‌ي نوشتن و بازخورد گرفتن، حيات ماشين توييتر را تأمين مي‌كند. ماشين توييتر با مواردي همچون سرعت، غيررسمي بودن و ارتباط بين افراد زنده مي‌ماند.

پروتكل توييتر به‌صورت هدفمند افراد را مجبور مي‌كند تا با سرعت زياد و به تعداد زياد توييت بنويسند. سرعت چرخش فيد بسيار بالا است. درنتيجه يك توييت به‌سرعت از سوي فالورهاي متخصص فراموش مي‌شود و به پايين فهرست توييت‌ها مي‌رود؛ مگر اينكه توييتي پرطرفدار يا اصطلاحا وايرال (Viral) شود. سيستم دنبال‌كردن افراد، منشن‌كردن آن‌ها با علامت @ و گفت‌وگوهاي طولاني، به‌گونه‌اي پياده مي‌شود كه تعامل هرچه بيشتر و شديدتر را تشويق كند. همه‌ي موارد مذكور، منجر به محبوب‌شدن توييتر مي‌شوند. توييتر متخصصان را به خود جذب مي‌كند چون شباهت زيادي به ارسال و دريافت پيامك دارد، اما ارتباط را در فضايي عمومي‌تر و جمعي‌تر ممكن مي‌كند.

بخش مهم ديگر توييتر، به هشتگ‌ها و مباحثه‌هاي جديد ارتباط مي‌يابد؛ ساختاري كه تقريبا همه‌ي پروتكل‌ها براساس آن برنامه‌ريزي مي‌شوند و درنهايت به بزرگ‌نمايي هم انديشي ها و ايده‌هاي افراد مي‌پردازد. لذتي كه افراد از پرداختن به موضوع‌هاي گوناگون از طريق هشتگ به دست مي‌آورند، به لذت كوتاه پس از مصرف مواد مخدر تشبيه مي‌شود و خود را شبيه به يك جشن و شادي عمومي پيرامون موضوعي خاص، نشان مي‌دهد. هدف نهايي در تمامي اين برنامه‌ها، توليد داده است. داده امروز به‌عنوان يكي از پرسودترين مواد خام جهان شناخته مي‌شود. به‌هرحال هرچه توليد و اخبار پيرامون ماده‌ي مذكور بيشتر باشد، ارزش آن هم بيشتر مي‌شود.

رفتاري شبيه به اعتياد

صرف‌انديشه متخصصين از اينكه متخصصان به اعتياد خود باور داشته باشند يا خير، ماشين‌ها مانند معتاد با آن‌ها رفتار مي‌كنند. در مثال توييتر، اعتياد همان الگويي است كه ارتباط ما را با ماشين شكل مي‌دهد. بخش عمده‌اي از اعتياد به توجه مربوط مي‌شود و مديران شبكه‌ي اجتماعي به‌خوبي از اين حقيقت آگاه هستند.

مرجع متخصصين ايران شبكه هاي اجتماعي شبكه اجتماعي

متخصص كارشناسان، رفتارهاي اعتيادگونه در شبكه‌هاي اجتماعي را بيش از همه‌چيز به اعتياد قمار تشبيه مي‌كنند. براي درك بهتر به بليط‌هاي بخت‌آزمايي دقت كنيد. هر متخصص به تعدادي علامت و كاراكتر اعتماد مي‌كند؛ علامت‌هايي كه در هر بازي قمار منحصر به‌فرد بوده، اما درنهايت همگي تنها علامت‌هاي بي‌معني (نقطه، رنگ، كاراكتر و...) هستند. درنهايت، نتيجه‌ي اعتماد و فعاليت با ابزارهاي قمار، چيزي به‌جز باخت براي همه‌ي متخصصان و بازيكنان نيست. در اين‌ ميان قماربازهايي هم هستند كه به‌صورت كامل فريب سيستم را مي‌خورند و همه‌ي زندگي خود را وارد بازي مي‌كنند.

در دنياي رسانه‌هاي اجتماعي، شما چند كاراكتر و حرف را به كار مي‌گيريد و پس از نوشتن آن‌ها، دكمه‌ي ارسال يا انتشار را مي‌زنيد. همين رفتار را با ريختن تاس يا هر حركت ديگر در بازي‌هاي قمار مقايسه كنيد. پس از ريختن همين تاس، متخصص به‌دنبال نتيجه‌اي از صاحب قمارخانه يا همان اينترنت مي‌ماند. درنهايت نيز تنها با اعدادي همچون تعداد لايك، اشتراك‌گذاري و انديشه متخصصين در شبكه‌هاي اجتماعي روبه‌رو مي‌شود.

اكنون اين سؤال ايجاد مي‌شود كه كدام بخش از رويكرد بالا چنين قابليت بالايي در ايجاد اعتياد دارد؟ در ظاهر، همه تصور مي‌كنند كه حضور و فعاليت در شبكه‌هاي اجتماعي مانند همان پيروزي در قمار است. درحالي كه اين بازي‌هاي مدرن به‌صورت عادلانه برنامه‌ريزي نشده‌اند و شايد همه‌ي ما در آن‌ها برنده نباشيم. حساب‌هاي متخصصي ما در شبكه‌هاي اجتماعي، به‌نوعي ماشين‌هايي براي رقابت با هدف كسب لايك هستند. پس از رسيدن به آن هدف هم هيچ پولي دريافت نمي‌كنيم و تنها از شهرت و توجه ديگران شاد مي‌شويم. درنهايت، توجه كسب‌شده نيز دائمي نخواهد بود و احتمال خدشه‌دار شدن آن بسيار زياد است؛ خدشه‌دار شدني كه با شروع فاز عدم تأييد از سوي ديگران، مجددا ما را به دوران تنهايي و تلاش براي جلب توجه فرو مي‌برد.

توجهي كه در شبكه‌هاي اجتماعي جلب مي‌كنيم، هيچ‌گاه دائمي نيست

تحقيقاتي در سال ۲۰۱۵ انجام شد كه دليل عدم موفقيت افراد در ترك شبكه‌هاي اجتماعي را مورد مطالعه قرار داد. افراد حاضر در تحقيق، ۹۹ روز ترك فيسبوك را آزمايش مي‌كردند. بسياري از آن‌ها حتي در اولين روزهاي ترك فيسبوك موفق نبودند. به‌علاوه بسياري از نمونه‌هاي موفق نيز به شبكه‌هاي اجتماعي ديگر همچون توييتر دسترسي داشتند. درواقع آن‌ها موفق نشده بوده و تنها مدل اعتياد خود را تغيير داده بودند. درنهايت عده‌ي محدودي كه دوره‌ي زماني مذكور را با موفقيت به پايان رساندند، ذهن شادتري را تجربه كردند. آن‌ها ديگر نياز به كنترل برداشت و انديشه متخصصين ديگران درباره‌ي خودشان نداشتند.

نتايج تحقيق بالا، يك فرضيه را درباره‌ي دليل اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي مطرح مي‌كند. شايد اعتياد مذكور، نوعي درمان شخصي باشد كه فرد براي افسردگي استفاده مي‌كند. به‌علاوه، حضور در آن پلتفرم‌ها تاحدودي روشي براي بهتر نشان‌دادن خود در چشم ديگران است. به‌هرحال شايد بتوان اين دو دليل را به هم مرتبط دانست.

براي آن دسته از معتادان به شبكه‌هاي اجتماعي كه به‌دنبال شخصيت‌سازي براي خود هستند، اعلان‌ شبكه‌هاي اجتماعي نقش تله‌كليك (Clickbait) را ايفا مي‌كند. درواقع اعلان‌ها، مراكز جايزه و پاداش را در مغز فعال مي‌كنند. درنتيجه اگر فاكتورهاي موجود در پلتفرم‌هاي متعدد، مقدار مورد پسند از تأييد را به آن دسته از متخصصان نشان ندهند، احساس بدي در آن‌ها ايجاد مي‌شود. تأثير اعتيادي اين عناصر مانند ماشين‌هاي بازي قمار يا بازي‌‌هاي موبايلي خواهد بود. بيونگ چول هان، انديشه متخصصينيه‌پرداز فرهنگي براي چنين پديده‌هايي از اصطلاح «بازي‌سازي نظام سرمايه‌داري» استفاده مي‌كند.

مرجع متخصصين ايران شبكه هاي اجتماعي

فعاليت در شبكه‌هاي اجتماعي تنها اعتيادآور نيست. ما براي دريافت تأييد و توجه در رسانه‌‌هاي اجتماعي بايد محتواي خود را اصلاح يا به‌نوعي كاليبره كنيم. ما نه‌تنها به‌دنبال تأييد از سوي دوستان و نزديكان و افراد شبيه به خود هستيم، بلكه تنها به محتواي آن‌ها توجه نشان مي‌دهيم. درواقع تنها آن محتوا براي ما جذاب مي‌شود، چون مي‌توانيم به آن پاسخ داده و تعامل خود را در شبكه‌هاي اجتماعي افزايش دهيم.

توجه و تمركز به محتواي توليدي هم‌فكران و تعامل و تشديد آن‌ها، به پديده‌اي منجر شده كه برخي اوقات به‌نام تظاهر به اعتقادات (Virtue Signalling) شناخته مي‌شود. در كنار اين پديده، موارد ديگري هم به‌عنوان شخصيت گروه‌هاي رسانه‌هاي اجتماعي شناخته مي‌شوند. حمايت از يكديگر و تشديد عقايد مشترك، برخي اوقات به درگيري‌هاي شديد، اظهارانديشه متخصصينهاي افراطي، توهين و بسياري موارد ديگر منجر مي‌شود.

تعامل يا بازي؟

شباهت ميان معتادان به قمار و معتادان به شبكه‌هاي اجتماعي نفي‌پذير نيست. تريستان هريس، متخصص سابق گوگل در بخش طراحي اخلاقي، موبايل‌هاي هوشمند را به ماشين‌هاي قمار و شانس تشبيه مي‌كند. اكثر اپليكيشن‌هاي موبايل هوشمند از پاداش‌هاي متغير متناوب براي درگيركردن يا به‌نوعي معتادكردن متخصص استفاده مي‌كنند. پاداش‌هاي مذكور متغير هستند و متخصصان را در وضعيتي از عدم اطمينان نگه مي‌دارند. دقيقا همين رويكرد در ماشين‌هاي بخت‌آزمايي با اهرم‌هاي شانس وجود دارد. آدام آلتر، بازارياب ديجيتال اعتقاد دارد كه با اختراع دكمه‌ي لايك در شبكه‌هاي اجتماعي، قمار به زندگي روزمره و رفتارهاي هميشگي متخصصان اضافه شد. ناتاشا داو شول، انسان‌شناس هم همين عقيده‌ي ماشين شانس و قمار را براي شبكه‌هاي اجتماعي بيان مي‌كند.

با پيشرفت فناوري‌هاي ديجيتال، ماشين‌هاي قمار هم تغييراتي اساسي را تجربه كرده‌اند و به‌نوعي تجربه‌ي متخصصان را لذت‌بخش‌تر و توجيه‌پذيرتر كرده‌اند. امروزه، متخصصان بازي‌هاي بخت‌آزمايي اعتماد بيشتري به ماشين‌ها دارند چون ساختار آن‌ها ديجيتالي شده و به بازي‌هاي كامپيوتري شبيه‌تر شده است. آن‌ها تصور مي‌كنند كه تغيير دستي مكانيزم‌ها و افزايش و كاهش شانس برد ديگر در سيستم‌‌هاي ديجيتال وجود ندارد.

ماشين‌ها براي تشويق هرچه بيشتر متخصصان به بازي، ابزار و روش‌هاي متنوعي دارند؛ به‌عنوان مثال آن‌ها پاداش‌هايي را به متخصص مي‌دهند و او به بازي‌كردن بيشتر و تلاش براي برد بيشتر تشويق مي‌شود. البته بردهاي مذكور به‌نوعي باخت هستند كه ظاهر برد به خود مي‌گيرند؛ درواقع پاداشي كه متخصص دريافت كرده، كمتر از هزينه‌ي صرف شده است، اما به‌هرحال مركز پاداش ذهن او را فعال مي‌كند.

هدف بسياري از معتادان به بازي‌هاي بخت‌آزمايي، صرفا برد نيست. شول در جريان تحقيقات خود به اين نتيجه رسيد كه ذات بازي‌كردن، افراد را به ماندن در كنار ماشين‌ها تشويق مي‌كند. درواقع آن‌ها تنها به زماني براي دور بودن از افراد ديگر نياز دارند و اين زمان را با ماشين بخت‌آزمايي مي‌گذرانند. اصطلاح «زمان سپري‌شده با دستگاه» براي چنين نوعي از وقت‌گذراني متخصصان استفاده مي‌شود. در اين‌ ميان ماشين‌ها هم به‌گونه‌اي طراحي شده‌اند تا در همه‌ي اجزاء، فرد را به ماندن هرچه بيشتر تشويق كنند.

مرجع متخصصين ايران توييتر

«زمان سپري شده با دستگاه» نكته‌اي حياتي را درباره‌ي اعتياد به ما گوشزد مي‌كند. مراكز قمار از قديم همه‌ي تلاش خود را به كار مي‌گيرند تا متخصص دركي از سپري‌شدن زمان نداشته باشد. آن‌ها هرگونه نشانه‌ از نور روز يا ساعت را از برابر متخصصان حذف مي‌كنند. حتي غذاخوردن و ديگر نيازهاي شخصي هم به‌نوعي برطرف مي‌شوند كه گذر زمان آن‌چنان مشهود نباشد. چنين رويكردي در مراكز تفريحي ديگر نيز ديده مي‌شود و هدف نهايي، ازبين‌بردن درك افراد از زمان است.

تلاش براي خروج از مفهوم زمان در بسياري از انواع اعتياد ديده مي‌شود. يك معتاد سابق به قمار در مصاحبه با شول مي‌گويد كه تجربه‌ي چهار روز زندگي در حالت خلسه و بدون توجه به گذر زمان را داشته است. شول از اصطلاح «محدوده‌ي ماشين» براي چنين وضعيتي استفاده مي‌كند؛ محدوده‌اي كه در آن واقعيت‌هاي مرسوم در ريتم مكانيكي فرايندهاي تكراري متوقف مي‌شوند. بسياري از معتادان روبه‌رو شدن با جريان عادي زمان را ناراحت‌كننده و موجب افسردگي مي‌دانند. مارك لويس، عصب‌شناس و معتاد سابق به هروئين از همين تجربه مي‌گويد و حتي پس از ترك اعتياد هم برخي اوقات از جريان عادي روزها افسرده مي‌شود.

ماشين توييتر كه قبلا درباره‌ي آن صحبت كرديم، به هيچ‌يك از تنظيمات و برنامه‌ريزي‌هاي شبيه به سالن‌هاي قمار نياز ندارد. متخصص با استفاده از آن ماشين درواقع با دستان خودش از روال كاري، يك نهار خسته‌كننده، يك موقعيت اجتماعي نه‌چندان جذاب يا هر وضعيت ديگر خارج مي‌شود تا وارد محدوده‌ي بدون زمان شود. متخصص براي ورود به توييتر (يا هر شبكه‌ي اجتماعي ديگر) علاوه‌بر تلاش براي دوري از مفهوم يا عنصري خاص، براي به‌دست‌آوردن مفهومي ديگر تلاش مي‌كند. درنهايت آنچه كه به دست مي‌آيد هم ارزش و جذابيت چنداني ندارد. در چنين تعاملي (بخوانيد اعتياد)، نيازي به مسدودكردن پنجره براي حذف وضعيت زمان نيست. متخصص به محض اينكه وارد صفحه‌ي شبكه‌ي اجتماعي مي‌شود، خود را از گذران عادي روز دور مي‌كند.

اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي شباهت زيادي به اعتياد قمار يا بخت‌آزمايي دارد

مديريت زمان در ماشين توييتر تفاوت‌هايي با ماشين‌هاي قمار دارد. براي معتادان به بخت‌آزمايي، تنها مفهوم زماني، مرتبه‌هايي است كه شانس با آن‌ها يار مي‌شود. براي معتادان به الكل و مواد مخدر نيز تنها زمان مهم، دوره‌ي بالابودن تأثير ماده‌اي است كه مصرف مي‌كنند. درمقابل، تجربه‌ي متخصصان پلتفرم شبكه‌هاي اجتماعي به‌‌صورت جرياني شبيه به سرخوشي مديريت مي‌شود. متخصص وارد جرياني از اطلاعات به‌روز شده و براي ماندن دائمي و هميشگي در آن، تشويق مي‌شود. شايد به‌همين دليل توييتر به‌جاي نشان‌دادن زمان و تاريخ پست‌ها، عمر آن‌ها را نشان مي‌دهد (۱۲ ساعت، چهار دقيقه و...).

ديويد بري، انديشه متخصصينيه‌پرداز ديجيتال اعتقاد دارد، وضعيت شبيه به سرخوشي در شبكه‌هاي اجتماعي شبيه به وضعيتي است كه در سال‌هاي ابتدايي تولد بازارهاي سهام ديده مي‌شد. در آن زمان، فعالان بازار مالي مجذوب تماشاي سيگنال‌هاي بازار مالي مي‌شدند كه در نوارهاي سيگنال تيك ديده مي‌شد. آن‌ها جريان زنده‌ي سيگنال‌ها و بالا و پايين رفتن ارز‌ش‌ها را نيز با دقت و اعتياد دنبال مي‌كردند. به‌هرحال آن‌ها با دنبال‌كردن علامت و سيگنال‌ها تلاش مي‌كردند تا (در تصور خود) خريد و فروش آگاهانه‌تري انجام دهند.

مرجع متخصصين ايران social media

اگر شبكه‌هاي اجتماعي را به سالن‌هاي قمار تشبيه كنيم، مي‌توان ادعا كرد كه آن‌ها بر تمايل ادامه‌دار مردم به قمار پايدار شده‌اند؛ تمايلي كه تا دوران كنوني (موسوم به نئوليبرال) هم ادامه يافته است. مفهوم ليبرال به اين دليل استفاده مي‌شود كه قوانين قمار در كشورهاي غربي در سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوم به‌صورت شديدا متمركز تدوين و اجرا مي‌شدند. در ۴۰ سال گذشته، روند آزادسازي آن‌ها به‌مرور طي شد و امروز شاهد عبور از دوره‌ي زماني ليبرال هستيم. كشورهاي متعدد همچون بريتانيا، آمريكا، كانادا و اعضايي در اتحاديه‌ي اروپا، به سمت آزادسازي قوانين بخت‌آزمايي پيش رفته‌اند.

آزادسازي قوانين بخت‌آزمايي هم‌زمان با آزادسازي بازارهاي مالي انجام شد. پويايي بازارهاي سرمايه‌داري در دوران آزادسازي مالي به نسبت زيادي وابسته به تغييرات و محاسبات بازار سهام بود. به‌علاوه ارتباطي قوي ميان مفاهيم مالي‌سازي و دنياي فناوري وجود دارد. بازار مالي را مي‌توان مهم‌ترين بخش از نظام سرمايه‌داري دانست كه مرتبط با پردازش و دنياي كامپيوتر عمل مي‌كند. در همين وضعيت، تلاش‌هاي زيادي هم در دوره‌هاي زماني متعدد انجام شده است تا از كامپيوتر و پردازش براي دور زدن بازار مالي استفاده شود.

از لحاظ فرهنگي، ايده‌ي زندگي به‌صورت بخت‌آزمايي (كه تنها افراد محدودي از شيوه‌ي عملكرد آن اطلاع دارند) هم به‌صورت انديشه متخصصينيه‌اي اجتماعي مطرح مي‌شود و هم توضيحي براي چالش‌هاي بشريت است. حتي برخي انديشه متخصصينيه‌پردازها، قمار و شانس را با مفاهيم عرفاني مانند قضا و قدر مرتبط مي‌دانند. آن‌ها نقش انسان را در سرنوشت خود پايين مي‌دانند و شايد به‌همين دليل، تمايل به بخت‌آزمايي را نزديك به طبيعت تصور مي‌كنند. به‌هرحال هرگونه بخت‌آزمايي و قمار (فعاليت در شبكه‌هاي اجتماعي هم در آن دسته قرار مي‌گيرد) به‌نوعي رهاكردن سرنوشت و مسير در دستان نيرويي غائب تلقي مي‌شود.

تصور كليشه‌اي اين است كه پلتفرم‌هاي شبكه‌ي اجتماعي، تأييد جمعي و اجتماعي افراد را در تنظيماتي كنترل‌شده انجام مي‌دهند. ازطرفي، چنين تصوري شبيه به آن خواهد بود كه بخت‌آزمايي را تنها با پاداش‌ها تعريف كنيم؛ درحالي كه افراد در شبكه‌هاي اجتماعي بيشتر به‌دنبال قضاوت هستند. ما اطلاعاتي را به ماشين ارائه مي‌كنيم و بيش از همه‌چيز منتظر قضاوت اطرافيان مي‌مانيم. درنتيجه مي‌توان ادعا كرد كه هرگونه فعاليت، به باخت در ماشين قمار شبكه‌ي اجتماعي منجر مي‌شود.

اعتياد منجر به مرگ

بخش اعظمي از اعتياد، به خشنودي و رضايت افراد از شرايط سرخوشي برمي‌گردد. در بخشي ديگر و منفي‌تر با مفهومي شبيه به كشتن روبه‌رو هستيم. البته منظور از كشتن در اينجا يك مرگ فيزيكي نيست. محققان اعتياد مي‌گويند كه معتادان به مواد مخدر، پيش از مرگ طبيعي بر اثر عواملي همچون اوردوز، ايدز، هپاتيت يا موارد ديگر، مرگي سمبليك را تجربه مي‌كنند. بروس الكساندر، استاد بازنشسته‌ي دانشگاه بريتيش كلمبيا كه از دهه‌ي ۱۹۷۰ درباره‌ي اعتياد تحقيق مي‌كند، چنين اظهارانديشه متخصصيني را پيرامون معتادان دارد.

معتادان به بازي‌هاي بخت‌آزمايي و قمار هم تجربه‌اي شبيه به مرگ را مانند معتادان به مواد مخدر تجربه مي‌كنند. آن‌ها تا حدي به بازي اعتياد پيدا خواهند كرد كه در مرحله‌اي همه‌ي دارايي زندگي خود را براي بردن جايزه هزينه مي‌كنند. در چنين وضعيتي، وقتي باز هم باخت به سراغ اين معتادان مي‌رود، نوعي مرگ سمبليك را تجربه مي‌كنند.

مرجع متخصصين ايران توييتر

نوع مرگي كه در اعتيادهاي بالا شرح داديم، در حوزه‌ي اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي كمتر درك شده است. متخصصان مواردي همچون از دست دادن شغل يا روابط شخصي را به‌عنوان مرگ سمبليك بر اثر اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي مطرح مي‌كنند. آن‌ها عمومي شرايط يكساني در مرگ سمبليك دارند. حواس‌پرتي، از دست دادن كارايي، اضطراب، نياز به توجه و افسردگي دائمي از علائم چنين مرگي هستند. به‌علاوه حتي در چنين حالاتي هم هنوز نياز به تبليغ و نمايش خود در آن‌ها ديده مي‌شود. پاتريك گارات، ژورناليستي است كه به‌نوعي تجربه‌ي اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي داشت. او اعتياد خود را به‌صورت فشاري بيهوده و نااميدانه از عناصر بي‌فايده تعريف مي‌كند.

چند حركت اشتباه مي‌تواند منجر به مرگ سمبليك متخصص شبكه‌هاي اجتماعي شود

اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي از انديشه متخصصينات بسياري از متخصص كارشناسان، با افزايش افسردگي مرتبط خوانده مي‌شود. ارتباط با پلتفرم‌هاي اجتماعي، رابطه‌ي مستقيمي با كاهش سلامت ذهني دارد. به همين ترتيب، افزايش زمان سپري شده با دستگاه در برخي مطالعه‌ها مرتبط با افزايش خودكشي در ميان نوجوانان مطرح مي‌شود. فيسبوك هم به‌عنوان غول شبكه‌هاي اجتماعي اين حقيقت را (البته با سياستي خاص) تأييد مي‌كند. آن‌ها تأييد مي‌كنند كه مصرف منفعلانه‌ي محتوا در رسانه‌هاي اجتماعي باعث ايجاد اشكالات سلامت روان مي‌شود. ازطرفي فيسبوك ادعا مي‌كند كه مشاركت و فعاليت هوشمندانه‌ي بيشتر، بهبود سلامت را به‌همراه خواهد داشت. قطعا ادعاي آن‌ها (كه هيچ پشتوانه‌ي علمي هم ندارد) موجب افزايش توليد داده براي پلتفرم‌هاي خودشان مي‌شود.

حقيقت خودتخريب‌گر اعتياد در مقاله‌ها و تحقيقات متعدد متخصص كارشناسان اعتياد به‌روشني شرح داده شده است. آلن كار، از كارآفرينان حوزه‌ي اعتياد بود كه مفهوم اعتياد را به گل‌هاي گوشت‌خوار تشبيه كرد. گياهان مذكور، حشره‌ها و حيوانات كوچك را با عطر و طعم‌هاي فريبنده به خود جذب مي‌كنند. وقتي قرباني وارد گياه شود، به داخل آن فرو مي‌رود و ديواره‌ها نيز به‌مرور بسته مي‌شوند. پس از مدتي حشره يا حيوان قرباني خود را در گوري از جنس همان مواد خوش‌طعم و خوش‌عطر مي‌بيند.

مرجع متخصصين ايران گياه گوشت خوار

وقتي قرباني گياه گوشت‌خوار متوجه تله مي‌شود، ديگر زماني براي فرار ندارد. در آن زمان خوردن يا همان تجزيه با استفاده از آنزيم‌هاي جذبي، شروع مي‌شود. آلن با توضيحاتي اين‌چنين دردناك تلاش مي‌كرد تا مفهوم اعتياد را براي مشتريانش شرح دهد و آن‌ها را از عواقب خطرناك اين پديده آگاه كند. با توجه به همين تعاريف به دركي جامع از روي سياه اعتياد مي‌رسيم؛ پديده‌اي كه در كمين متخصص مي‌نشيند و تنها با وعده‌ي سرخوشي و لذت او را به دام خود مي‌كشد.

اشكال اصلي آن است كه حتي با اطلاع‌رساني عمومي و درك تمام افراد جامعه از خطرات اعتياد، نمي‌توان مانع از گسترش و نفوذ آن شد. امروز مي‌دانيم كه اگر شبكه‌هاي اجتماعي موفق به معتاد كردن ما بشوند، در عملكرد خود موفق بوده‌اند. آن‌ها هرچه بيشتر زندگي ما را تخريب كنند، عملكرد بهتري داشته‌اند. متخصصان امروزي دنياي فناوري با علم به اين حقايق، باز هم به حضور خود ادامه مي‌دهند.

بخشي از تمايل مردم به اعتياد شبكه‌هاي اجتماعي را مي‌توان با شيوه‌ي مدريت توجه افراد توسط پلتفرم‌ها شرح داد. پلتفرم‌ها مانند ماشين‌هاي بخت‌آزمايي در نشان دادن باخت به شكل برد، مهارت دارند. رويكرد آن‌ها به روش‌هايي شباهت دارد كه متخصصان رويكردهاي رواني در پيش مي‌گيرند. در آن روش‌ها افراد تنها به پيروزي‌هاي ظاهري توجه مي‌كنند و شكست‌ها را ناديده مي‌گيرند. ما هميشه به جريان بردها دقت مي‌كنيم و توجهي روي هزينه‌ي خود بازي نداريم. به‌علاوه فرصت‌هاي از دست رفته بر اثر بازي كردن را نيز نمي‌بينيم. درنهايت وقتي متوجه آثار بسيار مخرب مي‌شويم هم اميد داريم كه روزي يك پيروزي بزرگ كسب خواهيم كرد. درواقع با چنين رويكردي تلاش مي‌كنيم تا فرايندي غيرمنطقي را با توضيحي منطقي و عقلاني شرح دهيم. 

شيوع اعتياد و تمايل سيري‌ناپذير مردم به آن، سؤال نگران‌كننده‌اي را مطرح مي‌كند: آيا  مردم به‌دنبال خودتخريبي هستند؟ آيا ما خودمان وارد گياه گوشت‌خوار مي‌شويم چون يك مرگ آهسته را دوست داريم؟ آيا تصاوير زشت و دلخراش روي بسته‌هاي دخانيات به نوعي تبليغ براي آن‌ها تبديل شده‌اند؟‌ قطعا در صورت مثبت بودن پاسخ سؤال‌هاي فوق هم، رويكرد افراد به سمت آن‌ها آگاهانه نيست. به‌عنوان مثال اغلب معتادان به ماده‌ي مخدري همچون هروئين، به‌دنبال تجربه‌ي مجدد اولين مصرف خود هستند. معتادان به بازي و بخت‌آزمايي هم تلاش مي‌كنند تا تجربه‌ي بردهاي بزرگ و موفق بودن استراتژي‌هاي بازي را تكرار كنند.

اگر تمايل به اعتياد شبكه‌هاي اجتماعي را تنها با تمايل به لذت تعريف كنيم، توجيهي براي بازگشت به آن‌ها حتي پس از شكست‌هاي متعدد نداريم. همان‌طور كه گفته شد نه‌تنها شكست، بلكه اطلاع از مضرات شبكه‌ها هم موجب ترك آن‌ها نمي‌شود. درنتيجه مي‌توان ادعا كرد كه پلتفرم‌ها رفتار خشني با ما دارند، اما به‌هرحال ما را مشتاق نگه مي‌دارند.

يكي از فاكتورهايي كه براي مفهوم تخريب و شكست در قمار شبكه‌هاي اجتماعي مطرح مي‌شود، «نسبت» يا The Ratio نام دارد. به‌عنوان مثال وقتي در توييتر تعداد پاسخ‌ها به توييت يك متخصص بسيار بيشتر از لايك و ري‌توييت باشد، او به‌نوعي در قمار ماشين توييتر شكست خورده است. در چنين وضعيتي توييت او آن‌چنان اشكال‌زا و مباحثه‌برانگيز بوده است كه در مركز توهين و فشار قرار مي‌گيرد.

مرجع متخصصين ايران اعتياد به فناوري /  Tech Addiction

مثال مناسب براي تفاوت بالاي پاسخ‌ها به نسبت لايك و ري‌توييت، افراد مشهور مانند مديران عامل‌ شركت‌هاي بزرگ، سلبريتي‌ها و دولت‌مردان هستند. آن‌ها ظاهرا براي اهداف حرفه‌اي و كاري وارد شبكه‌هاي اجتماعي مي‌شوند، اما با يك اشتباه يا اظهارانديشه متخصصين فاجعه‌بار، به‌نوعي دكمه‌ي خودتخريبي را فشار مي‌دهند. در برخي موارد با يك مديريت مناسب روابط عمومي، چالش رفع مي‌شود؛ اما در مثال‌هاي ديگر آن افراد با فالورهاي خود وارد درگيري‌هاي تخريب‌گر و ناخودآگاه مي‌شوند. در چنين مواردي مي‌توان شكست را براي افراد مشهور تعريف كرد.

مري برد، از اساتيد تاريخ‌شناسي كمبريج است كه فعاليتي جدي در توييتر دارد. او فالورهاي زيادي را به‌خاطر رفتار دوستانه و صحبت‌هاي گرم جذب كرده بود، اما يك رويكرد اشتباه منجر به بحراني جدي برايش شد. مري در جريان يك پرونده‌ي آزار و اذيت جنسي در هائيتي، اظهارانديشه متخصصيني در تويير داشت كه متخصصان از آن برداشت توجيه رفتار داشتند. به‌علاوه آن‌ها تصور كردند كه توضيحات مري به‌نوعي نژادپرستانه هم بود. نتايج آن بحران نشان داد كه توييتر بيشتر براي اظهارانديشه متخصصين شوخ‌طبعانه مناسب است و شايد نتوان جهت‌گيري‌هاي جدي را آن‌طور كه بايد و شايد در اين پلتفرم نشان داد.

مباحثه در شبكه‌هاي اجتماعي مي‌تواند شخصيت متخصص را تا مرز نابودي پيش ببرد

پس از اظهارانديشه متخصصين مري در توييتر، موجي از مخالفت‌ها به‌صورت پاسخ به توييت به او ارسال شد. فالورهايي كه از او نااميد شده بودند، به هر روشي مخالفت خود را نشان دادند. هجوم هم انديشي ها مخالفان به‌حدي شديد بود كه اهميت خود مخالفت و صحت انتقادها به‌نوعي از بين رفت. در چنين موقعيت‌هايي كه هجوم انتقادها به‌صورت توهين و اظهارانديشه متخصصينهاي تند انجام مي‌شود، خبري از پاسخگويي يا پديده‌هايي همچون تلاش براي تغييرهاي سياسي نيست. در اين‌ ميان دليل و انگيزه‌ي فالورهايي كه به شخص اصلي حمله مي‌كنند نيز مي‌تواند حتي منطقي يا شايد ساديسمي باشد. به‌هرحال نتيجه‌ي زيادي از چنين رخدادهايي به‌دست نمي‌آيد.

در رخداد‌هايي مشابه آنچه در بالا شرح داده شد، هيچ‌كس چيزي نمي‌آموزد. هيچ نكته‌‌اي ردوبدل نمي‌شود و تنها متخصصان به اتصال بيشتر به ماشين مي‌پردازند. درواقع آن رويكردها تنها نوعي ضربه زدن تنبيهي به فرد اصلي هستند. درنتيجه مي‌توان ادعا كرد كه توييتر در كنار طبيعت اعتيادآور خود، نوعي از دموكراسي را در تنبيه كردن افراد ايجاد كرده است.

رويكرد مري در پاسخ به هجمه‌هايي كه در توييتر رخ داد، موجب افزايش بحران شد. او به‌جاي خارج شدن از فضا و مطالعه مجدد صحبت‌ها و رفتارهاي خود، وارد مباحثه با فالورها شد و به‌نوعي داخل جريان قرار گرفت. او مانند بسياري از متخصصان ساعت‌ها زمان به قانع كردن فالورها اختصاص داد. مري با آن‌ها گفت‌وگو كرده و تلاش مي‌كرد تا وضعيت روحي ايجاد شده را آرام كند. حركت عجيب او انتشار عكسي از خودش در حال گريه بود كه در زير آن نوشت: «من آن‌گونه كه شما مي‌گوييد موافق استعمار و نژادپرستي نيستم.» عكس او شرايط را دشوارتر كرد و متخصصان رفتارهايش را نوعي تلاش براي آرام كردن رنگين‌پوستان تفسير كردند. درواقع آن‌ها مي‌گفتند مري با نشان دادن احساسات سعي دارد تا از پاسخگويي نسبت به اقدامات خود شانه خالي كند.

مرجع متخصصين ايران smartphone addiction

انتقادها و فشار بر مري با وجود همه‌ي تلاش‌هايش افزايش يافتند. آينه‌اي كه روزي او را زيبا خوانده بود، اكنون تنها راه توهين را پيش مي‌گرفت و راهي هم براي فرار از توهين‌هايش نبود. متخصص كارشناسان رفتارهاي بعدي مري را نوعي خودآزاري تفسير كردند كه فايده‌اي هم در بهبود شرايط نداشت. در برخي شبكه‌هاي اجتماعي، رويكردي به‌صورت توهين ساختگي به خود وجود دارد كه برخي اوقات حس ترحم فالورها را بر مي‌انگيزد و به نفع متخصص اصلي خواهد بود؛ منتهي در توييتر نيازي به آن رويكردهاي ساختگي نيست و به‌هرحال زماني براي توهين جمعي و اظهارانديشه متخصصينهاي راديكال براي هر فرد فرا مي‌رسد. در اين‌ ميان پاسخ افراد به توهين‌ها، مي‌تواند مرگ سمبليك آن‌ها را رقم بزند.

تنوع پاداش‌ها

شبكه‌هاي اجتماعي براي جذب و نگه داشتن ما در دام خود، پاداش‌هاي متنوعي عرضه مي‌كنند. جرون لنير، دانشمند علوم كامپيوتر درباره‌ي تنوع پاداش‌ها از اصطلاح «چماق و هويج» استفاده مي‌كند. ماشين توييتر بازخوردهاي مثبت و منفي را در كنار يكديگر به ما مي‌دهد. درنتيجه نمي‌توان پيش‌بيني واقعي از نتايج عملكردها داشت و شايد به‌همين دليل افراد فعاليتي الزامي در شبكه‌ي اجتماعي پيدا مي‌كنند.

رفتار ما در شبكه‌هاي اجتماعي با حالتي از نياز و عدم اطمينان شكل مي‌گيرد. درواقع ما نمي‌دانيم كه پس از ارسال محتوا چه چيزي انتظارمان را مي‌كشد و شايد به‌همين دليل باز هم به حضور در شبكه‌ها نياز پيدا مي‌كنيم. در اين‌ ميان توسعه‌دهنده‌هاي اپليكيشن هم تلاش مي‌كنند تا روندي بهينه‌تر را براي جذب و دفع منظم متخصص پيدا كنند. آن‌ها از هوش مصنوعي و يادگيري ماشين بهره مي‌برند تا با مطالعه‌ي رفتار متخصص، زمان‌بندي و شرايط‌ بهتري را براي پاداش‌ها به كار بگيرند. رويكرد آن‌ها مانند سوءاستفاده در ارتباط‌هاي انساني است. درواقع آن را مي‌توان شبيه به وضعيت توصيف كرد كه يكي از طرفين رابطه از روي عمد تلاش مي‌كند تا با بي‌توجهي، تنبيه و سپس مهرباني، مخاطب خود را به‌نوعي به رابطه نيازمند كند. چنين ارتباط‌هايي در روانشناسي سمي ناميده مي‌شوند و همين «سمّيت» در توييتر و ديگر شبكه‌هاي اجتماعي هم رخ مي‌دهد.

سمّيت نقطه‌ي شروع مناسبي براي فهم ماشيني است كه ما را با حالت‌هاي عدم رضايت به خود وابسته مي‌كند. همان‌طور كه مي‌دانيم، ماشين‌هاي مذكور تركيبي از لذت سطحي سمي شدن و خطر بيش از حد درگير شدن را القا مي‌كنند. مفهوم سم به‌تنهايي تعاريف و متخصصدهاي جالبي در رويكردهاي انساني دارد. پاراسلسوس، از فيلسوف‌هاي دوران رنسانس تعريف قابل‌توجهي از سم و مسموميت داشت كه در رفتارهاي امروزي ما دور از واقعيت نيست. او مسموميت را وابسته به مقدار مواد مصرفي مي‌دانست و از اين رو، اهميت خود ماده‌ي مسموميت‌زا را كمتر مي‌دانست. در جايي از يادداشت‌هاي اين فيلسوف مي‌خوانيم: «هر غذا و نوشيدني كه بيش از مقدار عادي مصرف شد، مسموميت ايجاد مي‌كند.»

اگر به تعريف بالا پايبند باشيم و مسموميت را به مصرف بيش از حد مرتبط بدانيم، اين سؤال ايجاد مي‌شود كه ما كدام ماده را بيش از حد مصرف مي‌كنيم؟ حتي در داروها هم نمي‌توان پاسخ روشني به سؤال مذكور داد. همان‌طور كه ريك لوز، نويسنده‌ي جزوه رايگان The Subject of Addiction مي‌‌گويد، مقدار برابر از داروي برابر در افراد متفاوت تأثيرات متفاوت خواهد داشت. درواقع بخشي از تأثير و تجربه‌ي دارو به عنصري خارج از خود دارو بستگي دارد و بيشتر به مصرف‌كننده (يا متخصص) وابسته خواهد بود.

مرجع متخصصين ايران social media

داروهاي شادي‌بخش، چيزي بيشتر از لوبياي سحرآميز نيستند. آن‌ها تأثيراتي فيزيك دارند، اما به‌هرحال براي فعال شدن نهايي به عنصري ديگر در خود شخصي نياز خواهند داشت. درنهايت دنياي رواني خود فرد، در ايجاد اعتياد و پيشرفت آن مؤثر خواهد بود.

مطالعه اعتياد به شبكه‌هاي اجتماعي نسبت به اعتياد دارويي يا مواد مخدر، نيازمند تحليل فاكتورهاي بسيار بيشتري خواهد بود. درنتيجه نمي‌توان نقطه‌ي شروع مناسبي براي تحليل پيدا كرد. به‌عنوان مثال طراحان رابط متخصصي موبايل هوشمند يا تبلت مطمئن شده‌اند كه در دست داشتن، ارتباط و تنها نگاه كردن به دستگاه‌ها، براي متخصصان لذت ايجاد مي‌كند. نيازي كه متخصصان به دستيابي به گجت خود دارند، به‌نوعي با هوس لمس خود دستگاه و نگاه كردن به صفحه‌ي شفاف و روشن آن مرتبط مي‌شود. به‌همين دليل در موقعيت‌هاي گوناگون از زمان صرف غذا گرفته تا ميهماني يا بسياري شرايط مشابه ديگر، افراد به‌دنبال تعامل با گجت هوشمند هستند.

پس از لمس دستگاه و ارضاي نياز اوليه‌ي در كنار داشتن آن، نوبت به اجراي اپليكيشن‌ها مي‌رسد و كنترل اعتياد از آنجا در اختيار توسعه‌دهنده‌ها خواهد بود. در زماني‌كه از اپليكيشن استفاده مي‌كنيم، زندگي ما جريان ثابت و محدودي پيدا مي‌كند. به‌عنوان مثال در يك بازي ويدئويي به رياني تصويري وارد مي‌شويم و با تعدادي چالش‌هاي ساده، پاداش‌هاي جذاب و كمي شانس، خود را سرگرم مي‌كنيم.

تنوع تجربه‌هاي متخصصي در تعامل با دستگاه‌هاي هوشمند بسيار بالا است. هواداري، تأييد و رد مسائل، بازي، اخبار، نوستالژي، رفتارهاي اجتماعي و ارتباط‌هاي روزمره‌ي اجتماعي همگي دلايلي براي درگير شدن در دستگاه‌ها‌ي امروزي هستند. در اين‌ ميان وقتي كه تعامل به اعتياد مي‌رسد، رفتارها كمي محدودتر مي‌شوند. مثلا يك متخصص شايد تنها به بخت‌آزمايي، خريد يا حتي جاسوسي فعاليت‌هاي دوستانش معتاد شود.

پلتفرم‌هاي اجتماعي، تجربه‌‌ي متخصصي ما را براساس برنامه‌هاي جامع مديريت نمي‌كنند. بنجامين براتون، جامعه‌شناس، اعتقاد دارد مكانيزم آن‌ها سخت‌گيرانه و غيرقابل تغيير است. منتهي در همان وضعيت ثابت و مسبتدانه اين تصور براي متخصص ايجاد مي‌شود كه در انتخاب پايان تجربه‌ي خود آزادي دارد. پروتكل موجود در پلتفرم‌ها، تعامل متخصصان را استاندارد و جهت‌دهي مي‌كند. آن‌ها از انگيزه‌هاي متعدد و حتي تنبيه‌ها براي متعهد كردن متخصصان به سيستم استفاده مي‌كنند.

پايان‌هاي آزادانه‌اي كه پلتفرم‌هاي اجتماعي به متخصصان پيشنهاد مي‌دهند، درواقع توسط خودشان دستكاري مي‌شود. آن‌ها تلاش مي‌كنند تا نتايج تعامل‌ها تنها به نفع مشتريان واقعي خودشان يعني شركت‌هاي ديگر باشد. آن‌ها ما را با محرك‌‌هاي متعدد بمباران كرده و از واكنش‌ها نكاتي را برداشت مي‌كنند. با استفاده از همان نكات رفتار ما جهت‌دهي مي‌شود تا به گروه متخصصان مورد علاقه‌ي شبكه‌ها تبديل شويم. البته پلتفرم‌ها هيچ‌گاه به‌صورت مستقيم ما را وادار به ماندن در شبكه‌ نمي‌كنند. آن‌ها حتي نمي‌گويند كه از زمان سپري شده در شبكه‌ها چگونه استفاده كنيم. درنهايت مانند موضوع داروها، مسموميت چيزي است كه ما به‌عنوان متخصص به مفهوم شبكه‌هاي اجتماعي اضافه مي‌كنيم. 

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات