لينچ ميدانست كه نايب رئيس بخش فناوري اپل شده است و بايد بر روي فناوري كاملا جديد كار كند. اينكه اپل پيشنهادي كاري به لينچ داد نيز در نوع خود جالب بود. طي ۸ سالي كه او در شركت «اَدوبي» كار ميكرد تنها كسي بود كه به صورت علني به دليل همراهي نكردن اپل از فلش ويدئو، با استيو جابز درگير شده بود. زماني كه تصميم لينچ مبني بر كار در اپل علني شد، او بازخوردهاي قابل انتظاري دريافت كرد. بسياري اين استخدام را شكستي براي اپل ميدانستند.
لينچ بايد خود را اثبات ميكرد چرا كه وظايف سنگيني بر گردن او گذاشته شده بود. زماني كه در اولين روز كاري خود وارد اپل شد، به او گفته شده بود كه مراسم معارفه نخواهد داشت و بايد مستقيما به استوديوي طراحي برود و كار خود را آغاز كند.
لينچ بايد طي ۲ روز آينده پروژه را براي مرور توسط مديران ارشد اپل، آماده ميكرد
او زماني كه وارد استوديوي طراحي شد فهميد پروژهاي كه او بايد روي آن كار كند، از زمانبندي تعريف شده عقب است. لينچ بايد طي ۲ روز آينده پروژه را براي مرور توسط مديران ارشد اپل، آماده ميكرد! مديراني كه بسيار سختگير هستند و هيچ عذري را نميپذيرند.
هيچ نمونهي اوليه يا نرمافزاري توليد نشده بود و دست لينچ كاملا خالي بود. صرفا يك سري آزمايشها و ايدهها در دست بودند كه شايد چندين ماه كار شبانه روزي براي عملي شدن را ميطلبيدند. مدير ارشد طراحي اپل، جاني ايو، يك انتظار مشخص از اين گروه داشت: گجتي انقلابي براي بستن روي دست طراحي كرده و بسازند.
به انديشه متخصصين داشتن اين انتظار از شركتي مانند اپل معقول ميآمد چرا كه اين شركت در طي ۱۵ سال گذشته اقدام به ساخت ۳ نوع از دستگاههاي الكترونيكي كرده و توانسته بود در اين مدت با ارزشترين شركت روي زمين شود. امپي ۳ پليرها قبل از آيپاد نيز وجود داشتند اما اپل شما را ترغيب كرد كه قطعا در زندگي روزانه نياز به يكي از اين دستگاهها خواهيد داشت. آيفون موبايلها را از يك گجت تجاري به يك فرهنگ براي عموم تبديل كرد. آيپد تبلتها را از حاشيه بيرون آورد و از شركتهاي باتجربه در اين زمينه مانند نوكيا و مايكروسافت پيشي گرفت. اين پروژه قدمي ديگر در اين مسير بود اما اولين قدمي بود كه بدون رهبري استيو جابز برداشته ميشد. انتظارات بسيار بالا بود و ساعت اپل بايد كاملا عالي و بدون عيب و نقص توليد ميشد.
اپل تصميم به ساخت ساعت گرفته بود و در حال تحقيق در اين مورد بود كه اين ساعتها علاوه بر نشان دادن وقت چه متخصصدي ميتوانند داشته باشند. آلان داي، مدير گروه رابط انساني اپل ميگويد:
ما احساس كرديم كه بهترين نقطه براي تمركز از بدن كه هم ريشهي تاريخي دارد و هم فرهنگ آن جا افتاده است، مچ دست است.
هدف اين فناوري كه روي دست بسته ميشد، اين بود كه اشكالاتي را از سر راه زندگي روزمرهي انسانها بردارد. اين گروه توانستند در طي انجام پروژه و با پيدا كردن راهي براي تعامل با ساعت، راهحلي براي اين اشكال بيابند. اما يك مورد از ابتدا مشخص بود، موفقيت و يا شكست اين ساعت فقط به رابط متخصصي آن بستگي خواهد داشت. رابط متخصصي بود كه مشخص ميكرد ساعت اپل در ويترين فروشگاهها قرار خواهد گرفت يا به عنوان بزرگترين شكست اپل شناخته خواهد شد.
اينجا بود كه نقش آلان داي پررنگتر ميشد. او به عنوان مدير گروه رابط انساني اپل بايد راههايي براي ارتباط انسانها با دستگاه و چگونگي پاسخ ساعت پيدا ميكرد.
داي يك طراح باتجربه و يادگيري ديده بود و با چهري مصمم و پشتكاري كه داشت مطمئنا سرنوشت كار خود را به شانس واگذار نميكرد. او از سال ۲۰۰۶ ميلادي در اپل كار ميكرد و قبل از وارد شدن به اپل يك طراح مد و لباس بود. داي پس از كار در بخش بازاريابي اپل، با عنوان طراح جعبههاي محصولات آن شركت، توانست سمت مديريت بخش رابط انساني را كسب كند.
جاني آيو فكر ساعت اپل را از اكتبر ۲۰۱۱ ميلادي و همزمان با مرگ استيو جابز در سر ميپروراند
جاني آيو فكر ساعت اپل را از اكتبر ۲۰۱۱ ميلادي و همزمان با مرگ استيو جابز در سر ميپروراند. او به سرعت ايدهي خود را با داي و عدهاي محدود در استوديوي طراحي در ميان گذاشت. در آن زمان، اپل درگير دگرگوني سيستم عامل خود بود و مشغلهي فراواني داشت. داي ميگويد:
ما عملا در استوديوي طراحي زندگي ميكرديم و شب و روز مشغول طراحيiOS 7 بوديم.
هفتمين نسل از سيستم عامل اپل چيزي فراتر از يك تغيير در طراحي بود و نقطهاي از تاريخ اپل بود كه وجود جاني آيو در مقام قدرت اپل را نشان ميداد. داي و همكارانش تمامي موارد سيستم عامل را تغيير داده و دگرگوني بزرگي در طراحي و عملكرد آن ايجاد كردند.
كار در اپل تلاش شبانه روزي ميطلبد و اين اتفاقي بود كه در استوديوي طراحي اپل ميافتاد. روزها داي و همكارانش در تلاش براي طراحي iOS 7 بودند و شبها در مورد ساير گجتها با يكديگر مباحثه ميكردند. پرسشهاي زيادي حول ساعت مطرح شدند و اينكه ساعت اپل چه ويژگي جديدي ميتواند به زندگي انسانها اضافه كند. در اين موقع بود كه آيو تحقيقات در مورد منشا ساعت را آغاز كرد كه چگونه نور خورشيد ساعت را تعيين ميكرده و اين ايده چگونه به ساعتهاي ديواري و سپس مچي تبديل شده است.
آنها به اين نتيجه رسيدند كه همه در اپل و حتي مردم عادي نيز بيشتر از حد به موبايلهاي خود نگاه ميكنند و مدام در حال كنترل اعلانيههاي خود هستند. موبايلهاي هوشمند ما را كنترل ميكنند و بدون آنها گويا عضوي از اعضاي بدنمان از دست رفته است. لينچ ميگويد:
ما بيش از حد به فناوري وابسته شدهايم، طوري كه گويا از زمان آغاز بشريت با ما بودهاند. مردم موبايلهاي خود را همه جا با خود حمل كرده و مدام به صفحه نمايش آن نگاه مي كنند.
آنها گروهي را مد انديشه متخصصين گرفته بودند كه حتي سر ميز غذا نيز مشغول كار با موبايل خود بودند. لينچ ادامه ميدهد:
ما چگونه ميتوانستيم چارهاي براي اين اشكال بيابيم. چگونه ميتوانستيم كار با موبايلها را راحتتر كنيم.
اگر دقيقتر نگاه كنيم شايد منشا اوليهي اين اشكال خود اپل بوده است اما اپل نيز درصدد بود با طراحي دستگاهي اين اشكال را حل كند. چارهي كار گجتي بود كه بتواند اعلانيههاي ضروري را گلچين كند و به شما نشان دهد و نيازي نباشد تا موبايل خود را همواره با خود حمل كنيد. آنها پيشرفت را در برگشت به عقب ديدند و توجه خود را بر روي ساعتهاي مچي معطوف كردند.
اولين نمونه از ساعت در واقع آيفون با بندي دور آن بود كه به دست بسته ميشد
هدف نجات مردم از موبايلهايشان بود. اما اولين قدم براي رسيدن به اين هدف به انديشه متخصصين عجيب ميآمد چرا كه اولين نمونه از ساعت در واقع آيفون با بندي دور آن بود كه به دست بسته ميشد!
سرعت پيشرفت نرمافزار بيشتر از سختافزار بود و نرمافزار نياز به بستري داشت تا بتوان آن را آزمايش كرد. براي اين منظور ساعتي را طراحي كردند كه توسط كابلي به موبايل متصل ميشد. اولين نمونه متخصصدي از ساعت اپل در واقع يك كيس عجيب و غريب براي آيفون بود كه بندي غيرمعمول از آن آويزان شده بود.
با اين نمونهي اوليه گروه به آزمايش در مورد ويژگيهايي پرداخت كه ساعت بايد وظيفهي انجام آنها را از دوش موبايل برميداشت. پيدا كردن روشي براي ارسال پيامك بسيار حياتي بود چرا كه حل آن ميتوانست مسير آينده را بسيار اميدواركنندهتر كند. داي در اين مورد ميگويد:
پيدا كردن روشي مانند روش ارسال پيامك در موبايل كار آساني بود. فردي كه ميخواهيد پيامك را به او ارسال كنيد انتخاب ميكنيد، متن را مينويسيد و سپس دكمهي ارسال را فشار ميدهيد. اما اين كار زمانبر و خسته كننده است. فرض كنيد ۳۰ ثانيه مچ دست خود را بالا نگه داشته و در حال نوشتن پيامك هستيد. ما نميخواستيم مردم اين كار خستهكننده را انجام دهند.
بنابراين آنها Quickboard را پيشنهاد دادند كه در واقع رباتي بود كه پيامك شما را ميخواند و جوابهاي متناسب را براي آن پيشنهاد ميداد. براي ارتباطات پيچيدهتر، آنها ميكروفوني در ساعت جاسازي كردند تا با استفاده از «سيري» پيام شما را دريافت كرده و به فرد موردانديشه متخصصينتان ارسال كند. اگر پيام شما خيلي پيچيده بود و هيچ يك از اين دو روش به كارتان نميآمد، آن موقع بود كه بايد از موبايل خود استفاده ميكرديد.
با ادامهي آزمايشها گروه به اين نتيجه رسيد كه سرعت انجام كارها عاملي بسيار تعيينكننده است، چرا كه تعامل با ساعت بيش از ۵ تا ۱۰ ثانيه ميتوانست خستهكننده باشد. آنها بعضي ويژگيها را ساده كرده و برخي ديگر را بدليل سرعت كم به كلي حذف كردند. لينچ و تيم او دو بار نرمافزار را از اول ساختند تا بتوانند آن را به سرعت مطلوب برسانند. نسخهي اوليه از رابط متخصصي، اطلاعات را بصورت عمودي و به ترتيب زمان نشان ميداد. اين ايده هرگز به نسخهي نهايي راه پيدا نكرد و نسخهي نهايي درصدد ساده كردن راه تشخيص مهم بودن يا نبودن اطلاعات بود.
به عنوان مثال ويژگي نگاه سريع اينگونه كار ميكند كه اگر لرزشي بر روي دست خود احساس كنيد ميفهميد كه پيامي دريافت كردهايد. اگر دست خود را بالا بياوريد اين پيام را ميبينيد: «پيامي از جان داريد» اگر دست خود را پايين بياوريد اعلانيه از ساعت شما حذف ميشود، اما اگر دست خود را بالا نگه داريد متن پيام را نيز مشاهده خواهيد كرد. اين واكنشهاي شما به اعلانيههاي مختلف توسط ساعت ثبت ميشود و براساس اين رفتارها ساعت ترجيحهاي شما را در طي زمان ميشناسد.
و اينگونه بود كه لينچ و گروه او توانستند راهي بيابند تا بدون نياز به باز كردن نرمافزاري بر روي موبايل خود اطلاعات لازم را ببينيد و كارهاي لازم را انجام دهيد.
گروه بايد رابط متخصصي طراحي ميكرد كه هر كاري از آن انتظار داشته باشيد را انجام دهد و در عين حال خستهكننده نباشد. اين عامل ميتوانست تعيين كننده باشد چرا كه لرزشهاي بيمورد و گاه و بيگاه بسيار آزاردهنده ميشدند و متخصص را مجبور به استفاده نكردن از ساعت ميكرد. زماني كه لينچ و تيم او سومين بار طراحي نرم افزار را تمام كردند، ايو و داي و همه باور داشتند كه به رابط متخصصي مدانديشه متخصصين خود رسيدهاند.
اما سختافزار بخش بسيار پيچيدهتري نسبت به نرمافزار بود. گروه رابط انساني كار را بر روي توانايي لرزش ساعت بر روي دست آغاز كردند. آنها كار با مهندسان و طراحان را شروع كردند تا روشي جديد براي تعامل با مچ انسانها بيابند. موتور جاسازي شده در ساعت ميتواند طوري عمل كند كه گويا به دست شما كسي تلنگري ميزند. دستان ما به قدرت اين تلنگرها حساس هستند و ميتوان با استفاده از اين حساسيت اطلاعاتي مفيدي را به متخصص منتقل كند. لرزش آني ميتواند نشانهاي براي يك تماس ورودي و لرزش ممتد نشاني براي يك قرار كاري كه ۳۰ دقيقه ديگر داريد، باشد.
اپل نمونههاي زيادي را آزمايش كرد. لينچ ميگويد:
برخي از لرزشها بسيار آزاردهنده بودند و برخي به قدري آرام بودند كه حس ميكرديد حشرهاي روي دستتان نشسته است. مهندسان به اين فكر ميكردند كه يك پيامك چه نمودي در حالت لرزش خواهد داشت و يا يك تماس مهم چگونه در غالب يك لرزش بايد به متخصص منتقل شود.
يافتن حد لرزش مناسب يك سال به طول انجاميد
جلسات هفتگي برگزار ميشد كه در آنها اين لرزشها توسط ايو آزمايش ميشد و راضي كردن او بسيار دشوار بود. اين رويه و يافتن حد لرزش مناسب يك سال به طول انجاميد.
اين لرزشها تنها نكتهاي نبودند كه اپل حساسيت زيادي روي آن نشان داده است. در ساعتي با صفحه نمايش كوچك، كوچكترين جزئيات نيز مهم هستند. گروه رابط انساني روشهاي مبتكرانهاي براي تعامل با ساعت طراحي كردند. براي مثال ميتوان به قابليت Force touch اشاره كرد كه با كمي فشار بيشتر هنگام لمس صفحه نمايش ميتوانيد به منوهاي پنهان ساعت دسترسي پيدا كنيد. همچنين با تغيير در فونت نوشتهها آنها را طوري طراحي كردند كه بر روي صفحهي كوچك ساعت خواندن متن راحتتر شود.
همهي افرادي كه در اين پروژه شركت داشتند سختيهاي بسياري را متحمل شدند. با استفاده از تجربيات ساعتسازان سوئيسي اپل برخلاف گذشته اين بار مدلهاي مختلفي از محصول جديد خود را معرفي كرد كه ارزشي در بازهي ۳۴۹ دلار تا ۱۷ هزار دلار دارند.
اين درسي بود كه اپل از سازندگان ساعت گرفت. اين شركت ميدانست تنها راهي كه ميتواند تعداد زيادي از ساعتهاي خود را بفروشد، ارائهي گزينههاي مختلف براي مشتريان است. داي ميگويد:
اگر قرار باشد ساعتي را مدام و در طول شبانه روز بر روي مچ خود ببنديد بايد طراحي دلخواه شما را داشته باشد و اين چيزي بود كه ما نميتوانستيم به آن بيتوجه باشيم. ما ميخواستيم ميليونها مدل از اپل واچ داشته باشيم و با استفاده از سختافزار متنوع و نرمافزار ميتوانيم به هدفمان برسيم.
با ساخت ساعت، اپل قدمي ديگر در مسير ساخت گجتهاي با كيفيت برداشت و اينبار بايد متخصصان را متقاعد كند كه اين ساعت ميتواند عضوي جدايي ناپذير از زندگي آنها باشد. بن بجارين، تحليل گر يك موسسهي تحقيقاتي ميگويد:
اپل بار ديگر موفق خواهد شد، چرا كه خريداراني دارد كه توانايي پرداخت پول را داشته و در عين حال اعتماد زيادي به محصولات اين شركت دارند.
اگر اپل واچ بتواند در رسيدن به هدف خود موفق باشد، نحوهي تعامل ما با موبايلها را براي هميشه تغيير خواهد داد و ما ميتوانيم وقت بيشتري به دور از موبايلها و با افرادي كه دوستشان داريم سپري كنيم. لينچ ميگويد:
از اينكه پسرم را ميبينم وقتي پيامي دريافت ميكند، به ساعتش نگاهي ميكند و اگر مهم نباشد به سراغ موبايل خود نميرود، لذت ميبرم.
براي تماشاي نقد و مطالعه اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران از اپل واچ مي توانيد به «مطالعه ويديويي اپل واچ (Apple Watch)» مراجعه كنيد.
انديشه متخصصين شما چيست؟ آيا اپل در رسيدن به هدف خود موفق خواهد بود؟
هم انديشي ها