مهاجرت اپل به پردازندههاي ساخت خود؛ طلوعي ديگر براي مك
دوشنبهي گذشته، اپل تاريخ برگزاري رويداد ويژهي خود با شعار One More Thing را ساعت ۲۱:۳۰ دهم نوامبر (بيستم آبان) اعلام كرد. انتظار ميرود بهعلت همهگيري ويروس كرونا، اين رويداد نيز مانند دو رويداد قبل، بهصورت ازپيشضبطشده در اپلپارك و با حضور تيم كوك و تعداد انگشتشماري از ديگر مديران اپل برگزار شود.
ازآنجاكه اين رويداد بهاحتمال زياد به رونمايي مدلهاي جديد مك مبتنيبر آرم اختصاص خواهد داشت و تنها يك روز تا معرفي محصولات جديد اپل باقي مانده، مباحثه دربارهي نسل بعدي رايانههاي مك اپل بيش از هر زمان ديگري جديد شده است.
مهاجرت به معماري جديد
قبل از پايان اين سال و آغاز دههي جديد، اپل آماده است تا از معماري جديدي براي سيستمعامل دوستداشتني مك رونمايي كند و اين حركت گام مهمي در آيندهي مك بهحساب ميآيد. در چهار دههي گذشته، اپل بهطور منحصربهفردي مجموعهاي از اقدامات بنيادي انجام داده است تا سختافزار مك را به معماري تراشههاي كاملا جديد و متفاوتي تغيير دهد.
هيچ پلتفرم محاسباتي ديگري حتي در مقياس مشابه، چنين اقدام پيچيدهاي را حتي يك بار با موفقيت انجام نداده است، چه برسد به تلاش براي سه تغيير عمدهي پلتفرم كه اپل در مك ايجاد كرده است: از موتورولا ۶۸۰۰۰ به PowerPC در دههي ۱۹۹۰، سپس به معماري Intel x86 در دههي ۲۰۰۰ و اكنون مهاجرت به معماري آرم (ARM) و پردازندههاي اختصاصي طراحيشدهي خود اپل.
هر مهاجرت شامل تلاشهاي گستردهاي براي نهتنها تحويل سختافزار جديد، بلكه تبديل سيستمعاملهاي گستردهي نرمافزاري و ايجاد ابزارهاي توسعه جديد براي بهحداقلرساندن اشكالات در انتقال متخصصان و توسعهدهندگان است.
هنگاميكه اپل در اوايل دههي ۱۹۹۰ به پردازندههاي PowerPC مهاجرت كرد، ساير سيستمعاملها و كامپيوترهاي آن روزگار ازجمله Windows NT مايكروسافت، Commodore Amiga ،IBM's OS/2 و بسياري ديگر نيز قرار بود مانند اپل و بهصورت موازي انتقال معماري خود را انجام دهند.
توانايي منحصربهفرد اپل در مهاجرت كامل به پردازندههاي PowerPC درنهايت نتوانست آنطور كه انتظار ميرفت، به سود اپل تمام شود؛ چراكه ديگر شركتها در انجام اين كار شكست خوردند و درنتيجه، اپل يگانه شركت مهمي بود كه از PowerPC بهره ميبرد.
باتوجهبه آنچه گفته شد، با وجود موفقيتآميزبودن گذار اپل به معماري PowerPC و دشواري آن مهاجرت و نتيجهي غيرمنتظرهاش، ممكن است حاكي از آن باشد كه شايد تلاش براي انجام چنين كار پيچيده و خطرناكي درنهايت اشتباه بوده باشد.
مهاجرت اپل به پردازندههاي مبتنيبر اينتل حدود يك دهه بعد بهعنوان حركتي استراتژيك و استادانه ستايش شد و اين امكان را به اپل داد كه وارد بازارهاي جديد شود و درنهايت، سيستمعامل مك خود را بهطرز چشمگيري گسترش دهد. بااينحال، موفقيت اپل در مهاجرت به معماري x86 و پردازندههاي اينتل تا حد بسيار زيادي مديون تجربهي قبلي اين شركت در مهاجرت از معماري موتورلا ۶۸۰۰۰ به PowerPC و يادگيري نحوهي اجراي چنين انتقالي بود.
روند مهاجرت اپل به پردازندههاي اپل سيليكون براي بيش از يك دهه در حال انجام است
بسيار مهم است كه بدانيم اپل چرا و چگونه از مهاجرت دوباره و استفاده از تراشههايي با معماري اختصاصي خودش بهجاي خريد قطعات ازپيشآماده سود ميبرد. اپل ميتواند با استفاده از پردازندههاي اختصاصي خود جدول زماني و توليد كامپيوترهاي مك را بيشتر كنترل كند. بهطور واضح مشخص است كه روابط اپل و اينتل در چند سال گذشته بهدليل تأخيرهاي متعدد در توليد تراشه بههم ريخته است. اپل ميتواند با اين كار تمام اشكالات پيشآمده را حل و محصولاتش را در بازهي زماني منظمتري رونمايي كند. اين مهاجرت حتي در سيستمعامل مك نيز بسيار تأثيرگذار است.
آنطور كه بهانديشه متخصصين ميرسد، حركت اپل بهسمت پردازندههاي اپل سيليكون حركت چندان جديدي نيست؛ زيرا كوپرتينوييها بيش از يك دهه براي اين حركت برنامهريزي كردهاند و ميتوان گفت از يك دهه پيش به فكر شروع اين مهاجرت بودهاند. اپل از سال ۲۰۰۸ در حال توسعهي پردازندههاي مجتمع (SoC) اختصاصياش بوده است. اين تلاش درنهايت به ساخت تراشهي A4 منجر شد كه در محصولاتي مانند آيفون ۴ و آيپد اورجينال (اولين آيپد) و اولين اپل تيوي مبتنيبر iOS بهكار رفت.
همچنين، اپل اين گام را فراتر گذاشت و در سال ۲۰۱۶، توسعهي اولين مكهاي مجهز به پردازندهي T1 را آغاز كرد. پردازندهي مذكور براي قابليتهايي مانند كنترل امنيت تاچ آيدي (Touch ID) و ارائهي ويژگيهاي مديريت و كنترل سيستم (System Management Controller) طراحي شده بود و ميتوانست مكهاي مبتنيبر اينتل اپل را از ديگر رايانههاي موجود در بازار متمايز كند.
اپل حتي قبل از پردازندهي T1، ميكروكنترلر SMC اختصاصي توسعه داده بود كه مديريت انرژي مكينتاش، شارژ باتري، زمان آماده به كار شدن دستگاه، حالتهاي نمايش ويدئو و ساير ويژگيهاي شخصيسازيشده و درنهايت تجربهي استفاده از مك را بهبود ميبخشد.
از سال ۲۰۱۷، اپل در مكهاي جديد از نسل جديد تراشههاي امنيتي موسوم به T2 استفاده ميكند. اين تراشهي ۶۴ بيتي از رمزگذاري ديسك گرفته تا پردازش تصوير و ويژگيهايي مانند آيپد سايدكار (iPad Sidecar) و كنترل و بهبود سيري را براي متخصصان مك بهارمغان آورد و تجربهي اپل را در توليد پردازنده براي مكها يك پله بالا برد. درحقيقت، ميتوان گفت در چند سال گذشته مكهاي مجهز به تراشهي T2 همان اپل سيليكونهايي بودند كه دركنار پردازندههاي اينتل سازگاري نرمافزاري بومي x86 را ارائه ميدادند.
چگونه اپل مجبور به مهاجرت به اينتل شد
درحالحاضر، رايانههاي مك اپل از همان معماري x86 اينتلي استفاده ميكنند كه ساير كامپيوترهاي استاندارد صنعت، مانند PCهاي ويندوزي يا لينوكسي از آن استفاده ميكنند. درواقع بهلطف تراشههاي اينتل است كه مكهاي امروزي ميتوانند نرمافزارهاي ويندوزي يا نمونههايي از سرورهاي لينوكسي را بهراحتي اجرا كنند. از اين اشتراك و سازگاري، بهعنوان دليل اصلي انتقال اپل به تراشههاي اينتل در سال ۲۰۰۶ عنوان ميشود.
اصليترين دليل مهاجرت اپل به پردازندهاي اينتل سازگاري با ساير پلتفرمها عنوان ميشود
قبل از مهاجرت اپل به پردازندههاي اينتل، كوپرتينوييها از تراشههاي PowerPC استفاده ميكردند كه غول فناوري آن زمان، يعني IBM، آن را براي اپل طراحي ميكرد كه در آن زمان، روي كاغذ مزاياي متخصص بيشتري درمقايسهبا تراشههاي x86 ارائه ميداد. بااينحال، PowerPC با گذشت زمان نتوانست پابهپاي اينتل و معماري x86 رشد كند؛ اتفاقي كه دليل عمدهي آن مسائل اقتصادي بود.
تا سال ۲۰۰۴، اپل تنها فروشندهي مهمي بود كه از تراشههاي PowerPC در محصولات خود استفاده ميكرد. در آن سوي ميدان، بيشتر رايانههاي موجود روي تراشههاي x86 اينتل متحد شده بودند و مقياس اقتصادي گستردهاي را ايجاد كردند كه درادامهي سرمايهگذاري اينتل در نسلهاي بعدي تراشههاي x86 بسيار مؤثر بود. باتوجهبه اينكه فروش مك بسيار آهسته رشد ميكرد و هيچ چشماندازي براي افزايش تقاضا براي تراشههاي PowerPC وجود نداشت، انگيزه و منابع مالي اندكي براي توسعهي معماري PowerPC و رقابت با نسلهاي جديد پردازندههاي x86 اينتل وجود داشت.
توسعهي نسلهاي جديد از پردازنده كار بسيار پرهزينهاي بود كه فقط از عهدهي يك سازندهي رايانهي شخصي (اپل) برنميآمد كه فقط حدود ۳٫۳ ميليون مك در سال به فروش ميرساند. در سال ۲۰۰۴، رايانههاي شخصي با سيستمعامل ويندوز ۵۶ برابر بيشتر از مكهاي اپل فروش داشتند. در آن سال، سازندگان رايانه درمجموع ۱۸۲٫۵ ميليون رايانهي شخصي فروختند كه باعث شد فاصلهي زياد بين سيستمعامل مكينتاش مبتنيبر پاور پيسي و پلتفرم Intel PC ايجاد شود.
تغيير معماري، تنها راهي بود كه اپل ميتوانست بهواسطهي آن شكاف ايجادشده را پر كند و مقياس اقتصادي اينتل را به مكها آورد. اين امر باعث شد اپل نهتنها با رقباي سختافزاري خود همراه شود؛ بلكه با استفاده از آن و ارائهي قابليتهاي جديد امنيتي و قابليتهاي جديد macOS، ارزش بينظيري به سيستمعامل خود اضافه و محبوبيت آن را دو چندان كند.
در سال ۲۰۱۲، هوراس دديو (Horace Dediu) توضيح داد كه اپل چگونه توانست با مكهاي اينتلي نسبت فروش Mac به PC را بهسرعت افزايش و موقعيت غالب مايكروسافت را در رايانههاي شخصي تغيير دهد. در نمودار زير، فروش رايانههاي شخصي مبتنيبر ويندوز را بهصورت ضريبي از فروش دستگاههاي اپلي بين سالهاي ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ مشاهده ميكنيد كه از عملكرد فوقالعادهي اپل بعد از مهاجرت به پردازندههاي اينتل و البته معرفي آيپدها و آيفونها حكايت ميكند.
نسبت دستگاههاي ويندوزي به دستگاههاي اپلي با گذشت زمان
اپل پلتفرمي جديد غير اينتلي و بزرگتر از مك ايجاد كرد
تغيير بسيار مهم ديگر، بلافاصله پس از مهاجرت به پردازندههاي اينتل اتفاق افتاد كه باعث شكلگيري اپل كنوني شد: عرضهي آيفون در سال ۲۰۰۷ و بهدنبال آن تبلت آيپد (iPad) مبتنيبر iOS در سال ۲۰۱۰. اين دو محصول آيندهي درخشان اپل را شكل دادند و آن را به شركت دوتريليون دلاري كنوني تبديل كردند.
در دههاي كه گذشت، پلتفرم جديد iOS اپل (مبتنيبر macOS) حداقل بهاندازهي ويندوز، لينوكس، ChromeOS يا هر سيستمعامل دسكتاپ يا موبايل ديگري بزرگ و بهعقيدهي برخي حتي تأثيرگذارتر شد. نكتهي مهم پلتفرم جديد اپل آن بود كه نيازي هم به تراشههاي اينتل نداشت. اگرچه بسياري از تحليلگران صنعت قصد داشتند آيپد را تنها يك «دستگاه مصرف محتوا» نشان دهند، گسترش سريع فروش iPad و استفاده از آن براي توليد محتوا، اپل را به يكي از توليدكنندههاي بزرگ رايانههاي شخصي در جهان تبديل كرد.
واقعيت اين بود كه متخصصان با استفاده از آيپدها و آيفونها كارهايي انجام ميدادند كه بهصورت سنتي در حيطهي وظايف كامپيوترهاي شخصي تعريف ميشدند و درعينحال متخصصدهاي جديدي براي رايانههاي موبايلي ايجاد ميكردند كه رايانههاي شخصي مبتنيبر اينتل نميتوانستند با آنها رقابت كنند. اين نمونهاي كلاسيك از نوآوري تحولآفرين (Disruption) است؛ محصول نوآورانهي جديدي (آيفون و آيپد) كه ميتوانست بهطور مؤثر دربرابر گزينهي پيچيدهتر و گرانارزشتر موجود در بازار رقابت كند كه قابليتهاي آن بيش از نياز كابر بود (PCها).
با وجود تلاشهاي مختلف مايكروسافت براي ساخت ويندوز موبايل و تلاشهاي مختلف اينتل براي فروش تراشههاي x86 با سري پردازندههاي موسوم به اتم (Atom) در محصولات لينوكس و اندرويد و تلاشهاي گوگل براي الگوگرفتن از آيپد با استفاده از اندرويد (اندرويد استفادهشده در تبلتها) و مقابله با آن با لپتاپهاي مبتنيبر وب (كروم OS)، همگي شكست خوردند و هيچ شركت ديگري نتوانسته است پلتفرم برنامههاي محاسباتي موبايل ايجاد كند كه توانايي رقابت تجاري با iOS و iPad OS اپل را در مقياس مشابه و نتايج تجاري مشابه داشته باشد.
درحقيقت، دليل اينكه شركتهاي ديگر نتوانستند به موفقيت اپل برسند، اين بود كه هيچكس بهصورت تمام و كمال از اپل الگو نگرفت. گوگل با ChromeOS نزديكترين حالت را به اپل داشت و درست مانند مكهاي مبتنيبر اينتل، سيستمعامل منحصربهفرد با سختافزار نسبتا استانداردي راهاندازي كرد؛ اما گوگل درنهايت، در خارج از مدارس ايالات متحده كه اغلب بهدنبال سختافزار بسيار ارزان بودند، نتوانست موفقيت خاصي براي كروم OS بهدست آورد.
در دنياي اندرويد نيز، توليدكنندگاني كه از مجوزهاي اندرويد در تلفنهاي هوشمند خود استفاده ميكنند، به موفقيت و فروش زيادي رسيدهاند؛ اما ارزش پلتفرم اندرويد بين فروشگاههاي نرمافزاري متعدد و شركتهاي سختافزاري مختلف تقسيم شده است. اين در حالي است كه موفقيت سختافزاري و نرمافزاري اكوسيستم iOS، چه ازلحاظ اعداد و ارقام و چه ازلحاظ مالي، تماما متعلق به اپل است.
ازآنجاكه اپل هم مانند ديگر توليدكنندگان موبايل در دستگاههاي iOS خود از تراشههاي آرم استفاده ميكرد، از تلاش مشترك ديگر شركتهاي جهان براي توسعهي اين معماري پردازنده و ابزارهاي نرمافزاري مبتنيبر آن مانند كامپايلرها و... سود ميبرد. دقيقا همانطوركه مكها از معماري رايج پردازندههاي دسكتاپ سود ميبردند و اپل تمركز خود را بهجاي توسعهي سختافزار روي توسعهي ويژگيهاي متمايزكنندهي نرمافزاري در macOS گذاشته بود، دستگاههاي موبايلي اپل نيز از معماري متداول دنياي موبايل، يعني ARM براي iOS و iPadOS استفاده ميكردند و ويژگيهاي نرمافزاري را وجه تمايز خود درمقايسهبا اندرويد كرده بودند.
دراينميان، تفاوت ديگري نيز وجود داشت: درحاليكه مكهاي اپل انتخابي جز استفادهي تمام و كمال و بدون شخصيسازي از پردازندههاي x86 اينتل نداشتند، معماري آرم بهگونهاي بود كه اپل ميتوانست درصورت تهيهي مجوز، بهطور مستقل پردازندههاي خود را توسعه دهد و قابليتهاي اختصاصي و متمايزكنندهي خود را به آن اضافه كند؛ درست مشابه همان كاري كه اپل با نرمافزار خود در macOS، iOS و iPadOS ميكند.
حال اپل با انتقال نسلهاي بعدي مكها به پردازندههاي تقويتشده و منحصربهفرد خود، مجددا ميتواند هم مقياس اقتصادي را دوباره احيا كند و هم از پيشرفتها و قابليتهاي متمايزكننده بهرهمند شود كه ارزش بينظيري به محصول ميبخشد. پيشتر ساير رقبا بارها سعي كردهاند اين كار را در فضاي رايانه شخصي و موبايل انجام دهند؛ ولي هربار شكست خوردهاند.
در بخش سيستمعامل، هر دو شركت سامسونگ و الجي تلاش كردهاند تا سيستمعاملهاي منحصربهفرد خود را (Tizen و webOS) بخرند يا توسعه دهند؛ بااينحال، در خارج از بازارهاي كوچكتري مانند تلويزيون و ساعتهاي هوشمند، اندرويد بهطور مؤثري توانايي آنها را در توسعهي سيستمعاملي متمايز روي سختافزار استاندارد يا تلفن يا تبلتها مسدود كرده است و با محبوبيت خود اجازهي ورود سيستمعاملهاي ديگر را نميدهد.
هواوي نيز بهدليل ممانعت ايالات متحده از استفاده از اندرويد گوگل، ادعا كرده است كه بهزودي در محصولات خود از سيستمعامل موسوم به هارموني OS استفاده خواهد كرد. باوجوداين، اين امر فقط فروش هواوي را مختل خواهد كرد؛ زيرا خريداران موبايلهاي هوشمند اندرويدي نميخواهند گزينهي جايگزين و غيراستاندارد از آن را استفاده كنند و پيشبيني ميشود آن نيز بهواسطهي محبوبيت اندرويد خُرد شود.
در جهت ديگر، يعني سختافزار، مايكروسافت چندين تلاش براي مهاجرت رايانههاي شخصي ويندوزي و دستگاههاي تلفنهمراه از اينتل به آرم انجام داده است و هماكنون در برخي از محصولات خود از معماري آرم بهره ميبرد؛ اما مايكروسافت از توانايي اپل در تغيير قاطع كل پلتفرم خود به ساختار تراشهي جديد بيبهره است؛ زيرا سيستمعامل ويندوز مايكروسافت با مجوزهاي رايانهي شخصي تحويل داده ميشود و دهها شركت و ميلياردها متخصص وجود دارند كه از مجوزهاي ويندوز استفاده ميكنند و اين كار را براي تغيير كلي و سريع معماري، دشوار و حتي غيرممكن كرده است.
اغلب دستگاههاي كنوني ويندوزي مبتنيبر آرم نهتنها مسئلهي جديدي ارائه نميدهند؛ بلكه با عملكرد ضعيف خود وجههي ويندوز را نيز ممكن است خراب كنند. درحالحاضر، دستگاههاي ويندوزي روي سختافزار ARM نميتواند عملكردي نزديك به ويندوز مبتنيبر اينتل x86 ارائه دهد و برخلاف اپل، مايكروسافت تخصص ساخت پردازنده را نيز ندارد و اين موضوع بهراحتي آن را بيشتر به اينتل و كوالكام وابسته ميكند.
اپل سيليكون چگونه به پلتفرم مك برتري ميدهد
با مهاجرت از تراشههاي x86 اينتل به پردازندههاي اپل سيليكون، مكها سازگاري سختافزاري با بقيه پلتفرمهاي دسكتاپ را از دست ميدهند كه در سال ۲۰۰۶ بهدست آوردند. بااينحال، دو چيز از آن زمان تغيير كرده است: ۱. طبق آمار نياز به اجراي ويندوز در مكها براي بسياري از افراد كه زماني بسيار مهم تلقي ميشد، بهطرز چشمگيري كاهش يافته است؛ ۲. مايكروسافت خود زيرساخت اجراي ويندوز مبتنيبر آرم را ايجاد كرده است.
به موازات مهاجرت به پردازندههاي اپل، مكهاي مبتنيبر آرم قابليت اجراي بومي نرمافزارهاي آرم توليدشده براي iOS را خواهند داشت. اين نهتنها بدينمعني است كه توسعهي نرمافزارهاي iOS براي انتقال و اجرا در مك كمي آسانتر ميشود؛ بلكه اين امكان را براي توسعهدهندگان ثالث بهوجود ميآورد كه ابزارهاي نرمافزاري و كد تخصصي را آسانتر از گذشته استفاده كنند.
نهتنها پردازندههاي مركزي، بلكه موتورها و بخشهاي ديگر پردازنده، ازجمله پردازندهي گرافيكي (GPU) سفارشي و موتور عصبي و ويژگيهايي مانند شتابدهندههاي يادگيري ماشين و... نيز ميتوانند قدرت و ويژگيهاي خود را به مكهاي آينده انتقال دهند. براي خيلي از متخصصان، اين مزاياي جديد پردازندههاي اپل سيليكون ميتواند ارزشمندتر از اجراي نسخه x86 ويندوز بهصورت بوك كمپ (Boot Camp) باشد.
افزونبراين، به اين نكته توجه كنيد كه تمام اين موتورها و بخشهاي پردازندههاي جديد اپل كه هركدام براي انواع خاصي از عمليات تنظيم شدهاند، تنها چند سال قدمت دارند و با ادامهي فروش آيفون و آيپد و مكهاي مبتنيبر اپل سيليكون، اپل و توسعهدهندگان ميتوانند ويژگيهاي جديدي كه در آينده به رايانههاي مك ميآيند، روي بخشهاي گفتهشده سازگار كنند.
اپل ميتواند بهجاي معماري اصلي Intel x86 كه براي ارائهي تجربهي رايانه كلاسيك بهينهسازي شده است، مكهاي مبتنيبر اپل سيليكون خود را براي ارائهي دستهي جديدي از لپتاپها و دسكتاپ تقويت كند. اين دستگاهها فقط محاسبه نميكنند؛ بلكه با يكپارچگي خود مرز بين سختافزار و نرمافزار را با ساير دستگاهها از بين ميبرند و با آنها ادغام ميشوند.
اپل قبلا اهداف مذكور را با ادغام بخشهاي زيادي از تراشههاي سري A موجود در مكهاي اخير با استفاده از T2 دنبال كرده است و كدكهاي سفارشي و كنترلكنندههاي ذخيرهسازي و ويژگيهاي امنيتي اپل مانند Secure Enclave را براي مكها بهارمغان آورده است.
با يك قدم جلوتر رفتن، بهجاي استفاده از پردازندههاي اينتل و پردازندهي گرافيكي يكپارچهي آن و ساير ويژگيهايي كه درحالحاضر تراشه x86 و سختافزار همراهيشدهي حول معماري x86 اينتل توسعه ميدهد، اپل ميتواند مكهاي آينده را بهسمت جديدي سوق دهد كه رايانههاي استاندارد را پشتسر بگذارد؛ دقيقا با همان روشي كه آيپد را با فاصله از محصولات اندرويدي جدا كرد يا روشي كه پردازندههاي موجود در آيفون با سرعت فراتر از حد انتظار درمقايسهبا رقبا پيشرفت كرده است.
اكنون زمان مناسبي براي تغيير مكها به معماري جديد تصويربرداري و يادگيري ماشين بسيار كارآمدتر، گرافيكي قدرتمند و... است كه در عينحال ازانديشه متخصصين مقياس با سختافزار iOS خود اپل مشترك است و ميتواند اكوسيستم يكپارچهتري را ارائد دهد. باايناوصاف، اپل مزيت عمدهي ديگري نيز بهدست خواهد آورد: استفاده از فناوري پيشرفتهي ساخت ۵ نانومتري شركت TSMC كه بسيار جلوتر از ظرفيت توليد تراشهي ۱۰ نانومتري اينتل در نسلدهم تراشههاي موسوم به Ice Lake است.
اين مسئله براي اينتل نيز ضرر بزرگي بهحساب ميآيد؛ زيرا اپل يكي از مشتريان باارزش و بزرگ اينتل بهشمار ميآمد. باتوجهبه اينكه مايكروسافت و ساير سازندگان رايانه نيز برخي از محصولات خود را به توليدكنندگان تراشههاي جايگزين مانند AMD و كوالكام منتقل كردهاند، پلتفرم Intel x86 پيش از هر زماني به ضعف صرفهجويي بهمقياس (Economies of scale) دچار خواهد بود.
بهياد بياوريد اين اينتل بود كه با تلاشهاي گسترده صنعت را به ارائهي نوتبوكهاي فوق سبك پيش برد كه ميتوانند با مكبوك اير اپل رقابت كنند. همانطوركه اينتل در كمك به رقباي اپل براي ارائهي محصولات مشابه نقش مهمي ايفا كرد كه توان رقابت داشتند، حال احتمال ميرود مكها بهلطف پردازندهي اختصاصي زودتر از رايانههاي شخصي و همگام با ساير محصولات مانند موبايلهاي هوشمند، ساعتهاي هوشمند و... پيشرفت كنند.
اين پيشرفتي مهم خواهد بود؛ زيرا رايانههاي شخصي مبتنيبر پردازندههاي اينتل قبلا به سرعت دستگاههاي تلفنهمراه پيشرفت نكردهاند. اين گذار تحولي است كه ميتواند باعث شود شركتهاي ديگر بهجاي استفادهي انحصاري از پردازندههاي اينتل و سيستمعامل مايكروسافت، رويكردهاي جديدي را امتحان كنند و نيمنگاهي به سختافزارها و سيستمعاملهاي ديگر مانند لينوكس بيندازند. بيشك لينوكس بعد از مهاجرت اپل به پردازندههاي مبتنيبر آرم بيشترين سود را خواهد برد.
با مهاجرت اپل به پردازندههاي مبتنيبر آرم، لينوكس بيشترين سود را خواهد برد
پيشتر، ايبن آپتون، مديرعامل رزبري پاي، تغيير معماري آيندهي اپل را تأييد كرده بود و آرم را معماري واقعي براي رايانهها ميدانست. بهگفتهي او، اين موضوع ثابت ميكند كه رايانههاي شخصي فقط با پردازندههاي x86 مترادف نيستند و در بلندمدت، اين تغيير باعث ميشود بيشتر توسعهدهندگان ترغيب شوند تا نرمافزار خود را براي عملكرد بهتر آرم بهينهسازي كنند. در آيندهي مك OS هر اتفاقي كه رخ دهد، بهنفع اكوسيستم متنباز (لينوكس) و درنهايت رزبري پاي است.
بههرحال، اگر رويكرد جديد موفق باشد و شركتهاي ديگر نتوانند با آن رقابت كنند، احتمالا شكوفايي عمدهاي در فروش مكها را شاهد خواهيم بود كه محاسبات پيشرفته و متصل و قدرتمندتر را براي متخصصان خلاق، مشاغل، يادگيري و... بهارمغان ميآورد و پيشرفتهاي مشابهي در محاسبات دسكتاپ ايجاد ميكند. بااينحال، اگر همانطوركه قبلا در موبايلهاي هوشمند و تبلتها ديدهايم، شركتها توانايي رقابت داشته باشند، پيشرفتهاي متخصص گستردهتري را خواهيم ديد كه باعث شكوفايي صنعت ميشود و ميتواند دورهي جديدي براي كامپيوترهاي شخصي بهوجود آورد.
هم انديشي ها