با شش باور نادرست و رايج در مورد دايناسورها آشنا شويد

شنبه ۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
مطالعه 8 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
شايد دايناسورها را به عنوان رازآلودترين و جالب‌ترين موجودات زنده از پيدايش حيات روي اين سياره در انديشه متخصصين آوريم. به واسطه‌ي همين جذابيت و شگفتي، گاهي اوقات باورهاي نادرستي نيز در ميان افراد درباره‌ي دايناسورها متداول شده كه پايه‌ي علمي صحيحي ندارند. در گزارشي كه پيش رو داريم به سراغ شش مورد از شايع‌ترين باورهاي نادرست درباره‌ي اين موجودات رفته‌ايم.
تبليغات

هنگامي كه اولين استخوان دايناسور در سال ۱۶۷۶ يافت شد، در ابتدا چنين تصور مي‌رفت كه اين استخوان از بقاياي يك فيل و يا شايد يك غول به دست آمده باشد. بيش از يك قرن پس از آن، دانشمندان پي بردند كه چنين فسيل‌هايي متعلق به موجوداتي به ناممگالوسور هستند. اين موجودات به صورت انواعي از مارمولك‌هاي بسيار بيش از حد رشد كرده و بزرگ به تصوير كشيده مي‌شدند.

 سپس در سال ۱۸۴۲، كالبدشناسي به نام ريچارد اوون (Richard Owen) كه سرپرستي گروهي پژوهشي در اين مورد را به عهده داشت، پي برد كه مگالوسورها در واقع بخشي از يك گروه جديد از حيوانات هستند كه او در ادامه آنها را به نام دايناسور Dinosauria، و يا «سوسمار ترسناك» نامگذاري كرد.

 از آن زمان، حدود ۷۰۰ گونه از دايناسورهاي مختلف شناسايي و ثبت شده است. اين در حالي است كه هر ماه نيز شمار جديدي از دايناسورها يافت مي‌شوند. ايده‌هاي ما در مورد دايناسورها نيز كاملا تغيير كرده است. دايناسورهايي كه ما امروز مي‌شناسيم شايد بسيار متفاوت از آنهايي باشند كه شما در جزوه رايگان‌هاي سال‌هاي گذشته و در دوران كودكي خوانده باشيد. حال به سراغ شش باور نادرست و رايج در ميان افراد درباره‌ي دايناسورها مي‌رويم و به تشريح آنها مي‌پردازيم.

باور نادرست اول: همه‌ي دايناسورها بسيار بزرگ بوده‌اند

مرجع متخصصين ايران دايناسور تي ركس

نام دايناسور به گونه‌اي است كه تصويري از يك موجود غول‌پيكر را در ذهن تداعي مي‌كند و قطعا بسياري از آنها نيز بسيار بزرگ بوده‌اند. دايناسور تي‌. ركس (Tyrannosaurus rex) حدود ۱۲ متر طول و وزني بيش از پنج تن داشته است. اين دايناسور غول‌پيكر به احتمال قوي گوشتخوار بوده و سوروپادها يا سوسمارپاها (sauropod) در نسبت‌هاي عظيمي رشد داشته‌اند.

 دايناسور عظيمي به نام آرژانتيناسور (Argentinosaurus) كه فقط از روي چند استخوان شناخته شده است، اما اندازه‌ي آن در حدود ۳۰ متر طول و ۸۰ تن جرم برآورد شده است كه اين مقدار بزرگتر از اندازه‌ي هر پستاندار زنده روي زمين است و در ميان همه‌ي پستانداران تنها بايد وال‌ها را مستثني كنيم. دايناسورها از لحاظ جثه روي زمين منحصر به فرد هستند. هيچ گروه ديگري از حيوانات روي زمين قبل و بعد از آنها قادر به رشد تا به اين اندازه نبوده‌اند.

 اما واقعيت اين است كه همه‌ي دايناسورها غول‌پيكر نبود‌ه‌اند. دايناسور شاخداري موسوم به پروتوسراتوپس (Protoceratops) به اندازه يك كشتي بوده و از سويي ولوسيراپتور (Velociraptor) به اندازه‌ي يك سگ شكاري طلايي بوده است و احتمالا براي بازسازي آن در پارك‌هاي ژوراسيك و افزايش ترسناكي اين حيوان، آن را بايد با مقياس بزرگ‌تري بسازند.

 در سال‌هاي اخير رشد بزرگي در شمار گونه‌هاي كوچكي كه كشف مي‌شوند اتفاق افتاده است. از اين ميان مي‌توان به گونه‌هايي مانند هسپرونيكوس (Hesperonychus) به اندازه‌ي يك رپتور شكاري، تيانيولانگ (Tianyulong) گياه‌خواري به اندازه‌ي يك خرگوش و يك حشره‌خوار كوچك به اندازه‌ي بلدرچين موسوم به پارويكورسر (Parvicursor) اشاره كرد.

 گونه‌هاي كوچك احتمالا شايع‌تر از پسرعموهاي غول پيكر خود بوده‌اند. اما، استخوان‌هاي عظيم يك تيركس به احتمال زياد در اين مدت بهتر حفظ شده‌اند و در زير زمين نيز راحت‌تر شناسايي مي‌شود.

باور نادرست دوم: همه‌ي دايناسورها به صورت پوسته پوسته (فلس‌دار) بوده‌اند

مرجع متخصصين ايران دايناسور كوچك

زماني كه دايناسورها براي اولين بار كشف شدند، اين موضوع آشكار به انديشه متخصصين مي‌رسيد كه چون آنها مرتبط با تمساح‌ها و سوسمارها هستند بنابراين آنها بايد داراي ظاهر پوسته پوسته (فلس‌دار) باشند و البته بسياري از دايناسورها از جمله داك‌بيل‌ها يا اردك‌منقاران (duckbill)، دايناسورهاي شاخدار، سوروپودها (سوسمارپا) و دايناسورهاي سخت‌پوست مي‌توانند اين ظاهر پوسته پوسته را حفظ كنند.

 اما در دهه‌ي ۱۹۷۰، ديرين‌شناسان شروع به مطالعه اين موضوع كردند كه آيا ممكن است بعضي از دايناسورها داراي پر بوده باشند؟ پرهايي از همان نوعي كه خويشاوندان پرنده‌ي اين موجودات امروزه دارند.

 اين حدس و گمان‌ها در زمان خود بسيار خام و جنجالي به انديشه متخصصين مي‌رسيدند. اما در سال ۱۹۹۷ مشخص شد كه يك دايناسور كوچك گوشتخوار به نام چيني‌خزنده‌بال يا سينوسارپوتركس (Sinosauropteryx) با فلس پوشيده شده است؛ اما فلس‌هاي اين حيوان از نوع نرم و كرك‌دار بوده‌اند.

پس از آن زمان ، پرها روي اورنيتوپودها (ornithopod) يا پرنده‌پاهاي گياهخوار، هترودونتاروس دندان‌دار (heterodontosaurs) و بسياري از خانواده هاي دايناسورهاي گوشتخوار از جمله تيرانوساريد يا بيدادگرخزندگان (Tyrannosauridae) كشف شده‌اند. اين يافته‌ها ما را به اين نكته مي‌رساند كه بدن تي. ركس احتمالا با پر پوشيده شده بوده است و نه با فلس.

باور نادرست سوم: همه‌ي دايناسورها سبز و قهوه‌اي بودند

مرجع متخصصين ايران دايناسور مزوزوئيك

بيشتر نقاشي‌هاي اوليه‌‌اي كه از دايناسورها ترسيم شده‌اند، شايد بيشتر متناسب با يك پالت يكنواخت و خسته‌كننده باشد؛ پالت‌هايي از حيواناتي با طرح‌هاي يكنواخت كه با سايه‌ي ملال‌آور خاكستري و رنگ‌هاي سبز و قهوه‌اي پوشيده شده‌اند. در حالي كه اگر دوران مزوزوئيك در واقعيت نيز به همان اندازه ملال‌آور و دلگير مي‌بود، جاي تعجبي باقي نمي‌ماند كه دايناسورها نيز منقرض شوند. اما واقعيت اين است كه دايناسورها داراي رنگ‌هايي بسيار پرانرژي‌تر و گرم‌تر از رنگ‌هايي بوده‌اند كه در آن ترسيم‌هاي اوليه نشان داده شدند.

 مطالعات پوسته‌ها (فلس) و پرهاي دايناسور نشانه‌هايي از وجود ملانين را نمايان ساخت. ملانين‌ها در واقع همان رنگدانه‌هايي هستند كه باعث رنگي شدن فلس‌هاي مارمولك، پرهاي پرنده و نيز موهاي ما مي‌شوند. تجزيه و تحليل نشان مي‌دهد كه دايناسورها در طيف گسترده اي از رنگ‌ها از جمله سياه، سفيد، و زرد زنجبيلي وجود داشته‌اند. حتي در چند مورد مشاهده شده است كه اين موجودات داراي نوعي درخشش رنگين‌كماني نيز روي پرهايشان بوده‌اند.

 علاوه بر موارد ياد شده، بسياري از دايناسورها داراي لكه‌ها و خال و خطوط راه راه مشهودي روي بدن خود بوده‌ و شكم سفيد و پشت تيره نيز داشته‌اند. برخي از اين الگوها احتمالا براي كمك به استتار دايناسورها از ديد گونه‌هاي شنيروي ساده به صورت راهكارهاي استتار براي حيوان تكامل يافته‌اند. اما رنگ‌هاي روشن و الگوهاي آشكار به منظور جلب توجه جفت‌ها به كار مي‌آمده‌اند؛ دقيقا مانند همان اتفاقي كه در دم طاووس مي‌افتد.

باور نادرست چهارم: دايناسورها والدين بدي بوده‌اند

مرجع متخصصين ايران دايناسور خاگ‌دزد

بيشتر خزندگان به سادگي تخم‌‌هاي خود را دفن كرده و از آن محل دور مي‌شوند، و فرزندان خود را به حال خودشان رها مي‌سازند تا بتوانند بهترين عملكردي را كه در توان دارند براي بقاي خودشان به كار ببرند. اين نوع از پدر و مادر‌ها در ميان حيوانات بسيار خطرناك به شمار مي‌روند و ريسك بالايي دارند. يك لاك پشت دريايي بايد هزاران تخم در طول زندگي خود بگذارد تا از ميان آنها تنها چند عدد بتوانند رشد كنند و به حيوانات بالغ تبديل شوند.

 زماني تصور مي‌شد كه دايناسورها از همان استراتژي تخم گذاشتن و ترك كردن تخم‌ها همانند خزندگان استفاده مي‌كرده‌اند و اين نگرش تا مدت طولاني ادامه داشت. اما اكنون مي‌دانيم كه اين انديشه متخصصينات اشتباه بوده است.

 بستگان كنوني دايناسور يعني پرندگان و تمساح‌ها از تخم‌هاي خود نگه‌داري مي‌كنند و در ادامه نيز نوزادان خود را رها نمي‌كنند، پس فرض معقول آن است كه بپذيريم دايناسورها نيز به همين شكل عمل مي‌كرده‌اند. البته در حال حاضر شواهدي نيز در اين باره به دست آمده است.

 دانشمندان هنگامي كه در كاوش‌هاي صحراي گبي يك دايناسور را بر روي آثار چند تخم پيدا كردند، در ابتدا گمان مي‌كردند كه اين دايناسور احتمالا در حين حمله و غارت آن لانه مرده و روي آنها افتاده است. آنها دايناسور ياد شده را به نام خاگ‌دزد يا اوويرپتور (Oviraptor) نامگذاري كردند كه به معناي «دزد تخم‌مرغ» است. اما بعدها اسكلت‌هاي بيشتري پس از آن در روي تخم‌ها پيدا شدند كه در حالت نشسته بر روي آنها همانند حالت نشستن پرندگان روي تخم‌هايشان قرار داشتند. به انديشه متخصصين مي‌رسد كه خاگ‌دزد، آنها را نمي‌دزديده است، بلكه در حال حفظت از آنان بوده است.

باور نادرست پنجم: سرنوشت دايناسورها انقراض به صورت طبيعي و خود به خود بوده است

مرجع متخصصين ايران سيارك نابودي دايناسورها

براي مدت طولاني تصور مي‌رفت كه انقراض دايناسورها به خاطر برخي شكست‌هاي اين حيوانات در زمينه‌ي سازگاري يافتن با محيط زيست در حال تغير بوده است. اما در واقعيت، دايناسورها براي بيش از ۱۰۰ ميليون سال با فسيل‌هاي يافت شده در شمال و جنوب امريكا، آسيا، اروپا، آفريقا، و حتي قطب جنوب داراي تنوع‌ فراواني بود‌ه‌اند.

اگر چه برخي افراد نيز چنين استدلال مي‌كنند كه اين تنوع در آن زمان در حال افول بوده است، اما فسيل‌هاي يافت شده نشان مي‌دهند كه دايناسورها تا ۶۶ ميليون سال پيش و تا زمان پيش از برخورد يك سيارك به كره‌ي زمين و درمحلي كه اكنون با نام مكزيكو مي‌شناسيم، داراي تنوع و گستردگي فراواني بوده‌اند. اما پس از آن برخورد، غبارها و باقي‌مانده‌هاي آن برخورد باعث مسدود شدن مسير نور خورشيد شده و سطح كره‌ي زمين را در تاريكي فرو برده است.

بايد بپذيريم كه ناپديد شدن دايناسورها به صورت بداقبالي و يا سرنوشتي نبوده كه پيش از آن برخورد، وقوعش قابل پيش‌بيني بوده باشد. اين اتفاق يك تصادف كيهاني بوده است. اگر آن سيارك نابودكننده با كسر بسيار بسيار كوچكي از يك درجه از مسيرش منحرف شده بود، دايناسورها هنوز هم بر روي اين سياره در حال فرمانروايي بودند و به احتمال زياد ما نيز وجود نداشتيم.

باور نادرست ششم: همه‌ي دايناسورها منقرض شد‌ه‌اند

مرجع متخصصين ايران دايناسور پرنده

اين سيارك دايناسورهايي از قبيل تيركس، تريسراتوپس (Triceratops) و بقيه را از ميان برده‌ است. اما تعداد انگشت شماري از دايناسورهاي كوچك پردار، احتمالا كمتر از ده گونه‌ي كوچك جان سالم به در برده‌اند.

اين گونه‌ها شامل پسرعموهاي پرنده‌ي تي. ركس‌ها و ولوسيرپتور و همچنين نوادگان مستقيم دايناسورهاي گوشتخوار بوده‌اند. اين گونه‌ها نه تنها زنده ماندند، بلكه در ادامه حياتشان نيز رونق گرفته و مسير تحول به چند ده هزار گونه از پرندگان مختلف را آغاز كرده‌اند.

 گفتني است كه اين مطالب با استناد به گفته‌هاي نيك لانگ‌ريچ (Nick Longrich)، مدرس ارشد و فسيل‌شناس دانشگاه بت گردآوري شده‌اند.

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات