راهكارهاي مناسب سازي شهرهاي هوشمند براي معلولين
در اين مقاله معايب و مزاياي اپليكيشنها و نقشههاي ديجيتالي معرفيكننده مكانهاي مناسب سازيشده براي معلولين را بيان ميكنيم و روشهاي مورد استفاده براي ايجاد آنها را نيز مورد مطالعه قرار ميدهيم. اين اپليكيشنها و نقشهها ميتوانند زندگي بهتري را براي معلولين به ارمغان بياورند و به هدايت بهتر آنها در شهرها (بهخصوص در يك شهر هوشمند) كمك كنند؛ اما گاهي اوقات اشكالات بزرگي را نيز براي آنها ايجاد ميكنند.
در ابتدا يكي از روشهاي مورد استفاده براي جمعآوري اطلاعات براي ساخت اين اپليكيشن در يكي از شهرهاي آمريكا را بيان ميكنيم.
در خيابانهاي شهر نشويل در ايالت تنسي آمريكا، گاهياوقات گروهي از افراد معلول كه هدف خاصي را دنبال ميكنند، در گوشهي خيابان دورهم جمع ميشوند، عدهاي از آنها روي ويلچر و عدهاي ديگر نيز درحال قدمزدن هستند. اين افراد درحاليكه موبايل هوشمندي در دستشان است، از يك فرد هماهنگكننده براي استفادهاز يك اپليكيشن كمك ميخواهند. اين افراد معلول به گروههاي كوچكي تقسيم ميشوند و رستورانها، كافيشاپها و مغازهها را از لحاظ مناسب بودن براي براي افراد معلول مطالعه ميكنند. اين مطالعه شامل وجود يا نبود امكانات و ويژگيهايي همچون پاركينگ اختصاصي براي معلولين كه با نماد بينالمللي آن مشخص شده باشد، شيب مخصوص عبور صندليچرخدار، در ورودي خودكار، راهروهاي عريض در دستشوييهاي عمومي كه ميلههايي براي گرفتن دست به آنها جهت تسهيل راه رفتن معلولين نيز در آنها نصب شده باشد، متون بريل، استفاده از لامپهايي با فليكر پايين، استفاده از كفپوشهاي مات در كف و استفاده از صابونهاي بدون رايحه در اين مكانها ميشود.
اين گروه پس از جمعآوري اطلاعات لازم، آنها را با استفاده از يك اپليكيشن ثبت ميكنند و ويژگيها و امكانات مكانهاي مختلف را ردهبندي ميكنند. هنگاميكه تمامي اطلاعات لازم ثبت شد، در يك پايگاه داده جمعآوري ميشوند و ديگر افراد معلول ميتوانند براي يافتن مكانهاي مناسبسازيشده براي آنها، از اين اطلاعات استفاده كنند.
اين كار كه درحقيقت نوعي نقشهنگاري محسوب ميشود و در زبان انگليسي به آن «mapathon» گفته ميشود، ثبت ويژگيهاي محيطهاي شهري و محيط زندگي افراد با كمك نيروي انساني و جمعآوري و مصورسازي اطلاعات جهت تبديل آنها براي ابزاري براي كمك به معلولين است. براي بهاشتراكگذاري اطلاعاتي كه بهصورت رسمي ثبت نشده است و تنها به صورت شفاهي بيان ميشوند، از فناوريهاي مرتبط با شهر هوشمند و همچين پايگاههايدادهي دربردارندهي اطلاعات مكانهايي كه موقعيت جغرافيايي آنها مشخص شده است، استفاده ميشود. تركيب اطلاعات گوگلمپ و اپليكيشنهايي مثل «disability Yelp» ميتواند به ارائهي بهتر اطلاعات كمك كند و زمينهي استفادهي بهتر معلولان از مكانهاي مناسبسازي شده فراهم ميشود.
نقشههاي ديجيتالي نشاندهندهي مكانهاي بهبوديافته براي معلولين، ميتوانند زندگي را براي آنها آسانتر كنند؛ اما ميزان كارايي اين نقشهها به اطلاعاتي كه دربردارندهي آنها هستند، بستگي دارد و نقشههاي بد نهتنها كمكي به معلولين نميكنند؛ بلكه گاهي اوقات ميتوانند براي آنها دردسرآفرين شوند.
نقشههاي ديجيتالي با سرعت خوبي درحالگسترش هستند. يكي از دلايل فراگير شدن اين نقشهها، وجود سايتهايي مثل AccessNow ،Wheelmap و AXS Map و Access Earth است. پروژههاي زيادي دررابطهبا كمك به معلولين بااستفاده از فناوري انجام شده يا در مرحلهي انجاماند و برخي از آنها مثل AXS Map و AccessNow توسط افرادي مديريت ميشوند كه خود معلول هستند و فناوريهاي ايجاد نقشههاي ديجيتالي را مطرح ميكنند. مديريت برخي از پروژههاي ديگر بهعهدهي افرادي هستند كه با معلولين درارتباط هستند كه شامل اعضاي خانوادهي آنها، پزشكان و ساير افراد درمانگر ميشود. برخياز استارتآپهاي فعال در زمينههاي بشردوستانه و شركتهاي بزرگي مثل گوگل نيز اين پروژهها را مديريت ميكنند.
ايجاد نقشههاي ديجيتالي با كمك روش جمعسپاري (بهرهمندي از گروه گستردهاي از افراد و چندين منبع اطلاعاتي مختلف)، دو مزيت عمده دارد؛ اول اينكه دادههايي كه افراد مختلف آنها را توزيع كردهاند، ميتوانند در مدت كوتاهي باعث ايجاد اطلاعات مفيد شوند و ميتوان بااستفاده از آنها به عموم مردم در مورد ارائه بهترين خدمات نوين به معلولين يادگيري داد. برخي از اپليكيشنها اين امكان را براي متخصصان فراهم ميكنند كه پروفايل را ايجاد كنند و اطلاعات مرتبط با مكانهايي را كه مورد مطالعه قرار گرفته و ثبت شدهاند، در بردهاي اختصاصي براي هر فرد مشاهده كنند. برخي از افراد اميدوارند اين اپليكيشنها بتوانند زمينهساز ايجاد نوع جديدي از شهروندي شوند كه ميتوان آنها را شهروندي هوشمند ناميد. جامعهي شهروندان هوشمند برپايهي استفاده از فناوري تشكيل ميشود و اعضاي آن با صرف زمان، انجام فعاليت جسمي و همچنين استفادهاز دستگاههاي خاص، اطلاعاتي درمورد زندگي روزمره ايجاد ميكنند.
حتياگر چنين افرادي معلول نباشند، مطالعه محيط اطراف و ثبت اطلاعات مرتبط با آن، ميتواند به معلولين جسمي و حركتي و ذهني و افراد داراي اختلالات حسي، در شناسايي موانع فيزيكي كمك كند.
تهيه و تدوين دادههاي مرتبط با كمك به معلولين، مدتها قبل از ظهور اپليكيشنها آغاز شده است. افراد فعال در زمينهي كمك به معلولين، براي چندين دهه نقشههايي را ترسيم ميكردند كه در آنها مكانهاي نيازمند ايجاد شيب بين پيادهرو و خيابان، رمپ ويلچر، علامتگذاري براي معلولين و ديگر امكانات ضروري براي افراد ناتوان مشخص شده بود.
در برخي از شهرهاي آمريكا مانند بركلي در كاليفرنيا و نيز اوربانا و شمپين در ايالت ايلينويز، فعاليتهاي مرتبط با بازرسي محيطي، نقشهكشي و ايجاد راهكار و همچنين ايجاد فضاهايي در شهر كه با اصول طراحي شهري و شهرسازي در تضاد است، اين امكان را فراهم ميكند كه افراد معلولي كه از ويلچر برقي يا دستي استفاده ميكنند، با كمك رمپها در نقاط مختلف (كه برخي از آنها قبلا غيرقابلدسترس بودند) بهراحتي تردد كنند.
مدتها قبل از اينكه جمعسپاري روشي متداول براي برونسپاري (واگذاري يك فعاليت به فرد يا افرادي ديگر كه عضو تيم كاري شما نيستند) مبتني بر فناوري باشد، حاميان معلولين، آگاهي ساير افراد را در چنين موضوعاتي به چالش ميكشيدند. اين افراد بنيانگذار شعار «Nothing about us without us، هر كاري مربوط به ما است، بايد خودمان انجام دهيم» هستند و همين شعار موجب بيان راهكارها براي طراحيهاي جديد و اعتراضات سياسي را همزمان با هم درپي داشت و در نهايت بسياري از مداخلات منجر به ايجاد طراحيهايي شد كه با اصول معماري رسمي و برنامهريزي شهري سنخيتي نداشت.
اين اتفاق تاثيرات خوب و بدي داشت. در شهر بركلي نابينايان يا افراد داراي معلوليتهاي بينايي، درمورد حذف جدول پيادهروها اعتراض كردند و معتقد بودند كه اين اقدامات باعث ميشود نقاط مختلف شهر كمتر قابل پيشبيني باشند و در نتيجه تردد در آنها دشوارتر باشد. درنهايت حاميان معلولين براي ايجاد استاندارد طراحي جديد، وارد ائتلافهاي معلولين شدند. اين افراد سرانجام جدول حاشيه پيادهرو با نقاط برجسته زرد رنگي جايگزين كردند كه هم تردد افراد ويلچري را راحت ميكرد و هم نقاط برجستهي آنها، افراد نابينايي را كه از عصا استفاده ميكردند، از انتهاي محدودهي پيادهرو آگاه ميكرد.
تهيهي نقشهي مكانهاي مناسبسازي شده براي معلولين، نوعي تلاش جمعي سياسي و روشي براي دسترسي راحتتر افراد معلول به مكانهاي عمومي محسوب ميشود. در مورد اين موضوع هيچ ابهامي وجود ندارد؛ اما اعمال قوانيني همچون قانون «Americans With Disabilities Act» (كه با هدف تبعيض قائل نشدن بين افراد معلول و سالم در اماكن و بخشهاي مختلف مثل فضاهاي عمومي، اشتغال و حملونقل عمومي، اجرايي شده است)، تنها باهدف رسيدگي به شكايات مطرح شده انجام ميشود و نه ايجاد زيرساختهاي مناسب براي همگان. دراين صورت چنانچه فرد معلولي نتواند بهراحتي به مكان خاصي دسترسي داشته باشد، خود او بايد شكايتش را مطرح كند و طبيعتا پس از طرح شكايت او تحقيقات لازم صورت ميپذيرد و درنهايت مشخص ميشود كه كدام يك از نهادها يا واحدهاي صنفي بايد تغييرات لازم در آن مكان را اعمال كند؛ بنابراين، اگر فرد معلول تقاضاي بهبود دسترسيپذيري درب ورودي ساختماني را داشته باشد، بايد همين فرايند را دنبال ميكرد.
باشگاه بدنسازي مختص معلولين
اين كار منجربه مطالعه مكانهاي بهبوديافته و معمولي ميشود. اصول شهرسازي جديد باعث ايجاد پلهها و لامپهاي LED بيشتري ميشود كه اين لامپها گاهي اوقات عامل تشديد بيماريها و اختلالات آزاردهندهاي مثل ميگرن و اضافهبار حسي هستند (اين اختلال زماني ايجاد ميشود كه يكياز حواس پنجگانه به دليل درگيري زياد با عوامل محيطي، به ميزان زيادي تحريك شود؛ عواملي نظير شهرنشيني، ازدحام جمعيت، آلودگي صوتي و ارتباط بيشازحد فرد با فناوري و اطلاعات).
گاهياوقات طراحيهاي شهري جديد باعث ايجاد بيماريها و اختلالات خاص ميشود
در طراحي شهر هوشمند معمولا به اشكالاتي كه ممكن است براي افراد نابينا يا كمبينا ايجاد شود، توجه نميشود. معمولا در طراحي اين شهرها موانع زيادي براي افراد ناتوان ايجاد ميشود و ايجاد نقشههايي كه اماكن مناسبسازي شده در آنها مشخص شده است، به پروژههاي ادامهدار تبديل ميشود، نه پروژههايي كه بايد در يك مقطع زماني مشخص تكميل شوند.
استفادهي بيشاز حد از لامپهاي LED در محيطهاي شهري ميتواند باعث ايجاد بيماريهاي خاص در افراد شود
يكي از راههاي مقابله با اين اشكالات، استفاده از روش «mapathon» است كه در ابتداي مقاله در مورد آن توضيح داديم. اين روش درحالحاضر در سراسر دنيا درحالاستفاده است؛ از شهر نشويل گرفته تا شهرهاي شناختهشدهاي مثل پاريس. در اين روش تعداد زيادي از افراد ميتوانند گردهم جمع شوند و جمع كثيري از عموم مردم را در مورد موانعي كه مانع دسترسي معلولان به برخي از مكانها ميشود، آگاه كنند؛ درنتيجه اين موانع با كمك مردم شناسايي و گزارش ميشوند. پس از جمعآوري اين اطلاعات، آنها در پايگاههايدادهاي كه اپليكيشنهاي خاص دسترسي به آنها را ممكن ميسازد، ثبت ميشوند و بهاينصورت اطلاعات در بين مردم منتقل ميشود.
يكي از رويدادهاي Mapathon براي طراحي نقشه
اگرچه روش mapathon با هدف دستيابي به نتايج خوب استفاده ميشود؛ اما گاهياوقات اين روش منجر به ايجاد نوعي دسترسي دوگانه ميشود يا هر فردي اين اختيار را دارد كه ساختمانهاي مختلف را شناسايي كند و ميزان دسترسي معلولين به آنها را ارزيابي كند. برخياز افراد در پاسخ به اين سوال كه آيا مكان موردانديشه متخصصين براي معلولين مناسب است يا نه، فقط جواب بله يا خير ميدهند، عدهاي ديگر از افراد، فقط دسترسي افراد معلول حركتي را مطالعه ميكنند و افرادي با ديگر انواع معلوليت شديد مثل نابينايان، ناشنوايان، افراد مبتلا به اختلالات شناختي يا اختلالات مرتبط با يادگيري يا بيماريهاي حاد و افراد حساس به مواد شيميايي را در انديشه متخصصين نميگيرند. در بسياري از موارد هم اطلاعات گزارششده تنها به نحوهي دسترسي به درب ورودي ساختمان شركتها محدود ميشود؛ درصورتي كه حداقل الزامات مطرح در اساسنامهي قانون Americans With Disabilities Act شامل جزئيات بسيار بيشتري درمورد تعريف اين دسترسيپذيري است.
براي مناسبسازي محيطها بايد انواع معلوليت درانديشه متخصصين گرفته شود
افراديكه روي پاي خود حركت ميكنند، نميدانند كه براي ورود معلولين حركتي به فضاهاي كوچك مثل دستشويي، به چه فضايي نياز است. افرادي كه نابينا نيستند، نميدانند چگونه ميزان مناسب بودن يك مكان و دسترسي به آن را براي افراد نابينا و مبتلا به اختلالات بينايي ارزيابي كنند. افرادي كه نسبت به نورها يا بويهاي خاصي حساس نيستند، ممكن است اصلا متوجه وجود چنين اشكالاتي در يك مكان نشوند. جمعسپاري و برونسازي همانگونه كه ميتواند اشكالات زيادي را حل كند، اشكالات جديدي را نيز ايجاد ميكند.
ممكن است اپليكيشنهايي كه مكانهاي مناسب را معرفي ميكنند، يك دستشويي خاص را كه فاقد پله يا داراي شيب ويلچر باشد، براي افراد ويلچري مناسب تلقي كند؛ اما استفاده از دستگاههاي دست خشككن يا روشوييهايي كه ارتفاع زيادي دارند، براي اين افراد امكانپذير نيست. كيفيت و نوع نورپردازي دستشوييها و مواد شوينده و پاككننده در آنها نيز ميتواند اشكالاتي را براي افراد ايجاد كند.
دستشويي مناسبسازيشده
همچنين در اپليكيشنهاي معرفيكنندهي مكانهاي مناسبسازيشده براي معلولين، در مورد ميزان تسلط متخصصان به زبان اشاره، ارائهي منوها و علائم راهنما به خط بريل و اينكه آيا چراغهاي چشمكزن ميتوانند موجب ايجاد اختلال يا حملهاي عصبي در افراد شوند يا نه، اطلاعاتي ارائه نميشود. با درانديشه متخصصينگرفتن تمام موارد ذكرشده، متوجه ميشويم كه در رابطه با روش برونسپاري، حق با حاميان معلولين است و شعار «Nothing about us without us» حق مطلب را ادا ميكند.
در مراحل مختلف طراحي شهري از جمله طراحي زيرساختهاي شهري و ديجيتالي نيز بايد به اين شعار توجه كنيم. بسياري از اپليكيشنهايي كه مكانهاي مناسبسازيشده براي معلولين را با استفاده از فناوري مشخص ميكنند، نوآوريهاي جديد را براي بهبود ويژگيها و فناوريهاي مرتبط با شهرهاي هوشمند كه معمولان نميتوانند از آنها استفاده كنند، تقويت ميكند. طبق اطلاعات منتشرشده در پروژهي «Smart Cities for all، شهرهاي هوشمند براي همه» كه ويكتور پيندا (Victor Pineda) و جيمز ترستون (James Thurston)، دو متخصص بهبود فناوريها براي استفادهي معلولين، در حال مطالعه آن هستند، فناوريهاي مورد استفاده در شهرهاي هوشمند با برقراري ارتباط بين وسايل شخصي ما و خدماتي كه از آن استفاده ميكنيم، ميتوانند بدون هيچ محدوديتي پيوند مناسبي بين زندگي روزمرهي شهروندان و فضاهاي شهري ايجاد كنند و درحقيقت آنها را با هم ادغام كنند.
البته هنوز هم ۶۰ درصد از متخصصان معتقدند كه در طراحي و ايجاد فناوريهاي شهري جديد، به معلولين توجه نشده است. دربرخياز شهرهاي توسعهيافته مثل نيويورك و دالاس، صفحهنمايشهاي هوشمندي طراحي شده كه داراي امكانات و لوازم جانبي خاصي مثل جك هدفون و ارائهي توضيحات صوتي جهت استفادهي افراد داراي اشكالات شنوايي هستند و كنتراست بالايي دارند تا افراد داراي اختلالات بينايي نيز بتوانند بهراحتي از آنها استفاده كنند؛ اما بسياري از اپليكيشنهاي موبايل مختص معلولين، اين ويژگيها را ندارند و بيشتر اطلاعات آنها متني و بصري است و به همين دليل افراد مبتلا به اختلالات نابينايي يا افرادي كه دچار اختلال پردازش حسي هستند، نميتوانند از آنها استفاده كنند.
اعضاي ائتلافهاي مختلف معلولين بايد طراحي نقشههاي مكانهاي بهبوديافته براي معلولين را برعهده بگيرند تا اين نقشهها كاملا متخصصدي و قابلاستفاده شوند. درضمن طراحي و توسعهي رمپهاي پيادهروها كه براي نابينايان نيز قابلشناسايي باشد، نيز بايد به دست همين افراد صورت پذيرد. اپليكيشنهاي مختص معلولين به جاي اينكه تنها متكي به اطلاعات بصري باشند، بايد با نقشههايي كه با جزئيات زياد تهيه شده است، تركيب شده يا اطلاعات مورد نياز براي ايجاد آنها، در اشكال حسي مختلف جمعآوري و تدوين شوند. چنين نقشهي دقيقي ميتواند تصاوير قسمت ورودي را نشان دهد يا سيستمهاي راهيابي كه متخصص را قسمتبهقسمت با راهنماييهاي صوتي يا تصويري در مسير هدايت ميكند، با يكديگر تركيب كند.
نقشههايي كه با جزئيات زياد تهيه ميشوند، ميتوانند مختصات مكان را بهصورت صوتي و بصري ارائه داده و اطلاعات لحظهاي موانع ثابت يا موقتي را كه بهدلايل مختلف مثل تعمير و مرمت يك مكان ايجاد شدهاند، نيز در اختيار متخصص قرار دهند. درضمن اين نقشهها قابليت نمايش نماي خيابانها و ويديوهاي ضبطشده را نيز دارند؛ البته درحالحاضر اين قابليتها در بيشتر اپليكيشنها نيز وجود ندارد؛ يكي از دلايل اين موضوع، استفاده از نوعي از ابزارهاي تهيه نقشهي ديجيتالي است كه براي تهيهي نقشه تنها به استفاده از نماي خيابانها و فروشگاهها اكتفا ميكنند.
نقشههاي ديجيتالي دقيق ميتوانند معلولين را در فضاهاي شهري هدايت كنند
البته تغيير اين روند با سرعت كمي آغاز شده است. گوگلمپ در سال ۲۰۱۷ اين امكان را براي متخصصان خود فراهم كرد كه اطلاعات مرتبط با مكانهاي مناسبسازيشده براي افراد معلول حركتي در ۶ شهر مهم جهان را به اين سرويس اضافه كنند. زمانيكه اين اطلاعات گسترش يافت، ميتوانند جايگزين تمام اطلاعات نقشههاي ديجيتالي مكانهاي مناسبسازيشده شوند و فهرست اسامي محيطهاي مناسب براي معلولان با يك فناوري جهاني ادغام شود. اين راهكار درنهايت ميتواند منجر به ايجاد مجموعهاي گسترده از اطلاعات قابلاستفاده در مورد مكانهاي مناسبسازيشده شود و اطلاعات غيرضروري را از پلتفرمهاي تهيهي نقشه حذف كند؛ البته استفاده از اطلاعات گوگلمپ ميتواند اين تصور را در ميان متخصصان ايجاد كند كه مكانهاي بهبوديافته، بهمعناي مكانهاي مناسبسازي شده براي افراد ويلچري است كه تصور خوبي نيست.
برخي از اطلاعات گوگلمپ نيز ميتواند به مناسبسازي مكانها كمك كند
استفاده از اطلاعات گوگلمپ براي ايجاد محيطهاي شهري مناسب براي معلولين ميتواند دو اشكال عمده ايجاد كند: اول اينكه ويژگيهاي فرهنگي و جغرافيايي كشورهاي مختلف باعث ميشود آن دسته از استانداردهاي مناسبسازي محيطهاي شهري براي معلولين كه در آمريكا تعيين شده است، در نقاط مختلف جهان متفاوت باشد و متناسب با شرايط هر كشوري تغيير كند؛ اما دربرخياز كشورها اين استانداردها نميتواند نيازهاي واقعي معلولين را برطرف كند، بهعنوانمثال درمطالعه ميزان مناسبسازي دستشوييهاي عمومي در هند مشخص شد زمانيكه افراد ويلچري نشسته وارد دستشويي ميشوند يا از وسيلهاي متحرك مانند تختهي اسكيت استفاده ميكنند يا در مكانهايي كه بيشتر از دستشويي ايراني استفاده ميشود، استانداردهاي دستشوييهاي بهبوديافته براي اين افراد، به آنها كمكي نميكند. دومين اشكال اين است كه بيشتر اطلاعات موجود در گوگلمپ به زبان انگليسي است و اين موضوع ناخودآگاه اين تصور را در ميان متخصصان ايجاد ميكند كه اين اطلاعات تنها ميتواند براي كشورهاي انگليسيزبان مناسب باشد.
حتي درصورتيكه تمام اشكالات مطرحشده برطرف شوند؛ باز هم اپليكيشنهاي معرفيكنندهي مكانهاي بهبوديافته ميتواند اشكالات زيادي براي جامعهي معلومين محيطهاي شهري ايجاد كند. درواقع اين اپليكيشنها تنها ميتوانند به هدايت بهتر اين افراد در شهرها كمك كنند و قادر به تغيير ويژگيهاي محيطهاي شهري نيستند. در اغلب موارد اين اپليكيشنها تنها شرايط فعلي فضاهاي شهري را ثبت ميكنند و پيشنهادي را درمورد معرفي فضاهاي مناسب تر مطرح نميكنند. قبل از ظهور اين اپليكيشنها، حاميان معلولين با نقشهبرداري از مكانهاي مختلف، دو هدف را دنبال ميكردند؛ اول اينكه مكانهاي نامناسب براي معلولين را شناسايي كنند و دوم اينكه براي ايجاد آيندهاي بهتر براي معلولين، اين نگرش را ايجاد كنند كه مناسبسازي مكانهاي مختلف براي معلولين، در هر جامعهاي بايد به يك معيار تبديل شود، نه اقدامي نهچندان مهم. در پروژههاي مرتبط كنوني نيز بايد از اطلاعات ارائهشده ازسوي معلولين و دانش آنها استفاده شود. قابليتهاي فناوريهاي تهيهي نقشههاي ديجيتالي، تنها ثبت وضعيت جهان امروز نيست و ميتوانند پيشرفتهايي در زمينه سياست، طراحي و تعيين خطمشيها نيز ايجاد كنند.
در پايان بايد بگوييم شهر هوشمند شهري است كه پيشرفت در زمينههاي مختلف در آن كاملا مشهود باشد و تفاوتهاي آن نسبت به شهري معمولي، تنها به استفاده از فناوريهاي گوناگون ختم نشود.
هم انديشي ها