بازخواني خاطرات مردم از فرود تاريخي روي ماه: روزي كه همه به ياد دارند

شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۰
مطالعه 10 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
روزي كه نيل آرمسترانگ روي ماه قدم گذاشت، حدود ۶۰۰ ميليون نفر در سراسر جهان شاهد فرود او روي ماه و جهش بزرگش براي بشريت بودند.
تبليغات

 نيل آرمسترانگ آن روز، نام خود را در تاريخ جاودانه كرد و به اولين انساني بدل شد كه روي ماه قدم مي‌گذارد. و امروز، با گذشت ۵۰ سال از ماموريت تاريخي آپولو ۱۱، قدم گذاشتن روي ماه، افتخاري است كه تنها نصيب ۱۱ فضانورد ديگر شده است. فيلم سينمايي نخستين انسان (First Man) كه به تازگي اكران شد، آرمسترانگ جوان را در ابتداي سفر باورنكردني‌اش به ماه نشان مي‌دهد. اين فيلم بر اساس جزوه رايگان غير داستاني به همين نام ساخته شده كه جيمز آر. هانسن، زندگي‌نامه‌نويس رسمي آرمسترانگ، ۱۳ سال قبل به رشته تحرير در آورد.

فيلم سينمايي كه ما را تا اندازه‌اي با شجاعت‌ها و تلاش‌هاي، پرافتخارترين فضانورد تاريخ آشنا مي‌كند. اما همواره بخشي از تاريخ در ذهن و خاطرات مردم عادي نقش مي‌بندد كه گاهي به‌سادگي به فراموشي سپرده مي‌شود. خوشبختانه، بسياري از نشريات معتبر به مناسبت‌هاي مختلف خاطرات مردم را از رويدادهاي مهم مرور مي‌كنند تا بخشي از تاريخ نانوشته را بازخواني كنند.

در ادامه بخشي از روايت‌هاي مردم را از ماموريت تاريخي آپولو ۱۱ با هم بازخواني مي‌كنيم. روايت‌هايي كه در ادامه خواهيد خواند، مربوط به سالگردهاي چهل و پنجاه سالگي فرود روي ماه و به ترتيب به انتخاب بي‌بي‌سي و نيويورك‌تايمز هستند، در ادامه با اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران همراه باشيد:

در آن زمان يوتيوبي وجود نداشت، اگر رويداد مهمي را در تلويزيون از دست مي‌داديد، نمي‌توانستيد، بعدا آن را گوگل كنيد و دوباره تماشا كنيد! فرود روي ماه، يكي از آن دست رويدادهاي مهمي بود كه هيچ‌كس نمي‌خواست از دستش بدهد. وقتي نيل آرمسترانگ از گردونه‌ ماه‌نشين ايگل فرود آمد و اولين قدم‌هايش را روي ماه گذاشت، چشم ميليون‌ها نفر در تمام دنيا به او دوخته شده بود.  

جايي يك تلويزيون پيدا كن!

وقتي از درياچه به خانه مي‌رفتيم، تقريبا از دست داده بوديمش. دير وقت بود. ما در يك جاده خاكي متروك و تاريكي بوديم. كيلومترها رانندگي كرده بوديم، بدون اينكه خانه‌اي، چراغي يا ماشين ديگري ببينيم. به ايستگاه راديويي گوش مي‌داديم كه مرتب قطع و وصل مي‌شد. در همين حين فهميديم كه فضانوردان مي‌خواهند از گردونه ماه‌نشين خارج شوند. فشار زيادي روي پدرم بود تا جايي با يك دستگاه تلويزيون پيدا كند. در اين لحظه، فكر مي‌كردم، بايد جلوي هر خانه‌اي كه ديديم توقف كنيم و از صاحب خانه بخواهيم كه در آنجا تلويزيون ببينيم.

براي بسياري اولين باري بود كه رويدادي را از تلويزيون تماشا مي‌كردند

تنها چند دقيقه باقي مانده بود، در ميوزري بوديم، چراغ‌هايي پمپ‌بنزيني را از دور ديديم كه گويي از ناكجا سر در آورده بود. ما در نزديكي پمپ بنزين از اتومبيل پياده شديم. به اتاقك پمپ بنزين رفتيم و يك پيرمرد را ديديم كه در گوشه‌اي تاريك كه تنها با نور تلويزيون تلويزيون سياه و سفيد كوچكش روشن بود نشسته است. اتاقك هواي خفه و پر گرد و غباري داشت و بوي لاستيك و روغن موتور مي‌داد. او روي تنها صندلي كه آنجا بود نشسته بود، پس همه ما؛ مادر، پدرم و برادرم و من، روي كف سرد كثيف آنجا نشستيم و در جايي كه در احاطه لوازم مكانيكي بوديم، مردي را تماشا كرديم كه روي ماه فرود مي‌آمد.

-راس ان اپرمان؛ اوليتا، كانزاس

تلويزيوني كه ناگهان سر از صحنه نمايش درآورد

من ۵ سالم بود و همراه خانواده‌ در خانه تابستاني خودمان، كلبه روستايي در دهكده گرينوود ليك، نيويورك بودم. ما آن بعد از ظهر به يك نمايش محلي موزيكال به نام فانتاستيك رفته بوديم. آنجا بود كه غافلگير شدم، ناگهان نمايش قطع شد و چند نفر، يك دستگاه تلويزيون را به وسط صحنه آوردند. بازيگران كه هنوز لباس‌هاي نمايش را عوض نكرده بودند، روي صحنه نشستند و به همراه تماشاچيان، فرود روي ماه را تماشا كردند. تصاوير تلويزيوني فرود روي ماه را چندان به خاطر ندارم. خاطره فراموش‌نشدني كه از آن روز به ياد دارم، لحظه‌اي است كه يك دفعه نمايش قطع شد و بازيگران به ما پيوستند تا يك رويداد مهم و منحصر به فرد را تماشا كنند.

-تري لاتون؛ انكوريج، آلاسكا

بعضي از ماها نااميد شده بوديم

من در اردوي تابستاني در ايالت نيويورك بودم. در آنجا، ما در اتاقي بزرگ با نيمكت‌هاي مندرس، يك تلويزيون قديمي سياه و سفيد داشتيم. بيش از ۱۰۰ نفر از بچه‌ها و مشاوران در اتاق جمع شده بودند. ما نيل آرمسترانگ را ديديم كه از نردبان (گردونه ماه نشين ايگل) پايين مي‌آمد و شنيديم كه گفت: «اين يك قدم كوچك براي انسان و يك جهش بزرگ براي بشريت است.» او كلمه «يك» را قبل از «انسان)» نگفته بود. بعضي از ماها نااميد شديم كه اولين گام ما روي سطح ماه با انگليسي ضعيف شروع مي‌شود.

مانديشه متخصصينه شگفت‌انگيز كره زمين از نماي پنجره فضاپيماي آپولو كه رفته رفته با نزديك شدن به خانه بزرگ و بزرگ‌تر مي‌شد

 [نشريه تايمز در سال ۲۰۱۲ در يادداشتي كه به مناسبت درگذشت آرمسترانگ نوشت، اشاره كرد: گفته‌هاي او به يكي از مجادلات جزئي تاريخ بدل شدند، چرا كه بسياري تصور كردند كه او، كلمه «يك» را قبل از «مرد (بدون يك به معناي انسان» نگفته است. در واقع، به دليل لهجه نيل آرمسترانگ كلمه «يك» اصلا شنيده نشد. و معناي جمله را كلي‌تر و البته بي‌معنا مي‌كرد. در نتيجه، چيزي كه بينندگان از تلويزيون شنيدند، بيش‌تر شبيه به اين بود:«گامي كوچك براي بشر و جهشي بزرگ براي بشريت!» آرمسترانگ حتي خودش در زندگي‌نامه‌اش «نخستين انسان» گفته بود كه مطمئن نيست كلمه «يك» رو گفته يا خير؛ اما مطمئن است كه قبلا در جمله‌اي كه به كمك همسرش نوشته تا در لحظه قدم گذاشتن روي ماه بخواند، كلمه يك بوده است. خوشبختانه، اين جدل تاريخي، چهار دهه بعد از فرود تاريخي روي ماه با آناليزهاي كامپيوتري حل شد.]

-اس فينكليستاين، لوز، دلاوير

تنها ماشين جاده

ما به ديدار خويشاونداني در نيوجرسي مي‌رفتيم. ما فرود را آنجا در تلويزيون تماشا كرديم. فكر مي‌كنم، پدرم نااميد بود كه والتر كرونكيت (گزارشگر مشهور تلويزيون) آنجا نيست تا شخصا فرود روي ماه را نشان دهد و با فضانوردان مصاحبه كند. ما به سوي خانه رفتيم تا آنجا فرود روي ماه را تماشا كنيم.

ديدن اولين انسان روي ماه، فراموش‌نشدني بود

در اصل چند ساعتي تا فرود مانده بود، پس وقت زيادي داشتيم. ولي در راه بوديم كه راديو اعلام كرد، ناسا مي‌خواهد، فرود روي ماه را جلو بياندازد، پس كمي نگران شديم. همان‌طور كه ما به طرف سيراكيوس، نيويورك شهر خودمان مي‌رفتيم، در بزرگراهي كه معمولا شلوغ بود، متوجه شديم كه تنها ماشين جاده هستيم! همه مردم خانه مانده بودند تا لحظه فرود روي ماه را تماشا كنند. خوشبختانه، ما كمي زودتر به خانه رسيدم و توانستيم قدم زدن روي ماه را ببينيم.

-لي شكتر؛ بينگهمتون، نيويورك

همه كاملا ساكت بوديم!

 من تابستان را در جزيره مونگان مي‌گذرانديم، جايي كه خانه‌اي تابستاني داشتيم. جزيره برق نداشت، اما در خيابان كسي يك ژانراتور داشت. او تلويزيون خود را در حياط جلويي گذاشته بود و عده‌اي هم براي تماشاي اين رويداد آنجا جمع شده بودند. تماشاي تلويزيون در جزيره اتفاق تازه‌اي بود، اما ديدن اولين انسان روي ماه، فراموش‌نشدني بود، همه كاملا ساكت بوديم!

-ويليام واگان؛ چبيك آيلند، مين

تاثير عميق

فقط ۸ سالم بود و فرود روي ماه را در اتاق نشيمن والدينم در نشويل تماشا كردم. اين رويداد تاثير عميقي بر زندگيم گذاشت. حالا من در ناسا كار مي‌كنم، با نيل (آرمسترانگ) باز (آلدرين) و مايك (كالينز) دوست شدم و از ۳۵امين ساگرد فرود روي ماه به بعد را با همكارانم در آژانس فضايي جشن مي‌گيرم.

-باب ياكوب؛ واشينگتن، دي.سي

نزديك بود فرود را از دست بدهيم!

من اين لحظه در تاريخ را به خوبي به ياد مي‌آورم. ۱۰ ساله بودم، خانواده‌ام و من جلوي تنها تلويزيون سياه و سفيدي كه داشتيم جمع شده بوديم تا اين لحظه تاريخي را تماشا كنيم. اما چند دقيقه قبل از فرود، تلويزيون ما خراب شد! پدرم سعي كرد درستش كند، اما موفق نشد و ما هم سراسيمه به خانه همسايه هجوم برديم و وضعيت دشواري كه برايمان پيش آمده بود را توضيح داديم.

حالا من در ناسا كار مي‌كنم و با نيل، باز و مايك دوست شدم

سرانجام اين لحظه را با آنها در خانه‌شان تماشا كرديم. اگر آنها خانه نبودند، تمام خانواده‌ام و من به احتمال زياد اين رويداد تاريخي را از دست مي‌داديم. هرگز آن روز را فراموش نكردم و داستانش را بارها به فرزندانم گفتم. فرود روي ماه، نه تنها بخشي از آمريكا بود، بلكه بخشي از دنيا و تاريخ نيز بود و البته، بخشي از تاريخچه خانواده ما نيز بود.

 -كرين پول؛ اوماها، نبراسكا

فضانوردان اول روي ماه دراز مي‌كشن يا بلافاصله مي‌توانند راه بروند!

ما فرود روي ماه را با يك تلويزيون بوش مدل ۶۸ تماشا كرديم كه به تازگي خريده بوديم، پس مي‌توانستيم كانال BBC2 را داشته باشيم. من ۱۱ سالم بود، واقعا درك درستي از اينكه فرود روي ماه چقدر خطرناك بود و به لحاظ سياسي چه اهميت داشت نداشتم. مادرم به رختخواب رفت، اما پدرم فرياد زد: «۵۰۰ فوت مانده!» و مادرم هم آمد و فرود نهايي را با ما تماشا كرد. بين پدر و مادرم، مباحثه شده بود كه آيا فضانوردان مي‌توانند بلافاصله راه بروند يا اول بايد روي سطح ماه دراز بكشند. بنابراين، همه تا بعد از نصف شب بيدار مانده بوديم و داشتيم مباحثه مي‌كرديم، وقتي به رختخواب رفتيم كه ساعت ۱ يا ۲ بود. صبح كه بيدار شدم، متوجه شدم مباحثه هنوز ادامه دارد. مادربزرگم با ما زندگي مي‌كرد و من به ياد دارم كه با خودم فكر مي‌كردم، از زمان تولد او در دهه ۱۸۹۰ تا حالا، چقدر تغييرات را به چشم خودش ديده است.  

برليني‌ها در مقابل يك فروشگاه تلويزيون ايستاده‌اند و از ويترين شروع عمليات فضايي آپولو ۱۱ را تماشا مي‌كنند

چند روز بعد، معلم كلاس ما در يك جلسه در مورد فرود روي ماه صحبت كرد. هفته پاياني سال آخرم در دوره ابتدايي بود، پس آخرين موضوعي بود كه در دوره ابتدايي كه به ما درس داده شد. چند ماه بعد يك آهنگ پاپ به نام «شگفتي فضا» پخش شد كه خواننده ناشناسي به نام ديويد بويي خوانده بود و از فضانوردان مي‌گفت.

-جك كريك؛ دانكستر، انگلستان

[ديويد بويي چند سال بعد به يكي از محبوب‌ترين موسيقي‌دانان و خوانندگان بريتانيا بدل شد. او در ترانه مشهور خود، شگفتي فضا كه تنها چند روز قبل از ماموريت آپولو ۱۱ خوانده بود، از فضانوردي به نام تام گفته بود. بويي در جايي از اين ترانه مي‌خواند: «دارم از در رد مي‌شوم و در عجيب‌ترين وضعيت در فضا غوطه‌ورم؛ امروز ستاره‌ها خيلي متفاوتند. اينجا من در‌ يك قوطي كنسرو نشسته‌ام؛ دور از جهان، كره زمين (به رنگ) آبي است و من كاري از دستم ساخته نيست.]

پسرم، تو هم مي‌تواني روزي به ماه بروي

من به وضوح به ياد دارم، زماني كه ۵ سالم بود در كويت بودم و فرود روي ماه را آنجا تماشا كردم. ما از عهده خريد يك تلويزيون برنمي‌آمديم، پس به آپارتمان همسايه رفتيم و همراه ۶ خانواده ديگر اين رويداد را تماشا كرديم. اولين باري بود كه تلويزيون تماشا مي‌كردم و تصاوير هم سياه و سفيد و برفكي بود. واقعا نمي‌توانستم بفهمم تماشاي اين آدم‌ها كه مثل بادكنك‌هاي باد كرده راه مي‌رفتند، چه لذت دارد. ولي متوجه شدم كه اين لحظه اهميت زيادي دارد.

تصاويري كه در آن زمان از فرود روي ماه در سرتاسر جهان پخش شدند، كيفيتي شبيه به اين داشتند

همه، از جمله والدينم و همه همسايه‌ها، در سكوتي عميق اين رويداد را تماشا مي‌كردند. هيچ‌وقت آنها را نديده بودم كه براي مدتي اين قدر طولاني، براي پنج دقيقه يا بيش‌تر اين طور ساكت باشند. اين اتفاق روحيه نوآوري جالبي در ما شعله‌ور كرد، چون بعد از آن پدر و مادرم به من گفتند كه اگر به سختي درس بخوانم، مي‌توانم روزي به ماه بروم يا به هر چيزي كه بخواهم برسم. اين تاثير دائمي بود و حالا يك مهندس مكانيك ممتاز هستم كه از شغلم و زندگي‌ام لذت مي‌برم.

-آنيل متيو؛ دبي، امارات متحده عربي

تنها فرود روي مريخ مي‌تواند از اين لحظه جلو بزند!

من ۹ ساله بودم و با پدر و مادرم در ايرلند فرود ماه را تماشا مي‌كردم. ما در آن زمان در دوبلين زندگي مي‌كرديم. براي من كه ۹ سالم بود و پدرم كه ۳۰ سال از من بزرگ‌تر بود، اين رويداد به يك اندازه مهم بود. در طول فرود، از اينكه در اين لحظه زنده‌‌ام و مي‌توانم شاهد بزرگ‌ترين دستاورد تاريخ بشر باشم حس وصف‌نشدني داشتم. اما با توجه به سطح تكنولوژي كه در آن زمان وجود داشت، فرود روي ماه، حتي معجزه‌آساتر نيز بود.

رييس جمهور ريچارد نيكسون در حال بازديد از فضانوردان ماموريت آپولو ۱۱ كه در قرنطينه به سر مي‌بردند. از چپ به راست: نيل آرمسترانگ، مايكل كالينز و باز آلدرين 

چند سال بعد حتي آهنگي در مورد آن نوشتم و هنوز هم مي‌توانم اين احساس را براي افرادي كه در آن دوران نبودند يا به اندازه كافي بزرگ نبودند، بازگو كنم. تنها اتفاقي كه مي‌تواند از آن جلو بزند، شاهد اولين فرود روي مريخ بودن است. اگر در زندگي‌ام شاهد هر دوي اين رويدادهاي برجسته باشم، خيلي خوش‌شانسم.

-كوين سولان؛ رن، فرانسه

مبهوت شده بودم!

زماني كه فرود ماه انجام شد، ۷ سالم بود و تازه وارد كلاس دوم ابتدايي شده بودم. آن روز به مدرسه رفتم و فكر مي‌كردم كه مي‌توانم آنجا فرود را تماشا كنم، چون فرود روي ماه ساعت ۱۴ به وقت استراليا انجام مي‌شد. اما معلم به ما گفت مي‌توانيم برويم خانه تلويزيون تماشا كنيم.

از اينكه زنده و شاهد بزرگ‌ترين دستاورد تاريخ بشر بودم

پدر و مادرم سر كار بودند، پس من بعد از ظهر را در خانه دوستم گذراندم و به همراه دو دوستم، مادرش و خواهرش فرود را تماشا كردم. ما در لحظه‌اي كه نيل آرمسترانگ و باز آلدرين تاريخ را رقم زدند، مبهوت شده بوديم. مانديشه متخصصينه شگفت‌انگيزي بود و حتي در ۷ سالگي هم مي‌توانستم درك كنم كه چقدر اتفاق بزرگي است.

- جيمي ماسون؛ آدلايد، استراليا

اتفاقي كه داشت مي‌افتاد را باور نمي‌كرديم

آن زمان ۹ ساله بودم. من و خانواده‌ام به تلويزيون سياه و سفيدمان چسبيده بوديم و هر لحظه از فضاپيما و گردونه ماه‌نشين را تماشا مي‌كرديم. اين تصاوير براي ما شگفت‌انگيز بود و از هر اتفاقي كه مي‌افتاد، هيجان‌ زده مي‌شديم. ما نمي‌توانستيم اتفاقي كه داشت مي‌افتاد را باور كنيم. مادرم براي اينكه هيچ لحظه‌اي را از دست ندهد، به جاي پختن غذا، كلي ساندويچ -به انديشه متخصصينم ميليون‌ها- درست كرده بود تا در طول پخش زنده تلويزيوني بخوريم.

اخيرا برنامه فرود روي ماه را با دختر ۱۴ ساله‌ام تماشا كردم و او نيز همچون خودم، احساس شگفت‌انگيزي داشت. وقتي در سال ۱۹۶۹ فرود روي ماه را تماشا كردم، به خودم قول دادم كه يك روز به مركز فضايي كندي بروم و پرتاب يك موشك را تماشا كنم. سي و هفت سال بعد، به همراه خانواده‌ام، پرتاب يك شاتل فضايي را تماشا كرديم.

- جودي مورفيت؛ هال، انگلستان

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات