نيمقرن پس از آپولو 11؛ جهش بزرگ بشر چگونه رقم خورد؟
۵۰ سال پيش، دو انسان براي نخستين بار توانستند روي سطح ماه قدم بگذارند. نوشتن اين جمله، كار بسيار آساني است؛ اما درك كامل چگونگي تحقق اين دستاورد كه بدون شك يكي از ۵ رخداد عظيم در كل تاريخ بشر محسوب ميشود، امر آساني نيست. فرود آپولو ۱۱ روي ماه در تاريخ ۲۰ ژوئيهي ۱۹۶۹، به بخشي جداييناپذير از تاريخ، باور عاميانه و حتي فرهنگ عامهي ما تبديل شده است؛ اما براي آن دسته از افرادي كه خود شاهد اين واقعه نبودند، همچنان سخت است كه ميزان اهميت و ارزش فتح ماه و تأثير آن بر تغيير دنيا را درك كنند. حتي آن عبارت خطيري كه نيل آرمسترانگ همزمان با قدم گذاشتن بر سطح ماه به زبان آورد، در طول نيمقرن گذشته به يكي از مشهورترين نقلقولهاي تاريخ تبديل شد. در پنجاهسالگي جهش بزرگ، با اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران همراه باشيد تا گامي كوچك در تاريخ برداريم.
نظارهگر تاريخ
«تا چند ساعت ديگر تاريخ بشر با حروف طلايي نوشته ميشود؛ امشب ماه به تصرف انسان درميآيد.» اين تيتر روزنامهي اطلاعات در آستانهي فرود آپولو ۱۱ روي ماه بود. اين روزنامهي پرخواننده كشور بههمراه شماري ديگر از نشريات محبوب با جديت اخبار مربوط به پيشرفتهايي فضايي آمريكا را براي خوانندگان ايراني منتشر ميكرد. اين رخداد عظيم چنان براي روزنامهي اطلاعات باارزش بود كه آنها در آستانهي پرتاب آپولو ۱۱ از مركز فضايي كندي در فلوريدا، خبرنگاري را بدان جا اعزام كردند تا همچون ديگر مطبوعات بزرگ دنيا از نزديك اين رويداد شگفتانگيز را پوشش دهند
در سالهاي پاياني دههي ۴۰ هرچند تلويزيون بهصورت محدود راه خود را به برخي از خانههاي ايراني باز كرده بود؛ اما مهمترين منبع اطلاعرساني براي اغلب افراد همچنان راديو، روزنامه و مجله بود. بهلطف اطلاعرساني گستردهي همين نشريات بود كه در شب سرنوشتساز ۲۹ تيرماه ۴۸، در تهران همچون تمام ديگر نقاط دنيا شور و هيجان گستردهاي بهپا بود و تعداد بيشماري شب را بيدار مانده بودند تا فرود تاريخي انسان روي ماه را به موقع بشنوند يا احيانا تماشا كنند.
واكنشهاي اغلب ايرانيان نسبت به آپولو ۱۱ اغلب مثبت بود؛ اما آنچه بيش از همه در رابطه اين مأموريت از ايران در حافظهي تاريخ بهياد مانده، احتمالا اظهار مخالفت جمعي از داستاننويسان و شاعران ايراني با پرتاب انسان به قمر زمين است. درواقع اين دسته از نويسندگان نگران آن بودند كه با فرود انسان روي ماه و تصويربرداري نزديك از چشماندازهاي قمري، آن تصوير شاعرانه و زيبايي كه از ماه در داستانهايشان ساختهاند، از بين برود.
سفر به ماه
آپولو ۱۱ سفرش را در تاريخ ۱۶ ژوئيه ۱۹۶۹ (۲۵ تير ۱۳۴۸) در ساعت ۱۳:۳۲ به وقت گرينويچ آغاز كرد و طي آن، دو فضاپيما و خدمهي آنها متشكل از سه فضانورد ناسا سوار بر راكت غولپيكر ساترن ۵ از سكوي پرتاب 39A در مركز فضايي كندي در فلوريدا از روي زمين برخاستند. نزديك به يك ميليون نفر در آن محل حضور داشتند تا شخصا شاهد پرتاب اين مأموريت تاريخي باشند؛ از جمله اسپيرو اگنيو، معاون رئيسجمهور ايالات متحده، ليندون بي جانسون، رئيسجمهور سابق اين كشور، ليدي برد جانسون، همسر وي، ژنرال ويليام وستمورلند، فرماندهي ستاد مشترك ارتش ايالات متحده، اعضاي كابينهي دولت، ۱۹ فرماندار ايالتي، ۴۰ شهردار، ۶۰ سفير، ۲۰۰ عضو كنگره و ۳۵۰۰ خبرنگار از سرتاسر جهان.
نيل آرمسترانگ، فرماندهي آپولو ۱۱، مايكل كالينز، خلبان ماژول فرماندهي و ادوين باز آلدرين، خلبان ماژول ماهنشين با آغاز پرتاب درون ماژول فرماندهي روي صندليهايشان نشسته بودند. هر سه خدمه از جمله فضانوردان كهنهكار بهحساب ميآمدند و هركدام يك پرواز را در كارنامه داشتند؛ بااينحال، انتخاب آنها بهعنوان خدمه براي يازدهمين مأموريت برنامهي آپولو، بهلطف سيستم پيچيدهي چرخش فضانوردان ناسا محقق شد.
چرا سفر به ماه؟
بهنقل از بيانيههاي مطبوعاتي رسمي ناسا كه براي آپولو ۱۱ منتشر شدند، هدف اصل اين مأموريت بسيار ساده بود. براين اساس، هدف «انجام فرود قمري انساني و بازگشت» بود. البته دستاندركاران آپولو ۱۱ از اجراي اين مأموريت همين هدف را درسرداشتند؛ اما معاني بسياري در پس اين ۶ واژه نهفته است. آپولو ۱۱، درواقع آخرين تلاش در نبرد بدون خونريزي جنگ سرد محسوب ميشد كه رقابتي با عمر چندين دهه بين ايالات متحده و متحدانش دربرابر اتحاد جماهير شوروي با هدف سلطه بر زمين و ماوراي آن بود.
براي سالها، مسابقهي فضايي براي قرار دادن نخستين انسان روي ماه، رقابتي نفسگير و نزديك را با روسها رقم زده بود. شوروي با ثبت نخستين پروازهاي فضايي به نام خود، در اين مسابقه از آمريكا پيشي گرفته بود؛ اما ناسا از توانايي خود براي موفقيت اطمينان داشت. بهدليل ماهيت اسرارآميز فعاليتهاي روسها، سازمان فضايي آمريكا از آنچه در پشت پردهي آهنين درجريان بود يا وضعيت اقدامات شوروي در زمينهي ماه اطلاعات چنداني نداشت؛ بااينحال بركسي پوشيده نبود كه ابرقدرت بلوك شرق بهجد در انديشهي فتح ماه است؛ درنتيجه رقابت فضايي بين دو كشور بهشدت درجريان بود.
فرود روي ماه
سفر رفت آپولو ۱۱ بيوقفه و بدون بروز هيچ پيشامدي با موفقيت انجام شد. بهلطف مأموريتهاي پيشين آپولو كه فضانوردانشان طي آنها، تمام فضاپيماها و رويهها را آزمايش و همچنين از مدار با ماه ملاقات كرده بودند، هيچ غافلگيري ناخوشايندي وجود نداشت. همه چيز درست طبق پيشبيني انجام شد و آپولو ۱۱ در تاريخ ۱۹ ژوئيه ۱۹۶۹ (۲۸ تير ۱۳۴۸) در ساعت ۱۷:۲۱ به وقت گرينويچ وارد مدار ماه شد.
جداسازي ماهنشين
با گذشت يك روز و پس از انجام اصلاحات در مسير و مطالعههاي پيش از پرواز، ماژول ماهنشين (LM) در تاريخ ۲۰ ژوئيه ۱۹۶۹ در ساعت ۱۷:۴۴ به وقت گرينويچ از ماژول سرويس و فرماندهي جدا شد. ماژول نخست اكنون بهواسطهي شناسهي راديويياش «ايگل» (بهمعناي عقاب) شناخته ميشود و ماژول دوم نيز بهنام كلمبيا مشهور است. آرمسترانگ و آلدرين، خدمهي ايگل را تشكيل ميدادند؛ درحاليكه كالينز بهمنظور كنترل ماژول فرماندهي، انجام مشاهدات و ايفاي نقش بهعنوان همراه براي بازبخش ارتباطات در كلمبيا باقي ماند. همانطور كه دو خدمهي رهسپار به سوي ماه از ماژول فرماندهي جدا ميشدند، آرمسترانگ به كنترل مأموريت پيامي را با اين مضمون مخابره كرد كه «ايگل بال دارد».
نزول
تا لحظهي جداسازي دو فضاپيماي مأموريت از يكديگر، بهانديشه متخصصين ميرسيد كه آپولو ۱۱ درست طبق برنامه پيش ميرود؛ اما بهمحض آنكه ايگل همزمان تحت هدايت كامپيوتر داخل كابين و آرمسترانگ، موتورهاي نزولش را روشن كرد و سرعت فضاپيما را كاهش داد، اين مسئله تغيير كرد. متاسفانه، بهدلايلي كه هنوز بهطور كامل مشخص نيست، ماهنشين اندكي سريعتر از آنچه بايد، درحال پرواز بهسمت سطح ماه بود؛ بدين معني كه فضانوردان محل برنامهريزيشده براي فرود را از دست دادند.
درهمينحال، تماشاگران تلويزيوني روي زمين به گفتگوي راديويي بين فضانوردان و كنترل مأموريت گوش سپرده بودند. از آنجا كه محتواي ويدئويي زنده دركار نبود، بسياري از سرويسهاي خبري تلويزيوني، برخي مدلهاي مناسب و شبيهسازيهاي انيميشني را در آن زمان براي مخاطبانشان ارائه دادند.
خطاي ۱۲۰۲ كامپيوتر
بزرگترين اشكال حين فرود آپولو ۱۱، مربوط به كامپيوتر درون فضاپيما بود كه كنترل پرواز را تقريبا تا زمان فرود در دست داشت. ۵ دقيقه پس از روشن شدن موتورها، كامپيوتر هشدار خطاي ۱۲۰۲ و ۱۲۰۱ را اعلام كرد؛ بدين معنا كه كامپيوتر درحال دريافت مقدار فراواني داده و تخليهي تمام آنها به جز اطلاعات داراي بيشترين اولويت بود. بعدا معلوم شد كه اين اشكال ناشي از روشن ماندن «رادار ميعادگاه» بوده است؛ اما در آن زمان، كنترل مأموريت نگران بود كه نكند اشكال از خود كامپيوتر باشد و در اين صورت آيا به تصميم فوري براي ادامهي فرود يا لغو آن نياز است يا نه.
فرود
سپس تصميم نهايي گرفته شد و تمام افراد پشت هر كنسول در كنترل مأموريت در پاسخ به درخواست تصميم مجاز/غيرمجاز، پاسخ «مجاز» را ارائه دادند. پيام بهواسطهي ارتباطدهندهي كپسول (CAPCOM) ارسال شد: «ايگل، فرود شما مجاز است».
اكنون ايگل ۶.۴ كيلومتر دورتر از محل فرود و از برنامه جلوتر بود. اين مسئله يك اشكال بهحساب ميآمد؛ اما از دست دادن محل فرود آنچنان خطرناك نبود؛ زيرا محل درانديشه متخصصينگرفتهشده براي فرود ماهنشين بيش از آنكه به نقطهاي علامتگذاريشده روي زمين شباهت باشد، همچون يك شكل بيضيمانند بود.
ماهنشين با حركت در سرعت متر بر ثانيه، آهستهترين پرواز يك فضاپيماي سرنشيندار را در تاريخ رقم زد. اما وقتي آرمسترانگ از پنجره به بيرون نگاه كرد، دريافت كه كامپيوتر دارد ايگل را به درون ناحيهاي سنگلاخي درست دركنار لبهي دهانهاي ۹۱ متري ميفرستد.
چراغ هشدار سوخت كم روشن شد و آرمسترانگ بايد محلي مسطح را براي فرود پيدا ميكرد. ماهنشين سنگينوزن تقريبا خالي از سوخت شده بود و فرود آن روي تخته سنگ يا شيب ميتوانست به واژگونياش منجر شود. در ارتفاع ۷۶ متري، آرمسترانگ ماهنشين را بر فراز دهانهاي ديگر هدايت كرد. با باقيماندن ۹۰ ثانيه از زمان پرواز، اگزوز موتور گرد و غبار را از سطح ماه بلند ميكرد و كنترل مأموريت و خدمهي ايگل نيز مرتب در حال صحبت با يكديگر بودند.
تنها يك دقيقه فرصت باقيمانده بود و بيوقفه بين دو طرف پيام رد و بدل ميشد تا اينكه جملهي تاريخي آرمسترانگ براي كنترل مأموريت مخابره شد:
هيوستون، اينجا پايگاه آرامش است. ايگل فرود آمد.
ماهنشين ايگل در تاريخ ۲۰ ژوئيه ۱۹۶۹ (۲۹ تير ۱۳۴۸) در ساعت ۲۰:۱۷ به وقت گرينويچ روي ماه فرود آمد.
درياي آرامش
درياي آرامش (Tranquility Base) اكنون شناسهي راديويي براي آن فضاپيماي كوچك، شكننده و تنهايي محسوب ميشد كه در دشت گذارهي وسيع و مسطح ماه بر زمين نشسته بود. اين نام، ايدهي آرمسترانگ بود كه در لحظهي فرود بيمقدمه با به زبان آوردن آن، كنترل مأموريت را شگفتزده كرد.
عبارت شگفتانگيزي كه آرمسترانگ براي تأييد فرود ايگل بهكار گرفت، برگرفته از محل وسيعتر فرود در يكي از درياوارهاي ماه است. علت انتخاب نام يادشده، اين بود كه اين درياي بزرگ مملو از گدازهي سخت مسطح بود و دهانهها، تپهها، شكافها و تختهسنگهاي اندكي داشت. درياي آرامش در استواي ماه واقع شده و بازديد از آن نيازمند كمترين مقدار سوخت بود. اين ناحيه همچنين ديد خوبي به اطراف داشت و فرود مسافران نيز با اوايل صبحگاه قمري همزمان بود؛ درنتيجه زوايا براي عكسبرداري مناسب بودند و سطح ماه نيز براي فضانوردان چندان گرم نبود.
اما هيچيك از خدمهي ايگل، كلمبيا يا كنترل مأموريت هنوز آسوده يا در تدارك گرفتن جشن نبودند. هرچند ايگل بهسلامت روي سطح ماه فرود آمد؛ اما بر سر اينكه خدمه روي ماه باقي بمانند يا بهسرعت ماموريتشان لغو شود، هنوز بايد تصميمگيري ميشد. پس از مطالعه گذراي ابزارها و مشورت با متخصصان، آرمسترانگ و آلدرين اجازه يافتند كه اقامتشان را در ماه ادامه دهند و سامانههاي پرواز را تا زمانيكه بارديگر نيازمند آنها شوند، خاموش كنند.
يك قدم كوچك براي انسان
برنامهي اصلي براي فضانوردان، استراحتي چندساعته پيش از ترك فضاپيما بود؛ اما هر دو خدمه بيش از آن هيجان داشتند كه صبر كنند و اگر ميخواستند نيز نميتوانستند از فكر قدم زدن روي ماه دست بردارند. بنابراين، آنها نزديك به سه ساعت و نيم پس از فرود، آمادهسازي براي فعاليتهاي خارج از فضاپيما (EVA) را آغاز كردند.
براساس تمرينهاي انجامشده در گذشته، زمان آمادهسازي قرار بود تنها دو ساعت بهطول بينجامد؛ اما در عمل نشستن بر سطح ماه تا خروج از ايگل سه ساعت و نيم زمان برد؛ زيرا كابين ماهنشين با فهرست وظايف، پاكتهاي غذا، ابزارآلات و ديگر اقلام گوناگون درهمريخته شده بود؛ درنتيجه تمام آنها به مرتبشدن نياز داشتند. تا آن زمان، فضانوردان نميتوانستند براي پوشيدن لباس بهدرستي حركت كنند.
چه كسي اول ميرود؟
ناسا چگونه تصميم گرفت نخستين انساني كه روي ماه قدم ميگذارد، چه كسي باشد؟ در پيادهرويهاي پيشين فضايي، فرمانده بايد در فضاپيما باقي ميماند و اين خلبان بود كه شانس حضور در محيط فضا را پيدا ميكرد. زمانيكه مأموريت آپولو ۱۱ طرحريزي شد، درابتدا بهانديشه متخصصين ميرسيد كه آلدرين اول روي سطح ماه قدم خواهد گذاشت؛ اما اين افتخار درنهايت نصيب آرمسترانگ شد. اينكه چرا چنين تصميمي گرفته شد، هنوز بهطور كامل روشن نيست و داستانهاي مختلفي دراينباره وجود دارد.
برخي داستانها ادعا ميكنند كه بهدليل طرح كابين ماهنشين، براي آرمسترانگ راحتتر بود كه اول از ماهنشين خارج شود. عدهاي ديگر نيز همچنان ميگويند ناسا آرمسترانگ را بهدليل شباهتش با چارلز ليندبرگ، هوانورد مشهور آمريكايي بهعنوان نخستين انسان روي ماه مناسب ميديد و از اينرو او را انتخاب كرد.
روي نردبان
احتمالا ديوانهكنندهترين قسمت مأموريت براي عموم، بهخصوص كودكان، وقتي بود كه نيل آرمسترانگ درحال پايينرفتن از نردبان ماهنشين بود. او در ساعت ۲:۳۹ بهوقت گرينويچ، دريچهي EVA را باز و ۱۶ دقيقه زمان صرف كرد تا به پايين برسد. اين بدين خاطر بود كه هيچكس هرگز چنين كاري را در لباس ضخيم فضانوردي و در گرانش يكششمي ماه نسبت به زمين انجام نداده بود؛ درنتيجه آرمسترانگ پايين رفتن را بسيار آهسته، سنجيده و با طمانينه انجام ميداد.
درواقع، دراختيار داشتن نردبان براي پايين رفتن از ماهنشين يك خوششانسي بود. ماهنشين درابتدا هيچ نردباني نداشت و از فضانوردان انتظار ميرفت كه از طريق طناب خود را به پايين برسانند. خوشبختانه، اين مسئله بعدا تغيير كرد و آرمسترانگ بهلطف نردبان توانست نزول موقرتري داشته باشد.
همانطور كه آرمسترانگ پايين ميرفت، حلقهاي D شكل را كشيد كه محفظه تجهيزات اكتشاف و دوربين سياه و سفيدي را باز كرد كه پيشتر به ماهنشين وصل و روشن شده و به سمت آرمسترانگ نشانه رفته بود. اين دوربين براي زمان خود، ابزار بسيار پيشرفتهاي محسوب ميشود؛ اما درعينحال سامانهي كندپويشي (SSTV) بود كه با قالبهاي مرسوم تلويزيوني سازگاري نداشت؛ درنتيجه، كساني كه از تلويزيون شاهد پايين رفتن آرمسترانگ از نردبان بودند، درواقع ويدئويي را تماشا ميكردند كه بهدليل محدوديتهاي متخصص، كيفيت پاييني داشت.
تماشاي پايينرفتن آرمسترانگ به ديدن آكواريم كثيفي شباهت داشت كه بهشدت نيازمند تميزشدن بود؛ اما اگر ارتباط با ايستگاههاي زميني در استراليا فراهم نبود، همين كيفيت پايين نيز ميتوانست بدتر باشد. درابتدا، سيگنال از آنتن ماهنشين به رصدخانهي پاركس و ايستگاه زميني هانيساكل كريك در استراليا ارسال شد. سپس، ناسا از مبدل اسكن استفاده كرد تا تصوير دريافتي را به قالب استاندارد پخش در نرخ ۳۰ فريمبرثانيه تبديل كند. آنگاه، ايستگاههاي زميني سيگنالها را بهواسطهي امواج ريزموج به ماهوارههاي ارتباطاتي اينتلست و خطوط ثابت AT&T در كنترل مأموريت در هيوستون ارسال كردند و درنهايت از آنجا تصاوير براي كل دنيا پخش شد.
در ساعت ۲:۵۵ به وقت گرينويچ، آرمسترانگ به انتهاي نردبان رسيد و پاي خود را سكوي يكي از پايههاي فرود ماژول نزول گذاشت. او سطح زير پاياش را «همچون باروت» توصيف كرد و بهمدت يك دقيقه به مطالعه سطح ماه پرداخت. آرمسترانگ در همين حال گفت:
من در پاي نردبان هستم. سكوهاي پاي ماهنشين تنها نزديك به يك يا ۲ اينچ در سطح فرورفتهاند. هرچند سطح هرچقدر به آن نزديك ميشوم، بسيار بسيار ريزدانه بهانديشه متخصصين ميرسد و تقريبا همچون باروت است. اكنون ميخواهم پايام را از روي ماهنشين بردارم.
و سرانجام جملهي تاريخي نخستين انسان روي ماه:
اين گامي كوچك براي يك انسان؛ جهشي بزرگ براي بشريت است.
جهانيان در تاريخ ۲۱ ژوئيه ۱۹۶۹ (۳۰ تير ۱۳۴۸) در ساعت ۲:۵۶ به وقت گرينويچ (۷:۱۵ صبح به وقت ايران) شاهد اين رخداد عظيم بودند.
مسافران ماه در مدت زمان اندكي كه دراختيار داشتند، بايد كارهاي فراواني انجام ميدادند. آرمسترانگ بهسرعت كيسهاي از خاك را جمعآوري كرد و آن را داخل جيب لباسش گذاشت تا در صورتي كه ناگزير به لغو فعاليت روي ماه شوند، دست خالي بازنگردند. سپس، دوربين تلويزيوني بايد حركت ميكرد تا تصوير فضانوردان را درحين فعاليت ارائه دهد.
نخستين وظايف آهسته و سنجيده بودند. چندين دقيقه طول كشيد تا كنترل مأموريت پيوسته و دقيق بر سلامت آرمسترانگ و وضعيت لباس نظارت كند. درهمينحال، آرمسترانگ به نخستين انساني تبديل شد كه ياد گرفت چگونه خارج از شبيهساز در گرانش اندك حركت كند. او با دوربين عكسبرداري هاسلبلاد نصبشده روي لباس فضانوردياش شروع به عكاسي كرد تا گزارشي دقيق را از آن روز تاريخي ارائه دهد.
آلدرين بر ماه قدم ميگذارد
در ساعت ۳:۱۱ به وقت گرينويچ، آلدرين با گفتن اينكه مراقب خواهد بود پشت در نماند، از ماهنشين خارج شد، او روي نردبان قدم گذاشت و بهلطف گرانش كم بهآساني پايين رفت. آلدرين سپس به اطراف نگاهي انداخت و در توصيف سطح ماه گفت: «ويرانهي باشكوه»
با حضور هردو انسان روي ماه، پلاك چسبيده به يكي از پايههاي فرود ماهنشين رونمايي شد. اين پلاك تصويري از دو نيمكرهي زمين را همراهبا عباراتي در زير آن داشت:
اينجا انسانهايي از سيارهي زمين نخستينبار روي ماه قدم گذاشتند؛ ژوئيه ۱۹۶۹ پس از ميلاد. ما در صلح براي تمام بشريت آمديم.
بهدنبال رونمايي از پلاك، مسافران ماه پرچم ايالات متحده را در داخل زمين كاشتند و در حالي كه كالينز در ماژول فرماندهي بر فراز ماه بهسر ميبرد، ريچارد نيكسون از كاخ سفيد در تماس با فضانوردان به آنها تبريك گفت.
آرمسترانگ و آلدرين حجمي از آزمايشهاي علمي را روي ماه مستقر كردند؛ از جمله لرزهسنج و بازتابندهاي ليزري كه به دانشمندان زميني امكان ميداد بهدقت فاصله تا ماه را اندازه بگيرند. آنها همچنين به بازرسي بصري از ماهنشين پرداختند، چگونگي حركت در گرانش كم را تمرين كردند و شاهد بودند كه چگونه لباسهايشان در زير آفتاب تند سطح ماه كار ميكند.
علاوه بر اين، فضانوردان ۲۱.۵۵ كيلوگرم از نمونههاي زمينشناسي را جمعآوري كردند كه بهعنوان نخستين سنگهاي مشهور ماه شناخته ميشوند. آنها بهمعناي واقعي كلمه مشتي خاك بودند؛ اما ارزش و اهميت بينظيري داشتند.
بازگشت به ماهنشين
شايد باور چنين چيزي سخت باشد؛ اما نخستين و تنها پيادهروي فضايي آپولو ۱۱ تنها دو ساعت و ۳۱ دقيقه و چهل ثانيه طول كشيد. از اين زمان، آلدرين تنها يك ساعت و ۳۳ دقيقه را روي سطح ماه بهسر برد و پس از آن به ماهنشين بازگشت. سپس، آرمسترانگ ۴۱ دقيقه بعد و پس از آنكه نمونهها را بارگيري و برخي اقلام اضافي نظير دوربين، پوتينها، كولهپشتيها و ديگر لوازم را تخليه كرد، به آلدرين ملحق شد. هيچكدام از دو فضانورد بيش از تقريبا ۹۱ متر از ماهنشين فاصله نگرفتند. با بازگشت فضانوردان به فضاپيمايشان در ساعت ۵:۰۱ به وقت گرينويچ، دريچه پلمپ و فشار ماهنشين بارديگر تنظيم شد. آرمسترانگ و آلدرين سپس چند ساعتي را به استراحت و خوردن غذا پرداختند.
خطرناكترين لحظه
از انديشه متخصصين عموم، آنچه در ادامه ميآمد، پايان زودهنگام و ناراحتكنندهي ماجراجويي سفر به ماه بود؛ اما براي فضانوردان و خانوادههايشان و ناسا، بازگشت دلهرهآورترين بخش سفر محسوب ميشد. براي ترك ماه، مرحلهي صعود ماهنشين بايد موتورهايش را روشن ميكرد و با جداشدن از مرحلهي نزول و باقيگذاشتن آن روي سطح ماه به مدار اوج ميگرفت. تنها اشكال اين بود كه مرحلهي صعود تنها بخش از ماهنشين بود كه هرگز بهطور كامل آزمايش نشده بود؛ زيرا انجام اين كار تنها روي خود ماه امكانپذير بود.
بنابراين، اين احتمال وجود داشت كه موتور دچار اشكال در عملكرد شود و در روشنشدن ناكام بماند. اگر چنين اتفاقي رخ ميداد، آرمسترانگ و آلدرين بدون داشتن هيچ اميدي براي نجات روي ماه گير ميافتادند. دولت ايالات متحده چنان از وجود اين خطر آگاه بود كه رئيسجمهور نيكسون، يك متن سخنراني را بدان منظور آماده كرده و سرويس يادبود ويژهاي نيز از قبل نوشته شده بود:
سرنوشت مقدر كرده است كه انسانهايي كه در صلح براي اكتشاف به ماه رفتند، آنجا باقي بمانند و آسوده بخوابند.
درصورت وقوع بدترين سناريو ممكن، مايكل كالينز ناگزير ميشد با رها كردن همسفرانش، بهتنهايي به زمين بازگردد.
افسانهاي بعدا شايع شد كه برمبناي آن، فضانوردان قرصهاي خودكشي دراختيار داشتند تا در صورت لاخبار تخصصي به مرگ ناشي از كمبود اكسيژن دچار نشوند. اما فضانوردان با تكذيب اين داستان گفتند كه بهجاي توسل به چنين قرصي، روشهاي بسيار زيادي براي مردن سريع و بدون درد داخل فضاپيما وجود داشت.
هنگام آمادهسازي براي ترك ماه، آلدرين بهطور تصادفي به مدارشكن قدرت براي موتور صعود آسيب رساند؛ اما با قدري ابتكار عمل توانست عملكرد اين سوييچ را بازيابي كند. سرانجام در ساعت ۱۷:۵۴ به وقت گرينويچ، ايگل پس از ۲۱ ساعت و ۳۱ دقيقه اقامت روي ماه، درياي آرامش را ترك كرد.
همانطور كه فضانوردان صعود ميكردند، آلدرين شاهد بود كه پرچم كاشتهشده بهدليل نزديكي بيش از حد به ماهنشين واژگون شد. برخي معتقدند كه بازديدكنندگان آتي در آينده بايد پرچم را سرجايش بازگردانند؛ اما عدهاي ديگر بر اين باورند كه پرچم بايد در همان وضعيت باقي بماند. بااينحال، درواقع تابش فرابنفش خورشيد از مدتها پيش پرچم را به لايهاي نازك از نايلون سفيدشده تبديل كرده است.
بازگشت به خانه
آنچه از ايگل باقي مانده بود، بارديگر در تاريخ ۲۱ ژوئيه در ساعت ۲۱:۳۵ به وقت گرينويچ به ماژول فرماندهي كلمبيا متصل شد. روز بعد در ساعت ۴:۵۵ به وقت گرينويچ، ماژول فرماندهي و سرويس، موتور اصلياش را روشن كرد و آپولو ۱۱ را در مسير بازگشت به زمين قرار داد. درنهايت، ماژول فرماندهي در تاريخ ۲۴ ژوئيه در اقيانوس اطلس فرود آمد و كلمبيا و سرنشينانش توسط ناو هواپيمابر يواساس هورنت از آب گرفته شدند.
آرمسترانگ، آلدرين و كالينز هنگام بازگشت به مريخيها شباهت داشتند. نگراني از آلودگي توسط برخي ميكروبهاي ناشناختهي قمري موجب شد كه فضانوردان لباس محافظ مخصوصي بر تن كنند و بهطور مستقيم از هليكوپتر به كاروان فلزي بزرگي هدايت شوند كه بهعنوان محفظهي انزوا عمل ميكرد. درحالي كه آنها در قرنطينه قرار گرفتند، فضاپيما و نمونههايشان به آزمايشگاه دريافتكنندهي قمري (LRL) در تگزاس منتقل شد.
قرارگيري در محفظهي انزوا، احتمالا گرمترين خوشامدگويي از فضانوردان قهرمان محسوب نميشد؛ اما شايد براي پايانبخشي به چنين ماجراجويي پرافتخاري مناسب بود.
جهش بزرگ براي بشريت
درنهايت ماهيت آپولو ۱۱ چه بود؟ يك ماجرايي بينظير؟ پيروزي در نبرد جنگ سرد؟ گامي بزرگ در مهندسي هوافضا؟ فصل تازه در اكتشافات و كاوشها؟ نخستين گامي كه مسير را براي انتقال تمدن انسان به فضاي ميانستارهاي هموار كرد؟ يا آنگونه كه منتقدان ميگويند صرفا حركتي سياسي در جنگ بين ابرقدرتها و هدررفت گستردهي پول و استعداد بود؟
فتح ماه احتمالا تمام موارد برشمرده و فراتر از آنها است. شايد براي افراد بسيار زيادي كه با هيجان قدم گذاشتن انسان روي ماه را از تلويزيون تماشا ميكردند، ديگر هيچگاه در طول عمرشان فرصت تكرار ديدن چنان تصاويري فراهم نباشد. رخدادي به اين عظمت فارغ از انگيزههايي كه داشت، با افتخار نشان داد كه نوع بشر تا چد ميتواند شگفتانگيز باشد و وقتي فكر جمعيمان را براي پيشبرد هدفي روي هم ميگذاريم، چه دستاوردهاي بينظيري ميتوانيم رقم بزنيم. در طول تاريخ دراز حياتمان روي زمين، ماه همواره برايمان جرمي اعجابانگيز و دور از دسترس در پهنهي آسمان بود؛ اما پس از آن روز سرنوشتساز در ۵۰ سال گذشته، ثابت كرديم كه ميتوانيم جاي پايمان را براي هميشه در فضاي دوردست كيهان بگسترانيم.
شايد آپولو ۱۱ در بهترين حالت همچون مخلوط عجيب و غريب جنون و شجاعت در قلب انساني جلوه ميكند كه مصمم به مواجه با ناشناختهها است تا تلاش كند، جستوجو كند و از پاي ننشيند.
هم انديشي ها