جهانهاي موازي ديگر بخش ثابتي از داستانهاي علمي تخيلي نيستند. امروزه انديشه متخصصينيههاي علمي متعددي دربارهي جهانهاي موازي با جهان ما وجود دارند. با اينحال انديشه متخصصينيه مولتيورس يا چندجهاني همچنان بهعنوان يكي از مباحثهبرانگيزترين انديشه متخصصينيههاي علمي مطرح ميشود.
جهان ما به شكل غيرقابل باوري عظيم است. صدها ميليارد يا شايد تريليونها كهكشان در فضا وجود دارند. هر كدام از كهكشانها دربردارندهي ميلياردها يا تريليونها ستاره هستند. برخي پژوهشگرها با مطالعه مدلهاي جهان گمان ميكنند قطر كلي جهان مشاهدهپذير به تقريباً ۹۳ ميليارد سال نوري ميرسد. ديگر پژوهشگرها جهان را بيپايان ميدانند.
اما آيا همه چيز به جهان ما ختم ميشود؟ داستانهاي علمي تخيلي به شدت از ايدهي جهان موازي استقبال ميكنند. بر اساس اين داستانها ما در يكي از بينهايت جهان موجود زندگي ميكنيم. البته «چندجهاني» تنها به پيشتازان فضا، مرد عنكبوتي و دكتر هو ختم نميشود و انديشه متخصصينيههاي علمي واقعي هم دربارهي جهانهاي موازي و جهانهاي آينهاي وجود دارند.
مولتيورس چيست؟
بر اساس انديشه متخصصينيهي مولتيورس يا چندجهاني، جهانهاي ديگري در آن سوي جهان ما وجود دارند. چندجهانيها در انديشه متخصصينيههاي علمي متعددي پيشبيني شدند كه سناريوهاي مختلفي را دربر ميگيرند.
چندجهاني و جهانهاي موازي اغلب در زمينهي ديگر مفاهيم علمي مثل بيگبنگ، انديشه متخصصينيه ريسمان و مكانيك كوانتوم به مباحثه گذاشته ميشوند. تام سيگفريد، روزنامهنگار علمي آمريكايي كه در جزوه رايگانش با عنوان «اعداد آسمان» به مطالعه تكامل مفهوم مولتيورس در طول هزاران سال ميپردازد، ميگويد: «اگر جهان ما تنها جهان موجود باشد نميتوانيم تمام ويژگيهاي آن را توضيح دهيم.»
به گفتهي سيگفريد دو توضيح احتمالي وجود دارد: در درجهي اول به انديشه متخصصينيههاي بهتر و جديدتري براي توصيف ويژگيهاي جهان خود نياز داريم يا اينكه ممكن است در يكي از جهانهاي موجود زندگي كنيم كه متفاوت با جهان ما هستند و ما در جهاني آسوده و راحت زندگي ميكنيم.
انواع مولتيورس
با اينكه انديشه متخصصينيهها و سناريوهاي متعددي براي درك مولتيورس درانديشه متخصصين گرفته شدهاند، دانشمندان برخي از آنها را جديتر ميپندارند. در ادامه به معرفي برخي از معروفترين انديشه متخصصينيههاي موجود چندجهاني ميپردازيم.
چندجهاني تورم كيهاني
بر اساس اين فرضيه، جهان ما تكهاي مشخص از فضازماني يكپارچه است كه در تمام جهتها به شكلي منظم منبسط ميشود. اگر تكامل جهان را تا لحظهي بيگبنگ دنبال كنيد متوجه ميشويد سن جهان ۱۳٫۸ ميليارد سال است.
به باور فيزيكدانها تمام مناطق مولتيورس ميتوانند بيگبنگ خود و در نتيجه انبساط خود را داشته باشند؛ بنابراين بر جهان ما تأثيري نميگذارند. حتي شايد برخي از اين جهانها داراي قوانيني فيزيكي باشند كه با شكلگيري ساختارهاي عظيمي مثل كهكشانها يا ستارهها سازگاري نداشته باشند يا ذرات بنيادي آنها با ذرات ما يكسان نباشند؛ درنتيجه اين جهانها انواع مشخصي از جهان ما نيستند و ممكن است ميزبان حيات يا نسخهي ديگري از ما نباشند.
چندجهاني در انديشه متخصصينيه ريسمان
فيزيكدانها در انديشه متخصصينيه ريسمان، مكانيك كوانتوم و نسبيت عام را به يكديگر ربط ميدهند. بر اساس اين انديشه متخصصينيه، ذرات بنيادي مثل كواركها و الكترونها تنها نقطهاي واحد در ريسمانهاي يك بعدي هستند كه در فركانسهاي مختلف نوسان ميكنند.
از انديشه متخصصينات رياضي، انديشه متخصصينيهي ريسمان براي موجوديت به ابعاد بيشتري نياز دارد. اين ابعاد مانند آنچه در فيلمهاي علمي تخيلي ميبينيم، موازي نيستند. بلكه به باور انديشه متخصصينيهپردازها، در سه بعد رايج فضازماني در خود جمع شدهاند. اين ابعاد براي ما نامرئي هستند زيرا ما تنها در سه بعد به تكامل رسيدهايم.
ابعاد بيشتر در واقع راهي براي ورودي به مولتيورس ريسمان هستند. با اينحال شواهد تجربي براي اين انديشه متخصصينيه وجود ندارند و متأسفانه نميتوان هيچ آزمايش مستقيمي را براي صحتسنجي اين فرضيه يا رد آن انجام داد. ناتواني بشر براي آزمايش اين فرضيه مانند شمشيري دو لبه است. با اينكه نبود روشي براي آزمايش چندجهاني به اين معني است كه نميتوان اين انديشه متخصصينيهها را اثبات كرد، از سوي ديگر امكان نقض كامل آنها نيز وجود ندارد.
مولتيورس سياهچالهاي
انديشه متخصصينيه نسبيت عام اينشتين ميگويد، جرم بالا ميتواند فضازمان را خم كند. بر اساس اين انديشه متخصصينيه، در تكينگي موجود در قلب سياهچاله، جرم به قدري زياد است كه منحني فضازمان به بينهايت تبديل ميشود و در نتيجه قوانين فيزيكي را نقض ميكند. اين مفهوم فيزيكدانها را به دردسر انداخته اما بر اساس يك فرضيه ميتوان تكينگي را با جهاني كامل جايگزين كرد و در نتيجه به مولتيورس رسيد.
تكينگيها غيرفيزيكي هستند زيرا نميتوان آنها را اندازهگيري كرد. در واقع وجود آنها نشاندهندهي نقص يك انديشه متخصصينيه است. به گفتهي دكتر نيكودم پوپلاوسكي، فيزيكدان انديشه متخصصيني دانشگاه نيو هاون:
به عقيدهي من هر سياهچاله نوعي جهان نوزاد و جديد را درون خود توليد ميكند كه در آن سوي افق رويداد قرار دارد و به پل اينشتين- روزن يا به بيان ديگر كرمچالهاي تبديل ميشود كه ميتواند جهان نوزاد را به جهان والد ميزبان سياهچاله وصل كند.
از آنجا كه نور نميتواند از افق رويداد سياهچاله بگريزد، اين جهانهاي نوزاد از ديد ناظران جهان والد مخفي هستند و اگر چيزي از افق رويداد عبور كند ديگر راه بازگشتي نخواهد بود. اين حقيقت كه هيچ چيز نميتواند وارد كرمچاله شود به معني عدم برهمكنش بين جهان والد و نوزاد است.
با اينحال اگر دو سياهچاله در جهاني يكسان وجود داشته باشند و هر كدام از آنها جهان جديدي را به وجود آورده باشند، اين احتمال وجود دارد كه اين دو جهان همزاد با يكديگر ادغام شوند. اين فرآيند درست به ادغام دو سياهچاله و ايجاد يك سياهچالهي جديد شباهت دارد.
در نتيجه اگر به دنبال نسخهي مشابهي از خود در آن سوي افق رويداد هستيد، در اين انديشه متخصصينيه به دنبال آن نباشيد. در واقع ممكن است هيچ مشابه ديگري از شما وجود نداشته باشد؛ زيرا در هر زمان تنها يك جسم ميتواند در يك جهان وجود داشته باشد.
جهانهاي متعدد گربه شرودينگر
در فيزيك كوانتوم كه با قوانين فيزيكي در مقياس زيراتمي سروكار دارد، اصطلاح چندجهاني وجود ندارد. در واقع جهانهاي ديگر به دنياهاي متعدد گفته ميشود و مفهوم آن با مولتيورس تفاوت دارد.
فرضيهي جهانهاي متعدد براي توصيف موجوديت سيستم كوانتومي در وضعيتهاي متناقض يا برهمنهي گفته ميشود. مهمترين آزمايش ذهني اين فرضيه، گربهي شرودينگر از اروين شرودينگر است. از انديشه متخصصين تئوري فرض كنيد گربهاي در يك جعبهي عايق با دستگاهي حاوي يك ويال سم كشنده وجود دارد و در صورتي كه هستهي اتم در جعبه تجزيه شود، سم آزاد ميشود.
گربه و دستگاه در جعبه به عنوان سيستم واحد كوانتومي در انديشه متخصصين گرفته ميشوند. در اين نمونه دو وضعيت «زنده» و «مرده» براي گربه، هركدام بر اساس يك موج تعريف ميشوند. از آنجا كه امواج ميتوانند براي ايجاد تابع موجي واحد با يكديگر همپوشاني داشته باشند، بنابراين گربه ميتواند در نوعي برهمنهي از وضعيتها وجود داشته باشد. در نتيجه در مكانيك كوانتوم ميتوان گربه را همزمان زنده و مرده درانديشه متخصصين گرفت.
در جهان كوانتومي، اندازهگيري باعث از بين رفتن برهمنهي ميشود
اين وضعيت متناقض كوانتومي تا زماني برقرار است كه جعبه باز شود. باز شدن جعبه همارز با اندازهگيري سيستم است. در اين شرايط تابع موج دچار فروپاشي ميشود و با از بينرفتن برهمنهي، وضعيت مشخص ميشود؛ بنابراين گربه تنها ميتواند در يكي از حالتهاي مرده يا زنده باشد. با اينحال اينكه چرا اندازهگيري باعث فروپاشي برهمنهي ميشود، هنوز به صورت يك راز است.
فرضيهي جهانهاي متعدد هم به برهمنهي خاتمه ميدهد. در واقع نشان ميدهد به جاي باز كردن جعبه و فروپاشي تابع موج، اندازهگيري باعث رشد نمايي و بلعيدن آزمايشگر و در نهايت كل جهان ميشود. در نتيجه هر ضربه به كليد چراغ ميتواند بينهايت جهان توليد كند. جهانهايي به اندازهي تمام مسيرهاي احتمالي فوتونهاي نوري كه در اتاق شما قرار دارند.
بر اساس آزمايش فكري گربهي شرودينگر، آزمايشگر جعبه را براي پي بردن به اين حقيقت كه گربه زنده است يا مرده، باز نميكند. بلكه جعبه را باز ميكند تا بفهمد در كدام جهان زندگي ميكند؟ جهاني كه گربه در آن به زندگي خود ادامه ميدهد يا جهاني كه گربه در آن مرده است.
اشيا، رويدادها و سوابق فيزيكي ناظران در دنياهاي مختلف متفاوت هستند. اين همان جهاني است كه برج ايفل ميتواند در لوسآنجلس باشد. در اين حالت تمام جهانها بخشي از يك جهان واحد هستند. در واقع به انديشه متخصصين ميرسد اين جهان از چشمانداز دنياي ما شكل گرفته است. اين فرضيه شباهت زيادي به فرضيهي جهانهاي موازي و وجود نسخهي ديگري از شما در جهان موازي دارد.
جهان آينهاي
جهان آينهاي انديشه متخصصينيهي ديگري براي چندجهاني است كه بر اساس آن دقيقا در آن سوي زمان بيگبنگ، جهاني وجود دارد كه دقيقا تصويري آينهاي از جهان ما به شمار ميرود. به گفتهي نيل توروك، پژوهشگر مؤسسهي پريميتر، به جاي اينكه بگوييم جهاني متفاوت پيش از بيگبنگ وجود داشته در اين انديشه متخصصينيه ميگوييم جهان پيش از بيگبنگ دقيقا تصويري از جهان پس از بيگبنگ است.
در واقع براي همه چيز مثل پروتونها، الكترونها و حتي شكاف خوردن يك تخممرغ، آينهاي در جهان ديگر دارند. آنتيپروتون و الكترونهاي بار مثبت در جهان آينهاي، اتمها را تشكيل ميدهند؛ و در عين حال شكاف تخم مرغ به عقب برگشته و به شكم مرغ بازميگردد. در نهايت جهان منقبض ميشود و به تكينگي ميرسد. از انديشه متخصصينات ديگر هر دو جهان در لحظهي بيگبنگ متولد شدند و به صورت همزمان رو به عقب و رو به جلو در حال گسترش هستند.
اثبات مولتيورس
هيچ راهي براي آزمايش انديشه متخصصينيههاي مولتيورس وجود ندارد. ما هرگز نميتوانيم آنسوي جهان مرئي را ببينيم بنابراين اگر هيچ راهي براي اثبات انديشه متخصصينيهها وجود نداشته باشد، آيا باز هم ميتوان آن را نقض كرد؟
گاهي سادهترين فرضيهها بهترين هستند. برخي فيزيكدانها معتقدند بههيچعنوان نيازي به انديشه متخصصينيهي مولتيورس نداريم، زيرا اين انديشه متخصصينيه هيچ پارادوكسي را حل نميكند و صرفا باعث افزايش پيچيدگيها ميشود. در حال حاضر هيچ مدركي مبتني بر وجود مولتيورس نداريم و هر آنچه ميبينيم جهان خودمان است.
دنياهاي موازي در ژانر علمي تخيلي
بيشمار داستان و فيلم تخيلي از فرضيهي جهانهاي موازي و مولتيورس استفاده كردهاند. دنياهاي همپوشا در اساطير نورس و همچنين كيهانشناسي بودايي و هندو وجود دارند. فرضيهي جهانهاي متعدد و تماس آنها را ميتوان در فيلمهاي علمي تخيلي مثل «دكتر استرنج» از كمپاني مارول مشاهده كرد. همچنين ژانري از رمانهاي گرافيكي ژاپني به نام ايسكاي با كاراكترهايي سروكار دارد كه به جهانهاي موازي منتقل ميشوند. تقريبا تمام مجموعههاي «پيشتازان فضا» با نوعي جهان آينهاي سروكار دارند. از نمونههاي ديگر متخصصد جهانهاي موازي و چندگانه در صنعت سينما ميتوان به فيلمهاي داني داركو، ترميناتور جنسيس و بازگشت به آينده اشاره كرد.
جمعبندي
جهانهاي موازي و چندگانه هميشه موضوع جذابي براي رمانها و فيلمهاي علمي تخيلي بودهاند با اينحال اين ژانر محدود به ژانر تخيلي نيست و انديشه متخصصينيههاي علمي متعددي براي آن ارائه شدهاند. از معروفترين انديشه متخصصينيهها دربارهي جهانهاي چندگانه ميتوان به كيهانشناسي تورمي، جهان آينهاي، چندجهاني سياهچالهاي، انديشه متخصصينيهي ريسمان و جهانهاي بينهايت كوانتومي اشاره كرد. با اينحال هيچ كدام از اين انديشه متخصصينيهها از انديشه متخصصين علمي ثابت نشدهاند و شواهدي هم براي آنها وجود ندارد.
سوالات متداول اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران
آيا ما در جهانهاي موازي زندگي ميكنيم؟
جهانهاي موازي يكي از زيرشاخههاي انديشه متخصصينيهي چندجهاني است كه هيچ شواهدي براي آن وجود ندارد و ازانديشه متخصصين علمي ثابت نشده است و صرفا بر اساس حدس و گمانها مطرح شده است.
آيا ميتوان انديشه متخصصينيهي مولتيورس را اثبات كرد؟
شواهد تجربي براي انديشه متخصصينيهي مولتيورس يا چندجهاني وجود ندارد و انديشه متخصصينيهها محدود به تئوري هستند؛ بنابراين نميتوان اين انديشه متخصصينيه را اثبات يا رد كرد.
هم انديشي ها