آيا واسط مغز و كامپيوتر (BCI‌)‌ مي‌تواند كنترل ذهن انسان را در دست گيرد

شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۰
مطالعه 23 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
آيا روزي فرا خواهد رسيد كه واسط مغز و كامپيوتر بتواند به عميق‌ترين افكار انسان دسترسي پيدا كند،‌ ذهن را كنترل كند و از داده‌هاي مغزي سوءاستفاده كند؟
تبليغات

تصور كنيد مي‌توانستيد ذهنتان را به اينترنت متصل كنيد؛ هر اطلاعاتي كه نياز داريد، به‌سرعت جستجو و مستقيم به مغزتان منتقل كنيد. در اين شرايط،‌ حتي ديگر به تايپ كردن موضوعات مورد انديشه متخصصين نيازي پيدا نمي‌كنيد؛ تنها در مورد آن فكر مي‌كنيد و به‌راحتي به آن دسترسي پيدا مي‌كنيد.

دوست داريد يك زبان جديد يا كونگ‌فو ياد بگيريد؟ سريع‌تر از آنچه فكرش را كنيد، مهارت جديد را فرا مي‌گيريد.

واسط مغز و كامپيوتر يا BCI مي‌تواند چنين آرزويي را به واقعيت تبديل كند. واسط مغز و كامپيوتر، بزرگترين ارتقاء سخت‌افزاري بشر خواهد بود. ظاهرا در حدود ۵۰ ميليون سال است كه هيچ به‌روزرساني را دريافت نكرده‌ايم. با كمك چنين فناوري‌هايي، توانايي نسل بشر به‌شكل خارق‌العاده‌اي افزايش مي‌يابد و همگام با رشد تكنولوژي، به پيش مي‌‌تازد.

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

شايد تصور كنيد، فكر كردن درباه‌ي چنين موضوعاتي، احمقانه است. هر موضوع محيرالعقولي در ابتدا همين حالت را داشت و اغلب ايده‌هاي اين‌چنيني، تصوراتي ديوانه‌وار قلمداد مي‌شوند.

شناخت اسرار مغز و نحوه‌ي عملكرد آن، براي دهه‌ها، يكي از موضوعات مورد توجه اكثر دولت‌هاي بزرگ و شركت‌هاي بزرگ دنيا بوده و هنوز هم هست. سرمايه‌هاي كلاني صرف تحقيقات مختلف روي نحوه‌ي عملكرد ذهن و مغز انسان شده‌ است. محققان در تلاش هستند بفهمند مغز انسان چگونه كار مي‌كند تا دولت‌ها و شركت‌هاي بزرگ به‌وسيله‌‌‌ي آن بتوانند كنترل افكار عمومي را در دست بگيرند. لذا توجه به واسط مغز و كامپيوتر موضوع جديدي نيست؛ ولي هنوز مشخص نيست كه چگونه فناوري مي‌تواند به دولت‌ها و شركت‌هاي بزرگ كمك كند تا در حوزه‌ي مغز و ذهن انسان بتوانند سريع‌تر به اهداف و آمال خود دست پيدا كنند.

اگر چنين اتفاقي بيفتد، زندگي بيش از پيش شبيه به يك نمايش عروسكي خواهد شد. آيا در اين نمايش عروسكي، امكان دسترسي به محتوا و داده‌هاي مغزي مردم وجود دارد؟ آيا اين امكان وجود دارد، دولت‌ها و شركت‌هاي بزرگ با كمك فناوري‌هاي جديد بتوانند از افكار مردم مطلع شوند؟ آيا مي‌توانند در صورت تمايل افكار عمومي را تحت كنترل خود در بياورند؟ آيا چنين روزي فراخواهد رسيد؟ آيا روزي فرا خواهد رسيد كه فناوري بتواند به‌جاي انسان‌ها فكر كند و قدرت تفكر را انسان سلب كند؟ در اين صورت، حريم خصوصي انسان‌ها دچار چه سرنوشتي خواهد شد؟ بگذاريد چند دهه به عقب بازگرديم تا تصوير دقيق‌تري از آنچه در مورد آن صحبت مي‌كنيم، برايتان بازگو كنم.

چه نكات امنيتي را مي‌توان از شركت در جنگ فرا گرفت

اهالي روستايي را تصور كنيد كه جمعيتي كمتر از ۲۰۰۰ نفر دارند. افراد سالخورده‌اي در بين آنها زندگي مي‌كنند كه حتي در زمان جنگ‌ جهاني اول هم زنده بوده‌اند و مي‌توانند خاطرات آن زمان را بازگو كنند. با نگاهي دقيق‌تر به زندگي اين افراد متوجه مي‌شويم كه افراد سخت‌كوش و منضبطي هستند كه قوانين را رعايت مي‌كنند. آنها مي‌دانند اگر قوانين را رعايت نكنند، كشته خواهند شد و حتي مي‌دانند چگونه و به‌ چه‌ شكلي كشته مي‌شوند. برخي از افراد ساكن در  روستاي كوچك، يادگرفته‌اند هر حرفي را به زبان نياورند و هر چيزي را بازگو نكنند. براي آنها، مفهوم حريم خصوصي يعني افكار و اعتقادات خود را در درون خود همچون رازي سربه‌مهر نگهدار. آن‌ها اصلا حرف‌هاي دلشان را با كسي مطرح نمي‌كنند. 

حريم خصوصي نه تنها براي خود اين افراد، بلكه براي ديگران نيز محترم شمرده مي‌شود. اهالي روستا مي‌دانند در همه‌ جاي روستا جاسوس وجود دارد و به‌همين دليل بايد هميشه و در همه‌جا مراقب آنچه مي‌گويند باشند؛ وگرنه ممكن است جانشان به‌خطر بيفتد. آيا حريم خصوصي نيز براي ما چنين معنا و مفهومي دارد؟ 

يكي ديگر از موضوعات مهم در مورد اهالي اين روستاي كوچك آن است كه بسيار تحت تاثير تلويزيون قرار مي‌گيرند. تلويزيون مي‌تواند انديشه متخصصينات‌هاي آنها را به‌شدت تغيير دهد و تحت‌تاثير خود قرار دهد. در جنگ ويتنام، دولت ايالات متحده از تلويزيون بسيار كمك گرفت تا تود‌ه‌هاي مردم را براي شركت در جنگ تهييج كند. تاثير تلويزيون بر ذهن مردم آنقدر شديد بود كه اصلا قابل باور نبود.

مرجع متخصصين ايران BCI

در دهه‌ي ۱۹۶۰، اطلاعات زيادي در مورد چگونگي عملكرد مغز و چگونگي تاثيرگذاري بر افكار توده‌ي مردم وجود نداشت. اگر هم اطلاعاتي در مورد تاثيرگذاري بر ذهن وجود داشت، بسيار محدود بودند. در قرن بيست‌و‌يكم و جنگ ايالات متحده با عراق و پس از واقعه‌ي ۱۱ سپتامبر، ابعاد جديدي از عملكرد ذهن آشكار شد و موضوعاتي همچون تاثيرگذاري بر افكار عمومي بيش از پيش مورد توجه قرار گرفتند.

در حال حاضر شواهد مستدل وجود دارد، كه ثابت مي‌كند عملكرد مغز و تاثيرگذاري بر افكار عمومي، بسيار مورد توجه دولت‌هاي بزرگ بوده و هنوز هم هست. در جنگ ويتنام و جنگ داخلي اسپانيا، موضوعات قابل‌توجهي وجود داشت كه به برخي از آن‌ها مي‌پردازيم:

۱- بيش از هر زمان ديگري در طول تاريخ، امكان كنترل افكار توده‌هاي مردم وجود داشت. همچنين اطلاعات بسياري در مورد كنترل افكار مردم در دسترس بود. حتي در عمل و با كمك ابزارهايي جديد، اين دانش تئوري، قابليت اجرايي‌‌سازي پيدا كرده بود. 

۲- ما تصور مي‌كنيم كه در شرايط غيرجنگي و در حالت صلح قرار داريم؛ و به‌همين دليل توجهي به ردپاي ديجيتال نداريم و فراموش مي‌كنيم كه در جامعه و بين عموم مردم زندگي مي‌كنيم. اما هر رويكردي، گام‌هاي خودش را دارد. شرايط فعلي هم، فضا را براي فعاليت‌هاي آتي باز مي‌كند.

در طي سال‌هاي قبل نيز همين اتفاق افتاده و كارهايي انجام‌ شده است كه ما امروز متوجه آنها شده‌ايم. شايد نسل‌هاي آينده‌ نيز روزي متوجه اسرار پشت‌پرده‌ي شرايط فعلي شوند.

ذهن انسان چگونه كار مي‌كند؟

يكي از سوالاتي كه ممكن است براي هركسي پيش بيايد، اين است كه دولت‌ها و حتي شركت‌هاي بزرگ چگونه مي‌توانند پس از بروز شرايط حاد و حتي خشونت‌آميز كماكان به مسير خود ادامه بدهند؟ در سال ۲۰۰۷ ميلادي، در برخي كشورها، بحران مالي شديدي به‌وجود آمد؛ ولي در نهايت دولت‌هاي آن كشورها توانستند اقتدار خود را حفظ كنند و توده‌هاي مردم نيز در نهايت از آن مقطع سخت عبور كردند.

شايد با خودتان بگوييد حتما مسايل مالي مردم در آن مقطع حل شده است؛ اما يكي از مسايل مهم در آن مقطع زماني، كنترل ارتباطات بود. آنها مي‌دانستند كه چگونه بايد فرآيند ارتباطات را كنترل كنند. اگر نحوه‌ي ارتباطات مغز انسان و روش متقاعدكردن آن روشن شود، به‌راحتي مي‌توان از شرايط بحران عبور كرد. قبل از ورود به موضوع اينترفيس‌هاي كامپيوتري مغز، ابتدا بهتر است با موضوعات ديگري آشنا شويم.

عملكرد ما مشابه ماشين‌هايي عقلاني نيست

انسان‌بودن، سخت است. انسان‌ها، ماشين‌هايي داراي عواطف هستند و اعمال غيرمنطقي زيادي انجام مي‌دهند. علي‌رغم تصور ما، انسان، كنترل مناسبي بر تصميم‌گيري خود ندارد.

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

در سال ۲۰۱۱، دنيل كانمن، برنده‌ي جايزه‌ي نوبل در اقتصاد و نويسنده‌ي جزوه رايگان «جزوه رايگان تفكر، سريع و كند»، دو سيستم تفكري را تحت عنوان سيستم يك و سيستم دو معرفي كرد. 

سيستم يك، پاسخ اتوماتيك مغز است. نوعي واكنش غريزي نسبت به موارد مختلف كه عموما بلادرنگ و عاطفي است. 

سيستم دو، پاسخ منطقي مغز است. واكنشي كند (به‌دليل استفاده از نوقِشر يا نئوكورتكس مغز كه بخش منطقي آن به‌شمار مي‌رود) و آگاهانه. سيستم دو، صداي دروني ذهن انسان است. 

در نهايت، تصور مي‌شود كه سيستم دو كنترل‌كننده‌ي انسان است ولي در حقيقت سيستم يك، همه‌ي امور را تحت كنترل دارد.

مرجع متخصصين ايران BCI

روند تصميم‌گيري انسان‌ چگونه است؟ 

اگر در زمينه‌ي علوم اعصاب مطالعه‌اي داشته باشيد، متوجه مي‌شويد كه انسان‌ها موجوداتي بسيار آسيب‌پذير هستند. به فرآيندهاي تصميم‌گيري اطرافيان خود توجه كنيد؛ ما انسان‌ها هر روز با موضوعات مختلفي روبرو هستيم كه بايد در مورد آنها تصميم‌گيري كنيم. گاهي به روش تصميم‌گيري خود اطمينان كامل داريم، ولي واقعيت اين نيست؛ ما حتي كنترل مناسب و خوبي در مورد تصميم‌گيري خودمان هم نداريم. تصور مي‌كنيم كه فرآيندهاي تصميم‌گيري و تصميماتي كه مي‌گيريم تحت كنترل ما هستند، ولي به هيچ عنوان اين‌طور نيست.

با يك آزمايش ساده‌، اين موضوع به‌خوبي آشكار مي‌شود و خواهيد ديد كه چقدر بر فرآيندهاي تصميم‌گيري خود تسلط داريد.

دن آريلي، آزمايش ساده‌اي براي تجزيه و تحليل ساختار ارزش‌گذاري The Economist انجام داد. سه گزينه‌ي ارزش‌گذاري براي خريد مطرح شد كه متخصصان مي‌توانستند يكي از آنها را انتخاب كنند:   

۱- اشتراك وب‌سايت: ۵۹ دلار

۲- اشتراك نسخه‌ي چاپي:  ۱۲۵ دلار

۳- نسخه‌ي چاپي + اشتراك وب‌سايت: ۱۲۵ دلار

آريلي، مطالعه‌اي تحقيقي روي ۱۰۰ دانشجوي MIT انجام داد و از آنها سوال كرد كه كدام گزينه را ترجيح مي‌دهند. ۱۶ درصد دانشجويان، تنها خواستار نسخه ديجيتالي بودند و ۸۶ درصد گزينه‌ي سوم را انتخاب كرده بودند. تقريبا از بين ۱۰۰ دانشجو، هيچ‌كس گزينه‌ي دوم را انتخاب نكرده بود. ظاهرا گزينه‌ي دوم زياد جالب‌توجه نبود. 

سپس اريلي آزمايش ديگري را روي ۱۰۰ دانشجوي ديگر انجام داد. اين بار گزينه‌ي دوم را حذف كرد. جالب است بدانيد كه اين بار ۶۸ درصد دانشجويان نسخه‌ي وب را كه تنها ۵۹ دلار ارزش داشت، انتخاب كرده بودند و تنها ۳۲ درصد گزينه‌ي سوم را انتخاب كرده بودند. وقتي گزينه‌ي دوم حذف شد، روش تصميم‌گيري دانشجويان و تصميمي كه گرفته بودند تغيير كرد.

به‌انديشه متخصصين شما، دانشجويان، آزادانه تصميم‌گيري كردند؟ آيا شرايط محيطي و گزينه‌ها بر تصميم آنها تاثيرگذار نبود؟ 

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

آيا آزادي اراده واقعا وجود دارد؟ 

در اين آزمايش مشخص شد كه مغز از امور صحيح اطلاع دارد اما فرد را بلافاصله از آن‌ها مطلع نمي‌كند؛ حتي ممكن است هيچ زماني از اين آگاهي پرده برندارد. به‌انديشه متخصصين مي‌رسد بين زماني كه مغز فرد تصميم‌گيري مي‌كند و زماني كه فرد از آن تصميم مطلع مي‌شود، يك تاخير زماني وجود دارد.

مورن سرف، در گفتگويي با گوگل، نتايج يكي از آزمايش‌هاي خود را به‌اشتراك گذاشت. مورن سرف و چند تن از همكارانش، براي مطالعه نحوه‌ي انتخاب‌كردن و تصميم‌گيري‌هاي ساده دست به آزمايش جالبي زدند. ابزار آزمايش يك جعبه‌ي چوبي بود كه دو دكمه و LED روي آن قرار داشت. بيماران شركت‌كننده در آزمايش بايد به‌مدت ۲۰ دقيقه، به‌دلخواه دكمه‌هاي چپ و راست روي جعبه را فشار مي‌دادند. به شركت‌كنندگان گفته شده بود كه وقتي دكمه‌اي را فشار مي‌دهند، LED قرمز رنگي روشن مي‌شود كه نشان مي‌دهد سيستم در حال ضبط كردن داده‌هاي ورودي است. وقتي LED قرمز است، آنها نبايد دكمه‌ي ديگري را فشار بدهند چرا كه فعال نخواهد بود؛ ولي در باقي مواقع مي‌توانند هر كدام از دكمه‌ها را فشار دهند (البته اين يك حقه بود).

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

تيم برگزاركننده‌ي آزمايش، بسيار پيشتر از آنكه بيماران درصدد اجراي تفكرات خود برآيند، آن‌ها را رمزگشايي كرده بودند. جالب اينجاست؛ از زماني كه شركت‌كنندگان از آگاهي خود مطلع شده بودند تا اينكه تصميمي در اين‌باره بگيرند، ۴ ثانيه طول كشيد. در حالي كه در لحظه‌ي فشردن دكمه‌ها، LED روشن مي‌شد، شركت‌كنندگان حداقل ۳.۹ ثانيه صبر مي‌كردند تا ببينند LED قرمز روشن شده است يا خير. جالب اين بود كه ‌ذهن بيمار كمي زمان نياز داشت تا متوجه شود چه بايد بكند. در حالي كه در تمام مدت ۴ ثانيه، LED روشن بود و مغز آنها اين پيام را دريافت نكرده بود.

به اين وضعيت توهم داشتن آزادي اراده گفته مي‌شود. فاصله‌ي بين لحظه‌اي كه شما مي‌خواهيد چيزي بگوييد تا اتفاق بيفتد و زماني كه آن واقعه رخ مي‌دهد. ما تصور مي‌كنيم كه در كنترل پيرامون و محيط اطراف خودمان هستيم. دقيقا نمي‌دانيم يك تصميم، چه زماني و چگونه در مغز ما گرفته مي‌شود. همان حالتي را داريم كه بيماران در فشردن دكمه‌ها داشتند.

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

سام هريس، متخصص مغز و اعصاب و نويسنده آمريكايي، در جزوه رايگان «Will Will Will» نوشته است كه آزادي اراده، توهمي بيش نيست. او معتقد است:

آزادي اراده به هيچ‌يك از واقعيت‌هاي ذهني ما ارتباطي ندارد و از نقطه‌اي داراي آگاهي و هوشياري در ذهن ما بيرون نمي‌آيد. ما نمي‌دانيم در آيند‌ه، چگونه فكر خواهيم كرد يا چه تصميماتي خواهيم گرفت؛‌ مگر اينكه قصد كنيم و زماني برسد كه بخواهيم به موضوعات مختلف فكر كنيم. وضعيت ذهني بعدي چگونه خواهد بود؟ مشخص نيست. ناگهان اتفاقي رخ مي‌دهد و آزادي اراده در كجاي اين فرآيند قرار دارد؟

چه اين موضوع را بپذيريم، يا آن را قبول نداشته باشيم، آزادي به آن شكلي كه ما تصور مي‌كنيم، وجود ندارد. شركت‌هاي بزرگ و دولت‌‌ها، اين موضوع را به‌خوبي درك‌ كرده‌اند؛ به‌همين دليل مي‌توانند به هر آنچه مي‌خواهند دست پيدا كنند. همه‌ي داستان يك بازي ساده است كه هر روز اتفاق مي‌افتد. امروز اطلاعات بيشتري نسبت به ۱۰ سال قبل در مورد ذهن و مغز انسان وجود دارد. 

ردپاي ديجيتال: اطلاعات و داده‌ها تا چه اندازه اهميت دارند؟

موضوعي كه در مقابل ما وجود دارد اين است كه همه‌ي شواهد و قراين نشان مي‌دهند كنترلي بر اذهان و افكارمان نداريم؛ اما باز هم تصور مي‌كنيم كه خودمان تنها كساني هستيم كه بر ذهنمان كنترل دارند. ما واقعيت‌هاي اصلي را در مورد ذهن و مغزمان ناديده مي‌گيريم. اعتراف كردن در مورد اينكه تسلط كافي بر روندهاي تصميم‌گيري و آنچه در مغزمان رخ مي‌دهد، نداريم برايمان سنگين و البته دردناك است.

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

شركت‌ها و دولت‌ها از اين وضعيت ما بهترين منفعيت را مي‌برند. اين روزها در مورد اطلاعات و داده‌ها مطالب زيادي مي‌شنويم؛ ولي واقعا نمي‌دانيم اين حجم داده‌ها و اطلاعات واقعا چه متخصصدي دارند و چه اتفاقي براي آنها مي‌افتد. جري كاپلان، استاد دانشگاه استنفورد در مستندي تحت عنوان «آيا شما به رايانه‌ها اعتماد داريد؟» توضيح مي‌دهد:

مردم متوجه نيستند ولي هر روز در حال ارتباط با ماشين‌ها و سيستم‌ها هستند. وقتي محصولاتي را در سبد خريد اينترنتي خريداري مي‌كنيد، وقتي اتاقي را در يك هتل به‌صورت اينترنتي رزرو مي‌كنيد، وقتي براي سفر بليط هواپيما را به‌صورت الكترونيك خريداري مي‌كنيد و بسياري ديگر از كارهايي كه هر روز انجام مي‌دهيد، با كمك الگوريتم‌هاي يادگيري ماشين، تجزيه و تحليل مي‌شود. درنهايت مشخص مي‌شود كه شما واقعا حاضر هستيد براي چه خدماتي پول پرداخت كنيد. همين تجزيه‌ و تحليل‌ها، فرآيند ارزش‌گذاري و بازار فروش آتي را روشن و شفاف مي‌كند. 

مايكل كاسينسكي، استاد دانشگاه استنفورد، در مستند «آيا شما به رايانه‌ها اعتماد داريد؟» در مورد اين الگوريتم‌ها اعلام كرد:

سيستم‌هاي كامپيوتري مي‌توانند به‌صورت همزمان، داده‌هاي اطلاعاتي ميليون‌ها متخصص را مورد مطالعه قرار دهند. همه‌ي اطلاعات اعم از ليست موسيقي‌هايي كه خريداري مي‌كنيد تا جزوه رايگان‌هاي كهنه‌اي كه براي فروش به آمازون پيشنهاد مي‌دهيد، توسط الگوريتم‌ها مورد تجزيه‌و‌تحليل قرار مي‌گيرند و همه‌چيز تبديل به اطلاعاتي دقيق مي‌شود. 

ما به نقطه‌اي رسيده‌ايم كه شركت‌ها، اطلاعات بسيار ارزشمندي درباره‌ي ما و خواسته‌ها و نيازهايمان دارند. اكثر مردم تصور مي‌كنند پخش آگهي‌هاي تبليغات، تنها صرف هزينه‌ي بيشتر براي شركت‌ها را به‌دنبال دارد؛ ولي در اصل اينطور نيست. اطلاعات و داده‌ها، ارزش زيادي دارند. 

داده هاي مغزي ما براي شركت هاي بزرگ ارزش دارد

ممكن است شما حساب متخصصي خود را در فيسبوك حذف كنيد و به دليل خطرناك بودن فضاي فيسبوك چنين تصميمي گرفته باشيد. اطلاعاتي كه از خودتان در شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي سايبر منتشر مي‌كنيد، مي‌تواند ردپاي ديجيتالي شما باشند كه براي دولت‌ها و شركت‌ها حائز اهميت هستند.

در نهايت، رسانه‌هاي اجتماعي (‌و ساير پلتفرم‌ها)‌ به‌عنوان ابزاري براي كنترل اذهان توده‌هاي مردم به‌كار برده مي‌شوند. با شبكه‌هاي اجتماعي، تنها مردم جهان به‌يكديگر متصل نمي‌شوند، بلكه اين اذهان و افكار آنها است كه با يكديگر ارتباط برقرار مي‌كند و قدرت‌هاي بزرگ مي‌توانند از اين قدرت ارتباطي براي كنترل افكار عمومي استفاده كنند. به‌همين دليل با چالشي با نام بازي آزادي اراده روبرو مي‌شويم. 

نتايج انتخابات ۲۰۱۶ غافلگيركننده بود 

در انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال ۲۰۱۶، كمبريج آناليتيكا به اطلاعات دقيق پروفايل ميليون‌ها متخصص دسترسي داشت. اعداد و ارقام خبر از دسترسي به حدود ۱۰۰ ميليون حساب متخصصي مي‌دهد. با كمك الگوريتم‌هاي پيچيده، امكان پيش‌بيني نتايج انتخابات وجود داشت؛ ابزاري در خدمت كنترل اذهان و افكار عمومي.

مرجع متخصصين ايران واسط مغز و كامپيوتر /BCI

از آنجايي كه شركت‌ها و دولت‌هاي بزرگ خوب مي‌دانند كه انسان‌ها ماشين‌هايي داراي احساس و عاطف هستند، در زمان مقتضي دكمه‌ي احساس را فشار مي‌دهند و خروجي و محصول مورد انديشه متخصصين خود را از اين وضعيت برداشت مي‌كنند. در چنين شرايطي هيچ‌چيزي تصادفي نيست و همه‌چيز بدون آنكه خود ما متوجه باشيم، برنامه‌ريزي شده است. حتي نتايج بركسيت (Brexit) هم تصادفي نبود. 

آنها مي‌توانند قبل از اينكه حتي خود ما آگاهي داشته باشيم، تصميمات بعدي ما را پيش‌بيني كنند. براي انجام اين كار نيازي به متصل كردن الكتروانسفالوگرام روي سر شما نيست. چطور به عميق‌ترين احساسات شما در كمتر از چند ثانيه دسترسي پيدا مي‌كنند؟

حقيقت موضوع به ما نشان داده مي‌شود ولي از آنجايي كه خيلي ساده‌دل هستيم، متوجه نمي‌شويم كه اين خودمان هستيم كه داريم خودمان را گمراه مي‌كنيم. مردم به موضوعات مهم اهميت نمي‌دهند؛ برخي مواقع نياز است مراقب باشند. هرجايي كه مردم از خود غفلت نشان بدهند، دولت‌هاي بزرگ و شركت‌ها، از اين غفلت سواستفاده مي‌كنند و نقشه‌ي دوم خود را به‌كار مي‌گيرند. در نتيجه دولت‌ها و شركت‌هاي بزرگ حتي مي‌توانند مباحثه‌هاي روز دنيا را تغيير جهت بدهند يا مباحثه جديدي بين مردم ايجاد كنند. 

يكي از راه‌هاي فرار، كنار كشيدن از موضوع است

گاهي برخي از شركت‌هاي پيشرو تخم‌ مي‌پاشند و ما را در مسيري قرار مي‌دهند تا داده‌هاي ما را بتوانند بفروشند و از آن سوءاستفاده كنند. استارتاپ‌هاي بسياري به تبليغات بلاك‌چين مشغول هستند و درتلاش هستند تا گزينه‌هاي مختلفي را براي متخصص ايجاد كنند. ولي اين راهكاري معتبر نيست و بسياري از متخصصان از جمله جنيفر لين‌مورون از اين موضوع اطلاع پيدا مي‌كنند.

جنيفر لين‌مورون از هنرمنداني است كه براي نمايش‌داد وضعيت داده‌هاي ما كه مانند برده در دسترس قدرتمندان قرار داد، شركتي به‌ نام خودش «Jennifer Lyn Morone»‌ ثبت كرد. مورون در ويديويي اعلام كرد:

داده‌هاي من، منبعي در اختيار من است كه مي‌توانم از آن بهره‌برداري كنم. زندگي، تجربيات و كسب‌وكار من، هر‌ آنچه هستم را شكل مي‌دهد. 

وي مجموعه‌اي از محصولات مختلف آماده كرد و محصولات خودش را در فرمت پكيج‌هاي متنوعي به‌فروش رساند. مورون معتقد است: 

جزوه رايگان قانون كاملي وجود دارد كه سايرين از آن استفاده مي‌كنند و با آن بازي مي‌كنند، ولي ممكن است خودمان متوجه چنين جزوه رايگاني نباشيم. من نمي‌گويم شرايط نبايد بدين شكل باشد ولي معتقدم كه اين كار در حال انجام است.

با اينكه وي از اين پروژه با لحني نيش‌دار صحبت مي‌كند، ولي به ما نشان مي‌‌دهد كه چگونه مي‌توانيم تبديل به دولتي سرمايه‌دار شويم كه حتي خودمان هم از آن آگاهي نداريم، ولي مردم واقعا داستان‌پردازي‌هاي شركت‌ها را باور مي‌كنند. اغلب استدلال‌ها در حال تغيير است و مردم فقط واضح‌ترين پاسخ‌ها را ارائه مي‌دهند: «خوب، اگر قصد استفاده از داده‌هاي من را داريد، بايد براي آن پول پرداخت كنيد».

اين موضوعي است كه فقط در صورتي كه قوانين سفت و سختي وجود داشته باشد، معني پيدا مي‌كند و آنها اين كار را انجام مي‌دهند تا مردم متوجه شوند كه فروش داده‌هايشان فقط نوعي تسكين درد است و درمان درد نيست. راهكار اين نيست كه در مقابل چند دلار، داده‌هاي شما فروخته شود. اين موضوع خيلي از اصل قضيه فاصله دارد و از آنجايي كه فروش داده‌ها باعث ايجاد داستان تكراري «فروش داده‌هاي شما اشكالي ايجاد نمي‌كند» مي‌شود؛ مي‌تواند ضربه‌زننده باشد.  

مجددا، مي‌بينيم كه چگونه آنها با ذهن ما بازي مي‌كنند و اين موضوع نشان مي‌دهد كه ما واقعا هيچ‌گونه آزادي اراده‌اي نداريم. ذره‌ذره، اين تغيير به جامعه تحميل مي‌شود و اكثر مردم اين موضوع را متوجه نمي‌شوند. داستان با عبارت ساده‌اي همچون «بسيار خوب، اين رايگان است» شروع مي‌شود و با جمله‌ي «مي‌توانم به اين روش به‌ظاهر بي‌اهميت، كمي پول درآوردم» به پايان مي‌رسد.

 فيسبوك و گوگل، تمايلي به خريد داده‌هاي ما ندارند. آنها به‌صورت رايگان اطلاعات متخصصي ميليون‌ها متخصص را در اختيار دارند. اين شركت‌ها، مدل تجاري خود را به‌سادگي تغيير نمي‌دهند و براي دسترسي به اطلاعات ما پولي پرداخت نمي‌كنند، ولي از اين اطلاعات پول درمي‌آورند. در سال ۲۰۱۷ ميلادي، اين شركت‌ها دستي در تبليغات ۱۳۵ ميليارد دلاري داشتند. عدد بسياري بالايي است. 

با اين وجود، گوگل و فيسبوك همانند ساير شركت‌ها نيستند. تفاوت آنها با ساير شركت‌ها اين است كه پذيرش دارند؛ ولي اگر گيوتن بالاي سرشان باشد، رويكرد خود را تغيير مي‌دهند. نشريه‌ي اكونوميست در يادداشتي نوشت: 

سال ۲۰۱۸ و رسوايي كمبريج آناليتيكا را كسي فراموش نخواهد كرد. حفظ حريم خصوصي معناي خود را از دست داده است. از داده‌هاي شخصي متخصصان براي راهبرد انتخابات آمريكا سوء استفاده شد. سال ۲۰۱۸ كه قوانين حفظ حريم خصوصي در نهايت شروع به‌اجرايي شدن پيدا كردند، به اين دو علت فراموش نخواهد شد. 

شايد تصور كنيد مطالبي كه مطرح مي‌شود، بسيار بدبينانه هستند؛ اما اينطور نيست. برخي مواقع بايد بدترين حالت‌ها را در انديشه متخصصين گرفت. براي حفظ حريم خصوصي گاهي بايد جنگيد و شايد سال ۲۰۱۸ يكي از آن سال‌هايي است كه بيش از پيش نگراني در مورد حفظ حريم خصوصي به‌چشم مي‌خورد. سال ۲۰۰۷ بحران مالي، شبيه به حالت جنگي براي كشورها به‌وجود آورده بود؛ و امسال هم بحران مربوط به نقض حريم خصوصي، كمتر از حالت و وضعيت جنگي ندارد.

واسط مغز و كامپيوتر چه زماني اعمال خواهد شد؟ 

تقريبا اين روزها كسي در مورد واسط مغز و كامپيوتر صحبت نمي‌كند، ولي گروه‌هاي زيادي درحال مطالعه و توسعه‌ي آن هستند. فيسبوك، يكي از شركت‌هايي است كه روي رابط مغز و كامپيوتر كار مي‌كند و مي‌توانيم به‌جرات بگوييم كه شركت‌هاي بزرگ ديگري در حوزه‌ي فناوري روي اين مقوله كار مي‌كنند. گوگل، آمازون ومايكروسافت، جزو شركت‌هايي هستند كه قطعا روي پروژه‌هايي در زمينه‌ي واسط مغز و كامپيوتر كار مي‌كنند.

يكي از شركت‌هاي مطرح در اين زمينه، Neuralink زيرانديشه متخصصين ايلان ماسك، و Kernel زير انديشه متخصصين بريان جانسون است. Baidu، غول بزرگ چيني، به‌سفارش دولت چين، روي تراشه‌هاي عصبي كار مي‌كند كه با سيگنال مغزي تحريك مي‌شوند. دولت‌هاي چين و آمريكا و همچنين فلسطين اشغالي و روسيه و چندين كشور ديگر در چنين پروژه‌هايي سخت مشغول فعاليت هستند. اولين سوالي كه به ذهن مي‌آيد اين است: 

اگر قرار باشد آنچه در مغز ما مي‌گذرد در اختيار سيستم‌هاي كامپيوتري قرار گيرد، با استانداردهاي فعلي حريم خصوصي، چه بر سر ما خواهد آمد؟

تاريخ گواه اين است كه در طي ساليان متمادي، همواره پول و قدرت، دو مقوله‌ي اصلي و مهم شركت‌ها و دولت‌ها بوده‌اند. بايد پرسيد: «اگر رابط مغز و كامپيوتر بتواند آنچه در مغز شما مي‌گذرد در فضاي ابري ذخيره‌سازي كند؛ چه كسي از اين اطلاعات استفاده خواهد كرد؟ صرف‌انديشه متخصصين از موضوع مالكيت داده‌ها، چه كسي مي‌تواند به اين داده‌ها دسترسي داشته باشد و از آن‌ها استفاده كند؟»

مرجع متخصصين ايران BCI

موضوع اصلي  پشت تمام اين صحبت‌ها، پول است. بريان جانسون، بنيانگذار كرنل، در مقاله‌اي خبري نوشت: «تصور كنيد كه يك رابط مغز و كامپيوتر داريد كه مي‌تواند تمام افكار شما را چه در ناخودآگاه و چه در خودآگاه بخواند. اين اطلاعات در دسترس چه كسي قرار خواهد گرفت؟ چه كسي مي‌تواند به اين اطلاعات دسترسي داشته باشد؟ چه كسي مي‌تواند براي دسترسي به اين اطلاعات هزينه كند؟

ما در تلاش هستيم تا بتوانيم واسط بين مغز و كامپيوتر را در Kernel طراحي و توليد كنيم. شركت‌هاي بزرگ ديگري هم در تلاش هستند به اين فناوري دست پيدا كنند. طراحي و توليد واسط مغز و كامپيوتر يكي از مهم‌ترين موضوعاتي است كه ذهن مرا به خود مشغول كرده است.

تصور كنيد زندگي ما، گذشته‌مان، افكار و عقايدمان، آنچه تاكنون مطالعه‌ كرده‌ايم يا نوشته‌ايم، هر جايي كه رفتيم، هر كاري كه انجام داده‌ايم و همه‌ي جزئيات زندگي ما اعم از عادت‌ها، علايق، حتي انديشه متخصصينات‌هاي سياسي و ... در قالب داده‌هاي ديجيتالي قابل دسترس باشند. فيسبوك، گوگل و شركت‌هاي بزرگ فناوري از اين معدن اطلاعات بسيار بهره مي‌برند و مي‌توانند با كمك اين داده‌ها و اطلاعات، دستاوردهاي خوبي داشته باشند. اطلاعات و داده‌هاي مغزي ما مي‌تواند براي بسياري از شركت‌ها حائز اهميت باشد.

افكار شما، جزئي از حريم شخصي شما است. شما تنها كسي هستيد كه مي‌توانيد به اطلاعات و داده‌هاي مغزي‌تان دسترسي پيدا كنيد. اين داده‌هاي اطلاعاتي، در اصل تنها داده‌هايي هستند كه شما به‌عنوان مالك آنها مي‌توانيد آن‌ را كنترل كنيد. اما فناوري‌هاي نوين مي‌تواند شرايطي را به‌وجود بياورد كه ديگران هم به افكار شما كه مربوط به حوزه‌ي شخصي شما هستند، دسترسي پبدا كنند.

اين موضوعات بسيار مهم و جدي هستند. اگر دقت كنيد، مي‌بينيد كه شركت‌ها و دولت‌هاي بزرگ در حوزه‌ي چنين فناوري‌هايي سخت درتلاش هستند تا آن‌ها را به‌ سرانجام معلومي برسانند».

واقعيت اين است كه مقوله‌ي واسط بين مغز و كامپيوتر، مي‌تواند در عين جذابيت، بسيار ترسناك باشد. كشورهاي امريكا و چين در حوزه‌ي هوش مصنوعي سخت تلاش مي‌كنند حرف‌هاي تاز‌ه‌اي براي گفتن داشته باشند. به‌انديشه متخصصين مي‌رسد كه چين در اين مبارزه، پيروز ميدان باشد.

دارپا روي پروژه‌هاي كنترل ذهن كار مي‌كند

DARPA، نيز سخت درتلاش است تا درحوزه‌ي فناوري‌هاي نوين، روي پروژه‌هاي جديدي كار كند.  در سال ۲۰۱۶ ميلادي، پروژه‌‌ي دارپا موسوم به Neuro-FAST، طراحي برنامه‌اي براي استفاده از فناوري نانو به‌منظور كمك به سربازان در شرايط استرس شديد بود. اين برنامه سعي داشت در زمان‌هايي كه سربازان دچار استرس شديد مي‌شدند، بتواند به بهبود عملكرد آن‌ها و كاهش استرس كمك كند.

برخي از سريا‌ل‌ها و فيلم‌هايي علمي- تخيلي، واقعا تخيلي نيستند و در پشت پرده‌ي آنها موضوعاتي مطرح مي‌شود كه خبر از پروژه‌هاي بزرگ مي‌دهد.

براي راه‌اندازي BRAIN Initiative، مبلغ ۶ ميليارد دلار سرمايه‌گذاري شد. هدف BRAIN Initiative، مشخص‌ كردن نحوه‌ي عملكرد مغز و فرآيند چگونگي يادگيري مغز بود. در BRAIN Initiative، روش‌هايي براي خواندن و نوشتن با كمك فعاليت‌هاي عصبي مورد مطالعه قرار گرفت. يكي از اهداف آن، كمك به بيماران مبتلا به بيماري‌هاي التهاب عصبي بود و مي‌توانست راهكارهاي خوبي براي درمان اين افراد پيشنهاد بدهد.

علاقه‌ي زيادي براي كشف فعاليت‌هاي مغز انسان و نحوه‌ي عملكرد مغز انسان وجود دارد. چندين دهه روي اين موضوع كار شده است، اما هنوز هم جاي كار دارد.

چقدر با هدف فاصله داريم؟ 

در سال ۲۰۱۷، پروفسور رافائل يوست و تيم تحقيقاتي‌اش، فعاليت هر نورون چتر دريايي را به نام هيدرا ثبت كردند. ممكن است به‌انديشه متخصصينتان برسد كه مغز انسان بسيار پيچيده‌تر از آن است كه با چنين تحقيقاتي بتوان در مورد آن به‌نتيجه رسيد. بله مغز انسان بسيار پييچيده‌تر از هيدرا است؛ اما همين تحقيق، يك قدم بزرگ به‌سوي هدف در انديشه متخصصين گرفته مي‌شود. وقتي شما بتوانيد كدها‌ي مغزي را رمزگشايي كنيد، كم‌كم به آنچه مورد هدف اصلي‌تان است نزديك‌تر مي‌شويد. رافائل در مقاله‌اي در مورد اين تحقيق گفت: 

كاري كه من و تيم تحقيقاتي به‌انجام رسانديم، به‌نوعي خواندن فكر هيدرا بود. ما توانستيم فعاليت هر نورون Hydra را مطالعه كنيم و اين معادل فكرخواني هيدرا است.آيا مي‌توان افكار جديدي به هيدرا انتقال داد؟ آيا مي‌توانيم الگوهاي فعاليت هيدرا را كشف كنيم و با تغيير الگوها، رفتار هيدرا را تحت كنترل بگيريم؟ در تلاش هستيم كه به چنين موفقيت‌هايي دست پيدا كنيم. تصور كنيد همين اتفاقات و همين موفقيت‌ها را در مورد مغز انسان به‌دست آوريم.

محققان و دانشمندان معتقد هستند كه روزي چنين اتفاقي خواهد افتاد. با اينكه ممكن است سال‌ها طول بكشد، ولي روزي رخ خواهد داد. همان‌طور كه انسان مي‌خواست پايش به كره‌ي ماه برسد و در نهايت با پروژه‌ي آپولو، آمريكا توانست پيش از روسيه به ماه برسد. در واقع دولت آمريكا ميلياردها دلار هزينه كرد كه ثابت كند مي‌تواند پيش از روس‌ها به ماه برسد. (در گفتگوي جالب‌توجهي به نام «تاريخ رمزآلود سيليكون‌ولي»، استيو بلنك به علت تلاش دولت آمريكا در پيشگام بودن ثبت پا روي مريخ اشاره مي‌كند.)

تنها زمان در اين ميان مطرح است و زمان،‌ سريع‌تر از آنكه تصور مي‌كنيم به پيش مي‌رود. در واقع تاكنون نصف راه را رفته‌ايم: از جنبه‌هاي سخت‌افزار و نرم‌افزاري. از سوي ديگر، فناوري در اختيار انسان است. روش‌هاي متنوعي براي خواندن و آناليز فعاليت مغزي وجود دارد. موضوع اين نيست كه به فناوري درستي رسيده‌ايم يا خير. موضوع اين است كه چگونه يك رابط متخصصپسند ارائه شود. چرا كه گزينه‌هاي ارائه‌شده تا به‌حال، مداخله‌آميز بوده‌اند.

يكي از بزرگترين كشف‌هاي قرن حاضر اين است كه همه چيز داراي الگوريتم است. ما محصول يك الگوريتم هستيم. درواقع، شركت‌هايي كه روي اين موضوعات كار مي‌كنند، درتلاش هستند كدهاي مغزي انسان را كشف كنند. از انديشه متخصصين اين افراد، يك كيلوگرم DNA مي‌تواند تمام داده‌هاي جهان را در خود ذخيره كند.

مرجع متخصصين ايران BCI

آيا براي آمدن رابط‌هاي مغز و كامپيوتر آماده هستيد؟ 

اين روزها، صحبت‌هاي زيادي در مورد حفظ حريم خصوصي مطرح مي‌شود. آيا ما براي آمدن رابط‌هاي مغز و كامپيوتر آمادگي لازم را داريم؟ اگر واسط بين مغز و كامپيوتر روزي به‌صورت جدي و رسمي در بازار فناروي به‌ميدان بيايد، استانداردهاي حريم خصوصي فعلي مي‌تواند از داده‌ها و اطلاعات فردي ما حفاظت كنند؟ آيا مسائل و اشكالات مربوط به حفظ حريم خصوصي بيشتر خواهد شد يا كمتر؟ چه خطراتي ممكن است ما و داده‌هاي مربوط به ما را تهديد كند؟ بدترين اتفاقي كه ممكن است در اين حوزه رخ دهد، چه خواهد بود؟

اگر اين در را باز كنيم، به سطح كاملا جديدي وارد مي‌شويم و اشكالات امنيتي زمان حال، بسيار كمتر از آنچه در آينده رخ خواهد داد، به‌انديشه متخصصين خواهند رسيد. در نهايت آنچه كه در معرض خطر قرار دارد، محتواهاي عميق ذهن شما است. ممكن است اين رخداد، بهترين اتفاقي باشد كه مي‌توانست به‌وقوع بپيوندد؛ اما ممكن است بدترين رخداد هم باشد. پس ضروري است كه پايه و اساس حريم خصوصي را به‌عنوان ساختار حقوق بشر بنياديني بنا كنيم تا بتوانيم امور ديگر را در كنار آن ايجاد كنيم و پيش برويم. آينده‌ي باارزشي بدون در اختيار داشتن داده‌هاي شخصي، در انتظار ما نخواهد بود.

اين نخستين قدم است. مهم نيست كه شركت‌ها و دولت‌هايي كه در اين مقوله فعاليت دارند، نيت خوبي داشته باشند (چرا كه اطلاعات ما تاكنون، روالي غير از اين را نشان مي‌دهند). براي اينكه راه خود را گم نكنيم، بايد در قبال داده‌هاي خود مسئوليت‌پذير باشيم. ما بايد ارزش خود به‌عنوان انسان را قدر بدانيم.

شركت‌ها و دولت‌ها، در دهه‌هاي متمادي، سخت تلاش كرده‌اند تا بدانند مغز انسان چگونه كار مي‌كند. تلاش‌هاي بسياري براي مديريت و كنترل افكار و مغز انسان انجام شده است. هر روز پروژه‌هاي پيچيده‌تري تعريف مي‌شود و هدف‌هاي بزرگ‌تري تعريف مي‌شود. آيا در اين پروژه‌ها به حريم خصوصي توجهي مي‌شود؟ آيا ممكن است درنهايت آينده‌ي نسل بشر به‌خطر بيفتد؟

ما بايد خود، در اين زمان بحراني، از نفوذ به حريم خصوصي و عواقب آن جلوگيري كنيم؛‌ چرا كه اين‌گونه عاقبت بشريت در معرض خطر خواهد بود.

اجسام از آنچه كه در آينه مي‌بينيد به شما نزديكتر هستند

به‌انديشه متخصصين مي‌رسد گاهي ما فراموش مي‌كنيم كه فناوري‌هاي نوين با چه سرعتي پيش مي‌روند. به رشد فناوري‌هاي مربوط به صنعت موبايل‌هاي هوشمند دقت كنيد. همه‌چيز بها سرعت در حال پيشروي است. بعيد نيست فناوري‌هاي مرتبط با واسط بين مغز و كامپيوتر هم با همين سرعت به پيش برود.

قرار نيست حتما سرانجامي نااميدكننده در انتظار ما باشد. اگر قبل از آنكه دير شود، در اين راستا كاري بكنيم، همه‌چيز بهتر و دقيق‌تر پيش خواهد رفت. همچون معماري هستيم كه بايد سنگ‌بناي اول را محكم بگذاريم.

موضوع نگران‌كننده، فناوري‌هاي نوين نيست؛ بلكه موضوع مهم آن است كه انسان‌ها از فناوري چگونه و در چه جهتي استفاده مي‌كنند. آيا از قدرت فناوري سواستفاده مي‌كنند، يا آن را در خدمت بشريت مورد استفاده قرار مي‌دهند؟

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات