الگوريتم‌‌هاي پيش‌بين و كلان داده دموكراسي را تهديد مي‌كنند

جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۲
مطالعه 5 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
استفاده از الگوريتم‌هاي پيش‌بين و هوش مصنوعي به دليل ماهيت متمركز اطلاعات، قدرت دولت‌هاي ديكتاتوري را افزايش خواهد داد.
تبليغات

در سال‌هاي آينده هوش مصنوعي، الگوريتم‌هاي پيش‌بين و سنسورهاي بيومتريك مي‌توانند دسترسي به بهترين امكانات بهداشت و درمان را حتي براي فقيرترين افراد جامعه فراهم كنند، امكاناتي كه امروزه افراد ثروتمند به آن دسترسي دارند و تقريبا تمام ابعاد جامعه از اين انفجار فناوري سود خواهند برد. دولت‌هاي سراسر جهان از چنين پيشرفت‌هايي آگاه شده‌اند، اين روند شباهت‌هايي با انقلاب صنعتي اواخر قرن هجدهم و اوايل قرن نوزدهم دارد. به عقيده‌ي متخصص كارشناسان، پيشتازان AI مي‌توانند به كل دنيا مسلط شوند و حتي ممكن است اصول دموكراتيك و آزادي‌خواهانه را تهديد كنند.

با توجه به انديشه متخصصينات‌هاي متفاوت كمونيسم و ليبراليسم، مي‌توان نتيجه گرفت كه تفاوت بين اين دو انديشه متخصصينات تنها از اصول بنيادي آن‌ها سرچشمه نمي‌گيرد؛ بلكه تفاوت‌ها را مي‌توان در نحوه‌ي پردازش داده‌ها و تصميم‌گيري اين دو سيستم سياسي جست‌وجو كرد. سيستم ليبرال دموكراتيك اساسا يك سيستم توزيع شده است كه براي تصميم‌گيري بين افراد و سازمان‌ها به توزيع اطلاعات و قدرت مي‌پردازد. از سوي ديگر كمونيسم و ديگر سيستم‌هاي ديكتاتوري قدرت و اطلاعات را در يك نقطه متمركز مي‌‌‌كنند، براي مثال قدرت اتحاد جماهير شوروري سابق در مسكو يعني مقر دولت، متمركز بود.

نوع فناوري قرن بيستم (مانند ماشين‌هاي تايپ، زونكن‌ها، كاغذ و قلم و...) براي جوامع كمونيستي مناسب نبود؛ مثلا براي تصميم‌گيري در مورد نكات ذيل هيچ‌كس نمي‌توانست به صورت سريع و جامع به اطلاعات دسترسي پيدا كند: چه كالايي توليد كند، چه مقدار كالا توليد كند، ارزش كالا بايد چقدر باشد و ... . اين نقص يكي از دلايل فروپاشي اتحاد جماهير شوروري بود.

مرجع متخصصين ايران الگوريتم پيشگويي

به‌بيان‌ديگر، شرايط فناوري قرن بيستم مانعي براي فرآيندهاي تصميم‌گيري يك ساختار دولتي متمركز بود. در قرن بيستم، دموكراسي و سرمايه‌داري منجر به شكست فاشيسم و كمونيسم شد؛ زيرا سيستم دموكراتيك براي تصميم‌گيري و دسترسي به فناوري در هر زماني، عملكرد بهينه‌تري داشت؛ اما اين روند هميشه ادامه پيدا نمي‌كند و سيستم‌ متمركز هميشه شكست نمي‌خورد.

با ظهور هوش مصنوعي و يادگيري ماشين، پردازش حجم زياد اطلاعات و داده به‌صورت بهينه و در يك محل وجود دارد؛ بنابراين پردازش داده‌ي متمركز بهينه‌تر از پردازش داده‌ي توزيع شده خواهد بود. امروزه بزرگ‌ترين خطر تهديد‌كننده‌ي دموكراسي ليبرال اين است كه تحولات فناوري اطلاعات عملكرد بهينه‌تر حكومت‌هاي ديكتاتوري نسبت به دموكراسي را به دنبال خواه داشت و بزرگ‌ترين نقص رژيم‌هاي استبدادي در قرن بيستم (تلاش آن‌ها براي متمركز كردن كل اطلاعات در يك مكان) امروزه به بزرگ‌ترين مزيت آن‌ها تبديل شده است.

افزايش قابليت‌ ماشين‌ها در پردازش داده‌هاي بيشتر تهديدي براي دموكراسي ليبرال است. در قرن بيستم، كار مقامات دموكراسي ليبرال آسان بود؛ زيرا نيازي نبود بين اخلاق و بازدهي يكي از آن‌ها را انتخاب كنند: در آن زمان، اغلب اوقات اخلاقي‌ترين كار بهينه‌ترين كار بود. قدرت گرفتن مردم هم از انديشه متخصصين اقتصادي و هم از انديشه متخصصين اخلاقي مطلوب بود. اغلب دولت‌هايي كه به ليبرال‌سازي جوامع خود پرداختند به اين نتيجه رسيدند براي رسيدن به كيفيت مناسب زندگي كشورهاي ليبرالي مثل ايالات‌متحده، فرانسه، آلمان و كشورها بايد اين كار را انجام دهند.

از انديشه متخصصينات اخلاقي، دولت‌هاي سراسر جهان مي‌دانند كه حفظ حقوق و حريم شهروندان كار صحيحي است؛ اما از انديشه متخصصينات بازدهي يا بهينگي، محافظت و دفاع از حقوق شهروندان و حريم شخصي آن‌ها امكان نظارت بهينه را از بين مي‌برد. در مقابل به انديشه متخصصين مي‌رسد ساخت پايگاه داده‌هاي بزرگ و متمركز و الگوريتم‌هاي پيش‌بين براي تصميم‌گيري از طرف انسان‌ها و ناديده گرفتن نگراني‌هاي حريم شخصي آن‌ها بهينه‌ترين راه نظارت باشد.

مرجع متخصصين ايران كنترل احساسات

الگوريتم‌ها مي‌توانند فرآيندهاي ثبت‌نام دانشگاه، فرآيندهاي انتخاب شغل، محل دانشگاه، رشته‌ي دانشگاهي، بهترين شهر براي شروع شغل و تشكيل خانواده، انتخاب منطقه‌ي زندگي و حتي شخص موردانديشه متخصصين براي ازدواج را كنترل كنند.

يكي از خطرات ديگر فناوري كه آينده‌ي دموكراسي را تهديد مي‌كند، ادغام فناوري اطلاعات و بيوفناوري است، اين ادغام منجر به توسعه‌ي اجتناب‌ناپذير الگوريتم‌هايي مي‌شود كه مردم را حتي بهتر از خود آن‌ها مي‌شناسند. با دسترسي سيستم شخص ثالث خارجي مثل دولت به چنين الگوريتم‌هايي، نه‌تنها مي‌توان تصميم‌ها و رفتارهاي مردم را پيش‌بيني كرد؛ بلكه مي‌توان احساسات و هيجانات آن‌ها را هم دست‌كاري كرد.

يك ديكتاتور ممكن است هرگز نتواند خدمات اوليه را براي مردم خود فراهم كند؛ اما مي‌تواند آن‌ها را به‌گونه‌اي دست‌كاري كند كه او را دوست داشته باشند و از مخالفت با او خودداري كنند. دشمنان دموكراسي ليبرال يك روش مؤثر براي پيشبرد كارهاي خود دارد: آن‌ها احساساتي مثل تنفر، ترس، كينه، خودشيفتگي، ميهن‌پرستي افراطي، ترور و پوچي را در مردم تقويت مي‌كنند و از اين احساسات براي قطبي‌سازي و نابود كردن دموكراسي از داخل استفاده مي‌كنند.

حكومت‌هاي ديكتاتور مي‌توانند از هوش مصنوعي براي كنترل احساسات افراد استفاده كنند

البته انسان‌ها ذاتا غيرمنطقي هستند، به همين دليل دموكراسي و اصول بنيادي آن بر عقلانيت استوار نيستند؛ بلكه بيشتر بر احساسات انساني استوارند. سؤال‌هايي كه در طول انتخابات و رفراندوم‌ها در كاغذهاي رأي از مردم پرسيده مي‌شوند، در مورد تفكر آن‌ها نسبت به كانديدها يا سياست آن‌ها نيستند؛ بلكه بيشتر به احساسات مردم اشاره مي‌كنند. اگر احساسات افراد دست‌كاري شود، دموكراسي به يك نمايش خيمه‌شب‌بازي تبديل خواهد شد.

براساس پژوهش‌هاي علمي، احساسات انسان به قدرت اختيار او وابسته نيستند؛ بلكه در اثر فرآيندهاي بيوشيميايي در بدن به وجود مي‌آيند و هورمون‌هاي مشخص ميزان شادي يا غم را در وجود انسان تنظيم مي‌كنند؛ بنابراين براي هك كردن احساسات، وجود دانش بيولوژيكي و توان كامپيوتري قابل‌توجه، ضروري است. تا قبل از قرن ۲۱ تصور مي‌شد انسان‌ها قدرت اراده‌ي آزاد دارند و هيچ‌كس نمي‌تواند اين اراده را تغيير دهد.

سياستمدارها در طول تاريخ هرگز نتوانستند طرز فكر انسان‌ها يا نحوه‌ي تصميم‌گيري آن‌ها را تغيير دهند؛ آن‌ها هميشه در طول فصل‌هاي انتخابات از روش‌هاي آزمون و خطا براي پي بردن به تفكر افراد استفاده مي‌كردند؛ اما امروزه با دست‌كاري احساسات انسان نوع ديگري از سياست ظهور خواهد كرد.

جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات