گري كاسپارف بيست و سه سال پس از شكست از AI، به مزاياي آن اعتراف كرد

پنج‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۶
مطالعه 8 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
گري كاسپارف، استاد بزرگ و قهرمان شطرنج جهان، بيست و سه سال پس از شكست از هوش مصنوعي Deep Blue، به مزاياي كار با ماشين‌ها اعتراف كرد.
تبليغات

 شايد بتوان گري كاسپارف را بزرگ‌ترين شطرنج باز در طول تاريخ دانست. او به مدت دو دهه پس از كسب مقام قهرماني جهان در سال ۱۹۸۵، با سبك مغرورانه و تهاجمي خود پيروز ميدان‌ها بود. با اين‌حال كاسپارف خارج از دنياي قهرماني شطرنج، به خاطر باخت به يك ماشين بر سر زبان‌ها افتاد. او در سال ۱۹۹۷، با وجود مهارت و آمادگي بالا، مغلوب ابركامپيوتر شركت IBM به نام Deep Blue شد. اين باخت شوك زيادي را به دنيا وارد كرد و آغازگر عصر جديد غلبه‌ي ماشين بر انسان بود.

از آن سال‌ به بعد، همه چيز تغيير كرد كامپيوترهاي شخصي قدرتمندتر شدند. تلفن‌هاي هوشمند مجهز به موتورهاي بازي شطرنج شدند كه به اندازه‌ي Deep Blue قدرتمند بودند. از همه مهم‌تر به لطف پيشرفت‌هاي هوش مصنوعي، ماشين‌ها به يادگيري و اكتشاف بازي‌ها پرداختند.

Deep Blue براي بازي شطرنج، از قانون كدگذاري دستي پيروي مي‌كند. در مقابل، AlphaZero برنامه‌ي DeepMind (يكي از توابع آلفابت) كه در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، با تمرين زياد خود را براي بازي در سطح استادي يادگيري مي‌دهد. آلفازيرو از روش‌هاي جديد بازي شطرنج رونمايي كرد كه متخصص كارشناسان شطرنج را حيرت‌زده كرد.

مرجع متخصصين ايران باخت كاسپارف

كاسپارف درباره‌ي باخت خود به Deep Blue شركت IBM در سال ۱۹۹۷ مي‌گويد: «من هميشه خود را متخصصي مي‌دانستم كه هوش مصنوعي را تهديدي براي شغل خود مي‌داند.»

هفته‌ي گذشته، كاسپارف براي گفتگو با متخصص كارشناسان AI به صحنه‌ي رقابت مشهور با Deep Blue بازگشت. اين برنامه توسط انجمن پيشرفت هوش مصنوعي تدارك ديده شده بود. او با ويل نايت، نويسنده‌ي ارشد Wired درباره‌ي شطرنج، هوش مصنوعي و راهبردهاي سبقت از ماشين‌ها مباحثه كرد. اين مقاله، مجموعه‌اي از انديشه متخصصينات‌ها و عقايد كاسپارف درباره‌ي هوش مصنوعي، فناوري و مشاغل است. كاسپارف در اين مصاحبه به صلح با هوش مصنوعي اعتراف كرد. او مي‌گويد:

اين مسابقه براي من مصيبت نبود بلكه نعمت بود. من بخشي از رويدادي مهم بودم. بيست و سه سال پيش، تفكر متفاوتي داشتم. ما همه اشتباه مي‌كنيم. مي‌بازيم. تنها چيزي كه مهم است، روش كنار آمدن با اشتباهات و تجربيات منفي است.

مسابقه‌ي ۱۹۹۷ براي كاسپارف، تجربه‌اي ناخوشايند بود اما به او در درك مشاركت انسان و ماشين كمك كرد. او هم مانند بسياري از افراد ديگر، انسان را در شطرنج شكست‌ناپذير مي‌دانست. برنامه‌هاي قدرتمند هوش مصنوعي به‌تدريج تمام بازي‌ها را كنار زدند؛ اما به عقيده‌ي كاسپارف اين به معني پايان زندگي نيست بلكه مي‌توان از آن سود برد. او خود را متخصصي مي‌دانست كه در معرض تهديد ماشين قرار دارد؛ اما حالا معتقد است ماشين‌ها به او در برقراري ارتباط عمومي كمك مي‌كنند؛ زيرا هيچ كس انتظار ندارد كه او كامپيوتري حرفه‌اي باشد.

تأثير AI

به عقيده‌ي كاسپارف، هوش مصنوعي اجتناب‌ناپذير است. بسياري معتقدند هوش مصنوعي زندگي آن‌ها را نابود مي‌كند و بسيار سريع است؛ اما برخلاف آن‌ها كاسپارف معتقد است هوش مصنوعي عملكرد كندي دارد. هر فناوري مشاغل قبل از خود را نابود مي‌كند اما در عوض مشاغل جديدي را به وجود مي‌آورد. با توجه به آمار و ارقام، تنها چهار درصد از مشاغل ايالات متحده نياز به خلاقيت انساني دارند. اين يعني ۹۶ درصد شغل‌ها، اصطلاحا مشاغل زامبي هستند؛ اما مردم نمي‌خواهند اين مسئله را بپذيرند. كاسپارف مي‌گويد:

ده‌ها سال است انسان‌ها يادگيري مي‌بينند تا مانند كامپيوترها رفتار كنند و حالا از به خطر افتادن همين مشاغل كامپيوتري شكايت دارند. البته ما بايد به دنبال فرصت براي ايجاد مشاغلي باشيم كه بر نقاط قوت افراد تأكيد كنند. فناوري، دليل اصلي زنده ماندن بسياري از انسان‌هايي است كه از آن شكايت دارند. فناوري مانند سكه‌اي دو طرفه است و بهتر است به جاي شكايت از آن به دنبال روش‌هايي براي پيشرفت سريع‌تر خود باشيم.

با ناپديد شدن مشاغل، نياز به صنايع جديد افزايش پيدا مي‌كند. در نتيجه بايد زيرساخت‌هاي لازم را فراهم كرد. براي مثال براي ايجاد درآمد پايه‌ي جهاني، بايد زيرساخت‌هاي مالي لازم را فراهم كرد. واكنش به هوش مصنوعي معمولا واكنشي تدافعي است. دفاع از هوش مصنوعي، چه از طرف گروهي عمومي باشد چه از طرف مديرعاملان شركت‌هاي بزرگ كه معتقدند اين فناوري به بهبود سود آن‌ها كمك مي‌كند، مانند جعبه‌اي دربسته است. مردم هنوز قادر به درك عملكرد هوش مصنوعي نيستند.

مرجع متخصصين ايران گري كاسپارف

بدبيني عمومي به AI

ماشين‌ها انواع مختلفي دارند و اين وظيفه‌ي انسان است كه با درك عملكرد ماشين‌ها از آن‌ها حداكثر استفاده را ببرد. براي رسيدن به اين هدف لازم است مهارت‌هاي انساني با مهارت‌هاي ماشين تركيب شود. براي مثال، راديولوژي را درانديشه متخصصين بگيريد. اگر سيستم هوش مصنوعي قدرتمندي داشته باشيد، پرستاري با تجربه هم مي‌تواند از آن استفاده كند و لاخبار تخصصيا نياز به يك پروفسور عالي رتبه نيست. حتي شخصي با سواد معمولي هم مي‌تواند با چنين ماشين‌هايي كار كند؛ اما معمولا برداشت‌هاي اشتباه باعث مي‌شوند مردم نسبت به ماشين‌ها بدبين باشند. كاسپارف مي‌گويد:

از من بپرسيد، براي مبارزه‌ي موتور شطرنج ديگري با آلفازيرو، چه كارهايي مي‌توانم انجام دهم؟ من مي‌توانم بازي‌هاي آلفازيرو را زير انديشه متخصصين بگيريم و نقاط ضعف احتمالي آن را شناسايي كنم. معتقدم ارزيابي‌هاي غيردقيقي هم در اين بازي‌ها وجود دارد كه تا اندازه‌اي طبيعي است. براي مثال اين بازي، ارزش فيل شطرنج را بيشتر از اسب ارزيابي مي‌كند. دليل اين مسئله به تجربه‌ي آلفازيرو باز مي‌گردد. اين بازي بيش از ۶۰ ميليون بازي را ديده كه در آن‌ها فيل پيروز شده است؛ بنابراين با توجه به حداكثر تعداد برد فيل، ارزش اين مهره را بالاتر در انديشه متخصصين مي‌گيرد. بنابراين بايد موتور موردانديشه متخصصين به سطحي برسد كه آلفازيرو مرتكب اشتباهات اجتناب‌ناپذيري شود و بتواند آن را شكست دهد.

هوش مصنوعي در دنياي امروز صرفا نوعي ابزار و مكمل است نه تهديد

فرض كنيد سلاحي قدرتمند داريد؛ براي مثال تفنگي كه بتواند هدفي را در فاصله‌ي يك كيلومتري نشانه بگيرد. تغيير يك ميلي‌متري جهت مي‌تواند ۱۰ متر در هدف اختلاف ايجاد كند. از آنجا كه تفنگ قدرت زيادي دارد تنها جابه‌جايي كوچكي مي‌تواند منجر به تغييري بزرگ شود. آينده‌ي همكاري انسان و ماشين هم به همين شكل خواهد بود.

با وجود آلفازيرو و ماشين‌هاي آينده، انسان نقش چوپان را خواهد داشت. فقط بايد عملكرد الگوريتم‌هاي هوش مصنوعي را درك كنند. وظيفه‌ي انسان، اجراي تنظيمات اوليه است و بقيه‌ي كارها بر عهده‌ي ماشين است. با قرار دادن ماشين مناسب در مكان مناسب مي‌توان عمليات مناسب را انجام داد.

AI در سطح هوش انسان

كاسپارف معتقد است هنوز تعريف دقيقي از هوش وجود ندارد. حتي بهترين متخصص كارشناسان كامپيوتر و افرادي كه با آخرين نوآوري‌هاي علم كامپيوتر آشنا هستند، هنوز نسبت به عملكرد دقيق هوش شك دارند.

امروزه همه AI را نوعي ابزار مي‌دانند. ماشين‌ها زندگي افراد را سريع‌تر و قوي‌تر كرده‌اند اما هوشمندتر چطور؟ انسان همواره از ماشين براي بهبود كيفيت كارهاي مختلف استفاده كرده است. هوش مصنوعي ابزاري برجسته براي رسيدن به اهدافي است كه حدود ۱۰ يا ۲۰ سال پيش غيرممكن بودند. كاسپارف در ادامه مي‌گويد:

چگونگي توسعه‌ي هوش مصنوعي هنوز مشخص نيست، من به هوش مصنوعي عمومي يا AGI اعتقادي ندارم. فكر نمي‌كنم اين ماشين‌ها قادر به انتقال اطلاعات از سيستمي باز به سيستمي ديگر باشند. ماشين‌ها، بازي‌ها و به طور كلي انواع هوش مصنوعي، معمولا در سيستم‌هاي بسته فعاليت مي‌كنند.

ديويد سيلور (خالق Alpha Zero) هنوز به اين پرسش پاسخ نداده است: آيا ماشين‌ها مي‌توانند به اهداف خود برسند؟ سيلور درباره‌ي اهداف فرعي سخن مي‌گويد اما پاسخي به اين پرسش نمي‌دهد. شكاف مشخصي در تعريف او از هوش وجود دارد. انسان براي خود هدف‌گذاري مي‌كند و سپس به دنبال تحقق آن‌ها مي‌رود. ماشين فقط مي‌تواند بخش دوم را انجام دهد.

بنابراين شواهد اندكي براي فعاليت‌ ماشين‌ها خارج از چارچوب‌هاي تعيين‌شده يا عملكرد بر اساس هوش انساني وجود دارد. براي مثال فرض كنيد، متخصصي دست به جمع‌آوري اطلاعات در يك بازي مي‌پردازد. آيا بازي به‌تنهايي مي‌تواند اين اطلاعات را به بازي مشابهي منتقل كند؟ خير، فقط انسان مي‌تواند. كامپيوترها هميشه تمام عمليات خود را از صفر شروع مي‌كنند.

مرجع متخصصين ايران آلفازيرو

هوش مصنوعي و اخلاق

تاريخ ثابت كرده است جلوي پيشرفت را نمي‌توان گرفت. زمينه‌هاي مشخصي وجود دارند كه توقف‌ناپذير هستند. به طوري كه اگر در اروپا يا آمريكا متوقف شوند، چيني‌ها از آن سود خواهند برد؛ اما به طور كلي بايد نظارت بيشتر و دقيق‌تري روي فيسبوك، گوگل و شركت‌هايي كه به صورت انبوه با داده‌ها سروكار دارند، وجود داشته باشد. كاسپارف مي‌‌افزايد:

مردم معتقدند بايد هوش مصنوعي اخلاقي بسازيم. اين ادعا چرت و پرت محض است. انسان‌ها هنوز هم نمي‌توانند تمايلات شيطاني خود را كنترل كنند. اشكال هوش مصنوعي نيست. اشكال انسان‌هايي هستند كه از فناوري‌هاي جديد براي آسيب رساندن به انسان‌هاي ديگر استفاده مي‌كنند.

هوش مصنوعي مانند آينه‌اي است كه خوب و بد را نشان مي‌دهد

هوش مصنوعي مانند يك آينه است. خوب و بد را نشان مي‌دهد. با نگاه كردن به آينه بايد براي اصلاح نواقص تلاش كرد. تلاش براي ساخت هوش مصنوعي بهتر از انسان بيهوده است. بايد ميانگين طيف را درانديشه متخصصين گرفت. نه عصاي جادويي دركار است نه نابودگر. هوش مصنوعي نه رهبر آرمان‌شهر است نه ضد آرمان‌شهر. فقط نوعي ابزار است. ابزاري منحصربه‌فرد چرا كه مي‌تواند ذهنيت انسان را بهبود دهد؛ اما فقط ابزار است. از طرفي متخصصد غلط هوش مصنوعي هم مي‌تواند اشكالات سياسي جهان را افزايش دهد.

سبك بازي Alphazero

كاسپارف با مطالعه بازي آلفازيرو مقاله‌هايي را درباره‌ي آن نوشته است و در اين مقاله از شطرنج به‌عنوان ميوه‌ي استدلال ياد مي‌كند. بديهي است بازيكنان كامپيوتري قوي‌تر از انسان هستند؛ اما به لطف آن‌ها مي‌توان نكات بيشتري را درباره‌ي بازي‌ها ياد گرفت. براي مثال بازي AlphaGo در طول تمرين مي‌تواند اطلاعات سودمندي را توليد كند.

يكي از تصورات رايج غلط اين است كه در صورت ساخت ماشين‌هاي قدرتمند شطرنج، اين بازي خسته‌كننده خواهد شد و ماشين شطرنج با وجود مانورهاي زياد و حدود ۱۸۰۰ يا ۱۹۰۰ حركت شكست‌ناپذير خواهد بود. آلفازيرو روند متفاوتي دارد. كاسپارف مي‌گويد:

براي من آلفازيرو صرفا نوعي مكمل است. اين بازي خلاق نيست. فقط الگوها را مي‌بيند اما همين روند مي‌تواند خاصيت تهاجمي و جذابيت شطرنج را افزايش دهد.

مگنس كارلسن، قهرمان فعلي شطرنج دنيا با مطالعه بازي‌هاي آلفازيرو، موفق به كشف عناصر و اتصال‌هاي مشخصي در بازي شده است. او حركات را ياد گرفته اما جرات استفاده از آن‌ها را نداشته است. پس از باخت كاسپارف به DeepBlue بسياري از افراد تصور مي‌كردند دنياي شطرنج ديگر جذاب نخواهد بود اما امروزه بازي كارلسن برايشان جذاب است. كاسپارف در اين باره مي‌گويد:

مردم هنوز هم شطرنج را دوست دارند. خودروها سريع‌تر از انسان‌ها حركت مي‌كنند اما باز هم انسان‌ها با يكديگر رقابت مي‌‌كنند زيرا مردم هنوز هم مي‌خواهند نسبت به يكديگر به برتري برسند. غلبه‌ي كامپيوترها بر بازي‌ها حقيقت دارد. غلبه‌ي ماشين، حس ناخوشايندي را القا مي‌كند اما از طرفي علاقه به شطرنج را افزايش داده است. امروز مي‌توان تنها با نگاه كردن به نمايشگرها از اتفاقات باخبر شد. ماشين‌ها افراد زيادي را جذب بازي‌ها كرده‌اند. ماشين‌ها مي‌توانند تقليد كنند و تمام زبان‌ها را ياد بگيرند؛ بنابراين هوش مصنوعي نوعي واسطه يا مترجم است.
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات