آيا هوش مصنوعي و رباتها ميخواهند ما را از كار بيكار كنند؟
سال ۱۹۲۳، يعني ۱۰۰ سال پيش و زماني كه تنها ۳۵ درصد آمريكاييها در خانه به برق دسترسي داشتند، كاريكاتوري از اچ. تي. وبستر در روزنامهي نيويوركورلد با اين عنوان منتشر شد: «در سال ۲۰۲۳ كه تمام كارهاي ما با برق » در اين طرح، كاريكاتوريستي را ميبينيم كه در اتاق كارش ايستاده و بهجاي كار كردن، درحال برنامهريزي براي تفريح و خوشگذراني پاي تلفن است. خيال اين كاريكاتوريست از اين جهت راحت است كه ماشيني درحال كشيدن طرح بهجاي او است! اين دستگاه از يك بخش بهعنوان «دينام ايده» تشكيل شده كه مسئول ايدهپردازي است و اين ايدهها بهكمك منبع جوهر و بخش «دينام كاريكاتور»، روي بوم به تصوير درميآيند.
اين طرح اينروزها در شبكههاي اجتماعي وايرال شده، چون بهدرستي انقلاب هوش مصنوعي در سال ۲۰۲۳ را پيشبيني كرده است. البته شايد بگوييد گفتن اينكه «در آينده، ماشينها قرار است فلان كار را انجام دهند»، پيشبيني چندان شگفتانگيزي نيست و خب حق با شما است؛ اما نكتهي شگفتانگيز اين كاريكاتور جدا كردن بخش «ايدهپردازي» از «توليد اثر» است كه بهطور دقيقي مكانيزم شبكههاي عصبي هوش مصنوعي امروزي را متصور شده است؛ بخش «دينام ايده» كه ميتواند همان مدل زباني بزرگ مانند GPT-3 باشد و بخش «دينام كاريكاتور» هم شبيه مولدهاي هوش مصنوعي مثل Dall-E يا ChatGPT است.
انقلاب هوش مصنوعي از ۱۰۰ سال پيش، پيشبيني شده بود
اين مطلب را با اين مقدمه شروع كردم كه بگويم انقلاب هوش مصنوعي با تمام خوبيها و بديها، ترسها و اميدهايش اجتنابناپذير است؛ در اين حد كه حتي ۱۰۰ سال پيش و زمانيكه بسياري از افراد حتي به برق هم دسترسي نداشتند، اينكه زماني در آينده حتي پيچيدهترين كارها بهدست ماشين انجام شود، بهراحتي قابلتصور بود.
هوش مصنوعي كه از آن حرف ميزنيم و رد پايي از آن را در هر گوشهوكنار اينترنت ميبينيم، از چتبات ChatGPT گرفته تا Dall-E و Midjourney و Stable Diffusion، از نوع هوش مصنوعي مولد (Generative AI) است. هوش مصنوعي مولد به كمك تكنيكي موسوم به يادگيري ماشين (Machine Learning) از دادههايي كه از قبل توسط انسانها ايجاد شده، استفاده ميكند تا نتايج جديدي ارائه دهد كه به انديشه متخصصين منحصربه فرد ميآيد، اما درواقع چيزي جز چيدمان جديدي از دادههاي از پيش توليدشده نيست.
هدف از توسعه هوش مصنوعي مولد اين است كه با تقليد از رفتار انسانها، متخصصان را از انجام كارهاي خستهكننده، تكراري و زمانبر نجات دهد؛ مثل ابزارهايي كه بهطور خودكار تصاوير را ويرايش ميكنند، غلطهاي تايپي را درست ميكنند و مانند دستيار صوتي Siri و گوگل اسيستنت، انجام بسياري از كارهاي مرتبط با موبايل هوشمند را سرعت ميبخشند.
بااينحال، هرچه هوش مصنوعي پيشرفتهتر و باهوشتر ميشود، افراد بيشتري از بابت از دست دادن شغلشان احساس خطر ميكنند. دربارهي خطر هوش مصنوعي براي مشاغل زياد صحبت شده و ما نيز در مقاله هشت شغلي كه هوش مصنوعي ميتواند در آينده آنها را از بين ببرد، به اين موضوع پرداختيم. اما جالب است بدانيد فقط ما آدمهاي عادي نيستيم كه از پيشرفت هوش مصنوعي و از دست دادن شغلمان دچار ترس و واهمه شدهايم. حتي گوگل هم ترسيده تصميم مايكروسافت به مجهز كردن بينگ به چتبات ChatGPT، برايش گران شود و به همينخاطر بهطور سراسيمه از سيستم هوش مصنوعي خود موسوم به بارد (Bard) رونمايي كرد.
از آن سو، مديرعامل شركت Stability AI كه پلتفرم Stable Diffusion را توسعه داده، از رقابت شديد ايجاد شده در صنعت هوش مصنوعي هراسناك شده و به متخصصانش گفته اگر به خودتان نياييد، «همهي شما در سال ۲۰۲۳ خواهيد مرد!»
بهگفتهي چينمي هگده، استاديار علوم كامپيوتر در دانشگاه نيويورك، برخي از مشاغل در حوزههاي خبرنگاري، تحصيلات عالي، طراحي گرافيك و نرمافزار در خطر جايگزين شدن با هوش مصنوعي هستند. از انديشه متخصصين او چتبات ChatGPT در وضعيت فعلياش «خيلي، خيلي خوب است، اما بيعيبونقص نيست.»
البته فعلا. تا چند سال آينده احتمال بيعيبونقص شدن اين چتبات و ابزارهاي ديگر مبتنيبر هوش مصنوعي بسيار زياد است؛ شايد سال ديگر اين مقاله را هوش مصنوعي بنويسد و تمام نويسندههاي حوزهي رسانه از كاربيكار شوند. اما دركنار اين ترس و نگراني، نبايد از روي ديگر تكنولوژي غافل شد؛ با پيشرفت AI، انسانها نيز ياد ميگيرند چطور از آن استفاده كنند و مهارتها و مشاغل خود را با ابزارهاي جديد تطبيق دهند.
دو روي سكه هوش مصنوعي
هوش مصنوعي و رباتها شبيه شخصيتهاي خاكستري داستانها، نه صددرصد پليد هستند و نه صددرصد فرشتهي نجات و ابرقهرمان. در همان حال كه ميبينيم دارند برخي از شغلها را از دست انسانها ميگيرند تا خودشان آنها را بسيار سريعتر و دقيقتر انجام دهند، درحال ايجاد شغلهاي هيجانانگيز جديدي هستند كه به نيروي انساني ماهر نياز دارد.
فرايند اتوماسيون: حذف ۱٫۷ ميليون شغل از سال ۲۰۰۰ تاكنون
از سال ۲۰۰۰ تاكنون، رباتها و سيستمهاي اتوماسيون با سرعتي آهسته ۱٫۷ ميليون شغل در حوزهي توليد را كنار گذاشتهاند. اما از آن طرف هم پيشبيني ميشود هوش مصنوعي تا سال ۲۰۲۵، ۹۷ ميليون شغل جديد ايجاد كند.
اما برخي از افراد به هوش مصنوعي اينطوري نگاه نميكنند؛ مثلا شان چو، مديرعامل استارتاپ هوش مصنوعي Catalytic، معتقد است كه رباتها احمق هستند و البته او تنها كسي نيست كه اين انديشه متخصصين را دارد. او ميگويد براي اثبات حماقت رباتها كافي است در گوگل تايپ كنيد «YouTube robot fail» تا با كلي ويديو از اشتباهات خندهدار رباتها روبهرو شويد.
البته از اين حرف، اشتباه برداشت نكنيد؛ منظور اين نيست كه ماجراي خيزش رباتها و آخرالزمان ماشيني كاملا منتفي است. بلكه واقعيت اين است كه اين خيزش بسيار آهستهتر از هياهو و جنجال رسانهها در حال وقوع است؛ كه خب اين خبر خوبي براي افرادي است كه فكر ميكنند رباتها و ديگر تكنولوژيهاي مبتنيبر هوش مصنوعي بهزودي آنها را از كاربيكار خواهند كرد.
مشاغلي كه تحت تاثير هوش مصنوعي قرار خواهند گرفت
بسياري از متخصص كارشناسان بر اين باورند كه ۵ تا ۱۰ سال آينده، تعدادي از مشاغل بهطور كامل ماشيني خواهند شد و براي انجامشان ديگر نيازي به نيروي انساني نخواهد بود. گروهي از مديران ارشد فناوري كه شوراي فناوري فوربس را تشكيل ميدهند، ۱۵ نمونه از اين مشاغل را نام ميبرند: پذيرهنويسي بيمه، مشاغل مربوط به انبارداري و ساختوساز، خدمات مشتري، ورود دادهها در ديتابيس، باربري كاميون در مسافتهاي طولاني و دستهاي كه با عنوان بسيار گستردهاش، كمي نگرانكنندهتر از دستههاي ديگر است: «هر كاري كه بتوان آموخت.»
دقيقا چند شغل قرار است با هوش مصنوعي جايگزين شوند؟
باتوجه به «گزارش ۲۰۲۰ آيندهي مشاغل» مجمع جهاني اقتصاد، انتظار ميرود تا سال ۲۰۲۵، هوش مصنوعي جاي ۸۵ ميليون شغل در سراسر جهان را بگيرد. اما پيش از آنكه از اين آمار چنان وحشتزده شويد كه به هر چه ربات و هوش مصنوعي است، لعنت بفرستيد و حساب ChatGPTتان را پاك كنيد، بايد بدانيد كه اين گزارش در ادامه توضيح داده است كه درست در همين بازهي زماني، هوش مصنوعي ۹۷ ميليون شغل جديد ايجاد خواهد كرد؛ بهعبارت ديگر، AI بيشتر از شغلهاي از دست رفته، شغلهاي جديد ايجاد خواهد كرد.
هوش مصنوعي تا سال ۲۰۲۵: حذف ۸۵ ميليون شغل دربرابر ايجاد ۹۷ ميليون شغل جديد
كايفو لي، متخصص كارشناس هوش مصنوعي و مديرعامل Sinovation Ventures در مقالهاي در سال ۲۰۱۸ نوشته بود كه ۵۰ درصد تمام مشاغل ظرف ۱۵ سال آينده با هوش مصنوعي جايگزين خواهند شد.
حسابداران، نيروي سادهان كارخانه، كاميونداران، حقوقدانان و راديولوژيستها و بسياري از مشاغل ديگر با اختلالي مشابه آنچه كشاورزان در طول انقلاب صنعتي با آن مواجه شدند، روبهرو خواهند شد.
دروغ چرا؛ وقتي پيشرفتهاي برقآسا در حوزهي هوش مصنوعي و تمام پيشبينيهايي را كه براساس مطالعات معتبري چون مؤسسه جهاني مككينزي، دانشگاه آكسفورد و اداره آمار كار ايالات متحده انجام شده، در انديشه متخصصين ميگيريم، فرار از اين واقعيت كه تغييرات بزرگ و اجتنابناپذيري انتظار ما را ميكشند، غيرممكن است. پژوهشها نشان ميدهد هم نيروي سادهان متخصص و هم نيروي سادهان بهاصطلاح يقهآبي كه به انجام كارهاي يدي مثل ساختوساز و انبارداري مشغول هستند، تحت تاثير پيشرفتهاي هوش مصنوعي قرار خواهند گرفت.
درست است كه هوش مصنوعي بهطور قطع آيندهي مشاغل را دگرگون خواهد كرد، اما خبر خوبي برايتان دارم؛ ماهيت اين تغيير آنطور كه فكر ميكنيد نه غمانگيز است و نه آخرالزماني.
صنايعي كه هميشه به نيروي انساني نياز خواند داشت
يك سري مشاغل وجود دارند كه باوجود پيشرفت هوش مصنوعي، تا هميشه به نيروي انساني نياز خواهند داشت؛ ازجمله شغلهاي مربوط به حوزههاي خلاقانه، مشاغل پيچيدهي سياسي و استراتژيك و شغلهايي كه به عواطف انساني نياز دارد. درنتيجه، معلمان، نويسندهها، وكلا، مددكاران اجتماعي، متخصصان پزشكي، درمانگران، متخصصان مديريت و صدالبته مهندساني كه هوش مصنوعي را يادگيري ميدهند، از پنجههاي شغلدزد رباتها در امان خواهند بود.
البته هوش مصنوعي ممكن است در آينده به كمك اين مشاغل بيايد تا كار انسانها را سادهتر كند، اما هرگز نميتواند آن سطح از عواطف انساني و هوش اجتماعي موردنياز اين شغلها را تقليد كند. مثلا، هوش مصنوعي ميتواند ابزار مفيدي براي معلماني باشد كه سعي دارند سطح پيشرفت، مهارت و خلقوخوي دانشآموزان را بسنجند؛ اما هيچ چيز نميتواند جاي تعامل انساني را در كلاسهاي درس بگيرد.
كايفو لي براي اينكه نشان دهد هوش مصنوعي توانايي جايگزيني برخي مشاغل خاص را ندارد، به چهار نقطه ضعف اساسي هوش مصنوعي اشاره مي كند؛ ازجمله:
- برنامهريزي استراتژيك پيچيده
- كارهايي كه نياز به هماهنگي دقيق دست و چشم دارند
- كار در فضاهاي ناشناخته يا بدون ساختار مشخص
- كارهايي كه نياز به همدلي و عواطف انساني دارند
همچنين براي اينكه انسانها بتوانند خود را با دنيايي با حضور پررنگتر هوش مصنوعي سازگار كنند، نياز به نيروي كار انساني دارند تا به آنها يادگيري دهد. شان چو ميگويد براي اينكه فرايند پذيرش تكنولوژي جديد بهجاي افزايش حجم كاري، آن را كاهش دهد، به افراد بسيار زيادي نياز خواهيم داشت كه اين مسئوليت را به عهده بگيرند.
هرچه تكنولوژي بيشتر دنيا را فرا بگيرد و درخواست ما نيز از تكنولوژي بيشتر شود، افراد بيشتري در انجام اين كار مشاركت خواهند داشت.
يك مثال جالب براي اين درك اين موضوع، سير تحول بازيهاي ويديويي است. در دوران سيستمعامل داس، ساخت بازي ويديويي فقط حدود چند ماه زمان و چند نفر نيرو نياز داشت. اما حالا براي ساخت يك بازي ويديويي كه بتواند به فروش قابلقبولي دست پيدا كند، به صداگذارهاي ماهر، طراحان گرافيك متخصص، دانش عميق از علم فيزيك و بودجهي چند ميليون دلاري نياز است.
ارتباط و عواطف انساني هرگز از محيط كار حذف نخواهند شد
به انديشه متخصصين ميرسد اينروزها كه هوش مصنوعي بيشتر از هر وقت ديگري در دسترس مردم قرار گرفته، اين حس ايجاد شده كه هرچه هوش مصنوعي در زندگي روزمرهي ما نفوذ ميكند، اهميت انسانها كمتر ميشود. اما دن پلات، مدير محصول متخصص شركت Narrative Science اينطور به قضيه نگاه نميكند. او ميگويد «تا سالهاي سال، دنيا به پيمانكاران، لولهكشها، برقكارها و نصابهاي در و پنجره نياز خواهد داشت؛ تمام اين مشاغل بهشدت مهم هستند و كار دنيا بدون اين افراد لنگ ميماند.»
بااينكه هوش مصنوعي قرار است به كمك بسياري از صنايع بيايد، هيچ چيز جاي ارتباط انساني را نخواهد گرفت. شايد همهي ما آرزوي داشتن كامپيوتر هوشمندي مثل فيلم Her را داشته باشيم و ترجيح بدهيم سوالهايمان را از چتباتها بپرسيم، اما ارتباط و عواطف انساني هرگز از محيط كار حذف نخواهند شد.
هوش مصنوعي چطور ميخواهد مشاغل جديد ايجاد كند
بسياري از متخصص كارشناسان بر اين باورند كه يكي از بزرگترين موهبتهاي هوش مصنوعي، توانايي آن در نجات انسانها از انجام كارهاي تكراري و خستهكننده است؛ بهطوري كه وقتشان براي انجام پروژههاي پيچيدهتر و ارزشمندتر آزاد شود يا اصلا بتوانند وقت بيشتري را به استراحت بپردازند.
بااينكه نگراني از جايگزيني بخشي از وظايف كنوني نيروي سادهان با تكنولوژي، كاملا بهجا است، چو ميگويد آنچه درواقع اتفاق ميافتد اين است كه آن وظايف و خروجيها به جاي حذف شدن، به سمت چيزهايي هدايت ميشود كه بهرهوريشان بيشتر است.
برخي فكر ميكنند افزايش بهرهوري و كارايي ميتواند حتي ساعتهاي كاري را كاهش دهد، كه خب، روي كاغذ خبر خوبي به انديشه متخصصين ميرسد، اما چالشهاي خودش را هم دارد؛ مثلا اينكه ساعتهاي كاري كمتر چه تاثيري روي حقوق و مزاياي افراد خواهند داشت؟ و چه كسي بخش عمدهاي از پاداشها را درو خواهد كرد؟ اينها سوالاتي است كه پاسخي برايشان نداريم.
مسئله اينجا است كه تا اين لحظه، تكنولوژي كار بيشتري روي دست انسانها گذاشته؛ چون بايد ياد بگيريم كه چطور از تكنولوژي استفاده كنيم و اين فرايند يادگيري، ميتواند زمانبر و طاقتفرسا باشد؛ اما جاستين آدامز، مدير عامل سابق Digitize.AI معتقد است بهزودي به نقطهي عطفي در تاريخ خواهيم رسيد كه هوش مصنوعي اين روند را معكوس خواهد كرد و باري از دوش انسانها برخواهد داشت.
همينحالا، جمعيت زيادي از مردم در سراسر جهان در توسعهي هوش مصنوعي نقش دارند. بهگفتهي نيويورك تايمز، «پژوهشگران AI اميدوارند سيستمهايي بسازند كه بتواند از حجم كمتري از داده، يادگيري ببيند. اما تا جايي كه ميتوان پيش بيني كرد، كماكان به نيروي انساني نياز خواهد بود.»
از سوي ديگر، هرچه تعداد بيشتري از افراد در پروژههاي هوش مصنوعي درگير شوند، نگراني از تاثير تكنولوژي جاي خود را به تلاش براي توسعهي تكنولوژي خواهد داد. بهگفتهي چو «وقتي به حوزهي AI نگاه ميكنيد، متوجه اين نياز بيوقفه به يادگيري، داده، تعمير و نگهداري و مديريت تمام استثناهايي كه اتفاق ميافتد، خواهيد شد. هوش مصنوعي را چطور رصد كنيم؟ چطور آن را يادگيري دهيم؟ چطور مطمئن شويم كه افسارگسيخته نشود؟ همهي اين سوالها قرار است شغلهاي جديد ايجاد كنند.»
بايرون ريس، مدير عامل Gigaom، انديشه متخصصيناتي مشابه، هرچند افراطيتري دارد. او در مقالهاي ميگويد «هوش مصنوعي بزرگترين موتور توليد شغل در تاريخ بشر خواهد بود.»
ادارهي آمار كار رشد شغلي سريعتر از حد ميانگين را براي بسياري از مشاغل متاثر از هوش مصنوعي پيشبيني ميكند؛ حسابداران، دانشمندان پزشكي قانوني، تكنسينهاي زمينشناسي، نويسندگان متخصص، اپراتورهاي MRI، متخصصان تغذيه، متخصصان مالي، توسعهدهندگان وب، شركتهاي اعطاي وام، منشيهاي كلينيكهاي پزشكي و نمايندگان خدمات مشتري و بسياري از مشاغل ديگر با پيشرفت هوش مصنوعي، رشد بزرگي را در حرفهي خود تجربه خواهند كرد.
البته او خاطرنشان ميكند كه «درست مانند اينترنت، رشد واقعي در مشاغلي حاصل ميشود كه حتي در تصورات ما نميگنجد.»
اوايل سال ۱۹۶۴، جمعي از متفكران و دانشمندان آمريكايي گزارشي موسوم به «انقلاب سهگانه» جمعآوري كرده و به ليندون جانسون، رييسجمهور وقت آمريكا ارائه دادند. در اين گزارش هشدار داده شده بود كه اتوماسيون صنعتي، ميليونها نفر را بيكار خواهد كرد. از آن روز نزديك به نيمقرن گذشته و اين هشدار هنوز به واقعيت نپيوسته است. حالا همين داستان دارد با هوش مصنوعي تكرار ميشود. درست است كه AI بسياري از شغلها را منسوخ خواهد كرد، اما قرار نيست كل صنايع را به نابودي بكشاند و همه را از كاربيكار كند. بهگفتهي كريس نيكلسون، مديرعامل Skymind.AI، «پيشرفت هميشه به ايجاد چيزهاي جديد خواهد انجاميد؛ صنايع جديد با فرصتهاي شغلي جديد كه امروز حتي نميتوانيم آنها را تصور كنيم.»
به چه مهارتهايي در عصر هوش مصنوعي نياز داريم
براي اينكه بتوانيد در كنار هوش مصنوعي، زندگي مسالمتآميزي داشته باشيد و شغلتان را از دست ندهيد، نياز به مهارتهاي خاصي داريد؛ ازجمله رياضيات پايه، ارتباط كلامي و نوشتاري قوي، خلاقيت، مهارتهاي مربوط به منابع انساني، هوش هيجاني، تفكر نقادانه و حل مسئله.
دن پلات معتقد است بهترين راه براي آمادهسازي افراد براي كار در دنياي مبتنيبر هوش مصنوعي اين است كه سعي كنيم آنها را خيلي سطحي با مفاهيم زيادي آشنا كنيم تا بتوانند راحتتر با شرايط جديد كنار بيايند و فرصتهاي شغلي برايشان ايجاد شود. او ميگويد لازم نيست به همه يادگيري دهيم كه زبان برنامهنويسي پايتون ياد بگيرند؛ اما اگر به آنها اصول پايهي مهندسي يا طرز كار ابزارهاي جديد را ياد بدهيم، احتمال جايگزين شدنشان بهشدت كاهش مييابد.
رمز از كاربيكار نشدن در دنياي هوش مصنوعي: از شغلهاي مزخرف پرهيز كنيد
نيكلسون توصيه ميكند كه براي زنده ماندن در اين دنيا مهمترين كاري كه بايد بكنيد اين است كه «از شغلهاي مزخرف پرهيز كنيد. اگر حوصلهيتان از شغلتان سر رفته، احتمالا شغل مزخرفي است و ماشينها خيلي بهتر از شما اين كار را انجام خواهند داد.»
بهجز اين، توصيههاي ديگر نيكلسون بهطرز غافلگيركنندهاي ارتباط كمي با تكنولوژي دارند و در دو كلمه خلاصه ميشوند: مهارتهاي پايه، مثل ارتباط كلامي و نوشتاري قوي ازجمله توانايي گوش دادن، درك احساسات، سوال پرسيدن، واضح نوشتن و استدلال منسجم و بدون ابهام.
تمام اين مهارتها بسيار مهم است و يادگيريشان براي ماشينها بسيار سخت. اگر آخرالزمان اتمي پيش نياد، براي ارتباط برقرار كردن، تا دلتان بخواهد انسان وجود خواهد داشت.
داشتن مهارتهاي رياضي نيز حياتي است؛ بهويژه دانش عميق از فرضيهي ريمان و P درمقابل NP. البته شوخي كردم. اينها جزو مسائل حل نشدهي رياضي هستند و نيازي نيست دربارهي آنها چيز زيادي بدانيد (مگر اينكه بخواهيد برندهي خوشبخت يك ميليون دلار شويد!)
جدا از شوخي، نيكلسون ميگويد خوب است دانش متوسطي از مفاهيم آماري، حساب ديفرانسيل و انتگرال و رگرسيون خطي جبري داشته باشيم تا به درك مناسبي از «خروجي الگوريتمهاي هوش مصنوعي» برسيم.
آيا بايد از هوش مصنوعي ترسيد؟
اجازه بدهيد بار ديگر به مقدمهي مقاله برگردم؛ منظورم همان كاريكاتوري است كه صد سال پيش گفته بود «در سال ۲۰۲۳ كه تمام كارهاي ما با برق » و اينروزها بهعنوان پيشبيني هوش مصنوعي در شبكههاي اجتماعي دستبهدست ميشود. راستش را بخواهيد، مردم دوست دارند هوش مصنوعي را با الكتريسيته مقايسه كنند و چو نيز با اين مقايسه موافق است؛ اما ميگويد يك يا دو نسل طول كشيد تا الكتريسيته از ايده به جايي برسد كه در اكثر خانهها در دسترس باشد؛ درحاليكه امروزه، تاثير تكنولوژي و تغييرات اجتماعي حاصل از آن با سرعت بسيار بيشتري در حال وقوع است و همين موضوع، فشار بيشتري را به افراد براي سازگار شدن با شرايط جديد وارد ميكند.
يك مثال ساده براي توضيح تفاوت شرايط امروز با صد سال پيش؛ زماني كه ChatGPT در دسترس عموم قرار گرفت، در مدت فقط يك ماه، به ۱۰۰ ميليون متخصص فعال در ماه رسيد و اين آمار در دنياي اپليكيشنهاي مصرفي، بينظير است. براي مقايسه، ۹ ماه طول كشيد تا تيكتاك به ۱۰۰ ميليون متخصص ماهانه برسد و اين آمار براي اينستاگرام، ۲ سال و نيم بود.
اما كاريش نميتوان كرد؛ براي زنده ماندن و پيشرفت كردن، بايد خودمان را با شرايط جديد سازگار كنيم. خلاصه بگويم؛ بهجاي استرس گرفتن و نگران بودن، بهتر است خودتان را براي دنياي مبتنيبر هوش مصنوعي آماده كنيد.
جا دارد از جملهي معروف پيكاسو دربارهي تقابل ماشينها با خلاقيت انساني نقلقول كنم كه ميگويد: «كامپيوترها بيمصرف هستند؛ چون فقط ميتوانند پاسخ را به تو بگويند.» پاسخ شبيه نقطه سرخط است، درحاليكه آفرينش و خلاقيت ميتواند باعث زايش هزاران ايدهي ديگر شود. اين موضوعي است كه بعيد ميدانم هوش مصنوعي بتواند تا سالهاي متمادي، از پس آن برآيد.
و در آخر، فكر ميكنم چيزي كه واقعا بايد از آن ترسيد، AI يا همان Artificial Intelligence نيست؛ بلكه NI است؛ No Intelligence… نبود هوش و عقل.
هم انديشي ها