بيوگرافي ويلهلم رونتگن؛ كاشف اشعه ايكس و اولين برنده نوبل فيزيك
ويلهلم كونراد رونتگن (Wiljelm Conrad Rontgen)، مهندس مكانيك و فيزيكدان آلماني قرن ۱۹ بود. او اولين فردي بود كه تابش اشعهي الكترومغناطيس را از طول موجي خاص كشف كرد؛ اشعهاي كه بعدها به اشعهي ايكس يا اشعهي رونتگن مشهور شد. اين اكتشاف باعث شد تا رونتگن بهعنوان اولين نفر در تاريخ، جايزهي نوبل فيزيك را در سال ۱۹۰۱ دريافت كند.
دانشمند آلماني كاشف اشعهي ايكس، در سالهاي ابتدايي فعاليتهاي علمي، زمينههاي متعددي را مورد مطالعه و مطالعه قرار ميداد. او حوزههايي از گرمايش گازها و اثر فارادي در گازها تا اثرات مغناطيسي مواد ديالكتريك و تراكمپذيري آب را مطالعه ميكرد. بسيراي از تاريخنگاران او را علاوهبر دانشمندي توانا، فردي با خصوصيات اخلاقي و انساني والا معرفي ميكنند.
اكتشاف و اختراع رونتگن يكي از نقاط عطف تاريخ بشر محسوب ميشود. بدون اختراع او، ما اطلاعات زيادي از داخل بدن خود نداشتيم و علم پزشكي هم مسير امروزي را طي نميكرد. بهبيانديگر، دستاوردهاي رونتگن نگاهي نو به پديدههاي گوناگون جهان هستي ازجمله بدن انسان و جانواران ارائه كرد كه در پيشرفتهاي مهم بعدي، نقشي حياتي داشت.
امضاي ويلهلم رونتگن
تولد و تحصيل
ويلهلم رونتگن در ۲۷ مارس سال ۱۸۴۵ در شهر كوچكي بهنام لنپ متواد شد. لنپ بخشي از امپراطوري پروس شرقي بود كه امروزه كشور آلمان را شكل ميدهد. پدر ويلهم، فريدريش كونراد، تاجر پارچه و مادرش، شارلوت فروين نيز از خانوادهاي تاجر و ثروتمند بود. در زمان تولد ويلهلم، پروس درگيريهاي سياسي متعددي داشت و شرايط زندگي آنچنان مناسب نبود.
در سال ۱۸۴۸ و زمانيكه ويلهلم سه ساله بود، خانوادهاش به آپلدورن در هلند رفتند تا نزد خانوادهي مادري زندگي كنند. اين مهاجرت باعث شد تا حق شهروندي پروس از خانوادهي رونتگن گرفته شود و البته آنها حق شهروندي هلند را به دست آوردند. ويلهلم به مدرسهاي پانسيوني در همان شهر آپلدرون رفت و در آنجا فرصت زيادي براي نشان دادن استعدادهاي بالاي خود در مطالعه و تحقيق نداشت. او درعوض از طبيعت زيباي هلند لذت ميبرد و نيازهاي خود به كشف جهان را با گشتوگذار در جنگلهاي آن منطقه برآورده ميكرد.
ويلهلم از نوجواني علاقهي زيادي به ساختن دستگاهها و تجهيزات داشت. اين علاقه تا سالهاي پاياني و زمان مرگ با او همراه بود. جوان آلماني در ۱۷ سالگي به اوترخت رفت تا با دنبال كردن علايق خود، در دانشكدهي متخصص اين شهر مشغول به تحصيل شود. دكتر گانينگ، استاد شيمي و همخانهي رونتگن در آن سالها بود و بهسرعت متوجه استعداد و علاقهي او به علوم گوناگون شد. او اولين نفري بود كه رونتگن را به مطالعه و تحقيقات بيشتر علمي تشويق كرد.
محل تولد رونتگن
يك رخداد ناگهاني در دوران تحصيل اوترخت باعث شد تا روند تحقيقات و پيشرفت ويلهلم خدشه بخورد. او متهم به توهين به استاد و كشيدن كاريكاتور در كلاس شد، در صورتي كه اشتباهي مرتكب نشده بود. بههرحال اين رخداد باعث شد تا رونتگن از دانشگاه اخراج شود و بهدنبال محل ديگري براي ادامهي تحصيل باشد. مقصد بعدي، دانشگاه اوترخت بود كه رونتگن در آزمون ورودي شفاهي آن شركت كرد. متأسفانه، استاد مصاحبهكننده، همان استادي بود كه كاريكاتورش منجر به اخراج رونتگن شد. درنهايت ويلهلم از ورود به دانشگاه هم باز ماند.
دانشگاه زوريخ، محل شكوفايي استعدادهاي جستوجوگري رونتگن بود
ويلهلم در ۲۰ سالگي اخباري از يك دانشگاه سوئيسي در زوريخ دريافت كرد كه بدون نياز به ديپلم، اجازهي تحصيل به افراد علاقهمند ميداد. او با مشورت با والدين و بر اثر تشويق آنها تصميم به رفتن به زوريخ گرفت. بخش متخصص و مكانيكي دانشگاه پليتكنيك زوريخ، مقصد جديد دانشجوي آلماني بود. رونتگن از شركت در دورههاي متخصص لذت ميبرد و با بازگشتن به محيط آكادميك، نيازهاي خود را به مطالعهي بيشتر رفع ميكرد. او حتي ساعتهاي اضافه در دانشكده ميماند و بازديدي هم از بخشهاي ديگر دانشگاه زوريخ داشت.
دانشكدهي متخصص اوترخت
زمان تحصيل و زندگي در زوريخ، علاوهبر مطالعه و تحقيقات علمي به گشتوگذار در كوههاي اطراف نيز ميگذشت. رونتگن علاقهي شديدي به ماجراجويي داشت و هيچگاه از كشف ناشناختهها خسته نميشد. همان سفرهاي اطراف شهر باعث آشنايي او با آنا برتا، دختر صاحب يك مهمانخانه شد كه بعدها با او ازدواج كرد. آشنايي با برتا، انگيزهي تحصيل را در ويلهلم افزايش داده بود و توانست بهترين نمرات را در دروس دانشگاهي كسب كند. ويلهلم درنهايت در ۶ اوت سال ۱۸۶۸ مدرك مهندسي مكانيك خود را از دانشگاه زوريخ دريافت كرد.
رونتگن پس از فارغالتحصيلي باز هم در دانشگاه زوريخ ماند تا مطالعات خود را گسترش دهد. او در سالهاي بعدي با مردي آشنا شد كه استعدادهاي نهفتهاش در علوم ديگر را كشف و شكوفا كرد. آگست كونت استاد جديد رونتگن بود كه بهعنوان محقق تجربي و انديشه متخصصينيهپرداز فيزيك مشهور آن سالها شناخته ميشود. رونتگن در برخي از كلاسهاي كونت شركت ميكرد و اولين پايههاي انديشه متخصصينيهپردازي فيزيك را نزد او آموخت.
دانشگاه اوترخت
تحصيل دركنار كونت، عموما با تمركز روي مطالعات گازها ادامه يافت. رونتگن تحت مشورتهاي استاد جديد، پاياننامهاي با موضع مطالعات گازها نوشت كه در سال ۱۸۶۹ منجر به دريافت مدرك دكتراي فلسفه از دانشگاه زوريخ شد. كونت كه استعدادهاي رونتگن را بهخوبي درك كرده بود، پيشنهاد دستياري در مطالعات فيزيك را به او داد. دانشمند جوان آلماني دعوت استادش را پذيرفت و مطالعات پيشرفتهاي روي گازها انجام داد. همين تحقيقات او را به دانشمندي مشاهدهگر در زمينهي فيزيك تبديل كرد.
بازگشت به آلمان و تدريس در دانشگاه
كونت در سال ۱۸۷۰ به كرسي استادي فيزيك در دانشگاه جوليوس ماكسيميليانس دانشگاه وورتسبورگ آلمان دعوت شد. او از دانشجوي بااستعدادش، يعني رونتگن هم دعوت كرد تا همراهش به آلمان برود. ارتباط كونت و رونتگن تا آن زمان بهقدري نزديك بود كه كونت تنها در صورت دعوت از رونتگن حاضر به تدريس در دانشگاه شد.
دانشگاه زوريخ
رونتگن به همراه استاد و نامزدش به آلمان بازگشت و زندگي جديدي را در آنجا شروع كرد. او ابتدا در آپلدورن با برتا ازدواج كرد و براي ادامهي زندگي و تحصيل به وورتسبورگ رفت. اولين شغل ويلهلم در آلمان، تدريس در دانشكدهي فيزيك دانشگاه ماكسيميليانس بود.
بازگشت به آلمان با فرصتهاي تدريس و تحقيق جديد همراه بود
با وجود شرايط مناسب زندگي، دانشگاه جديد آنطور كه بايد و شايد براي رونتگن و استادش مناسب نبود. آنها كه در ابتدا از سفر به آلمان پشيمان شده بودند، در سال ۱۸۷۲ پيشنهادي بهتر و اين بار در دانشگاه كايزر ويلهلم استراسبورگ دريافت كردند. كونت، ويلهلم و برتا با قبول پيشنهاد به آلزاس لورن رفتند و رونتگن در آنجا علاوهبر تدريس، مطالعات براي دريافت مدرك استادي خصوصي را شروع كرد.
مدرك استادي خصوصي در آن سالها مسيري بود كه دارندگان مدرك دكترا بايد براي كسب كرسيهاي تدريس با حقوق مناسب طي ميكردند. آزمون نهايي رونتگن در ۱۳ مارس ۱۸۷۴ انجام شد و او با پاسخهايي دقيق به هيئت مصاحبهكننده، توانست مدرك مورد انديشه متخصصين را دريافت كند. چنين مدركي بهتنهايي براي كسب درآمد او كافي نبود، اما بهعنوان مجوزي محسوب ميشد تا از شاگردان خصوصي هزينه دريافت كند يا بهعنوان استاديار با دريافت حقوق مشغول به كار شود.
رونتگن در جواني
پيدا كردن موقعيت تدريس در آن زمان عموما سالها زمان ميبرد، اما رونتگن خوششانس بود و اولين پيشنهاد پس از يك سال به او ارائه شد. آكادمي كشاوري اشتوتگارت در وورتمبرگ، اولين مركز عالي بود كه پيشنهاد كار را به رونتگن ارائه كرد. آنها موقعيت استاد تمامي را در رشتههاي فيزيك و رياضي به رونتگن پيشنهاد دادند. او پيشنهاد را پذيرفت تا شغلي با درآمد مناسب در شهري جديد در آلمان تجربه كند. البته قبول اين پيشنهاد منجر به ترك دوستان و خانواده و همچنين استاد قديمي، كونت هم شد.
تدريس در دانشگاه جديد براي رونتگن بهمعناي كسب حق شهروندي آلمان بود؛ هرچند وضعيت زندگي و محل قامت او و برتا در وورتمبرگ آنچنان مناسب نبود. خانهاي يكخوابه با امكانات اوليهي زندگي به او و همسرش داده شد كه قطعا به خوبي محل زندگي قبلي نبود. اين شرايط تنها يك سالونيم ادامه داشت و بار ديگر كونت با پيشنهادي عالي با رونتگن تماس گرفت. او كرسي تدريس فيزيك انديشه متخصصيني را در دانشگاه محل فعاليتش ايجاد كرده و ويلهلم را بهعنوان استاد پيشنهاد داده بود. درنهايت رونتگن و همسرش در يكم اكتبر سال ۱۸۷۶ به استراسبورگ بازگشتند.
دوران طلايي تحقيقات
بازگشت به استراسبورگ و خلاصي از شرايط نامناسب وورتمبرگ، فرصتهاي عالي زيادي براي رونتگن ايجاد كرد. او فرصت داشت تا علاوهبر ادامه دادن تحقيقات انديشه متخصصيني فيزيكي، تجربهي تدريسش را نيز تقويت كند. ويلهلم در آن دوران ۱۵ مقالهي مهم چاپ كرد و بهعنوان ستارهاي در حال طلوع در حوزهي تخصصياش شناخته شد. در ادامه او موقعيت استاد تمامي را در گيسن دريافت كرد كه به پيشنهاد اساتيد بزرگي همون هلمولتز، كِيرشوهف و كونت ارائه شده بود.
يكي از آزمايشگاههاي رونتگن
ويلهلم در يكم آوريل سال ۱۸۷۹ براي تدريس به دانشگاه ليبيگ گيسن رفت. آزمايشگاههاي اوليهي او در گيسن در ساختمانهايي كوچك بودند، اما از رونتگن خواسته شد تا دپارتماني جديد براي خود طراحي كند. دپارتماني كه تا زمستان ۱۸۸۰ براي تحقيقاتش آماده شد.
تحقيق روي اشعههاي كاتدي، پايهگذار كشف اشغهي ايكس بود
خصوصيات گوناگون مواد كريستالي زمينهي بعدي تحقيقات رونتگن بود كه در گيسن به آن ميپرداخت. با وجود اينكه تحقيقات و مطالعه با روند خوبي براي دانشمند آلماني پيش ميرفت، او در زندگي شخصي با چالشهاي روبهرو بود و شرايط مناسبي نداشت. ابتدا مادرش در سال ۱۸۸۰ و سپس پدر در سال ۱۸۸۴ از دنيا رفتند. او و همسرش فرزندي را نيز به دنيا نياوردند و رونتگن درنهايت سرپرستي برادرزادهي ۶ سالهي برتا را پذيرفت.
رونتگن در زمان مطالعه و تدريس در دانشگاه گيسن، ۱۸ مقاله چاپ كرد. همين دستاورد باعث شد كه او بهعنوان دانشمندي بزرگ در منطقه شناخته شود كه به پيشنهاد استادي فيزيك و مديريت دانشكدهي فيزيك جديد دانشگاه وورسبورگ منجر شد. البته دانشگاههاي اوترخت و ينا هم پيشنهاداتي به رونتگن ارائه كردند كه با پاسخ منفي روبهرو شدند.
پيشنهاد دانشگاه وورسبورگ باعث شد كه ويلهلم و خانواده در يكم اكتبر سال ۱۸۸۸ به آن شهر بازگردند. دانشكدهي جديد فيزيك، منتظر استاد و مدير حرفهاي خود بود و سالها بعد به افتخار او به دانشكدهي رونتگن تغيير نام داد. طراحي و ساختمان دانشكده بسيار مناسب و طبق انديشه متخصصين و انتظار رونتگن بود.
رونتگن در زمان تدريس در دانشگاه وورسبورگ، ۱۷ مقالهي جديد چاپ كرد كه تعدادي از مهمترين نمونههاي عمرش هم در ميان آنها بودند. فعاليتهاي علمي او باعث شد تا در پيشرفت علمي بزرگي در زندگياش صورت بگيرد و پيشنهاد مديريت دانشگاه ماكسيمليانس در ترم تحصيلي ۱۸۹۵-۱۸۹۴ به او ارائه شد.
در ماههاي پاياني سال ۱۸۹۵، تحقيقات دانشمندان روي خصوصيات اشعههاي كاتدي به اوج رسيده بود و نتايج متفاوت و پيچيدهاي بههمراه داشت. ويلهلم هم به تحقيقات پيرامون اين اشعههاي جديد و مرموز علاقهمند شد و بخشي از زمان خود را به آنها اختصاص داد. پيش از او دانشمنداني همچون هيتورف، كروكس هرتز و لنارد، تحقيقاتي پيرامون اشعهها انجام داده بودند.
جذابيت تحقيقات پيرامون اشعههاي ناشناخته بهقدري براي ويلهلم بالا بود كه او روزها و شبها را به مطالعه و تحقيق اختصاص ميداد. مرحلهي اول تحقيقات حرفهاي، فراهم كردن دستگاهي مناسب براي تحقيقات پيرامون اشعههاي كاتدي بود. دستگاه ويلهلم متشكل از يك سيمپيج القايي بود كه براي اولينبار توسط دانشمند بزرگ رومكورف معرفي شد. سيمپيچ به يك قطعكنندهي الكتريكي طراحيشده توسط مرسل دپرز متصل ميشد كه تخليهي انرژي با شدت بالا را به همراه داشت.
ويلهلم در ادامهي تحقيقات براي ساخت دستگاه، لولههاي آزمايشگاهي هيتورف كروكس و همچنين لنارد را نيز در مقاومتهاي گوناگون تهيه كرد. مدل لنارد، يك لولهي اشعهي كاتدي شيشهاي گرد بود كه يك روزنهي كوچك پوشيدهشده از آلومينيم داشت. اشعههاي كاتدي از همين روزنه تابيده ميشدند. لولههاي مدل هيتورف كروكس چنين روزنهاي نداشتند، اما يك منطقهي هدف شيشهاي براي آنها در انديشه متخصصين گرفته شده بود. ويلهلم يك پمپ خلأ هم در تجهيزات خود داشت كه براي تخليهي لولهها پيش از انجام آزمايش و بهمنظور افزايش بازدهي استفاده ميشد. او درنهايت با تركيب همهي اين قطعات و تجهيزات، آزمايشهاي خود را بهصورت رسمي شروع كرد.
كشف بزرگ
اتفاق بزرگ در تاريخ زندگي و تحقيقات رونتگن در ۸ نوامبر سال ۱۸۹۵ رخ داد. رونتگن در حال آزمايش براي مطالعه يافتههاي پيشين لنارد بود. او از يك لولهي لنارد با خروجي كم استفاده ميكرد كه درون مقوا و ورقههاي نازك قلعي قرار داشت. چنين پوششي براي جلوگيري از نفوذ هرگونه نور مرئي استفاده شده بود. يك صفحهي مقوايي كوچك با پوشش پلاتينوسيانيد باريوم استفاده شد كه در نزديكي لوله قرار گرفت. پس از بمباران با اشعههاي كاتدي، اين صفحه اثرات فلئورسنتي از خود نشان داد.
طرحي از داستان كشف اشعهي ايكس
ذهن تجربهگر رونتگن باعث شد كه آزمايش را مجددا تكرار كند. او ميخواست نتيجهي بهدستآمده را با لولههاي كاملا شيشهاي هيتورف كروكس و با قدرت بالاتر مطالعه كند. او لولههاي بزرگتر را انتخاب و آنها را پس از قرار دادن در پوشش مقوايي به سيمپيچ رومكورف متصل كرد. سپس اتاق را تاريك كرد و جريان مورد انديشه متخصصين را از لوله عبور داد. ويلهلم ابتدا از عدم عبور هرگونه نور مرئي مطمئن شد و اثر فلئورسنتي را در تجهيزات جديد هم مشاهده كرد.
رونتگن تا مدتها كشف خود را باور نميكرد و آن را منطقي نميدانست
كشف بزرگ رونتگن در رخدادي تقريبا اتفاقي در جريان آزمايشها صورت گرفت. او پس از آزمايش دوم قصد داشت تا جريان لوله را قطع كند و براي مرحلهي بعدي آزمايش آماده شود. در همين حين يك اشعهي نور كمرنگ از ميزي كمي دورتر از محل آزمايش مشاهده شد. اين نور توجه ويلهلم را به خود جلب كرد و منجر شد تا او جريان داخل لوله را افزايش دهد.
رونتگن با افزايش انرژي لوله، ابري محو از نور سبز را مشاهده كرد كه با نوسان تخليهي سيمپيچ، تغيير ميكرد. او كبريتي روشن كرد تا منبع نور را پيدا كند و متوجه شد كه نورها از يك صفحهي پوشيدهشده با پلاتيناسيانيد باريوم ساطع ميشوند. رونتگن ارسال جريان به لوله را ادامه داد و در اثر آن، نور فلئورسنتي را نيز جابهجا كرد. او ميدانست كه اشعههاي كاتدي هيچگاه تا چنين مسافتي حركت نميكنند و مشاهدههاي جديد، موجب تعجب و شگفتياش شد.
اولين عكسهاي اشعهي ايكس كه توسط رونتگن ثبت شد. چپ (برتا) راست (كاليكر)
دانشمند آلماني تحقيقات خود را ادامه داد، چون يافتهها و نتايج آزمايشهايش با خصوصيات شناختهشده از اشعههاي كاتدي همخواني نداشتند. او آزمايش را با مواد و قطعات گوناگون دربرابر لولهي اشعهي كاتدي ادامه داد تا اينكه به كشفي تاريخي رسيد. استفاده از يك مادهي خاص باعث شد كه رونتگن سايهاي از استخوانهاي دستش مشاهده كند. او با شگفتي فرياد زد: «غيرممكن است.» رونتگن بهسختي ميتوانست آنچه كه ديده است را باور كند. همين لحظه، زماني بود كه رونتگن متوجه كشفي مهم شد. تصاويري كه ديده بود، بر اثر اشعههاي شناختهشدهي كاتدي نبودند و او نام اشعهي X را براي آنها انتخاب كرد.
رونتگن در روزهاي پس از آزمايش تاريخي، همهي وقت خود را به مطالعه اشعههاي جديد اختصاص داد. مواد و قطعات گوناگون همچون وزنه، گلولهي تفنگ، قطبنما، سيمپيچ، انواع چوب و كاغذ و شيشه و بسياري مواد ديگر توسط او آزمايش شدند. آزمايشهاي تكميلي تا هفتهها ادامه يافت و رونتگن متوجه شد كه اشعهها ميتوانند از موادي همچون مقوا، چوب، پارچه و حتي جزوه رايگان ضخيم هم عبور كنند. درمقابل، موادي همچون مس، آهن و ديگر فلزات دربرابر اشعههاي ناشناختهي رونتگن مقاومت ميكردند. او همچنين متوجه شد كه اشعهها از گوشت و پوست رد ميشوند، اما استخوان دربرابر آنها مقاومت ميكند.
شگفتي از كشف جديد و تلاش براي درك ناشناختههاي بيشتر، بهقدري ويلهلم را به خود مشغول كرده بود كه او حتي خواب مناسب هم نداشت. درواقع كاشف اشعهي ايكس در همان آزمايشگاهش ميخوابيد و حتي زمان كافي براي غذا خوردن نداشت. برتا از رفتارهاي عجيب همسرش ناراحت بود و دليل اين همه تمركز روي كار را از او جويا شد. ويلهلم، برتا را به آزمايشگاه اتاق تاريك خود برد و جزئيات يافتههاي جديد را برايش شرح داد. بهعلاوه او عكس دست برتا را نيز با اشعهي ايكس ثبت كرد و بدين ترتيب، اولين نفر از كشف بزرگ رونتگن مطلع شد.
طرحي از معرفي اشعهي ايكس توسط رونتگن
كشف رونتگن بهقدري عجيب بود كه او حتي به عقل و دانش خودش شك كرد. با وجود صحت آزمايشهاي متعدد، او هنوز براي عمومي كردن يافتههايش آماده نبود. حتي دستياران آزمايشگاه نيز از يافتههاي جديد خبر نداشتند. ويلهلم آزمايشهاي خود را به دفعات تكرار و در همهي آنها نتايج تكراري و مشابه دريافت كرد. آزمايشها بهروشني نشان ميدادند كه دستگاه و يافتههاي رونتگن صحيح هستند.
در مراسم معرفي كشف جديد، اشعه بهنام رونتگن نامگذاري شد
ويلهلم رونتگن درنهايت در ۲۸ دسامبر سال ۱۸۹۵ نتايج آزمايشهايش را تأييد و مقالهي مشهور «نوع جديدي از اشعهها» را به انجمن پزشكي و فيزيك وورسبورگ ارائه كرد. در مقالهي مذكور به ۱۷ مشخصه اشاره شده بود كه خصوصيات اشعههاي جديد را شرح ميدادند. مطالعه نهايي مقاله به ماه ژانويه موكول شد. در اين مدت رونتگن قصد داشت پيش از ارائهي عمومي مقاله، هم انديشي ها دوستان و آشنايان دانشمند خود را جويا شود تا هيچگونه اشتباهي در آن رخ نداده باشد. نامههاي متعددي شامل مقالهي مذكور به دوستان دانشمند رونتگن ارسال شدند و درنهايت، تأييد آنها نشاندهندهي موفقيت دانشمند آلماني بود كه به انتشار عمومي خبر و مقاله انجاميد.
در ۲۳ ژانويهي سال ۱۸۹۶، رونتگن سخنراني عمومي را با موضوع كشف اشعههاي جديد در وورسبورگ انجام داد. اخبار يافتههاي او، موجي جديد در سرتاسر جهان ايجاد كرده بود. همه از اينكه ويلهلم استخوانهايش را از پشت پوست مشاهده كرده بود، متعجب بودند. همهي حضار منتظر رونمايي رونتگن از اشعههاي جديد بودند. اساتيد، مقامات بلندپايه، نيروهاي ارتش، دانشجوها و پزشكان بيشماري در آن جلسه بودند و همگي به تحسين يافتههاي رونتگن پرداختند.
طرحي از تصويربرداري اشعهي ايكس توسط رونتگن
وقتي رونتگن دربارهي اشعههاي جديد صحبت ميكرد، حرفهايش بيشتر شبيه به جادو بود. هيچكس در ابتدا باور نميكرد كه او چنين دستاوردي داشته باشد. البته دانشمند آلماني با ثبت تصويري از يكي از حضار، دكتر فون كاليكر، همهي شبهات را دربارهي كشف جديدش از بين برد. افراد حاضر در جلسه متعجب بودند و در همان رويداد، كاليكر مشهور، اشعهها را به نام خود رونتگن نامگذاري كرد. او ميگفت كه در دوران ۴۸ سالهي عضويت در انجمن، چنين پديدهاي نديده است و اين تحسين، بسيار براي رونتگن باارزش بود.
رونتگن در ژانويهي ۱۸۹۶ به كاخ كايزر ويلهلم دعوت شد تا يافتهي جديدش را براي او به نمايش بگذارد. او نشان و مدال افتخار را در همان جلسه از پادشاه پروس دريافت كرد. پس از آن جوايز و افتخارات متعدد از مؤسسههاي علمي سرتاسر جهان به وورسبورگ و براي اهدا به رونتگن، ارسال شدند. جوايز او درنهايت به اولين نوبل فيزيك در سال ۱۹۰۱ ختم شد. نكتهي جالب توجه اينكه رونتگن در جريان دريافت جايزهي نوبل، سخنراني انجام نداد. او شخصيتي خاص داشت و هيچگاه از قرار گرفتن در مركز توجه استقبال نميكرد.
دانشمند آلماني كاشف اشعهي ايكس هميشه از اجتماع دوري ميكرد، اما روزنامههاي متعدد تمايل داشتند تا با او دربارهي اشعههاي جديد مصاحبه كنند؛ اشعههايي كه از انديشه متخصصين آنها «نفوذكننده به همهچيز» نامگذاري شده بودند. در آن سالها، جنگ بوئر دوم، صفحهي اول همهي روزنامهها را به خود اختصاص ميداد، اما كشف رونتگن هم چنان اهميتي داشت كه بخشي از درگيري ذهني روزنامهنگاران بود.
رونتگن در جريان يكي از مصاحبهها پاسخهاي جالبي داد كه باز هم نشاندهندهي شخصيت متواضع و خاص اين دانشمند بود. او ابتدا گفته بود كه اشعهها نور نيستند، چون قابليت بازتاب يا شكستن ندارند. از طرفي، الكتريسيته هم نيستند. وقتي روزنامهنگار از رونتگن پرسيد: «پس اشعهها چه هستند؟»، او با تواضع پاسخ داد: «نميدانم».
اولين عكسبرداريهاي اشعهي ايكس (بدون رعايت موارد ايمني امروزي)
هر دستاورد و انقلاب بزرگ علمي در تاريخ، با انتقادهايي هم روبهرو ميشود و اين روند براي اشعههاي كشفشده توسط رونتگن نيز رخ داد. صدها مقاله در ژورنالهاي تخصصي سرتاسر جهان چاپ شدند و فرايند تصويربرداري با اشعههاي رونتگن را شرح دادند. باوجوداين، هنوز عموم مردم علاقهاي به ثبت عكس از درون بدن خود نداشتند و رسانهها هم بعضا با اين روند همراه ميشدند.
رونتگن بدون توجه به اخبار و حواشي، تنها به متخصصدهاي كشفش فكر ميكرد
ويلهلم رونتگن هيچ واكنش خاصي به انتقادها يا حتي تحسينها دربارهي اختراع خود نداشت. بهانديشه متخصصين ميرسيد كه او هيچيك از توجهات را نميپسندد. او تنها به دستاوردش فكر ميكرد كه ميتوانست كمك زيادي به بشر بكند. او در تمام طول عمر همين روحيهي تواضع را حفظ كرده بود و حتي هيچگاه بهدنبال ثبت حق اختراع براي دستگاهش نرفت. درنهايت رونتگن مسيرش را نيز بهمرور از اشعهي ايكس تغيير داد و به مطالعه در بخشهاي ديگر علم پرداخت.
سالهاي پاياني و مرگ
موفقيتهاي پيدرپي رونتگن باعث شد كه دولت باواريا كرسي تدريس فيزيك را دركنار مديريت مؤسسهي علوم فيزيكي دانشگاه لودويگ ماكسيميليانس مونيخ به او پيشنهاد دهد. ويلهلم به پيشنهاد افتخارآميز دولت پاسخ مثبت داد و در سال ۱۹۰۰ به مونيخ رفت. او در آن سالها به استادي مشهور تبديل شده بود و دركنار نظارت بر عملكرد دپارتمان فيزيك، يادگيري را هم در برنامههاي خود داشت. تدريس در دانشگاه تا سال ۱۹۱۹ و مرگ برتا ادامه داشت.
رونتگن پس از مرگ همسرش، خود را از فعاليت در دانشگاه مونيخ بازنشسته كرد. دوران پس از جنگ جهاني اول هم براي او و هم ديگر آلمانيها دشواريهاي بسياري داشت، اما فيزيكدان بزرگ تصميم گرفت تا خود را با مطالعه و فعاليتهاي علمي مشغول كند. او زمان زيادي را نيز به تفريح و شكار با دوستان اختصاص ميداد و درگيريهاي علمياش بسيار كمتر شده بود.
كاشف اشعهي ايكس در سالهاي پاياني زندگي به سرطان دهانهي روده مبتلا شد و شرايط اقتصادي آن سالهاي آلمان نيز او را تا مرز ورشكستگي پيش برد. ويلهلم رونتگن در ۱۰ فوريهي سال ۱۹۲۳ در ۷۸ سالگي از دنيا رفت. جسد او در گورستان خانوادگي در گيسن و دركنار همسر و والدينش دفن شد.
محل دفن ويلهلم رونتگن
رونتگن يك سخنراني مشهور در مراسم رياست دانشگاه دارد كه جنبههاي اصلي شخصيت او را نشان ميدهد. او در اين سخنراني گفته بود:
دانشمند بايد احتمال نزديك به واقعيت بدهد كه كارها و دستاوردهايش بهسرعت توسط ديگران جايگزين يا بهينهسازي شوند. اين احتمال وجود دارد كه نتايج جديد دقيقتر باشند و زماني يادگار زندگي و كارهاي او بهطور كامل از بين بروند.
مدال رامفورد اهداشده به رونتگن
كشف و انديشه متخصصينيههاي رونتگن پس از مرگش بهصورت جهاني توسعه يافتند و اساتيد و دانشمندان متعدد از آنها در هدف تحقيقات بيشتر استفاده كردند. پزشكان از اشعهي ايكس براي شناسايي استخوانهاي شكسته استفاده كردند. در ميان آنها، تنها ارتوپدها از تصويربرداري ايكس استفاده نميكردند، بلكه دندانپزشكان هم تصويربرداري دنداني با استفاده از فناوري جديد را عملياتي كردند. بهعلاوه، در حوزههاي ديگر همچون ابزارهاي امنيتي نيز از دستاوردهاي اين دانشمند بزرگ استفاده شد.
همانطور كه گفته شد، رونتگن در مسير فعاليت، جوايز و افتخارات متعددي بهخاطر كشف بزرگش دريافت كرد. از ميان آنها، جايزهي نوبل اهميت بالايي داشت كه در سال ۱۹۰۱ به او اهدا شد. از مدالهاي ديگر ميتوان به رامفورد از انجمن سلطنتي علوم بريتانيا، اليوت كرسن از مؤسسهي علمي فرانكلين، جايزهي بوگمارتر از آكادمي وين، مدال بارنارد از دانشگاه كلمبيا و مدال هلمهولتز اشاره كرد. در سال ۱۸۹۶، مدرك دكتراي افتخاري پزشكي از دانشگاه وورسبورگ به رونتگن اهدا شد.
در سال ۲۰۰۴، عنصر ۱۱۱ جدول تناوبي به افتخار اين دانشمند بزرگ، رونتگنيم نام نهاده شد. واحد رونتگن براي اندازهگيري تابش اشعهي ايكس و گاما، ديگر نامگذاري است كه به افتخار دانشمند بزرگ آلماني انجام شد.
هم انديشي ها