عجايب جنگ جهاني دوم؛ از توپ گوستاو تا زيردريايي سوركوف
اگر نگاهي به تاريخ جهان بيندازيم با جنگهاي بيشماري روبهرو خواهيم شد؛ جنگهايي كه اگر اتفاق نميافتادند يا نتيجه نبردها تغيير مييافت، سرنوشت بشر تغيير داده ميشد و در دنياي متفاوتي زندگي ميكرديم. بشر همواره بهدنبال سلطهگري بر انسانها و اراضي خارج از قلمروي خود بوده است و حتي پيشرفت علم نيز نتوانست افساري براي جهانخواهي فرمانروايان بسازد.
درواقع علم در رسيدن فرمانروايان به اهدافشان سرعت نيز بخشيده است. زمانيكه مغولها به جنگ با خوارزمشاهيان پرداختند، ديوارهاي بلند شهرهاي خوارزمشاهيان مانند سدي در برابر مغولها ايستادگي كردند؛ اما علم توليد منجنيق توانست به سپاه مغولها براي فتح شهرهاي آن زمان كمك فراواني كند.
منجنيقها دستگاههايي براي پرتاب سنگهاي بزرگ به دژها و ديوارهاي بلند بودند تا فتح شهري مستحكم، امكانپذير شود. اين دستگاهها به حالتي بودند كه امكان جداسازي قطعات آنها براي حمل سادهتر وجود داشت و هنگام استفاده از آنها، افرادي يادگيريديده شروع به نصب و راهاندازي منجنيقها ميكردند؛ اما استفاده از منجنيقها به افرادي باهوش در زمينه رياضي نياز داشت تا مختصات دقيق براي پرتاب سنگها را مطالعه كنند.
درواقع فتح شهرهاي بزرگ توسط مغولها با استفاده از علوم و فنون مختلف نيز صورت ميگرفت و تنها در استفاده از ارتشي بزرگ يا تكنيك و تاكتيكهاي نظامي خلاصه نميشد. در حقيقت اگر نگاهي به جنگها و تاريخچهي آنها بيندازيم شايد به جنگجويان دلير و فرماندهان باهوشي بربخوريم؛ اما اكتفا به نبوغ نظامي و شجاعت نيروها تنها به كاهش تعداد كشتهها ختم ميشود و براي پيروزي بايد از علم روز نيز استفاده كرد.
آنچه باعث شد سپاه هخامنشيان دنيا را به زانو درآورد برتري ايرانيان در ذوب فلزات و ساخت سلاح و ادوات جنگي برتر نسبت به دشمنانشان بود. درواقع علم ايرانيان بود كه دشمنانشان را شكست ميداد.
اگر علم به فرمانروايان در توليد تسليحات توانمند كمك نميكرد؛ شايد جنگها شكل ديگري به خود ميگرفتند
بشر جنگهاي بسياري به خود ديده است و تجربيات تلخ و شيرين فراواني دارد؛ اما بزرگترين و مهمترين جنگ صورت گرفته را ميتوان جنگ جهاني دوم دانست؛ جنگي كه بشر از هرچه داشت براي نبرد با يكديگر استفاده كرد و به مرگ بيش از ۶۰ ميليون نفر ختم شد.
در حقيقت دركنار سربازاني كه در ميدان جنگ به نبرد ميپرداختند، دانشمنداني نيز بودند كه در آزمايشگاهها بهدنبال ساخت ادوات توانمندتر و سلاحهاي قدرتمندتر براي شكست سريعتر دشمن بودند. شايد بزرگترين دستاورد دانشمندان در جنگ جهاني دوم را نيز بتوان موفقيت پروژه منهتن دانست كه به ساخت بمب اتم ختم شد.
عجايب جنگ جهاني دوم به نبردها يا فتح مناطق و سرزمينها خلاصه نميشود؛ اتفاقاتي در اين جنگ رخ داد كه زمينهساز تحولاتي بزرگ بر زندگي بشريت بودند. چندي پيش موشك فالكون ۹ اسپيسايكس با موفقيت به فضا پرتاب شد؛ اما ميدانيد اگر جنگ جهاني دوم صورت نميگرفت، بشر به تكنولوژي ساخت موشك نميرسيد؟
ايده ساخت موشك توسط دانشمندان آلمان نازي مطرح شد و بعد از جنگ جهاني دوم توسط قدرتهاي نوظهور دنيا تكميل شد. شوروي و ايالات متحده دركنار جنگ سرد، سرمايهگذاري بسياري روي صنعت موشك و موشكسازي انجام دادند و حتي ايده ارسال انسان به فضا نيز شكل گرفت.
ساخت موشك تنها ايده رشد يافته و از عجايب جنگ جهاني دوم نبود و هزاران ايده ازجمله جنگندههايي با موتور جت عنوان شدند. در ادامه نگاهي به سلاحها و اختراعات جالب و در برخي موارد عجيب خواهيم داشت؛ اما بهتر است كمي در مورد جنگ جهاني دوم و ناگفتههاي آن صحبت كنيم.
نگاهي به تاريخچه جنگ جهاني دوم
جنگ جهاني دوم در يكم سپتامبر ۱۹۳۹ (نهم شهريور ۱۳۱۸) با حمله آلمان نازي به رهبري آدولف هيتلر به لهستان شروع شد. ارتش منسجم و سازمانديدهي آلمان نازي از تاكتيكي جنگي بهنام بليتسكريگ يا حمله برق آسا استفاده ميكرد و با استفاده از چنين تاكتيك نظامي توانست به سرعت لهستان را از پاي درآورد.
شايد بتوان از عجايب جنگ جهاني دوم تاكتيكها و تكنيكهاي ارتش نازي را عنوان كرد. بليتسكريگ درواقع پيروزي در كوتاهترين زمان ممكن تعريف شده بود و شامل ۷ مرحله ميشد:
- حمله غافلگيرانه
- استفرار نيروهاي تسليحاتي كوبنده كه در دل دشمن، ترس وارد شود
- استفاده از بمب افكنهاي شيرجه زن براي ازبينبردن فرودگاهها
- بمباران پناهگاههاي غيرنظامي براي ايجاد هرجومرج و ترس و وحشت
- ورود تانكها به مناطق جنگي
- ورود پياده نظام
- اشغال پايتخت دشمن
دنيا با اعلان جنگ آلمان نازي به لهستان، شوكه شد. با وجود اينكه فرانسه و بريتانيا به آلمان اعلان جنگ دادند؛ اما سرعت عمل پايين و اقدامات سطحي باعث شد كه لهستان سقوط كند. در سال ۱۹۴۰ آلمان نازي توانست دانمارك، نروژ، بلژيك، هلند و فرانسه را اشغال كند.
در اين بين، نيروي بريتانيا شكست سختي در نبرد دانكرك خورده بود و در حال تخليه نيروهاي خود از خاك فرانسه بود. آلمان نازي ضربات سنگيني به بريتانيا در دو نبرد بليتس و بريتين زد. اين دو نبرد را شايد بتوان از بزرگترين نبردهاي هوايي تاريخ دانست.
مقامات ارتش آلمان نازي ميخواستند با تضعيف قدرت دفاعي بريتانيا ازطريق حملات مكرر هوايي، شرايطي فراهم شود كه بتوانند نيروي پياده نظام را در خاك بريتانيا مستقر كنند. بااينحال، آلمان با وجود ضربات سنگين به بريتانيا نتوانست به اهداف خود برسد.
در ژوئن ۱۹۴۱ ارتش آلمان نازي به شوروي اعلان جنگ كرد و عملياتي بهنام بارباروسا آغاز شد. هدف آلمان نازي، پيروزي و فتح شوروي در كمترين زمان ممكن بود؛ اما آنچه فرماندهان ارتش آلمان نازي برآورد نكرده بودند، زمستان كشنده اين كشور بود. با وجود اينكه ارتش آلمان نازي انتظار داشت قبل شروع زمستان، شهرهاي شوروي را يكي پس از ديگري فتح كند؛ اما در كمال ناباوري و از عجايب جنگ جهاني دوم ارتش آلمان نازي در زمستاني سخت زمينگير شد.
آلبرت اينشتين: «من نميدانم جنگ جهاني سوم چگونه به وقوع خواهد پيوست، اما ميدانم كه مردم در جنگ جهاني چهارم با چوب و سنگ به جنگ هم ميروند!»
بااينحال، صحنه نبرد تنها كشورهاي اروپايي نبودند. در دسامبر سال ۱۹۴۱ ارتش ژاپن به آمريكا حملهاي غافلگيرانه كرد. هواپيماهاي ژاپني توانستند با حملهاي برق آسا پرل هاربر را بمباران كنند و به ناوها و كشتيهاي جنگي ايالات متحده خسارات سنگيني وارد كنند. درحاليكه ارتش ژاپن متقاعد شده بود كه نيروي دريايي آمريكا براي مدتي طولاني ناكارآمد شده است، بهدنبال فتح كشورهاي آسياي شرقي رفت؛ البته براي مدتي ميشد كه ژاپن وارد جنگ با چين شده بود.
دنيا به عمق تاريكي فرو ميرفت. ايتاليا، آلمان و ژاپن با پيوستن به يكديگر قواي متحدين را تشكيل دادند. در اين بين بريتانيا، شوروي و آمريكا نيز مجبور به اتحادي اجباري براي نبرد با متحدين شدند؛ اتحادي كه پس از شكست آلمان نازي از بين رفت.
نبردهاي گستردهاي آغاز شد كه نتيجه هر نبرد به كشته شدن سربازان و آواره شدن ميليونها نفر ختم شد. در ژوئن ۱۹۴۴ متفقين يكي از تاريخيترين نبردهاي جنگ جهاني دوم بهنام نرماندي را آغاز كردند. اين نبرد كه عمليات اورلرد نيز شناخته ميشود به آزادسازي فرانسه ختم شد. نيروهاي متفقين با پيادهسازي سربازان در كرانه نرماندي، بزرگترين عمليات آبي خاكي را رقم زدند.
در اين بين ارتش شوروي نيز از سمت شرق آلمان به پيشروي ادامه داد و توانست برلين، پايتخت آلمان را فتح كند. در مه ۱۹۴۵ آلمان نازي تسليم شد و هيتلر به گفتهي منابع تاريخي در پناهگاه خودكشي كرد.
بااينحال جنگ جهاني دوم هنوز به پايان نرسيده بود. در ۶ اوت ۱۹۴۵ ارتش آمريكا بمب اتمي را در هيروشيماي ژاپن منفجر كرد. ژاپن در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ با تلفاتي سنگين تسليم شد؛ تلفاتي كه سالها به دليل تشعشعات راديواكتيوي دو بمب اتمي ادامه داشت. از اتفاقات و عجايب جنگ جهاني دوم ميتوان به دو بمب اتمي هيروشيما و ناكازاكي اشاره كرد و كمتر كسي انتظار وقوع چنين حادثه تلخي را داشت.
جنگ جهاني دوم را ميتوان بزرگترين جنگ تاريخ بشريت از جنبههاي مختلف دانست. پهناوري ميادين نبرد اين جنگ شامل كشورهاي اروپايي، حوزهي اقيانوس آرام، حوزهي اقيانوس اطلس، چين، كشورهاي جنوب شرق آسيا، مديترانه و شمال آفريقا ميشد. گفته ميشود كه بيش از ۶۰ ميليون نفر طي جنگ جهاني دوم كشته شدند.
پايان جنگ جهاني دوم، آغازي بر ظهور دو قدرت جديد ايالات متحده و شوروي بود؛ ظهور قدرتهايي كه انتظار ميرفت به جنگي اتمي و پايان دنيا ختم شود.
ناگفتهها و عجايب جنگ جهاني دوم
ناگفتهها از عجايب جنگ جهاني دوم بسيار است و اتفاقاتي وجود دارد كه شايد كمتر كسي در مورد آنها اطلاعاتي داشته باشد. ميخواهيم به برخي از آنها بپردازيم.
- از پسراني كه در سال ۱۹۲۳ در شوروي به دنيا آمده بودند، تنها ۲۰ درصد از جنگ جهاني دوم جان سالم به در بردند.
- نيروهاي متفقين بين سالهاي ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بيش از ۳/۴ ميليون تن بمب بر سر نيروهاي متحدين ريختند.
- بزرگترين دختر شاه جرج چهارم بريتانيا، اليزابت بهعنوان مكانيك و راننده در جنگ جهاني دوم خدمت كرد. وي بعدها به حكومت رسيد و هماكنون بهعنوان ملكه بريتانيا شناخته ميشود.
- تعداد تلفات نظامي و غيرنظامي شوروي در نبرد استالينگراد از مجموع تلفات آمريكا و بريتانيا در كل جنگ جهاني دوم بيشتر بود.
- از عجايب جنگ جهاني دوم شايد بتوان واكنش جالب ارتش آمريكا به استفاده از نام خوراكي لذتبخش همبرگر اشاره كرد. ارتش آمريكا به دليل اينكه همبرگر شبيه به كلمات آلماني بود، نام ديگري (استيك آزادي يا Liberty Steak) براي آن انتخاب كرده بودند.
- زمانيكه ژاپن به پرل هاربر حمله كرد، مخفف نام نيروي دريايي ايالات متحده CINCUS بود كه Sink us (ما را غرق كنيد) تلفظ ميشد. نام قطار شخصي هيتلر نيز Amerika بود و لشكر چهل و پنجم پياده نظام ايالات متحده سمبلي از سواستيكا يا صليب شكسته روي شانه خود حمل ميكردند. جالب است بدانيد هرسه اين موارد در جنگ جهاني دوم تغيير داده شده يا حذف شدند.
- بيش از ۲۰ هزار بمب افكن نيروهاي متفقين در جنگ جهاني دوم سقوط كرده و منهدم شدند.
- هيتلر ۸۴ نفر از ژنرالهاي خود را كشت. از عجايب جنگ جهاني دوم ميتوان به شكاك بودن هيتلر اشاره كرد. دليل هيتلر براي انجام چنين كاري دست داشتن ژنرالها براي سوءقصد عليه وي بود.
- هنري فورد و هيتلر رفاقتي صميمي داشتند. روي ميز هر يك عكسي بود كه از ملاقات با يكديگر به ثبت رسانده بودند.
- زمانيكه نيروهاي متفقين به رود راين رسيدند، پيروزي عقب راندن و شكست نيروهاي آلمان نازي را با ادرار در رود راين جشن گرفتند.
- به ازاي هر سربازي كه در جنگ جهاني دوم كشته شد، سه يا چهار سرباز زخمي شدند. درواقع از عجايب جنگ جهاني دوم ميتوان به تلفات سنگين آن اشاره كرد؛ به نحوي كه گفته ميشود بيش از نيمي از گشتهشدگان را غيرنظاميان تشكيل ميدادند.
- ويليام پاتريك هيتلر، پسر برادر ناتني آدولف هيتلر در ارتش ايالات متحده خدمت كرد و عليه نيروهاي آلمان نازي جنگيد.
- در جنگ جهاني دوم، بزرگترين حلقه جاسوسي ارتش ژاپن در مكزيك قرار داشت. درحاليكه انتظار ميرفت ژاپنيها گروههاي جاسوسي بزرگي را در دل خاك آمريكا تأسيس كنند؛ اما از عجايب جنگ جهاني دوم ميتوان به هدايت جاسوسان ژاپني از خارج از خاك ايالات متحده اشاره كرد.
- اولين بمب نيروهاي متفقين در برلين به باغ وحش آن برخورد كرد و موجب كشته شدن تنها فيل اين باغ وحش شد.
- خلبان ژاپني، هيرويوشي نيشيزاوا بيش از ۸۰ هواپيماي آمريكايي را نابود كرد.
- تنها ۱۵ درصد از اسيران آلماني توانستند از زندانهاي شوروي جان سالم به در ببرند.
- تعداد كشتهشدگان چيني به دست ژاپنيها در جنگ جهاني دوم از تعداد يهوديان كشتهشده به دست سربازان آلمان نازي بيشتر بود.
- نيلر بور، فيزيكدان برجستهي دانماركي بود. هيتلر ميخواست از دانش بور براي توليد بمب اتمي استفاده كند؛ اما بور پس از حمله آلمان به دانمارك از خانه خود فرار كرد. جالب است بدانيد بور پس از فرار دوباره به خانه بازگشت تا بطري پر از آب سنگين بردارد.
- زيردريايي U 120 آلمان نازي به دليل نقص متخصص در سرويس بهداشتي، غرق شد.
- اولين گروه از نيروهاي متحدين كه در نبرد نرماندي دستگير شدند، كرهاي بودند. ژاپنيها آنها را وادار كرده بودند كه برايشان بجنگند. كرهايها به دست روسها اسير شدند و روسها از آنها بهعنوان سرباز براي نبرد با آلمان نازي استفاده كردند. پس از اسارت به دست سربازان آلمان نازي، اين بار كرهايها براي نبرد در برابر نيروهاي متفقين به خدمت گرفته شدند.
- سلام نازيها براساس سلام فاشيستهاي ايتاليايي طراحي شده بود. جالب است بدانيد سلام فاشيستهاي ايتاليايي نيز درواقع تداعيگر نوعي سلام نظامي در زمان روم باستان بود.
- يك سوم از ژنرالهاي آلماني در حملات هوايي متفقين كشته شدند.
- در صورتي كه آمريكا ميخواست سومين بمب اتم را به ژاپن بزند، توكيو ميزبان بمب اتم بعدي ميشد.
عجايب جنگ جهاني دوم ؛ سلاحها و تجهيزات نظامي
در جنگ جهاني دوم اسلحه و تجهيزات مختلف نظامي به چالش كشيده شد و پيروز واقعي برخي نبردها را ميتوان فناوري پيشرفتهي آلمان نازي دانست. بااينحال سلاح، اختراعات، ادوات جنگي و موارد ديگري نيز در طول جنگ جهاني دوم استفاده شد كه ديوانهوار بهانديشه متخصصين ميرسند. قصد داريم دركنار معرفي برترين ادوات جنگي در جنگ جهاني دوم، نگاهي نيز به تسليحاتي اندازيم كه از عجايب جنگ جهاني دوم محسوب ميشوند.
سگهاي انتحاري
شايد بتوان از عجايب جنگ جهاني دوم استفاده از حيوانات در حملات نظامي دانست. در سال ۱۹۴۲ نيروي پيادهنظام آلمان نازي با استفاده از تانكهاي مدرن پانزر به روسيه حمله كرد. ارتش روسيه از سال ۱۹۲۴ ميشد كه از سگهايي يادگيريديده در لشگرهاي خود استفاده ميكرد كه عمده وظيفه آنها ازبينبردن نيروي پياده نظام دشمن بود.
فرماندهان روسي براي ازبينبردن تانكها نيز از سگها استفاده ميكردند. سگها را گرسنه نگه ميداشتند و غذاها را در محفظهاي زير تانك قرار ميدادند. سگها نيز با يافتن محفظه به غذاها دسترسي پيدا ميكردند. در ميدان نبرد به سگها مواد منفجره وصل ميشد و زمانيكه سگ به زير تانكهاي آلماني براي يافتن غذا ميرفت، چاشني مواد منفجره فعال و تانك منهدم ميشد.
بااينحال در بسياري از موارد، عمليات با موفقيت انجام نميشد؛ زيرا سگها با نيافتن غذا به مربي خود باز ميگشتند و سربازان روس مجبور به شليك به سگ ميشدند.
هويتزر گوستاو (بزرگترين توپ جنگي كه دنيا به خود ديد)
زمانيكه هيتلر به فكر حمله و تسخير فرانسه بود از دانشمندان نظامي خود خواست سلاحي بسازند كه بهراحتي استحكامات بتني نيروهاي فرانسوي را در هم بكوبد. پاسخ دانشمندان آلماني نيز توپ ۸۰ سانتيمتري هويتزر گوستاو بود.
گوستاو بزرگترين توپ جنگي است كه تاكنون به دست بشر ساخته شده و وزني بالغ بر ۱،۳۵۰ تن داشت. هر گلولهي اين توپ به وزن ۷/۱ تن ميرسيد و قادر به پرتاب توپ تا فاصلهي ۳۸ كيلومتر بود. وزن لولهي توپ گوستاو بهتنهايي به ۴۰۰ تن ميرسيد. بااينحال، ارتش آلمان نازي تنها يك بار از اين توپ استفاده كرد.
آلمان نازي براي درهم كوبيدن دژ مستحكم سواستوپول از گوستاو استفاده كرد. ارتش هيتلر ميخواست ۳ نمونه ديگر از گوستاو بسازد كه مدل دوم لانگر گوستاو نام داشت. لانگر گوستاو قدرت تخريب به مراتب بيشتري نسبت به گوستاو دراختيار ارتش آلمان نازي قرار ميداد؛ اما در حملهاي هوايي از بين رفت.
دو مدل ديگر نيز طبق دستور آلمانسوزي هيتلر براي اينكه به دست ارتش متفقين قرار نگيرند، از بين رفتند. گويا آلمان نازي قصد داشت كه گوستاو قادر به پرتاب موشك نيز بشود. حملونقل و آمادهسازي گوستاو براي شليك گلوله از عجايب جنگ جهاني دوم محسوب ميشد.
كاتيوشا توپخانهاي خودكششي متحرك
كاتيوشا نوعي راكتانداز است كه بهدستور مقامات نظامي شوروي ساخته شد و در جنگ جهاني دوم دراختيار ارتش شوروي قرار گرفت. كاتيوشا را ميتوان اولين توپخانه خودكششي دانست كه روي كاميونها سوار ميشد. درواقع ارتش شوروي به توپخانهاي سيار مجهز شده بود كه توليد انبوه آن هزينه كمي در بر داشت و توان شليك حجم عظيمي از مواد منفجره در بازه زماني كوتاه را به ارتش شوروي ميداد.
با وجود برتريهاي نظامي قابلتوجه كاتيوشا از ايراداتي نيز ازجمله دقت پايين در هدف قرار دادن اهداف از پيش مشخص شده و زمان بسيار بالا براي بارگذاري مجدد راكتها رنج ميبرد. آنچه باعث شد كاتيوشا نقش مهمي در پيروزيهاي ارتش شوروي ايجاد كند، امكان تحرك بالاي آن بود؛ به نحوي كه پس از تخليه آتش، سربازان شوروي ميتوانستند سريعا منطقه را ترك كنند و مانع رديابي و مورد هدف قرار گرفتن به دست دشمن شوند.
در جنگ جهاني دوم، سه مدل از كاتيوشا ساخته و به ارتش شوروي تحويل داده شد كه متشكل هستند از مدل اصلي BM 13 با كاليبر ۱۳۲ ميليمتري، مدل سبك BM 8 با كاليبر ۸۲ ميليمتري و مدل سنگين BM 31 با كاليبر ۳۰۰ ميليمتري.
ميني تانكهاي انفجاري كنترلشونده از راه دور جالوت
برخلاف تانكهاي غول پيكر كه در لشگر زرهي آلمان نازي ترس را به جان دشمنان ميانداختند، ارتش آلمان نازي ۷،۵۰۰ ميني تانك بهنام جالوت (Goliath) توليد كرد كه با استفاده از كنترلرها از راه دور هدايت ميشدند. جالوت را ميتوان از عجايب جنگ جهاني دوم دانست كه البته قدمي اوليه براي صنعت رباتسازي نيز محسوب ميشود. ميني تانك جالوت از دو موتور برقي استفاده ميكرد كه در مدلهاي نسل بعدي موتورهاي گازوئيلي جايگزين آن شدند
جالوت كه توسط ارتش متفقين تانك سوسكي نيز ناميده ميشد، قادر به حمل نزديك به ۵۰ كيلوگرم مواد منفجره بود. در مدلهاي بعدي، ميزان مواد منفجره قابل حمل به ۶۰ كيلوگرم رسيد. اپراتور جالوت با استفاده از كنترلر، هدايت تانك را به دست ميگرفت. سه سيم تا طول ۶۵۰ متر از جالوت به كنترلر متصل بودند كه دو سيم اول براي هدايت و سيم سوم براي ارسال فرمان انفجار به كار گرفته ميشد.
ارتش آلمان نازي از جالوت براي انهدام خودروها، سنگرها و استحكامات دشمن استفاده ميكرد. مدلهاي اوليه جالوت به دليل ساختاري كه داشتند، پرهزينه بودند؛ اما مدل گازوئيلي آن با هزينه كمتري توليد شد.
كروملائوف
به سلاحي فكر كنيد كه بدون ديده شدن توسط دشمن قادر به هدفگيري و شليك هستيد. كروملائوف دقيقا با چنين ايدهاي طراحي شده است. اين سلاح از طراحي اسلحه StG 44 استفاده ميكرد؛ البته با اين تفاوت كه لولهاي خميده داشت و براي شليك از پشت سنگر بدون در تيررس قرار گرفتن توسط دشمنان طراحي شده بود.
روي لولهي خميده تفنگ، دوربيني پريسكوپي قرار داشت كه سرباز بتواند با استفاده از آن، اهداف را شناسايي و هدف قرار دهد. بااينحال اشكالات عديده در طراحي و هزينه بالاي توليد آن باعث شد تا پروژهاي ناتمام بماند و درنهايت لغو شود. درحالحاضر سلاحهاي تاشويي ساخته شدهاند كه سرباز بتواند با پناهگرفتن در گوشهاي براي مثال ديوار، بدون ديده شدن به اهداف خود شليك كند. اين سلاحها داراي نمايشگري هستند كه اطلاعات ضبطشده توسط دوربين موجود در جلوي سلاح را نشان ميدهند.
كروملائوف شايد در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم قرار گيرد؛ اما ايده آن در سالهاي اخير به نسخهاي قابل استفاده و متخصصدي تبديل شده است.
تانك Panzerkampfwagen Maus ملقب به موش
ارتش آلمان نازي داراي ترسناكترين و مدرنترين تانكها و خودروهاي زرهي بود؛ براي مثال ميتوان به تانكهاي پانزر ۳۸ تي اشاره كرد كه درواقع وزن آن به ۱۰ تن ميرسيد بااينحال آدولف هيتلر بهدنبال ساخت تانكهايي بود كه غيرقابل انهدام باشند.
نتيجه چنين خواستهاي تانك Panzerkampfwagen Maus بود كه وزن آن به ۲۰۰ تن ميرسيد. دستور ساخت اين تانك در سال ۱۹۴۲ صادر شد. با وجود اينكه انتظار ميرفت ۱۵۰ عدد از چنين تانكي ساخته شود؛ اما تنها دو مدل آزمايشي توسعه داده شدند.
ضخامت زره تانك Panzerkampfwagen Maus به ۲۴۰ ميليمتر ميرسيد و داراي توپي ۱۲۸ ميليمتري بود. با وجود اينكه موتور هواپيما روي اين تانك نصب شده بود؛ اما نهايت سرعت آن به ۱۲ مايل بر ساعت يا ۱۹/۳ كيلومتر بر ساعت ميرسيد. با وجود اينكه نسخهاي نهايي از پانزر Maus ساخته نشد؛ اما ويژگيهاي آن باعث شد تا در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم قرار بگيرد.
خفاشهاي انتحاري
شايد از عجيبترين ايدههاي جنگ جهاني دوم بتوان به ايده بمبهاي خفاشي اشاره كرد. در اين ايده كپسولي پر از خفاش به شهرهاي دشمن فرستاده ميشد؛ البته با اين ويژگي كه به خفاشها بمبهاي ساعتي نصب شده بود.
ايدهي ساخت چنين سلاحي به اين صورت بود كه خفاشها پس از رها شدن از كپسول به زير شيرواني خانهها خواهند رفت و با انفجار بمب ساعتي، آسيب شديدي به خانهها وارد خواهد شد. ايده بمب خفاشي توسط دندانپزشكي از پنسيلوانياي آمريكا بهنام ليتل آدامز مطرح شد و درنهايت توانست به فهرست عجايب جنگ جهاني دوم راه يابد.
بالونهاي آتشين
ژاپنيها براي آسيب زدن به شهروندان آمريكايي ايدهاي عجيب مطرح كردند. آنها بالونهاي هيدروژني ساختند كه داراي بمبهاي ضدنفر يا آتشزا بودند. طبق ايده ژاپنيها، باد بالونها را به شهرهاي آمريكا هدايت ميكرد و زمانيكه بالونها به آمريكا ميرسيدند، بمبهاي حملشده توسط بالونها براي آسيب رساندن به شهرها و شهروندان آمريكايي رها ميشد.
با وجود اينكه بالونهاي آتشين پروژهاي ناموفق از انديشه متخصصين آسيبرساني فيزيكي بودند؛ اما از انديشه متخصصين روحي تأثير رواني شديدي روي شهروندان آمريكايي ايجاد كردند و باعث رعب و وحشت شدند. طراحي چنين ادوات جنگي نشان ميدهد كه وحشيگري در ميان دو طرف جنگ بهحدي رسيده بود كه جنايات جنگي ديگر معنايي نداشت. از عجايب جنگ جهاني دوم ميتوان به كشته شدن ميليونها انسان بيگناه اشاره كرد.
موشك وي ۲
موشك وي ۲ را ميتوان گرانترين و مدرنترين سلاح آلمان نازي در جنگ جهاني دوم دانست؛ موشك بالستيكي كه براي بمباران اهداف استراتژيك ساخته شده بود و از سوخت مايع استفاده ميكرد. درواقع وي ۲ را ميتوان اولين موشك بالستيك دانست. در صورتي كه در مورد موشكهاي بالستيك اطلاعاتي نداريد بايد گفت كه موشك بالستيك قادر به خروج از جو زمين هستند و ميتوانند بخشي از مسير خود براي رسيدن به هدف را با استفاده از قوانين بالستيك طي كنند.
برخلاف موشك وي ۱ كه نوعي موشك كروز محسوب ميشد، وي ۲ قادر به پرواز در ارتفاعات بالا بود و دقت هدفگيري قابل توجهي نيز داشت. درواقع از عجايب جنگ جهاني دوم ميتوان به شروع ساخت موشكهايي با سوخت مايع اشاره كرد كه بعدها تكميلتر شد. آلمان نازي توانست بيش از شش هزار موشك وي ۲ بسازد كه البته دو هزار عدد از آنها در حمله به كشورهايي ازجمله بلژيك، هلند و بريتانيا استفاده شد.
پس از فتح برلين و سقوط آلمان نازي، دو قدرت نوظهور، ايالات متحده و شوروي به رقابت با يكديگر پرداختند. موشك وي ۲ كه در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم قرار گرفته است نقطهاي آغازين براي رقابت دو قدرت شوروي و ايالات متحده براي سفر به فضا بود.
توپ وي ۳
ارتش آلمان نازي بهدنبال سلاحي بود كه به لطف آن بتواند از سواحل فرانسه، خاك بريتانيا را مورد هدف قرار دهد. مهندسان نظامي نيز براي رسيدن به چنين هدفي، توپي با كاليبر بالا بهنام وي ۳ را طراحي كردند. برخلاف آنچه تصور ميشد، وي ۳ مانند وي ۱ و وي ۲ نوعي موشك نبود؛ بلكه توپي غولپيكر محسوب ميشد كه قادر به پرتاپ توپ جنگي از شمال فرانسه تا لندن بود.
لوله توپ وي ۳ به ۱۰۰ متر ميرسيد و طبق طراحي خاص، چاشنيهايي در مراحل مختلف كار گذاشته ميشد. زمانيكه توپ شليك ميشد، به محض رسيدن به هر چاشني، انفجار جديدي رخ ميداد تا سرعت شليك گلوله جنگي افزايش يابد. چنين طراحي به توپ وي ۳ كمك ميكرد تا لندن را كه در فاصله ۱۶۵ كيلومتري شمال فرانسه قرار داشت، مورد هدف قرار دهد.
با وجود اينكه وي ۳ بارها توسط نيروي هوايي متفقين بمباران شد؛ اما ايده آن به قدري جنجالي بود كه در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم قرار بگيرد. چرچيل در مورد توپ وي ۳ گفته بود كه اگر وي ۳ به مرحله نهايي ميرسيد لندن بدترين حمله را در طول تاريخ تجربه ميكرد.
رزمناو زميني پي ۱۰۰۰ راته
رزمناو پي ۱۰۰۰ در صورتي كه مراحل آزمايشي را ميگذراند و به مرحله ساخت ميرسيد، بزرگترين و سنگينترين تانكي ميشد كه بشر ساخته است. پي ۱۰۰۰ وزني بالغ بر ۱،۰۰۰ تن داشت. براساس گفته بسياري از متخصصان، پي ۱۰۰۰ را ميشد خودروي زرهي فراتر از تانك خواند.
طول راته به ۳۵ متر ميرسيد و به قدري بزرگ و سنگين بود كه قدرت مانور بسيار كمي داشت. اكثر پلهاي آن زمان قادر به تحمل وزن سنگين راته نبودند و سرعت كم آن باعث ميشد كه مانوردهي پاييني داشته باشد و درنتيجه هدفي آسان براي بمبافكنهاي دشمن بشود.
راته از دو موتور استفاده ميكرد كه قدرت هر يك به ۸،۵۰۰ اسببخار ميرسيد. جنجاليترين خودروي زرهي در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم از دو توپ ۲۸۰ ميليمتري استفاده ميكرد و داراي توپي در عقب با كاليبر ۱۲۸ ميليمتري بود. براي دفاع از راته در برابر حملات هوايي از ۸ توپ ضدهوايي ۲۰ ميليمتري Flak 38 استفاده ميشد و همچنين ۲ توپ ۱۵ ميليمتري براي دفاع از راته در برابر نفرات پيادهنظام دشمن طراحي شده بود.
توپ بادي
طراحان آلمان نازي به فكر ساخت توپي افتادند كه با فشار قوي باد بتواند هواپيماهاي دشمن را ساقط كند. توپ بادي يا WindKanone به زبان آلماني داراي لوله بلندي بود كه نوك آن به سمت بالا هدايت شده بود. براي ارسال فشار قوي باد از هيدروژن و اكسيژن استفاده ميشد و در طرحهاي اوليه نيز توپ بادي توانسته بود به اجسام روي زمين ضربه شديدي وارد كرده و آنها را منهدم كند.
توپ بادي را ميتوان ديوانهوارترين سلاح در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم دانست كه حتي سازندگان فيلمهاي علمي و تخيلي نيز سلاحي با قابليت مشابه در آثار خود استفاده نكردهاند. بااينحال، هيچوقت مشخص نشد كه آيا توپ بادي ميتواند باعث سقوط هواپيماها بشود يا خير؛ مخصوصا كه هواپيماها با سرعت بسيار بالايي در ارتفاعات در حال پرواز بودند و برخلاف آزمايشهاي صورت گرفته، خبري از جسمي ساكن نبود. در سال ۱۹۴۵ نسخهاي آزمايشي از توپ بادي روي پلي در رودخانه البه قرار گرفت؛ اما نتوانست موفقيتي به دست آورد.
بمب پرنده Ohka
بمب پرنده Ohka را ميتوان به نوعي پرندههايي مخصوص براي كاميكازه خواند. خلبانان ژاپني براي انهدام كشتيهاي جنگي آمريكايي با هواپيماي خود به كشتيها ميكوبيدند كه بعدها چنين عملي را كاميكازه ناميدند. Ohka نيز درواقع پرندهاي با سر جنگي بود كه توسط بمب افكنها حمل ميشد و پس از رها شدن، خلباني كه درون كابين قرار داشت، Ohka را به كشتي مد انديشه متخصصين ميكوبيد تا باعث انهدام آن شود.
نيروي هوايي ژاپن موفقيتهاي بسيار كمي در استفاده از Ohka داشت. جالب است بدانيد سربازان نيروي دريايي ايالات متحده به Ohka لقب باكا يا Baka را داده بودند كه به زبان ژاپني معادل واژه «احمق» ميشود. جالب است بدانيد بمب پرنده Ohka كه در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم قرار گرفته است داراي كابين خلبان بود و شخصي كه براي هدايت آن انتخاب ميشد درواقع پاي سند مرگ خود امضا زده بود. شايد دليل عدم موفقيت بمب پرنده Ohka در عمليات نيز همين امر بوده باشد؛ خلبانان ميخواستند زنده بمانند.
زيردريايي سوركوف
ارتش فرانسه در سال ۱۹۳۴ زيردريايي بهنام سوركوف را به تجهيزات نيروي دريايي اضافه كرد. اين زيردريايي تا قبل از به خدمت گرفتهشدن زيردريايي كلاس i-4000 امپراتوري ژاپن در سال ۱۹۴۳ لقب بزرگترين زيردريايي را يدك ميكشيد. روي بدنه سوركوف، دو توپ ۲۰۳ ميليمتري توانمند قرار داشت و ۶ لوله نيز براي پرتاب اژدرهاي ۵۵۰ ميليمتري در انديشه متخصصين گرفته شده بود كه بعدها چهار لوله ديگر براي پرتاب اژدرهاي ۴۰۰ ميليمتري نيز به آن اضافه شد.
براي دفاع از سوركوف در زمانيكه روي سطح آب قرار داشت دو توپ ۳۷ ميليمتري و ۴ تيربار ضدهوايي ۱۳/۲ ميليمتري نيز به توان تدافعي زيردريايي غولپيكر فرانسه اضافه شد. جالب است بدانيد در آن زمان محدوديتهايي وجود داشت كه كشورها امكان استفاده از تنها ۳ زيردريايي با تناژ بالا را در نيروي دريايي خود داشته باشند و سوركوف از بسياري جهات معاهدههاي بينالمللي را نقض ميكرد. بااينحال، به درخواست و پافشاري مقامات فرانسوري، سوركوف در نيروي دريايي فرانسه باقي ماند. نحوه ناپديد شدن زيردريايي سوركوف از عجايب جنگ جهاني دوم است كه سالها انديشه متخصصينيههاي توطئهي مختلفي پيرامون آن منتشر شد.
شعله افكن
شعله افكن از سلاحهايي بود كه توسط ارتشهاي مختلف در جنگ جهاني دوم استفاده ميشد و دليل اصلي استفاده از آن، پاكسازي سنگرهاي دشمن بود. بااينحال، اشكالات فراواني نيز داشت. تنها اثابت گلولهاي به بدنه شعله افكن منجر به انفجار آن ميشد كه نهتنها سرباز حملكننده، بلكه افراد پيرامون وي نيز در خطر سوختن و كشته شدن قرار ميگرفتند.
بااينحال بعدها نيز از شعله افكن استفاده شد كه ميتوان به جنگ ويتنام و استفاده سربازان آمريكايي براي سوزاندن سنگرهاي سربازان ويتنامي اشاره كرد. شعله افكن سلاحي بود كه فراتر از عجايب جنگ جهاني دوم محسوب ميشد. از اين سلاح در بسياري از فيلمها و بازيهاي ويديويي استفاده شده است؛ اما متخصصد واقعي آن در كشاورزي خلاصه ميشد
عجايب جنگ جهاني دوم ؛ اختراعات
در ميان عجايب جنگ جهاني دوم به اختراعات جالبي نيز ميرسيم كه طرفين جنگ براي برتري بر ديگري به توسعه آنها پرداختهاند. درواقع جنگ به برتري تسليحات نظامي خلاصه نميشود و گاهي اوقات يافتن اطلاعات جزئي از برنامههاي دشمن ميتواند به پيروزي در نبردي بزرگ ختم شود؛ براي مثال ميتوان به دستگاههاي رمزگشايي اشاره كرد كه پيامهاي سري دشمن و برنامههايشان را برملا ميساخت. در ادامه نگاهي به فهرست عجايب جنگ جهاني دوم در زمينه اختراعات خواهيم انداخت كه برخي از آنها زمينهساز تكنولوژيهاي كنوني هستند.
كامپيوتر كلوسوس (Colossus)
ارتش آلمان نازي براي جلوگيري از لو رفتن پيامها، اقدام به كدگذاري پيامها ميكرد. به همين علت، ارتش بريتانيا از دانشمندان خواست دستگاهي توانمند جهت كدگشايي پيامهاي رمزگذاريشدهي آلمان نازي بسازند.
تلاش دانشمندان بريتانيايي به ساخت اولين كامپيوتر دنيا بهنام كلوسوس ختم شد كه درواقع سيستمي توانمند در جهت كدگشايي پيامهاي ارتش آلمان نازي بود. درحاليكه آلمانيها فكر ميكردند پيامهايشان حتي اگر به دست سربازان دشمن بيفتد، هيچگاه رمزگشايي نخواهد شد؛ كامپيوتر كلوسوس قادر بود كه مفهوم پيام را براي افسران بريتانيايي برملا سازد.
آلمانها از دستگاهي بهنام انيگما استفاده ميكردند كه قادر به رمزگذاري روي پيامها بود؛ اما كامپيوتر كلوسوس كه جايگاه نخست را در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم به خود اختصاص داده است، توانست كدهاي انيگما را افشا سازد.
انرژي هستهاي
تا قبل از شروع جنگ جهاني دوم، بسياري از دانشمندان از قدرت نهفته در اتمها باخبر بودند؛ اما پروژه منهتن نقطه عطفي بر آگاهي بيشتر بشر در دانش انرژي هستهاي بود. نتيجه موفقيت پروژه منهتن به توليد اولين بمب اتمي تاريخ ختم شد كه درنتيجه دو عدد از عجايب جنگ جهاني دوم يعني انفجار بمبهاي اتمي مرد چاق و پسر كوچك در شهرهاي ناكازاكي و هيروشيما رقم خورد.
گفته ميشود بين ۱۵۰ هزار تا ۲۴۴ هزار پس از انفجار اين دو بمب اتمي جان خود را از دست دادند. بااينحال، آسيبي كه دو بمب اتمي زدند بيش از تلفات ذكرشده است و سالها برخي از ژاپنيهاي نزديك به محل انفجار با بيماريهاي مختلف مواجه ميشدند كه همگي حاصل از تشعشعات راديواكتيو موجود در محيط بود.
موتور جت
در جنگ جهاني دوم، هواپيماها و بمب افكنها از موتورهاي ملخدار استفاده ميكردند. در همان زمان بود كه ايدهاي مطرح شد تا هواپيماها به موتور جت مجهز شوند؛ موتوري كه معايب موتورهاي ملخدار را نداشت و با سرعت به مراتب بالاتري ميتوانست هواپيما را به پرواز درآورد.
شايد از مهمترين عجايب جنگ جهاني دوم بتوان جنگنده مسرشميت اماي ۲۶۲ را نام برد؛ اولين جنگندهاي كه داراي موتور جت بود. چنين جنگندهاي به نيروي هوايي آلمان نازي نفسي تازه داد. گفته ميشود در ازاي هر يك جنگندهاي از سري مسرشميت اماي ۲۶۲ كه به دست نيروهاي متفقين نابود ميشد، ۵ هواپيما از نيروهاي هوايي متفقين از بين ميرفت. چنين آماري خبر از موفقيتهاي جنگنده مسرشميت اماي ۲۶۲ در عمليات ميداد.
با اضافه شدن جنگنده مجهز به موتور جت مسرشميت اماي ۲۶۲ به ناوگان هوايي ارتش آلمان نازي در سپتامبر سال ۱۹۴۴ شاهد اولين بمب افكن مجهز به موتور جت بهنام آرادو آر ۲۳۴ بوديم كه نهتنها براي شناسايي اهداف دشمن، بلكه براي بمباران نيز استفاده ميشد. ۲۱۴ فروند از بمب افكن آرادو آر ۲۳۴ در خدمت ناوگان هوايي ارتش آلمان نازي قرار گرفت.
در اواخر جنگ جهاني دوم نيز جنگندهاي تك موتوره بهنام هاينكل ۱۶۲ ساخته شد كه البته فرصت چنداني براي استفاده از آن در جنگ پديد نيامد. بزرگترين اشكالي كه جنگندههاي مجهز به موتور جت داشتند با وجود سرعت بالا و توان مانوردهي حيرتآور، مخزن سوخت بسيار محدود آنها و پرمصرف بودن موتورها بود.
رادار
رادار را ميتوان از مهمترين دستاوردهايي دانست كه هر يك از طرفين جنگ براي آگاهي از حملات دشمن و دفع آنها بهشدت به مدرنترين مدل آن نياز داشتند. درواقع رادار به پايگاههاي نظامي هشدار حضور پرندههاي ناشناس را ميداد تا هرچه سريعتر بتوانند از خود در برابر بمب افكنها يا جنگندهها دفاع كنند.
در ميان رادارهاي مختلف استفاده شده توسط نيروهاي متفقين و متحدين ميتوان به رادار ليختناشتاين اشاره كرد؛ زيرا اين رادار اهميت فراواني در نوع خود دارد. رادار ليختن اشتاين اولين رادار هواپايه محسوب ميشود كه البته براي اولينبار توسط نيروي هوايي آلمان نازي در بمبافكنها، پرندههاي شناسايي و برخي از جنگندهها استفاده شد.
همانطور كه ذكر شد اهميت اين رادار نسبت به مدلهاي ديگر استفاده از آن در هواپيماها بود. درواقع بمبافكنها و هواپيماهاي شناسايي آلمانهاي نازي ميتوانستند از حضور هواپيماهاي دشمن در مقابل يا پيرامونشان مطلع شوند كه برتري قابل توجهي را دراختيار خلبان براي فرار يا حمله غافلگيرانه ميداد. از هواپيماهاي مجهز به رادار ليختناشتاين ميتوان به مسرشميت پياف ۱۱۰ اشاره كرد كه روي آن، رادار نسل دومي FUG 220 نصب شده بود.
پنيسيلين
پنيسيلين در سال ۱۹۲۸ توسط دانشمندي اسكاتلندي بهنام الكساندر فليمينگ كشف شد؛ اما تا جنگ جهاني دوم مورد توجه قرار نگرفت. در سال ۱۹۳۹ دانشمنداني از قبيل هوارد والتر فلوري و ارنست بوريس چاين تلاش كردند تا ويژگيها و خاصيت درماني پنيسيلين را به دنيا نشان دهند. تلاش اين دو باعث شد تا پنيسيلين در سال ۱۹۴۲ به توليد انبوه برسد و دراختيار عموم قرار گيرد.
اتفاقات مهيب آن سالها باعث شد تا يكي ديگر از عجايب جنگ جهاني دوم رقم بخورد؛ محبوبيت روز افزون آنتيبيوتيكها. در سال ۱۹۴۳ مقامات نظامي ايالات متحده به اين نتيجه رسيدند كه دركنار تجهيزات ارائه شده به هر سرباز، آنتي بيوتيكها مخصوصا پنيسيلين نيز قرار گيرد. در سال ۱۹۴۴ نهتنها نيروهاي آمريكايي بلكه ساير نيروهاي متفقين كه در اروپا در حال جنگ بودند نيز از پنيسيلين برخوردار شدند تا بدنشان در برابر بيماريهاي رايج در امان قرار گيرد.
گفته ميشود بيش از ۲/۳ ميليون دوز از پنيسيلين در طول جنگ جهاني دوم توليد شد و حدس زده ميشود ۱۲ الي ۱۵ درصد از مجروحان نيز به دليل استفاده از پنيسيلين بهبود يافته و از خطر مرگ گريختند.
اميدواريم مقاله برايتان جذاب بوده باشد و از مشاهده فهرست عجايب جنگ جهاني دوم لذت برده باشيد. در صورتي كه سلاح، اختراع يا ناگفتهاي بوده كه در فهرست عجايب جنگ جهاني دوم ذكر نشده است، آن را با ما در ميان قرار دهيد. در صورت علاقهمندي به مقاله ميتوانيد آن را در صفحههاي مجازي خود با دوستانتان به اشتراك بگذاريد.
هم انديشي ها