اينشتين از ترس نازي‌ها، از آمريكايي‌ها خواست زودتر بمب اتمي بسازند

جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۹
مطالعه 6 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
نامه‌‌ مشهوري كه آلبرت انيشتين به همراه چند فيزيكدان ديگر براي رئيس‌جمهور آمريكا فرستاد، آغازگر پروژه منهتن بود كه منتهي به ساخت بمب اتم شد.
تبليغات

هر زماني‌كه ايالات متحده با هجوم گسترده مهاجران رو‌به‌رو شود، هرج‌و‌مرج حكم فرما مي‌شود. برخي از ترس جان از رژيم‌هاي خودكامه حاكم بر كشورشان گريزان هستند و برخي ديگر نيز به‌دنبال رؤياي آمريكايي. اما اين مهاجران، گاه تا مدت‌ها در شرايط اسفباري نگه‌داري مي‌شوند تا توسط مقامات مهاجرتي كشور به وضعيتشان ترتيب اثر داده شود و جواز حضور در كشور را پيدا كنند.  

البته صحبت از مباحثه اخير مرز آمريكا و مكزيك نيست، بلكه صحبت از «جزيره ايليس (Ellis Island) است، جزيره‌اي در خليج بالاي نيويورك دروازه ورودي ميليون‌ها مهاجر به خاك ايالات متحده بود و وارسي و نگه‌داري مهاجران تازه‌وارد در همين جزيره انجام مي‌گرفت. وقتي در دهه‌ي ۱۹۳۰ نازي‌ها در آلمان قدرت را به دست گرفتند و با روشنفكران چپگرا و يهوديان سر ناسازگاري گذاشتند، بسياري از اين فراري‌هاي به ايالات متحده آمريكا گريختند. يكي از تازه واردين آلبرت انيشتين مشهور بود كه در سال ۱۹۳۳ وارد كشور آمريكا شد و چند سال بعد در ترنتون، ايالت نيوجرسي سوگند وفاداري به ميهن جديد خود را خواند.

ورود انيشتين به ايالات متحده با توجه به اين واقعيت كه او قبلا توانسته بود جايزه نوبل فيزيك (در سال ۱۹۲۱) به دست بياورد، دشوار نبود. حتي اگرچه كه يكي ديگر از برندگان نوبل فيزيك، يعني فيليپ لنارد كه در آن زمان رهبري جنبش ناسيوناليستي « دويچه فيزيك» را برعهده داشت كه از انديشه متخصصينيات انيشتين مشخصا انديشه متخصصينيه نسبيت او با لفظ «فيزيك يهودي» ياد مي‌كرد.

انيشتين نقشي در نوشتن نامه به روزولت نداشت، او تنها پاي آن را امضاء كرد

انيشتين كه انديشه متخصصينيه مشهور خود «نسبيت خاص» را در سال ۱۹۰۵ به چاپ رسانده بود، قبل از نوبل هم به شهرت جهاني دست يافته بود. بنابراين، انيشتين تنها يك دانشمند پناهندهِ معمولي نبود كه بخواهد به خاك آمريكا برسد، بلكه او ديگران را نيز تحت‌الشعاع قرار مي‌داد. با نزديك شدن به جنگ جهاني دوم، انيشتين كه همواره شخصيتي صلح‌جو بود و به جز امور شخصي و ضروريات كار ديگري انجام نمي‌داد. در اتفاقي نادر دست به نوشتن يك نامه زد.

او روز دوم اوت سال ۱۹۳۹ پاي نامه‌اي خطاب به فرانكلين روزولت، رئيس‌جمهور وقت ايالات متحده را امضا كرد كه در آن به رئيس‌جمهور آمريكا هشدار داده شده بود كه نازي‌ها در حال ساخت سلاح اتمي هستند. انيشتين از ايالات متحده خواسته بود كه اورانيوم مورد نياز خود را انبار كند و كار خود براي ساخت سلاح‌هاي اتمي را شروع كند. البته آنطور كه بعدا مشخص شد، اينشتين شخصا اين نامه را ننوشت، بلكه اين نامه نوشته لئو زيلارد، فيزيكدان مجارستاني بود كه او و انيشتين قبلا حق اختراع يك يخچال را با همكاري هم به ثبت رسانده بودند. زيلارد به همراه دو فيزيكدان مجار ديگر به نام‌هاي ادوارد تلر و يوجين ويگنر با هم اين نامه را تايپ كرده بودند. با پايان نوشتن نامه زيلارد و تلر از محل اقامت خود در پكانيك، نيويورك به سوي لانگ‌آيلند رفتند كه انيشتين در آنجا بود، تا پاي نامه را كه از قول او نوشته شده بود را امضاء كند. و به اين ترتيب بود كه پروژه منهتن متولد شد.

لئو زيلارد و آلبرت انيشتين در حال مطالعه نامه‌اي كه قرار است به روزولت، رئيس‌جمهور ايالات متحده فرستاد شود و به او در مورد ساخت بمب توسط نازي‌ها هشدار دهد

شش سال بعد، در دو روز سرنوشت‌ساز در اوت سال ۱۹۴۵، دو بمب معروف به «مرد چاق» و «پسربچه» روي مردم هيروشيما و ناكازاكي ژاپن انداخته شدند. بمب پسربچه كه روي هيروشيما انداخته شد، قدرت انفجاري برابر با ۱۶ كيلو تن داشت و در همين حال بمب مرد چاق نيز حدود ۲۰ كيلو تن قدرت انفجاري داشت تا در عرض چند ساعت، مانديشه متخصصينه معمولي يك شهر عادي بدل به ويرانه‌اي از خاكستر شود.

فرار مغزهاي رژيم نازي موجب شد ايالات‌متحده به يك ابرقدرت علمي بدل شود

انفجار اين بمب‌هاي اتمي شايد توانسته باشند به پايان بخشيدن به جنگ جهاني دوم شتاب دهند، اما به جنگ سرد دامن زدند كه براي چند دهه‌ي بعدي نيمه دوم قرن بيستم، ابرقدرت‌هاي شرق و غرب را درگير خود كرد. انيشتين هم از امضاء اين نامه اظهار پشيماني كرد. در مقاله‌اي كه در سال ۱۹۴۷ در هفته‌نامه «نيوزويك» با عنوان: «مردي كه همه‌چيز را شروع كرد» چاپ شد از فيزيكدان مشهور نقل مي‌شود:

 اگر مي‌دانستم آلماني‌ها در ساخت بمب اتم موفق نمي‌شوند، هيچ‌وقت اين كار را نمي‌كردم.

در حقيقت، نازي‌ها نتوانستند به آن دستاوردهاي لازم براي دستيابي به سلاح‌هاي اتمي كه انيشتين و فيزيكدانان ديگر از آن واهمه داشتند دست پيدا كنند. دانشمندان زيادي از قلمرو تحت اشغال نازي‌ها گريختند تا دست رايش سوم رفته رفته از مغزهاي متفكر سازنده‌ي بمب اتم خالي شود. نازي‌ها لنارد و ورنر هايزنبرگ را داشتند، اما به دليل سياست‌هاي رژيم هيتلر، دانشمندان درجه يك اتمي آلمان كه اكثرا يهودي بودند، عميقا احساس خطر كردند. و اين به ضرر نازي‌ها و به سود ايالات متحده بود.

 متخصصان مهاجر، تخصص خود را وارد پروژه منهتن كردند. انريكو فرمي به دليل وجود همين تبعيض‌ها و يهودي‌ستيزي‌ها عليه همسرش از ايتاليا گريخت. براي اميليو سگره نيز همين صدق مي‌كرد. رودولف پيرلز، فيزيكدان يهودي آلماني كه مقيم انگلستان بود و فليكس بلوخ كه براي مدت كوتاهي روي بمب كار كرد، از ديگر پناهندگان يهودي بودند كه از دست رژيم آلمان نازي گريخته بودند. اين گروه همراه‌با زيلارد و ويگنر، فوق ستاره‌هاي فيزيك قرن بيستم بودند.

مردي در ويرانه‌هاي هيروشيما، ژاپن. بمب پسر بچه كه ارتش ايالات متحده در اوت سال ۱۹۴۵ بر سر اين شهر انداخت، قدرت انفجاري در حدود ۱۶ كيلو تن داشت و در مدت كوتاهي صدها هزار نفر را به كام مرگ كشاند و شهر را به تلي از خاكستر بدل كرد

آيا دولت ايالات متحده وقتي اجازه ساخت بمب اتم را به فيزيكدانانش مي‌داد مي‌دانست دارد به چه سلاح مخوفي دست پيدا مي‌كند؟ آيا گروهي از برندگان آينده نوبل، متعهد شده بودند با هم از آزادي كشور جديد خود در برابر استبداد وطن خود دفاع كنند؟ گروهي كه پژوهش‌هاي آن‌ها نه‌تنها امكان ساخت بمب اتم را فراهم كرد، بلكه بعدا به نيل آرمسترانگ و باز آلدرين اجازه داد كه روز ۲۰ ژوئيه ۱۹۶۹ (۲۹ تير ۱۳۴۸) در درياي آسايش ماه فرود بيايند. آيا نازي‌ها با برنامه‌ها و خط‌مشي‌هاي فرهنگي كه موجب جلاي وطن بسياري از دانشمندان شناخته شد، متوجه بودند كه چه چيزي را از دست داده‌اند؟‌ احتمالا نه.

اما ما مي‌دانيم. فرار مغزها كه ناشي از فشارهاي رژيم نازي‌ها بود موجب شد كه ايالات متحده به يك ابرقدرت علمي بدل شود. جايزه نوبل فيزيك ممكن است توسط آكادمي سلطنتي علوم سوئد در استكهلم اعطا شود، اما نوبل هم ديگر آمريكايي شده بود. بسياري از كساني كه بعدا جايزه نوبل دريافت كردند، در ايالات متحده زندگي مي‌كردند، خواه متولد آمريكا باشند خواه جذب جامعه علمي-پژوهشي كشور شده باشند.  

با اين حال، مسئله چالش‌برانگيز ادامه اين روند است. به قطحي رساندن ملتي از دانشمندان يا بودجه‌هاي علمي‌اش، استراتژي پر ضرري است. در سه‌ماهه‌ي آخر سال ۲۰۱۸، يك چهارم كل درخواست‌ها براي «ويزاي H1-B»، رد شدند. اين نوع ويزاها به افراد متخصص اهدا مي‌شود كه مي‌خواهند با تخصص خود وارد كشور ايالات متحده شوند. اين ميزان تنها ۵ درصد نسبت به سال ۲۰۱۴ افزايش يافته است.

اگر سيليكون‌ولي و ديگران شركت-نهادهاي پژوهشي نتوانند كاركنان ماهر را براي نوآوري‌ها و ابداعات و رقابتي ماندن خود به آمريكا بياورند، همين شركت‌ها و نهادها روزي مجبور مي‌شوند، كار خود را در جايي خارج از آمريكا انجام دهند. شايد وقت سياست‌هاي فعلي مهاجرتي ضرري را متوجه آمريكا كند كه تا سال‌ها قابل جبران نباشد. به همين جهت، برخي سناتورها و نمايندگان كنگره اين مباحثه را به ميان كشيده‌اند كه تغييراتي در قوانين مهاجرتي اعمال شود تا افرادي كه تخصص متخصص قابل‌توجهي دارند بيشتر جذب كشور شوند. اگر انيشين زنده بود، قطعا پاي چنين نامه‌اي را خطاب به هر رئيس‌جمهوري (حتي دونالد ترامپ) امضاء مي‌كرد و اصلا هم ابراز تأسف نمي‌كرد!

جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات