خودروهاي برجستهاي كه در آمريكا فروش چشمگيري تجربه نكردند
ايالات متحدهي آمريكا يكي از بازارهاي خودرو بزرگ و مهم جهان است. اخيرا آمريكا پس از چين، در جايگاه دوم بزرگترين بازار خودرو جهان قرار گرفت؛ اما بازهم هر سال ميزبان محصولات متنوع و جديد برندهاي بزرگوكوچك خودروسازي است.
بازبودن مرزهاي آمريكا به روي بيشتر شركتهاي خودروسازي، دليل مهمي در بزرگشدنش دارد كه اين موضوع رقابت جذابي بين توليدكنندگان بهوجود ميآورد. بنابراين در بازار رقابتي و بزرگ، خودروسازان بايد سخت تلاش كنند تا انديشه متخصصين خريداراني را جلب كنند كه با گزينههاي زيادي براي انتخاب روبهرو هستند. در سالهاي گذشته، بارها شاهد بوديم كه برخي مدلها بهدلايلي مانند كيفيت ساخت پايين و ارزش گران و ابعاد كوچك يا متخصصدينبودن در بازار آمريكا موفق نبودهاند و برعكس خودروهاي خوشساختِ خوشارزش، فروش چشمگيري تجربه كردهاند.
موفقيت خودروسازان در بازار اين كشور كار آساني نيست؛ اما بسياري از خودروها هم بودهاند كه با وجود ويژگيهاي برجسته، بهدلايلي مختلف همچون طراحي نهچندان چشمگير يا عملكرد ضعف واحد فروش و تبليغات، بهاندازهي كافي در آمريكا ستايش نشدهاند. در اين مقاله، با خودروهايي آشنا خواهيد شد كه بايد در آمريكا تحسين ميشدند؛ ولي بيشتر مردم اين كشور سرنوشت تلخي برايشان رقم زدند. شايد اگر اين خودروها بيشتر در آمريكا فروخته ميشدند، وضعيت شركت خودروساز كاملا تغيير ميكرد. شايان ذكر است ترتيب معرفي خودروها براساس سال توليد است.
سيتروئن DS
محصول سال ۱۹۵۵
جاي تعجب نيست مردم آمريكا از مدل مشهور سيتروئن 2CV استقبال نكنند. اصلا نميتوان تصور كرد با اين خودرو كوچك و ابتدايي كيلومترها فاصلهي بين ايالتهاي بزرگ آمريكا را رانندگي كرد؛ اما مدل DS وضعيت بسيار متفاوتي دارد. بهعنوان خودرويي لوكس و موتورجلومحورجلو و عرضه در نمونههاي مختلف سدان و استيشن و كروك، سيتروئن DS طراحي آيندهنگرانه داشت؛ بهطوريكه هيچ خودرويي در آن دوران، ازانديشه متخصصين طراحي بدنه و كيفيت و راحتي سواري مشابه محصول زيباي خودروساز فرانسوي سيتروئن نبود. درواقع، كيفيت سواري سيتروئن DS بهقدري رضايتبخش بود كه رقيب مستقيم محصولات كاديلاك با نرمترين سيستم تعليق شناخته ميشد. با تمام ويژگيهاي برجسته و مهم، DS چند ايراد داشت كه در بازار آمريكا گناهي بزرگ بودند. وقتي دربارهي سدانهاي دهههاي ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ صحبت ميكنيم، نداشتن پيشرانهي ۸ سيلندر و دوامآوردن در آمريكا، پارادوكس عجيبي است. سيتروئن DS با پيشرانهي ۴ سيلندر خطي كه در قدرتمندترين نمونه كمتر از ۲.۵ ليتر حجم داشت، نميتوانست با آمريكاييها گلاويز شود. علاوهبراين، تجهيزات رفاهي مهمي مثل تهويه و بالابر برقي شيشهها يا جعبهدندهي اتوماتيك هم در فرانسوي زيبا وجود نداشت. زمانيكه با ۴,۵۰۰ دلار ميشد بيوك الكترا 225 با ۳۶۰ اسببخار قدرت، جعبهدندهي اتوماتيك، بالابر برقي شيشهها و پيشرانهي بزرگ خريد، ارزش ۴,۱۷۰ دلاري DS هم براي آمريكاييها مضحك بهانديشه متخصصين ميرسيد و به خودرو فرانسوي ۱۱۵ اسببخاري نيازي نيست. قوانين آمريكا هم بهگونهاي بود كه از واردات مدلهاي مجهز به تجهيزات پيشرفته، مانند چراغهاي كامپوزيت آيروديناميك، جلوگيري ميكرد. دركنار تمام اينها، مكانيكهاي آمريكايي شايعهي «خودروهاي فرانسوي ترسناك هستند» را هم بهوجود آوردند تا از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۲ تنها حدود ۳۸,۰۰۰ دستگاه سيتروئن DS در اين كشور فروخته شود. بهطور ميانگين، سيتروئن DS هر سال در آمريكا ۲,۳۷۵ مشتري پيدا كرد.
آستين ميني
محصول سال ۱۹۵۹
ميني كلاسيك ابتدا با برندهاي آستين (Austin) و موريس (Morris) عرضه شد؛ اما سال ۱۹۶۹، برند مستقل ميني بهوجود آمد. ميني پرطرفدار سال ۱۹۶۰ به آمريكا رسيد و با استقبال درخورتوجهي مواجه شد. البته، اين وضعيت بهسرعت از بين رفت و تعداد طرفداران خودرو كوچك با پيشرانهي ضعيف هرروز كمتر شد كه ون فولكس واگن را مثل سگ شكاري نشان ميداد. سال ۱۹۶۷ بود كه فروش ميني در آمريكا كاملا متوقف شد. در ايالتهاي غرب ميانهي آمريكا، ميني زيرسايه و پيشرانهي ۸ سيلندر بزرگ استيشنهايي مثل فورد كانتري اسكاير (Country Squire) و الدزموبيل ويستا كروزر حرفي براي گفتن نداشت؛ اما خودرو كوچك انگليسيها در شهرهاي ساحلي بايد طرفداران بيشتري پيدا ميكرد. ميني بايد در شهرهاي نيويورك و لسآنجلس ازجمله خودروهاي پرفروش ميشد؛ ولي هيچوقت اين اتفاق نيفتاد. بسياري از مردم آمريكا معتقد بودند ميني با نشان كوپر بهمعني خودرو ارزانارزش براي مسابقهدادن است؛ بنابراين، اين خودرو مهم تاريخي نتوانست حتي يك دهه در آمريكا دوام بياورد.
امريكن موتورز پِيسر
محصول سال ۱۹۷۵
شركت امريكن موتورز (American Motors Corporation) در سال ۱۹۷۵ خودرويي جالب با طراحي متفاوت رونمايي كرد. مدل پيسر (Pacer) تركيبي از طرح كوپه و هاچبك بود و با شعار «اولين خودروي كوچكِ عريض» همراه شد. دههي ۱۹۷۰ زماني بود كه خودروهاي آمريكايي محبوب ديترويت هنوزهم به فرمول «هرچهبزرگتر، بهتر» پايبند بودند؛ اما با آغاز بحران سوخت، خودروهاي كوچكتر اروپايي و ژاپني فرصت عرضِاندام پيدا كردند. AMC پيسر را براي جذب خريداران بيشتر توليد كرد. زمانيكه پيسر عرضه شد، آمريكاييها خودرو توليد داخلي اينچنيني نديده بودند و ۷۵,۱۵۸ دستگاه از محصول جديد AMC را خريدند. سال ۱۹۷۶، فروش AMC پيسر بيشتر هم شد و به ۱۱۷,۲۴۴ دستگاه رسيد؛ اما دوران شيرين براي AMC خيلي زود بهپايان رسيد. پيسر درمقايسهبا خودروهاي معمول ديترويت كوچك بود؛ ولي دركنار نمونههاي اروپايي و ژاپني، آخرين انتخاب ممكن در انديشه متخصصين گرفته ميشد. دليل اصلي مرگ پيسر عرضهنشدن مدل جديد مجهز به پيشرانهي وَنكل (Wankel) نبود، محصول ACM چند اشكال داشت. وزن سنگين، مصرف سوخت زياد، عملكرد متخصص نهچندان راضيكننده و كارايي كم با بدنهي عريض بزرگترين نقصهاي پيسر بودند و درمقابل، اينها جزو ويژگيهاي مثبت و استاندارد خودروهاي اروپايي و ژاپني محسوب ميشدند. سال ۱۹۷۷، مدل استيشن پيسر هم عرضه شد؛ اما باتوجهبه تقاضاي بسيار كم، توليد تمام مدلها در همين سال بهپايان رسيد. شايد سادهترين توضيح براي موفقنشدن AMC پيسر و پايان عمرش فقط در ۵ سال اين عبارت باشد: پيسر بهعنوان خودرويي كوچك بسيار بزرگ بود.
پژو 505
محصول سال ۱۹۸۰
پژو 505 بايد در آمريكا پرفروش ميشد؛ زيرا اين مدل فرانسوي تمام ويژگيهاي لازم را بههمراه شد. 505 از اروپا آمده بود و با پيشرانهي ۴ سيلندر توربوشارژ ۱۴۲ اسببخاري عرضه شد. طراحي محصول نسبتا باكيفيت پژو چشمنواز بود و مدل استيشن 505 هم توليد شد. علاوهبراين، پژو 505 درمقايسهبا نمونهي مشابه مرسدس بنز حدود ۱,۰۰۰ دلار ارزانتر بود. باتوجهبه اين ويژگيهاي مثبت، چرا 505 در آمريكا مشتري پيدا نكرد؟ با عرضهي نمونهي تاكسي، فروش پژو 505 بيشتر شد و در سال ۱۹۸۴، بيش از ۲۰,۰۰۰ دستگاه از اين خودرو فرانسوي در آمريكا تردد ميكردند؛ اما سراشيبي سقوط 505 با سال ۱۹۸۵ آغاز شد. بسياري از متخصص كارشناسان معتقدند 505 بهدليل استراتژي سنّتي پژو درمقايسهبا شركتهاي ديگر، مثل ساب، پرفروش نبود و درمجموع، برند پژو در آمريكا بهدليل رويكرد نامناسب ايجاد شبكهي فروش و تبليغات، جذابيت لازم را نداشت. با وجود تقاضاي كم، 505 تا سال ۱۹۹۱ فروخته شد؛ درست زمانيكه پژو براي هميشه بازار آمريكا را ترك كرد.
مازراتي بايتوربو
محصول سال ۱۹۸۴
اولين خودرو توليد انبوه جهان با پيشرانهي تويين توربوشارژ، يكي از محصولات ماندگار تاريخ مازراتي است؛ اما آمريكاييها با شايعهپراكني، فرصت لذتبردن از بايتوربو (Biturbo) را از خود گرفتند. بايتوربو سال ۱۹۸۴، به آمريكا رسيد و با خودروهاي چند سال گذشتهي مازراتي تفاوت داشت. اين خودرو درمقايسهبا كوپههاي لوكس و سدانهاي گرانارزش تغيير بزرگي بود. مازراتي بايتوربو با پيشرانهي V6 تويينتوربوشارژ حدود ۲۷,۰۰۰ دلار (حدود ۶۱,۰۰۰ دلار با نرخ امروز) ارزش خورد كه درست در محدودهي بيامو 528e و بين مرسدس بنز W201 و W124 قرار ميگرفت. دقيقا در سال ۱۹۸۴، فروش مازراتي به ۶,۱۸۰ دستگاه خودرو رسيد كه ۵,۸۶۵ دستگاه از اين آمار، مربوطبه مدل بايتوربو ميشد. خودروساز اصيل ايتاليايي افزايش فروش حياتي را دريافت كرد؛ اما بايتوربو در آمريكا سرنوشت روشني نداشت. آمريكاييها با آغاز شايعهي پيشبينيناپذيربودن فرهنگ ايتالياييها، قابليت اطمينان مازراتي بايتوربو را بيشازحد ضعيف توصيف كردند؛ اما واقعيت اين بود كه بسياري از مالكان آمريكاييِ مازراتي بايتوربو، به توصيههاي سازنده در اهميت نگهداري منظم خودرو و پيشرانهي V6 جواهرش توجه نميكردند.
مركور XR4Ti
محصول سال ۱۹۸۵
در سالهاي گذشته، بخش اروپاي فورد موفقيتهاي زيادي كسب كرده است. اين موضوع باعث شد مقامهاي فورد بهدنبال توليد خودرويي اروپايي براي بازار آمريكا باشند. مأموريت توليد اين مدل به برند مركور (Merkur) واگذار شد كه زيرمجموعهي لينكلنمركوري بود. اولين محصول اين پروژه مدل XR4Ti نام داشت كه دراصل، نمونهي بازطراحيشدهي فورد سيِرا (Sierra) براي بازار آمريكا بود. با طرح بدنهي هاچبك، مركور XR4Ti دقيقا از فرمول خودروسازي اروپا استفاده كرد. پيشرانهي ۴ سيلندر ۲.۳ ليتري توربوشارژ در اين مدل نصب شد كه در فورد موستانگ آن دوران هم وجود داشت. فروش مركور XR4Ti در سال ۱۹۸۶ به ۱۴,۳۱۴ دستگاه رسيد و تقاضا براي سال بعد هم در همين حد باقي ماند. اشكال بزرگ XR4Ti در كيفيت ساخت بود؛ چراكه محصول مركور طراحي اروپايي داشت؛ اما كيفيتش در سطح پايينتر قرار گرفت. دومين مدل مركور با نام اسكورپيو (Scorpio) هم وضعيت مشابهي داشت تا فعاليت اين برند فقط از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ و با توليد دو مدل در تاريخ ثبت شود.
سوبارو XT
محصول سال ۱۹۸۵
كوپهي دودر السيوان (Alcyone) محصول جذاب سوبارو در دههي ۱۹۸۰ بود كه در كشورهاي مختلف با نامهاي XT و ورتكس و XT6 عرضه شد. نام اين خودرو برگرفته از نام درخشانترين ستارهي خوشهي پروين در صورت فلكي گاو است. XT را بايد يكي از خودروهاي متفاوت اين شركت ژاپني در بخش طراحي دانست كه در طول تاريخ توليد شده است. در زير بدنهاي با خطوط تيز و مستقيم، پيشرانهي ۴ سيلندر تخت توربوشارژ با قدرت ۱۱۱ اسببخار جاخوش كرده بود. در سالهاي بعد، سوبارو XT با پيشرانهي ۶ سيلندر تخت و ۱۴۵ اسببخار قدرت عرضه شد. با شهرت جهانيِ كد ايمپرزا و WRX STI، انتظار توليد محصولاتي پرقدرت و بادوام و باكيفيت ميرفت؛ اما در چهار دههي پيش، اين برند ژاپني با توليد خودروهايي مشهور شده بود كه در مسيرهاي ناهموار و برفي عملكرد بينظيري داشتند. XT اولين تلاش سوبارو براي فاصلهگرفتن از شهرت گذشته و توليد خودرويي متفاوت بود. بين سالهاي ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱، XT فقط در دو مدل توليد شد و در آمريكا استقبال چشمگيري از آن نشد؛ اما مقدمهي شايستهاي براي گسترش بازار سوبارو با خودروهاي متنوع در كلاسهاي ديگر بود.
آلفارومئو 75
محصول سال ۱۹۸۷
آلفارومئو 75 كه در آمريكا با نام ميلانو (Milano) عرضه شد، داستان رقابت خودروسازي اصيل و پرطرفدار ايتاليا با بيامو سري 3 است. نمونهي مدرن اين داستان آلفارومئو جوليا است؛ اما اين خودروساز سالها پيش، رقابت جذابي با بيامو آغاز كرد. مدل 75 (ميلانو) آخرين خودرويي بود كه آلفارومئو پيش از قرارگرفتن زير چتر فيات عرضه كرد. ميلانو در سال ۱۹۸۷، براي رقابت مستقيم با بيامو سري 3 كد E30 در آمريكا فروخته شد. سلاحهاي آلفارومئو براي رويارويي با بيامو E30 پيشرانهي ۶ سيلندر Vشكل با حجمهاي ۲.۵ و ۳ ليتر دركنار طرح ترنس اكسل (Transaxle) مشابه خودروهايي چون پورشه 968، فراري 456، فراري 550، شورولت كوروت C5 و C6، استون مارتين DB9، مازراتي كواتروپورته، لكسوس LFA و مرسدس AMG GT بود. در اين مدل، تعادل شاسي و كنترل فوقالعاده بود. قراردادن جعبهدندهي ۵ سرعته در عقب و اتصال با ديفرانسيل عقب، تعليق ميلهي پيچشي و كمكفنر در جلو بهاضافهي تعليق گرانارزش De Dion در عقب و نصب ديسكهاي ترمز عقب درست در مركز محور عقب و نزديك مجموعهي جعبهدندهديفرانسيل، فرمانپذيري آلفارومئو 75 را رؤيايي كرده بود. ميلانو در آمريكا فقط سه سال دوام آورد. نقصهاي اصلي اين خودرو دوستداشتني كيفيت ساخت نهچندان مناسب كابين و مواداوليهي فضاي داخلي بههمراه طراحي بدنه بود. بسياري از افراد براي نقد طراحي ميلانو و قلم اِرمانو كِرسوني عبارت جالبي را تكرار ميكردند:
بخشهاي جلو و عقب آلفارومئو 57 برعكس طراحي شده است.
مدل 75 قطعا جزو معدود خودروهاي آلفارومئو است كه ميتوان به طراحي و ظاهرش ايراد گرفت؛ اما يكي از پيشرانههاي برتر توليد انبوه تاريخِ خودروسازي روي اين مدل نصب شده است.
پژو 405
محصول سال ۱۹۸۹
مدل 405، محصول استوديو طراحي پينين فارينا، آخرين تلاش پژو براي باقيماندن در بازار آمريكا بود. درست مانند مدل 505، پژو 405 هم خودرويي پرطرفدار محسوب ميشد كه در اروپا موفقيتهاي بسياري كسب كرده بود. كيفيت ساخت مناسب، دوام زياد، طراحي جذاب و پيشرانهي ۱۵۰ اسببخاري در نسخهي Mi16 همه نشانههاي بزرگي از تلاش درخورتحسين پژو براي تبديل خودرويي خانوادگي به مدل پرفورمنس بود. شايد براي نسل جديد علاقهمندان دنياي خودرو اهميت پژو 405 درككردني نباشد. درواقع، باتوجهبه اينكه انواع نسخههاي مختلف پژو 405 مثل مدلهاي پارس، RD، سمند، دنا و وانت آريسان در ايران توليد ميشود، كشور ما ميزبان متفاوتي براي محصول دههي ۱۹۹۰ اين خودروساز فرانسوي بوده است. بااينحال پژو 405 در دوران خود، واقعا خودرويي محبوب و جزو ۱۰ خودرو پرفروش بريتانيا در سالهاي ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ و پرفروشترين خودرو فرانسه بود و با نمونهي رالي توربو هم در تاريخ ماندگار شده است. دليل اصلي فروش كم پژو 405 در آمريكا (۲,۲۲۳ دستگاه) مانند پژو 505 است: پژو شبكهي فروش و تبليغات ضعيفي داشت و برندي جذاب در آمريكا نبود. 405 از آخرين خودروهاي پژو در آمريكا بود كه با ترك پژو از اين بازار بزرگ در سال ۱۹۹۱ به خانه بازگشت.
دوج ديتونا نسخهي IROC R/T
محصول سال ۱۹۹۲
احياي نام ديتونا در دههي ۱۹۸۰ مثل چارجر ديتونا محصول سال ۱۹۶۹، رقابتهاي نسكار را تحتتأثير قرار نداد. دوج ديتونا (با تلفظ صحيح انگليسي داج) در مدل پايه و استاندارد جذابيت زيادي نداشت. مقامهاي دوج پس از فروش ديتونا، اين اشكال را از بازخورد خريداران فهميدند؛ بنابراين در آخرين سالهاي توليد، مدلهاي درخواستي طرفداران عرضه شدند. نسخهي IROC R/T دوج ديتونا با پيشرانهي ۴ سيلندر ۲.۲ ليتري توربوشارژ و ۲۲۴ اسببخار قدرت و ارزش ۱۸,۰۰۰ دلاري (حدود ۳۳,۰۰۰ دلار به نرخ امروز)، در محدودهي شورولت كامارو قرار گرفت. دوج ديتونا IROC R/T با وجود داشتن پيشرانهي قدرتمندتر، بازهم حريف محبوبيت V8 بزرگ ۵ ليتري كامارو نشد.
سوبارو SVX
محصول سال ۱۹۹۲
سوبارو پس از عرضهي مدل XT، آزمايشش در ورود به كلاس خودروهاي كوپه را ادامه داد. مدل جديد، SVX نام داشت كه برخلاف XT، در ردهي بالاتر كوپههاي لوكس قرار داشت. طراحي SVX هم متفاوت و جذاب بود كه البته با تنفس آبوهواي دههي ۱۹۹۰، خطوط بدنه ملايمتر شده بود. پنجرههاي دوتكهي SVX كه با الهام از طراحي هواپيما ساخته شده بودند، نتوانستند در جذب مشتري بيشتر اثرگذار باشند. در سالهاي ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳، فروش سوبارو SVX بيش از ۳,۵۰۰ دستگاه بود؛ اما سال ۱۹۹۴ روند نزولي فروش آغاز شد و با شيب تند ادامه يافت؛ بهطوريكه در آخرين سال عرضه، سوبارو فقط ۶۴۰ دستگاه SVX در آمريكا فروخت. آمريكاييها بيش از هر چيزي، با طراحي محصول لوكس سوبارو اشكال داشتند.
فولكس واگن فيتون
محصول سال ۲۰۰۲
سدان بزرگ و لوكس فولكس واگن فيتون (Phaeton) تا سال ۲۰۱۶ توليد شد و دليل اصلي فروش اندكش، اشتباه خريداران بود. فيتون ازلحاظ كيفيت ساخت و سواري، سداني مطلوب بود؛ اما بسياري از افراد بهدنبال خودرويي لوكس و گرانارزش با نشان فولكس واگن نبودند. درواقع، افرادي كه رانندگي را با بيتل در دههي ۱۹۶۰ فراگرفته بودند، حالا پس از سالها زندگي، بهدنبال خودرويي راحت بودند كه محصول برندي شناختهشده در كلاس لوكس باشد. فولكس واگن فيتون تمام ويژگيهاي خودرويي بزرگ و لوكس موفق، بهجز سابقهي توليد خودروساز در اين كلاس از خودروها را داشت.
نسل دوم ساب 5-9
محصول سال ۲۰۰۹
باور بر اين بود كه نسل دوم سدان لوكس 5-9 ميتوانست نجاتبخش اشكالهاي فراوان خودروساز سوئدي ساب (SAAB) باشد. اين مدل ظاهر زيبايي داشت و اولين تلاش مهم ساب براي بهروزرساني زبان طراحي شركت بود. اشكال اصلي ساب 5-9 كيفيت ساخت نهچندان مناسب دربرابر رقباي آلماني بود؛ اما اين مدل ميتوانست طرفداران وفادار خودروساز سوئد را راضي كند. در سال ۲۰۱۰ و دقيقا زمانيكه 5-9 توليد شد، اشكالهاي مالي ساب بازتاب گستردهاي در رسانهها پيدا كرد تا بسياري از خريداران احتمالي در انتخابشان تجديدانديشه متخصصين كنند. اين موضوع دركنار جذابيت جهاني كراساورها و شاسيبلندها باعث شد نسل دوم ساب 5-9 فقط يك سال كامل عمر كند. كراساور موردانتظار ساب با كد 9-4X هم در زمان موعود نرسيد تا اين شركت با سرعت زياد به ورشكستگي نزديك شود.
سوزوكي كيزاشي
محصول سال ۲۰۰۹
تيم مهندسي سوزوكي در توليد سدان خوشارزش كيزاشي (Kizashi)، از فرمولي اثباتشده استفاده كردند. فرمانپذيري روان و كيفيت ساخت مطلوب و طراحي هماهنگ و متخصصپسند همراه سوزوكي كيزاشي بودند. اين فرمول را بهسختي ميتوان در سدانهاي ارزانارزش اواخر دههي ۲۰۰۰ پيدا كرد. دليل مهمي كه از فروش چشمگير سدان كيزاشي و عرضهي خودروهاي سوزوكي در آمريكا جلوگيري كرد، استقبال كم مردم اين كشور بود. آمريكاييها بهاندازهي موتورسيكلتهاي سوزوكي، خواهان خودروهاي اين برند ژاپني نبودند؛ ازاينرو، فروش خودروهاي سوزوكي از سال ۲۰۱۲ در آمريكا متوقف شد.
كاديلاك ATS
محصول سال ۲۰۱۲
كاديلاك ATS در مدلهاي كوپه و سدان لوكس توليد شده؛ اما فروش درخورتوجهي در خانه تجربه نكرده است. براي مثال در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷، فروش ATS در آمريكا از ۲۹,۹۸۰ دستگاه به ۱۳,۱۰۰ دستگاه كاهش يافته؛ اما فيات 500 در اين كشور، نزديك به ۱۳,۰۰۰ مشتري پيدا كرده است. كاديلاك ATS يكي از خودروهاي برتر ساخت آمريكا است كه با كيفيت سواري مطلوب و پيشرانههاي قدرتمند، بايد تعداد فراواني از آن فروخته ميشد. باتوجهبه وضعيت خودروسازي آمريكا، مانع اصلي فروش چشمگير ATS «پيشينهي كاديلاك» است. كاديلاك با محصولات دهههاي ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ انديشه متخصصينات مشخصي در نگاه مردم آمريكا پيدا كرده و درحالحاضر، بهاندازهي مرسدس بنز و بيامو در كلاس خودروهاي لوكس پرطرفدار نيست. براساس اعلام مديران ارشد كاديلاك، مدل ATS پيش از آغاز دههي ۲۰۲۰ به تاريخ سپرده ميشود.
تويوتا 86
محصول سال ۲۰۱۲
تويوتا سالها بود كه با انواع نمونههاي مفهومي و شايعههاي بزرگوكوچك، بازگشت خودرويي محو عقب و خوشارزش را اعلام ميكرد. پس از پيشنمايش، اين خودرو موردانتظار با قواي متخصص V6 هيبريد و سپس، ۴ سيلندر تخت و درنهايت، مدل توليدي 86 يا GT86 رونمايي شد. تويوتا با 86 دوباره به كلاس خودروهاي كوپه وارد شد؛ ولي اين مدل در آمريكا، طرفداران زيادي پيدا نكرد. دليل اصلي اين امر، درواقع خود آمريكاييها بودند. منتقدان تويوتا 86 قدرت ۲۰۰ اسببخار پيشرانهي تنفسطبيعي را كافي نميدانستند. مقامهاي تويوتا در پاسخ به منتقدان آمريكايي اعلام كردند لذت رانندگي فقط در قدرت خودرو خلاصه نميشود و مدل 86 براي سرعتگيري در مسير مستقيم توليد نشده است. تويوتا 86 در خانه و كشورهاي اروپايي با استقبال فراوان روبهرو شد و هنوزهم يكي از خودروهاي اسپرت برتر بازار با فرمانپذيري فوقالعاده است. آمريكاييها با پافشاري بر قدرت بيشتر پيشرانه و سرعتگيري در مسير مستقيم، خودروهاي ديگري مثل هيونداي ولستر را به تويوتا 86 و سوبارو BRZ ترجيح دادند.
شورولت SS
محصول سال ۲۰۱۳
ازآنجاكه قانون نانوشتهاي دربارهي توليدنكردن خودروي عضلاني با چهاردر وجود ندارد، برند هولدن (Holden) شورولت SS را سال ۲۰۱۳ به آمريكا برد كه در اصل يك كاماروي چهاردر با پاسپورت استراليايي بود. SS با پيشرانهي V8 و ديفرانسيلعقب دركنار كوروت و سيلورادو در نمايندگيهاي فروش شورولت قرار گرفت و بهدرخواست مشتريان، شورولت جعبهدندهي دستي ۶ سرعته را هم روي SS سوار كرد. ايدهي توليد خودرو سدان اسپرت قدرتمند V8 با ارزش رقابتي بسيار جذاب بهانديشه متخصصين ميرسد؛ اما با وجود ارزشي حدودا ۵۰,۰۰۰ دلاري براي سدان ۴۰۰ اسببخاري، فروش SS چندان چشمگير نبود. توليد SS متوقف شد و شورولت هم جايگزيني براي اين مدل در انديشه متخصصين نگرفت.
دوج وايپر
محصول سال ۲۰۱۳
نسلهاي مختلف دوج وايپر (Viper) بهترتيب در سالهاي ۱۹۹۱، ۱۹۹۶، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۸ عرضه شدند تا نوبت به پنجمين افعي آمريكا رسيد. چهار نسل اول وايپر با شهرت قديمي خودروهاي آمريكايي، يعني پيشرانهي قدرتمند و فرمانپذيري نامناسب و كيفيت ساخت نهچندان مطلوب همراه بود؛ اما مدل ۲۰۱۳ محصول پرطرفدار دوج كمي تغييرچهره داد كه كافي هم نبود. اگر مشخصات وايپر ۲۰۱۳ را در اينترنت جستوجو كنيد، همهچيز جذاب است: پيشرانهي ۱۰ سيلندر Vشكل ۸.۴ ليتري قدرتمند، طراحي زيبا، جعبهدندهي سنّتي دستي و تاحدممكن استفاده از قطعات مكانيكي و متكينبودن به سيستمهاي پيچيدهي برقي. بااينحال، وايپر جديد بازهم به نسلهاي گذشته شباهت داشت؛ زيرا با وزن سنگين و فرمانپذيري نامناسب دربرابر نسل جديد خودروهاي اسپرت آمريكايي بختي براي عرضِاندام نداشت. بهخصوص شورولت كوروت كه حالا خودرو اسپرت تمامعياري شده و شايستگي قرارگرفتن دركنار رقباي اروپايي را پيداه كرده بود. فروش دوج وايپر اصلا مطابق انتظار مقامهاي فياتكرايسلر نبود. درواقع همانطوركه پيشتر در اين مقاله اشاره كرديم، تاريخ نشان داده علاقهمندان آمريكايي بيشتر از هر چيزي به قدرت و حجم پيشرانه اهميت ميدهند تا كيفيت فرمانپذيري. باوجوداين، با تنظيم قوانين ايمني جديد (لاخبار تخصصي وجود كيسههواي پردهاي)، فياتكرايسلر و دوج بايد هزينهي هنگفتي براي ادامهي توليد وايپر كنار ميگذاشتند. اين امر باعث شد در سال ۲۰۱۷، آخرين وايپر بدون توليد نسل جديد و جايگزين عرضه شود. دوج وايپر نسخهي ACR سريعترين خودرو آمريكاييِ محورعقب با جعبهدندهي دستي در پيست نوربرگرينگ است.
پورشه 718 باكستر و كيمن
محصول سال ۲۰۱۷
986 خودرو موتورميانيِ پورشه بود كه سال ۱۹۹۴ رونمايي شد. تابهامروز، پورشه مدلهاي كروك باكستر (Boxster) و كوپهي كيمن (Cayman) را در چهار نسل مختلف توليد كرده است. اين دو مدل با ارزش ارزانتر از 911، دراصل براي جذب مشتريان بيشتر به برند پورشه طراحي شدند و بايد گفت تمركز اصلي هم بر افزايش فروش در آمريكا بوده است. درواقع، مدل مفهومي پورشه باكستر در نمايشگاه خودرو ديترويت ۱۹۹۳ رونمايي شد. اين موضوع به تمركز ويژهي مقامهاي پورشه به بازار آمريكا اشاره ميكند؛ زيرا اين برند آلماني معمولا در ژنو خودروهاي جديدش را معرفي ميكند. پورشه باكستر و كيمن در نسلهاي گذشته فروش راضيكنندهاي در آمريكا داشتند؛ اما با گرايش شديد به مدلهاي شاسيبلند و كراساور، مقامهاي اين برند اهداف ديگري دنبال كردند. امروزه، خودروهاي پورشه پرفروش در آمريكا و جهان مدلهاي كاين و ماكان است. نسل جديد پورشه باكستر و كيمن كه با كد 718 شناخته ميشوند، درحالحاضر كمفروشترين محصول پورشه در آمريكا هستند. 718 در هر دو مدل كروك و كوپه، يكي از خودروهاي اسپرت برتر بازار جهاني است كه در اروپا هم مشتريان سرسختي دارد؛ اما احتمالا بهدليل وجود پيشرانهي ۴ سيلندر، آمريكاييها بازهم قدرت زياد و سرعتگيري در مسير مستقيم را ترجيح ميدهند تا محصول جذاب پورشه در اين كشور بهحاشيه رود.
هم انديشي ها