انقلاب صنعتي چهارم: ظهور اقتصاد خودمختار
هنگامي كه به گذشته مينگريم، پيشرفت تمدن بشري را مرهون پيشرفتهاي فناوري مييابيم. چرخ و قطبنما را در انديشه متخصصين بگيريد كه در نسلهاي پيشين انقلابي به پا كردهاند. توسعه موبايلهاي هوشمند و اينترنت، جامعه بشري را بهگونهاي دستخوش تغيير كردهاست كه تصور دنيايي بدون آنها تقريبا غيرممكن است. با اينكه نگاه به گذشته و تعيين پيشرفتهاي كليدي آسان است، اما بيشتر مردم نميتوانند فناوريهاي فراگير آتي را حدس بزنند. درواقع، بيشتر فناوريهاي انقلابي در مراحل اوليه توسعه خود از سوي خبرگان به تمسخر گرفته ميشوند. خيلي از افراد هم آنها را غيرقابل پيادهسازي ميدانند.
بااينحال، بسياري اعتقاد دارند كه فناوريهاي جديد كنوني جرقههاي انقلاب صنعتي چهارم را خواهند زد؛ اين بار بهدليل اتوماسيون ماده. اقتصادي كه از جانب انسانها گردانده ميشود به اين زودي از بين نخواهد رفت، اما شاهد ظهور اقتصادي موازي با اقتصاد انساني و كاملا كنترل شده از سوي ماشينها خواهيم بود. مانند انقلابهاي صنعتي پيشين، انقلاب فعلي هم بهدليل چند پيشرفت كليدي در فناوري رقم خواهد خورد؛ اينترنت اشيا (IoT)، هوش مصنوعي (AI) و فناوري دفتر كل توزيع شده (DLT).
رشد اينترنت به مرور زمان بهدليل نقص در قانون متكالف (ارزش يك شبكه با مجذور متخصصانش افزايش مييابد)، بسيار كاهش خواهد يافت و بيشتر مردم چيزي براي گفتن به يكديگر نخواهند داشت! تا حدود سال ۲۰۰۵، بر همگان روشن خواهد شد كه تأثير اينترنت بر اقتصاد چيزي بيش از تأثير دستگاههاي فكس نبوده است.
انديشه متخصصين پاول كروگمن، برنده نوبل اقتصاد، در رابطه با تأثير اينترنت
عامه مردم احتمالا هيچ اطلاعي از آنچه در حال رخدادن است ندارند، اما خط سير فناوريهاي جديد از انديشه متخصصين بسياري از متخصصان پنهان نماندهاست. برايان آرتور، اقتصاددان شهير، فرضيهاي را براي توضيح اين پديده ارائه و آن را «اقتصاد خودكار» نامگذاري كردهاست. كلاوس شواب، بنيانگذار و مدير اجرايي مجمع اقتصاد جهاني (World Economic Forum) از هم انديشي ها آرتور استقبال كرده و حتي جزوه رايگاني درباره آن به نام «انقلاب صنعتي چهارم» به رشته تحرير درآورده است. پيش از نگاهي دقيق و عميقتر به فناوريهاي كنوني، بهتر است تأثيرات سه انقلاب صنعتي پيشين بر جامعه را مطالعه كنيم. كسب دانش تاريخي ميتواند در ترسيم آيندهاي كه انقلاب صنعتي چهارم رقم خواهد زد، مؤثر باشد.
انقلابهاي صنعتي پيشين
هر سه انقلاب صنعتي گذشته از سوي مجموعهاي از ابداعات فناوري جداگانه اما مرتبط با هم كه بهطور گستردهاي روي افزايش خروجي در عين كاهش ورودي تأثير گذاشتند، شكل گرفتند. اين انقلابها كه نياز به كار، زمان و ماده را بهطور چشمگيري كاهش دادند، نهتنها درك اقتصادي كه درك كلي بشر از زندگي انساني را متحول ساختند.
نخستين انقلاب صنعتي
نخستين انقلاب صنعتي با ساخت موتور بخار شكل گرفت
نخستين انقلاب صنعتي در سالهاي ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰ و با توانايي بشر در بهكارگيري دو منبع انرژي صورت گرفت؛ زغالسنگ و بخار. توفيق در مهندسي و ساخت موتور بخار همراهبا ابداع روشي ارزانتر براي استخراج از معادن زغالسنگ، از فناوريهاي اصلي در شكلگيري اين انقلاب بود. با وقوع اين انقلاب، موتورهاي بخار با سوخت ارزانارزش زغالسنگ فراگير شده و تأثير بهسزايي در افزايش كارايي و بازده كارخانههاي تمامي صنايع داشتند.
برخي از اختراعات كليدي انقلاب صنعتي اول كه بهدليل موتور بخار ممكن شدند
برخي از مشهورترين اختراعات در اين دوره زماني توليد شدند، مانند ماشين پنبهپاككني كه الياف پنبه را از دانههاي آن جدا ميكرد و دستگاه بافندگي كه براي بافتن پوشاك و پردهها استفاده ميشد. از ساير پيشرفتهاي رخ داده در اين دوره ميتوان به چراغهاي گازسوز، بهبود در سيمان و معرفي ورق شيشهاي اشاره كرد.
پيش از وقوع نخستين انقلاب صنعتي، اكثر كالاها بهطور محلي و توسط افراد متفاوت ساخته ميشدند، اما پس از تجاريسازي موتورهاي بخار با سوخت زغالسنگ، صنايع بزرگ شكل گرفتند؛ صنايعي كه قادر به توليد براي مشتريان بسيار بيشتري بودند. اين واقعه جامعه آن زمان را از فرهنگ زراعي به سوي شهرهاي بزرگ صنعتي سوق داد. نيروي كار انساني ديگر تحت سلطه كارفرمايان مستقل و انفرادي نبوده و كم كم همگي در كارخانههاي بزرگ ادارهشده از سوي كاپيتاليستها، مشغول به كار شدند. شهرها به تدريج تبديل به مراكز اقتصادي كل كشور شدند. از سرعت اين روند تا زمان رخ دادن انقلاب صنعتي دوم كاسته نشد.
دومين انقلاب صنعتي
اين انقلاب صنعتي را با نام انقلاب فناوري هم ميشناسند. انقلاب صنعتي دوم طي سالهاي ۱۸۷۰ تا ۱۹۱۴ (شروع جنگ جهاني اول) شكل گرفت. بهترين توصيف از اين انقلاب تسلط بر فناوريهاي معرفيشده در دوره انقلاب صنعتي اول است؛ پيشرفتهايي كه به واسطه بهرهگيري بشر از دو منبع نيروي جديد بود: الكتريسيته و نفت.
انقلاب صنعتي دوم با بهرهگيري بشر از نفت و الكتريسيته به وقوع پيوست
بهدليل پيشرفتهاي حاصل، حجم توليد آهن، فولاد و قطعات ماشينآلات افزايش يافته و بسياري از قطعات در ابعاد استاندارد توليد شدند، مانند پيچها و نوارهاي فلزي استاندارد. در تعدادي از كشورهاي پيشرفته زيرساخت پيچيده ريلي جديد احداث شد و با توسعه موتور توربين بخار، شريانهاي آبي دچار تحول شدند. در اين دوره، سيستم حمل و نقلي كاملا جديد و متحولشده در راستاي انتقال توليدات كالاهاي انبوه به وجود آمد. بازارها نيز در اين دوره بهدليل افزايش توليدات و سرعت حملونقل و كاهش هزينههاي توليد، متحول شدند.
زيرساخت ريلي ايالات متحده آمريكا در سال ۱۸۶۰، هنگامي كه تنها ۳۰ سال از احداث نخستين خط ريلي در اين كشور گذشته بود
حتي جهان مدرن امروزي نيز بهطور كامل به الكتريسيته و نفت وابسته است. از برقكشي معمولا بهعنوان بزرگترين پيشرفت قرن ۲۰ ام ياد ميكنند زيرا منبعي ارزانارزش و قابل اتكا در اختيار جامعه قرار گرفت. منبعي كه علاوهبر انرژيرساني به كارخانهها و خانهها در هر زماني از روز، پايه تمامي دستگاههايي كه در آينده اختراع ميشوند نيز است. علاوهبر حياتي بودن الكتريسيته، نفت نيز بهعنوان يك منبع انرژي كارا و ارزان در قرن اخير مورد استفاده بوده است. اين منبع انرژي در اكثر صنايع و بخشها از جمله حملونقل بهعنوان سوخت غالب بودهاست. توليد محصولات نفتي غير سوختي مانند پلاستيك، كودهاي و مواد شيميايي و برخي از داروها از ساير متخصصدها و تحولات نفت در جامعه بشري است.
انقلاب صنعتي اول | انقلاب صنعتي دوم | |
---|---|---|
دوره زماني | ۱۷۶۰ - ۱۸۳۰ | ۱۸۵۰ - ۱۹۱۴ |
روشهاي توليد | دست ← ماشين | گسترش اتوماسيون |
توليد انبوه | نساجي | فلز |
منابع انرژي | آب، زغالسنگ و بخار | نفت و الكتريسيته |
موتورهاي جديد | موتور بخار | موتور احتراق داخلي |
اختراعات | دستگاه پنبهزني دستگاه نخريسي و ساير دستگاههاي نساجي | اتومبيل مواد شيميايي خطوط ريلي تلگراف، تلفن، راديو |
سطح زندگي قشر كاركر | افتضاح | همچنان بد اما رو به بهبود (سيستم فاضلاب، بهداشت شهر و محيط و ...) ، رشد قشر متوسط |
در طي انقلاب صنعتي دوم علاوهبر الكتريسيته و نفت، شاهد دو تحول بزرگ ديگر نيز بوديم، نخست تحول در ارتباطات با اختراع تلگراف، تلفن و راديو، و دومي تحول در دستگاههاي ساخت كاغذ كه در آغاز قرن ۲۰ رخ دادند و در اعتلاي گسترش دانش جمعي، اخبار و ادبيات در تمامي جهان نقش موثري ايفا كردند. درنهايت، توسعههاي توليد كائوچو و لاستيك منجر به توليدات انبوه تاير شدند كه در اكثر وسايل حملونقل مورد استفاده قرار گرفتند.
انقلاب صنعتي اول در شروع انقلابهاي فناورانه و مفهوم اقتصادهاي صنعتي مدرن تأثير داشت درحاليكه انقلاب صنعتي دوم تسلط بر فناوري و شروع شهرهاي مدرن پر از آسمانخراشها بود. كشورها پس از انقلاب صنعتي دوم به تبادل و ارتباط با يكديگر، بهتر از هر زمان ديگري پرداخته و اولين گامها به سمت جهانيشدن برداشتهشد. اين تحولات تا نزديك نيمه دوم قرن ۲۰ ادامه داشت، تا زمانيكه جامعه پيشرفت بنياني جديدي را به خود ديد: انقلاب ديجيتال.
انقلاب صنعتي سوم
انقلاب صنعتي سوم آغاز ورود به عرصه ديجيتال است
از اواخر دهه ۵۰ ميلادي تا به امروز، انقلاب صنعتي سوم يا همان انقلاب ديجيتال، ريشه در بطن جامعه دوانده و فناوري الكترونيكي آنالوگ را به ديجيتال مبدل ساختهاست. دو پيشرفت عمده اين انقلاب، پردازش ديجيتال و فناوري ارتباطات است. پردازش سريع رايانهها به همراه روابط بين دستگاهي ازطريق اينترنت و ماهواره، ساختار ديجيتالي خلق كرده كه اطلاعات در آن به سرعت در سرتاسر دنيا و بين تمامي دستگاهها مبادله ميشوند. با اين وجود جاي سؤال باقي نميماند كه چرا به دوره فعلي، عصر اطلاعات گفته ميشود.
دستيابي به اين انقلاب نتيجه تسلط بر الكتريسيته، دقت در ساخت و اختراع ريزپردازندهها (موسوم به چيپهاي رايانهاي) است. از موبايلهاي هوشمند گرفته تا تلويزيونهاي HD، دوربينهاي حرفهاي و حتي پهپادها، ريزپردازندهها ستون اصلي تمامي تجهيزات پيشرفته الكترونيك امروزي است.
همانند نوآوريهاي توليدي انقلاب صنعتي اول و دوم كه منجر به ساخت شهرهاي صنعتي با كالاهاي توليدي شد، نوآوريهاي الكترونيك انقلاب صنعتي سوم و چهارم نيز منجر به ساخت اپليكيشنهاي هوشمند كه از دادههاي توليدي بهره ميبرند، شده است.
چهارمين انقلاب صنعتي
براي تفهيم انقلاب صنعتي چهارم بسيار مهم است كه مفهوم هوش را بدانيم. بهترين راه فهم هوش، آشنايي با نحوه كسب آن است كه در چهار مرحله زير صورت ميگيرد:
۱) جمعآوري داده
۲) پردازش داده با كمك دادههاي قبلي بهعنوان منبع
۳) اتخاذ اعمال بنا بر دادههاي پردازششده
۴) دريافت دادههاي بازخوردي، يادگيري از نتايج و ذخيره تمام اين موارد در حافظه
يك حلقه ساده هوش
اين فرايند يك حلقه بيپايان بوده كه دائما در حال جمعآوري داده، پردازش، اتخاذ اعمال و دريافت بازخورد است. هرچه اين حلقه بيشتر تكرار شود، فرد از هوش بيشتري برخوردار است. دو فاكتور اساسي در اين فرايند دريافت بيشترين اطلاعات ممكن و ايجاد مهارتهاي بينقص تشخيص الگوهاست.
انقلاب صنعتي چهارم به كارگيري اينترنت اشيا، هوش مصنوعي و DLT در راستاي ظهور اقتصادي ماشيني و خودمختار خواهد بود
الگوها به تمييز كارآمد و ناكارامد، قوتها در مقابل ضعفها و معمول دربرابر غيرمعمول كمك كرده و با دستهبندي اطلاعات بهخاطر سپاري آنها را تسهيل ميكنند. قابليتهاي برتر شناخت الگو كه به بهبود قابليتهاي ذهني و فيزيكي منجر شود، بناي كسب هوش است. همانگونه كه آلبرت اينشتاين گفت: «ميزان هوش، توانايي تغيير است». تنها راه تغيير يك فرد در معرض الگويي منفي قرار گرفتن يا كشف الگويي بهتر است.
اگر فناوري درصدد خلق هوش و تبديل آن به يك محصول تجاري است، راهي به جز استفاده از همين مدل نيست. درحاليكه بسياري از پيشرفتهاي اخير بيخبرند اما فناوري در حال گشايش پنجرههاي جديدي رو به پيشامدها و قابليتهاي تازه است. اينترنت اشيا، هوش مصنوعي و فناوري دفتر كل توزيع شده از برجستهترين پيشرفتهاي اخير اند. فناوري با بهرهگيري از پيشرفتهاي سختافزاري، نرمافزاري و داده در شرف خلق هوش بوده و اقتصاد خودمختار از هميشه به ما نزديكتر است.
اينترنت اشيا (IoT)
يكي از پيشرفتهاي عمده عصر ديجيتال، توليد انبوه داده است. مردم كمكم در حال فهميدن ارزش واقعي داده و تشبيه آن به نفت اند. دو گونه داده وجود دارد: داده عمومي و داده خصوصي. اينترنت، بزرگترين چاه نفت از دادههاي عمومي بوده و بهعلت گسترش دائمش، يكتاست. دادههاي خصوصي بيشتر روي سرورهاي خصوصي، مخصوصا سرويسهاي ابري، متمركز شدهاند و حاوي اطلاعات حساس شخصي اند. دور از انتظار نيست كه غولهاي فناوري دنيا بيشترين داده را در اختيار دارند، شركتهايي مانند گوگل، فيسبوك، آمازون و بايدو (Baidu).
۲۰۱۸ | ۲۰۰۸ | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
رتبه | شركت | سال تأسيس | ارزش (ميليارد دلار) | رتبه | شركت | سال تأسيس | ارزش (ميليارد دلار) |
۱ | اپل | ۱۹۷۶ | ۸۹۰ | ۱ | پتروچاينا | ۱۹۹۹ | ۷۲۸ |
۲ | گوگل | ۱۹۹۸ | ۷۶۸ | ۲ | اكسون | ۱۸۷۰ | ۴۹۲ |
۳ | مايكروسافت | ۱۹۷۵ | ۶۸۰ | ۳ | جنرال الكتريك | ۱۸۹۲ | ۳۵۸ |
۴ | آمازون | ۱۹۹۴ | ۵۹۲ | ۴ | چاينا موبايل | ۱۹۹۷ | ۳۴۴ |
۵ | فيسبوك | ۲۰۰۴ | ۵۴۵ | ۵ | ICBC (چين) | ۱۹۸۴ | ۳۳۶ |
۶ | تنسنت (چين) | ۱۹۹۸ | ۵۲۶ | ۶ | گزپروم (روسيه) | ۱۹۸۹ | ۳۳۲ |
۷ | بركشاير | ۱۹۵۵ | ۴۹۶ | ۷ | مايكروسافت | ۱۹۷۵ | ۳۱۳ |
۸ | عليبابا (چين) | ۱۹۹۹ | ۴۸۸ | ۸ | رويال داچ شل | ۱۹۰۷ | ۲۶۶ |
۹ | جي اند جي (J&J) | ۱۸۸۶ | ۳۸۰ | ۹ | سينوپك (چين) | ۲۰۰۰ | ۲۵۷ |
۱۰ | جيپي مورگان | ۱۸۷۱ | ۳۷۵ | ۱۰ | AT&T | ۱۸۸۵ | ۲۳۸ |
بزرگترين شركتهاي دنيا در سالهاي ۲۰۰۸ و ۲۰۱۸، همانطور كه مشاهده ميكنيد بيشتر شركتهاي بزرگ امروزي برخلاف ده سال گذشته، در حوزه فناوري و داده فعاليت دارند.
امروزه بيشتر دادهها ازطريق اپليكيشنها جمعآوري ميشوند، براي مثال گوگل از نتايج جستوجو، فيسبوك از پروفايلهاي اجتماعي و آمازون از عادات خريد متخصصانش. شركتها با عرضه اپليكيشنهاي متخصصدي، توجه متخصصان را جلب كرده و دادههاي آنها را جمعآوري ميكنند.
براي دستيابي به هوشي كه قابليت تصميمگيري سريع مانند انسانها باشد، بايد دسترسي به دادهها بهطور آني (Real-time) فراهم باشد. تا چند وقت اخير دسترسي به دادههاي بلافاصله دشوار بوده اما امروزه به كمك نوآوريهايي در سنسورها و محركها، دادهها بيشتر از هميشه به واقعيت نزديك شدهاند. امروزه براي سنجش تقريبا هرچيزي حسگر وجود دارد، دما، مكان، سرعت، شتاب، عمق، فشار، شيمي خون، كيفيت هوا، رنگ، اسكن تصوير، اسكن صدا، بيومتريك، ميدان الكتريكي و مغناطيسي همگي از مواردياند كه امروزه با سنسورها قابل سنجشاند.
انواع مختلف حسگرهاي امروزي
براي تحقق اقتصاد خودمختار نياز به رودي از دادههاي آني است. تنها راه كارايي اين اقتصاد، پاسخ سريع و صحيح به اين اطلاعات است. قابليت نظارت بر جزييات پيچيده دادهها سطوح بسياري داشته و هنوز به توليد انبوه نرسيدهاست. بهطور اساسي، هر چيز فيزيكي و غيرفيزيكي بهصورت دادههاي الكترونيك در وب و با نام اينترنت اشيا، قرار خواهد گرفت.
دادههاي خام به اندازه سازوكارهاي تحليل آن مهم است اما بدون تحليل صحيح، اپليكيشنها مانند حيوانات از برنامه از پيش تعيينشده خود پيروي ميكنند. ازاينرو هوش مصنوعي بخش مهمي از اتوماسيون اقتصاد را تشكيل خواهد داد.
هوش مصنوعي (AI)
داده، سوخت هوش است و مغز موتوري است كه دادهها را به دادههاي قبلي ارتباط داده، آنها را دستهبندي كرده، تصميم گرفته و عملي را در جهان واقعي رقم ميزند. مغز آدمي بسيار فراتر از حد تصور قدرتمند و هنوز هم معمايي نزد دانشمندان است. مغز عضوي است كه با تكيه بر توانايي شناختي (cognitive) خود تفاوت واقعي ميان انسان و ساير گونههاي حيواني را ايجاد ميكند. به همين دليل ساخت فناوري مشابه مغز انسان بسيار پيچيده بوده و زمان بسياري ميطلبد. با اين وجود، شاهد پيشرفتهاي چشمگيري در زمينه هوش مصنوعي بودهايم. اين پيشرفتها به نرمافزارها اجازه دادند تا بهگونهاي رفتار مغز انسان را تقليد كنند.
بنابر انديشه متخصصين آدلين ژو، يكي از پيشگامان هوش مصنوعي و مدير بازاريابي شركت چينلينك (Chainlink)، هفت نوع هوش مصنوعي وجود دارد:
۱) رفتار - سيستمهايي كه براساس قوانين رفتار ميكنند مانند شناساگر دود يا كروز كنترل
۲) پيشبيني - سيستمهايي كه قادر به تحليل دادهها و توليد پيشبينيهاي محتمل هستند مانند تبليغات هوشمند يا محتواي پيشنهادي
۳) يادگيري - سيستمهايي كه براساس پيشبينيها تصميم ميگيرند مانند خودروهاي خودران كه براساس دادههاي ورودي حسگرها عمل ميكنند
۴) خلق - سيستمهايي كه برمبناي دادهها خلق ميكنند، مانند خلق يك اثر هنري، معماري ساختمان، خلق موسيقي
۵) ارتباط - سيستمهايي كه احساسات را ازطريق تحليل حالات صورت، متن، صدا و زبان بدن متوجه ميشوند، مانند اپليكيشن تبديل صدا به متن و اسكن صورت
۶) تسلط - سيستمهايي كه هوش را بين دامنهها منتقل ميكنند، مانند شناسايي چهار تصوير متفاوت كه ايده و پيام يكساني دارند
تشخيص اين موضوع كه تمامي تصاوير بالا نشاندهنده مفهوم ببر هستند، اگرچه براي انسان كاري آسان اما براي سيستمهاي هوش مصنوعي پيچيده است و اين سيستمها نياز به دادههاي زيادي براي تسلط بر اين موضوع دارند
۷) تكامل - سيستمهايي كه ميتوانند خود را در سطح نرمافزار يا سختافزار ارتقا دهند، مانند انسانهايي كه بتوانند در آينده هوش را روي مغز خود دانلود كنند!
ايده اصلي اين است كه نرمافزار قادر به دريافت داده جديد، پردازش آن متناسب با پايگاه دادهاي از اطلاعات ذخيره شده، اتخاذ تصميمات، دريافت بازخورد و يادگيري از بازخوردها باشد. كل اين فرايند چيزي بيش از يك الگوريتم نرمافزاري نيست اما اين الگوريتم ميتواند خود را بهبود بخشيده تا تعامل خود با داده را افزايش بخشد. پس چندان جاي شگفتي نيست كه در حال حاضر تمركز اصلي صاحب بيشترين داده روي زمين، گوگل، هوش مصنوعي است.
شايد بيشتر مردم استريم موسيقي از پاندورا يا ويديوهاي پيشنهادي يوتيوب را هوش مصنوعي ندانند اما اينها دقيقا هوش مصنوعي اند. سرورهاي يوتيوب تعداد بسياري ويدئو روي پلتفرم خود دارد، متخصصان روي ويديوهايي كه خواهان تماشا هستند كليك كرده و به آن ويديوها بازخورد ميدهند (لايك، ديسلايك، زمان تماشا و ...). هوش مصنوعي اين اطلاعات را دريافت كرده و از آن براي بهروزرساني الگوريتم نرمافزاري خود استفاده ميكند. هوش مصنوعي ميتواند براساس فعاليت شما، متخصصان با سليقه مشابه شما را پيدا كرده و ويديوهاي بهتري را به شما پيشنهاد دهد. اين الگوريتم خودتكاملدهنده براساس داده ورودي تغيير ميكند. به اين نوع از هوش مصنوعي، يادگيري ماشين (machine learning) گفته ميشود.
برخي از پيشرفتهاي اخير از سوي توسعه شبكههاي عصبي بهكاررفته در يادگيري عميق، حاصل شده است. شبكههاي عصبي زيرشاخهاي از يادگيري ماشين اند كه پيرامون الگوريتمهاي مدليافته براساس مغز انسان شكل گرفتهاند. ويژگي بارز به كاررفته در اين مدلها، توانايي شناخت الگوها و دستهبندي اطلاعات با قياس آنها با اطلاعات موجود است. يادگيري عميق نوعي از شبكه عصبي بوده كه داراي لايههايي مبتني بر مفاهيم مرتبط يا درختهاي تصميمگيري است. پاسخ يكي از سوالات منجر به ايجاد سوالي عميقتر و مرتبطتر شده و تا شناخت كامل داده اين عمل ادامه خواهد داشت.
ايده اصلي اين است كه نرمافزاري طراحي شود تا بهجاي تداخلات انساني، مبتني بر داده تصميمگيري كند. پلتفرمهاي نرمافزاري امروزي اعمال سادهاي را به نسبت ورودي خود به انجام ميرسانند، اما سيستمهاي هوش مصنوعي ميتوانند اعمال بسيار پيچيدهتري را بر تعداد بسياري بيشتري ورودي انجام دهند. بسياري از عوام با شنيدن هوش مصنوعي يك ربات در ذهنشان نقش ميبندد اما كليد اصلي هوش مصنوعي در نرمافزار آن است؛ يك بدن بدون مغز چه ارزشي دارد؟
شركتها روزانه بيشتر به اهميت هوشمصنوعي و فناوريهاي مرتبط با آن، پي ميبرند
بسياري از شركتها از هوش مصنوعي براي افزايش بهرهوري خود استفاده ميكنند. براي مثال SAP HANA، يك پايگاه داده هوشمند كه توانايي دريافت انواع مختلف دادهها، پردازش آنها و تشخيص ناهنجاريها (anomaly) را دارد. شركتهايي مانند والمارت از SAP HANA بهدليل توانايي آن در پردازش حجم بسيار بالاي تراكنشها در تنها چند ثانيه، بهره ميبرند. SAP HANA نهتنها هزينهها را بهعلت كاهش چشمگير نيروي كار مورد نياز، كاهش داده بلكه به پيشبيني بودجه مورد نياز هم كمك شاياني ميكند.
دُوَل هم از فناوري هوش مصنوعي براي ارتقا شهرها استفاده ميكنند. يك نمونه، سيستم حملونقل پيتسبورگ (شهري صنعتي در جنوب غربي پنسيلوانيا) است. در اين سيستم بهجاي بهره بردن از چرخههاي از پيش تعيينشده، چراغهاي راهنمايي به حسگرهايي مجهز شدهاند كه بر ترافيك نظارت داشته و بهطور آني برنامه خود را براساس ترافيك تنظيم ميكند تا كارايي به بالاترين حد خود برسد. اين موضوع در شهرهايي كه خودروهاي خودران در حال آزمايش بسياري وجود دارد، نيز رخ ميدهد. اين خودروها از حسگرهاي راهنمايي و رانندگي اطلاعات دريافت كرده و از آن براي عمل دقيقتر خود استفاده ميكنند.
تجاريشدن هوش مصنوعي بهلطف دادههاي فراوان و الگوريتمهاي هوشمند، مسجل شده است. گام نهايي در تحقق اقتصاد خودمختار، ايجاد زيرساخت مناسب براي ايجاد ارتباط ميان تمامي دادهها در آن واحد است. اين زيرساخت جديد ظاهرا فناوري دفتر كل توزيع شده (DLT) است.
فناوري دفتر كل توزيع شده (DLT)
هوش بشر بسيار جالب توجه است زيرا حاصل همكاري است. مخزن اجتماعي دانش نتيجهاي از تعامل هوش انسانها با يكديگر است. ايجاد سدي ميان دو سيستم هوشمند، روند رشد هر دو را آرام ميكند؛ زيرا ارتباطي بين اين دو برقرار نميشود. با شكلگيري ارتباطات بيشتر، هوش هم افزايش مييابد. براي دستيابي به بيشترين ارتباط در جامعه، تمامي سيستمها بايد بتوانند بهراحتي با يكديگر ارتباط برقرار كنند تا دادهها بهراحتي در سرتاسر جامعه جريان داشتهباشد.
زيرساخت ايدهآل براي اقتصاد خودمختار نياز به يك پايگاه داده، يك لايه پردازنده، يك لايه تراكنشي، و يك لايه ارتباطي دارد كه به هر سيستمي اجازه دريافت ورودي و ارسال خروجي به هر سيستم ديگري را ميدهد. اين شبكه بايد امن باشد، در آن واحد (real-time) عمل كند و در زمانهاي مورد نياز قابليتهاي محرمانگي ارائه دهد. اين شبكه همچنين بايد براي تمامي سيستمها رسيد ارائه كرده، با قانون همكاري داشته و به درستي ارزش موجود در آن را بهنوعي اعتبار يا ارز تبديل كند. اين شبكه بايد بدون نياز به اجازه و آزاد براي عموم باشد تا بيشترين تعداد ارتباطات حاصل شود.
ابتدا، بسيار حائز اهميت است تا با مفهوم فناوري دفتركل توزيعشده آشنا شويم زيرا اين عبارت به گروهي از فناوريهايي كه پايگاههاي داده را تمركززدايي ميكنند، گفته ميشود.
بلاكچين و ساير فناوريهاي دفتركل به اشتراكگذاشتهشده
بلاك چين، شناختهشدهترين DLT، يك لايه ذخيرهسازي به اشتراكگذاشتهشده است كه توانايي پردازش تراكنشهاي خود و ثبت نتايج در يك دفتركل مشترك را دارد. اين فناوري قدرت گرفته از شبكهاي گسترده از رايانههايي است كه همه نرمافزار متن باز يكساني را اجرا ميكنند. به جز راهاندازي اوليه و مطالعههاي دورهاي كه از سوي متخصصان صورت ميگيرد، بلاكچين شبكهاي كاملا خودكار و مستقل است و بهدليل ماهيت غيرمتمركز خود امكان حمله و فعاليتهاي مشكوك از سوي مهاجمان را به حداقل ميرساند. شايد بتوان گفت كه بلاكچين، امنترين ديتابيس در سراسر دنياست. بلاكچين مديريت مركزي نداشته و تمامي متخصصان ميتوانند از آن استفاده كنند. ساخت اپليكيشنها و تراكنشهاي نظير به نظير (P2P) بدون نياز به اشخاص واسطه، از متخصصدهاي اين فناوري محسوب ميشود. براي درك بهتر تأثير احتمالي اين فناوري كافي است اينترنت را در انديشه متخصصين بگيريد كه مانند بلاكچين غيرمتمركز و بدون مديريت مركزي بوده و براي عموم آزاد است. احتمالا بلاكچين بهزودي جاي پاي خود را در تراكنشها و ديتابيسها محكم ميكند.
تأثيرات شبكه شايد مهمترين علت استقبال گسترده عمومي از بلاكچين در آيندهاي نهچنداندور باشد
قراردادهاي هوشمند (Smart Contracts)
قراردادهاي هوشمند، دومين DLT بسيار مشهور اند. پروتكلهايي در بلاكچين كه نقش توافقات حقوقي و قضات را ايفا ميكنند. اقتصادها به انواع توافقات و اجراي آنها نياز دارند. قراردادهاي هوشمند قادر هستند تا اين مورد را در دنياي ديجيتال با استفاده از عبارات شرطي پيادهسازي كنند.
نمونهاي از عملكرد يك قرارداد هوشمند در جريان اقتصاد
اينترنت اشيا دادهها را جمعآوري كرده و هوش مصنوعي اين دادهها را پردازش ميكند. دراينميان قراردادهاي هوشمند همان زيرساخت نرمافزاري هستند كه از دادهها براي انجام اعمال واقعي مانند پرداختها، انتقال داده يا ذخيره يك نتيجه، استفاده ميكنند. اين قراردادها به مثابه توافقهاي تجاري در دنياي واقعي اند. از آنجايي كه قراردادهاي هوشمند در چارچوب بلاكچين فعاليت ميكنند، از تمامي مزاياي امنيتي آن نيز بهرهمند اند. قراردادهاي هوشمند، لايه تراكنشي كارآمدي هستند كه اعمال خودكار را با استفاده از دادهها به انجام ميرسانند، گامي واقعي و مهم در ظهور يك اقتصاد مستقل با جريان خودكار اعتبار.
اوراكلها
اوراكلها (Oracle) آخرين DLT اند كه نامشان كمتر به گوشمان خورده اما بسيار حائز اهميت اند. اوراكلها پل ارتباطي ميان سيستمهاي مختلف در داخل و خارج DLT اند. اوراكلها به دادههاي خارج از زنجيره DLT اجازه ميدهند تا با قراردادهاي هوشمند تعامل داشته باشند، براي مثال يك پرداخت ازطريق سيستم سويفت يا پيپال كه از سوي يك قرارداد هوشمند صورت گرفته يا ارسال فايلي از يك بلاكچين به بلاكچيني ديگر. به زبان ساده، اوراكلها لايهاي ارتباطي هستند كه تمامي سيستمها و دادهها را به يكديگر مرتبط ميسازند.
براي دستيابي به اين ارتباط، اوراكلها از رابطهاي برنامهنويسي (API) بهره ميبرند. استفاده از اين رابطها در دهه اخير بهشدت اوج گرفتهاست. APIها سرويسهاي كوچكي هستند كه موجب صرفهجويي در زمان و هزينه كدنويسي يك ابزار ميشوند. براي مثال فرض كنيد كه ميخواهيد اپليكيشن اوبر را بسازيد. براي اين كار كافي است از يك API نقشه و GPS، يك API پرداخت و يك API پيام كوتاه استفاده كنيد. APIها به توسعهدهندگان اين امكان را ميدهند تا روي هسته و كارايي اصلي برنامه خود تمركز كنند.
براي تحقق اتوماسيون قابل اعتماد، نياز به اوراكلهايي قادر به برقراري ارتباط امن و قابل اطمينان ميان سيستمها است. اشكال اكثر اوراكلهاي امروزي متمركز بودن آنها است كه ظرفيت بالايي براي وقوع حملات و دستكاري دادهها به وجود ميآورد. يك اتوماسيون كارا بهمعناي وجود حداقل آسيبپذيريهاست، زيرا آسيبپذيريها براي رفع به مداخلات انساني نيازمندند.
راهحل واقعي اين اشكال، تمركززدايي اوراكل است. چينلينك (Chainlink) يك استارتاپ DLT است كه هدف تمركززدايي اوراكلها را دنبال ميكند. اين استارتاپ با ارائه شبكهاي غيرمتمركز از اوراكلها يك ارتباط قابل اطمينان ميان سيستمها ايجاد ميكند.
خدمات ارائهشده از سوي Chainlink
اگر تمامي اينها را كنار هم بگذاريم به سيستمي ميرسيم كه از بلاكچين بهعنوان ديتابيس و لايه پردازشي، از قراردادهاي هوشمند بهعنوان لايه تراكنشي و از اوراكلها بهعنوان لايه ارتباطي، بهره ميبرد. اين سيستم غيرمتمركز روي كاغذ اشكالات امنيتي ناچيزي خواهد داشت. آخرين گام براي تكميل اين سيستم، تبديل دنياي واقعي به ديجيتال بهطور لحظهاي است كه هنوز ميسر نشدهاست، اما با پردازش خارج از حلقه (chain)، حلقههاي جانبي (sidechain) و راهحلهاي لايه دوم مانند شبكههاي لايتنينگ روزبهروز به دستيابي به اين مورد، نزديكتر ميشويم.
ديگر تحولات مهم
قبل از كنار هم گذاشتن سه فناوري IoT، AI و DLT و درك چگونگي هماهنگي آنها دركنار هم، لازم است برخي ديگر از تحولات مهم فناوري و جامعه كه جهان را بيشتر به انقلاب صنعتي چهارم سوق ميدهند، بشناسيم.
شبكههاي اجتماعي و دهكده جهاني
اكثر تحولات مهم فعلي حول ارتباطات ميچرخند. شايد واضحترين آنها امكان ارتباط ميان افراد ازطريق اينترنت با هزينه بسيار ناچيز و بهطور لحظهاي باشد. بهلطف اپليكيشنهاي پيامرسان و شبكههاي اجتماعي امروزي، ديگر نيازي به حضور فيزيكي براي ارتباط با ديگران نبوده و بهراحتي در هر زمان و مكان با هزينهاي ناچيز قادر به برقراري تماس متني، صوتي و تصويري با هر شخصي هستيم. اينترنت در حال برداشتن موانع تكنولوژيك و فرهنگي است.
قانون مور
ترند مهم بعدي قانون مور است؛ قانوني كه ميگويد تعداد ترانزيستورها در يك مدار مجتمع فشرده هر سال دو برابر ميشود. اين موضوع بدين معنا است كه سرعت پردازش رايانهها هر سال دو برابر ميشود. اين قانون ميتواند عامل اصلي در توسعه يك DLT مقياسپذير باشد. افزايش سرعت پردازشي ميتواند به توسعه رباتها هم كمك شاياني داشته باشد. روباتيك صنعت روبهرشدي است كه مدتي است جاي خود را در بازار مصارف خانگي (مانند رباتهاي نظافتچي) و مصارف تجاري (رباتهاي انبارگردان آمازون) باز كردهاست.
زيستفناوري
پيشرفت مهم ديگر توسعه زيستفناوري است. بشر با زيستفناوري بهدنبال تلفيق ماشين و انسان است. دستگاههايي كه در بدن انسان جاسازي شوند ميتوانند به كمك اينترنت اشيا، ناظري دائم بر سلامت انسان باشند. در آيندهاي نه چندان دور ممكن است شاهد رابطهاي رايانهاي - مغزي باشيم. با ظهور اين رابطها ميتوانيم هوش و اطلاعات را روي ذهن انسان دانلود كنيم.
جريان متنباز
آخرين تحول اين فهرست، جريان متنباز است. سرتاسر دنيا در حال تصويب قوانين و لوايحي هستند كه شركتها و دولتها را ملزم به متنباز كردن APIهاي آنها ميكنند. قوانيني مانند PSD2 در اروپا و سند قرن بيست و يكم رئيسجمهور اوباما. هرچه دادههاي بيشتري بهطور آزاد در اختيار همگان قرار گيرد، رشد هوش و ارتباطات سريعتر خواهد شد.
جمعبندي
بنابر اطلاعات ارائه شده، تصويري در ذهن شكل ميگيرد كه نشان ميدهد جهان در ۵۰ سال آينده احتمالا چگونه خواهد بود. دنيايي كه در آن داده حرف اول را زده و تبديل به نفت قرن جديد خواهد شد. شركتهاي بزرگ تأمين داده، اينترنت اشيا و اينترنت، اين منبع را تأمين خواهند كرد. الگوريتمهاي هوش مصنوعي اين دادهها را پردازش ميكنند تا براساس آن تصميمات هوشمند بگيرند. اين تصميمات از سوي فناوري DLT كه همهچيز را به يكديگر مرتبط ميكند، اعمال ميشوند. هنگامي كه اين سيستم كامل شده و شروع به كار كند كاملا خودكار بوده و طي زمان هوشمندتر ميشود. اين سيستم خودكار، انقلاب صنعتي چهارم خواهد بود.
با ظهور اقتصاد خودمختار، اقتصاد انساني بهطور كامل ناپديد نخواهد شد اما زير سايه سنگين اقتصاد خودمختار، اقتصاد انساني هرساله كمرنگتر از سابق خواهد شد. صنايع روباتيك نيز به تدريج جايگزين نيروي انساني شده و هوش مصنوعي با استفاده از دادهها ميتواند جاي نيروهاي هوشمند انساني را بگيرد.
با ظهور اقتصاد خودمختار بشر ديگر نيازي به كار نداشته و تمامي نيازهاي آن از سوي ماشينها تأمين خواهد شد
شايد تصور از بين رفتن نياز به نيروي انساني ترسناك به انديشه متخصصين برسد اما اگر اين فناوري به درستي به كار گرفته شود راهحل آزادي بشر از بند كار خواهد بود. اين فناوري جامعه و اقتصاد انساني را متحول خواهد ساخت. بشر ديگر نيازي به كار و فعاليت نداشته و تمامي نيازهاي آن از سوي رباتها تامين خواهد شد. اشكال احتمالي اين فناوري، توزيع منابع به دستآمده است كه احتمالا تا حد بسياري دستخوش سياست قرار خواهد گرفت. (اين تصوير شايد همان آيندهاي از بشر است كه در انيميشن Wall.E شاهد آن بوديم!)
كه اين فناوريها هنوز در مراحل اوليه خود به سر برده و براي تحقق انقلاب صنعتي نياز به توسعه زيادي دارند. همانند گذشته اين توسعه احتمالا نه به مرور زمان كه با وقوع پيشرفتهاي كليدي محقق خواهد شد. درباره آينده نميتوان با اطمينان سخن گفت اما شايد بتوان با اطمينان گفت كه اتوماسيون حالا حالاها قرار نيست از صحنه زندگي و اقتصاد بشر كنار برود.
انديشه متخصصينات شما درباره اين آينده چيست؟ اين آينده براي شما ترسناك است يا اميدواركننده؟ آيا فناوريهايي را ميشناسيد كه از ديد اين مطلب دور مانده باشند؟ انديشه متخصصيناتهاي خود را با ما و ساير دوستان اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايراني خود به اشتراك بگذاريد.
هم انديشي ها