نگاهي به تاريخ بشر از دريچه انرژي

دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۰۰
مطالعه 6 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
«انرژي: تاريخ بشر»، جزوه رايگان جديدي ملهم از بحران تغييرات اقليمي است. ريچارد رودز، به‌كندوكاو چگونگي بهره‌برداري از منابع انرژي طي چهار قرن اخير پرداخته است.
تبليغات

جزوه رايگان: انرژي: تاريخ بشر (Energy: A Human History) جديدترين اثر نويسنده، روزنامه‌نگار و مورخ ‌آمريكايي برنده جايزه پوليتزر، ريچارد رودز است. ريچارد رودز، در اين اثر، خوانندگانش را به سفر ۴۰۰ ساله‌اي مي‌برد تا نگاهي به چگونگي استخراج منابع طبيعي و رونق گرفتن قدرت‌هاي اقتصادي سياسي دنيا بياندازند.

چنانچه ريچارد رودز، در مقدمه جزوه رايگان خود نوشته، هدف او از به‌رشته تحرير در آوردن: «انرژي: تاريخ بشر»، روشن كردن تصميماتي است كه امروز ما را با چالش تغييرات اقليمي مواجه كرده است. طي ۴۰۰ سال گذشته، انسان به مقاديري از انرژي دست يافت كه توانست تمدني چند ميليارد نفري را به‌كار بياندازد. در اين دوران، انرژي به مقاديري ظهور كرد كه مي‌توانست با (انرژي‌هاي) خود طبيعت رقابت كند.

و بر كسي پوشيده نيست كه اين انرژي، مي‌تواند، آينده ما را شكل دهد. بر اساس «اصل فروپاشي تمدن‌هاي زميني» با افزايش جمعيت يك تمدن، استفاده از منابع سياره نيز بيشتر مي‌شود و با مصرف منابع سياره، شرايط سياره تغيير مي‌كند. به‌طور خلاصه، سرنوشت تمدن‌ها و منابع انرژي از هم جدا نيست، اين دو به‌هم وابسته‌اند و با هم تحول پيدا مي‌كنند و اساسا، سرنوشت تمدني مانند تمدن بشر، به نحوه‌ي استفاده از منابع سياره بستگي دارد. به همين جهت، مواجه با تغييرات اقليمي، مي‌تواند هشداري براي تمدن بشر باشد.

داستاني كه رودز، بازگو مي‌كند، ملغمه‌اي از تاريخچه انرژي و قدرت‌طلبي بشر است، سفر ۴۰۰ ساله‌اي به‌همراه برخي از خلاق‌ترين مخترعاني كه تا به‌حال زندگي كرده‌اند، كساني كه بسياري از داستان‌هايشان را فرهنگ مدرن به دست فراموشي سپرده است. همانند مخترع فرانسوي، دنيس پاپين كه زودپز را براي كمك به تغذيه فقرا اختراع كرد (۱۶۷۹) اما اختراع او، در نهايت تكامل يافت و به موتور بخار تبديل شد.

ظهور زغال سنگ در قرن نوزدهم انگلستان به اين كشور اجازه ساخت زيرساخت‌هايي را داد كه هرگز پيش از اين ساخته نشده بود و تبديل به قدرت جهاني در اين حوزه شد. آمريكا در قرن بيستم با اضافه كردن نفت، گاز، انرژي آبي و هسته‌اي همين كار را كرد

رودز نشان مي‌دهد كه ميراث اين تاريخ انرژي براي ما، چالش بزرگ كنوني بين ريشه‌كن كردن فقر جهاني با افزايش بهره‌برداري از انرژي و از طرفي مقابله با غير قابل برگشت شدن روند تغييرات اقليمي است. اما اشتهاي سيري‌ناپذير انسان‌ها براي به‌دست آوردن هرچه‌بيشتر انرژي همچنان ادامه دارد؛ روغن نهنگ و چوب، جاي خود را به زغال سنگ دادند كه عرصه را براي ظهور نفت، انرژي آبي، گاز طبيعي، انرژي هسته‌اي و انرژي‌هاي تجديدپذير فراهم كرد.

انرژي موجب گسترش سلطه انسان‌ها بر طبيعت و زياده‌خواهي‌هاي بيشتر و بيشتري شدند. ديگر منابع جديدي جايگزين منابع قبلي نشدند، مانند زغال سنگ كه جايگزين چوب شد.

انرژي با مقاديري ظهور كرد كه مي‌توانست با خود طبيعت رقابت كند

با وجود، گسترش سوخت‌هاي فسيلي و منابع ديگر، توليد زغال سنگ در جهان كاهش نيافته است. نفت هم همين‌طور و توليد گاز طبيعي حتي به‌طرز انفجارگونه‌اي در حال گسترش است. منابع تجديد پذير نيز-عمدتا در غرب- در حال رشد هستند. حتي سوخت هسته‌اي هم در حال افزايش است، منبع انرژي كه رودز از آن به‌عنوان راهكاري فوري براي پاسخ به تغييرات اقليمي پيشنهاد مي‌دهد.

احتمالا اين اولين باري در تاريخ زمين نيست كه تمدني به فاجعه‌اي شبيه به آنچه انسان‌هاي كنوني مسبب آن بوده‌اند دچار مي‌شود. معمولا در اين مباحث، ساده‌ترين نمونه تمدن‌هاي فروپاشيده، ساكنان جزيره ايستر هستند. در جزيره ايستر، نخستين ساكنان، بين قرن پنجم تا هشتم ميلادي وارد جزيره شدند و شروع به استعمار آن كردند و تا قرن سيزدهم و چهاردهم به نقطه‌ي اوج جمعيتي با حدود ۱۰ هزار نفر رسيدند. و در نهايت، در قرن هيجدهم، ساكنان جزيره منابع طبيعي خود را كاملا مصرف كردند و جمعيت آنها به شدت كاهش يافت و به ۲ هزار نفر رسيد.

فروپاشي تمدن جزيره ايستر به مفهومي به نام ظرفيت همراهي يا حداكثر تعداد گونه‌هايي كه محيط مي‌تواند همراهي كند، اشاره دارد. در همين حال، واكنش زمين نسبت به تمدن ما، تغييرات اقليمي است.

و انسان، چگونه مي‌تواند از اين دانش استفاده كند تا از آب‌هاي متلاطم قرن‌ حاضر، نجات پيدا كند؟ انرژي همواره، به‌معناي قدرت بوده، قدرت به‌عنوان نيرو محركه‌ي موتور و قدرت براي اداره يك امپراطوري وسيع. بريتانيا، چوب و زغال سنگ، اولين مثال‌هاي رودز هستند تا خواننده را با جزئياتي دقيق مبهوت كند.

بهره‌برداري بيشتر از انرژي زغال سنگ، انگلستان را به بزرگ‌ترين قدرت جهان بدل كرد

چوب، اساس و شالوده انگلستان اليزابتي بود، از چوب‌ براي ساخت ابزارها، سلاح‌ها و حمل و نقل تا زغال چوب براي ذوب آهن، ساخت شيشه و پالايش سرب، ۹۰ درصد از قلمروي امپراطوري بريتانيا با چوب ساخته شد. كشتي‌هاي جنگي، همچون جت‌هاي جنگنده كنوني براي امنيت انگليس حياتي بودند. اما براي ساخت يك كشتي، تنها نياز به ۲۵۰۰ درخت بلوط بزرگ است كه هر كدام بيش از يك صد سال طول كشيده تا به‌اين اندازه رشد كنند.

با شروع استخراج زغال سنگ، به امپراتوري بريتانيا در قرن نوزدهم درياها را به سيطره خود در آورد. آنها اولين كشتي بخار، برونل غرب كبير را در سال 1838 ساختند و اولين كشتي تماما فلزي، اس‌اس بريتانياي كبير را ساختند، اين تصوير ژوئيه سال 1843 و نمايش اين كشتي بخار تمام آهني را نشان مي‌دهد

دكل اصلي كشتي‌ها از همين بلوط‌هاي غول‌آسا ساخته مي‌شدند با عرشه‌هايي كه براي پوشاندن خوني (كه طي نبردها ريخته مي‌شد) به‌رنگ سرخ رنگ‌آميزي مي‌شدند. اما جنگ‌ها و كِرم‌ها اين كشتي‌ها را به‌مرور خراب مي‌كردند و كشتي‌ها، بايد هر دهه يا چند سال جايگزين مي‌شدند.

اما چوب انگلستان رو به پايان بود. تا سال ۱۶۰۰۰، جمعيت انگلستان به ۴ ميليون نفر رسيد و تقاضا به بيش از عرضه رسيد. يك دليل براي به تصرف در آوردن مستعمرات جديد، بهره‌برداري از جنگل‌هاي قديمي اين سرزمين‌ها بود. جنگل‌هايي كه در آمريكا، به‌شدت فراوان بودند. بنابراين، داستان زغال سنگ، شروع شد.

اين زغال سنگ بود كه به خورشيد اجازه نداد، در امپراتوري بريتانيا هرگز غروب كند

زغال سنگ كه از دلِ زمين استخراج مي‌شد و بر خلاف زغال چوب كه از سوزاندن چوب به دست مي‌آمد، يك جايگزين ارزان بود. در آهنگري، روشن كردن ديگ‌هاي جوش و مشعل‌هاي آهكي از اين سوخت فسيلي براي صدها سال به‌مقدار كم استفاده شده بود. اما اين سوخت وحشتناك كثيف بود. دود تيره و بوي نامطلوب سولفور، امكان استفاده از اين سوخت در خانه‌ها را نمي‌داد، مگر زماني كه استفاده از چوب، هزينه‌ي بالاتري داشت.  

و سوختن زغال سنگ، شدت گرفت، رودز از مبلغان آن زمان نقل‌قول مي‌كند كه سنگ سياه از زيرزمين مانند آتش سوزان جهنم مي‌سوزد. براي مقابله با دود سمي، دودكش‌ها در خانه‌ها ساخته شدند. تا سال ۱۶۲۵، صدها هزار تن زغال سنگ با قايق‌ها و كشتي‌ها از رودخانه تين به لندن فرستاده شدند. طبقه متوسط نوظهور نيز زغال سنگ مي‌سوزاند، زيرا سود اقتصادي اين منبع انرژي ارزان و توانايي مقابله با زمستان وحشتناك انگلستان بر اثرات وخيم زغال سنگ بر سلامتي مي‌چربيد.

كارخانه‌هاي فولاد سازي باوو اين فورنس، شمال غربي انگلستان، سال ۱۸۷۷. زغال سنگ انگلستان را تغيير داد و انرژي و كك براي توليد آهن به مقادير بالا را فراهم كرد و اجازه ساخت كشتي‌ها، راه آهن، آسمانخراش و پل‌هاي عظيم را داد

اما استفاده از زغال سنگ براي مصارف صنعتي، از زمان انقلاب استقلال آمريكا شروع شد كه دست انگلستان را از منابع چوب آمريكا كوتاه كرد. فناوري‌ها و راه‌هاي جديد براي بهره‌برداري از انرژي زغال سنگ، انگلستان را به بزرگ‌ترين قدرت جهان بدل كرد.

از زمان سلت‌هاي اوليه كه جنگل‌هاي شمال انگلستان را ويران كردند تا عصر آهن را به‌راه بياندازند، انگلستان نتوانسته بود، انرژي كافي براي تغيير بنيادين تمدن را در كشور خود به‌دست بياورد. در اواخر قرن نوزدهم، زغال سنگ انگلستان براي ساخت زيرساخت‌ها و توليدات در مقياسي كافي بود كه تا آن زمان بي‌سابقه بود.

زغال سنگ حرارت و كك (زغال سنگ سوخته)را فراهم مي‌كرد تا ده‌ها و صدها تن‌ها آهن در يك لحظه گداخته شوند. زغال سنگ انگلستان را تغيير داد و انرژي و كك كافي براي توليد آهن به مقادير بالا را فراهم كرد و اجازه ساخت كشتي‌ها، راه آهن، آسمان‌خراش و پل‌هاي عظيم را داد. امپراتوري بريتانيا با استفاده از كشتي‌هاي آهني، درياها را به سلطه خود در آورد. براي آمريكا و ديگر قدرت‌هاي اروپايي، ده‌ها سال طول كشيد تا خود را به اين ابرقدرت برسانند. اينجاست كه رودز اشاره مي‌كند، اين زغال سنگ بود كه به خورشيد اجازه نداد، در امپراتوري بريتانيا هرگز غروب كند.

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات