نحوه مقابله نوجوانان با استرس روي وضعيت بدني آنها تاثير ميگذارد
بيشتر نوجوانان بهطور مدام توسط خانوادههاي خود دچار استرس ميشوند؛ اما اينكه آنها احساسات خود را سركوب كنند يا با رويكردي مثبت با آن برخورد كنند، روي برخي از سنجههاي جسمي مانند فشار خون و نحوهي واكنش سلولهاي ايمني در برابر عوامل بيماريزايي نظير باكتريها تاثيرگذار است. پژوهشگران به دنبال مطالعه اين موضوع بودند كه آيا استراتژيهايي كه نوجوانان براي برخورد با استرسهاي مزمن خانوادگي بهكار ميبرند، روي فرايندهاي متابوليكي و ايمني بدن آنها تاثيرگذار است يا خير. اين استراتژيها ميتواند شامل ارزيابي مجدد شناختي (تلاش براي تفكر مثبت درمورد عامل استرسزا) و سركوب يا مهار بروز احساسات در واكنش به يك عامل استرسزا باشد. پژوهشگران دريافتند هنگام مقابله با استرسهاي مزمن خانوادگي بزرگتر، نوجواناني كه از ارزيابي مجدد شناختي استفاده ميكردند، داراي سنجههاي متابوليكي بهتري نظير فشار خون پايينتر و نسبت دور كمر به دور باسن بهتري بودند. وقتي سلولهاي ايمني نوجواناني كه بيشتر از رويكرد سركوب استفاده ميكردند، در محيط آزمايشگاه در معرض محرك باكتريايي قرار ميگرفت، حتي در حضور عوامل ضدالتهاب، درگير التهاب بيشتري ميشدند. هانا شريير دانشمند علم زيسترفتار ميگويد:
نتايج نشان ميدهد مهارتهاي مقابلهاي كه در دوران نوجواني شكل ميگيرند، ممكن است روي سلامت فرد در مراحل بعدي زندگي اثرگذار باشند. اين تغييرات چيزي نيستند كه بتوانند طي يك يا دو هفته روي سلامت فرد تاثير بگذارند؛ بلكه طي سالها يا دههها ميتوانند موجب تغيير وضعيت سلامتي شوند. اين تغييرات كوچك در فرايندهاي متابوليكي يا التهابي، ممكن است با ضعف سلامتي يا احتمالِ بيشتر ابتلا به يك بيماري مزمن در مراحل بعدي زندگي، مرتبط باشند.
اميلي جونز ميگويد نتايجي كه اخيرا در ژورنال Psychosomatic Medicine منتشر شده است، به درمانگران و مشاوران كمك خواهد كرد تا با كودكان يا نوجواناني كه تحت شرايط استرسزا زندگي ميكنند، بهتر كار كنند. جونز گفت:
مواجهه با استرس مزمن هميشه منجر به تضعيف سلامتي نميشود و علت آن تا حدودي مربوط به تفاوتهاي موجود بين افراد مختلف است. شايد با تشويق استراتژيهاي تنظيم عواطف بتوان به فرد كمك كرد كه در برابر استرسها انعطافپذيري بيشتري داشته باشد. در مورد كودكاني كه در شرايط پر استرس زندگي ميكنند ما هميشه نميتوانيم از وقوع استرسها پيشگيري كنيم اما شايد بتوانيم به اين افراد كمك كنيم كه با استرس خود بهدرستي برخورد كنند.
اگرچه پژوهشهاي گذشته استرسهاي مزمن دوران كودكي را با شرايطي نظير افسردگي، اختلالات خودايمني و بيماري قلبيعروقي مرتبط دانستهاند؛ ولي در مورد اينكه چرا برخي افراد در شرايط پر استرس دچار بيماري ميشوند در حالي كه ديگران با اين اشكالات روبهرو نميشوند، چيز زيادي نميدانيم. با وجود اينكه پژوهشگران ميدانند تنظيم عواطف در اين زمينه نقش دارد اما چگونگي آن مشخص نيست.
براي مطالعه بهتر اينكه چگونه روشهاي مختلف تنظيم عواطف ميتواند روي جنبههاي مختلف سلامت جسمي تاثيرگذار باشند، پژوهشگران ۲۶۱ نوجوان ۱۶-۱۳ ساله را مورد مطالعه قرار دادند. آنها با شركتكنندگان در مورد روابط و استرسهاي مزمن موجود در خانوادهشان صحبت كردند و فشار خون و نسبت دور كمر به دور باسن را در اين افراد اندازهگيري كردند. براي اندازهگيري عملكرد سيستم ايمني و مشاهدهي نحوهي پاسخ سلولهاي ايمني، پژوهشگران نمونهي خون شركتكننده را گرفته و (بههمراه و بدون مادهي ضدالتهابي هيدروكورتيزون) در معرض محركهاي باكتريايي قرار دادند.
نتايج نشان ميداد در شرايط استرس مزمن خانوادگي شديد، ميزان توليد سايتوكاينهاي پيشالتهابي توسط سلولهاي ايمني نوجواناني كه از رويكرد سركوب استفاده ميكردند، بيشتر بود. سايتوكاينها ملكولهايي هستند كه با فرستادن سيگنال به ديگر سلولها آنها را از وجود تهديد باخبر ميكنند و هشداري براي اقدام سيستم ايمني هستند. سلولهاي اين نوجوانان حتي در حضور هيدروكورتيزون كه يك مادهي ضدالتهابي است كه به بدن ميگويد از ميران توليد سايتوكاينها بكاهد، سايتوكاينهاي بيشتري توليد ميكردند. جونز گفت:
سايتوكاينها شبيه پيامرسانهايي هستند كه به بقيهي بدن خبر ميدهند كه نياز به حمايت بيشتري است. بنابراين وضعيتي كه فرد حتي در حضور پيامهاي ضدالتهابي داراي سطوح بالايي از اين سايتوكاينهاي پيشالتهابي باشد، ممكن است نشاندهندهي اين باشد كه سيستم ايمني بيش از حد مورد نياز مشغول به كار شده است و عملكرد آن طبيعي نيست.
در همين حال پژوهشگران دريافتند نوجواناني كه داراي رويكرد ارزيابي مجدد شناختي در مقابله با استرس خانوادگي بودند، فشار خون پايينتر و نسبت دور كمر به دور باسن مناسبتري داشتند؛ سنجهاي كه بهعنوان شاخصي از سلامتي و خطر بيماريهاي مزمن در انديشه متخصصين گرفته ميشود. جونز گفت:
اگرچه بايد مطالعات بيشتري در اين زمينه انجام دهيم، اما نتايج نشاندهندهي سودمندي استراتژي ارزيابي مجدد در شرايط استرسزا هستند. درمورد يك عامل استرسزاي خفيف، اين كار ميتواند بازنگرشي درمورد يك موقعيت بد از طريق فكر كردن دربارهي آن بهعنوان يك چالش يا فرصتي براي رشد باشد.
پژوهشگران افزودند كه زمينههاي مطالعات آينده ميتواند شامل مطالعه تاثيرات استراتژيهاي تنظيم عواطف روي اين سنجههاي متابوليكي و ايمني طي زمان باشد. در اين ميان، مطالعه اينكه چگونه محيط خانواده در تنظيم عواطف نقش دارد، چگونه خود تنظيم عواطف روي مواجهه با استرس اثرگذار است و اينكه چگونه استرس مزمن خانوادگي و تنظيم عواطف در تعامل با هم ميتوانند موجب افزايش خطر ابتلا به بيماريهاي مزمن در بلندمدت شوند، داراي اهميت است.
هم انديشي ها