غذايي كه ميخوريم روي تفكر ما تاثيرگذار است
در سالهاي اخير مطالعات متقاعدكنندهاي در تأييد يك ادعاي قديمي انجام شده است: شما هماني هستيد كه ميخوريد (غذاي انسان روي ماهيت او تأثيرگذار است). اما اگر هنوز متقاعد نشدهايد كه از ميزان مصرف دونات خود كم كنيد و بهزور گاهي مقداري كلم مصرف ميكنيد، مطالعهي جديدي كه در دانشگاه ايلينوي انجام شده است، شايد بتواند شما را متقاعد كند.
اين مطالعه نشان ميدهد كه سطوح خوني ملكولهاي خاصي كه بهعنوان ملكولهاي سلامتي در انديشه متخصصين گرفته ميشوند، نظير امگا ۳، ليكوپن و ويتامينهاي گروه B نهتنها با عملكرد شناختي بلكه با نحوهي عملكردهاي مغز ارتباط دارند. آرون باربي، نويسندهي مقاله ميگويد:
پرسش اساسي كه ما بهدنبال پاسخ آن بوديم، اين بود كه آيا رژيم غذايي و تغذيه با روند سالم پيري مغز مرتبط هستند يا خير. بهجاي استباط سلامتي مغز با استفاده از يك آزمون شناختي، ما مستقيما خود مغز را با استفاده از تصويربرداري مغزي با وضوح بالا مورد مطالعه قرار داديم.
پژوهشگران سطوح خوني بيوماركرهاي تغذيهاي را در خون ۱۱۵ شركتكنندهي سالم (داراي سن ۷۵-۶۵ سال) مورد اندازهگيري قرار دادند. اين بيوماركرها عبارت بودند از: اسيدهاي چرب امگا ۳ و امگا ۶، ليكوپن (كه در غلظتهاي بالايي در گوجهفرنگي و هندوانه وجود دارد)، فولات (در سبزيجات برگسبز)، كاروتنوئيدها (در سبزيجات قرمز، زرد و نارنجي)، ريبوفلاوين، ويتامين B12 و ويتامين D. علت انتخاب اين بيوماركرها اين بود كه اين تركيبات شاخص بسياري از تركيبات رژيمهاي غذايي مديترانهاي هستند.
پژوهشگران، مغز شركتكنندگان را اسكن كردند بهصورتي كه بتوانند تصاويري با وضوح بالا از شبكههاي عصبي و چگونگي ارتباط شبكههاي مختلف در مغز هر شركتكننده مشاهده كنند و همبستگي بين سطوح مواد مغذي در خون و چگونگي ارتباطات را در مناطق خاصي از مغز محاسبه كردند. نتايج آنها نشان ميداد كه سطوح بالاتر اسيدهاي چرب امگا ۳ و امگا ۶ و كاروتن با بازده بهتر شبكه همراه بود. باربي ميگويد:
كارآيي بايد مرتبط با نحوهي ارتباط اطلاعات درون شبكههاي عصبي باشد. ما به بازدهي محلي توجه كرديم؛ اينكه اطلاعات به چه خوبي درون يك مجموعهي محدود از مناطق مغزي به اشتراك گذاشته ميشود و همچنين بازده سراسري كه نشان ميدهد چه مراحلي براي انتقال اطلاعات از يك منطقه به منطقهي ديگر در شبكه مورد نياز است. اگر شبكهي عصبي بهطور كارآمدتري پيكربندي شده باشد، دسترسي به اطلاعات راحتتر و انجام وظايف به زمان كمتري نياز خواهد داشت.
اين گروه همچنين از شركتكنندگان آزمونهايي براي سنجش شناخت، هوش عمومي، حافظه و عملكرد اجرايي گرفتند و همبستگي نمرات آزمونها را با قابليت ارتباط مغزي و سطوح بيوماركرها محاسبه كردند. امگا ۳، امگا ۶، ليكوپن، كاروتنوئيدها و ويتامينهاي B و D با ابعادي از شناخت ارتباط داشته و بيشتر آنها با عملكرد مغز نيز مرتبط بودند.
بهعنوان مثال، امگا ۳ با هوش عمومي و اتصال در شبكهي عصبي پيشانيآهيانهاي كه رفتارهاي هدفمند و توجه را كنترل ميكند، مرتبط بود. اسيدهاي چرب امگا ۶ و ليكوپن با عملكرد اجرايي و شبكهي عصبي پشتي مرتبط با توجه نقش داشت. علاوهبر اين ليكوپن، امگا ۳ و امگا ۶ با چندين آزمون عمكلرد حافظه مرتبط بودند، ويتامينهاي B و D با عملكرد اجرايي و كاروتنها با نمرهي هوش ارتباط داشتند. بهگفتهي باربي:
مطالعهي ما نشان ميدهد كه رژيم غذايي و تغذيه روي ارتباط بين بازده شبكه و عملكرد شناختي اثرگذار است. اين بدان معناست كه شدت ارتباط بين بازده شبكهي عملكردي مغز و عملكرد شناختي با سطح اين مواد مغذي مرتبط است. بهعبارت ديگر، ارتباط بين شناخت و فعاليت مغز ميتواند حداقل تا اندازهاي توسط سطوح اين بيوماركرها در خون تعيين شود.
البته اين مطالعه داراي محدوديت هايي نيز است؛ يكي اينكه بيشتر شركتكنندگان افراد سفيدپوست، تحصيلكرده و در وضعيت سلامتي خوبي بودند. لازم است كه اين مطالعه در يك جمعيت متنوعتر تكرار شود. بهعلاوه، يك هشدار مهم اين است كه نتايج يادشده تنها يك رابطه را نشان ميدهند؛ ما نميدانيم كه كدام اول ميآيد: سلامت مغزي/شناختي يا تغذيه خوب/بيوماركرهاي خوني.
حتي ممكن است ارتباط معكوسي وجود داشته باشد (از لحاظ رابطهي علي و معلولي). براي اينكه واقعا از اين رابطهي علي و معلولي آگاه شويم، بايد برخي شركتكنندگان را مجبور كنيم كه در يك مدت زمان مشخص، غذاهاي سالم مصرف كنند و از برخي ديگر بخواهيم كه غذاهاي نامناسب را مورد مصرف قرار دهند كه اين رويكرد ميتواند داراي مباحث اخلاقي باشد.
بااينحال مطالعه باز هم ادعاي قديمي را تأييد ميكند: غذا خوردن درست ميتواند موجب حفظ سلامت مغز و تقويت كاركردهاي شناختي در مغز شود. در تفسير اين ارتباط، ايدههاي مختلفي ذكر شده است و پژوهشگران مكانيسمهاي بيوشيميايي متعددي را مطرح كردهاند؛ از اينكه چگونه ليكوپن ممكن است موجب كاهش التهاب شود تا اينكه چگونه امگا ۳ موجب نفوذپذيري بيشتر غشاي نورونها ميشود و البته مطالعات زيادي نيز با نشان دادن نتايج حاصل از تغذيهي نادرست، اين ادعا را مورد تأييد قرار دادهاند: غذاهاي ناسالم (بهويژه شكر) با كاهش حجم مغز و شناخت ضعيفتر همراه هستند.
هم انديشي ها