سايه ويروسي خطرناكتر از آنفلوانزا: همهگيري بعدي چه خواهد بود؟
در قرن پانزدهم، بيماري ناشناختهاي با ارتش پادشاه جديد انگلستان وارد اين كشور شد. فقط چند روز قبل، دههاهزار نفر در نبرد بازوُرث فيلد در ليسترشاير جنگيده بودند. در تابستان۱۴۸۵م، رقابت تلخ بين هنري تودور و ريچارد سوم درنهايت خاتمه پيدا كرد و ريچارد سوم در نبرد بازوُرث فيلد كشته شد.
هنري تودور كه بعدها خود را «هنري هفتم» ناميد، توانست آخرين پادشاه خاندان يورك را از پاي درآورد و بعدازآن، نيروهايش را روانهي لندن كرد. او نميدانست در آنجا مرگي مهلكتر انتظارش را ميكشد. اولين علامت بيماري دلهرهاي بود كه خيلي زود رعشه و درد و سردرد هم به آن اضافه ميشد و پس از مدت كوتاهي، تعرق بدن بهشدت افزايش مييافت. قربانيان در باتلاقي از عرق فروميرفتند كه به عطشي سيريناپذير و هذيان منجر ميشد. درنهايت، قربانيان شديدا به خواب نياز پيدا ميكردند و اگر تسليم خواب ميشدند، احتمالا ميمردند. ميزان مرگومير اين بيماري ناشناخته حدودا ۵۰ درصد بود.
قربانيان آنفولانزاي سال ۱۹۱۸ در بيمارستاني در نزديكي فورت ريلي نورت در كانزاس
ارتش با سربازان بيماري عجيبي و ناشناختهاي آورده بود. اين بيماري كه به «تعرق انگليسي» (The English Sweat) نيز شناخته ميشود، در سراسر شهر شيوع پيدا كرد و فقط در ۶ هفته، ۱۵,۰۰۰ هزار نفر را كشت. درنهايت، اين همهگيري بهتدريج محو شد؛ اما قبلازآن، به ديگر نقاط اروپا هم سرايت و بسياري را عزادار كرد. اين بيماري عجيب دوباره هم برميگشت و واهمهي ناشي از آن در نسل بعدي خاندان تودور همچنان ادامه داشت و چهاربار ديگر در قرن آينده نيز شيوع پيدا كرد.
تعرق انگليسي هنري هشتم، پسر هنري هفتم را كاملا فلج كرد. اين بيماري ميتوانست يكدفعه ظاهر شود و فقط پس از چند ساعت، قرباني را به كام مرگ بكشاند. يكي از مورخان نوشت كه ميتوانيد هنگام عصرانه خوشحال باشيد و هنگام شام از پاي دربياييد. نكتهي ديگر اينكه بهانديشه متخصصين ميرسد اين بيماري پيوند ناگسستني با اشراف داشت و قربانيان زيادي از دربار گرفت و تقريبا ماجراي عاشقانهي هنري هشتم با آن بولين را كوتاه كرد.
تابهامروز، هنوز كسي بهدرستي نميداند چه عاملي باعث بيماري مرموز تعرق انگليسي ميشود؛ اما انديشه متخصصينيهي پيشرو اين است كه اين شيوع بزرگ ناشي از آنفلوآنزا يا ابولا يا هر بيماري ديگري نيست كه اغلب دربارهي آنها ميشنويم. درعوض، عامل آن نوعي هانتاويروس (Hantavirus) بود. هانتاويروس خانوادهاي نادر از ويروسها است كه معمولا جوندگان را آلوده ميكند. تمام همهگيريها ناشي از مظنونان آشكار نبودند. اگرچه رسانهها ما را از برخي پاتوژنهاي وحشتناك ترساندهاند، درام جهاني بعدي ممكن است هنوز در بعيدترين مكان كشفنشده پنهان مانده باشد.
كوين اوليوال، بومشناس بيماري از مؤسسهي اكوهلث آليانس (EcoHealth Alliance) در ايالات متحدهي آمريكا است. اين مؤسسه رابطهي بين سلامت انسان و محيطزيست را مطالعه ميكند. اوليوال ميگويد:
فكر ميكنم احتمال اينكه همهگيري بزرگ بعدي ناشي از ويروسي جديد باشد، بسيار زياد است. اگر به بيماري سارس توجه كنيد كه اولين همهگيري قرن بيستويكم بود، اين ويروس پيش از اينكه به انسانها سرايت كند و در سراسر جهان پراكنده شود، كاملا ناشناخته بود. بنابراين، دراينزمينه سابقهاي داريم و ويروسهاي بيشماري وجود دارند كه موجب نگرانياند.
اوليوال تنها نيست. بيل گيتس، يكي از بنيانگذاران مايكروسافت، اوايل امسال هشدار داد همهگيري بعدي ممكن است نوعي بيماري باشد كه قبلا هرگز نديدهايم. او پيشنهاد كرد بايد براي اين بيماري آماده شويم؛ همانطوركه براي جنگ آماده ميشويم. درهمينحال، سازمان بهداشت جهاني (WHO) دراينباره متقاعد شده و حتي در بهروزرساني فهرست پاتوژنهايي كه بهاحتمال زياد موجب شيوع بيماري مهلك و مرگبار ميشود، «بيماري ايكس» را گنجانده است. اين بيماري ميكروارگانيسم مرموزي است كه هنوز در رادار ما ظاهر نشده است.
تصور ميشود عامل بيماري در قرون وسطا كه به «تعرق انگليسي» شناخته ميشود، هانتاويروس بوده باشد
البته يافتن ميكروبهاي مرگبار كه هنوز جايي پنهان هستند يا شناسايي اينكه كدام پاتوژن مرموز و عجيبي شناختهشده ميتواند تهديدي بزرگ باشد، شاهكار نيست. چه كاري ميتوانيم براي شكار اين نوع پاتوژنها انجام دهيم؟ از كجا بدانيم كداميك موجب شيوعي مرگبار ميشود؟ اوايل سال جاري، دانشمندان دانشگاه جان هاپكينز در بالتيمور مريلند، گزارشي منتشر كردند كه هدفش پاسخ به همين پرسشها بود.
اميش آداليا، پژوهشگر ارشد اين تيم گفت:
پژوهش ما براي اين انجام گرفت كه هر پژوهشگري در حوزهي من، به پاتوژنهاي جديدي ميرسد كه تصور ميكند ميتواند موجب همهگيري بعدي باشد؛ چراكه قبلا شيوع پيدا كرده يا ترسناكاند. باوجوداين هيچكس سعي نميكند اين موضوع را بفهمد كه چه عاملي باعث ميشود پاتوژن چنين ظرفيتي داشته باشد. برخي فهرستهايي از نگرانيهاي احتمالي تهيه كردهاند كه ديگران هم پيوسته وروديهاي جديدي به آن اضافه ميكنند، آنهم بدون هيچ منطقي. چرا آنفولانزا در صدر فهرست است؟ چرا قبل از سال ۲۰۱۶ دربارهي زيكا تصوري نداشتيم؟ چرا به شيوع تب نيلغربي در ايالات متحدهي آمريكا فكر نميكرديم؟
ايدهي اصلي اين پژوهش آن بود كه پاتوژنهاي همهگير اساسا عجيبوغريب هستند. از ميليونها ويروس موجود در سيارهي ما فقط تعداد بسيار كمي موجب بُروز شيوعي گسترده شدهاند. آداليا و همكارانش تركيبي نامعمول از ويژگيهاي پاتوژنها را شناسايي كردهاند كه به آنها قابليت چنين كاري ميدهد. در ابتدا، پاتوژنهاي همهگير تقريبا همگي ويروس بودند.
هانتاويروس معمولا هنگامي شيوع پيدا ميكند كه موش با انسان در تماس باشد و ميتواند ازطريق بزاق يا ادرار يا مدفوع منتقل شود
بخشي از آن بهدليل فراواني و حضور در همهي وضعيتها و محيطها است. ويروسها پرجمعيتترين موجودات زندهي كرهي زمين هستند كه ميتوانند در هر اكوسيستمي زندگي كنند و به هر نوع موجود زندهاي حمله كنند. تريليونها ويروس ميتوانند هرروز قارهها را بپيمايند و از آبشارها عبور كنند. تخمين زده ميشود كه حدود ۸۰۰ ميليون ويروس در هر مترمربع اين سياره وجود دارد.
وقتي جمعيت بزرگ ويروسها و سرعت كمنظير تكثيرشان را تركيب كنيد، به سرعت تكاملي ميرسيد كه در پهنهي طبيعت بينظير است. اين نهتنها بدينمعنا است كه ويروسها ميتوانند دستگاه ايمني بدن ما را شكست دهند؛ بلكه توسعهي واكسنهاي مؤثر و درمانهاي ضدويروس همواره بسيار دشوار است. درحاليكه چندين آنتيبيوتيك در انواع مختلف وجود دارند كه باكتريهاي گوناگوني را ميكُشند، هنوز داروهاي معادل ديگري براي ويروسها وجود ندارند كه واقعا مؤثر باشند.
همهگيري بزرگ بعدي ناشي از ويروسي جديد خواهد بود
گروهي از ويروس آراناي (RNA) كه ژنومهاي آن بهجاي دياناي (DNA) از آراناي ساخته شده، اين ويژگي را به حدنهايي ميرسانند. وقتي اين اَبرپاتوژنها دستورالعملهاي ژنتيكي جديدي تكثير ميكنند، عمل تصحيح بازهايي را انجام نميدهند كه بهصورت اشتباه قرار گرفتهاند. بنابراين، جهش اين نوع ويروسها فراوان است و همواره سويههاي جديدي از آنها تكثير پيدا ميكنند.
بيماريهايي مانند نيلغربي دراثر گزش پشهها در ايالات متحدهي آمريكا گسترش پيدا كردند
بسياري از پاتوژنهاي بدنام جهان در اين دسته قرار ميگيرند، ازجمله آنفلوآنزا، ايدز، سارس، مرس، زيكا، ابولا، فلج اطفال و رينوويروس (علت سرماخوردگي معمولي). بااينحال، تهديدهاي كمترشناختهشدهاي ازقبيل اينترويروس ۶۸ (Enterovirus 68) را نيز شامل ميشود كه از خويشاوندان فلج اطفال است و نوزدان و كودكان و نوجوانان را مبتلا ميكند. اين ويروس در زمستان۱۹۶۲ و زماني كشف شد كه چهار كودك براثر ذاتالريه در كاليفرنيا جانشان را از دست دادند. هيچكس حدس نميزد اين ويروس بهناگهان شروع به كشتن ميليونها نفر كند؛ اما همه شاخصههاي لازم براي چنين ظرفيت مرگباري را داشت؛ ازجمله انتقال از راه دستگاه تنفسي.
آداليا ميگويد:
مداخله براي اين ويروسها بسيار سختتر است؛ زيرا تنفس عاملي حياتي است و براي جلوگيري از سرايت اين بيماري سخت است كه بيماران را از نفسكشيدن دركنار يكديگر بازداريم و كاملا با راههاي انتقالي تفاوت دارد كه مانند راههاي انتقال خون يا مايعات بدن داريم.
اينترويروس ۶۸ بعد از مخفيبودن، در چندين دههي گذشته عمدتا شناسايي نشده، اما حالا دوباره بهطور فزايندهاي موارد ابتلا به آن افزايش يافته است. اينترويروس به شيوع مرموز اختلالي شبيه به فلج اطفال مرتبط دانسته ميشود كه در سال ۲۰۱۴، به مرگ چهار نفر ازجمله دختربچهاي ۱۰ ساله در مركز غرب ايالات متحدهي آمريكا منجر شد. پسازآن، اوايل نوامبر۲۰۱۸ بسياري از كودكان اين منطقه بهنوعي بيماري مبتلا شدند كه قرباني را از يك يا چند عضو فلج ميكرد. تاكنون، حداقل ۱۹ مورد نتيجهي آزمايش مثبت براي نمونههاي نادر اينترويروس مانند سويه ۶۸ گزارش شده است.
از انديشه متخصصينات آداليا، اينترويروسها از آن نوع پاتوژنهايي هستند كه بايد مراقبشان باشيم. او ميگويد:
اين گروه ازلحاظ پاتوژني احتمالا بهشدت دستِكم گرفته شدهاند. بهجزء فلج اطفال، هيچ واكسني براي اينترويروسها وجود ندارد و احتمالا اينترويروسهايي وجود دارند كه هنوز كشف نكردهايم.
بااينحال، شايد مرموزترين ويروسها آن دسته ويروسهايي باشند كه حيوانات ديگر را آلوده ميكنند. بيماريهاي مشترك انسان و دام كه شامل برخي نامهاي بزرگ از آچآيوي (HIV) تا نيپاه (Nipah) ميشوند، تقريبا باعث تمامي همهگيريهاي تاريخ بشر شدند. براي مثال، شيوع بيماري آنفلوانزاي قرن گذشته، يعني آنفولانزاي سال ۱۹۱۸ كه بين ۵۰ ميليون تا ۱۰۰ ميليون نفر را در سراسر جهان كشت و ابتدا از پرندگان شروع شد.
گوركنها در قبرستان فريتاون در سيرالئون طي شيوع ابولا در سال ۲۰۱۴
حالا نوبت به شكارچيان ويروس ميرسد؛ يعني دانشمنداني مانند اوليوال كه در سراسر جهان سفر ميكنند و بهدنبال منبع همهگيري هستند. او ميگويد طي مرحلهي اول برنامهي نظارت بر بيماري ايالات متحدهي آمريكا از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، حدود ۱,۰۰۰ ويروس جديد كشف كرده است.
اوليوال توضيح ميدهد:
تخمين ميزنيم اين تعداد ميتواند به ميليونها برسد. احتمالا ميليونها ويروس وجود دارند كه ديگر پستانداران را آلوده ميكنند و بهطور بالقوه ميتوانند به انسانها نيز سرايت كنند.
با چنين تعداد زيادي از ويروسهاي گمشدهاي كه در طبيعت زندگي ميكنند، متمايزكردن ويروسي كه در حيوانات باقي ميماند و ويروسي كه ممكن است به قاتلي جهاني تبديل شود، اهميت بسيار زيادي دارد. بااينحال، سرنخهايي داريم. بهعنوان مثال، دانشمندان ميتوانند بهدنبال ژنهايي باشند كه ممكن است به ويروس امكان چفتشدن با سلول انسان يا شناسايي حيواناتي را بدهد كه شايد حامل اين ويروس باشند؛ چراكه احتمال بيشتري وجود دارد كه انسان با امثال مرغوخروس تماس داشته باشد تا عقاب.
اوليوال ميگويد:
فكر ميكنم اين يكي از مسائل علمي هيجانانگيز اين حوزه است: اينكه بخواهيم از ژنوم ويروس بفهميم كداميك ظرفيت آلودهكردن انسان يا ساير حيوانات را دارد يا كداميك پاتوژني بالقوه است. بااينحال، واضح است كه هنوز چنين كاري برايمان امكانپذير نيست.
اوليوال و همكارانش در مؤسسهي اكوهلث آليانس در سال ۲۰۱۷ تصميم گرفتند خطرناكترين پاتوژن كشفنشده را شناسايي كنند. اين تيم هزاران ويروس شناختهشده را مطالعه كردند كه پستانداران را آلوده ميكنند؛ ازجمله ۱۸۸ ويروس كه قبلا انسان را آلوده كردهاند.
در قرن نوزدهم، بيماران با آبلهي گاوي، بيماري بسيار خفيفتر درمقايسهبا آبله، براي آبله ايمني پيدا ميكردند
يكي از نتايج يافتههاي نهچندان شگفتآور آنها اين بود كه شايد همهگيري بعدي از خفاشها شروع شود. هيچكس نميداند چرا، اما خفاشها ويروسهاي خطرناك زيادي با خود آوردهاند. خفاشها منبع بسياري از همهگيريهاي انسان ازجمله سارس بودهاند. سارس و ابولا از خفاشهايي شروع شد كه در غارهاي چين زندگي ميكردند. يكي ديگر از پيشبينيها دربارهي طيف حيواناتي بود كه آلوده ميشوند. اينجا است كه گروه مرموزي از ويروسها بهنام بانياويروسها (Bunyavirus) به بالاي فهرست ميروند.
بيماريهاي مشترك انسان و دام باعث تمامي همهگيريهاي در تاريخ بشر شدند
اين دسته از ويروسها طيف گستردهاي از قربانيان احتمالي از حشرات تا گياهان را شامل ميشوند؛ يعني اين ويروسها احتمالا ميتوانند براي آلودهكردن انسان سازگاري پيدا كنند. موضوع جالب اين است كه خانوادهي ويروسهايي كه مشكوك به بيماري «تعرق قرون وسطايي» شدند، يعني هانتاويروسها به گروه بانياويروسها متعلق هستند.
اوليوال ميگويد:
ويروسهايي هستند كه اكثر مردم هرگز چيزي دربارهشان نشنيدهاند؛ اما توان پاتوژني بسيار زيادي دارند.
بهگفتهي استفان مورس، همهگيريشناسي از دانشگاه كلمبيا در نيويورك، وقتي پاتوژن جديد كشف ميشود، بزرگترين مسئله متقاعدكردن مقامها براي جديگرفتن آن است. اين مسئله حتي دربارهي ويروسهاي بدنامي مانند ابولا هم اشكالساز بود.
مورس ميگويد:
از اين متنفرم كه بگويم ميتوانستيم از شيوع آن جلوگيري كنيم؛ اما اولين گزارش سازمان بهداشت جهاني دربارهي شيوع بيماري ابولا در غرب آفريقا در سال ۲۰۱۴ از ابتلاي ۴۴ نفر به اين ويروس خبر ميداد. اين بهمعناي شيوع سريع و علامت پرچم قرمز بود. فكر ميكنم امروز از هر زمان ديگري توانايي بيشتري براي پاسخ به همهگيريها داريم؛ اما اشكال اصلي بسيج منابع و ارادهي سياسي براي جديگرفتن آن است.
شايان ذكر است هيچ فهرستي از پاتوژنهاي مبهم بدون اشاره به آبله كامل نميشود. اگرچه اين ويروس از سال ۱۹۷۷ در طبيعت منقرض شده است، ترس عظيم ناشي از اين بيماري عمدتا فراموش شده است. براي يادآوري بايد بگوييم ويروس آبله در طول ۳,۰۰۰ سال استيلاي خود، صدها ميليون نفر، ازجمله چندين پادشاه و ملكهي اروپايي و تقريبا كل جمعيت بوميان آمريكايشمالي را كشته است. رامسس پنجم، فرعون مصر، نشانههايي از ابله داشت. همچنين، ژوزف استالين از بازماندگان آبله بود و همواره دستور ميداد تمامي عكسهايش را روتوش كنند.
شيوع اخير ابولا در غرب آفريقا اشكالات زيادي بهوجود آورد؛ چراكه شيوههاي سنتي شستن مُردهها موجب گسترش اين بيماري ميشد
آبله اكثر شاخصههاي لازم براي همهگيري بزرگ را دارد. اين بيماري از ويروسي ناشي ميشود كه به خانوادهاي تعلق دارد كه ميتواند به سرعت رشد و بهراحتي بين گونههاي مختلف حيوانات سرايت كند. مهمتر از همه، پاتوژن آبله ميتواند ازطريق ذرات معلق در هوا منتقل شود. اگرچه از زمان ريشهكنشدن اين ويروس عفونت طبيعي گزارش نشده، اين ويروس آخرين قرباني خود را يك سال پس از انقراضش گرفت.
سال ۱۹۷۸ بود كه يكي از عكاسان پزشكي در آزمايشگاهي در بيرمنگام بهاشتباه به اين ويروس آلوده شد و جان خود را از دست داد. چنين اتفاقي ممكن است دوباره بيفتد. امروز، ويروس آبله فقط در دو آزمايشگاه نگهداري ميشود: يكي در آتلانتا در ايالت جورجيا و ديگري در شهر كولتسوو روسيه.
در دههي ۱۹۷۰، اكثر مردم در دوران كودكي واكسينه شدند؛ اما امروزه برنامههاي واكسيناسيون اين ويروس قطع شدهاند و تنها افراد مصون دربرابر اين بيماري ميانسالان و كهنسالان هستند. ايالات متحدهي آمريكا و بسياري از كشورهاي ديگر واكسن اين بيماري را دارند؛ بااينحال شيوع اين بيماري مسري ممكن است بهراحتي در سراسر جهان شيوع پيدا كند و ميليونها نفر را به كام مرگ بكشاند.
افزونبراين، خطر بيوتروريسم (Bioterrorism) نيز وجود دارد. بيوتروريسم ويروسهاي دستكاريشدهاي هستند كه ميتوانند از آزمايشگاههاي دولتي فرار كنند و درامي ترسناك را رقم بزنند. اگر چنين ويروسي وارد دنياي واقعي شود، خاصيت درنورديدن دنيا را دارد.
دراينباره بيل گيتس در سال ۲۰۱۷ گفته بود:
تصور ميكنيم سلاحهاي هستهاي احتمالا پس از كشتن ۱۰۰ ميليون نفر متوقف شوند؛ اما براي آبله توقفي وجود ندارد؛ چراكه جمعيت بيدفاع است و آمادهسازي واقعي در كار نيست. اگر چنين ويروسي از آزمايشگاهها خارج شود و شيوع پيدا كند، شمار قربانيان بسيار زياد خواهد بود.
ممكن است قرنها از بيماري تعرق انگليسي سال ۱۴۵۸م گذشته باشد؛ اما هنوز ميتوانيم از گذشته درس بگيريم. آنفولانزا يكي از نامزدهاي مهم همهگيري بعدي است؛ ولي تنها نامزد نيست. چنانچه حق با دانشمندان باشد، جدينگرفتن ويروسهاي خطرناك ممكن است به اشتباهي فاجعهبار تبديل شود.
هم انديشي ها