درمان متابوليكي: شيوهاي تازه براي مبارزه با سرطان
در هر روز خاص، اغلب بيش از ۱۰۰ مقالهي خبري با تمركز بر سرطان منتشر ميشود كه بسياري از آنها از مطالعات جديد و اميدواركننده يا پيشرفت در يك آزمايشگاه پژوهشي سخن ميگويند. بااينحال، نااميدي نسبتبه گزينههاي درماني جديد و بهتر آشكار است و البته جاي تعجبي هم ندارد؛ چرا كه از هر سه نفر، يك نفر در طول زندگي مبتلا بهنوعي سرطان تشخيص داده ميشود. درحاليكه در پژوهشهاي سرطان و درمانها پيشرفتهاي زيادي به دست آمده ولي سرطان هنوز بسيار شايع است.
درمانهاي معمول سرطان مانند شيميدرماني، اشعهدرماني و ايمنيدرماني پيشرفت زيادي داشتهاند ولي هركدام داراي محدوديتهاي خود هستند. شيميدرماني ميتواند بسيار مؤثر باشد و هنوز روش استاندارد درمان سرطان است اما در اين روش سيستم ايمني بدن از كار ميافتد و اغلب امكان عود بيماري وجود دارد. بيشتر انواع اشعهها نميتوانند به تمام بخشهاي بدن نفوذ كنند و بنابراين در سرطانهايي كه گسترش زيادي پيدا كردهاند، مفيد نيستند. جامعهي پزشكي درمورد پيشرفتهاي بهدستآمده در حوزهي ايمنيدرماني اميدوار شدهاند ولي اين روش هنوز هم در مورد برخي از سرطانها تنها حدود ۳۰-۲۰ درصد تأثيرگذار بوده و در برخي از انواع سرطان نيز بهكلي اثري ندارد.
نوع ديگري از درمان سرطان نيز وجود دارد كه با عنوان «درمان متابوليكي» شناخته ميشود كه براي دههها مورد مباحثه و پژوهش قرار گرفته ولي هيچ گزينهي درماني مناسبي حاصل نكرده است. درمان متابوليكي سلولي، ميتوكندري سلولهاي سرطاني را مورد هدف قرار ميدهد و موجب توقف رشد تومورها شده و از انتشار آنها جلوگيري ميكند. اگر ما منبع انرژي را كه اين سلولها از آن براي حمله به بدن استفاده ميكنند، حذف كنيم، ميتوانيم با اين بيماري مبارزه كنيم.
دلايل متعددي وجود دارد كه چرا درمان متابوليكي سلولي در دهههاي گذشته با شكست روبهرو شدهاند اما دادههاي اخير نشان ميدهند كه اين روش سرانجام دارد به موفقيتهايي دست مييابد. ميتوكندري متابوليسم بيشتر سلولهاي بدن را تنظيم ميكند و به آنها انرژي مورد نياز براي عملكردشان را ميدهد. در دههي گذشته، ميزان درك ما از نقشي كه ميتوكندري در رشد سرطان ايفا ميكند بهشدت افزايش يافته است. دانشمندان تصور ميكردند كه ميتوكندريها مهم نيستند زيرا بهانديشه متخصصين نميرسيد كه در سلولهاي سرطاني فعال باشند؛ اگرچه ما اكنون ميدانيم كه خلاف اين تصور واقعيت دارد.
متابوليسم سلولي، مجموعهاي از واكنشهاي شيميايي است كه در ارگانيسمهاي زنده بهمنظور نگهداري حيات اتفاق ميافتد و شامل يك توالي از واكنشهاي بيوشيميايي كنترل شده است كه با عنوان «مسيرهاي متابوليكي» شناخته ميشوند. اوتو واربورگ در دههي ۱۹۲۰ مشاهده كرد كه برشهاي نازك تومور نسبتبه سلولهاي طبيعي گلوكز بيشتري مصرف ميكنند و بيشتر گلوكز را به اسيد لاكتيك تبديل ميكنند. اين «اثر واربورگ» پايه و اساس يكي از اولين مفاهيم سرطان است كه ميگويد كه ريشهي تشكيل و رشد تومور وجود يك اختلال اساسي در فعاليت متابوليكي سلول است.
امروزه ما ميدانيم كه انتقال متابوليكي از يك سلول سالم به يك سلول بيماري شامل ميتوكندري نيز ميشود، نه فقط براي توليد انرژي بلكه همچنين براي توليد واسطهاي بيوسنتزي يعني واحدهاي سازندهي مورد استفاده براي حمايت از رشد و تكثير سلولهاي جديد. بنابراين ازطريق مورد هدف قرار دادن ميتوكندري سلولهاي سرطاني ميتوانيم توانايي رشد تومورها را در آسيبپذيرترين بخش آنها مختل كنيم. البته توسعه يك روش درماني كه بتواند اين كار را مؤثر انجام دهد، چندان ساده نخواهد بود. درحاليكه آزمايشگاههاي زيادي درحال تلاش براي ايجاد درمانهايي براي مورد هدف قرار دادن ميتوكندري سلولهاي سرطاني هستند، اما بيشتر آنها ناموفق بودهاند. چالش اصلي اين رويكرد، مورد هدف قرار دادن اختصاصي سلولهاي سرطاني و در همان حال حفاظت از سلولهاي سالم است.
چالش ديگر اين است كه سلولهاي سرطاني سريعا راهي براي گريز از روشهاي درمان سركوب مسيرهاي متابوليكي پيدا ميكنند. براي دههها حوزهي درمان متابوليكي سلولهاي سرطاني همچون يك جزيرهي متروكه مانده بود. اما همهي اينها درحال تغيير است و پژوهشگران در مسير كشف و توسعهي درمانهاي ضدسرطان جديد مبتني بر مسيرهاي متابوليكي سلولهاي سرطاني هستند. براي مثال متفورمين و هيدروكسي كلروكين دو مورد از داروهاي تأييدشده توسط سازمان غذا و داروي آمريكا هستند كه بهعنوان داروي ضدسرطان نيز مورد آزمايش قرار ميگيرند. متفورمين معمولا بهعنوان داروي اول درمان ديابت مورد استفاده قرار ميگيرد. تاثيرات ضدسرطاني آن تاحدودي ناشي از روشي است كه موجب كاهش عملكردهاي متابوليكي ميتوكندري ميشود. در حال حاضر، آزمايشهاي باليني چندي با استفاده از متفورمين در حال انجام هستند، ازجمله يك آزمايش باليني مرحلهي سوم در سرطان سينه.
هيدروكسي كلروكين يك داروهاي ضد مالاريا است. هيدروكسي كلروكين ميتواند ازطريق توقف رسيدن سوختهايي كه موجب تقويت عملكرد ميتوكندري ميشوند، رشد تومور را تضعيف كند. داروهاي ديگري نيز وجود دارند كه موجب تضعيف عملكرد ميتوكندري ميشوند. يك نمونه از اين داروها، داروي دويميستات (devimistat) است، دارويي كه در مرحلهي آزمايش باليني قرار دارد و در آزمايشهاي مرحلهي دوم و سوم نيز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. در يك آزمايش مرحلهي اول، اين دارو همراهبا يك رژيم شيميدرماني با عنوان فولفيرينوكس (FOLFIRINOX)، موجب افزايش ماندگاري بيماران مبتلا به سرطان پانكراس شد. دويميستات عمل آنزيمهاي درون ميتوكندري را مهار ميكند و بنابراين مانع توليد ماكرومولكولهاي مورد نياز در ميتوكندري ميشود. ديگر دارويي كه درحال گذراندن مرحلهي باليني است، CB-839 است كه مانع از انجام عمل آنزيمي ميشود كه سوخت ميتوكندري را فراهم ميكند. اين دارو در آزمايشهاي باليني مرحلهي دوم و سوم قرار دارد.
متابوليسم سرطان در حال تبديل به يك حوزهي مهيج و اميدواركننده براي توسعهي داروهايي براي درمان سرطان است. بهويژه اينكه پژوهشهاي اخير نشان ميدهند كه درمان متابوليكي سلولي ميتواند بهطور اختصاصي ميتوكندري سلولهاي سرطاني را مورد هدف قرار دهد. با درك بهتر فرايندهاي متابوليكي خاص سرطان، پژوهشگران ميتوانند داروهاي جديدي را براي ايجاد تحول در درمان سرطان پيدا كنند. مورد هدف قرار دادن متابوليسم سرطان نشاندهندهي فرصتي براي توسعهي داروهاي جديد اختصاصي و قابل متخصصد براي درمان انواع مختلفي از سرطان است.
يك حوزهي هيجانانگيز در حال مطالعه ديگر، اين است كه چگونه درمان متابوليكي ممكن است اثربخشي درمانهاي موجود شامل ايمنيدرماني را بهبود بخشد. طي دههي آينده، زمينهي درمان هدفمند متابوليسم سرطان ممكن است به جريان اصلي درمانهاي معمول ضد سرطان بپيوندد.
هم انديشي ها