چه كسي اولين واكسن را كشف كرد؟

جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۰
مطالعه 11 دقيقه
مرجع متخصصين ايران
درحالي‌كه دنيا براي توسعه‌ي اولين واكسن كوويد ۱۹ تلاش مي‌كند، آشنايي با تاريخچه‌ي مايه‌كوبي و واكسن خالي از لطف نيست.
تبليغات

بعدازظهر ۱۲ اكتبر ۱۷۶۸، پزشكي به‌نام ديمسديل در حال آماده‌سازي كاترين كبير، ملكه‌ي روسيه براي مايه‌كوبي بود. اين فرايند از انديشه متخصصين تخصصي كار ساده‌اي بود؛ اما از انديشه متخصصينات پزشكي كمي خطرناك به‌انديشه متخصصين مي‌رسيد. ديمسديل براي عمل مايه‌كوبي جهت انتقال جوش‌هاي چربي حاوي واريولا به دو تا سه بخش از بازوي كاترين نياز داشت. واريولا، ويروس بيماري آبله است كه منجر به مرگ يك سوم از مبتلايان مي‌شود. كاترين به ميل خود آلوده شده بود، اما ديمسديل به‌دنبال نگراني‌اش از نتيجه‌ي كار، كالسكه‌‌اي را تدارك ديده بود كه اگر كار به‌خوبي پيش نرفت، بتواند به سرعت فرار كند.

هدف ديمسديل، آبله‌كوبي يا اصطلاحا مايه‌كوبي بود. اين كار با وجود خطر بالايي كه داشت يكي از نقاط اوج دستاوردهاي پزشكي آن زمان به شمار مي‌رفت. پزشك در فرايند آبله‌كوبي، جوش‌هاي آبله‌اي را از بدن فرد بيمار به بدن شخصي سالم منتقل مي‌كند. دليل اين كار در آن زمان مشخص نبود. شخصي كه آبله را دريافت كرده، به بيماري از نوع خفيف مبتلا مي‌شود؛ اما در عوض تا آخر عمر در برابر بيماري ايمن خواهد شد.

بيست و هشت سال بعد، ادوارد جنر، با كشف ويروس همزاد واريولا نام آبله‌ي گاوي، روش واكسيناسيون را متحول كرد؛ اما اولين روش آبله‌كوبي با وجود خطرات زياد تأثير زيادي داشت. در اين روش شخص سالم عمدا با پاتوژن ضعيف شخص بيمار آلوده مي‌شود و ايمني او افزايش مي‌يابد.

ايمني‌شناسان مدرن، مفهوم زندگي‌بخش واكسن را به درجه‌اي رساندند كه در صورت كشف واكسني براي كوويد ۱۹، هيچ خطري براي آلودگي گسترده وجود نخواهد داشت. مايه‌هاي كنوني آبله‌كوبي، منجر به القاي توليد آنتي‌بادي مي‌شوند كه با وجود ورود ويروس به بدن، از تكثير انبوه آن جلوگيري مي‌كنند؛ اما فرايند كشف اولين واكسن اين گونه نبود. براي مثال وقتي ديمسديل، كاترين را آبله‌كوبي كرد، سيستم ايمني او را در موضع كنترل قرار داد؛ اما مي‌دانست كاترين به نوع خفيفي از بيماري مبتلا خواهد شد.

اكنون با وجود درك بهتري كه درباره‌ي واكسن‌ها وجود دارد به‌راحتي مي‌توان به ديوانه‌وار بودن و غيراخلاقي بودن اولين واكسن‌ها پي برد. حتي ديمسديل هم كه هزاران بار آزمايش واكسن را انجام داده بود از روش خود اطمينان كامل نداشت.

ايده‌ي آلودگي عمدي بيمار با ويروسي كشنده را شايد بتوان يكي از برجسته‌ترين ايده‌ها در كل تاريخچه‌ي پزشكي دانست. اين ايده، نه متعلق به جنر بود نه ديمسديل. از طرفي آبله‌كوبي به‌صورت مستقل كشف نشده است. بلكه طبق مستندات اوليه، اين روش از چين‌ (احتمالا استان‌هاي جنوب غربي آنهويي يا جيانگشي) آغاز شده و سپس به كل جهان گسترش يافته است.

بازرگانان دريايي چين، روال واكسيناسيون را به آفريقا و هند گسترش دادند و پس از طي جاده‌ي ابريشم آن را به تركيه رساندند. در تركيه، سفراي اروپايي قرن هجدهم روش واكسيناسيون را فرا گرفته و سپس آن را به كشورهاي خود منتقل كردند. زمان‌بندي و مسيرهاي معرفي آبله‌كوبي در سراسر جهان نشان مي‌دهد، اين ايده در برهه‌اي مشخص از تاريخ و شايد از يك شخص منتقل شده است.

طبق افسانه‌اي قديمي، در مجموعه يادداشت‌هاي يو تين چي درباره‌ي آبله در سال ۱۷۲۷، اولين مايه‌كوب، مردي خارق‌العاده بود كه اين روش را از اساتيد كيمياگري آموخته بود؛ اما اين مرد خارق‌العاده كه ايمني‌شناسي را با يكي از جسورانه‌ترين آزمايش‌هاي تاريخ پزشكي ابداع كرد، چه كسي بود؟ نام اين شخص ممكن است هرگز جايي ثبت نشده باشد. بااين‌حال، طبق افسانه‌ها و رساله‌هاي كهن چيني، مي‌توان شرح حالي براي «مرد خارق‌العاده» يا به‌طور خلاصه «ايكس» نوشت.

به عقيده‌ي ژوزف نيدهام، مورخ و زيست شيمي‌دان، ايكس ممكن است يك شفابخش، مسافر يا شخصي معتقد به روش‌هايي غير از طب رايج چيني بوده باشد. در آن زمان طب متخصصدي و رايج چيني، براساس داروها، درمان فيزيكي و روش‌هاي عقلاني بوده است؛ اما ايكس روش‌هاي پزشكي رايج را با جادو تركيب كرده است.

كاشف آبله احتمالا كيمياگري ناشناس در چين بوده است

چيا فنگ چانگ در اثري به‌نام ابعاد آبله و اهميت آن در تاريخ چين، ايكس را فانگشي مي‌نامد؛ اما ترجمه‌ي كلمه‌ي فانگشي مي‌تواند گمراه كننده باشد زيرا كلمات مترادف آن مانند جن‌گير يا غيب‌گو بيشتر افراد شرور را به ذهن مي‌آورند. از طرفي ايكس، مسافري شفابخش يا التيام‌دهنده با باور عميق به جادو بوده كه درباره‌ي ايدئال‌هايي مثل پاكيزگي و رژيم سالم هم سخنراني مي‌كرده است.

بعيد است ايكس هيچ‌گونه يادگيري پزشكي رسمي ديده باشد. درواقع، او رازها و ترفندهاي خود را از اساتيد و بستگان خود آموخته است. او احتمالا شخصي بي‌سواد يا كم‌سواد بوده و تخصص خود را كاملا به روش سنتي شفاهي به دست آورده است. شايد به همين دليل است كه نام او مجهول مانده و در جايي ثبت نشده است. در آن زمان، فانگشي‌هايي مانند ايكس، روش‌ها و ترفندهاي خود را از همه مخفي مي‌كردند و صرفا آن‌ها را دراختيار شاگردان خود قرار مي‌دادند. به نقل از نيدهام در اثر علم و تمدن در چين، مايه‌كوبي در چين به‌نام چين فانگ يا نسخه‌ي ممنوعه معروف بود. چين فانگ شامل درمان‌هاي محرمانه‌اي بود كه از استاد به شاگرد منتقل مي‌شد.

از جهاتي، ايكس بي‌شباهت به جادوگران مدرن غربي نبود رازهاي او زندگي او بودند و آشكار كردن آن‌ها مي‌توانست جادو را خراب كند و به كسب‌وكار آيندگان آسيب بزند. سنت رازداري فانگشي‌ها همراه‌با افسانه‌هاي متعدد مربوط به مايه‌كوبي، همواره زمينه‌ساز پژوهش‌هاي متعددي درباره‌ي منشاء دقيق مايه‌كوبي شدند. اولين سند مكتوب درباره‌ي مايه‌كوبي به اواسط قرن شانزدهم بازمي‌گردد. رساله‌اي پزشكي كه در سال ۱۵۴۹ با عنوان «در باب سرخك و آبله» توسط پزشكي به‌نام وان چوهوان نوشته شد به توصيف «پيوند مايه‌ي آبله» به افراد سالم مي‌پردازد؛ اما مايه‌كوبي احتمالا حداقل چند نسل قبل از چوهوان آغاز شده است زيرا طبق نوشته‌هاي او اين روش ممكن است منجر به قاعدگي شود. درنتيجه دانش مربوط به عوارض جانبي روش، نشان‌ مي‌دهد اين روش در گذشته هم متخصصد داشته است.

اما موضوع مباحثه اصلي، تاريخ دقيق آغاز مايه كوبي است. اگر افسانه‌هاي مربوط به مايه‌كوبي جدي گرفته شوند مي‌توان گفت اين روش از قرن يازدهم ميلادي آغاز شده است. طبق يكي از مستندات در اثر آينه‌ي طلايي ارتدكس پزشكي، در سال ۱۷۴۹، زاهدي گوشه‌نشين روي قله‌ي مقدس در استان سيچوان چين در آغاز هزاره‌ي دوم، مايه‌كوبي را ابداع كرد. طبق اين افسانه، شخص شفابخش، براي نجات جان خانواده‌ي نخست وزير وانگ تان، از كوه پائين مي‌آيد.

بااين‌حال، بسياري از پژوهشگرها نسبت به افسانه‌ي فوق و افسانه‌هاي مشابه شك دارند. براي مثال چرا هيچ گزارشي درباره‌ي اتفاق مهمي مثل مايه‌كوبي نخست‌وزير ثبت نشده است؟ و چرا بيش از ۵۰۰ سال هيچ‌گونه شواهدي درباره‌ي اين روش مؤثر و انقلابي وجود ندارد آن هم درحالي‌كه مستندات قديمي‌تر درباره‌ي درمان آبله مباحثه كرده‌اند؟ شواهد موجود و انفجار ناگهاني مستندات نشان مي‌دهند مايه كوبي براي اولين‌بار در اواخر قرن پانزدهم يا اوايل قرن شانزدهم و در مدت كوتاهي قبل از ظهور در متن‌هاي پزشكي، رواج يافته است. در تمام شرايط، ايكس اولين بيمار خود را تقريبا هم‌زمان با رسيدن كريستف كلمب به دنياي جديد درمان كرده است.

مرجع متخصصين ايران

مايه‌كوبي به شيوه‌ي چيني

به‌جاي مبهم ساختن منشاء مايه‌كوبي، مي‌توان از افسانه‌ها به‌عنوان شواهدي مناسب استفاده كرد. اگر اولين پزشكان، به‌دنبال پيشنهاد علمي درمان به بيماران مي‌رفتند، بيماران بدگمان مي‌شدند و نسبت به آلودگي عمدي خود يا كودكان خود به ويروس واريولا بي‌ميل مي‌شدند. درنتيجه، اولين پزشكان از داستان‌هاي جعلي براي افزايش جذابيت مايه‌كوبي استفاده مي‌كردند. اين داستان‌ها افسانه‌هايي درباره‌ي منشاء و عملكرد مايه‌كوبي بودند؛ مانند هر فروشنده‌ي خوب ديگري، آن‌ها اكسير خود را همراه‌با دستور كامل مصرف نمي‌فروختند. چانگ مي‌نويسد:

جلب حمايت و اعتماد مردم نسبت به مايه‌كوبي، تلاش و زمان زيادي برده است.» بخشي از تلاش جلب اعتماد، به افسانه‌هايي درباره‌ي ابداع مايه‌كوبي باز مي‌گردد. براي مثال اگر بيمار به دست شفابخش زاهدي روي قله‌ي كوه معتقد بود، نسبت به تست مايه‌كوبي ترغيب مي‌شد. ابداع داستان‌هاي جعلي درباره‌ي مايه‌كوبي در آن زمان تنها راه جلب اعتماد مردم بود.

حتي اگر افسانه‌ها درست باشند و شخصي به‌نام ايكس صدها سال زودتر از تصور پژوهشگران وجود داشته باشد مي‌توان ابداع مايه‌كوبي را به او نسبت داد؛ اما متأسفانه روش دقيق اين شخص هم مانند نام او مجهول است. به گفته‌ي هيلاري اسميت، مؤلف «بيماري فراموش شده: بيماري‌هاي منتقل‌شده از طب چيني»:

چه عاملي باعث شده گذشتگان از روشي عجيب مثل مايه‌كوبي استفاده كنند؟ متأسفانه ما هيچ داستان و منشاء دقيقي را در اين باره دراختيار نداريم.

مي‌توان در تاريخ پزشكي چين، شفابخش‌هاي متعددي مثل ايكس را پيدا كرد و با تركيب روش‌هاي مختلف و دانسته‌هاي ايكس درباره‌ي آبله به نتايج جامعي رسيد.

به نقل از كو هونگ، فيلسوف قرن سوم ميلادي، آبله براي اولين‌بار پس از لشكركشي ژنرال ما يوآن براي غلبه بر ويتنام امروز در سال ۴۲ ميلادي، وارد چين شد. طبق نوشته‌هاي هونگ، در ۳۴۰ ميلادي، لشكر يوآن در حين حمله‌ به غارتگران به اين بيماري مبتلا مي‌شوند و آن را به خانه‌ مي‌برند، به همين دليل چيني‌ها به آبله، «آبله‌ي غارتگر» هم مي‌گفتند. (تقريبا در تمام زبان‌ها، اصطلاح اصلي آبله، مترادف با «بيماري خارجي» است).

همه‌گيري آبله، ويراني‌هاي شديدي را در چين به بار آورد. آبله مي‌توانست منجر به مرگ يا ايمن شدن افراد شود و با گذشت قرن‌ها، سن ميانگين افراد مبتلا كاهش پيدا كرد. تا سال ۱۰۰۰ ميلادي، آبله به كل كشور چين نفوذ كرد به‌طوري‌كه بسياري از كودكان به اين بيماري مبتلا شدند. بخشي از آن‌ها جان خود را از دست داده و بخشي ديگر ايمن شدند.

آبله به قدري در چين شايع شده بود كه پزشكان آن را اجتناب‌ناپذير مي‌شمردند. به عقيده‌ي آن‌ها اين بيماري مانند گذرگاهي بود كه تمام كودكان از آن عبور مي‌كردند و آبله را به دروازه‌اي براي انسان يا روح‌ها تشبيه كردند. باتوجه‌به نرخ مرگ و مير حداقل ۳۰ درصدي، شيوع آبله نتايج غم‌باري را به‌دنبال داشت. در تابستان ۱۷۶۳ در شهر پكن، بيش از ۱۷ هزار كودك جان خود را از دست دادند.

اجتناب‌ناپذيري آبله همراه‌با آسيب‌پذيري بيشتر كودكان، باعث شد برخي به اين باور برسند كه اين بيماري نوعي مجازات گناه كبيره است. پس از پايان هزاره‌ي اول، پزشكان به اين نتيجه رسيدند كه عامل اصلي آبله، نوعي سم جنيني است كه در سال‌هاي اوليه‌ي تولد كودك منتشر مي‌شود. آن‌ها براي حذف اين سم، فرايند پاكسازي دهاني را روي نوزادان تازه‌ متولد‌شده انجام مي‌دادند.

هم‌زمان شفابخش‌هايي مثل ايكس متوجه شدند آبله مي‌تواند از انسان منتقل شود و احتمال ابتلاي مجدد به آن وجود ندارد. افرادي كه به بيماري مبتلا نشده بودند (بدن‌هاي خام كه اصطلاحا مانچوس ناميده مي‌شدند) پس از شيوع، از شهرها گريختند و افرادي كه نجات يافته بودند (بدن‌هاي پخته) تحت مراقبت قرار گرفتند. هونگ در اوايل ۳۲۰ ميلادي درباره‌ي آبله مي‌نويسد:

شفابخش مي‌تواند ‌سخت‌ترين بيماري‌ها را پشت سر بگذارد و حتي بدون اينكه آلوده شود، تخت خود را با بيمار به اشتراك مي‌گذارد.

درك مفاهيم فوق، از اصول بنيادي مايه كوبي هستند اما منحصر به چين نبوده‌اند. شايد ايكس از باورهاي سنتي منحصر به فرهنگ چيني كمك مي‌گرفته است. يكي از روش‌هاي باستاني پزشكي چيني كه ايكس به كار مي‌برد، ي تو كونگ تو يا «مبارزه‌ي سم با سم» ناميده مي‌شود. به مدت قرن‌ها، پزشكان چيني براي مبارزه با سرطان به تركيب چاي سم‌هاي شناخته‌شده‌اي مثل كامپتوتسين و گل تلفني پرداختند. درنتيجه، ايده‌ي استفاده از مواد كشنده به‌عنوان درمان صرفا منحصر به ايكس نبوده است.

البته، تفاوت قابل توجهي بين چاي‌هاي سمي تجويزشده براي افراد بيمار و مديريت پاتوژن مهلك براي شخصي كاملا سالم وجود دارد. بااين‌حال، اين حوزه هم در زمينه‌ي طب سنتي چيني جاي مي‌گيرد كه برخلاف تأكيد پزشكان غربي بر درمان واكنشي، به‌شدت متمركز بر روش‌هاي پيشگيرانه است.

شايد هرگز نتوان به انگيزه و محرك اصلي اولين مايه‌كوب‌ها پي برد اما اگر شخصي مثل ايكس از انتقال فرد به فرد آگاه بود، حتما مي‌دانست اشخاص صرفا يك بار به آبله مبتلا مي‌شوند يا كودكان بيشتر در معرض اين بيماري قرار دارند و حتما به طب‌هاي سمي هم باور داشته است و اولويت بالايي براي درمان پيشگيرانه قائل بوده است.

ادوارد جنر ابداع‌كننده‌ي مايه‌كوبي با آبله‌ي گاوي بود و نام روش خود را واكسيناسيون ناميد

شايد ايكس شاهد درمان نوع خفيف آبله بوده است و به برخي والدين نگران پيشنهاد داده است به‌جاي فرار از بيماري اجتناب‌ناپذير، با سم به مبارزه با سم بروند و فرزندان خود را به سمت دروازه‌ي زندگي هدايت كنند. يا شايد ايكس درك خوبي از بيماري داشته است و مانند هر شفابخش ديگري داستاني را براي متقاعد كردن والدين بدگمان ساخته است. به نقل از نيدهام اولين روش مايه كوبي، پوشيدن لباس شخص آلوده به ويروس بود؛ اما ايكس به‌سادگي لباس‌هاي آلوده را به افراد نمي‌داد. معمولا شفا‌بخش‌هاي كهن مراسم خاصي را براي اين كار انجام مي‌دادند آن‌ها عود روشن مي‌كردند، پول مي‌سوزاندند، با صداي بلند ورد مي‌خواندند و خدايان را مسئول محافظت از كودك در برابر آبله مي‌دانستند. سپس لباس‌ها را بر كودكان مي‌پوشاندند و منتظر مي‌ماندند.

كودك پس از مايه‌كوبي معمولا تا روز پنجم دچار تب مي‌شد و دانه‌هاي چرك آبله روي بدن او رشد مي‌كردند؛ اما در عوض، به‌جاي چرك‌هاي سياه كشنده، دانه‌هاي كوچك‌تر با رنگ روشن‌تري روي بدن بيمار رشد مي‌كردند. درنتيجه كودك به نوع خفيفي از بيماري مبتلا مي‌شد. آن‌ها مطمئن بودند اين روش نتيجه‌ خواهد داد.

اما پرسش واضح اين است كه چرا اين كار را انجام مي‌دادند؟ چرا كودك به‌جاي نوع مهلك بيماري، مجبور به تحمل نوع خفيف آن مي‌شد؟ چرا مايه‌كوبي روش ايمن‌تري براي كاهش قدرت آبله است؟ ايكس قطعا توضيحي براي اين كار داشت اما بعيد است اين توضيح براساس تعاريف علمي كنوني صحيح باشد.

پاسخ دقيق به پرسش فوق به لطف همه‌گير‌شناس‌ها براساس نموداري به‌نام منحني واكنش، دز به دست مي‌آيد. منحني واكنش، دز به رابطه‌ي بين شدت بيماري فرد مبتلا و ميزان دز اوليه‌ي ويروس اختصاص دارد. اين تعريف با حداقل دز عفوني متفاوت است. حداقل دز معمولا به كمترين ذرات ويروس قابل دريافت قبل از ابتلا به بيماري، گفته مي‌شود. حداقل دز عفوني براي ويروس واريولا تقريبا برابر با ۵۰ ذره‌ي ويروس (ويريون‌) است كه رقم زيادي به‌انديشه متخصصين مي‌رسد اما تقريبا سه ميليون عدد از اين ويروس را مي‌توان روي نوك يك سوزن جاي داد.

مرجع متخصصين ايران ويروس ميكروسكوپي واريولا

ويروس واريولا (آبله) زير ميكروسكوپ

به نقل از راشل جونز، استاد علوم و سلامت از دانشگاه يوتا، از انديشه متخصصين تئوري يك ويريون براي ابتلا كافي است اما اين احتمال بعيد به‌انديشه متخصصين مي‌رسد. اما در صورت شرايط يكسان، هرچقدر تعداد ويريون‌ها بيشتر باشد، شدت بيماري هم بيشتر خواهد بود؛ و اين رابطه‌ي منحني دز، واكنش را ثابت مي‌كند.

متأسفانه دستيابي به نسبت دز، واكنش، خارج از زمينه‌هاي آزمايشگاهي كار دشواري است. بازسازي دزي كه شخص در شرايط طبيعي دريافت مي‌كند تقريبا غيرممكن است درنتيجه اندازه‌گيري نسبت دز، واكنش مستلزم آلوده‌سازي عمدي گروهي از بيماران با ميزان مشخصي از يك پاتوژن است. اين كار هم براي بيماري‌هاي ويروسي مثل آبله خطرناك است.

بديهي است نمي‌توان انساني را با مقادير قابل توجهي از واريولا آلوده كرد و سپس به اندازه‌گيري واكنش آن پرداخت اما طبق پژوهش روي موش‌ها، بين ميزان دز ويروسي و شدت بيماري همبستگي وجود دارد. تزريق مقادير اندك واريولا به موش‌ها منجر به بروز بيماري خفيف يا بي‌علامت در آن‌ها شد درحالي‌كه دز‌هاي بالاتر نسبتا كشنده بودند.

تعريف قطعي منحني‌هاي دز، واكنش كار دشواري است اما طبق شواهد، هرچقدر ميزان دز ويروس واريولا بيشتر باشد، وضعيت بيمار وخيم‌تر خواهد شد. مارك نيكاس، استاد بازنشسته‌ي بركلي كاليفرنيا و پژوهشگر پاتوژن‌ها و ارزيابي ريسك، معتقد است رابطه‌ي بين اندازه‌ي دز اوليه و شدت بيماري، براي تمام پاتوژن‌ها صدق مي‌كند.

منحني دز، واكنش واريولا نشان مي‌دهد چرا بيمار ايكس، بيماري خفيفي را تجربه كرد و چرا مايه‌كوبي بر درمان بيماري تأثيرگذار بوده است. ايكس بدون اينكه بداند با انتخاب لباس‌هاي بيمار مبتلا به نمونه‌ي خفيف، تعداد كمتري از ويريون‌ها را به شخص منتقل كرده است و در درجه‌ي دوم بسياري از ويريون‌ها قبلا كشته شده بودند. درنتيجه، بيمار ايكس با دز كمتري به بيماري مبتلا مي‌شود. اين مقدار دز براي تحريك عفوني و توليد آنتي‌بادي‌ها براي كاهش ريسك مرگ، كافي است.

هدف از مايه‌كوبي ايجاد تعادل بوده است: اگر دز ويروس قوي باشد، شدت بيماري بالا مي‌رود؛ اگر دز بسياري پائين باشد منجر به توليد آنتي‌بادي نخواهد شد. مايه‌كوب‌ها به مرور و با كسب تجربه‌ي بيشتر، روال‌هاي جديدي را براي ابتلاي خفيف به بيماري ابداع كردند اما حتي مايه‌كوب‌هاي اوليه هم مرگ و مير ۲ الي ۳ درصدي را گزارش كردند. درحالي‌كه نرخ طبيعي مرگ و مير آبله حدود ۳۰ درصد است. دستورالعمل‌هاي قديمي‌تر مايه‌كوبي، انتخاب مبتلايان خفيف به آبله و روش مناسب ذخيره‌سازي چرك‌ها را پيشنهاد مي‌دهند.

مايه‌كوب‌ها با استفاده از فرآيندهاي ساده، به شكلي ناآگاهانه اولين فرايند رقيق‌سازي ويروسي را انجام دادند. به مرور زمان و با فرآيندي مثل روش ديمسدل تعداد مرگ و مير بر اثر آبله به كمتر از ۱ مورد در ۶۰۰ نفر رسيد. در نهايت نگراني ديمسديل برطرف شد و كاترين به بيماري خفيف مبتلا شد و كالسكه‌ي فرار ديمسديل بي‌استفاده ماند. مايه‌كوبي او با موفقيت انجام شد و ديمسديل بعدها از ميكروسكوپ براي مطالعه چرك‌هايي كه روي زخم كاترين قرار داشتند استفاده كرد. كاترين در نامه‌اي به ولتاير مي‌نويسد: «كوهستان به موش زندگي داد».

ادوارد جنر درست سه دهه پس از مايه‌كوبي كاترين موفق به كشف آبله‌هاي گاوي به‌عنوان جايگزيني براي آبله‌هاي انساني شد. روش او منجر به مايه‌كوبي‌هاي ايمن‌تر شد و او نام اين روش جديد را واكسيناسيون گذاشت. بعدها لويي پاستور كشف كرد كه مي‌تواند پاتوژن‌هاي ديگري مثل سياه زخم يا هاري را هم به همين روش مايه‌كوبي كرد.

با اينكه روش‌ ايمني‌شناسان براي توليد واكسن به تكامل رسيد، اصل اساسي واكسيناسيون، مشابه دوران ايكس و كشف اوليه‌ي آن است. به‌انديشه متخصصين عجيب مي‌رسد كه يكي از الهام‌بخش‌ترين روش‌ها توسط شخصي به ثمر رسيده‌ است كه به سختي به طب علمي باور داشت. نيدهام مي‌نويسد: «ظهور مايه‌كوبي در ميان جادوگران هنوز به شكل يك تناقض باقي مانده است.»

اما شايد مردم آن زمان، ايده‌ي آلودگي عمدي شخص با ويروس‌هاي كشنده را به قدري خطرناك مي‌دانستند كه باعث شدند شخصي خارج از علم پزشكي مايه‌كوبي را ترويج دهد. شايد چاره‌ي كار در دست فرد معتقدي بوده كه بتواند به خوبي داستان‌سرايي كند.

تبليغات
جديد‌ترين مطالب روز

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات