حقايقي تلخ در مورد بازاريابي شبكههاي اجتماعي
تأثير شبكههاي اجتماعي در رونق كسبوكار بر هيچكس پوشيده نيست و اين روزها همهي برندها قصد دارند از اين طريق درآمد خود را افزايش دهند. نرخ بازگشت سرمايه (ROI) بازاريابي شبكههاي اجتماعي در چند سال گذشته حدود ۱۰۰، ۲۰۰ يا حتي هزار درصد تخمين زده شده است و امروزه بهعنوان يكي از بهترين استراتژيهاي بازاريابي شناخته ميشود. هزينهي اين مدل بازاريابي پايين است و هر كسبوكاري ميتواند از امكانات آن استفاده كند. از آنجايي كه رقابت در اين مدل بازاريابي زياد شده، بهتر است پيش از ورود با حقايق تلخ آن آشنا شد.
همهي بازاريابان نرخ بازگشت سرمايهي خوبي ندارند
امروزه ۷۷ درصد بازاريابان از حداقل يكي از كانالهاي شبكههاي اجتماعي براي بازاريابي كسبوكار خود استفاده ميكنند اما تنها ۴۸ درصد آنها نرخ بازگشت سرمايهي خوبي در كمپينهاي بازاريابي تجربه ميكنند. دلايل زيادي براي اين موضوع وجود دارد كه در ادامه بيشتر به توضيح آنها ميپردازيم.
۱- موفقيت در اين مدل بازاريابي نيازمند زمان و تلاش فراوان است
فعاليت در شبكههاي اجتماعي به اين صورت نيست كه بلافاصله بعد از ورود تغيير چشمگيري در كسبوكار را احساس كنيد. داشتن حضوري موفق و مؤثر نيازمند صرف زمان و تلاش فراوان است. براي رسيدن به اين مرحله، برند بايد درك خوبي از بازار هدف داشته باشد، بهطور دائم محتواي مرتبط به اشتراك بگذارد، با متخصصان درگير شود و به سؤالها يا هم انديشي هاشان پاسخ دهد. گاهي اوقات بيش از يك سال طول ميكشد تا برند نتيجهي سرمايهگذاري خود را در شبكههاي اجتماعي مشاهده كند. هر كسبوكاري در ابتداي كار خود اشتباهات زيادي دارد و از اين رو فرآيند جذب فالوئر كندتر انجام ميشود؛ درنتيجه ممكن است بعد از يك ماه تلاش و عدم مشاهدهي نتيجهي مورد انديشه متخصصين تلاش را كنار بگذارد.
۲- تعريف بازگشت سرمايه هميشه به يك معنا نيست
شايد بارها از كارآفرينان مختلف شنيده باشيد كه حدود ۵۰۰ درصد ROI دارند. اين رقم واقعا تحسينبرانگيز است اما چگونه به دست ميآيد؟ آيا اين رقم بر اساس تعداد بازديدهاي هدايتشده از شبكههاي اجتماعي محاسبه شده است؟ آيا بر اساس افزايش فروش مستقيم از اين شبكهها اندازهگيري شده است؟ آيا در محاسبهي اين رقم هزينههايي مانند حقوق متخصص تماموقتي كه كمپين را راهاندازي كرده نيز اعمال شده است؟ در بسياري از موارد نرخ بازگشت سرمايه گزارشي است كه خود را بهطور كامل توضيح ميدهد؛ بنابراين مقايسهي آن با نرخ بازگشت سرمايهي ديگران آسان نيست.
۳- نرخ بازگشت سرمايهي شبكههاي اجتماعي به ساير كانالها وابسته است
در بسياري از موارد قدرت كمپين شبكههاي اجتماعي به قدرت تلاش برند در ساير كانالها وابسته است. بهعنوان مثال تصور كنيد دو شركت داريد كه در زمينهي يكساني فعاليت ميكنند. شركت A و شركت B. شركت A كمپين شبكهي اجتماعي برگزار كرده است و هفتهاي ۱۰۰ دلار براي بازاريابي آن خرج ميكند. شركت B نيز هفتهاي ۱۰۰ دلار براي بازاريابي به روش سنتي و جذب مشتري هزينه ميكند. بعد از گذشت چند ماه شركت A پيشرفت خوبي داشته و ميزان درآمد آن از شبكههاي اجتماعي، مساوي با هزينهي آن روي شبكههاي اجتماعي گزارش شده است. شركت B نيز پيشرفت خوبي در جذب مشتري داشته و در حال ورود به شبكههاي اجتماعي است. در آخر ماه هر دو شركت هزار فالوئر در شبكههاي اجتماعي جذب كردهاند. تا اين مرحله شركت A بيش از هزار دلار روي اين موضوع سرمايهگذاري كرده است؛ اما شركت B تنها ۱۰۰ دلار خرج كرده و با اين حال هر دو شركت نتيجهي يكساني از پستهاي خود در شبكههاي اجتماعي ميگيرند. اين مثال تفاوت ميان هزينههاي لازم براي جذب مشتري از طريق روشهاي جديد و هزينه براي مشتريهاي فعلي برند را به خوبي نشان ميدهد.
۴- رسيدن به نرخ بازگشت سرمايهي مثبت نيازمند تلاش است
اين روزها رسيدن به نرخ بازگشت سرمايه از طريق شبكههاي اجتماعي نسبت به چند سال گذشته بسيار سختتر شده است، زيرا نرخ طبيعي جذب فالوئر از طريق پلتفرم شبكههاي اجتماعي بسيار كاهش يافته است. اپليكيشنهاي شبكههاي اجتماعي عمدا ميزان ديده شدن شركتها يا سازمانهايي كه رايگان تبليغ ميكنند كاهش دادهاند تا شركتهايي كه براي حضور پررنگتر در شبكههاي اجتماعي بيشتر هزينه ميكنند بهخوبي ديده شوند. درنتيجه در آيندهي نزديك شايد لازم باشد تمام برندها براي بالا بردن شانس خود در شبكههاي اجتماعي هزينه كنند. تبليغات پولي مطمئنا نرخ بازگشت سرمايه را افزايش ميدهند؛ اما از طرفي هزينههاي بيشتري نسبت به استراتژيهاي طبيعي خواهند داشت.
۵- برخي صنايع عملكرد بهتري در شبكههاي اجتماعي دارند
شايد درست نباشد بگوييم برخي صنايع عملكرد موفقتري در شبكههاي اجتماعي دارند؛ زيرا هر كسبوكاري با استفادهي صحيح ميتواند نرخ بازگشت سرمايهي خود را از اين طريق افزايش دهد. با اين حال برخي صنايع كارشان بسيار راحتتر است. كسبوكارهايي كه محتواي تصويري و متني جالبي توليد ميكنند معمولا بيشتر از سايرين مورد توجه قرار ميگيرند. درنتيجه ساير كسبوكارها بايد تلاش بيشتري براي توليد محتواي جذاب داشته باشند.
۶- رشد انفجاري نياز به كمي شانس دارد
گاهي اوقات توليد يك مدل محتواي جالب، تأثير فوقالعاده زيادي روي رشد شبكههاي اجتماعي ميگذارد. اما توليد محتواي جالب و پرطرفدار نيازمند عوامل مختلفي است. دانش، خلاقيت و حتي مقداري شانس دست به دست هم ميدهند و يك محتواي جنجالي توليد ميكنند. ممكن است يك محتوا ۱۰ برابر بيشتر از محتواي مشابه خود ديده شود فقط به اين دليل كه در زمان مناسبتري و توسط مخاطبان بهتري ديده شده است.
دانستن اين حقايق به معناي بيفايده بودن كمپين شبكههاي اجتماعي نيست. شبكههاي اجتماعي هنوز بهعنوان يكي از بهترين و كمهزينهترين استراتژيهاي بازاريابي هستند. اما موفقيت در اين زمينه نيازمند واقعبيني است؛ يعني پيش از اجراي آن بايد تمام زوايا و پتانسيل استراتژي خود را مطالعه كرده باشيد. نتيجه گرفتن از شبكههاي اجتماعي نيازمند زمان است. سريع نااميد نشويد و به توليد محتواي مرتبط و درگير شدن با مخاطبان ادامه دهيد.
هم انديشي ها