مرجع متخصصين ايران

معرفي نمايشگرها ؛ از تاريخچه تا انواع و هر آنچه بايد بدانيد

دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۰
مطالعه 67 دقيقه
در دنياي ديجيتال امروزي، نمايشگرهاي مختلفي با فناوري‌ها و پنل‌هاي متفاوت وجود دارند. هركدام از اين نمايشگر‌ها با چه فناوري‌اي توليد مي‌شوند و داراي چه پنل‌هايي هستند؟
تبليغات

يك نمايشگر خوب مي‌تواند در تجربه‌ي متخصصي رضايت‌بخش، بسيار مؤثر باشد. امروزه قابليت‌ها و و‌يژگي‌هاي نمايشگرها مانند تلويزيون يا مانيتور به دليل نوآوري در فناوري‌هاي نمايش، بهبود زيادي يافته است. شايد در مورد انواع مختلف مانيتور‌ها، مانند CRT،LED يا پلاسما شنيده باشيد. در ادامه با اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران همراه باشيد تا انواع مختلف نمايشگرها، پنل‌هاي آن‌ها و پورت‌هاي مورد نياز هر كدام را معرفي كنيم و با متخصصد‌هاي آن‌ها بيشتر آشنا شويم.

فهرست مطالب

اكثر مردم روزانه چه در محل كار و چه در خانه از نمايشگر استفاده مي‌كنند و به همين دليل انتخاب نمايشگري بهينه و متناسب با متخصصي، از اهميت بالايي برخوردار است. بسته به اينكه گيمر يا طراح باشيد، بخواهيد فيلم‌هايي با بالاترين‌ كيفيت‌هاي موجود را تماشا كنيد يا صرفاً تنها قصد وب‌گردي و توليد محتوا داشته باشيد، اطلاع از قابليت‌هاي متنوع نمايشگر‌ها و مانيتور‌هاي مختلف مي‌تواند به انتخاب شما براي خريد اين محصول كمك شاياني كند. در واقع درست مانند كامپيوترها، مانيتورها نيز فناوري‌هاي پيچيده‌اي دارند كه يادگيري در مورد فناوري‌ها و قابليت‌هاي آن‌ها قبل از خريد به شما كمك مي‌كند بسته به نياز و متخصصي خود، بهترين نمايشگر را با ارزشي مناسب خريداري كنيد.

نمايشگر چيست؟

نمايشگر يا مانيتور، دستگاهي براي نمايش خروجي الكترونيكي مانند تلويزيون است كه به‌عنوان ترمينال نمايش ويدئو (VDT) يا واحد نمايش ويديويي (VDU) نيز شناخته مي‌شود. اين دستگاه سيگنال خروجي گرافيكي را از واحد گرافيكي دريافت كرده، آن را تفسير مي‌كند و نمايش مي‌دهد. اولين مانيتور كامپيوتري روز يك مارس ۱۹۷۳ معرفي شد؛ اين نمايشگر بخشي از سيستم كامپيوتري زيراكس آلتو (Xerox Alto) بود.

نمايشگرهاي قديمي از صفحه فلورسنت و لوله‌ي پرتوي كاتُدي (CRT) ساخته شده بودند كه سنگين و بزرگ بودند و فضاي زيادي اشغال مي‌‌كردند. امروزه ديگر اغلب نمايشگرها با فناوري صفحه‌ي نمايش تخت (LCD) و نور پس‌زمينه‌ي LED ساخته مي‌شوند و در مقايسه با نمايشگرهاي قديمي CRT فضاي كمتري اشغال مي‌كنند.

فناوري نمايشگر‌ها از زمان معرفي آن‌ها به عرصه‌ي الكترونيك، راه درازي را پيموده است و نقش مهم و مؤثري در نحوه‌ي انتقال اطلاعات دارد. با مطرح شدن روز‌افزون ايده‌هاي نوآورانه‌، فناوري‌هاي نمايشگرها نيز پيچيده‌تر مي‌شوند، تا جايي كه بازار نمايشگرهاي امروزي مملؤ از انتخاب‌هاي فراواني براي متخصصان است؛ هر‌كدام از اين انتخاب‌ها مزايا و معايب خاص خود را داشته و انتخاب اين فناوري تا حد زيادي به متخصصي فرد بستگي دارد.

در ابتدا، CRT‌ها صنعت نمايشگرها را در انحصار خود داشتند، اما امروزه فناوري‌هاي جديدتري مانند LCD و LED جايگزين CRT شده‌اند و دستگاه‌هاي مختلف، از تلويزيون‌هاي HD گرفته تا دستگاه‌هاي كوچك مانند موبايل‌ها از طيف گسترده‌اي از فناوري‌هاي نمايشگر استفاده مي‌كنند.

نمايشگرهاي نسل بعدي سبك‌تر، نازك‌تر، انعطاف‌پذيرتر، سازگارتر، كارآمدتر و مطابق با نيازهاي متغير جامعه خواهند بود. براي مثال OLEDهايي كه از پليمرهاي ساطع‌كننده‌ي نور تشكيل شده‌اند، مي‌توانند نور مورد نياز نمايشگرهاي نازك و كم‌مصرف را تأمين كنند، فناوري DLP با استفاده از آينه‌هاي ميكروسكوپي بسيار، مي‌تواند براي پروژكتور‌هاي بزرگ، امكان نمايش حداكثر ۳۵ تريليون رنگ را فراهم كند، نمايشگرهاي پلاسما تصاويري با كيفيت بسيار بالا را روي نمايشگر‌هاي بسيار بزرگ نمايش مي‌دهند.

نمايشگرهاي انتشار ميداني (Field Emission) مي‌توانند مانند فناوري CRT، تصاويري با وضوح بالا را در حجم كمتر توليد كنند. سازندگان كاغذ الكترونيكي نيز تلاش مي‌كنند با توسعه‌ي نمايشگرهايي با خواص كاغذ، اين فناوري را جايگزين صنعت چاپ كنند. در كل مي‌توان گفت كه تقاضا براي نمايشگرهايي با كيفيت بالاتر، مهم‌ترين عامل در تكامل فناوري نمايشگرها است.

كاغذ الكترونيك: به فناوري‌ نمايشگري اطلاق مي‌شود كه تصويري شبيه اثر جوهر روي كاغذ را به وجود مي‌آورد. اين كاغذها مانند كاغذهاي معمولي و بر‌عكس صفحه‌نمايش‌هاي معمولي كه از خود نور دارند، تنها نور محيط را بازتاب مي‌كنند و مي‌توانند بدون استفاده از الكتريسيته به مدّت نامحدودي نوشته‌ها و تصاوير ثابت را نشان دهند. خواندن كاغذهاي الكترونيكي به‌خاطر ثابت بودن و تجديد (refresh) نشدن دائمي تصاوير، داشتن زاويه‌ي ديد بزرگ‌تر و منعكس شدن نور محيطي به جاي تابش نور از صفحه‌نمايش، از نمايشگر‌هاي معمولي آسان‌تر است و نوشته‌هاي روي آن در نور آفتاب محو و كمرنگ نمي‌شوند.

تاريخچه‌ نمايشگر‌ها

اولين مانيتور پرتو كاتدي توسط كارل فرديناند براون در سال ۱۸۹۷ و هم‌زمان با اختراع اولين لوله‌ي پرتو كاتدي اختراع شد. در سال ۱۹۶۴، دستگاه Uniscope 300 مجهز به صفحه‌نمايش CRT داخلي معرفي شد و در سال ۱۹۶۵، فردي به نام A. Johnson فناوري صفحه‌نمايش لمسي را اختراع كرد.

در تاريخ يك مارس ۱۹۷۳ كامپيوتر زيراكس آلتو (Xerox Alto) معرفي شد كه در آن اولين مانيتور كامپيوتر وجود داشت؛ اين مانيتور، صفحه‌نمايشي ساخته‌شده با فناوري CRT و تك رنگ بود.

مرجع متخصصين ايران زيراكس آلتو - اولين كامپيوتر مجهز به نمايشگر

زيراكس آلتو - اولين كامپيوتر مجهز به نمايشگر

در سال ۱۹۷۵، جورج ساموئل هرست اولين صفحه‌نمايش لمسي مقاومتي را معرفي كرد. همان‌طوركه از نام آن پيدا است، اين نمايشگرِ حساس به لمس از دو ورقه‌ي انعطاف‌پذير تشكيل شده بود كه بين‌ آن‌ها ماده‌اي مقاومتي قرار داشت و توسط شكاف هوا يا ريزنقطه از هم جدا شده بودند؛ اين نمايشگر تنها تا سال ۱۹۸۲ مورد استفاده قرار گرفت.

يك سال پس از معرفي نمايشگر لمسي مقاومتي، سيستم‌هاي كامپيوتري Apple I و Sol-20 معرفي شدند كه به پورت ويدئويي داخلي براي نمايش خروجي ويدئو روي نمايشگر مجهز بودند.

در سال ۱۹۷۷، جيمز پي ميچل فناوري نمايشگر LED را اختراع كرد؛ اما اين فناوري تا ۳۰ سال بعد از عرضه‌ي اوليه، به‌راحتي در بازار دردسترس نبود. در ژوئن همان سال، Apple II عرضه شد كه امكان نمايش رنگي روي مانيتور CRT را فراهم مي‌كرد و سپس در سال ۱۹۸۷، IBM اولين نمايشگر VGA را در IBM 8513 منتشر كرد. سال بعد، VESA، استاندارد SVGA را براي نمايشگر‌ كامپيوترها تعريف كرد؛ اين استاندارد طيف گسترده‌اي از استانداردهاي نمايش كامپيوتري را پوشش مي‌دهد و به وضوح ۸۰۰ در ۶۰۰ اشاره دارد و در اواخر دهه‌ي ۱۹۸۰، قابليت نمايش وضوح ۱۰۲۴ در ۷۶۸ براي مانيتورهاي رنگي CRT فراهم شد.

مرجع متخصصين ايران apple ||

Apple II كه با نام Apple ][ نيز شناخته مي‌شود، كامپيوتر خانگي 8 بيتي بود كه اپل در ۱۰ ژوئن ۱۹۷۷ عرضه كرد؛ اين كامپيوتر توسط استيو وزنياك و استيو جابز طراحي شده بود و با ارزش پايه‌ي ۱۲۹۸ دلار به فروش مي‌رسيد.

در اواسط دهه‌ي ۱۹۹۰، اولين نمايشگر LCD براي كامپيوترهاي روميزي توليد و عرضه شد و سپس نمايشگرهاي LCD رنگي توسط IBM، Viewsonic و اپل توسعه داده شدند؛ اين نمايشگر‌ها كيفيت و وضوح بهتري نسبت به مانيتورهاي CRT ارائه مي‌دادند. در سال ۱۹۹۸، اپل مانيتورهاي LCD رنگي را به دسكتاپ‌ها آورد و در سال ۲۰۰۶ نيز جف هان اولين نمايشگر لمسي و بدون رابط را عرضه كرد. در دسامبر ۲۰۱۰، اينتل و AMD اعلام كردند كه به همراهي از VGA پايان مي‌دهند و در سال ۲۰۱۷، ارزش مانيتور هاي LCD با صفحه‌لمسي، با افت ارزش زيادي روبه‌رو شد و از آن پس ديگر خريد اين فناوري براي مشتريان مقرون‌به‌صرفه‌تر بود.

مفاهيم پايه اي در نمايشگرها

قبل از معرفي فناوري‌ها، انواع نمايشگرها و پنل‌هاي مختلفي كه براي توليد آن‌ها استفاده مي‌شوند، ابتدا بهتر است با برخي مفاهيم و تعاريف درباره‌ي نمايشگرها بيشتر آشنا شويم:

رزولوشن (Resolution) يا همان وضوح تصوير، در تعريف ساده به تعداد پيكسل‌هاي عمودي و افقي موجود در صفحه‌ ديجيتال گفته مي‌شود. براي مثال، رزولوشن 1080p به اين معني است كه ۱۹۲۰ پيكسل در جهت افقي و ۱۰۸۰ پيكسل در جهت عمودي قرار گرفته‌اند. يا رزولوشن 4K به اين معني است كه ۳۸۴۰ پيكسل در جهت افقي و ۲۱۶۰ پيكسل در جهت عمودي قرار دارند. هرچه تعداد پيكسل‌ها در صفحه بيشتر باشد، تصوير با وضوح و شفافيت بيشتري نمايش داده مي‌شود.

مرجع متخصصين ايران رزولوشن

به‌طور كلي ساده‌ترين روش بيان رزولوشن نمايشگرها به اين صورت است كه تعداد پيكسل‌هاي چيده‌شده در عرض در تعداد پيكسل‌هاي چيده‌شده در ارتفاع آن را بيان كنيم؛ البته تراكم پيكسلي تمام نمايشگرها يكسان نيست و ممكن است ابعاد فيزيكي دو نمايشگر با رزولوشن يكسان، برابر نباشد.

Progressive درمقابل Interlaced

قبل از معرفي رزولوشن‌هاي مختلف ابتدا با دو تكنيك نمايش تصاوير و ويديوها در نمايشگرها آشنا مي‌شويم:

حروف P و I در روزلوشن‌هاي 1080p و 1080i به ترتيب به دو عبارت Progressive و Interlaced اشاره دارند. در نمايشگرهاي پروگرسيو يا پيش‌رونده، فريم‌ها يكي پس از ديگري نمايش داده مي‌شوند. همه‌ي فريم‌ها كامل هستند و يك تصوير كامل را نمايش مي‌دهند. در اين نمايشگرها هنگام متوقف كردن ويدئو (Pause)، تنها يكي از فريم‌ها نمايش داده مي‌شود. اگر نمايشگر پروگرسيوي سرعت نمايشي برابر با ۲۵ فريم‌بر‌ثانيه داشته باشد، در هر ثانيه ۲۵ فريم جداگانه و كامل را پشت سر هم نمايش مي‌دهد.

اساس كار نمايشگرهايي كه از تكنيك Interlaced يا درهم‌بافته براي نمايش تصاوير استفاده مي‌كنند با نمايشگرهايي كه از تكنيك پروگرسيو يا پيش‌رونده استفاده مي‌كنند، متفاوت است؛ تكنيك درهم‌بافته، تكنيكي براي ادغام و نمايش دو فريم متوالي بدون مصرف پهناي باند اضافي است. در اين تكنيك، همه‌ي پيكسل‌ها و خطوط، در يك زمان پردازش نمي‌شوند؛ ابتدا تعدادي از پيكسل‌ها و در مدت زمان اندكي باقي پيكسل‌ها پردازش‌ شده و پس از آن، پيكسل‌هاي پردازش‌شده از دو فريم متوالي با هم ادغام مي‌شوند.

در تكنيك Interlaced هر فريم جديد، تصويري كامل نيست و تنها نيمي از خطوط افقي تصوير (نيمي از پيكسل‌هاي پردازش‌شده) را شامل مي‌شود. فريم بعدي هم نيمي ديگر از خطوط (باقي پيكسل‌هاي پردازش‌شده) را در بر مي‌گيرد؛ سرعت نمايشگرهاي Interlaced با فيلد‌بر‌ثانيه بيان مي‌شود. در واقع هر فيلد نيمه‌اي از تصوير است و دو فيد متوالي با هم يك فريم را ايجاد مي‌كنند. نمايشگرهاي CRT و نمايشگرهاي پلاسمايي براي ايجاد تصاويري روان‌تر از تكنيك ويديوي در‌هم‌بافته استفاده مي‌كنند؛ مهم‌ترين ايراد‌ تكنيك Interlaced ايجاد لرزش تصوير هنگام افزايش اندازه آن و سرعت تعويض فريم‌ها است.

مرجع متخصصين ايران Interlaced در مقابل Progressive

از طرفي اگر دو نمايشگر مشابه با دو تكنيك Interlaced و Progressive را با هم مقايسه كنيم، متوجه مي‌شويم كه نرخ نمايش فريم در آن‌ها يكسان نيست. نمايشگري كه از تكنيك Interlaced استفاده مي‌كند از نمايشگري با تكنيك Progressive تقريباً دو برابر روان‌تر است و شبكه‌هاي تلويزيوني زيادي نيز از ويديوهاي Interlaced همراهي مي‌كنند، درمقابل وقتي ويديوي پردازش‌شده با تكنيك پروگرسيو را براي ويرايش فريمي، متوقف مي‌كنيم، فرايند ساده‌تر خواهد بود و هنگام بزرگ‌تر كردن فريم‌ها هم، با تصوير واضح‌تري رو‌به‌رو خواهيم بود. در كل مي‌توان نتيجه گرفت كه هنگام اعمال تغيير و ويرايش ويديوي پردازش‌شده با تكنيك Progressive افت كيفيت كمتر است.

SD و HD Ready يا Full HD

SD يا همان وضوح استاندارد، مخفف Standard Definition است كه براي نمايشگرهايي با رزولوشن 576i در استاندارد PAL يا Secam و همچنين 480i در استاندارد NTCS به كار مي‌رود. 576 وضوح عمودي ۵۷۶ خطي را نشان مي‌دهد و i نيز نشان‌دهنده‌ي عبارت Interlace يا وضوح درهم‌بافته است.

عبارت Full HD نيز در مورد نمايشگرهايي با رزولوشن 1080p به‌كار مي‌رود كه عبارت HD در آن مخفف High Definition يا وضوح بالا است. تفاوت بين عبارت‌هاي HD Ready و Full HD به استاندارد ناحيه‌ي جغرافيايي بستگي دارد؛ در آمريكا، به نمايشگري HD كه توانايي نمايش تصاويري با رزولوشن 720p ،1080p يا 1080i را داشته باشد و تيونر داخلي نداشته باشد، HD Ready مي‌گويند. براي تماشاي شبكه‌هاي تلويزيوني در اين نمايشگرها، بايد از تيونري خارجي كمك گرفت.

در اروپا به نمايشگري با رزولوشن 1080p يا رزولوشن 720i (توانايي نمايش ۷۲۰ خط افقي) كه ويديوها را از ورودي‌هاي خاصي مثل HDMI و DVI دريافت و پخش كند، HD Ready گفته مي‌شود. HD TV هم عبارتي براي معرفي نمايشگرهاي مجهز به تيونر داخلي با قابليت پخش شبكه‌هاي تلويزيوني است.

تعداد پيكسل‌هاي عرض و ارتفاع در نمايشگرهايي با رزولوشن 1080p، از نسبت ۱۶ به ۹ يا همان تصوير عريض (Widescreen) همراهي مي‌كنند و اين نمايشگر‌ها ۱۰۸۰ خط افقي يا پيكسل در ارتفاع و ۱۹۲۰ خط عمودي يا پيكسل در عرض دارد؛ در نمايشگرهاي قديمي‌تر (CRT)، نسبت رزولوشن افقي به عمودي ۴ به ۳ است. دقت داشته باشيد كه تعداد پيكسل‌هاي نمايشگري Full HD ثابت است و بسته به ابعاد نمايشگر كه كوچك (موبايل ۴ اينچي) يا بزرگ (تلويزيوني ۶۵ اينچي) باشد، وضوح نيز كمتر يا بيشتر خواهد بود.

QHD و WQHD و 2K

توليدكنندگان موبايل‌ها با فراگير شدن استفاده از اين گجت‌ها و پيشرفت فناوري‌ در توسعه‌ي همه‌جانبه‌ي آن‌ها تصميم گرفتند نمايشگرهاي با وضوح بالاتر را براي محصولات خود عرضه كنند. در اين ميان برخي معتقد بودند كه با توجه به كوچك بودن ابعاد نمايشگرهاي موبايل‌ها، ارائه‌ي وضوحي بالاتر از Full HD براي اين محصولات توجيهي ندارد و آنچنان تفاوتي در خروجي نهايي ديده نخواهد شد، بااين‌حال، توليدكنندگان موبايل‌ها در پي اهداف تبليغاتي تصميم گرفتند تا نمايشگرهايي با وضوح چهار برابر HD يا QHD (مخفف Quad High Definition) توسعه دهند.

در نمايشگر‌هاي QHD مي‌توان چهار برابر تعداد پيكسل‌هاي نمايشگر HD را جاي داد و بنابراين وضوح تصويري برابر با ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پيكسل يا 1440p خواهيم داشت. رزولوشن QHD نيز مانند رزولوشن HD، از نسبت تصوير عريض ۱۶ به ۹ يا همان تصوير عريض (Wide) بهره مي‌برد و مي‌توان آن را WQHD نيز ناميد. در واقع به كار بردن حرف W براي معرفي نمايشگري با وضوح QHD تنها براي نشان دادن نسبت عرض در وضوح تصوير 1440p است.

گاهي اوقات رزولوشن QHD يا WQHD با عنوان 2K نيز شناخته مي‌شود؛ اين نمايشگر وضوح تصويري نصف رزولوشن 4K (در ادامه درباره‌ي وضوح تصوير 4K توضيح مي‌دهيم)‌ ارائه مي‌دهد. از انديشه متخصصين متخصص، نمايشگري با وضوح تصوير 2K برابر با ۲۰۴۸ در ۱۰۸۰ پيكسل است كه در عمل، رزولوشني پايين‌تر از QHD محسوب مي‌شود.

+QHD

نمايشگرهاي +QHD از نمايشگرهاي معمولي QHD كشيده‌تر هستند و محتوا را نسبت تصويري عريض‌تر از ۱۶ به ۹ نمايش مي‌دهند. در واقع رزولوشن دقيق نمايشگر +QHD بستگي به نسبت تصوير آن نمايشگر دارد؛ براي مثال موبايل G6 ال‌جي از نسبت تصوير ۱۸ به ۹ (يا به بيان ساده‌تر ۲ به ۱) و رزولوشن ۲۸۸۰ در ۱۴۴۰ پيكسل بهره مي‌برد.

qHD

رزولوشن qHD با QHD يكي نيست؛ qHD (مخفف Quarter HD) به يك‌چهارم وضوح تصوير Full HD اشاره دارد و براي معرفي نمايشگري با رزولوشن ۹۶۰ در ۵۴۰ پيكسل به كار مي‌رود. اين وضوح تصوير در گذشته بيشتر متخصصد داشت، اما امروزه ديگر اغلب در دستگاه‌هايي با نمايشگرهاي بسيار كوچك و تراكم پيكسلي نسبتاً بالا استفاده مي‌شود.

4K و UHD

رزولوشن 4K و UHD (مخفف Ultra HD) اغلب به جاي يكديگر به‌كار برده شده و با رزولوشن 2160p معرفي مي‌شوند، اما وضوح تصاويري متفاوت ارائه مي‌دهند.

نمايشگرهايي با رزولوشن واقعي 4K در سينماي ديجيتال به‌كار برده مي‌شوند و از تعداد پيكسل ۴۰۹۶ در ۲۱۶۰ بهره مي‌برند، درمقابل UHD مخصوص نمايشگرهاي عادي و استاندارد با وضوح تصويري ۳۸۴۰ در ۲۱۶۰، يعني چهار برابر رزولوشن Full HD است. درواقع تفاوت جزئي رزولوشن 4K و UHD، به تفاوت در نسبت تصويري است كه ارائه مي‌دهند؛ البته UHD وضوح تصوير ديگري با نسبت تصوير استاندارد ۱۶ به ۹ هم دارد و از محتواي قديمي Full HD نيز همراهي مي‌كند.

5K

رزولوشن 5K با رزولوشن ۵۱۲۰ در ۲۸۸۰ نسبت تصويري برابر با ۱۶ به ۹ دارد، بااين‌حال دقيقاً دو برابر تعداد پيكسل‌هاي رزولوشن QHD ( يا ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پيكسل) را ارائه مي‌دهد و ۳۳ درصد از نمايشگرهاي 4K UHD (با ۳۸۴۰ در ۲۱۶۰ پيكسل) بزرگ‌تر است.

اولين نمايشگر با وضوح 5K روز ۵ سپتامبر ۲۰۱۴ در مانيتور UltraSharp UP2715K شركت Dell معرفي شد و در ۱۶ اكتبر همان سال نيز، اپل از آي‌مكي با صفحه‌نمايش رتينا 5K رونمايي كرد.

رتينا در واقع نامي تبليغاتي براي نمايشگرهاي اپل است و تعريف مشخصي براي آن وجود ندارد. اين نمايشگرها معمولاً تراكم پيكسلي بالاتري و وضوح بيشتري نسبت به ديگر نمايشگرها دارند. اپل يك دهه پس از رونمايي آيفون ۴، تمامي محصولاتش را به نمايشگر رتينا مجهز كرد؛ اما تمام اين محصولات تراكم پيكسلي يكساني ندارند.

8K UHD

وضوح تصوير 8K UHD نسبت تصوير ۱۶ به ۹ دارد و از ۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ پيكسل بهره مي‌برد كه دقيقاً دو برابر رزولوشن نمايشگرهاي 4K UHD و چهار برابر رزولوشن نمايشگر Full HD پيكسل دارد.

16K

سوني در سال ۲۰۱۹ و در رويداد NAB نمايشگري تجاري با رزولوشن 16K و ابعاد ۱۹٫۲ در ۵٫۲ متر معرفي كرد كه از وضوح تصوير ۱۷۲۸۰ در ۴۳۲۰ پيكسل بهره مي‌برد و نسبت تصوير ۴ به ۱ دارد.

وضوح نمايشگر

نام كامل

وضوح تصوير (رزولوشن)

نسبت تصوير

SD

Standard Definition

۶۴۰ در ۴۸۰ پيكسل يا 480p

۴ به ۳

HD

High Definition

۱۲۸۰ در ۷۲۰ پيكسل يا 720p

۱۶ به ۹

FHD

Full High Definition

۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ پيكسل يا 1080p

۱۶ به ۹

QHD

Quad High Definition

۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پيكسل يا 1440p

۱۶ به ۹

WQHD

Wide Quad High Definition

۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پيكسل يا 1440p

۱۶ به ۹

+QHD

+ Quad High Definition

۳۲۰۰ در ۱۸۰۰ پيكسل

۳۴۴۰ در ۱۴۴۰ پيكسل

۳۸۴۰ در ۱۰۸۰ پيكسل

۳۸۴۰ در ۱۶۰۰ پيكسل

۱۶ به ۹

۴۳ به ۱۸

۳۲ به ۹

۱۲ به ۵

qHD

Quarter High Definition

۹۶۰ در ۵۴۰ پيكسل يا 540p

۱۶ به ۹

4K

-

۴۰۹۶ در ۲۱۶۰ پيكسل يا 2160p

۲۵۶ به ۱۳۵

UHD

Ultra High Definition

۳۸۴۰ در ۲۱۶۰ پيكسل يا 2160p

۱۶ به ۹

5K

-

۵۱۲۰ در ۲۸۸۰ پيكسل يا 2880p

۱۶ به ۹

8K UHD

8K Ultra High Definition

۷۶۸۰ در ۴۳۲۰ پيكسل يا 4320p

۱۶ به ۹

16K

-

۱۷۲۸۰ در ۴۳۲۰ پيكسل

۴ به ۱

نرخ نو‌سازي (Refresh Rate)

نرخ نوسازي (Refresh Rate) به تعداد دفعات به‌روز‌رساني نمايشگر در يك ثانيه اشاره دارد و با واحد هرتز (Hz) اندازه‌گيري مي‌شود. نرخ نوسازي نمايشگرهاي معمولي ۶۰ هرتز است، اما مانيتور گيمينگ با نرخ‌هاي نوسازي بيشتري (۱۰۰ تا ۲۴۰ هرتز) عرضه مي‌شوند. هرچه ميزان نرخ نوسازي نمايشگري بيشتر باشد، نمايشگر سريع‌تر دربرابر تغييرات واكنش نشان مي‌دهد و تصويري روان‌تر و تجربه‌ي گيمينگ بهتري خواهيد داشت، البته كه ارزش بالاتري براي چنين نمايشگري بايد پرداخت كرد. به‌ همين‌ دليل، بسياري از توليدكنندگان تنها در صورت داشتن دليل موجه و جامعه هدفي مشخص، نمايشگري با نرخ نوسازي بالا توليد مي‌كنند.

مرجع متخصصين ايران نرخ نوسازي

دقت داشته باشيد كه نمايشگري با نرخ نوسازي بيشتر، لاخبار تخصصياً تصاوير را بهتر نمايش نمي دهد و كيفيت نهايي به عوامل بسيار ديگري بستگي دارد. براي مثال اگر محتوايي ويديويي با نرخ نوسازي ۶۰ فريم‌بر‌ثانيه توليد شده باشد، بدون درانديشه متخصصينگرفتن تفاوت‌هاي متخصص، تجربه‌اي مشابه در نمايشگر ۶۰ و ۱۲۰ هرتزي ارائه مي‌دهد.برخي از نمايشگرها، براي بهبود نرخ نوسازي خود از تكنيك تركيب فريم بهره مي‌برند و برخي ديگر براي كاهش تاري، فريم‌هاي تيره را بين فريم‌هاي اصلي جاي مي‌دهند. بنابراين، كيفيت نهايي تصوير و ويديوي نمايش داده‌شده، تنها به نرخ نوسازي مربوط نمي‌شود و فناوري پردازشي نمايشگر نيز در خروجي نهايي از اهميت بالايي برخوردار است.

بسياري از شركت‌هاي توليدكننده‌ي نمايشگر براي توصيف نرخ نوسازي محصولاتشان از واژه‌هاي تجاري مخصوص به خود استفاده مي‌كنند؛ ال‌جي عبارت TrueMotion، سامسونگ عبارت Motion Rate و سوني عبارت MotionFlow XR را براي معرفي نرخ نوسازي نمايشگرهاي خود به كار مي‌برند.

زمان پاسخ‌گويي (Response Time)

به زماني كه نمايشگر نياز دارد تا براي نمايش پيكسلي نور را از خود عبور دهد يا برعكس مانع تابش نور شود، زمان پاسخ‌گويي يا Response Time مي‌گويند و آن را براساس ميلي‌ثانيه محاسبه مي‌كنند. هرچه زمان پاسخ‌دهي نمايشگري كمتر باشد مدت‌زمان لازم براي تغيير پيكسل از حالت فعال به غيرفعال (يا بالعكس) كمتر است و تيره و تاري تصوير نيز كمتر خواهد شد.

مرجع متخصصين ايران response time

نمايشگرهايي كه زمان پاسخ‌گويي طولاني دارند در نمايش تصاوير زنده و پويا مانند فيلم‌هاي اكشن يا مسابقات ورزشي يا بازي‌هاي كامپيوتري، تصاوير را تيره و تار، دنباله‌دار يا پراكنده نشان مي‌دهند. براي مثال زماني كه هنگام نمايش بازي فوتبال ممكن است توپ را به صورت دنباله‌دار ببينيد.

زمان پاسخگويي در تعريف علمي به اين امر اشاره دارد كه يك پيكسل تا چه اندازه سريع مي‌تواند از رنگ مشكي به سفيد يا بالعكس تبديل شود. توليدكنندگان نمايشگرها زمان پاسخ‌گويي تصوير محصولات خود را معمولاً دقيق اعلام نمي‌كنند؛ براي مثال برخي به جاي محاسبه‌ي مدت زمان تغيير نور از رنگ مشكي به سفيد و تغيير دوباره به مشكي تنها نصف آن زمان يعني مدت زماني تغيير پيكسل از مشكي به سفيد را اعلام مي‌كنند. برخي نيز مدت زمان لازم براي تغيير رنگ پيكسل از سفيد به خاكستري را ملاك قرار مي‌دهند كه بسيار كمتر از عدد واقعي زمان پاسخ‌دهي نمايشگر است.

ابعاد نمايشگر

هرچه ابعاد نمايشگري بزرگ‌تر باشد، وضوح و نرخ نوسازي‌اي كه ارائه مي‌دهد نيز بيشتر است. قطر بيشتر مانيتورهاي امروزي از ۱۹ تا ۳۴ اينچ متفاوت بوده و معمولاً نمايشگري با ابعاد ۲۲ تا ۲۴ اينچي براي اغلب متخصصان مناسب است، اما انتخاب ابعاد مناسب بسته به متخصصي هر شخص مي‌تواند متفاوت باشد. مانيتوري با ابعاد بزرگ مي‌تواند براي ويرايش عكس/فيلم، بازي و توليد محتوا مفيد باشد و انجام همز‌مان چندين كار را براي متخصص آسان‌تر كند. دقت داشته باشيد كه ارزش نمايشگرهاي بزرگ‌تر از ۲۷ اينچ با جهش ناگهاني همراه خواهد بود و بنابراين، اگر به نمايشگري بزرگ علاقه داريد، مي‌توانيد از تلويزيون استفاده كنيد، البته كه تلويزيون‌ها معمولاً اتصالات ورودي كمتر و نرخ‌هاي نوسازي محدودتري ارائه مي‌دهند.

مرجع متخصصين ايران monitor-aspect-ratio-large

ابعاد نمايشگر يا اندازه‌ي تصوير قابل مشاهده‌ در آن (Viewable Image Size) يا VIS، ابعاد فيزيكيِ فضايي است كه تصاوير و فيلم‌ها در آن نمايش داده مي‌شوند. ابعاد هر نمايشگر را معمولاً با قطر آن يا فاصله‌ي بين گوشه‌هاي مخالف و با واحد اينچ بيان مي‌كنند. گاهي اوقات اين ابعاد را با وضوح نمايشگر و با تعداد پيكسل اندازه‌گيري مي‌كنند؛ بيان ابعاد نمايشگر با قطر آن، ابتدا براي نسل اول نمايشگرهاي CRT به كار رفت.

بهينه‌ترين فاصله‌اي را كه متخصص براي ديدن نمايشگر بايد رعايت كند، ۴ برابر ارتفاع صفحه‌نمايش معرفي كرده‌اند؛ در اين فاصله، معمولاً پيكسل‌ها را ديگر نمي‌توان به صورت تك به تك تشخيص داد.

فضاهاي رنگي

فضا يا گاموت‌هاي رنگي به مجموعه‌اي از رنگ‌ها گفته مي‌شود كه انسان قادر به ديدن آن‌ها است. اگر هنگام رد شدن از جلوي فروشگاه لوازم الكترونيكي به تصاوير خروجي تلويزيون‌هاي مختلف دقت كنيد، متوجه مي‌شويد كه هركدام ممكن است در نمايش رنگ‌ها، متفاوت عمل كنند. در صنعت گرافيكِ نمايشگرها، به مقياسي از رنگ‌هايي كه هر نمايشگر مي‌تواند توليد كند، فضا يا گاموت رنگي گفته مي‌شود و انواع مختلف آن قابليت‌هاي تنظيم رنگ نمايشگر را نشان مي‌دهد. تفاوت گاموت‌هاي رنگي مختلف در مساحت تحت پوشش مثلث آن‌ها در نمودار رنگ‌هاي مرئي است كه چشم انسان مي‌تواند ببيند.

در سال ۱۸۵۰ هرمان ون هلمولتز فيزيكدان آلماني اين فرضيه را مطرح كرد كه سه نوع گيرنده‌ي نوري در چشم انسان وجود دارند كه مي‌توان آن‌ها را با توجه به واكنشي كه به طول موج‌هاي نوري ارسال‌شده به شبكيه‌ي چشم نشان مي‌دهند به سه دسته‌ي طيف كوتاه (آبي)، طيف متوسط (سبز) و طيف بلند (قرمز) تقسيم كرد. پس از آن فردي به نام هرمان گرسمن مفهوم فضاي رنگي را در دو مرحله گسترش داد، مرحله‌ي اول ايده‌ي فضاي برداري (Vector Space) بود كه مفاهيم هندسي در چند بعد را نمايش مي‌داد و مرحله‌ي دوم نيز نحوه‌ي تركيب رنگ‌ها در اين فضا بود. فضاي رنگ CIE 1931 XYZ، يكي از اولين فضاهاي رنگي بود كه براساس اندازه‌گيري‌هاي انجام‌شده بر درك چشم انسان، معرفي شد.

مرجع متخصصين ايران فضاي رنگي ciexy1931

در انديشه متخصصين داشته باشيد كه درحال‌حاضر هيچ‌كدام از نمايشگرهاي موجود در بازار نمي‌توانند كل رنگ‌هاي طيف مرئي را پوشش دهند و گاموت رنگي وسيع نيز، به تنهايي معياري مناسب براي داشتن تصوير خروجي رضايت‌بخش محسوب نمي‌شود. اگر نمايشگري بتواند در همان محدوده‌ي گاموت رنگي كه پوشش مي‌دهد، فام‌هاي منحصر‌به‌فردي از تركيب سه رنگ‌ اصلي (آبي و سبز و قرمز) توليد كند، خروجي با كيفيتي خواهد داشت؛ اين تعداد فام‌هاي منحصر‌به‌فرد، عمق‌ِبيت ناميده مي‌شوند؛ در واقع، عمق‌ِبيت، مقدار داده‌هايي است كه براي نمايش سطح درخشش هر زيرپيكسل به‌كار مي‌روند و عمق‌ِبيت بيشتر نشان‌دهنده‌ي اين امر است كه نمايشگر مي‌تواند گراديان‌هاي دقيقي از رنگ‌هاي اصلي را ايجاد كند.

مرجع متخصصين ايران عمق‌بيت

براي مثال نمايشگري با عمق بيت ۸، دو به توان ۸ يا ۲۵۶ فام از هر رنگ اصلي ( در‌مجموع، ۱۶٫۷ ميليون رنگ) توليد مي‌كند و نمايشگر ۱۰ بيتي نيز مي‌تواند ۱۰۲۴ فام يا در‌مجموع ۱٫۰۷ ميليارد رنگ توليد كند. گاموت‌هاي رنگي نمايشگر زيرمجموعه‌اي از نمودار كروماتيسيتي xy هستند كه هميشه به‌شكل مثلث نمايش داده مي‌شود. امروزه، تعريف‌هاي تخصصي‌تري براي گاموت‌هاي رنگي وجود دارد كه در‌ادامه، چند نمونه از آن‌ها را معرفي مي‌كنيم:

  • RGB از حروف اول سه رنگ Red (قرمز)، Green (سبز)، Blue (آبي) گرفته شده است و بيشتر در نمايشگرهايي مانند LCD ، LED يا CRT استفاده مي‌شود. RGB با توجه به قابليت‌هاي سيستم به روش‌هاي مختلفي پياده‌سازي مي‌شود و رايج‌ترين اين روش‌ها نيز، اجراي ۲۴ بيتي است كه از سال ۲۰۰۶ تا به حال به كار مي‌رود و ۱۶٫۷ ميليون رنگ توليد مي‌كند.
  • sRGB (مخفف standard Red Green Blue) متداول‌ترين فضاي رنگي است كه امروزه به كار مي‌رود؛ اين فضاي رنگي در سال ۱۹۹۶ توسط HP و مايكروسافت براي نمايشگرهاي CRT معرفي و سپس در LCD‌ها و ديگر انواع نمايشگرها نيز به كار گرفته شد. sRGB با وجود محبوبيت بالا، تنها بخشي از طيف نوري مرئي را پوشش مي‌دهد و ۲۵ تا ۳۳ درصد از رنگ‌هاي قابل‌درك براي چشم را بازتوليد مي‌كند. اين گاموت رنگي در نمايش درخشش و سرزندگي رنگ‌ها ضعيف عمل كرده و رنگ‌ها را تا حدودي مات‌تر از آنچه هستند، نشان مي‌دهد. sRGB درحال‌حاضر به‌عنوان پروفايل پيش‌فرض در نرم‌افزارهاي زيادي مانند فتوشاپ وجود دارد و در بيشتر سيستم‌عامل‌ها، مانند ويندوز به كار مي‌رود؛ اغلب وب‌سايت‌ها و محتواي آن‌ها نيز منطبق با همين استاندارد پياده‌سازي مي‌شوند.
  • Rec.709 گاموت رنگي ديگري است كه براي فضاهاي كم‌نور طراحي شده است. اين فضاي رنگي شباهت زيادي به sRGB دارد و ازآنجا‌كه اغلب نمايشگرها امكان تنظيم مقدار گاما را مي‌دهند، گاما را مي‌توان به‌عنوان رابط بين روشنايي نمايشگر و نوردهي پيكسل‌ها تعريف كرد؛ گاماي پايين با روشن كردن بيش از حد بخش‌هاي تاريك، باعث مي‌شود تصوير صاف به انديشه متخصصين برسد و گاماي بالا نيز تشخيص جزئيات در اين مناطق را دشوار مي‌كند. درواقع گاما شدت نور در نقاط تاريك و سايه‌ها را تحت تأثير قرار مي‌دهد؛ گاماي مناسب، تصاوير را واقع‌گرايانه‌تر نمايش مي‌دهد و درك ما از عمق تصاوير را بهبود مي‌بخشد. تفاوت بين sRGB و Rec.709 را مي‌توان نامحسوس دانست؛ اين دو استاندارد ناحيه‌ي يكساني از نمودار كروماتيسيتي را پوشش مي‌دهند و تنها تفاوتشان اين است كه در sRGB از گاماي كمتري نسبت به Rec.709 استفاده مي‌شود كه آن را به گاموت رنگي مناسب‌تري براي اتاق‌هاي روشن مانند فضاهاي اداري تبديل مي‌كند.
  • AdobeRGB فضايي رنگي است كه توسط ادوبي توسعه داده مي‌شود. اين فضا از sRGB گسترده‌تر بوده و تقريباً ۵۰ درصد از طيف رنگي مرئي را پوشش مي‌دهد. AdobeRGB به‌طور خاص براي عكاسي طراحي شده و در محتواي ويديويي متخصصدي ندارد. اگر دقت كرده باشيد، پرينترها به جاي استفاده از جوهرهاي آبي، قرمز يا سبز (RGB) براي پرينت رنگي عكس‌ها، اغلب از مدل رنگي CMYK (مخفف Cyan، Magenta، Yellow و Key) استفاده مي‌كنند و هدف از توسعه‌ي فضاي AdobeRGB نيز در همين راستا است تا عكاسان بتوانند كنترل بيشتري روي تصاوير چاپي خود داشته باشند. با اينكه AdobeRGB مختص عكاسي است و فضاي مناسبي براي نمايش تصاوير محسوب مي‌شود، دوربين‌ها اغلب به‌صورت پيش‌فرض از فضاي رنگي sRGB استفاده مي‌كنند، چراكه خروجي‌ تصاوير معمولاً به‌صورت ديجيتالي روي نمايشگرها نشان داده مي‌شود و از طرفي خروجي AdobeRGB نيز براي اغلب برنامه‌ها تعريف نشده است. در كل مي‌توان گفت كه AdobeRGB، گاموت رنگي محبوبي نيست، اما پروفايل اختصاصي براي نمايش اين فضاي رنگي در برخي نمايشگرها وجود دارد.
  • DCI-P3 يا P3 يا Display P3، فضاي رنگي يا مجموعه‌اي از رنگ‌ها است كه كنسرسيومي به نام Digital Cinema Initiatives آن را توسعه داده است. اين فضاي رنگي بيشتر در مانيتورها استفاده مي‌شود و بيشتر تلويزيون‌ها هنوز از طيف رنگي كوچك‌تر sRGB بهره مي‌برند. DCI-P3 نسبت به ديگر گاموت‌ها، فضاي رنگي گسترده‌تري از نمودار كروماتيسيتي xy (حدود ۲۵ درصد وسيع‌تر از sRGB) را پوشش مي‌دهد و تجربه‌اي رضايت‌بخش را براي تماشاي محتواي HDR به ارمغان مي‌آورد. DCI-P3 حدود ۲۷ درصد از ناحيه‌ي نمودار كروماتيسيتي را پوشش مي‌دهد و شباهت زيادي به فضاي رنگي AdobeRGB دارد؛ نمايشگرهايي كه از اين فضا همراهي مي‌‌كنند، مي‌توانند رنگ‌ها را زنده‌تر و اشباع‌تر نمايش دهند. DCI-P3 در نمايش محتواي ويديويي متخصصد دارد و بنابراين نسبت به AdobeRGB از محبوبيت بيشتري برخوردار است؛ تقريباً تمام نمايشگرهاي دستگاه‌هاي ديجيتالي، حداقل بخشي از اين فضاي رنگي را با كيفيتي قابل‌توجه پوشش مي‌دهند.
  • Rec. 2020 و Rec.2100 جديدترين گاموت‌هاي رنگي توسعه داده‌شده هستند؛ Rec.2020 بزرگ‌ترين ناحيه‌ي نمودار كروماتيسيتي را پوشش مي‌دهد و اولين استانداردي است كه از نمايشگرهاي ۱۰ و ۱۲ بيتي و وضوح‌هاي بيشتري مثل 4K و 8K همراهي مي‌كند. اين گاموت رنگي نزديك به ۷۵ درصد از طيف نور مرئي را پوشش مي‌دهد (۴۰ درصد بيشتر از DCI P3) و به‌حدي وسيع است كه حتي بهترين نمايشگرها نيز تنها از ۶۰ تا ۸۰ درصد آن همراهي مي‌كنند. Rec.2100 را مي‌توان نسخه‌ توسعه‌يافته‌ي Rec.2020 دانست كه براي نمايش محتواي HDR مناسب است.

انواع نمايشگر

نمايشگر به‌عنوان اصلي‌ترين راه ارتباطي انسان با كامپيوتر و ماشين از همان ابتدا تا به امروز نقش مهمي در حوزه‌ي فناوري ايفا مي‌كند؛ همين موضوع باعث شد تلاش‌هاي زيادي براي بهبود و توسعه‌ي اين محصولات انجام شود. تمام نمايشگر‌ها، (چه تلويزيون چه مانيتور كامپيوتري) سيگنال‌هاي ويديويي دريافتي را نمايش مي‌دهند؛ اما كيفيت و نحوه‌ي نمايش اين سيگنال‌ها در هر نمايشگري بسته به فناوري به‌كاررفته در آن‌ها مي‌تواند متفاوت باشد. پايه و اساس تمام فناوري‌هاي توسعه‌يافته‌ي امروزي، لامپ پرتوي كاتدي يا CRT است.

CRT

نمايشگر لامپ اشعه كاتدي (Cathode-Ray Tube) يا CRT اولين نوع نمايشگر بود كه بيش از صد سال پيش به بازار عرضه شد. در اين نمايشگرِ آنالوگ، نوعي تفنگ نوري، الكترون‌هاي قرمز، آبي و سبز را به فسفرهاي سطح كُروي نمايشگر پرتاب كرده و پيكسل‌هاي رنگي ايجاد مي‌كند. اين تفنگ براي ايجاد تصوير، خط به خط تمام پيكسل‌ها را با سرعت بالايي روشن مي‌كند.

مرجع متخصصين ايران CRT

بزرگ‌ترين اشكال نمايشگرهاي CRT، علاوه بر ابعاد بزرگ و وزن بالا، مصرف بالاي برق و توليد حرارت زياد آن‌ها بود. اين اشكالات باعث شد تا دانشمندان فناوري جديدي به نام پلاسما را براي نمايشگر‌ها توسعه دهند.

پلاسما

نمايشگر پلاسما (Gas-Plasma Display) يا PDP نوعي از نمايشگر صفحه‌تخت است كه سلول‌هاي ريز زيادي بين دو صفحه شيشه، مخلوطي از گازهاي نجيب را نگه مي‌دارند. در واقع استفاده از لامپ فلورسنت، اساسِ فناوري نمايشگرهاي پلاسما را تشكيل مي‌دهد. هركدام از سلول‌هاي اين نمايشگر، دو صفحه‌ي شيشه‌اي مجزا داشته كه در فاصله‌ي ميان آن‌ها، گاز نئون وجود دارد.

اين گاز در روند توليد پيكسل به صورت پلاسما در آمده و هنگام اتصال نمايشگر به برق با عبور جريان از آن، اتم‌ها را به يون تبديل مي‌‌كند. گردش آزاد يون‌ها و تعادل آن‌ها با هم، تكان‌هاي شديدي در مقياس نانو ايجاد مي‌كند و در نهايت فسفرهاي موجود در نمايشگر، از خود نور فرابنفش ساطع كرده و با ايجاد پيكسل، تصوير خروجي مورد انديشه متخصصين را نمايش مي‌دهند؛ در واقع در اين سيستم، هر پيكسل برابر با گروهي از فسفرهاي قرمز و سبز و آبي است.

مرجع متخصصين ايران نمايشگر پلاسما

فركانس بالاي تا ۶۰۰ هرتز، نمايش دقيق رنگ‌ها، كنتراست بالا و هزينه‌ي پايين توليد پنل‌هاي بزرگ، همه و همه از نقاط قوت نمايشگرهاي پلاسما نسبت به نمايشگرهاي CRT هستند، بااين‌حال، سه عامل مصرف بالاي انرژي، فرايند اشكال ساخت توليد پنل‌هايي با رزولوشن‌هاي بيشتر از 1080p و پديده‌ي سوختگي تصوير (در ادامه توضيح داده مي‌شود) باعث شدند تا به تدريج توليد اين نمايشگرها متوقف شود.

LCD

نمايشگرهاي كريستال مايع (Liquid Crystal Display) يا LCDها يا امروزه در دستگاه‌هاي بسياري استفاده مي‌شوند. اين نمايشگرها از دو لايه‌ي شفاف پلاريزه با اختلاف زاويه‌ي ۹۰ درجه تشكيل شده‌اند كه بين آن‌ها ماده‌اي به نام كريستال مايع قرار گرفته است. اين ماده در سال ۱۸۸۸ اختراع شد و حالتي بين جامد و مايع دارد. هنگامي كه مولكول‌هاي كريستال مايع آرايش خاصي داشته باشند، مي‌توانند نور را از خود عبور دهند.

در LCDها تمامي نور تصاوير از منبع نور پشتي (بك لايت) توسط لامپ فلورسنت CCFL تأمين مي‌شود. اين نور با عبور از شيشه‌ي اول و فيلترهاي رنگي به كريستال مايع مي‌رسد و در صورت دريافت جريان مورد نياز، با تغيير آرايش مولكول‌ها، زاويه‌ي تابش نور به نحوي تغيير پيدا مي‌كند كه از لايه‌ي پلاريزه عبور كرده و رنگ تعريف‌شده را به نمايش در مي‌آورد. نتيجه‌ي اين فرايند، روشنايي يكپارچه‌ي تصاوير است. در LCDها لامپ‌هاي CCFL‌ وظيفه‌ي تأمين روشنايي را بر عهده دارند و كريستال مايع نيز مانند شاتر دوربين عمل مي‌كند.

ضخامت و وزن كم، مصرف پايين انرژي و كيفيت بالاي تصاوير باعث شدند تا نمايشگرهاي كريستال مايع به محبوب‌ترين نمايشگرهاي دنيا تبديل شوند.

تنها ايراد LCDها را مي‌توان ناكارآمدي آن‌ها در نمايش بهينه‌ي رنگ مشكي دانست. در واقع با اينكه LCD‌ها بيشتر اشكالات نمايشگرهاي پلاسما (PDP) را برطرف كردند، قادر به توليد رنگ مشكي خالص نبودند و كنتراست تصوير نيز آنچنان بالا نبود.

عملكرد LCD

در نمايشگرهاي كريستال مايع (LCD)، از پلاريزه‌كننده‌هاي خطي استفاده مي‌شود كه عملكردي مشابه شيشه‌ي عينك‌هاي آفتابي پلاريزه ارائه مي‌دهد. اگر از دو لنز پلاريزه را در زاويه‌ي ۹۰ درجه نسبت به يكديگر قرار دهيد، نور از آن‌ها عبور نمي‌كند. درواقع اين اساس كار LCDها است، اما كريستال‌هاي مايع با آرايشي خاصي ميان لنز‌هاي پلاريزه‌ي متقاطع قرار گرفته‌اند كه به نور اجازه عبور مي‌دهند.

LCD از دو لايه‌ي پلاريزه روي هم تشكيل شده است كه هر دو به شكلي پلاريزه شده‌اند كه نور به خوبي از آن‌ها عبور مي‌كند. يكي از لايه‌ها (يا هر دو)‌ از كريستال‌هاي مايع ساخته شده و مي‌توان با اعمال ولتاژ جهت قرار‌گيري آن‌ها را تغيير داد. اگر ولتاژ به نحوي اعمال شود كه كريستال‌هاي مايع لايه‌اي نسبت به لايه‌ي دوم در زاويه‌ي ۹۰ درجه قرار گيرند، به نحوي كه هيچ نوري از لايه‌ها عبور نمي‌كند، ناحيه‌ي مورد انديشه متخصصين تاريك نمايش داده مي‌شود و رنگ مشكي ايجاد مي‌شود.

دقت داشته باشيد كه نمايشگرهاي كريستال مايع، به خودي خود نور ساطع نمي‌كنند، اين نمايشگرها كنترل‌كننده‌ي عبور نور هستند. كريستال‌هاي مايع در واقع مولكول‌هاي ميله‌اي نازك كوچكي هستند كه دوست دارند وقتي ولتاژي به آن‌ها وارد مي‌شود، هماهنگ حركت كنند. اين مولكول‌ها در حالت بيكار جهت‌گيري يكساني نسبت به يكديگر ندارند، اما همه‌ي آن‌ها كم‌و‌بيش در يك جهت قرار گرفته‌اند و در يك چشم به هم زدن، با وارد شدن ولتاژ، مي‌چرخند و با هم در يك جهت حركت مي‌كنند.

مرجع متخصصين ايران عملكرد LCD

براساس اينكه مولكول‌ها در مقايسه با پلاريزاسيون نور ورودي و ضخامت نمونه‌ي كريستال مايع در چه جهتي قرار مي‌گيرند، نور ورودي ممكن است با ۹۰ درجه بچرخد ​​يا اصلاً تغييري نكند.

با قرار دادن مولكول‌هاي كريستال مايع در قالب پيكسل و قرار دادن فيلترهاي قرمز سبز و آبي روي آن‌ها، رنگ‌ها اعمال مي‌شوند؛ برخي از LCDها، عاملي به نام نور پس زمينه ندارند (مانند برخي ساعت‌ها) و بنابراين تنها مشكي و رنگ مايل به خاكستري در آن‌ها ديده مي‌شود. اين LCDها از نور اطراف براي عبور از كريستال‌هاي مايع استفاده مي‌كنند. درمقابل برخي LCD‌ها مانند مانيتورها، نور پس‌زمينه دارند كه براي نمايش تركيب رنگ‌هاي تيز و زنده و سطوح روشنايي بالا ضروري هستند.

اين نوع نمايشگرها از LCDهاي بدون پس‌زمينه، پيچيده‌تر بوده و به مكانيزم كنترلي پيشرفته‌تري به نام «ماتريس فعال» نياز دارند تا هنگام تماشاي DVDها يا اجراي بازي‌ها، سرعت و سطح رنگ دلخواه را براي متخصص را ارائه دهند. LCD با ماتريس فعال، در پشت صفحه‌ي نمايشگر، به ماتريسي از ترانزيستورها مجهز است كه هر پيكسل را كنترل مي‌كند. اين ترانزيستورها بسيار سريع هستند و با استفاده از آدرس‌دهي و كامپيوتري كنترل‌كننده، مي‌توانند پيكسل‌هاي LCD را به نحوي كارآمد مديريت كند تا تجربه‌اي رضايت‌بخش هنگام تماشاي فيلم يا انجام بازي به ارمغان آورند.

در طبيعت نور به صورت پلارايزشده وجود دارد و به اجزايي مجهز است كه در جهات بالا و پايين و چپ و راست در نوسان هستند. از طرف ديگر در طبيعت موادي (يا همان كريستال مايع) وجود دارند كه تنها به برخي از اين پلاريزاسيون‌ها اجازه‌ي عبور مي‌دهند. براي مثال، عدسي‌هاي پلاريزه روي عينك آفتابي به كاهش تابش خيره‌كننده‌ي نور كمك مي‌كنند، چراكه به پلاريزاسيون‌هاي ناشي از انعكاس‌ها اجازه‌ي عبور نمي‌دهند، اما باقي نور‌ها را از خود عبور مي‌دهند.

اساس كار LCDها بر مسدود كردن مسير نور استوار است

ازآنجاكه تمام نور‌ها را مي‌توان به دو قطبش عمود تقسيم كرد، دو نوع لنز پلاريزه براي جلوگيري از عبور تمام نور‌ها كافي هستند؛ يعني اگر دو جفت عينك آفتابي پلاريزه برداريد و آن‌ها را بچرخانيد به‌طوري‌كه عدسي يكي روي عدسي ديگري قرار گيرد و عينك‌ها با هم زاويه‌ي قائمه داشته باشند، نبايد از تركيب اين دو، نوري عبور كند. لنز اول نورهاي يك قطبش را مسدود كرده و لنز دوم نورهاي قطبش ديگر را مسدود مي‌كند.

در يك LCD، دو لنز پلاريزه وجود دارد كه به شيوه‌اي بسيار مشابه با عينك‌هاي مثال بالا ، قرار گرفته‌اند، به طوري امكان مسدود كردن كامل نور در آن‌ها وجود دارد. كريستال مايعي ساختار خاصي دارد و مي‌تواند با عبور گرما يا برق، نور را كامل از خود عبور دهد. هربار كه ساختار چينش اين مولكول‌هاي كريستال‌ مايع تغيير مي‌كند، جهت و ميزان عبور نور هم تغيير مي‌يابد.

درنتيجه، اگر اين دو لايه دقيقاً در فاصله‌اي مناسب از يكديگر قرار گيرند و مولكول‌هاي كريستال مايع نيز در ميان اين دو لايه وجود داشته باشند، نور از لايه‌ي اول عبور كرده، قطبي مي‌شود و سپس آرايش مولكول‌هاي كريستال مايع به گونه‌اي تغيير مي‌كند كه نور عمود بر لايه‌ي دوم وارد مي‌شود. با توجه به آنكه مولكول‌هاي كريستال‌هاي مايع توسط الكتريسيته قابل دستكاري و تنظيم هستند، مي‌توان نور را از آن‌ها عبور داد (نمايش رنگ‌ها) يا مسدود كرد (نمايش رنگ مشكي).

دقت داشته باشيد كه فناوري LCD دائماً پيشرفت مي‌كند و توضيحات بالا تنها اصول اوليه‌ي عملكرد اين فناوري است.

ماتريس فعال و ماتريس غيرفعال در LCD

ماتريس غيرفعال فناوري به‌كاررفته در نمايشگرهاي كريستال مايع (LCD) است و از شبكه‌ي قطعات هادي عمودي و افقي متشكل از اكسيد قلع اينديم (ITO) براي ايجاد تصوير استفاده مي‌كند. هر پيكسل توسط تقاطع دو هادي كنترل شده و با اعمال اختلاف ولتاژ در يك تقاطع، كريستال مايع پيكسل روشن را در آن تقاطع ايجاد مي‌كند. امروزه نمايشگرهاي كريستال مايع (LCDها) محبوب‌ترين فناوري نمايشگر در جهان شناخته مي‌شود كه در تلويزيون‌ها، مانيتورها، موبايل‌ها و بسياري از گجت‌هاي ديگر متخصصد دارند. بااين‌حال، همه LCDها يكسان نيستند و عملكرد آن‌ها به دو بخش ماتريس غيرفعال و ماتريس فعال تقسيم مي‌شود.

LCDهاي ماتريس غيرفعال

نمايشگرهاي كريستال مايع ماتريس غيرفعال، آرايش شبكه‌مانندي از قطعات هادي دارند و معمولاً از مواد رسانايي مثل اكسيد قلع اينديم (ITO) ساخته مي‌شوند. اكسيد قلع اينديم مانند شيشه شفاف است، اما برخلاف شيشه، رسانايي بالايي دارد و الكتريسيته را از خود عبور مي‌دهد. شفافيت و رسانايي، اكسيد قلع اينديم را به ماده‌اي فوق‌العاده مفيد براي استفاده در LCD‌هاي ماتريس غيرفعال تبديل مي‌كند.

در نمايشگر كريستال مايع ماتريس غيرفعال معمولي، پيكسل‌ها در محل اتصال هادي‌هاي ITO كنترل مي‌شوند و با افزايش يا كاهش ولتاژ در محل اين اتصالات، تصاوير ايجاد مي‌شوند. ماتريس غيرفعال يكي از قديمي‌ترين انواع فناوري‌هاي LCD محسوب مي‌شود كه ريشه‌ي آن به اوايل دهه‌ي ۱۹۸۰ برمي‌گردد و در توليد رنگ‌ها و كنتراست نيز با محدوديت‌هايي همراه است.

LCDهاي ماتريس فعال

نمايشگرهاي كريستال مايع ماتريس فعال به پنل پشتي سيليكوني مجهز هستند كه امكان استفاده از ترانزيستور را براي پيكسل‌ها فراهم مي‌كند. درنتيجه، نمايشگرهاي مجهز به اين فناوري تصاويري بهتر و با كنتراست بالاتر توليد مي‌كنند و زمان پاسخ‌دهي كمتر و زاويه‌ي ديد بهبود‌يافته‌تري دارند. LCDهاي ماتريس فعال معمولاً گران‌تر از LCDهاي ماتريس غيرفعال هستند.

اكثر نمايشگرهاي كريستال مايع مدرن از فناوري ماتريس فعال استفاده مي‌كنند. در اين فناوري ترانزيستورهاي فيلم‌ نازك به صورت عمودي و افقي روي سطح لايه‌اي شيشه‌اي قرار گرفته‌اند. هدف اين ترانزيستورها، كنترل پيكسل‌ها است و به لطف وجود آن‌ها، نمايشگر مي‌تواند تك‌تك پيكسل‌ها را كنترل كرده وضعيت‌ آن‌ها را به سرعت تغيير دهد.

ترانزيستور‌هاي فيلم نازك (TFT)

TFT‌ نوعي فناوري ساخت ترانزيستور براي نمايشگرها است كه در آن تمامي پيكسل‌ها با كمك يك تا چهار ترانزيستور كنترل مي‌شوند. LCDهاي صفحه‌تخت با كيفيت بالا از اين ترانزيستورها استفاده مي‌كنند و در ازاي ارزش بالاتر، وضوح بهتري نسبت به ديگر نمايشگرهاي صفحه‌تخت ارائه مي‌دهند. ترانزيستور فيلم نازك (TFT) نوع خاصي از ترانزيستور اثر ميداني (FET) است كه به صورت سنتي در نمايشگرهاي كريستال مايع استفاده مي‌شوند و در آن ترانزيستورها روي بستري غيررسانا (رايج‌ترين شيشه) فعاليت مي‌كنند. ترانزيستورهاي فيلم نازك در LCDها از تداخل پيكسل‌ها جلوگيري مي‌كنند و ثبات تصوير را بهبود مي‌بخشند. در واقع ترانزيستورهاي فيلم‌ نازك، مكانيزم‌هاي كنترلي هستند، روي پيكسل‌ها كنترل بيشتري دارند و مي‌توانند پيكسل‌ها را روشن و خاموش كنند.

مرجع متخصصين ايران معماري نمايشگر TFT

از سال ۲۰۱۳ تا به امروز تقريباً تمام دستگاه‌هايي كه وضوح و كيفيت بالايي ارائه مي‌دهند، از نمايشگرهاي ماتريس فعال مبتني بر TFT استفاده مي‌كنند. در نمايشگرهاي AMOLED (در ادامه بيشتر توضيح مي‌دهيم) نيز براي آدرس‌دهي پيكسلي ماتريس فعال از لايه‌ي TFT استفاده مي‌شود. سودمندترين متخصصد ترانزيستورهاي فيلم نازك، استفاده از ترانزيستوري جداگانه براي هر پيكسل روي نمايشگر است و ازآنجاكه هر ترانزيستور فضاي بسيار كمي اشغال مي‌كند، برق مورد نياز مورد نياز براي كنترل آن نيز كم است و همين امر طراحي مجدد و بسيار سريعِ نمايشگرها را امكان‌پذير مي‌كند.

انواع مختلف پنل‌‌هاي LCD

LCD‌هاي ماتريس فعال از ترانزيستورهاي فيلم نازك ساخته شده‌اند، بااين‌حال فناوري پنل‌هاي به‌كاررفته در آن‌ها مي‌تواند متفاوت باشد؛ برخي از رايج‌ترين انواع LCD‌هاي ماتريس فعال عبارت‌اند از:

  • پنل رشته‌اي تابيده (Twisted Nematic) يا TN: قديمي‌ترين نوع پنل در نمايشگرهاي كريستال مايع يا LCD است.
  • پنل سوئيچينگ در صفحه (In-Plane Switching) يا IPS: فناوري IPS را هيتاچي معرفي كرد. سامسونگ نيز مشابه اين فناوري را با نام Plane to Line Switching) PLS) يا سوئيچينگ صفحه به خط در محصولات خود به كار مي‌برد؛ علاوه بر اين دو، شركتي چيني به نام AUO فناوري مشابهي با نام AHVA يا زاويه فراديد پيشرفته (Advanced Hyper Viewing Angles) را معرفي كرد.
  • پنل چيدمان عمودي (Vertical Alignment) يا VA: سامسونگ از اين فناوري با نام SVA يا Super Vertical Alignment در محصولات خود استفاده مي‌كند. شركت AUO نيز مشابه اين فناوري را با نام AMVA يا چيدمان عمودي چند دامنه‌ي پيشرفته (Advanced Improved Viewing Angles) معرفي كرده است.
مرجع متخصصين ايران

هر سه فناوري بالا در نمايشگرهاي LCD استفاده مي‌شوند؛ اما نحوه‌ي چيدمان مولكول‌هاي كريستال مايع و واكنش آن‌ها به اعمال ولتاژ متفاوت است. به‌طور كلي مي‌توان گفت كه تمامي LCDها براي نمايش تصوير به تغيير آرايش مولكول‌ها نياز دارند؛ اما نحوه‌ي تغيير اين آرايش است كه كيفيت خروجي و زمان پاسخگويي را تعيين مي‌كند.

پنل TN يا رشته‌اي تابيده

امروزه پنل‌هاي TN، محبوب‌ترين، رايج‌ترين و ارزان‌ترين پنل‌ها در جهان بوده و تقريباً در تمام لپ‌تاپ‌ها و اكثر مانيتورهاي دسكتاپ‌ها يافت مي‌شوند. پنل‌‌هاي TN اولين نوع از پنل‌ها براي نمايشگرهاي صفحه تخت يا Flat-Screen بودند كه به توليد انبوه رسيدند. با معرفي اين پنل‌ها، نمايشگرهاي CRT (لامپ پرتوي كاتدي) از رده خارج شده و به دليل مقرون‌به‌صرفه بودن توليد نمايشگرهايي با پنل TN، درحال‌حاضر نيز انواع مختلفي از آن‌ها توليد شده و در بازار به فروش مي‌رسد.

اصطلاح TN مخفف Twisted Nematic (رشته‌اي تابيده) و نام متخصص فناوري كريستال مايعي است كه پنل TN از آن استفاده مي‌كند. مولكول‌هاي كريستال‌ مايع يك پنل TN با اعمال جريان الكتريكي، آرايش خود را تغيير داده و رشته‌هاي اين مولكول‌ها پيچ و تاب مي‌خورند. هرچه جريان بيشتري اعمال شود، كريستال‌هاي مايع بيشتر مي‌پيچند و نور را مسدود مي‌كنند. نحوه كار پنل‌هاي TN را در عكس پايين مشاهده مي‌كنيد:

مرجع متخصصين ايران
  • نور هنگام ورود با برخورد به اولين فيلتر، به صورت عمودي پلارايز مي‌شود.
  • در مرحه‌ي بعد لايه‌اي شيشه‌اي از الكترود‌ استفاده مي‌كند و شكل الكترودها تعيين مي‌كنند كه كدام اشكال تاريك در زمان روشن بودن مانيتور نمايش داده شوند.
  • برآمدگي‌هاي عمودي روي سطح حك مي‌شوند و كريستال‌هاي مايع در كنار نور پلاريزه‌شده قرار مي‌گيرند.
  • كريستال‌هاي مايع تابيده مي‌شوند و زيرلايه شيشه‌اي از لايه‌ي الكترود مشترك از برآمدگي‌هاي افقي براي همسو شدن با فيلتر افقي استفاده مي‌كند.
  • فيلتر افقي نور را مسدود كرده يا به آن اجازه‌ي عبور مي‌دهد.
  • سطحي باز‌تابنده، نور را به‌عنوان خروجي نمايش مي‌‌دهد.

با وجود محبوبيت بالا، پنل‌هاي TN بهترين فناوري LCDها به حساب نمي‌‌آيند؛ اصلي‌ترين ايراد پنل‌هاي TN، محدوديت زاويه ديد است. درواقع زماني‌كه به نمايشگرهايي با پنل TN از زاويه‌هاي مختلف مخصوصاً در محورهاي عمودي نگاه كنيد، رنگ‌ها را تيره از آنچه انتظار داريد، مشاهده خواهيد كرد.

اشكال بعدي پنل‌هاي TN، ناتواني در توليد طيف گسترده‌اي از رنگ‌ها است. اكثر پنل‌هاي TN نمي‌توانند رنگ‌هاي واقعي ۲۴ بيتي را توليد و نمايش دهند. پنل‌هاي TN به جاي ۸ بيت از مدل ۶ بيتي در هر كانال استفاده كرده و اين نقص را ازطريق كنترل نرخ فريم (FRC) يا Dithering جبران مي‌كنند؛ كنترل نرخ فريم، ترفندي پيكسلي است كه از رنگ‌هاي متناوب براي توليد يك سوم تصوير استفاده مي‌كند، اما اين ترفند، جايگزين مناسبي براي بازتوليد رنگ‌هاي ۲۴ بيتي نيست. درحالي‌كه برخي از نمايشگرها با شعار توليد ۱۶٫۷ ميليون رنگ با استفاده از روش Dithering به بازار عرضه شدند؛ اما در واقعيت قادر به توليد اين طيف رنگ‌‌ها نيستند.

يكي از مهم‌ترين مزاياي پنل‌هاي TN، پاسخ‌دهي بسيار سريع و تأخير كم آن‌ها است؛ اين پنل‌ها تأخير بسيار ناچيزي، حتي در حد يك ميلي‌ثانيه داشته و بيشترين نرخ نوسازي (همراهي تا ۲۴۰ هرتز) را ارائه مي‌دهند. در واقع مي‌توانند فريم‌ها را با سرعت بسيار بالايي نوسازي كنند. پنل‌هاي TN، معمولاً كمترين زمان پاسخگويي را در بين ديگر پنل‌ها دارد و بنابراين اين دست از پنل‌‌ها گزينه‌اي مناسب براي گيمينگ الكترونيك بوده و در ميان گيمرها از محبوبيت بالايي برخوردار است. از ديگر مزاياي پنل‌هاي TN نيز مي‌توان به ارزش پايين آن‌ها در مقايسه با پنل‌هاي ديگر اشاره كرد.

پنل IPS يا سوئيچينگ در صفحه

تلاش‌ها براي توليد و نمايش طيف وسيع‌تري از رنگ‌ها و داشتن زواياي ديد بهتر به توليد پنل‌هاي IPS منجر شد كه دومين پنل محبوب امروزي است. در سال ۱۹۹۶ هيتاچي پنل IPS را معرفي كرد. در اين پنل ديگر خبري از معايب پنل TN نبود و محدوديت‌هايي مانند ناتواني در نمايش طيف گسترده‌اي از رنگ‌ها و زاويه‌ي ديد محدود را نداشت. برخلاف پنل‌هاي TN كه مولكول‌هاي كريستال مايع در آن به‌صورت عمودي قرار مي‌گيرند، اين مولكول‌ها در پنل‌هاي IPS افقي چيده شده‌اند. آرايش افقي مولكول‌هاي كريستال مايع، پراكندگي نور را كاهش داده و علاوه بر افزايش ميدان ديد، رنگ‌هاي طبيعي‌تري را به نمايش مي‌گذارد. پنل‌هاي IPS مي‌توانند رنگ مشكي واقعي‌تري نسبت به پنل‌هاي TN ايجاد كنند و درنتيجه رنگ‌ها را زنده‌تر و شاداب‌تر نمايش مي‌دهند.

پنل‌هاي IPS در نمايشگر‌ هواپيماها براي رفع زواياي ديد محدود و رنگ‌هاي تيره‌ي پنل‌هاي TN استفاده مي‌شوند

تفاوت‌ در آرايش مولكول‌هاي كريستال مايع پنل‌هاي IPS اين قابليت را فراهم مي‌كند كه تصاوير با جزئياتي قابل‌توجه نمايش داده شوند. پنل‌هاي IPS مي‌توانند رنگ كامل ۸ بيتي توليد كنند و اكثر شركت‌هاي توليد‌كننده‌ي نمايشگر كه از اين فناوري براي توسعه‌ي محصولات خود استفاده مي‌كنند نيز به قدرت نمايش طيف رنگي گسترده در نمايشگرهاي خود مي‌بالند. چنين قابليتي براي كساني كه به صورت ديجيتالي عكس‌ها و آثار هنري خود را ويرايش مي‌كنند، از اهميت بالايي برخوردار است. درواقع نمايشگرهاي مجهز به پنل IPS، زاويه ديد وسيع‌تري ارائه مي‌دهند و دقت رنگ و وضوح ديد در آن‌ها كاهش نمي‌يابد؛ متخصصي كه از زاويه‌ي ۴۵ درجه به نمايشگر نگاه مي‌كند، كيفيت تصويري مشابه متخصصي كه در زاويه‌ي ۹۰ درجه‌ي ( روبه‌روي نمايشگر) است، خواهد داشت.

با كاهش هزينه‌ي توليد انبوه پنل‌هاي IPS شركت‌هايي مانند سامسونگ و ال‌جي به توليد نمايشگرهايي مجهز به اين پنل روي آوردند و در سال‌هاي اخير نيز مدل‌هاي جديدي از پنل‌هاي IPS به بازار معرفي شدند كه يا از قابليت‌هاي جديدي بهره مي‌بردند يا در برخي، معايب پنل‌هاي IPS قديمي برطرف شده بود. پنل‌هاي IPS نرخ نوسازي پاييني دارند، بنابراين براي گيمينگ مناسب نيستند و از آن‌ها بيشتر در محيط‌هاي كاري حرفه‌اي استفاده مي‌شود. اين پنل‌ها، تصاوير را با كيفيتي چشمگير نمايش مي‌دهند و كمي گران‌تر از پنل‌هاي TN به فروش مي‌رسند.

خانواده‌ي پنل‌هاي IPS، به يك مدل محدود نمي‌شود و زيرشاخه‌هايي مانند S-IPS ،H-IPS ،e-IPS ،P-IPS و PLS دارد كه هركدام در كنار دقت رنگ بالا و زاويه‌ي ديد عالي، قابليت‌هاي جزئي و منحصر‌به‌فردي دارند.

پنل Nano IPS

ال‌جي در سال ۲۰۱۹ از پنلي به نام Nano IPS رونمايي كرد كه مانند پنل‌هاي TN از زمان پاسخگويي يك ميلي‌ثانيه برخوردار بودند.

Nano IPS فناوري بهبود‌يافته‌اي بر پايه‌ي فناوري IPS به حساب مي‌آيد كه لايه‌اي از ذرات نانو روي نور پس‌‌زمينه (Backlight) پياده‌سازي شده است. اين پنل با هدف تركيب زمان پاسخگويي سريع و كيفيت بصري بالا توسعه داده شده و رنگ‌هاي زنده‌تر و تأثيرگذارتري براي مخاطب به ارمغان مي‌آورد. پنل‌ Nano IPS با فناوري‌ها و تكنيك‌هاي G-Sync و FreeSync سازگار بوده و نرخ فريم و نرخ نوسازي را به خوبي با يكديگر هماهنگ مي‌كند. در كل يكي از بزرگ‌ترين نقاط قوت پنل Nano IPS، زمان پاسخگويي يك ميلي‌ثانيه‌اي آن بوده كه اشكال پنل IPS معمولي را برطرف كرده است.

پنل VA يا چيدمان عمودي

VA مخفف آرايش عمودي (Vertival Alignment) است و نوعي فناوري پنل LED (شكلي از LCD) محسوب مي‌شود كه بهترين كنتراست و عمق تصوير را در بين پنل‌هاي TN و IPS ارائه مي‌دهد، بااين‌حال اين پنل طولاني‌ترين زمان پاسخ‌دهي را در بين پنل‌ها دارد.

نمايشگرهاي LCD براي نمايش رنگ مشكي، فيلترهاي رنگي را به نحوي قرار مي‌دهند كه تا حد امكان نور كمتري (از هر رنگي) از پس‌زمينه عبور كند، بااين‌حال به انديشه متخصصين مي‌رسد كه فيلترها آنطور كه بايد كارآمد نيستند. نقطه قوت پنل VA كارايي آن در مسدود كردن كامل نور از پس‌زمينه است. VA با غيرفعال كردن حالت‌هاي كنتراست پويا، چندين برابر بهتر از ساير فناوري‌هاي پنل‌هاي LCD، رنگ مشكي را عميق‌تر و با نسبت كنتراست بالاتري در حدود ۲۰۰۰ به يك و تا ۵۰۰۰ به يك نمايش مي‌دهد. چنين قابليتي مي‌تواند با نمايش بهتر صحنه‌هاي تاريك در بازي‌ها و فيلم‌ها، افزودن وضوح و عمق به سايه‌ها و اعمال جزئيات ظريف ديگري در تصوير، تجربه‌ي رضايت‌بخشي براي متخصص به همراه داشته باشد.

از مزيت‌هاي پنل VA مي‌توان به بهبود زاويه ديد و بازتوليد بهتر رنگ‌ها نسبت به پنل TN اشاره كرد

هنگامي كه نمايشگر يا دستگاهي مجهز به نمايشگر را خريداري مي‌كنيد، ممكن است روي آن‌ عبارت SVA را مشاهده كنيد؛ اين عبارت در واقع مخفف Super Vertical Alignment است كه توسط سامسونگ معرفي شده است. SVA نوعي پنل VA به حساب مي‌آيد كه ادعاي زاويه ديد بهتري نسبت به مدل‌هاي معمولي دارد (به همين دليل بسياري از مردم به اشتباه فكر مي‌كنند SVA مخفف Super Viewing Angles است). نمايشگر مجهز به SVA هنگام مشاهده تصوير از زواياي مختلف با نور‌دهي‌هاي متفاوت (كنار، بالا، پايين و در فضاي روشن و آفتابي)، كيفيت‌ مطلوب‌تري نسبت به پنل VA معمولي ارائه مي‌دهد.

طبق ادعاي سامسونگ، پنل SVA با هدايت كريستال‌هاي مايع در جهات مختلف، زاويه‌هاي ديد بهتري را براي مخاطب به ارمغان مي‌آورد:

با شكل‌دهي ساختار بومرنگ‌‌گونه‌ي سلول‌هاي كريستال مايع و تقسيم بيشتر هر زيرپيكسل به دو بخش مختلف، علاوه بر نمايش مناسب تصاوير از زواياي مختلف، مي‌توانيد رنگ‌ها را نيز واقعي و بدون تغيير ببينيد.

پنل‌هاي SVA از تثبيت‌كننده‌هاي پليمري استفاده مي‌كنند و به انرژي كمتري نسبت به پنل‌هاي VA نياز دارند.

مقايسه خروجي پنل‌هاي TN با VA و IPS

با اينكه اكثر نمايشگرهاي كريستال مايع امروزي كيفيت مطلوبي ارائه مي‌دهند، اما هركدام بسته به نوع پنل به‌كاررفته در آن‌ها، تفاوت‌هاي قابل‌توجهي با هم دارند؛ مهم‌ترين تفاوت بين پنل‌هاي LCD در نسبت كنتراست و زواياي ديد آن‌ها است، بااين‌حال در بخش كيفيت كلي تصاوير نيز تفاوت‌هايي جزئي بين اين پنل ها ديده مي‌شود.

كنتراست

در مباحثه كنتراست پنل‌هاي VA پيروز ميدان هستند و پنل‌هاي TN بدترين عملكرد را در بخش كنتراست دارند؛ كنتراست اين پنل‌ها معمولاً در محدوده‌ي ۶۰۰:۱ تا ۱۲۰۰:۱ است، كنتراست پنل‌هاي IPS كمي بهتر و در محدوده‌ي بين ۷۰۰:۱ تا ۱۵۰۰:۱ متغير است، اما همچنان به خوبي پنل‌هاي VA عمل نمي‌كند.

مرجع متخصصين ايران
پنل IPS
مرجع متخصصين ايران
پنل VA
مرجع متخصصين ايران
پنل TN

بيشتر پنل‌هاي VA در LCDها نسبت كنتراست بالاتر از ۲۵۰۰:۱ دارند و برخي از آن‌ها حتي كنتراستي بين ۵۰۰۰:۱ تا ۶۰۰۰:۱ ارائه مي‌دهند. مانيتورهاي جديد حتي از نور كم موضعي براي دستيابي به نسبت كنتراست بسيار بالاتر استفاده مي‌كنند. پنل‌هاي IPS حتي در نور كم هم نمي‌توانند رنگ مشكي را با دقتي برابر با پنل‌هاي VA توليد كنند. در كل مي‌توان گفت كه پنل VA تنها نوع پنل LCD است كه مي‌تواند سياهي عميقي را در اتاق تاريك ايجاد كند.

روشنايي

ازآنجاكه روشنايي توسط نور پس‌زمينه در پشت لايه LCD كنترل مي‌شود، نوع پنل به‌كاررفته در LCD اساساً تأثيري بر حداكثر روشنايي نمايشگر ندارد. بااين‌حال، به انديشه متخصصين مي‌رسد كه بين پنل‌هاي TN و VA و IPS در روشنايي تصوير نيز تفاوت‌هايي وجود دارد، البته اين تفاوت‌ها بيشتر به محدوديت‌هاي بازار مربوط مي‌شود تا محدوديت‌هاي تكنولوژيكي.

با توجه به اينكه امروزه ديگر پنل‌هاي TN مانند گذشته محبوب نيستند و مدل‌هاي باقي‌مانده‌ از آن‌ها هم بخش گيمينگ با عملكرد بالا را هدف قرار مي‌دهند، تمركز كمتري روي روشنايي آن‌ها وجود دارد. به همين دليل، تقريباً تمام نمايشگرهاي بالارده‌اي كه امروزه در بازار مي‌بينيم، از پنل‌هاي VA يا IPS استفاده مي‌كنند، بنابراين اگر به‌دنبال روشنايي بالا در تصوير نمايشگر خود هستيد؛ به احتمال زياد به پنلي از نوع VA يا IPS نياز خواهيد داشت.

زاويه ديد افقي

در مباحثه زاويه ديد افقي، پنل IPS نسبت به دو پنل ديگر برتري دارد؛ چراكه تصوير حتي در زاويه‌ي گسترده نيز با كيفيت ثابتي نمايش داده مي‌شود. پنل‌هاي VA و TN معمولاً هنگام تغيير زاويه ديد افقي، با افت كيفيت همراه هستند: دقت رنگ عموماً در پنل‌هاي VA بهتر باقي مي‌ماند، اما پنل‌هاي TN در زواياي متوسط ​​تغييري جزئي در دقت رنگ دارند. هر دو پنل TN‌و VA معمولاً با تغيير كم زاويه ديد افقي، با كاهش روشنايي همراه هستند و اگر زاويه‌ي ديد خيلي كم باشد، ديگر حتي تصويري ديده نمي‌شود.

توليدكنندگان پنل براي جبران اين تخريب تصوير، پنل‌هاي منحني را معرفي كردند، چراكه نمايشگر منحني يا خميده زاويه ديد را نسبت به لبه‌ي صفحه كاهش مي‌دهد و اگر از به تصوير نگاه كنيد، تصوير يكنواخت‌تر به انديشه متخصصين مي‌رسد. اكثر نمايشگرهاي منحني از پنل VA بهره مي‌برند، اما تعداد انگشت‌شماري از پنل‌هاي TN نيز وجود دارند كه براي توليد نمايشگرهاي منحني استفاده مي‌شوند.

برخي از توليدكنندگان پنل‌هاي VA فيلترهاي كارآمدي براي جلوگيري از افت كيفيت تصوير هنگام تغيير زاويه‌ي ديد افقي ارائه كرده‌اند، اما اين فيلترها كنتراست تصوير را به خطر مي‌اندازند.

زاويه‌ ديد عمودي

در ارائه‌ي كيفيت بهتر هنگام تغيير زاويه‌ي ديد عمودي نيز پنل IPS برنده‌ي بي‌‌چون‌وچرا است. تغييراتي كه هنگام تغيير زاويه‌ي ديد عمودي براي ديدن تصوير اتفاق مي‌افتد، بسيار شبيه به اتفاقي است كه هنگام تغيير زاويه‌ي ديد افقي رخ مي‌دهد.

در اين بخش، پنل TN عملكرد بسيار بدي دارد و هنگام تماشا از زاويه‌ي پايين، كيفيت تصوير را به‌شدت كاهش داده و رنگ‌ها را معكوس نمايش مي‌دهد. بنابراين توصيه مي‌كنيم كه اگر نمايشگر كريستال مايعي با پنل TN خريديد، ارتفاع آن را به نحوي تنظيم كنيد كه هم‌سطح با چشمتان باشد.

نمايش يكنواخت رنگ خاكستري

در نمايشگرهاي LCD تفاوت زيادي بين پنل‌هاي VA و IPS از انديشه متخصصين يكنواختي پخش رنگ خاكستري وجود ندارد.

مرجع متخصصين ايران
پنل IPS
مرجع متخصصين ايران
پنل VA
مرجع متخصصين ايران
پنل TN

در كل به ندرت پيش مي‌آيد كه نمايشگرها در نمايش رنگ خاكستري غيريكنواخت عمل كنند. بااين‌حال پنل‌هاي TN در اين حوزه با اختلاف جزئي عملكرد ضعيف‌تري نسبت به پنل IPS يا VA دارند و ‌نيمه‌ي بالايي صفحه تقريباً هميشه تيره‌تر از بقيه قسمت‌ها به انديشه متخصصين مي‌رسد.

نمايش يكنواخت رنگ مشكي

يكنواختي پخش رنگ مشكي براي هر نمايشگر، مدل به مدل به‌طور قابل‌توجهي متفاوت است و هيچ نوع پنلي وجود ندارد كه بهترين عملكرد را داشته باشد. به ندرت پيش مي‌آيد كه نمايشگرها در پخش رنگ مشكي يكنواختيِ ايدئالي داشته باشند و تقريباً هركدام مقداري نور پس‌زمينه دارند.

مرجع متخصصين ايران
پنل IPS
مرجع متخصصين ايران
پنل VA
مرجع متخصصين ايران
پنل TN

پنل‌هاي IPS و TN به دليل نسبت كنتراست پايينشان ممكن است در حد ناچيزي عملكرد ضعيف‌تري نسبت به پنل VA ارائه دهند. البته اشكال نمايش يكنواخت رنگ مشكي آنچنان هم به چشم نمي‌آيد، مگر اينكه در اتاقي تاريك به محتواي تاريك نگاه كنيد. بنابراين اگر قصد داريد از نمايشگري در محيط روشن استفاده كنيد، بابت يكنواختي پخش رنگ مشكي دغدغه‌اي نخواهيد داشت.

فضاي رنگي SDR

با توجه به اينكه پنل‌هاي TN در ابتدا تنها از رنگ‌هاي ۶ بيتي همراهي مي‌كردند، اين پنل‌ها رنگ‌ها را نسبت به دو پنل ديگر ضعيف‌تر نمايش مي‌دادند. البته امروزه ديگر بسياري از نمايشگرهاي امروزي، از جمله مدل‌هاي TN، حداقل ۸ بيتي هستند و بسياري از آن‌ها حتي مي‌توانند رنگ‌هاي ۱۰ بيتي را ازطريق تكنيك dithering تقريب بزنند.

مرجع متخصصين ايران
پنل IPS
مرجع متخصصين ايران
پنل VA
مرجع متخصصين ايران
پنل TN

فناوري‌هاي جديد، مانند Nano IPS ال‌جي و دات كوانتوم سامسونگ، با اضافه كردن لايه‌اي اضافي به LCD، طيف رنگي نمايشگرهاي مدرن IPS و VA را به ميزان قابل‌توجهي بهبود بخشيده‌اند. در كل مي‌توان گفت پنل‌هاي IPS در نمايش دقيق رنگ‌ها برتري جزئي نسبت به نمايشگرهاي VA و TN دارند.

فضاي رنگي HDR

با اينكه پنل‌هاي TN در فضاي رنگي SDR به پيشرفت‌هايي دست پيدا كرده‌اند، اما در نمايش رنگ‌هاي HDR بسيار ضعيف عمل مي‌كنند، پنل‌هاي VA و IPS در اين حوزه آنچنان تفاوتي ندارند و مي‌توان گفت پنل‌هاي IPS با اختلافي بسيار جزئي عملكرد بهتري ارائه مي‌دهند.

مرجع متخصصين ايران
پنل IPS
مرجع متخصصين ايران
پنل VA
مرجع متخصصين ايران
پنل TN

بهترين پنل‌هاي VA فضاي رنگي DCI P3 (براي محتواي HDR) را تقريباً تا ۹۰ درصد و پنل‌هاي IPS نيز همين فضا را تا ۹۸ درصد پوشش مي‌دهند.

مديريت حركت‌هاي سوژه

با اينكه لرزش‌ها يا تاري سوژه‌هاي در حركت براي بسياري به اندازه‌ي تفاوت‌ها در كيفيت تصوير خروجي ملموس نيست، اما واقعيت اين است كه پنل‌هاي مختلف در مديريت اين لرزش‌ها و تيره‌وتاري‌ها، متفاوت عمل مي‌كنند. پنل‌هاي TN از همان ابتدا به دليل نرخ نوسازي بالا و زمان پاسخگويي سريع، در حوزه‌ي گيمينگ بهترين عملكرد را ارائه مي‌كردند. بااين‌حال، سازندگان راه‌هايي براي بهبود چشمگير مديريت حركت‌هاي سريع در پنل‌هاي VA و IPS پيدا كرده‌اند كه تفاوت خروجي‌ها را كاهش مي‌دهند.

مرجع متخصصين ايران
پنل IPS
مرجع متخصصين ايران
پنل VA
مرجع متخصصين ايران
پنل TN

فناوري پنل‌ها در نمايشگرهاي LCD در چند سال اخير با تغييرات زيادي همراه بوده و ديگر به انديشه متخصصين نمي‌رسد كه شاهد بهبودي در زمان پاسخ‌دهي اين پنل‌ها باشيم. پنل‌هاي TN تا مدت‌ها سريع‌ترين زمان پاسخ‌دهي را داشتند، اما شرايط شروع به تغيير كرد و امروزه پنل‌هاي جديد IPS با نرخ نوسازي بالا مي‌توانند به همان اندازه‌ي پنل‌هاي TN سريع باشند.

شرايط پنل‌هاي VA كمي پيچيده‌ است، آن‌ها معمولاً در مقايسه با مدل‌هاي مشابه TN يا IPS، زمان پاسخ‌دهي كمي كندتري دارند و اين موضوع به‌ويژه در تصاوير مشكي بسيار محسوس بوده و هنگام حركت‌هاي سريع دنباله‌هايي تيره از اجسام ديده مي‌شود كه معمولاً از آن‌ها به‌عنوان لكه‌ي مشكي ياد مي‌كنند. پس طبق آنچه گفته شد، پنل‌هاي IPS و TN حركات را بهتر از پنل VA مديريت مي‌كنند.

طبق آنچه تا اينجا گفته شد، هيچ نوع پنلي براي تمامي متخصصي‌ها بهترين نيست؛ و انتخاب از ميان آن‌ها كاملاً به نحوه‌ي استفاده‌ي متخصص بستگي دارد. شايد در گذشته تفاوت‌هاي قابل‌توجهي ميان انواع پنل‌ها وجود داشت، اما درحال‌حاضر با پيشرفت فناوري، اين تفاوت‌ها ديگر ناچيز هستند؛ در اين ميان دو استثنا وجود دارد: زاويه‌ي ديد و كنتراست.

  • اگر در اتاقي تاريك از نمايشگر خود استفاده مي‌كنيد، پنل VA بهتر مي‌تواند سياهي عميق را نمايش دهد و بهترين انتخاب به حساب مي‌آيد.
  • اگر در اتاقي با نور كافي از نمايشگر خود استفاده مي‌كنيد، بايد روي ساير قابليت‌هاي پنل آن تمركز كنيد و براساس آن‌ها و متخصصي خود تصميم به انتخاب بگيريد. پنل‌هاي IPS عموماً براي متخصصي‌هاي اداري ترجيح داده مي‌شوند و پنل‌هاي TN نيز معمولاً بهترين تجربه‌ي گيمينگ را ارائه مي‌دهند.

OLED

OLED يا ديود ساطع‌كننده‌ي نور ارگانيك (Organic Light Emitting Diode) فناوري ديگري براي پنل‌‌ها است كه روز‌به‌روز بيشتر گسترش مي‌يابد و محبوبيت بالايي نيز دارد. فناوري به‌كاررفته در OLEDها با فناوري پنل‌هاي LCD تفاوت زيادي دارد. اين پنل‌هاي OLED با فناوري تابشي الكتريكي (Emissive) تصاوير را نمايش مي‌دهند، به اين معني كه هر پيكسل جداگانه با دريافت سيگنال الكتريكي، نورِ رنگي ساطع مي‌كند و به نور پس‌زمينه نيازي ندارد. ازآنجاكه پنل‌هاي OLED مي‌توانند وضعيت تك‌تك پيكسل‌ها را از روشن به خاموش تغيير دهند، رنگ‌ مشكي را عميق‌تر و يكنواخت‌تر نمايش مي‌دهند و ديگر در اطراف اجسام روشنايي ديده نمي‌شود. علاوه‌بر‌اين، پنل‌هاي OLED زواياي ديد وسيع را با كيفيتي چشمگير ارائه مي‌دهند و زمان پاسخگويي آن‌ها نيز تقريباً آني است.

نمايشگرهاي مجهز به ديودهاي ساطع‌كننده‌ي نور ارگانيك (Organic Light-Emitting Diode Display) يا OLEDها جديدترين فناوري در دنياي نمايشگرها هستند كه در سال‌هاي اخير در دستگاه‌هاي زيادي استفاده مي‌شوند. اين فناوري درحال‌حاضر به‌عنوان پيشرفته‌ترين و كامل‌ترين فناوري ساخت نمايشگر در دنيا شناخته مي‌شود و از LEDهاي ارگانيك بسيار كوچكي استفاده مي‌كند كه در صورت دريافت الكتريسيته، نور رنگي ساطع مي‌كنند. ميليون‌ها LED كوچك در نمايشگرهاي OLED مي‌توانند با استفاده از فناوري تابشي، به تنهايي و به صورت مستقل از هم رنگ خاصي توليد كنند. اين LEDها با روشن و خاموش شدن، رنگ مشكي را در عميق‌ترين حالت ممكن نمايش مي‌دهند و كنتراست بسيار بالايي توليد مي‌كنند.

ميزان توانايي توليد رنگ مشكي در هر نمايشگر، از مهم‌ترين عوامل تعيين‌كننده در كيفيت تصوير آن‌ها است و OLEDها با كمك فناوري ساخت خود، بهتر از هر نمايشگر ديگري مي‌توانند رنگ مشكي را نمايش دهند.

مرجع متخصصين ايران real-burn-in-week-40-tv-3-red-large

با وجود تمام قابليت‌هاي پنل‌هاي OLED، اين پنل‌ها هم بي‌نقص نيستند. در OLEDها خطر Burn-in يا سوختگي دائمي تصوير، به‌خصوص زماني كه عناصر مدت زيادي روي نمايشگر ثابت باقي مي‌مانند‌، وجود دارد.

Burn-in: در برخي از نمايشگرها چنانچه تصوير به مدت طولاني (براي مثال چند روز) روي نمايشگر نمايش داده شود، جاي تصوير روي نمايشگر باقي مي‌ماند و اين اشكال هرگز خود‌به‌خود برطرف نمي‌شود. به اين پديده سوختگي تصوير يا سوختگي نمايشگر گفته مي‌شود. درواقع اين اشكال زماني رخ مي‌دهد كه تعدادي از پيكسل‌‌ها بيش از ساير پيكسل‌ها استفاده شوند و رنگ‌ آن‌ها كمي با رنگ ساير پيكسل‌هاي اطراف تفاوت پيدا كند. در چنين شرايطي پيكسل‌هاي آسيب‌ديده نمي‌توانند تغيير رنگ دهند. OLEDها هنوز در حال توسعه هستند و با ارزشي بسيار بيشتر از ديگر پنل‌ها به فروش مي‌رسند؛ در برخي موارد نيز روشنايي بالايي ارائه نمي‌دهند، اما به انديشه متخصصين مي‌رسد مانند فناوري QOLED سامسونگ كه در ادامه توضيح داده مي‌شود، آينده‌اي اميدواركننده داشته باشد.

AMOLED

حرف O در OLED مخفف Organic است و به لايه‌هاي نازك مواد آلي بين دو رسانا در هر LED اشاره دارد كه پس از اعمال جريان، نور توليد مي‌كند؛ در AMOLED دو حرف اول (AM) نشان‌دهنده‌ي استفاده‌ از Active Matrix يا همان فناوري ماتريس فعال است. در واقع AMOLED از فناوري OLED با ماتريس فعال و ترانزيستور فيلم نازك (TFT) استفاده مي‌‌كند.

امروزه اكثر پنل‌هاي OLED موجود در بازار از نوع AMOLED هستند

يكي ديگر از اصطلاحاتي كه با آن مواجه خواهيد شد Super AMOLED است كه اصطلاح بازاريابي سامسونگ براي نمايشگري است كه به جاي قرار دادن لايه‌اي جداگانه در بالاي پنل، صفحه‌نمايش لمسي خازني را مستقيماً در نمايشگر قرار مي‌دهد و محصول نهايي نمايشگري نازك‌تر خواهد بود. براي آشنايي بيشتر با نمايشگرهاي لمسي خازني، ابتدا خيلي مختصر درباره‌ي نمايشگرهاي لمسي توضيح مي‌دهيم.

نمايشگرهاي لمسي

نمايشگرهاي لمسي، رابط ورودي دوستانه‌‌اي را ايجاد كرده و متخصص را از داشتن سواد يا مهارت‌هاي كامپيوتري بي‌نياز مي‌كنند. دستگاه‌هاي مجهز به نمايشگرهاي لمسي راهي آسان براي ارتباط با تكنولوژي را براي متخصص فراهم مي‌كند و با نمايش تصاوير يا كلماتي به متخصص به او كمك مي‌كند تا به‌راحتي با سيستم تعامل داشته باشد. وارد كردن اطلاعات نادرست در نمايشگر‌هاي لمسي غيرممكن است و تنها گزينه‌ي معتبر روي صفحات لمسي نمايش داده مي‌شود و پس از لمس منوها يا آيكون‌ها، ورودي را از متخصص دريافت كرده و پردازش مي‌كند.

صفحات لمسي بر درك و ارتباط مستقيم با متخصص متكي بوده و علاوه بر بزرگسالان، كودكان نيز قادر به ارتباط برقرار كردن با آن‌ها هستند. امروزه نمايشگرهاي لمسي در سيستم‌هاي پرداختي مانند دستگاه‌هاي خودپرداز، برخي سيستم‌هاي يادگيريي، سيستم‌هاي كنترل و اتوماسيون اداري، سيستم‌هاي موقعيت‌يابي (GPS)، موبايل‌ها، تبلت‌ها، ساعت‌هاي هوشمند و كنسول‌هاي بازي متخصصد دارند.

مرجع متخصصين ايران touch screen

نمايشگرهاي لمسي در انواع مختلفي توليد مي‌شوند كه سه نوع رايج آن را در ادامه معرفي مي‌كنيم:

  • نمايشگر لمسي مقاومتي: اولين نمايشگر لمسي توليدشده از نوع خازني بود، اما نوع مقاومتي آن در سال‌هاي بعد، به رايج‌ترين نوع در بازار تبديل شد. اين صفحه‌نمايش از لايه‌ي نازكي از رساناي الكتريكي و مقاومتي از فلز ساخته شده است و هنگامي كه متخصص با لمس صفحه به آن فشار وارد مي‌كند، تغييري در جريان الكتريكي ايجاد شده و به واحد كنترل‌ كامپيوتر ارسال مي‌شود. امروزه اين نوع نمايشگر لمسي به‌طور گسترده مورد استفاده قرار مي‌گيرند و با توجه به مقاومتي كه درمقابل مايعات يا گرد و غبار دارند، نسبت به انواع ديگر قابل اطمينان‌تر هستند.
  • نمايشگر لمسي موج آكوستيك (صوتي) سطحي: اين مانيتورها ورودي را ازطريق امواج اولتراسونيك پردازش مي‌كنند. زماني كه متخصص نمايشگر را لمس مي‌كند، موج پردازش و توسط كامپيوتر دريافت مي‌شود. اين نوع از نمايشگر لمسي درمقابل آب يا گرد و غبار آسيب‌پذير است.
  • صفحه‌نمايش لمسي خازني: در نهايت به صفحه‌نمايش لمسي خازني استفاده‌شده در AMOLEDها مي‌رسيم، اين صفحه‌نمايش شامل پوششي با مواد شارژشده‌ي الكتريكي است كه به‌طور مداوم جريان را روي صفحه برقرار نگه مي‌دارد و عمدتاً از لمس انگشت به جاي قلم بهره مي‌برد. اين نمايشگرها شفافيت بالايي دارند و در اثر گرد و غبار آسيب نمي‌بينند. امروزه از صفحه‌نمايش لمسي خازني بيشتر در موبايل‌ها استفاده مي‌شود.

LED

نمايشگرهاي LED يا مجهز به ديودهاي ساطع‌كننده‌ي نور (Light-Emitting Diode Display) نوعي نمايشگر صفحه‌تختِ سبك هستند كه عمق كمي دارند. اين نمايشگرها همان LCDهاي سابق هستند كه ساختار مشابهي با آن‌‌ها دارند، اما از فناوري متفاوتي براي تابش نور پس‌زمينه استفاده مي‌كنند. در LEDها براي توليد نور، به‌جاي لامپ فلورسنت از سيستم نورافشاني LED و به جاي سيستم بك لايت يكپارچه براي نوردهي پيكسل‌ها از لامپ‌هاي LED استفاده مي‌شود.

درحال‌حاضر در تمام LCDها از فناوري LED استفاده مي‌شود و LEDها در واقع همان LCD هستند

در نمايشگرهاي مجهز به ديودهاي ساطع‌كننده‌ي نور، با استفاده از قابليت تيرگي موضعي، نور نمايشگر بهتر كنترل شده و تصاوير تيره با وضوح بالاتري ديده مي‌شوند. طول عمر بالا، ضخامت كمتر و مصرف بهينه‌ي ۴۰ درصدي برق در اين نمايشگرها نسبت به LCDها از عوامل برتري LEDها به شمار مي‌روند. درواقع LED همان LCD است كه نور پس‌زمينه‌ي آن به جاي لامپ فلورسنت توسط لامپ‌هاي LED تأمين مي‌شود و نام درست آن نيز LED Backlit LCD است كه به اختصار LED شناخته مي‌شود.

LEDها از لامپ فلورسنت CCFL استفاده نمي‌كنند و از دو آرايش قرار دادن ديودهاي ساطع‌كننده‌ي نور در قسمت پشت پنل (Full Array LED) يا دورتادور پنل (Edge Lit LED) بهره مي‌برند. اين ديود‌ها قابليت نمايش عميق‌تر و طبيعي‌تر رنگ سياه را دارند و كنتراست را بهتر نمايش مي‌دهند. هر دو دسته به قابليت Local Dimming مجهز هستند و روشنايي LED‌ها در آن‌ها به نحوي كنترل مي‌شود كه امكان روشنايي و تاريكي موضعي فراهم باشد؛ به اين معني كه روشنايي بخش‌هاي مختلف صفحه به‌صورت جداگانه و مستقل كنترل مي‌شوند.

مرجع متخصصين ايران edge-lit-vs-full-array

تاريكي موضعي

قابليت تاريك كردن يا روشن كردن موضعي (Local Dimming)‌ نمايشگر قابليتي است كه باعث نمايش طبيعي‌تر و عميق‌تر رنگ مشكي مي‌شود و درنتيجه نسبت كنتراست واقعي تصوير افزايش پيدا مي‌كند. يكي از مهم‌ترين ايراد‌هاي Local Dimming يا همان تاريكي موضعي، Blooming است كه باعث مي‌شود نور نقاط روشن در نمايش بخش‌هاي تاريك تأثير بگذارد.

اثر هاله (Halo effect) يا Blooming: اثر هاله زماني رخ مي‌دهد كه نور بخش‌هاي روشن نمايشگر به مناطق تاريك‌تر اطراف آن نفوذ كند. اين اتفاق، هاله‌اي در اطراف بخش تاريك ايجاد مي‌كند.

امروزه توليدكنندگان نمايشگرها اغلب از دو نوع نمايشگر LCD با نور پس‌زمينه‌ي LED و OLED بيشتر از انواع ديگر استفاده مي‌كنند. OLEDها خود تابش دارند و مي‌توانند تك‌تك پيكسل‌ها را براي نمايش كامل رنگ مشكي خاموش كنند، درمقابل LCDها با نور پس‌زمينه‌ي LED براي نمايش عميق‌تر سطوح مشكي بايد از تكنيك كم‌نور كردن موضعي (Local Dimming) بهره ببرند. متأسفانه، اشكال Blooming‌ در تمام LCDهايي كه از نور پس‌زمينه‌ي LED استفاده مي‌كنند، وجود دارد. ميزان و شدت اين تأثير نور بر نقاط تاريك مي‌تواند بر تجربه‌ي تماشاي متخصص تأثير بگذارد؛ اگر Blooming ناچيز باشد و تاريكي موضعي در بخش‌هاي بزرگ‌تري اعمل شود، متخصص ممكن است اثر اين اشكال را آنچنان درك نكند، اما اگر Blooming زياد بوده و تاريكي موضعي در برخي مناطق محدود اعمال شود، اين اشكال مي‌تواند براي متخصص آزاردهنده باشد. در واقع اشكال Blooming با تعداد نقاط يا مناطق تحت تاريكي موضعي (Local Dimming) ارتباط مستقيم دارد.

انواع نوردهي‌ LEDها

برخي از تلويزيون‌هاي ال جي و سامسونگ با فناوري مشابه Local Dimming عرضه شدند، اما سامسونگ براي مجزا كردن اين فناوري از Local Dimming، آن را با نام Precision Dimming توسعه داده است.

  • Full-array يا Full LED بدون تاريكي موضعي (بدون Local Dimming): تعداد كمي از LEDها از اين نوع پنل استفاده مي‌كنند؛ اين نمايشگرها شباهت زيادي به همان LCDهاي اصلي دارند، با اين تفاوت كه بجاي CCFL نور پس‌زمينه توسط LED تأمين مي‌شود و همان‌طوركه گفته شد، تمام LED‌ها در سرتاسر پشت پنل قرار داده مي‌شوند. كيفيت تصوير اين نمايشگرها تفاوت چنداني با LCDهاي استاندارد ندارد.
  • Edge-lit يا Edge-LED بدون تاريكي موضعي (بدون Local Dimming): امروزه اغلب LED‌ها با اين فناوري عرضه مي‌شوند و از مشخصه‌ي اصلي آن‌ها نيز مي‌توان به باريكي و ضخامت كم (كمتر از يك اينچ) اشاره كرد. اين نمايشگرها بسيار سبك بوده و همان‌طوركه اشاره شده، برخلاف Full-LED ها در Edge-LED تمام LED‌ها در در لبه‌ها و اطراف پنل قرار داده مي‌شوند.LED‌ها در اينجا مي‌توانند نور را به مركز و سطوح ديگر صفحه بتابند؛ به ابن عمل Light Guide گفته مي‌شود. كيفيت تصوير نمايشگرهاي Edge-Lit بدون قابليت Local Dimming نسبت به LCD‌هاي معمولي، برتري زيادي ندارد و در برخي مدل‌ها حتي روشنايي تصوير درلبه‌ها بيشتر و در وسط صفحه كمتر است.
  • Full-array يا Full-LED با تاريكي موضعي(با Local Dimming): درحال‌حاضر بهترين نوع LED‌ها در بازار از اين دست نمايشگرها هستند؛ LED‌ها در تمام سطح پشتي پنل قرار داده شده‌اند، اما شدت روشنايي يا تاريكي هر نقطه جداگانه قابل كنترل است. كيفيت تصوير LEDها با آرايش Full-Array و قابليت Local Dimming نمايش رنگ مشكي به بهترين شكل ممكن صورت مي‌گيرد و تصاوير نيز با كيفيت بهتري نسبت به LCD‌ها معمولي نمايش داده مي‌شوند.
  • Edge-lit يا Edge-LED با تاريكي موضعي (با Local Dimming): در اين نمايشگرها اشكال يكسان نبودن روشنايي و شدت نور در سرتاسر پنل وجود دارد و لبه‌هاي نمايشگر معمولاً از وسط صفحه روشن‌تر است، كيفيت تصوير نيز به خوبي Full-LED با تاريكي موضعي نيست.

شركت‌هاي توليد‌كننده‌ي نمايشگرها بعد از توسعه‌ي فناوري LED‌ بازهم تلاش كردند تا فناوري كريستال مايع را بيشتر بهبود دهند؛ استفاده از ذرات كوانتوم دات (Quantom Dot) يكي از اقدامات آن‌ها در اين راستا است. در LEDها يا LCDها نور پس‌زمينه‌ي سفيد تابيده مي‌شود كه البته LEDها در اين زمينه آنچنان خروجي موفقي نداشتند؛ ذرات كوانتوم دات‌ها به همين دليل به كار گرفته شدند. اين ذرات به نور حساس هستند و پس از دريافت نور، شروع به درخشيدن مي‌كنند. در نمايشگرهاي مجهز به ديود‌هاي ساطع‌كننده‌ي نور (LEDها) ذرات كوانتوم دات بين لايه‌‌ي نور پس‌زمينه و كريستال مايع قرار داده مي‌شوند و درنتيجه نور سفيد دقيق‌تري به فيلترهاي رنگي كريستال مايع وارد شده و رنگ‌ها با دقت بهتر و كنتراست بالاتري به نمايش درآيند.

امروزه توليد‌كنندگان زيادي براي بهبود كيفيت نمايشگرهاي خود از ذرات كوانتوم دات بهره برده و محصولات خود را با عملكرد‌ها‌ي يكسان و نام‌ها‌ي تجاري متفاوتي مانند QLED براي سامسونگ يا Nano Cell براي ال‌جي عرضه مي‌كنند.

QLED

فناوري QLED يا QD-LED در واقع تركيبي به دست آمده از Quantom Dot + LED = QLED است. سامسونگ به‌عنوان بزرگ‌ترين توليد‌كننده تلويزيون‌ در سطح جهان، نخستن بار در CES 2017 تلويزيون‌هايي با نام QLED را به جهانيان معرفي كرد.

QLEDها درواقع LCDهايي هستند كه اولين بار توسط سامسونگ توسعه داده شدند و از تكنولوژي نقاط كوانتومي براي بالا بردن كيفيت تصاوير استفاده مي‌كنند. در اين نمايشگرها ابعاد ذرات كوانتوم دات، طول موج نور ساطع شده از آن‌ها را تعيين مي‌كند و در نسل سوم آن‌ها ذرات كوانتوام دات به كار رفته به هسته‌هاي آلياژ فلزي جديد و بدنه‌ي فلزي مجهز شده‌اند. به ادعاي سامسونگ، QLEDها نسبت به نمايشگرهاي ديگر، روشنايي بيشتري توليد مي‌كتند و رنگ مشكي را عميق‌تر نمايش مي‌دهند، چراكه نقاط كوانتومي درمعرض تابش نور قرمز، رنگ‌هايي روشن‌تر و با طول موجي خاص توليد مي‌كنند كه براي استفاده در LCDها ايده‌آل است.

در QLEDها برخلاف OLEDها، CRTها و نمايشگرهاي پلاسما، از فناوري انتقالي به جاي فناوري تابشي استفاده مي‌شود. در فناوري تابشي يا ساطع‌كننده (Emissive) نور از ابتدا به‌صورت رنگي تابيده مي‌شود و به عبور از فيلتري خاص براي به‌ توليد رنگ نيازي نيست؛ بااين‌حال در فناوري انتقالي (Transmissive) نورِ بي‌رنگِ زمينه با عبور از فيلتري از جنس كريستال مايع، به‌ خود رنگ مي‌گيرد. تلويزيون‌هاي QLED مانند LCDها از اين فناوري استفاده مي‌كنند؛ با اين تفاوت كه با استفاده از غشائي از نقاط كوانتومي، دقت رنگ و روشنايي آن‌ها بهبود پيدا مي‌كند.

مرجع متخصصين ايران ساختار OLED و QLED

LCDهاي بالا‌رده براي دريافت گواهي Ultra HD Premium نياز دارند تا به‌نوعي از تكنولوژي نقاط كوانتومي بهره ببرند و داشتن اين گواهي به نوعي معياري براي متمايز كردن نمايشگرهاي پايين‌رده از بالارده محسوب مي‌شود. در همين راستا سامسونگ براي پيشگيري از ايجاد سوءتفاهم، نام QLED را براي اشاره به LCDهاي مجهز به نقاط كوانتومي انتخاب كرده است؛ در واقع نام‌گذاري QLED تنها تكنيكي براي بازاريابي و رقابت با OLEDها است.

microLED

نمايشگرهاي microLED براي بهبود فناوري OLED به وجود آمدند. همان‌طوركه گفته شد، OLED‌ها با اينكه عملكرد بسيار خوبي ارائه مي‌دهند، اما نقاط ضعفي مانند روشنايي محدود نيز دارند. فناوري microLED براي از بين بردن نقاط ضعف OLEDها معرفي شد، اما هنوز آنچنان كه بايد فراگير نشده است و همچنان بهترين نمايشگرهاي موجود در بازار از فناوري OLED استفاده مي‌كنند.

microLEDها براي رفع ايراد‌هاي OLEDها به وجود آمدند

در تعريف ساده، microLED به فناوري تابشي‌اي گفته مي‌شود كه روندي شبيه به نمايشگرهاي OLED دارد و هريك از پيكسل‌ها به‌صورت مجزا و تكي روشن مي‌شوند. درواقع پيكسل‌ها در اين فناوري‌هاي، به نور پس‌زمينه نيازي ندارند. مهم‌ترين مزيت‌ microLEDها قابليت نمايش رنگ مشكي با كيفيتي چشمگير است. علاوه بر توانايي نمايش بهينه‌ي رنگ مشكي، كنتراست و نوردهي بالاي microLEDها نيز جزو نقاط مثبت آن‌ها است. OLED نوردهي حداكثر هزارنيتي و microLED نوردهي حداكثر پنج‌هزارنيتي ارائه مي‌كند.

microLEDها در تركيب و اتصال با پنل‌هاي مشابه خود محدوديتي ندارند و مي‌توانند با پنل‌هاي مشابه خود تركيب شده و نمايشگري با رزولوشن 16K و حتي بيشتر توليد كنند.

miniLED

miniLED نسخه‌هاي كوچك‌تري از LED‌هاي معمولي هستند كه در نمايشگرها براي انتشار نور استفاده مي‌شوند. با كوچك‌تر شدن اندازه‌ي LEDها، مي‌توان تعداد بيشتري از اين قطعات را در همان فضا قرار داد و بسته به اندازه‌ و ابعاد نمايشگر مي‌توان از صدها، هزاران و حتي ده‌ها هزار LED براي نوردهي استفاده كرد.

LED‌هاي بيشتر مي‌توانند نقاط تاريك را بهتر نمايش دهند و درنتيجه كنتراست (تفاوت بين قسمت‌هاي تاريك و روشن يك تصوير) بهتري ارائه دهند. علاوه بر آن توليد‌كنندگان miniLED‌ها در توليد اين نمايشگرها از LEDهاي بازطراحي‌شده‌اي بهره برده‌اند كه تصاوير روشن‌تري ايجاد كرده و براي نمايش محتواي HDR ايدئال هستند.

نمايشگرهايي كه از فناوري miniLED استفاده مي‌كنند، به LEDهاي بسيار كوچكي براي تأمين نور پس‌زمينه مجهز هستند و اساس كار آن‌ها نيز بر LCDها استوار است. اين نمايشگرها به‌جاي استفاده از يك پس‌زمينه‌ي بزرگ (LCD معمولي) يا چند نور پس‌زمينه‌ي كوچك (LED)، از هزاران LED براي ارائه‌ي بهترين كيفيت استفاده مي‌كنند و اندازه‌ي ديودها در آن‌ها براي تطابق با طبقه‌بندي miniLED، كمتر از ۰٫۲ ميلي‌متر در انديشه متخصصين گرفته شده است. استفاده از هزاران LED كوچك باعث مي‌شود كه رنگ مشكي عميق‌تر نمايش داده شود و نسبت كنتراست نيز بالاتر رود.

ناحيه‌بندي miniLEDها

به صلاحديد سازنده، LED‌ها يا miniLED‌ها را مي‌توان در گروه‌هاي كوچك (Zone) و در هماهنگي با اطلاعات تصوير، روشن يا كم نور، دسته‌بندي كرد. دقت داشته باشيد كه در LEDها قابليت Local Dimming تعيين‌كننده‌ي نحوه‌ي نمايش يكسان سطوح مشكي و سفيد است.

اگر ديود‌هاي ساطع‌كننده‌ي نور هميشه روشن بمانند و كم‌نور نباشد، سطوح سياه بيشتر شبيه به خاكستري تيره ديده مي‌شوند و تصوير خروجي با كنتراست پايين و طيف رنگي محدود‌تر نمايش داده مي‌شود، اما اگر اين ديود‌ها بسته به روشن و تاريك بودن محتوا، روشن يا كم‌نور شوند، اشيايي كه قرار است تيره ديده شوند، تيره‌تر به انديشه متخصصين مي‌رسند و مناطقي كه قرار است سفيد ديده شوند نيز، سفيدتر به انديشه متخصصين مي‌رسند. اين قابليت به گسترش دامنه‌ي رنگي كمك مي‌كند. حال اگر قابليت Local Dimming را با گروه‌بندي ديود‌هاي ساطع‌كننده‌ي نور تركيب كنيم، مي‌توان نور مناطق بيشتري را به‌طور مستقل در زمان‌هاي مشخص كم‌ يا زياد كرد و دقت در نمايش واقعي رنگ‌هاي تيره و روشن را افزايش داد.

در پنل‌هاي miniLED، دسته‌بندي يا گروه‌بندي ديود‌هاي ساطع‌كننده‌ي نور بسته به صلاح‌ديد سازنده متفاوت است و مي‌توان آن را به صورت كار‌آمدي به كار گرفت. براي مثال اپل در iPad Pro M1، تعداد ۲۵۰۰ منطقه‌ي مختلف را براي دسته‌بندي چهارتايي ديود‌ها به‌كار برده است؛ بدين‌ترتيب ۱۰ هزار ديود، روشنايي بيشينه‌ي ۱۶۰۰ نيت در محتواي HDR و روشنايي تمام‌صفحه‌ي ۱۰۰۰ نيتي را توليد مي‌كنند.. سامسونگ نيز در تلويزيون‌هاي NEO QLED از فناوري مشابهي براي بالا بردن روشنايي پنل استفاده مي‌‌كند؛ به‌عنوان مثال تلويزيون QN90A در مدل ۶۵ اينچي خود از ۷۹۲ منطقه‌‌ي نوردهي بهره مي‌برد و هنگام نمايش محتواي HDR به روشنايي نزديك به ۲۰۰۰ نيت دست مي‌يابد.

فناوري miniLED را مي‌توان رقيبي از خانواده‌ LCDها براي فناوري OLED دانست

يكي ديگر از مزيت‌هاي فناوري miniLED نامحدود بودن ابعاد نمايشگر است؛ چراكه اين فناوري به‌دليل استفاده از نور پس‌زمينه بيشتر و كوچك‌تر، قابليت بهتري براي نمايش تصاوير در اندازه‌هاي مختلف دارد. البته دقت داشته باشيد كه نمايشگرهاي ساخته‌شده با اين فناوري درست مانند LCDها نور پس‌زمينه‌ي سفيد را به رنگ تبديل مي‌كنند و به همين دليل همچنان با برخي از محدوديت‌هاي LCDها همراه هستند.

درحال‌حاضر شركت چيني TCL، توليد‌كننده‌ي لوازم الكترونيكي، نمايشگرهاي مقرون‌به‌صرفه‌ي miniLED خود را در ايالات متحده و اروپا در بازار به فروش مي‌رساند.

ال‌جي و فيليپس نيز هر دو تلويزيون‌هاي miniLED خود را در سال ۲۰۲۱ روانه‌ي بازار كردند. ال‌جي اين نمايشگرهاي خود را با نام تجاري QNED (ديودهاي ساطع‌كننده‌ي نانوسل كوانتومي) و در اندازه‌هاي بزرگ‌تر و رزولوشن‌هاي 8K و 4K عرضه مي‌كند و فيليپس نيز نمايشگرهايي در ابعاد ۶۵ و ۷۵ اينچي با اين فناوري توليد مي‌كند. امروزه محصولاتي مانند آيپد پرو ۱۲٫۹ اينچي، مك‌بوك‌هاي ۱۴ و ۱۶ اينچي و نمايشگر Pro Display XDR همگي از فناوري miniLED بهره مي‌برند.

miniLED درمقابل microLED

miniLED و microLED تفاوت‌هاي زيادي باهم دارند. اولي براساس فناوري LCD با استفاده از ديودهاي كوچك‌تر براي نور پس‌زمينه ساخته شده و دومي درواقع فناوري تكامل‌يافته‌ي OLED است كه با استفاده از LEDهاي قرمز و سبز و آبي به‌صورت مستقيم نور رنگي را به‌وجود مي‌آورد.

در microLED هر پيكسل جداگانه، نورِ خاص خود را توليد مي‌كند؛ در miniLED از ماتريس LCD براي فيلتر‌ كردن نور پس‌زمينه استفاده مي‌شود.

همين موضوع باعث مي‌شود كه فناوري miniLED در‌مقايسه‌ با microLED بسيار متخصصدي‌تر باشد و همچنين گزينه‌اي مقرون‌به‌صرفه‌تر به حساب بيايد. microLEDها براي تلويزيون‌هاي بزرگ بسيار مناسب هستند، اما استفاده از اين فناوري براي نمايشگرهاي كوچك‌تر با تراكم پيكسل فراوان، مانند لپ‌تاپ‌ها و موبايل‌ها، متخصصدي به انديشه متخصصين نمي‌رسد و ازآنجاكه فناوري miniLED به تراكم پيكسلي محدود نيست و علاوه بر آن از microLED ارزان‌تر است، اين فناوري براي نمايشگرهاي كوچك‌تر، مناسب‌تر محسوب مي‌شود.

نمايشگر

micro LED

mini LED

LCD

LED

OLED

Plasma

CRT

نام كامل

ميكرو ديود‌هاي ساطع‌كننده‌ نور - micro Light Emitting Diode

ميني ديود‌هاي ساطع‌كننده‌ نور - mini Light Emitting Diode

نمايشگر كريستال مايع - Liquid Crystal Display

ديود ساطع‌كننده‌ نور - Light Emitting Diode

ديود ساطع‌كننده‌ نور ارگانيگ - Organic Light Emitting Diode

پنل نمايش پلاسما - Plasma Display Panel

لامپ اشعه كاتدي - Cathode Ray Tube

نوع نمايشگر

jتابشي

انتقالي

انتقالي

انتقالي

تابشي

انتقالي

انتقالي

سطح رنگي

عالي

عالي

خوب

عالي

عالي

عالي

خوب

كنتراست

بالا

متوسط

كم

كم تا متوسط

بالا

بالا

كم

روشنايي

خوب

متوسط

به فناوري به‌كاررفته براي توليد آن بستگي دارد

متوسط

كم تا متوسط

قابل قبول

كم

وزن و ابعاد

نامحدود

نامحدود

جمع‌و‌جور و نسبتاً سبك

جمع‌و‌جور و بسيار سبك

بزرگ و سنگين

بزرگ و كمي سنگين

بزرگ و بسيار سنگين

نرخ پاسخ‌دهي

بسيار بالا (نانوثانيه)

پايين (ميلي‌ثانيه)

پايين (ميلي‌ثانيه)

پايين (ميلي‌ثانيه)

بالا (ميكروثانيه)

پايين (ميلي‌ثانيه)

خيلي پايين (ميلي‌ثانيه)

مصرف برق

خيلي كم

كم تا متوسط

كم

كم تا متوسط

متوسط

متوسط

بالا

وضعيت توليد

در حال توليد

در حال توليد

در حال توليد

در حال توليد

در حال توليد

توقف توليد

توقف توليد

تفاوت مانيتور و تلويزيون

تا اينجا درباره نمايشگرها صحبت كرديم و هر دو دسته‌ي مانيتورها و تلويزيون‌هاي خانگي را يكسان فرض كرديم. البته امروزه پيشرفت فناوري باعث شده است محدوديت‌هاي قبلي متخصصد اين دو دسته تا حد بسياري برداشته شده و هر دو دستگاه براي متخصصدهايي يكسان استفاده شوند؛ اما مانيتورها و تلويزيون‌ها، هنوز هم تفاوت‌هايي با هم دارند كه در ادامه به مطالعه آن‌ها مي‌پردازيم:‌

مانيتورها

مانيتور به‌عنوان دستگاهي خروجي براي نمايش اطلاعات و داده‌هاي تصويري كامپيوتر شناخته مي‌شود؛ در واقع مانيتور اطلاعات گرافيكي را پردازش نمي‌كند و انجام اين وظيفه بر عهده‌ي واحد پردازنده‌ي گرافيكي يا GPU است؛ مانيتور تنها وظيفه‌ي نمايش اطلاعات گرافيكي به متخصص را بر عهده دارد.

مرجع متخصصين ايران پخش ويديو روي آيمك ۲۴ اينچي M1

مانيتورها برخلاف تلويزيون‌هاي خانگي از نمايشگر با ابعاد كوچك‌تر و تراكم پيكسلي بالاتري استفاده مي‌كنند؛ تراكم پيكسلي به ميزان پيكسل‌هاي موجود در هر اينچ از نمايشگر گفته مي‌شود و عواملي مانند ابعاد صفحه‌نمايش و رزولوشن، تأثير مستقيمي روي افزايش يا كاهش آن دارند.

درست مانند تلويزيون‌هاي خانگي، مدل‌هاي اوليه مانيتورها نيز از فناوري لامپ‌هاي پرتوي كاتودي يا CRT استفاده مي‌كردند و علاوه بر صفحه‌اي با پوشش فلورسنت به ابزاري براي شتاب‌دهي و كانوني‌ كردن اشعه‌ي الكترون مجهز بودند. نمونه‌هاي اوليه تلويزيون‌ها و مانيتورها، مونوكروم يا تك‌رنگ بودند و در سه مدل محدب يا كروي، مسطح يا فلت و مقعر يا استوانه‌اي‌ عرضه مي‌شدند.

مانيتورها روي ميز كامپيوتر قرار داده مي‌شوند؛ اما تلويزيون‌هاي خانگي را مي‌توان به ديوار وصل كرد

  • نمايشگرهاي محدب يا كروي: اين نمايشگرها ميدان ديد بسيار محدودي داشتند.
  • فلت يا مسطح: نمايشگرهاي صفحه‌‌تخت يا Flat-Panel Display، سبك‌تر از مدل‌هاي محدب هستند و فضاي كمتري را اشغال مي‌كنند. اين نمايشگر مصرف برق كمتري هم دارد و ازآنجاكه تشعشعات مضر توليد نمي‌كند، بيشتر استفاده مي‌شود. نمايشگر‌هاي مسطح مي‌توانند آنالوگ يا ديجيتال يا تركيبي از هر دو باشند.
  • مقعر يا منحني يا خميده: انحناي خفيفي به‌سمت داخل دارند و ميدان ديد بهتري نسبت به دو نوع قبلي ارا‌ئه مي‌دهند.

تلويزيون‌هاي خانگي

تلويزيون‌هاي خانگي به تيونر فركانس راديويي يا RF Tuner مجهز هستند و مي‌توانند با دريافت سيگنال، محتواي شبكه‌هاي تلويزيوني محلي را پخش كنند؛ كيفيت تصوير خروجي نيز در تلويزيون‌ها نسبت به مانيتور از اهميت بالاتري برخوردار است.

مرجع متخصصين ايران پخش فيلم روي تلويزيون LG C1 OLED

تيونر درواقع بخشي از گيرنده‌ي راديويي در تلويزيون است كه سيگنال‌هاي الكتريكي (صوتي و تصويري) در فركانس‌هاي راديويي را ازطريق آنتن دريافت مي‌كند و آن را بعد از تقويت اوليه به سيگنالي در فركانسي مشخص و قابل‌پخش تبديل مي‌كند. با ذخيره‌ي هر كانال تلويزيوني، درواقع مشخصات فركانس آن كانال در حافظه‌ي تلويزيون ثبت مي‌شود و هنگام انتخاب كانال، تيونر اطلاعات فركانس مربوط به آن كانال را دريافت كرده و به بخش‌هاي لازم براي پخش انتقال مي‌دهد.

اتصالات ورودي/خروجي

هر دستگاه مي‌تواند يكي از دو نوع يا هر دو اتصالات ورودي يا خروجي را داشته باشد؛ در واقع هر دستگاهي با استفاده از درگاه‌هاي ورودي، اطلاعاتي را از دستگاه‌هاي ديگر دريافت مي‌كند و اطلاعات را نيز ازطريق درگاه‌هاي خروجي به دستگاه‌هاي ديگر انتقال مي‌دهد. نمايشگرها از هر نوعي كه باشند، درگاه‌هاي ورودي و خروجي متفاوتي دارند.

انواع اتصالات نمايشگر‌ها عبارت‌اند از:

  • VGA
  • تاندربولت (Thunderbolt)
  • HDMI
  • USB-C
  • DVI
  • ديسپلي‌پورت (DisplayPort)

VGA

استاندارد VGA (مخفف Video Graphics Array يا Video Graphics Adapter) در سال ۱۹۸۷ توسط IBM توسعه يافت و معرفي شد.

مرجع متخصصين ايران vga-connector

VGA براي اتصال كامپيوتر به پروژكتور، مانيتور يا تلويزيون استفاده مي‌شود كه رزولوشن رنگي ۶۴۰ در ۴۸۰ را با ۱۶ رنگ و نرخ نوسازي ۶۰ هرتز ارائه داده و براي رزولوشن‌هاي كمتر از ۳۲۰ در ۲۰۰ نيز ۲۵۶ رنگ را نمايش مي‌دهد. ازآنجاكه اتصال VGA از سيگنال‌هاي آنالوگ استفاده مي‌كند، تصاوير دريافت‌شده توسط آن، كيفيت و وضوح پاييني دارند؛ اين كانكتورها در نهايت با كابل و كانكتورهاي HDMI و DVI جايگزين شدند.

Thunderbolt

تاندربولت رابطي سخت‌افزاري است كه ابتدا با نام Light Peak به بازار عرضه شد و سپس توسط اينتل با همكاري اپل توسعه يافت. اين كانكتور اولين‌ بار در ۲۴ فوريه ۲۰۱۱ در مك بوك پرو اپل به‌ كار برده شد و فناوري آن در دهه‌ي اخير نيز با پيشرفت‌هاي زيادي همراه بوده است.

مرجع متخصصين ايران

تاندربولت امروزه با سرعت بالا و ارزش پايين در‌دسترس مردم قرار دارد و براي اتصال دستگاه‌هاي جانبي مانند ماوس، كيبورد، چاپگر، اسكنر و موارد ديگر به كامپيوتر به كار مي‌رود. اين كانكتور مي‌تواند داده‌ها را ازطريق برق DC در مسافت‌هاي طولاني انتقال دهد؛ دو نسخه‌ي اول تاندربولت داده‌ها را با سرعت ۲۰ گيگابيت‌بر‌ثانيه انتقال مي‌دهند و نسخه‌ي سوم آن نيز با استفاده از كانكتور USB-C، مي‌تواند داده‌ها را با سرعتي برابر با ۴۰ گيگابيت‌برثانيه منتقل كند.

تاندربولت ۴ هم مانند نسل قبلي خود تنها با يك كابل، داده و سيگنال‌هاي ويديويي و برق را منتقل مي‌كند و نرخ انتقال برابري با نسخه‌ي نسل گذشته دارد، اما بهبودهاي قابل‌توجهي نسبت به تاندربولت ۳ در آن ديده مي‌شود. از مهم‌ترين بهينه‌سازي‌ها در استاندارد نسل جديد مي‌توان به تطبيق‌پذيري و امنيت بيشتر اشاره كرد.

HDMI

HDMI (مخفف High Definition Multimedia Interface) كابل و كانكتوري است كه توسط چندين شركت از جمله توشيبا، سوني، هيتاچي و فيليپس توسعه يافته است و قابليت انتقال هم‌زمان سيگنال‌هاي صوتي و تصويري را با پهناي باند و كيفيت بالا دارد. اين اتصال براي پروژكتورها، نمايشگرهاي HD، پخش‌كننده Blu-ray يا DVD استفاده مي‌شود. تا‌كنون نسخه‌هاي HDMI مختلفي به بازار عرضه شده‌اند و برخي از آن‌ها عبارت‌اند از:

مرجع متخصصين ايران HDMI
  • HDMI 1.4: همراهي تا وضوح 4K (يا ۴٫۰۹۶ در ۲٫۱۶۰)‌ در ۲۴ هرتز، وضوح 4K (يا ۳٫۸۴۰ در ۲٫۱۶۰) در ۳۰ هرتز، وضوح 1080p در ۱۲۰ هرتز
  • HDMI 2.0: همراهي تا وضوح 4K در ۶۰ هرتز و همراهي از HDR در نسخه‌هاي بعدي (2.0a و 2.0b)
  • HDMI 2.1: همراهي تا وضوح 10K در ۱۲۰ هرتز و بهبود داده‌شده با متاديتاي پويا براي محتواي HDR ويديويي و صوتي (eARC) كه امكان ارسال صداي Dolby Atmos و DTS:X را از نمايشگر به گيرنده فراهم مي‌كند.
مرجع متخصصين ايران hdmi-connector

كابل HDMI، راهي آسان‌ براي اتصال دو دستگاه به يكديگر براي انتقال سيگنال‌هاي صوتي و تصويري فراهم مي‌كند و مي‌تواند تا ۸ كانال سيگنا‌ل‌هاي صوتي ديجيتال، از جمله سيگنال‌هاي ويدئويي پيشرفته، استاندارد و با كيفيت بالا را ارسال كند. كابل HDMI در طول‌هاي مختلف و تا ۱۵ متر به فروش مي‌رسد؛ بااين‌حال، خريد كابل HDMI با طولي بيش از ۷ متر توصيه نمي‌شود، چراكه ممكن است اشكال از دست دادن سيگنال يا تخريب رخ دهد.

در كل ۵ نوع كانكتور HDMI وجود دارد:

  • نوع A (يا استاندارد HDMI): انواع كانكتورهاي استاندارد HDMI معمولاً در دستگاه‌هاي رايج مانند لپ‌تاپ، كنسول‌هاي گيمينگ، پخش‌كننده‌هاي Blu-ray و تلويزيون‌ها و ويدئو پروژكتورها استفاده مي‌شوند. نوع A از پيكربندي ۱۹ پينه استفاده مي‌كند و بزرگ‌ترين رابط HDMI است.
  • نوع B (يا Dual-Link): اين كانكتور HDMI براي نمايشگرهايي با رزولوشن بالا طراحي شده است اما درحال‌حاضر در هيچ‌يك از محصولات رايج مصرفي استفاده نمي‌شود.
  • نوع C (يا Mini HDMI): كانكتورهاي Mini HDMI مانند نوع A از پيكربندي ۱۹ پينه استفاده مي‌كنند و عملكرد كامل كانكتورهاي HDMI استاندارد را به اشتراك مي‌گذارند. بااين‌حال، نوع C كوچك‌تر و باريك‌تر از انواع A و B است و در دستگاه‌هاي كوچك‌تر و قابل‌حمل مانند تبلت‌ها، دوربين‌هاي DSLR و حتي برخي از لپ‌تاپ‌ها به كار مي‌رود.
  • نوع D (يا Micro HDMI): اگرچه ميكرو HDMI از Mini HDMI كوچك‌تر است، اما Micro HDMI پيكربندي ۱۹ پين را حفظ كرده و عملكردي مشابه انواع ديگر ارائه مي‌دهد. اين نوع رابط معمولاً براي دوربين‌هاي كوچك و موبايل‌ها استفاده مي‌شود.
  • نوع E (خودرو): نوع E كانكتوري ويژه براي كابل‌هاي HDMI خودرو است و تفاوت آن با ساير كابل‌هاي HDMI اين است كه از زبانه‌اي براي قفل بهره مي‌برد كه هنگام لرزش خودرو كابل را ثابت در جاي خود نگه مي‌دارد.

استاندارد جديد HDMI 2.1a همان فناوري بهبوديافته‌ي استاندارد HDMI 2.1 است كه قابليت جديد و مهم تون مپينگ دستگاه مبدأ يا SBTM را به استاندارد قبلي اضافه مي‌كند؛ تون مپينگ تكنيكي است كه در پردازش تصوير و گرافيك كامپيوتري براي نگاشت مجموعه‌اي از رنگ‌ها به مجموعه‌اي ديگر به منظور تقريب ظاهري تصاوير با دامنه‌ي ديناميكي بالا در رسانه‌اي با محدوده‌ي ديناميكي محدودتر، استفاده مي‌شود.

USB-C

USB-C (مخفف Universal Serial Bus) رابط plug and play است كه كامپيوترها را به دستگاه‌هاي جانبي متصل مي‌كند اولين نسخه از اين كانكتور در ژانويه‌ي ۱۹۹۶ عرضه شد و امروزه در دستگاه‌هاي متعددي مانند دوربين‌ ديجيتالي، كيبورد، ميكروفون‌، ماوس، چاپگر، اسكنر و… متخصصد دارد.

مرجع متخصصين ايران  usb-c-connector

USB-C در اشكال و اندازه‌هاي مختلف موجود و طول كابل مورد نياز براي آن‌ها حداكثر ۵ متر است.

DVI

DVI (مخفف Digital Visual Interface) رابط نمايش ويدئويي است كه براي انتقال رابط بصري ديجيتال به نمايشگرهايي با وضوح بالاي ۲۵۶۰ در ۱۶۰۰ استفاده مي‌شود. مانيتورهاي كامپيوتر و پروژكتورها دستگاه‌هاي رايجي هستند كه از اتصال DVI استفاده مي‌كنند. اين كابل در برخي از تلويزيون‌ها نيز به كار مي‌رود، اما در كل HDMI را به‌عنوان رايج‌ترين نوع اتصال براي نمايشگرها مي‌دانند، چراكه برخي از كابل‌هاي DVI تنها سيگنال‌هاي صوتي را انتقال مي‌دهند.

مرجع متخصصين ايران dvi-plug-male-connector

كانكتورهاي DVI براساس سيگنال‌هايي كه همراهي مي‌كنند، به سه نوع تقسيم مي‌شوند:

  • DVI-D: همراهي از سيگنال ديجيتالي
  • DVI-A: همراهي از سيگنال آنالوگ
  • DVI-I: همراهي از سيگنال آنالوگ و ديجيتال

اگر واحد پردازش گرافيكي كامپيوتر و نمايشگر توانايي همراهي از هر دو اتصال VGA و DVI را داشته باشند، بهتر است از كابل DVI استفاده كنيد، چراكه كيفيتي در حد VGA يا بهتر از آن ارائه مي‌دهد.

DisplayPort

ديسپلي‌پورت رابط ديجيتال صوتي و تصويري است كه به پروژكتور، مانيتور يا تلويزيون متصل مي‌شود. اين كانكتور توسط VESA ايجاد شده و دو نوع اتصال در اندازه‌هاي مختلف به نام‌هاي استاندارد و ميني ارائه مي‌دهد كه هر دو نوع سيگنال‌هاي يكساني انتقال مي‌دهند.

مرجع متخصصين ايران display-port-plug

DisplayPort از انديشه متخصصين كارايي از HDMI كارآمدتر به حساب مي‌آيد و مي‌تواند نرخ نوسازي بسيار سريع‌تري را به‌خصوص در وضوح‌هاي بالاتر مانند 1440P يا 4K توليد كند. در واقع كانكتور ديسپلي‌پورت تنها كانكتور براي استفاده از نمايشگرهاي ۱۴۴ هرتز يا بالاتر با مانيتور است. برخي از نسخه‌هاي مختلف كانكتور Display port عبارت‌اند از:

  • DisplayPort 1.2: همراهي تا 4K در ۶۰ هرتز
  • DisplayPort 1.3: همراهي تا 4K در ۱۲۰ هرتز يا 8K در ۳۰ هرتز
  • DisplayPort 1.4: همراهي از محتواي HDR تا 8K در ۶۰ هرتز
  • DisplayPort 2.0: همراهي از محتواي HDR‌ تا 16K در ۶۰ هرتز و محتواي غير HDR تا 10K در ۸۰ هرتز

مقايسه DisplayPort و HDMI

HDMI و DisplayPort هر دو قادر به ارسال ويديوي ديجيتال با رزولوشن 4K به نمايشگرها هستند و در سال‌هاي اخير نيز ظرفيت پهناي باند هر دو كانكتور HDMI و DisplayPort افزايش پيدا كرده است. DisplayPort عمر كمتري نسبت به HDMI دارد؛ اين كانكتور تحت انديشه متخصصين اتحاديه‌ي VESA (استانداردهاي الكترونيكي ويدئو) توسعه يافته و كنترل مي‌شود و استفاده از آن كاملاً رايگان است، اما HDMI تحت ليسانس سيليكون ايميج توسعه داده مي‌شود و شركت‌ها بايد براي استفاده از آن هزينه‌ پرداخت كنند.

كانكتور HDMI داراي ۱۹ پين است، اما ديسپلي‌پورت ۲۰ پين دارد و در دو اندازه‌ي معمولي و ميني توليد مي‌شود؛ بيشتر كانكتورهاي HDMI ازطريق اصطكاك در موقعيت خود قفل مي‌شوند و محكم در سوكت فرو مي‌روند، اما در كانكتورهاي ديسپلي‌پورت اثري از مكانيزم قفل‌شونده ديده نمي‌شود.

HDMI كه اخيراً نسخه‌ي ۲٫۱ آن توسعه داده شد، توانايي همراهي از سرعتي معادل ۴۸ گيگابيت‌برثانيه را هم دارد، درمقابل VESA اخيراً استاندارد جديد ديسپلي‌پورت را در نسخه‌ي ۲٫۰ معرفي كرد كه از حداكثر سرعت ۸۰ گيگابيت‌برثانيه هم همراهي مي‌كند؛ البته هنوز اين نسخه از DisplayPort در دستگاه‌هاي زيادي استفاده نمي‌شود و HDMI 2.1 نيز (كه بسياري از قابليت‌هايش براي توليدكننده‌ها انتخابي است) هنوز به محصولات زيادي در دنياي واقعي راه پيدا نكرده است.

هر دو كانكتور قابليت اتصال و ارتباط داده‌اي با نمايشگرهاي قديمي‌تر را دارند و مي‌توان با استفاده از آداپتورهاي تبديل يا كابل‌هاي مخصوص، از اين استانداردها براي ارتباط با نمايشگرهاي قديمي‌تر استفاده كرد. علاوه‌بر‌اين، هردو آن‌ها از نسل‌هاي قبلي هم همراهي مي‌كنند و هردو را مي‌توان براي اتصال به قديمي‌ترين نسل خود استفاده كرد.

HDMI 1.4

HDMI 2.0

HDMI 2.1

DP 1.2

DP 1.3

DP 1.4

DP 2.0

1080p در ۱۲۰ هرتز

1440p در ۳۰ هرتز

1440p در ۶۰ هرتز

1440p در ۱۲۰ هرتز

4k در ۳۰ هرتز

4k در ۶۰ هرتز

4k در ۱۲۰ هرتز

8k در ۳۰ هرتز

8k در ۶۰ هرتز

8k در ۱۲۰ هرتز

محتواي HDR

كاربردهاي رايج نمايشگر‌ها

كاربري مختلف افراد از نمايشگر، ممكن است انتخا‌ب‌هاي متفاوتي براي خريد اين فناوري را پيش روي او قرار دهد. براي مثال گيمرها هميشه به‌دنبال نرخ نوسازي بالا براي داشتن تجربه‌ي متخصصي روان‌تري هنگام بازي هستند. طراحان و متخصصان اغلب از نمايشگرهاي زيباي IPS با رنگ‌هاي واقعي كه در صفحه‌نمايش جلوه داشته باشند، استفاده مي‌كنند. در ادامه نگاهي دقيق‌تر به رايج‌ترين متخصصدهاي نمايشگرها و بهترين انتخاب براي خريد براساس متخصصي خواهيم داشت:

كاربري روزمره و اداري

اكثر نمايشگرها و لپ‌تاپ‌ها براي استفاده‌ي روزمره و كارهاي استاندارد اداري يا آكادميك طراحي شده‌اند. اين مانيتورها‌ي پايين‌رده معمولاً پورت‌هاي محدود و وضوح كلي پايين‌تري دارند؛ چراكه اكثر كامپيوترهاي سطح مبتدي، قدرت استفاده از وضوح‌هاي بالاتر را نداشته و درنتيجه به پورت‌هاي خاصي نيز نيازي ندارند. امروزه تقريباً تمام نمايشگرها، به قابليت‌هايي فراتر از انجام كارهاي استاندارد روزمره و اداري مجهز هستند.

گيمينگ

بسته به قدرت كامپيوتر گيمينگ شما، مانيتور يا نمايشگري كه انتخاب مي‌كنيد مي‌تواند بسيار متفاوت باشد. شايد بتوان بازي‌هاي ميان‌رده را در نمايشگرهاي پايين‌رده به‌راحتي اجرا كرد، اما اين نمايشگرها ديگر براي اجراي بازي‌هايي با گرافيك‌هاي پيشرفته‌تر مناسب نيستند؛ چراكه اين نمايشگرها توان و قدرت اجراي بازي‌هاي مدرن را دارند، اما از سخت‌افزار تخصصي مورد نياز براي بازي‌هايي با وضوح HDR يا نرخ فريم بالا، بهره نمي‌برند.

هنگام خريد قطعات و سخت‌افزار كامپيوتري دقت داشته باشيد كه نمايشگر و واحد گرافيكي بايد هميشه با هم متناسب باشند. خريد مانيتور 4K بدون سخت‌افزار متناسب با آن، اساساً آن نمايشگر را به مانيتوري با قابليت پخش 1080P تبديل مي‌كند. همين امر در مورد گرافيك سيستم نيز صادق است؛ شما مي‌توانيد بهترين مانيتور روي كره‌ي زمين را بخريد، اما اگر گرافيك سيستمتان تنها قابليت نمايش رزولوشن 1080P را داشته باشد، هرگز از آن نمايشگر، بازده رضايت‌بخشي را دريافت نخواهيد كرد.

طراحي حرفه‌اي

عكاسان و طراحان گرافيك به مانيتورهايي نياز دارند كه تا حد امكان رنگ‌ها را دقيق نمايش دهند. هنگام ايجاد محتوايي ديجيتالي يا چاپي، اطمينان از نمايش محتواي شما به همان شكلي كه طراحي كرده‌ايد، بسيار مهم است. توليد‌كنندگان رسانه‌هاي بصري اغلب از صفحه‌نمايش‌هاي IPS استفاده مي‌كنند؛ نمايشگرهاي IPS در مقايسه با نمايشگرهاي رده‌بالايي كه متخصصي گيمينگ دارند، نرخ نوسازي و وضوح كمتري ارائه مي‌دهند؛ اما بعضاً با ارزش‌هاي بيشتري نسبت به آن‌ها به فروش مي‌رسند.

در اين مطلب سعي كرديم تمام فناوري‌هاي موجود نمايشگرها و پنل‌هاي آن‌ها را معرفي كنيم؛ با توجه به آنچه گفته شد، شما از ميان انواع مختلف نمايشگر‌ها، كدام را انتخاب مي‌كنيد؟ از انديشه متخصصينات شما آينده‌ي فناوري اين گجت‌هاي نمايش‌دهنده‌ي تصاوير چه خواهد بود؟ از ميان غول‌هاي فناوري كدام شركت در اين راه نوآورانه‌تر عمل خواهد كرد؟

در حال مطالعه ليست مطالعاتي هستي
0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19

هم انديشي ها

تبليغات

با چشم باز خريد كنيد
اخبار تخصصي، علمي، تكنولوژيكي، فناوري مرجع متخصصين ايران شما را براي انتخاب بهتر و خريد ارزان‌تر راهنمايي مي‌كند
ورود به بخش محصولات