چشمانداز كوتاهمدت مديران دنياي كسبوكار نسبت به هوش مصنوعي
هوش مصنوعي يكي از حوزههايي است كه در سالهاي اخير بر اثر هياهوي خبري و بازاريابيهاي گسترده، توسط كسبوكارهاي گوناگون بهكار گرفته شد. البته پيادهسازي مفاهيم فناوري جديد، عموما با اشكالاتي از سوي كسبوكارها همراه ميشود. بههرحال حضور بيش از حد مفاهيم هوش مصنوعي در اخبار و رخدادهاي دنياي فناوري نيز باعث خستگي فعالان و متخصصان ميشود و كمي شك و ترديد را نسبت به پيادهسازيها بههمراه دارد.
IFS يكي از شركتهاي بينالمللي فعال در حوزهي اپليكيشنهاي تجاري است. آنها اخيرا نتايج تحقيقاتي را منتشر كردهاند كه رويكرد و استراتژي رهبران كسبوكار را نسبت به هوش مصنوعي نشان ميدهد. مطالعهي مذكور، از ۶۰۰ رهبر كسبوكار در سرتاسر جهان انديشه متخصصينسنجي كرد. كسبوكارهاي مذكور، با خدمات فناورانهي خود، بازهي گستردهاي از صنايع را پوشش ميدادند. از حوزههاي فعاليت آنها ميتوان به برنامهريزي منابع سازماني، مديريت دارايي و مديريت سرويسهاي ميداني اشاره كرد.
نتيجهي مطالعههاي انجامشده روي كسبوكارها متنوع، دادههاي گستردهاي را ارائه ميكند. البته نقطهي تمركز آن را ميتوان در اين حقيقت بيان كرد كه رهبران كسبوكار در صنايع گوناگون، هوش مصنوعي را عاملي مؤثر در موفقيت سازمان خود در آيندهي نزديك ميدانند. درواقع ۹۰ درصد از شركتكنندگان در انديشه متخصصينسنجي، خبر از پيادهسازي هوش مصنوعي را در برخي از حوزههاي كسبوكار خود دادند. آمار مذكور، نشانههاي قابلتوجهي دارد. شايد رهبران كسبوكار، ترس از دست دادن موقعيت يا خوشبيني كوتاهمدت داشته باشند. بههرحال آنها ظاهرا مجذوب دستاوردهاي احتمالي هوش مصنوعي شدهاند.
مطالعه روي مديران كسبوكارهاي متعدد نشان داد كه اتوماسيون صنعتي، با آمار ۴۴/۶ درصدي، بيشترين سهم سرمايهگذاري هوش مصنوعي را به خود اختصاص ميدهد. مديريت ارتباط با مشتري و مديريت انبار و لجستيك با ۳۸/۹ درصد در رتبهي بعدي قرار گرفت.
باب ديكاكس، معاون ارشد IFS در هوش مصنوعي، دربارهي نتيجهي مطالعه گفت:
هوش مصنوعي ديگر فناوري درحال تولدي محسوب نميشود. مطالعهي ما نشان ميدهد، امروز كسبوكارها براي حمايت از پيشبرد اهداف خود، فناوري مذكور را بهكار ميگيرند. ما مثالهاي متعددي را در دنياي واقعي ميبينيم كه هوش مصنوعي در آنها بسياري از فرايندهاي تصميمگيري را بهبود ميبخشد. بهبود فرايندها با ارائهي اطلاعات دقيق، زمانبنديشده و مرتبط صورت ميگيرد. در اقتصاد ساختارشكن كنوني، تركيب فناوريهايي همچون هوش مصنوعي، اتوماسيون فرايند با رباتها و اينترنت اشياء، سبك جديدي از اتوماسيون كسبوكاري را نشان ميدهند. كسبوكارهايي كه از تركيب مذكور استفاده ميكنند، مزيتهاي رقابتي بيشتر و گستردهتري در اختيار خواهند داشت.
در بخشي از مطالعهي اخير، به چگونگي برنامهريزي استفاده از هوش مصنوعي در كسبوكار اشاره شد. ۶۰/۶ درصد از مديران انتشار داشتند كه هوش مصنوعي به افزايش بهرهوري نيروي كار موجود كمك كند. ۴۷/۹ درصد از آنها گفتند كه از هوش مصنوعي براي افزودن ارزش به كالاها و خدمات خود استفاده ميكنند. ۱۸/۱ درصد از مديران نيز بهدنبال جايگزيني نيروي كار موجود با هوش مصنوعي بودند.
دادههاي دريافتشده بر اثر مطالعه نشان ميدهد كه رهبران صنعتي و كسبوكاري، با جديت بهدنبال واردكردن هوش مصنوعي به كسبوكار خود هستند. برخي از آنها هنوز در مسير پذيرش پيامدهاي اجراي هوش مصنوعي در كسبوكار خود هستند، اما سهم عمدهاي از مديران، افزايش بهرهوري را بهعنوان دليل سرمايهگذاري در هوش مصنوعي پذيرفتهاند. بههرحال بهانديشه متخصصين نميرسد مواردي همچون هزينههاي سربار يا تقاضا براي هوش مصنوعي، جاي بهرهوري را بهعنوان دليل اصلي پيادهسازي هوش مصنوعي بگيرند. البته فناوريهايي همچون اتوماسيون فرايندي مبتني بر رباتيك (RPA) بايد بتوانند از قلهي هياهوي خبري، به كارايي نهايي و ملموس برسند.
مديران كسبوكارها در كنار تمامي مزايايي كه براي هوش مصنوعي قائل هستند، از ريسكهاي آن براي نيروي انساني اطلاع زيادي ندارند. سهم عمدهاي از مديران، افزايش بهرهوري را بهعنوان يكي از پيامدهاي اصلي بهكارگيري هوش مصنوعي عنوان ميكنند، اما تنها ۲۹/۳ درصد، پيشبيني كاهش نيروي انساني را بر اثر استفاده از فناوري بيان كردند. بههرحال چالش نيروي انساني، يكي از مهمترين پيامدهاي بهكارگيري هوش مصنوعي محسوب ميشود كه مديران بايد در مسير برنامهريزي براي پيادهسازي، آن را در انديشه متخصصين بگيرند.
هم انديشي ها