بيوگرافي: لارنس رابرتس؛ مدير پروژه ARPANET و يكي از معماران اينترنت
لارنس جي رابرتس، (Lawrence G. Roberts) مشهور به لري رابرتس، دانشمند آمريكايي علوم كامپيوتر بود كه عمدهي شهرتش را بهخاطر مديريت پروژهي ARPANET بهعنوان نسل اول اينترنت بهدست آورد. در سال ۲۰۰۱، وي جايزهي دراپر و در سال ۲۰۰۲، جايزهي اسپانيايي شاهدخت آستورياس را بهخاطر توسعهي اينترنت دريافت كرد.
رابرتس و گروهش از فناوري اختراعشدهي دونالد ديويس، دانشمند بريتانيايي استفاده كردند. آنها با استفاده از بستهي سوئيچينگ (Packet Switching) شبكهي آرپانت را راهاندازي كردند كه درنهايت، به اختراع اينترنت امروزي انجاميد.
تولد و تحصيل
لارنس رابرتس در ۲۱دسامبر۱۹۳۷ در كنتيكت ايالات متحدهي آمريكا بهدنيا آمد. پدرومادر او، اليوت و اليزابت رابرتس، هر دو مدرك دكتري شيمي داشتند. لارنس از كودكي به علوم مختلف و نيز آزمايشهاي علمي علاقهمند بود. در سنين كودكي، وي حتي سيمپيچ تسلا را با سعي و خطا ساخت. از فعاليتهاي علمي و تجربي ديگر لارنس مونتاژ تلويزيون و توسعهي شبكهي تلفن در كمپي اردويي بود.
كودك آمريكايي كه امروز بهعنوان يكي از معماران اينترنت شناخته ميشود، در دوران كودكي خود را با جزوه رايگانهاي شيمي پدرش مشغول ميكرد و حتي آزمايشهاي خطرناكي براساس آنها انجام ميداد. او آزمايش خطرناكي با گاز كلر انجام داد؛ بههميندليل، مدتي در بيمارستان و زير تجهيزات تنفسي بستري شد. لارنس بازهم آزمايشهاي علمي انجام داد و بارديگر بهدليل آزمايش آسانسور درختي به بيمارستان رفت.
لارنس رابرتس در جواني
دانشگاه MIT مقصد رابرتس براي تحصيلات دانشگاهي بود. در اين دانشگاه، او مقاطع متخصص كارشناسي و متخصص كارشناسي ارشد و دكتري خود را در رشتهي مهندسي برق تا سال ۱۹۶۳ گذراند.
لارنس پس از اخذ مدرك دكتري، فعاليتش را در حوزهي گرافيك كامپيوتري در همان دانشگاه پي گرفت. او در آزمايشگاه لينكولن (Lincoln) دانشگاه MIT مشغول بهكار شد. تا آن زمان، تحقيقات متعددي دربارهي شبكههاي كامپيوتري انجام شده بود و لارنس برخي از آنها را مطالعه ميكرد. بهعنوان نمونهاي از تحقيقات، مقالهي جوزي ليكلايدر، دانشمند آمريكايي و مدير آيندهي آرپا، با عنوان «شبكهي كامپيوتري بين كهكشاني» را ميتوان نام برد.
رابرتس تمامي مقاطع تحصيلي تا دكتري را در MIT گذراند
اولين كامپيوتري كه لارنس رابرتس در دوران كارياش با آن مشغول شد، ماشين TX-0 بود. او با استفاده از اين ماشين برنامهي تشخيص كاراكتر اپتيكال را طراحي كرد. فعاليتهاي رابرتس در آزمايشگاه علاوهبر مطالعات شبكه و گرافيك، كمي هم به حوزهي واقعيت مجازي ارتباط داشت. او با همكاري يكي از دوستانش، ايوان ساثرلند، دستگاه اشارهي التراسونيك راطراحي كرد كه اجسام را روي صفحهنمايش شبيهسازي ميكرد.
عضويت در ARPA
آژانس پروژههاي تحقيقاتي پيشرفتهي دفاعي آمريكا كه امروزه بهنام دارپا (DARPA) شناخته ميشود، در فوريهي۱۹۵۸ با نام آرپا (ARPA) بهدستور آيزنهاور، رئيسجمهور وقت آمريكا تأسيس شد. هدف اصلي از تأسيس سازمان، رقابت علمي و فناوري با شوروي بود. بههرحال، مجموعهاي از فعالان دانشگاهي و دانشمندان علوم مختلف براي پيشبرد خطمقدم آمريكا در حوزهي علم و فناوري در اين سازمان جمع شده بودند.
لارنس رابرتز درحالكار روي پروژههاي گرافيك كامپيوتري
در سال ۱۹۶۶، رابرت تيلور مدير دفتر فناوري پردازش اطلاعات (IPTO) در آرپا شد. او متوجه شد پيمانكاران تحقيقاتي پروژه بهمرورزمان منابع پردازشي بيشتري درخواست ميكنند. درواقع، اكثر آنها به كامپيوترهاي شخصي و اختصاصي نياز داشتند كه در آن زمان، كالايي لوكس محسوب ميشد. بهعلاوه، بسياري از تحقيقات آنها تكراري و بهنوعي كپي يكديگر بود.
اسراف منابع در پروژههاي تحقيقاتي آرپا هزينههاي زيادي براي سازمان بههمراه داشت. تيلور درنهايت براساس تحقيقات و مقالهي لينكلايدر، تصميم گرفت شبكهاي داخلي در سازمان آرپا راهاندازي كند. درواقع، او قصد داشت كامپيوترهاي موجود در سازمانهاي تحقيقاتي را با پشتوانهي مالي آرپا به يكديگر متصل كند. طرح تيلور به همهي حاضران در شبكه امكان ميداد منابع پردازشي و نتايج تحقيقات را بهاشتراك بگذارند.
برخي مورخان اهداف نظامي را دليلي اصلي شكلگيري ARPANET ميدانند
تيلور براي اجراي پروژهي تئورياش به متخصص نياز داشت. اولين فرد مدانديشه متخصصين او لَري رابرتس جوان بود. لَري فردي خجالتي محسوب ميشد كه البته در حوزهي فعاليتش بسياري از متخصصان به او احترام ميگذاشتند. در آن سالها و پس از كسب تجربه در آزمايشگاههاي MIT، لَري به تعهد محكم در كار و مديريت قوي مشهور بود. او ابتدا دربرابر پيشنهاد تيلور مقاومت كرد و شغلش در MIT را ترجيح ميداد. درنهايت، لَري رابرتس پيشنهاد تيلور را پذيرفت و در سال ۱۹۶۶، به پنتاگون رفت.
دكتر لينكلايدر
در آن سالها، تجربه و تخصص در حوزهي شبكههاي كامپيوتري كمياب بود و رابرتس يكي از معدود افرادي بود كه در اين حوزه تخصص داشت. بههرحال، او به پروژهي آرپا ملحق شد و بهنوعي مديريت اجرايي آن را برعهده گرفت. در سال ۱۹۶۵، روانشناسي بهنام تام ماريل با پيشنهادي براي اجراييكردن شبكهي كامپيوتري به آرپا رفت.
ماريل دانشجوي لينكلايدر بود و تحتتأثير علاقهي او به كامپيوترها قرار داشت. او پيشنهاد داد در پروژهاي تجربي، كامپيوترهاي TX-2 آزمايشگاه لينكلن به كامپيوترهاي SDC Q-32 در سانتا مونيكا متصل شوند. مقامهاي آرپا از ايدهي او استقبال كردند؛ اما پيشنهاد دادند پروژه با حمايت مالي آزمايشگاه لينكلن انجام شود. بههرحال، ماريل ايدهي خود را به آزمايشگاه دانشگاه MIT برد.
مسئولان مؤسسهي آرپا رابرتس را براي مديريت پروژه دركنار ماريل انتخاب كردند. آن پروژه با وجود كوچكبودن، درصورت موفقيت قدمي مهم در جهت پيشرفت شبكههاي كامپيوتري محسوب ميشد. بههرحال، پروژهي ماريل اجرا شد و با وجود اشكالها و كمبودها، همچون سرعت پايين و ناپايداري شبكه، نتيجهاش پذيرفتني بود. در سال ۱۹۶۶، مقالهاي مشترك ماريل و رابرتس با موضوع اتصال كامپيوترها با استفاده از خطوط ديالآپ (Dial-Up) منتشر شد.
شبكه X25
پروژهي ARPANET
پيش از شرح اتفاقات پروژهي آرپانت، جالب است بدانيد برخي متخصص كارشناسان تاريخي آن را ابزاري براي كنترل جريان اطلاعات بين پايگاههاي نظامي ميدانند. درواقع طبق اين تئوري، آمريكاييها تلاش ميكردند شبكهاي براي مديريت تلاشهايشان در حوزهي بمب اتمي داشته باشند. البته، چارلز ام. هازارد، مدير وقت سازمان آرپا، هميشه ادعا كرده شبكهي مذكور هيچگاه اهداف نظامي نداشت.
رابرتس با اصرار مدير سازمان آرپا به پنتاگون رفت
پس از مشاهدهي موفقيتهاي رابرتس، تيلور در سال ۱۹۶۶ تصميم گرفت او را به مديريت پروژهي شبكهي آرپا بهنام آرپانت راضي كند؛ پروژهاي كه پايههاي اينترنت امروزي را شكل داد. رابرتس بهعنوان مدير ارشد و معمار اصلي شبكه انتخاب شد. او طراحيهاي اوليه و روشهاي اجرايي را طي شش سال انجام داد.
بنياد آرپا محققان ارشدي داشت كه با نام Principal Investigatores يا PI شناخته ميشدند. رابرتس در سال ۱۹۶۷ ملاقاتي با PIها داشت. اين افراد مديران ارشد پروژههاي تحقيقاتي با حمايت مالي آرپا بودند. موضوع اصلي ملاقات پروژهي شبكهي آرپا بود.
رابرتس در جلسه با محققان ارشد آرپا جزئيات طرحش را شرح داد. او قصد داشت تمامي كامپيوترهاي دريافتكنندهي حمايت مالي از آرپا را بههم متصل كند. براي اتصال نيز از خطوط تلفن ديالآپ استفاده ميشد. عمليات اصلي شبكه در هر مجموعه را كامپيوترهاي اصلي با نام هاست انجام ميدادند. ايدهي اوليهي رابرتس با حمايت زيادي مواجه نشد. درواقع، محققان نميخواستند از منابع باارزش رايانشي خود براي مديريت شبكهي جديد استفاده كنند. ميتوان گفت مديران مراكز تحقيقاتي زيرمجموعه از مزاياي بهاشتراكگذاري منابع با محققان ديگر اطلاعي نداشتند.
رابرت تيلور
رابرتس در سال ۱۹۸۹ و در مصاحبهاي، روزهاي تلاش براي قانعكردن محققان را اينگونه توصيف كرد:
مينسك و مككارتي، دو پيشگام دنياي كامپيوتر و هركه كامپيوترهاي قدرتمند داشت، ترجيح ميداد منابع پردازشي را براي خود نگه داد. البته آنها در ناخودآگاهشان، به ايدهي من اعتقاد داشتند و ازلحاظ انديشه متخصصيني، از آن حمايت ميكردند.چند سال بعد كه آنها وارد شبكهي آرپانت شدند، بهمرور از مزيتهاي آن و نتايج بهاشتراكگذاري تحقيقات مطلع شدند. انتشار مشترك مقالهها و مزيتهاي بيشمار ديگر كه پيشازآن ممكن نبود، آن افراد را نيز به شبكهي جديد علاقهمند كرد.
علاوهبر تمايلنداشتن در بهاشتراكگذاري منابع پردازشي و نتايچ تحقيقات شخصي، اشكالات احتمالي ارتباط بين كامپيوترها نيز بر سر راه رابرتس و ايدهاش قرار داشت. در آن زمان، بسياري از بازيگران دنياي فناوري نگران اشكالات ارتباط كامپيوترهاي مختلف با سيستمعاملهاي متنوع بودند؛ دغدغهاي كه بعدها تاحدودي با ظهور يونيكس حل شد.
مصاحبهاي در سال ۱۹۷۲
بههرحال پس از جلسه با محققات ارشد آرپا، فردي با ايدهي جذاب به رابرتس مراجعه كرد. وسلي كلارك سازندهي كامپيوترهاي LINC بود كه از ايدهي رابرتس استقبال كرد و در يادداشتي كوچك پس از جلسه به او گفت: «شما شبكه را پشتورو طراحي كردهايد». پس از جلسهي اصلي، رابرتس و كلارك باهم ملاقات كردند. كلارك پيشنهاد داد بهجاي استفاده از كامپيوترهاي قدرتمند بهعنوان هاست، از كامپيوترهاي عادي و كوچك در هر مجموعه براي اتصال شبكه استفاده كنند.
وسلي كلارك بذر ايدهي كامپيوترهاي IMP را در ذهن رابرتس كاشت
كامپيوترهاي معمولي و ساده در هر مجموعهي تحقيقاتي، بهنوعي زبان مشترك داشتند كه ارتباط بين آنها را آسانتر ميكرد. درواقع، كامپيوترهاي اصلي براي ارتباط با كامپيوترهاي كوچك فقط بايد زبانشان را تغيير ميدادند. درنهايت، كامپيوترهاي كوچك وظيفهي راهاندازي شبكه و ارتباطات را برعهده گرفتند. اين كامپيوترها بهنوعي درگاه شبكهي هر مجموعه بودند و بيش از سيستمهاي قوي مركزي در كنترل مستقيم آرپا قرار داشتند.
رابرتس از ايدهي كلارك استقبال كرد و كامپيوترهاي كوچك شبكه را با عنوان Interface Message Processors يا IMP بهكار گرفت. اولين طرح رابرتس براي شبكه چهار منطقه را شامل ميشد: دانشگاه يوسيالاي، مركز تحقيقاتي استنفورد، دانشگاه يوتا و يو سي سانتا باربارا. اين ارتباط هستهي اصلي را تشكيل ميداد و شبكه حول آن گسترش پيدا ميكرد.
در سال ۱۹۶۸، رابرتس درخواست براي توليد كامپيوترهاي IMP را به ۱۴۰ شركت ارسال كرد. تا پايان دسامبر آن سال، برندهي مناقصه براي ساخت كامپيوترها انتخاب شد. شركت Bolt, Beranek and Newman كه زماني لينكلايدر در آن كار ميكرد، بهعنوان پيمانكار ساخت كامپيوترها انتخاب شد.
طرح شماتيك آرپانت (ARPANET)
فناوري مدانديشه متخصصين رابرتس براي اجراي شبكهي آرپانت، سوئيچينگ با استفاده از بستههاي داده بود. در آن سالها، اين فناوري مباحثه و جدل زيادي بين متخصصان شبكه ايجاد ميكرد. منتقدان اعتقاد داشتند آن فناوري هيچگاه متخصصدي نخواهد شد. بسياري از مراكز تحقيقات كامپيوتري در دانشگاهها هم دربارهي بهسرقترفتن توان پردازشي كامپيوترهايشان نگران بودند.
در سال ۱۹۶۹، شركت BBN اولين دستگاه IMP را به دانشگاه UCLA تحويل داد. يك ماه بعد، ماشين دوم به مركز تحقيقات استنفورد رفت و اتصال اين دو كامپيوتر شبكهي آرپانت را متولد كرد.
درنهايت، رابرتس و تيمش با همراهي شركت BBN شبكه را اجرا كرد. اجراي سختافزار برعهدهي BBN بود و پس از شروع به كار آرپانت، همهي منتقدان متوجه اشتباهاتشان شدند. درواقع، شبكه آنچنان بازدهي چشمگيري داشت كه هيچ منتقد و متخصص كارشناسي تصور آن را هم نميكرد.
آرپانت (ARPANET) در سال ۱۹۶۹
توسعهي آرپانت دستاوردهاي بزرگي در صنعت ارتباطات بههمراه داشت. دراينميان، ميتوان به فناوري رايانامه و تلنت يا سرويس ارتباطي كنترل ازراهدور كامپيوترها و پروتكل انتقال فايل يا FTP اشاره كرد. همانطوركه گفته شد، برخي افراد اهداف نظامي را بهعنوان دلايل توسعهي آرپانت مطرح ميكنند. شايد بههميندليل پس از گسترش شبكه به سازمانهاي غيرنظامي و كامپيوترهاي عادي بيشتر در جهان، شبكهي نظامي MILnet در سال ۱۹۸۳ با تمركز بر سازمانهاي نظامي آمريكا راهاندازي شد.
پس از توسعهي آرپانت، نوبت به گسترش متخصصدهاي آن همچون رايانامه رسيد
دكتر رابرتس علاوهبر طراحي و توسعهي معماري اصلي آرپانت، به توسعهي متخصصدهاي آن نيز فكر ميكرد. درواقع، او يافتن متخصصدهاي واقعي براي شبكهي جديد را جزو تعهدات خود ميدانست. بهعنوان مثال، رايانامه كه به آن اشاره شد، يكي از اهداف اصلي گروه رابرتس بود. آنها زمان زيادي براي توسعهي اين فناوري و متخصصديكردن آن در شبكه صرف كردند.
مدير پروژهي آرپا پس از نهاييشدن توسعهي فناوري رايانامه، آن را محصولي فوقالعاده خواند و همهي افراد حاضر در دارپا را بهنوعي به استفاده از آن مجبور كرد. رابرتس دربارهي اجبار استفاده از فناوري رايانامه در مصاحبهاي گفته بود:
فناوري ما باعث شد مديران پروژههاي موشك بالستيك كه تا آن زمان حتي كامپيوترها را نميشناختند، به استفاده از پُست الكترونيكي مجبور شوند.
نكتهي درخورتوجه دربارهي فناوري رايانامه، نامهي هشداري است كه پائول باران، يكي از پيشگامان فناوري شبكه، به رابرتس ارسال كرد. او به رابرتس هشدار داده بود ارسال پيامهاي شخصي با استفاده از رايانامه را بايد محدود كند؛ وگرنه احتمالا بهدليل زيرپاگذاشتن قوانين پُست به زندان خواهد رفت. بههرحال، هشدار باران بهحقيقت نپيوست و با وجود افزايش استفادهي شخصي از رايانامه، هيچكس بهدليل آن به زندان نرفت.
با گسترش هرچه بيشتر آرپانت، نرمافزارهاي پروتكل اينترنت بهمرور روي هر كامپيوتري در جهان نصب ميشدند. دانشگاهها و مركزهاي تحقيقاتي يكي پس از ديگري شبكههاي داخلي خود، يعني همان LAN را براي ارتباط كامپيوترها ايجاد ميكردند. پس از مدتي، اين شبكههاي داخلي از پروتكلهاي اينترنت استفاده كردند تا به يكديگر متصل شوند.
تا سال ۱۹۷۳، ۲۳ كامپيوتر در سرتاسر جهان به شبكهي آرپانت متصل بودند. رابرتس در آن زمان آرپا را ترك كرد و مديريت پروژه به باب كان و وينت سرف منتقل شد. رابرتس براي راهاندازي شركت مستقلش در حوزهي شبكه آرپا را ترك كرد.
آرپانت با شبكهي NSFnet و درنهايت اينترنت، جايگزين شد
بهطور خلاصه، دربارهي سالهاي بعدي شبكهي آرپانت و ظهور اينترنت بايد بدانيد آرپانت با شبكهاي سريعتر بهنام NSFnet جايگزين شد. در سال ۱۹۸۶، اناساف نت، يكي از شبكههاي داخلي، از آرپانت جدا شد تا شبكهاي با توان پردازشي مستقل راهاندازي كند. اين شبكهي داخلي ابتدا پنج مركز ملي آمريكا را بههم متصل ميكرد كه به ابركامپيوتر مجهز بودند و سپس، به دانشگاههاي بزرگ كشور گسترش پبدا كرد. بهمرور، استفاده از اناساف نت بهدليل سرعت پردازش بيشتر افزايش يافت و آرپانت در سال ۱۹۹۰ تعطيل شد.
آرپانت (ARPANET) در سال ۱۹۷۷
كارآفريني و فعاليتهاي مستقل
پس از ترك آرپا، رابرتس اولين شركت تجاري جابهجايي بستهي اطلاعاتي جهان را تأسيس كرد. او نام تلنت (Telenet) را براي شركتش برگزيد. شركت او پايههاي اوليه براي توسعهي پروتكل انتقال دادهي X.25 را بنا كرد؛ پروتكلي كه بعدها به شهرت بسياري در دنياي اينترنت دست يافت.
بين سالهاي ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰، رابرتس مديرعامل تلنت بود. اين شركت در سال ۱۹۷۹ به GTE فروخته شد كه درنهايت، شاخهي فناوري دادهي Sprint شد. در سال ۱۹۸۲، او مدت كوتاهي را نيز در مقام مديرعامل DHL مشغول بهكار بود.
پس از تلنت، نوبت به شركت نتاكسپرس (NetExpress) رسيد. بين سالهاي ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۳، رابرتس بهعنوان مديرعامل و رئيس هيئتمديرهي نتاكسپرس مشغول بهكار بود. حوزهي فعاليت آن شركت تجهيزات ATM و فاكس با قابليت تبادل داده براساس بستههاي داده بود.
پس از نتاكسپرس، شركت ايتيام سيستمز (ATM Systems) تأسيس شد كه رابرتس از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ مدير آن بود.
دكتر لَري رابرتس از سال ۱۹۹۹، مديريت پروژهاي با هدف بازطراحي روترهاي IP را برعهده گرفت. اين بازطراحي با هدف اجراي مفهومي با نام Quality of Service يا QoS در روترها انجام ميشد. او براي انجام اين پروژه شركتي با نام كاسپيننتوركز (Caspian Networks) تأسيس كرد.
شركت كاسپيننتوركز موفق شد QoS را طراحي و آن را در شبكههاي IP اجرا كند. روترهاي آنها با اصطلاحي بهنام Flow Router شناخته ميشد. اين محصولات در هستهي شبكهها نصب ميشدند و كارايي حداكثري خود را در متخصصدهايي همچون كنفرانس ويديوئي و كنترل ترافيك p2p نشان ميدادند. بههرحال، نسل اول محصولات كاسپيننتوركز روترهاي بزرگ و گرانارزش بودند كه بازدهي لازم را براي همهي متخصصدها نداشتند. رابرتس شركت را در سال ۲۰۰۴ ترك كرد تا روترهايي اقتصاديتر با بازدهي بيشتر طراحي كند.
عمدهي فعاليتهاي مستقل لارنس براي بهبود ارتباطات شبكه بود
پس از ترك شركت كاسپين، رابرتس شركتي با نام آناگران (Anagran) تأسيس كرد. تمركز فعاليت شركت جديد نيز بهينهسازي روترها و افزايش بازدهي و كاهش ارزش آنها در اتصالات شبكه بود. فعاليت رابرتس در اين شركت نيز تا سال ۲۰۱۱ ادامه پيدا كرد.
مقصد بعدي معمار اينترنت شركت نتمكس (Netmax) در ردوودسيتي كاليفرنيا بود. از سال ۲۰۱۲، وي در جايگاه مديرعامل اين شركت مشغول بهكار بود.
زندگي شخصي و افتخارات
رابرتس در طول زندگي، چهار ازدواج و طلاق را تجربه كرد. او در سالهاي پاياني عمرش با پزشكي با نام تدي رينكر زندگي ميكرد. اين دانشمند بزرگ دنياي كامپيوتر دو پسر بهنامهاي پاشا و كِني داشت كه كِني در سال ۲۰۱۳ ازدنيا رفت.
در ۲۶دسامبر۲۰۱۸ (۵دي۱۳۹۷)، رابرتس براثر حملهي قلبي در خانهاش در ردوودسيتي درگذشت. پاشا، پسر لارنس رابرتس، دليل مرگ پدرش را به رسانهها اعلام كرد. پاشا رابرتس، زماني دربارهي كسب ثروت پدرش از پايهريزي شبكهي اينترنت گفته بود:
پدر من درآمد زيادي از اينترنت كسب نكرد. اين وضعيت شبيه آن است كه شخصيت اسپايدرمن را طراحي كنيد و به فرانچايزي بزرگ در جهان تبديل شود؛ اما فقط بهخاطر آن يك ساعت طراحي اوليه، حقوق دريافت كنيد.
پيشگامان اينترنت. از راست: تيم برنرزلي، وينتون سرف، رابرت كان و لارنس رابرتس
در سال ۱۹۷۶، اولين جايزهي لَري رابرتس به او اهدا شد. اين دانشمند بزرگ دنياي كامپيوتر در آن سال جايزهي سازمان IEEE با عنوان Harry H. Goode Memorial را دريافت كرد. دليل اهداي جايزه به رابرتس، همكارياش در طراحي معماري سيستمهاي ارتباط كامپيوتري و رهبري پروژهاي بود كه درنهايت به پيشرفتهاي متعدد در روشهاي ارتباطي كامپيوتري و ماهوارهاي انجاميد. يكي ديگر از دلايل مهم اهداي جايزه به رابرتس، طراحي و بهبود پروتكلهاي ارتباط بينكامپيوتري و بهبود فناوري بستهي سوئيچينگ و پيشرفت شبكههاي حاصل از آنها بود.
در سال ۱۹۷۸، رابرتس عضو افتخاري آكادمي ملي مهندسي در آمريكا شد. در سال ۱۹۸۲، وي جايزهي ال. ام. اريكسون (L.M. Ericsson) را در كشور سوئد دريافت كرد. جايزهي تالار افتخارات دنياي كامپيوتر نيز در سال ۱۹۸۲ به رابرتس اهدا شد.
سازمان IEEE در سال ۱۹۹۰ بارديگر به رابرتس جايزهاي اهدا كرد. جايزهي دبليو. والاس مكدويل (W. Wallace McDowell) در آن سال بهخاطر توسعهي فناوريهاي جابهجايي داده ازطريق بسته به لارنس رابرتس اهدا شد. همچنين در سال ۲۰۰۰، همين سازمان جايزهي اختصاصي اينترنت خود را به معمار آرپانت داد.
از جوايز مهم ديگر كه بهخاطر طراحي و توسعهي پايههاي ابتدايي اينترنت به رابرتس اهدا شد، جايزهي چارلز دراپر و شاهدخت استورياس در اسپانيا در سال ۲۰۰۲ بود.
لَري رابرتس در مصاحبهاي در سال ۲۰۱۸، دربارهي كسب درآمد و سودبردن از اختراع اينترنت گفت:
همه ميگويند اين اختراع سودي براي من نداشت؛ اما اينترنت برايم جذاب است. من عاشق دانشي هستم كه در جريان توسعه و استفاده و مفهوم ابتدايي آن كسب كردند.
هم انديشي ها